رشد فرهنگ عامه پسند، ظهور سبک های جدید زندگی و اهمیت یافتن بازنمایی های رسانه ای در دو دهه اخیر چشم انداز تازه ای را در پرداختن به مسایل بزهکاری جوانان گشوده است. جرم شناسی فرهنگی بعنوان نقطه تلاقی جرم شناسی ومطالعات فرهنگی با فاصله گرفتن از علت کاوی های عموما بیرونی و تاکید مفرط بر زمینه های فردی و ساختاری، جرم و مجرم را بر ساختی اجتماعی نیز تلقی می کند که برای فهم آنها الزاما می بایست به زمینه ها، متن اجتماعی و روابط قدرت در جامعه تاملی جدی داشت. مقاله حاضر پس از مرورتحولات نظری و تنوعات گفتمانی در نگاه به جرایم جوانان، به شرح و تحلیل سنت جرم شناسی فرهنگی و ظرفیت ها و چالش های آن در بررسی مسایل خرده فرهنگی و سبک زندگی جوانان ایران می پردازد. استدلال اصلی مقاله بر این است که جرم شناسی فرهنگی امکان مناسبی را برای بازنگری در مرز بندی های فرهنگ و جرم فراهم ساخته و با دوری جستن از برخی کلیشه سازی ها به فهم و شناخت بهتری از مسایل جوانان و در نتیجه سیاست گذاری بهتر برای آنها منتهی می شود.