رگه های عرفی شدن در قرائت شلایرماخر از دین، بیانگر این است که تجربه دینی راه به جایی نبرده و به جهات گوناگون نه تنها شرافتی به دین نبخشیده، بلکه آن را در مسیری عرفی قرار داده است. فروکاستن حقیقت دین به تجربه دینی شخصی، کنار نهادن کتاب مقدّس به عنوان مجموعه ای از دستورات الهی، و تقلیل آن به کتاب ثبت تجربه دینی، بی توجهی به نقش عقل، شریعت، مناسک دینی، بی توجهی به مابعدالطبیعه و نیز اومانیستی بودن رهیافت معناگرایانه به دین را می توان از جمله رگه های عرفی شدن در تفکر دینی شلایرماخر دانست. وی دین را از حوزه علم و عمل، به عالَم خصوصی احساسات پارسامنشانه تأویل برده است. این مقال بر آن است تا ضمن تبیین رهیافت دینی شلایرماخر، عناصر عرفی را در رویکرد دینی وی نشان دهد. روش مقاله در مراجعه به آراء، استنادی و در تبیین محتوا، تحلیلی ـ انتقادی است.