مناسبات ایران و غرب در دوران پس از انقلاب اسلامی همواره تنش آلود بوده است. در این دوران، مجموعه غرب (امریکا و اتحادیه اروپا) از ابزارهای مختلفی برای مواجهه و مقابله با ایران بهره گرفته اند. بی شک تحریم مهم ترین و پرکاربردترین ابزار غرب علیه ایران در این سال ها بوده است. با توجه به اینکه تحریم پدیده ای فراگیر در مناسبات بین المللی است، طبیعتاً در قالب مدل ها و استراتژی های مختلفی اعمال می گردد. بر این مبنا سؤال کلیدی مقاله حاضر آن است که تحریم های اعمالی علیه ایران در قالب کدام مدل قابل تبیین اند و حوزه های تأثیرگذاری تحریم ها کدام اند؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش طراحی شده، عبارت از این است که"" تحریم های اعمالی علیه ایران در قالب دو مدل ""جلوگیری از دسترسی به منابع"" و "" فروپاشی سیاسی"" قابل تبیین اند و حوزه های اصلی تأثیرگذاری آنها ساختارهای دولت و اقتصاد هستند. یافته های پژوهش نشان می دهد عمده تحریم های اعمالی علیه ایران در جهت ممانعت از دسترسی این کشور به منابع مورد نیاز بوده و به تدریج بر ابعاد و عمق آنها افزوده شده، به گونه ای که بسیاری از ساختارهای دولت و در سال های اخیر اساساً حیات اقتصادی ایران را هدف قرار داده اند. بر همین مبنا نویسندگان استدلال کرده اند که نشانه هایی از به کارگیری مدل فروپاشی سیاسی نیز در قالب تحریم های اعمالی، بروز و ظهور یافته است.