در اواسط قرن نوزدهم، با گسترش روابط با جهان مدرن، گرایش به وجه زندگی غربی در بخشی از جامعة ایرانی شدت گرفت. در عمل، به کارگیری الگوی مزبور به تقلیدی انجامید که، به علت نامتجانس بودن ارزش های تجدد با مجموعة سیستم اجتماعی، از جای گرفتن در کل جامعه ناتوان ماند. در عین حال، موفق نشدن در پیش برد بسیاری از طرح های نوگرایی را می توان، به میزان وسیعی، ناشی از نوع سیاستی دانست که در کشور برای توسعه به کار گرفته شده بود. همچنین، جایگاه اجتماعی کسانی که بانی و مجری تغییرات بودند به خوبی نشان دهندة این واقعیت است که تا چه حد اراده تغییر از بطن جامعه به دور بوده است