آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

پدیده دولت در جامعه معاصر ایران، از جمله موضوعاتی است که کمتر مورد توجه محققان، خصوصاً جامعه­شناسان واقع شده است. یکی از معدود مطالعات انجام شده در این زمینه مقاله آقای حمیدرضا جلایی­پور است که با عنوان « جامعه و دولت معاصر در ایران: تمهیدی نظری برای ارزیابی تکوین ملت ـ دولت» تلاش می­کند به کندوکاوی در خصوص وضعیت ملت ـ دولت در ایران معاصر بپردازد. از آن جا مشارکت جامعه علمی در این خصوص می­تواند سویه­هایی از ماهیت دولت در تاریخ ایران معاصر را نشان دهد، جستار حاضر، مقاله یاد شده را به ارزیابی نشسته و کوشش کرده است تا با نقد مقاله مذکور فتح­بابی در این خصوص کرده باشد. تأمل در مقاله یاد شده نشان از آن دارد که محقق دو مقوله دولت ـ ملت و گذار به دموکراسی و فراز و فرود آن را با هم خلط کرده است. به همین دلیل تعریفی از دولت ـ ملت ارایه داده است که نه با تعاریف اندیشمندان این حوزه همخوان است و نه با واقعیتهای تاریخی. گذشته از آن برای پیشبرد پروژه خود از دو نظریه «باربیه» و «گیدنز» استفاده کرده است که اساساً دو نظریه کاملاً متفاوت در باب دولت ـ ملت­اند. به دلیل خلط مفهومی یاد شده آنگاه که محقق به قضاوت در باب فرایند شگل­گیری و وضعیت دولت ـ ملت در ایران معاصر نشسته، نتوانسته است تحلیلی دقیق از پدیده مذکور در ایران معاصر ارایه دهد. جستار حاضر تلاش می­کند تا با خوانش انتقادی مقاله چارچوبی بدیل در این زمینه ارایه می­دهد.

تبلیغات