«غرب» و « تجدد» در جامعه ایران مبدل به سازه فرهنگی پراهمیتی شده است که در شکل گیریِ بخش مهمی از دگرگونی های اجتماعی، تأثیر گذاشته است. نخستین صورت این سازه فرهنگی تقریباً در دوره قاجاری برساخته شده است . بر اساس چارچوب مفهومی جامعه شناسی فرهنگی الگزاندر و برمبنای سفرنامه های ایرانی های اروپا(ئی) دیده، می توان فرآیند آغازینِ برساخته شدن این سازه فرهنگی را نشان داد. غرب و تجدد در دوره قاجاری ، نمادی برای آزادی دانسته می شد و غرب، به ویژه در اوایل دوره قاجاری به مثابه شرّ رمزپردازی گردیده بود ، گرچه در دوره های بعدی، وزن دهی آن تعدیل شد ؛ و نیز در باره غرب دو نوع روایت اصلی در جامعه شکل گرفته بود : سنت گرا و تجددگرا . یکی از آنها(سنت گرا) غرب را به عنوان تهدید درمی یافت و دیگری (تجددگرا)، نه بر ویژگی استعمارگری غرب، که بر ویژگی پیشرفتگیِ غرب (از جمله آزادی) تأکید می گذاشت و خواهان غربی شدن جامعه بود.