امکان گذار آزادانة افراد و گروه ها از منزلتی به منزلتی دیگر در جامعه، که دانشمندان حوزة علوم اجتماعی آن را «تحرک اجتماعی» نامیده اند، و امکان ارتقای کارکنان سازمان ها و نهادها به موقعیت، مرتبه، و منصب بالاتر، که اندیشمندان حوزة دانش مدیریت آن را «تحرک شغلی» تلقی کرده اند، همواره در جامعه و سازمان های دولتی با عوامل بازدارنده ای روبرو بوده اند. یکی از مهم ترین موانع تحرک اجتماعی و تحرک شغلی کارکنان که تأثیرات تعیین کننده ای در ناکارامدی دیوان سالاری و به تبع آن توسعه نیافتگی جامعه، به ویژه در کشورهای در حال توسعه دارد پدیدآمدن گروه های قدرتمند ویژه با بافت های سخت (و معیارهای برخاسته از منافع گروهی) در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، و اداری جامعه است. مقالة حاضر به ریشه یابی تاریخی، بازشناسی، و بازکاوی عملکرد این پدیدة اجتماعی، که می توان آن را به «شبه کاست» تعبیر کرد، و تأثیرات مخرب آن در فرایند توسعة جامعه و پیامدهای منفی آن در کارامدی و موفقیت سازمان های دولتی پرداخته است