مطالعة نگرش های فرهنگی موجب دل مشغولی آن دسته از محققانی است که بعد فرهنگی را در مطالعات اجتماعی مهم قلمداد می کنند. در این راستا، نوشتار حاضر قصد پاسخ گویی به این پرسش را دارد که بعدِ نگرشیِ غالب در گزیده ای از مثل ها و تعبیر های کناییِِِِِِِِِ مکتوب ِِِِِِِفارسی چیست؟ به بیان دیگر، کدام یک از ابعاد سه گانة شناختی، رفتاری یا عاطفیِ نگرش، در مثل ها و تعبیرهای کنایی فارسی مذکور، بازتاب بیش تری دارد؟ بدین ترتیب، تمرکز بر ابعاد نگرشی مثل هایی که امروزه اشخاص در گروه های سنی، جنسی، و قومی متفاوت به کار می برند هدف نیست؛ هر چند این امر، خود، می تواند موضوعِِِِِِِِِِ تحقیق جداگانه ای باشد. در این پژوهش، از روش کمّی و تحلیل محتوا، که از متداول ترین شیوه های گردآوری اطلاعات برای تحلیلِِ ارزشی و نگرشی درحوزة ادبیاتِ مکتوب است، استفاده شده است. پژوهش مزبور از نوع اکتشافی است و فرضیه ای را به آزمون نمی گذارد. با توجه به موارد مذکور، می توان گفت که یافته های این پژوهش، که ادعای تعمیم آن ها وجود ندارد، حاکی از آن است که بعد عاطفیِ نگرش با 24/75 درصد بر دو بعدِ شناختی (14/17 درصد) و رفتاریِ (62/7 درصد) در مثل ها و تعبیر های کنایی فارسی بررسی شده، برتری چشم گیری دارد.