یکی از عوامل اصلی تخریب سرزمین یا بیابان زایی، فشارهای انسانی و نوع رابطه ٔ طلبکارانه و یکسویه آدمی با زیست بوم است؛ رابطه ای که بدون لحاظ خواهش های بوم شناختی منطقه، صرفاً بر بنیاد رفع نیازهای اجتماعی و مصلحت های اقتصادی کوتاه مدت جوامع انسانی قوام و دوام یافته است. چنین است که در پژوهش حاضر کوشیده ایم تا به عامل جمعیت انسانی و فشار آن بر محیط بپردازیم. فشار جمعیت بر محیط زیست، یکی از مؤلفه های کاهنده ٔ کارایی سرزمین و تشدیدکننده بیابان زایی است که کیفیت و کمیت آن در زیر حوضه ٔ مسیله کاشان مورد مداقه قرار گرفته است. این حوضه در شرق حوضه آبخیز دریاچه نمک واقع شده است. مراکز جمعیتی در جناح جنوبی، غربی و شمال غربی حوضه مستقر است و مابقی حوضه به دلیل حاکمیت شرایط اقلیمی خشک و بیابانی خالی از سکنه است. این توزیع جمعیتی طی سالیان اخیر تغییرات و نوساناتی را به دنبال داشته و باعث تراکم بیش از حد و توان محیطی بعضی نقاط، بخصوص شهر ها شده است. به منظور بررسی روند تغییرات، آمار جوامع انسانی حدفاصل دو مقطع ۱۳۳۵ و ۱۳۸۵ این حوضه، یعنی دیرینه ترین و جدید ترین آمار موجود به فاصله ۵۰ سال مورد فراکافت (آنالیز) قرار گرفتند. گسترش مساحت مناطق با «بیابان زایی شدید» و کاهش مناطق تحت اثر «بیابان زایی ناچیز» در شمار مهم ترین نتایج حاصل از این مطالعه است. افزون بر آن، بررسی نسبت جمعیت بالقوه به بالفعل، گویای این واقعیت است که ادامه روند تغییرات جمعیت انسانی، می تواند گستره ٔ مناطق با بیابان زایی بسیار شدید را افزایش دهد. از این رو، بازمهندسی دوباره مدیریت این حوضه در راستای توسعه پایدار - بخصوص مدیریت آب به عنوان حیاتی ترین پیراسنجه، چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی - بایستی در صدر برنامه ها قرار گیرد.