تغییر نگرش نسبت به نقش عامل انسانی، مشارکت و توانمندسازی او در راه نیل به توسعة پایدار به ارائة الگوهای جدید مدیریتی در بهره برداری از مراتع انجامید. هدف پژوهش حاضر بررسی طرح های مرتع داری واگذارشده در 1383 از جنبه-های فنی و اجتماعی- اقتصادی، به روش پیمایشی است. نتایج نشان میدهد که روابطی با سطوح معنیداری متفاوت میان متغیر نوع منطقه (طرح های مرتع داری و مراتع شاهد) و سایر متغیرها وجود دارد؛ به طور کلی، نوع منطقه با سطح اطمینان 99 درصد با میزان تولید علوفه، پوشش گیاهی، رعایت ظرفیت چرا، مشارکت، به کارگیری دانش بومی، و مشکلات تفاوت دارد. همچنین، نوع منطقه با رعایت سامان عرفی به میزان 82 درصد، شیوة بهره برداری اصولی به میزان 80 درصد، گرایش مرتع به میزان 55 درصد، میزان سرمایه گذاری به میزان 32 درصد، و وضعیت مرتع به میزان 31 درصد، توافق و همایندی دارد. به عبارت دیگر، نتایج به دست آمده از مقایسة دو نظام مدیریت مراتع استان لرستان نشان میدهد که پیشرفت طرح های مرتع داری واگذارشده (در قالب نظام بهره برداری علمی) در امور بهره برداری، احیا و اصلاح مراتع به مراتب بیش از نظام مدیریت سنتی است.