انواع بانکهاى بدون ربا
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
چکیده گذشت بیست سال از تصویب و اجراى قانون عملیات بانکدارى بدونربا، فرصتمناسبى براى مطالعه و ارزیابى آن است. توجّه کارشناسى در ابعاد نظرى و اجرایى بانکدارى بدون رباى ایران نشان مىدهد خلاها و اشکالاتى وجود دارد که مىتوان با اصلاح و تکمیل آنها، گامهاى مؤثّرى در اصلاح ساختار نظام بانکى برداشت. یکى از اشکالات محورى که زمینهساز اشکالات نظرى و اجرایى فراوانى در عرصه بانکدارى شده، تفکّر جایگزینى یک به یک بانکدارى بدون ربا با بانکدارى متعارف ربوى است. اندیشهوران مسلمان از جمله طرّاحان بانکدارى بدون رباى ایران، در صدد این بودند که الگوى جامع و واحدى طرّاحى کنند تا بتوانند جایگزین کامل بانکدارى متعارف باشد و از این نکته اساسى غفلت کردهاند که اسلام با تحریم قرض با بهره، انواعى از معاملههاى حقیقى چون بیع نسیه، سلف، تنزیل، اجاره، جعاله، شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات و صلح را تأیید کرده که ماهیتهاى به طور کامل متفاوتى دارند و در یک قالب مالى نمىگنجد. روشن است که جمع کردن این معاملههاى متنوّع با احکام و ضوابط گوناگون در قالب سازمان مالى بهنام بانک، سبب پیچیده و مبهم شدن عملیات، صورى شدن قراردادها، بالا رفتن هزینههاى نظارت و کنترل و سرانجام غیرکارا شدن نظام بانکى مىشود. براى حلّ این مشکلِ ریشهاى، در این مقاله، با توجّه به اهداف و مسؤولیتهاى نظام بانکى، و با توجّه به اهداف، انگیزهها و روحیات مشتریان بانک (سپردهگذاران، متقاضیان تسهیلات) و با توجّه به احکام فقهى معاملهها و طبقهبندى خاصّ آنها، چهار نوع بانک بدون ربا به عناوین «بانکهاى قرض الحسنه»، «بانکهاى مبادلهاى با سود ثابت»، «بانکهاى مشارکتى با سود متغیّر» و «بانکهاى جامع» پیشنهاد مىشود. ویژگى این بانکها در مشروعیت بیشتر، قابلیت اجرایى بالاتر و پایین بودن هزینههاى عملیاتى آنها است که در مقاله توضیح داده شده است.متن
مقدّمه
گذشت بیست سال از تصویب و اجراى قانون عملیات بانکدارى بدون ربا فرصت مناسبى براى ارزیابى نظام جدید بانکى است. بررسى ابعاد نظرى و کارکردى نظام جدید نشان مىدهد خلاها و اشکالات فراوانى وجود دارد که مىتوان با اصلاح و تکمیل، گامهاى مؤثّرى در کارآمد کردن نظام برداشت.
یکى از اشکالات محورى که زمینهساز مشکلات اجرایى شده، تفکّر جایگزینى یک به یک بانکدارى بدون ربا با بانکدارى ربوى است. اندیشهوران اسلامى در صدد بودند که الگوى واحدى را اجرا، و جایگزین الگوى بانکدارى ربوى کنند و از این نکته اساسى غفلت ورزیدهاند که اسلام، با تحریم قرض ربوى، انواع معاملاتى را تأیید کرده که در قالب واحدى نمىگنجند و هر یک، مقتضاى خود را دارند؛ چنان که در طرّاحى الگوى جایگزین، به تنّوع نیازها، انگیزهها و روحیات سپردهگذاران و متقاضیان تسهیلات بانکى توجّه نشده و همه این مطالب باعث شده است بانک، به فروشگاههاى بزرگى تبدیل شود که در قسمتى از آن، فعّالیتهاى غیرانتفاعى در قالب قرارداد قرضالحسنه صورت مىپذیرد. در بخش دیگر، همانند مؤسّسات بختآزمایى، تبلیغات گستردهاى براى جوایز دارند. در بخش سوم، همانند بازار کالاها و خدمات، معاملهها بیع نسیه، سلف، اجاره و جعاله دارند و در بخش چهارم، همانند بازار سرمایه، به سرمایهگذارى مستقیم، مشارکت حقوقى (خرید و فروش سهام) و مشارکت مدنى اقدام مىکنند و در گوشهاى دیگر، همانند صرّافان به تنزیل سفته و برات دست مىزنند و جالب این که با این تنوّع فعّالیتها نمىتوانند به همه نیازها به صورت حقیقى پاسخ دهند؛ در نتیجه، بخشى از معاملات، صورى و ساختگى مىشود، و بخشى از نیازها بىپاسخ مىماند.
در این مقاله سعى مىشود با ارائه مقدّماتى مانند ماهیت بانکدارى متعارف، ماهیت و مقتضاى عقود اسلامى و تنوّع نیازها، انگیزهها و روحیات مشتریان بانک، گونههایى از بانکهاى بدون ربا ارائه شود که در عین استقلال کارکردى و عملى، در مجموع، مکّمل هم بوده، نظام بانکى منسجمى را تشکیل مىدهند.
ماهیت بانکدارى متعارف (ربوى)
در بانکدارى متعارف، چه در تجهیز منابع و چه در اعطاى تسهیلات، از رابطه حقوقى قرض استفاده مىشود. بانکهاى تجارى و تخصّصى با افتتاح انواع سپردههاى جارى، پسانداز و مدّتدار، وجوه مازاد بر نیاز اشخاص حقیقى و حقوقى را جذب مىکنند و متعّهد مىشوند مطابق مقرّرات حسابهاى مذکور، اصل و فرع آنها را به صاحبان سپرده بر گردانند؛(2) سپس بانکها، با رعایت ذخایر قانونى و احتیاطى، منابع حاصل از سپردهها را به صورت وام و اعتبار، در اختیار بنگاههاى اقتصادى و خانوارها قرار مىدهند و در سررسید یا سررسیدهاى معیّن، اصل و فرع (بهره) آنها را بازپس مىگیرند. مطابق قوانین بانکى کشورهایى که نظام بانکدارى متعارف در آنها حاکم است، سپردهگذار با تحویل وجوه به بانک، مالکیت خود را از آنها قطع کرده، آنها را به مالکیت بانک در مىآورد و رابطه او با بانک، رابطه بستانکار و بدهکار است و در مقابل، بانک بازپرداخت مبلغ سپرده را مطابق مقررّات متعّهد مىشود (موسویان، 1380: 53 و 54)؛ نتیجه این که در بانکدارى متعارف، سپردهگذاران هیچ مسؤولیتى در برابر فعّالیتهاى بانک ندارند و نتایج عملیات بانکى سود باشد یا ضرر، براى آنان فرقى ندارد؛ چرا که بانک متعّهد است در هر وضعیتى، اصل سپرده و بهره آن را در موعد مقرّر به سپردهگذار بپردازد. این رابطه حقوقى در فقه اسلامى (امام خمینى، 1416: 1/599) و قانون مدنى (امامى، 1377: 2/193)؛ قرض ربوى شناخته مىشود.
در بخش اعطاى تسهیلات نیز وقتى بانک، منابع خود را به صورت وام و اعتبار در اختیار متقاضى قرار مىدهد، رابطه مالکیتى خود را از آنها قطع کرده، به مالکیت متقاضى در مىآورد و او متعّهد مىشود در سررسید یا سررسیدهاى معیّن، اصل مبلغ و بهره آن را به بانک برگرداند، و این رابطه حقوقى، هم در قوانین کشورهاى گوناگون که بر اساس بانکدارى متعارف عمل مىکنند و هم در فقه و حقوق اسلامى، قرض ربوى شناخته مىشود (موسویان، همان: 58 ـ 60).
در تحلیلى ساختارى مىتوان گفت: در بانکدارى متعارف، سه گروهِ سپردهگذاران، بانک و متقاضیان تسهیلات، از نظر اقتصادى و حقوقى به طور کامل مستقل از هم هستند. بانکها، اعمّ از بانکهاى عمومى یا تخصّصى، صرفا به صورت واسطه وجوه عمل مىکنند. از یک طرف، وجوه مازاد بر نیاز اشخاص حقیقى و حقوقى را به صورت قرض (سپرده بانکى) مىگیرند و از طرف دیگر، همان وجوه را به صورت قرض (وام و اعتبار) به بنگاهها و خانوارها مىپردازند.
ویژگىهاى بانکدارى متعارف
تجربه بانکدارى متعارف و ماهیت خاصّ آن، ویژگىهایى را براى بانکدارى متعارف پدید آورده است.
1. جدایى از اقتصاد حقیقى: در تاریخ بانکدارى، به بانکهایى بر مىخوریم که طبق اهداف برنامهریزى شده یا در وضع خاص، وارد بازار حقیقى اقتصاد شده، در خرید و فروشهاى بازار کالاها و سرمایه، نقش ایفا مىکردند یا از طریق خرید سهام به سرمایهگذارى دست مىزدند؛ امّا طولى نکشید که این گروه از بانکها، یا تعطیل شدند یا تغییر روش داده ،به واسطهگرى وجوه بسنده کردند و به تدریج، عدم ورود بانکها به فعّالیتهاى واقعى اقتصاد، به صورت قانون درآمد. در قانون پولى و بانکى ایران پیش از انقلاب نیز (مصوّب 18 تیرماه 1351) بانکهاى تجارى از سرمایهگذارى، خرید و فروش کالا و خرید اموال غیرمنقول منع شده بودند. (ضیائى، 1372: 2/751)
2. اختصاص به مشتریان متعارف و ریسکگریز: همزمان با فاصلهگرفتن بانکدارى متعارف از اقتصاد حقیقى و گرایش تخصّصى به واسطهگرى وجوه، به تدریج نرخهاى بهره ثابت و از قبل تعیین شده در معاملهها بانکى چه در طرف تجهیز منابع و چه در طرف تخصیص منابع، حاکمیت یافت و این امر باعث شد در طرف سپردهها، آن گروه از صاحبان پسانداز را که روحیات ریسکپذیرى دارند و حاضرند براى نرخهاى بالاترِ سود، درجاتى از ریسک را بپذیرند، از دست بدهند؛ چنان که در طرف متقاضیان تسهیلات، آن دسته از بنگاهها را که دنبال مؤسّساتى مالى بودند که افزون بر تأمین منابع مالى در ریسک سرمایهگذارى هم شریک شوند از دست دادند، و نتیجه این شد که این دو گروه از صاحبان پسانداز و متقاضیان تسهیلات، به بازار دیگرى به نام بازار سهام و سرمایه روى آورند و این زمینه شد تا کنار بانکها، شرکتهاى سرمایهگذارى، و بازار سهام و ... شکل گیرد و بانکها به گروههاى خاصّى از مشتریان اختصاص یابند و فعّالیتهاى بانکى بهصورت شفّاف، از بازارهاى سرمایه، و مشتریان بانکها، از مشتریان بازار سرمایه جدا شوند.
حکمت و محدوده تحریم ربا در اسلام
اقتصاد عربستان، به ویژه مکّه در صدر اسلام، اقتصاد وابسته به تجارت بود. تجاران عرب، کالاهاى ایرانى و هندى را از بندرهاى یمن خریده، در بندرهاى شام به رومیان مىفروختند و برعکس، کالاهاى آنان را از بندرهاى شام تهیه کرده، در یمن، به ایرانیان و هندیان مىفروختند و در هر سال، دو سفر مهم تجارى داشتند که در قرآن از آنها یاد شده است.(3)
یکى از راههاى اصلى تأمین سرمایه تجارى، قرض ربوى بود. ثروتمندان عرب افزون بر نیازمندان که جهت تأمین نیازمندىهاى زندگى وام مىگرفتند، به بازرگانانى هم که سرمایه کافى در اختیار نداشتند، قرض ربوى مىدادند. این افراد به طمع این که از راه بازرگانى مىتوانند به سودى بیشتر از بهره پول دست یابند، وام مىگرفتند. (بخش فرهنگى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1381: 79).
گستردگى عملیات ربا و عادت مردم به آن روش، به حدّى بود که وقتى آیات تحریم ربا نازل شد، برخى از مسلمانان نمىخواستند از آن دست بردارند تا این که آیه شدیداللّحنى نازل شد و ادامهدهندگان ربا را به جنگ با خدا و رسول خدا فراخواند (علاّمه طباطبایى، 1417: 2/422).
از مطالعه احادیثى که به فلسفه و حکمت تحریم ربا ناظر هستند، این نتیجه کلّى را مىتوان استفاده کرد که اسلام در بخش نیازمندان، با تحریم ربا درصدد گسترش صدقات و قرضالحسنه، و در بخش فعّالیتهاى سودآور درصدد واقعى کردن فعّالیتها و سودها از طریق معاملهها و تجارهاى حقیقى است.
هشام بن حکم از امامصادق علیهالسلام درباره علّت تحریم ربا پرسید. امام فرمود:
اگر ربا حلال بود، مردم تجارت و معامله را که به آن نیاز دارند، ترک مىکردند؛ پس خداوند، ربا را حرام کرد تا مردم از حرام به سوى حلال، و از ربا به سوى تجارت و دادوستد روى آورند (عاملى، 1371: 12/430).
محمد بن سنان نیز از امامرضا علیهالسلام نقل مىکند:
... علّت تحریم ربا، از بین رفتن کارهاى نیک، نابودى اموال و گرایش مردم به سودجویى و رهاکردن قرض است؛ حال آن که قرض، از کارهاى نیک به شمار مىرود (حرّ عاملى، همان: 12/425).
در برخى آیات قرآن نیز به این حکمتها اشاره شده است.
خدا، بیع و تجارت را حلال و ربا را حرام کرد (بقره (2): 275).
خداوند، ربا را نابود مىکند و صدقات را افزایش مىدهد (بقره (2): 276)؛
بنابراین، هدف اسلام از تحریم ربا، نادیدهگرفتن سود سرمایه و کسب درآمد از طریق به کارگیرى سرمایه نقدى نیست؛ بدین سبب، معاملههاى سودآورى چون بیع، اجاره، مضاربه، شرکت، مزارعه، و مساقات را که همه یا بخشى از سود، از آنِ سرمایه است مىپذیرد؛ بلکه هدف، حذف روش خاصّى از سود سرمایه به نام ربا است که در آن، سود از فعّالیت واقعى نشأت نمىگیرد؛ بلکه از صرف قرارداد قرض ناشى است به این معنا که در قرض ربوى، قرضدهنده بدون این که در سرمایهگذارى حقیقى مشارکت کند و بدون این که در تجارت واقعى داخل شود، فقط از طریق قرارداد، سود به دست مىآورد و با این کار، بخشى از سود اقتصاد واقعى را که حاصل زحمات شرکتکنندگان بخش واقعى اقتصاد است، به خود اختصاص مىدهد و این ظلم است که به سبب آن، ربا حرام شده است (بقره (2): 279).
اسلام با تحریم ربا، این پیام را به همگان اعلام مىدارد که یگانه راه کسب سود از طریق سرمایه، وارد شدن در اقتصاد واقعى و از طریق معاملهها حقیقى است.
اسلام و قراردادهاى مالى
از روزى که انسان، به زندگى اجتماعى احساس نیاز کرد و به داشتن روابط با همنوع خود علاقهمند شد، به تناسب نیاز و وضع اجتماعى، قراردادها و پیمانهایى را ابداع کرد. این قراردادها گرچه در ابتداى پیدایى ساده و کم بودند، با مرور زمان، توسعه کمّى و کیفى یافتند و هر چه زمان پیشتر مىرود، بر تنوّع و تکامل آنها افزوده مىشود. از آن جا که دین اسلام به عصر و زمان خاصّى اختصاص ندارد، بدون اصرار بر قرارداد خاصّى، اهداف خود را در بخش معاملات، طىّ چند مرحله عملى ساخت.
1. وجوب احترام به عهد و پیمانها
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ.
اى کسانى که ایمان آوردهاید، به پیمانها و قراردادها وفا کنید (مائده (6): 1).
با توجّه به این که واژه «العقود» در آیه شریفه، جمع داراى الف و لام است و جمله نیز اطلاق دارد، آیه دلیل بر وجوب وفا به تمام پیمانهایى است که میان افراد انسان با یکدیگر یا افراد انسان با خدا بسته مىشود، و مفهومى کاملاً گسترده دارد که بر تمام جنبههاى زندگى انسان، اعمّ از عقیده و عمل ناظر است (مکارم شیرازى، 1373: 4/244)؛ بنابراین، مسلمانان مطابق این آیه شریفه، موّظف شدند به تمام عهد و پیمانهایى که بین خود مىبندند، ملتزم باشند؛ به طورى که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مىفرماید:
لادین لمن لا عهدله؛
آن کس که به پیمان خود وفادار نیست، دین ندارد (مجلسى، 1374: 16/144)
2. عقلایى و اختیارى بودن قراردادها
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اموال یکدیگر را به باطل نخورید، مگر این که تجارتى باشد که با رضایت شما انجام گیرد (نساء (4): 29).
این آیه، زیربناى قوانین اسلامى در مسائل مربوط به معاملهها و مبادلات مالى را تشکیل مىدهد، و به همین دلیل، فقیهان اسلام در تمام ابواب معاملهها به آن استدلال مىکنند. قسمت نخست آیه، خطاب به افراد با ایمان مىگوید: «اموال یکدیگر را از طریق نابجا و غلط و باطل نخورید»؛ یعنى آیه، هر گونه تصرّف در مال دیگرى بدون وجود قرارداد عقلایى را ممنوع ساخته، همه را تحت عنوان «باطل» که مفهوم گستردهاى دارد، قرار داده است و قسمت دوم آیه، قانون کلّى دیگرى را به صورت جمله استثنایى بیان مىکند:
مگر این که تصرّف شما در اموال دیگران از طریق پیمان تجارى باشد که از رضایت و اختیار دو طرف سرچشمه بگیرد؛
بنابراین، تمام مبادلات مالى و انواع تجارتها که میان مردم رایج است، چنان چه از روى رضایت دو طرف صورت گیرد و جنبه معقول و منطقى داشته باشد، از نظر اسلام مجاز است. (مکارم شیرازى، همان: 3/355).
3. تعیین ضوابط کلّى
از آن جا که انسان، افزون بر بُعد عقلانى، ابعاد عاطفى، احساسى و کششهاى نفسانى نیز دارد، گاه در اعمال و رفتار از مسیر عقل و عقلانیت فاصله گرفته، دچار اختلاف و تشتت مىشود. در این موارد، خداوند از باب رحمت و شفقت، انسانها را به سوى آن چه صلاح و رستگارى است هدایت مىکند.
ما قرآن رابر تو نازل نکردیم، مگر براى این که آن چه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن کنى و [این قرآن] مایه هدایت و رحمت است براى قومى که ایمان مىآورند (نحل (16): 64).
دین اسلام با همین فلسفه، ضوابطى را براى حفظ مصالح کلّى انسانها و عقلایى کردن روابط مالى، تشریع، و براى مسلمانان ابلاغ کرده است که مهمترین آنها عبارتند از: اهلّیت طرفین معامله، خالى بودن معاملهها از ضرر، خالى بودن معاملهها از غرر، و خالى بودن معاملهها از ربا.(4)
در یک نتیجهگیرى کلّى مىتوان گفت: در هر زمانى، هر قراردادى که بر اساس یکى از نیازهاى واقعى شکل مىگیرد در صورتى که از دید مردم، عقلایى و اختیارى باشد و ضوابط کلّى شرعى را رعایت کند، مورد تأیید اسلام خواهد بود.
انواع معاهدههاى مالى
معاهدههاى مالى را مىتوان از ابعاد گوناگون تقسیم کرد. در این قسمت با توجّه به هدف مقاله، معاهدههاى مالى را ابتدا به دو گروه انتفاعى و غیرانتفاعى تقسیم کرده؛ سپس با تقسیم معاهدههاى انتفاعى به دو گروه مبادلهاى و مشارکتى، از هر گروه به توضیح فشرده معاهدههاى مورد نیاز در عملیات بانکى مىپردازیم.
1. معاهدههاى غیرانتفاعى
دین اسلام، انواعى از معاهدههاى مالى غیرانتفاعى را تأیید و در مواردى به آنها سفارش مىکند، و براى آنها پاداش دنیایى و آخرتى در نظر گرفته است؛ معاهدههایى چون صدقه، هبه، عاریه، ودیعه، وقف و قرض بدون بهره، از این گروه به شمار مىآیند. از این گروه فقط عقد قرض است که مىتواند در معاملهها بانکى مطرح باشد.
قرارداد قرض در دین اسلام، از معاهدههاى غیرانتفاعى است و هر نوع اشتراط زیاده، ربا و ممنوع است.
در روایات معتبرى از امام صادق علیهالسلام مىخوانیم:
رباى حرام، عبارت است از این که فردى به دیگرى قرض دهد و شرط کند که بیشتر از آن چه گرفته، برگرداند. این همان رباى حرام است (عاملى، همان: 12/454).
نکته قابل توجّه این است که گاه هر نوع قرض بدون بهرهاى به خطا قرضالحسنه قلمداد مىشود؛(5) در حالى که مطابق روایات اسلامى، قرضالحسنه که ثواب بسیار بزرگى دارد، نوع خاصّى از قرض بدون بهره است که به قصد خیرخواهى و براى حمایت از نیازمندان داده مىشود(6) و شامل همه سپردههاى جارى و قرضهاى صنفى رایج بین مردم نمىشود؛ گرچه آنها نیز در صورت عدم وجود بهره، حلال هستند و گاهى از باب کمک به مؤمن ثواب دارند.
2. معاهدههاى انتفاعى
مقصود از معاهدههاى انتفاعى، آن گروه از قراردادهاى مالى است که انسانها براى به دست آوردن مال و ثروت به کار مىگیرند و خود به دو گروه عمده معاهدههاى مبادلهاى و مشارکتى تقسیم مىشوند.
2ـ1. معاهدههاى مبادلهاى
معاهدههاى مالى مبادلهاى، به آن نوع قراردادهاى مالى گفته مىشود که در آنها، اموال و منافعى در برابر پول یا مال دیگرى مبادله مىشود. این معاهدهها تنوّع بسیارى دارند؛ امّا تعداد معیّنى چون فروش اقساطى، فروش سلف، فروش دین (تنزیل)، اجاره به شرط تملیک و جعاله، قابلیت اجرا در نظام بانکى را دارند. این گروه از معاملهها ویژگىهایى دارند که در نظام بانکى، از سایر عقود متمایز مىشوند.
ویژگىهاى معاهدههاى مبادلهاى
1. مقطعى بودن معاهدهها: معاهدههاى مبادلهاى، پس از پایان قرارداد به پایان مىرسند و دو طرف قرارداد، مسؤولیتى در برابر فعّالیتهاى اقتصادى و معاملهها، همدیگر ندارند؛ براى مثال، در قرارداد فروش اقساطى، فروشنده هیچ مسؤولیتى در قبال فعّالیتهاى اقتصادى خریدار ندارد. خریدار چه توانایى استفاده از کالاهاى خریدارى شده را داشته باشد یا نداشته باشد؛ بتواند سود انتظارى خود را از فعّالیت مذکور تحصیل کند یا نه، معامله از ناحیه فروشنده، قطعى و تمام شده است. این وضعیت در اجاره، سلف و تنزیل نیز هست و با قدرى تفاوت در جعاله وجود دارد.
2. رابطه بدهکار و بستانکار: پس از پایان معاهدههاى مبادلهاى، رابطه حقوقى متعاملین، رابطه بدهکار و بستانکار است و پس از وفا به معاهده، این رابطه به پایان مىرسد؛ براى مثال، پس از تحقّق فروش اقساطى و تحویل جنس به مشترى، فروشنده، بستانکار، و خریدار، بدهکار مىشود و با پرداخت قیمت کالا در سررسیدهاى مقرّر، رابطه مذکور از بین مىرود. همین مطلب با قدرى تفاوت در دیگر معاهدههاى مبادلهاى نیز جریان دارد.
3. قابلیت براى نرخهاى ثابت و از قبل تعیین شده: معاملههاى مبادلهاى، قابلیت برنامهریزى براى نرخهاى سود ثابت و از قبل تعیین شده را دارند؛ براى مثال، یک بنگاه اقتصادى تصمیم مىگیرد کالاهاى خود را در سال مالى خاصّى با ده درصد سود بیشتر به صورت نسیه اقساطى به فروش برساند یا املاک خود را با مبلغ معیّن به صورت اجاره به شرط تملیک واگذار یا اسناد تجارى را با نرخ معیّن تنزیل کند.
4. عدم نیاز به نظارت و کنترل: لازمه منطقى ویژگىهاى پیشین این است که پس از پایان قرارداد مالى، به نظارت و کنترل از طرف متعاقدین بر فعّالیتهاى اقتصادى همدیگر نیازى نباشد؛ چرا که نه تحوّلات اقتصادى کلّ جامعه و نه تدابیر مدیریتى بنگاه مربوط، هیچ تأثیرى در مبالغ قرارداد ندارد.
2ـ2. معاهدههاى مشارکتى
معاهدههاى مالى مشارکتى، به آن نوع قراردادهاى مالى گفته مىشود که دو طرف قرارداد، در اصل مالکیت و سود و زیان فعّالیت اقتصادى، یا در خصوص سود و زیان فعّالیت اقتصادى با هم شریک مىشوند. عقودى چون مشارکت مدنى، مشارکت حقوقى، مضاربه، مزارعه و مساقات از این نوع هستند. این عقود نیز ویژگىهایى دارند.
ویژگىهاى معاهدههاى مشارکتى
1. مستمر بودن قرارداد: معاهدههاى مشارکتى، برخلاف مبادلهاى، ماهیتى استمرارى دارند و تا پایان فعّالیت اقتصادى و سررسید معاهده، قرارداد، استمرار دارد؛ براى مثال، وقتى چند نفر جمع شده، از طریق مشارکت مدنى، سرمایه فعّالیت اقتصادى را تأمین مىکنند تا زمانى که فعّالیت مذکور ادامه دارد و شرکت منحل نشده، قرارداد استمرار دارد. همین وضعیت در دیگر معاهدههاى مشارکتى نیز وجود دارد.
2. مشارکت در نتایج سود و زیان: در معاهدههاى مشارکتى، دو طرف یا اطراف قرارداد (شُرکا) به تمام حوادث و پیامدهاى مثبت و منفى فعّالیت اقتصادى ملتزم هستند، اگر نتیجه فعّالیت، سود سرشار بود، براى همه توزیع مىشود و اگر ضرر بود، براى همه است و اگر هیچ چیز نبود، نتیجه، متوجّه همه مىشود.
3. متغیّر بودن سود: مقدار سود صاحبان شرکت، تحت تأثیر متغیّرهاى اقتصادى کلّ جامعه و متغیّرهاى تأثیرگذار بر خصوص بنگاه مربوطه قرار دارد؛ در نتیجه، در ابتداى سال مالى، گرچه مىتوان با توجّه به پارامترهاى گوناگون، دامنه سود انتظارى را پیشبینى کرد، سود تحقّق یافته در پایان دوره مالى مشخّص مىشود.
4. نیاز به نظارت و کنترل: نتیجه منطقى ویژگىهاى پیشین این است که شریکان و صاحبان فعّالیت اقتصادى براى استیفاى کامل حقوق خود، به صورت پیوسته و مستمر جریان هزینهها و درآمدها را نظارت و کنترل کنند؛ چون احتمال انواع اشتباههاى مالى و خیانت وجود دارد.
اهداف، انگیزهها و روحیات مشتریان بانک
بانکها با دو گروه عمده از مردم به نام صاحبان سپرده و متقاضیان تسهیلات در ارتباطند و این افراد، اهداف، انگیزهها و روحیات گوناگونى دارند. نظام بانکى باید با طرّاحى انواع سپردهها و شیوههاى اعطاى تسهیلات بتواند از یک سو تمام پساندازها و وجوه مازاد مردم را جمعآورى کند و از سوى دیگر بتواند به تمام نیازهاى متقاضیان تسهیلات پاسخ مثبت دهد؛ بنابراین، لازم است اهداف، انگیزهها و روحیات سپردهگذاران و گیرندگان تسهیلات شناسایى شود.
1. اهداف و انگیزههاى سپردهگذاران
در کشورهاى اسلامى، مردم و مؤسّسههاى حقیقى و حقوقى، با اهداف و انگیزههاى گوناگونى در بانکها سپردهگذارى مىکنند که مهمترین آنها عبارتند از:
أ. حفظ و نگهدارى وجوه: برخى از مردم، وجوه مازاد خود را در بانکها سپردهگذارى مىکنند تا در محلّ مطمئنّى حفظ شود و در مصارف آتى و غیرمترقّبه از آنها استفاده کنند.
ب. تسهیل در مبادلههاى پولى: گروهى از مردم براى استفاده از خدمات بانکى در نقل و انتقال وجوه، سپردهگذارى مىکنند.
ج. کسب سود: برخى از مردم به علل گوناگون نمىخواهند یا نمىتوانند وجوه مازاد خود را سرمایهگذارى مستقیم کنند؛ در نتیجه، به هدف کسب سود، سپردهگذارى مىکنند.
د. مشارکت در اعطاى قرضالحسنه: برخى از مردم به ویژه مسلمانان، در سایه تشویقهاى دینى دوست دارند بخشى از وجوه مازادشان را قرضالحسنه دهند؛ امّا نمىخواهند یا نمىتوانند به صورت مستقیم عمل کنند و ترجیح مىدهند این امر مهم را از طریق مؤسّسههاى معتبرى چون بانکها انجام دهند.
ه. کمک به عمران و آبادانى کشور: مردم فهمیده و اندیشهور هر کشورى علاقه دارند وجوه مازاد خود را در اختیار بانکها بگذارند تا از طریق دستان توانمند به جریان افتد و زمینه رشد و توسعه کشور فراهم آید.
روشن است که اهداف پیشین با هم قابل جمعهستند. تنها هدف مشارکت در اعطاى قرضالحسنه است که با هدف کسب سود سازگار نیست و سپردهگذار باید یکى از آن دو را با اهداف دیگر برگزیند.
2. روحیات سپردهگذاران
به طور معمول، آن گروه از سپردهگذاران بانک که با هدف کسب سود سپردهگذارى مىکنند، از جهت روحیه به سه گروه تقسیم مىشوند: گروه نخست، افراد به طور کامل ریسکگریز هستند و دوست دارند بانک سود مشخّص و از قبل تعیین شدهاى را به آنان بپردازد. گروه دوم، افراد به طور کامل ریسکپذیر هستند و حاضرند براى سود انتظارى بالاتر، درجههایى از ریسک و مخاطره را بپذیرند و سرانجام گروه سوم، افراد متعارف و معمولى هستند که تغییرات سود را تا حدّى مىپذیرند و تا حدودى ریسک را قبول دارند؛ امّا نباید میزان آن از اندازه مشخّصى تجاوز کند؛ براى مثال اگر بانک اعلان کند براى سپردههاى خاصّى 1 Æ × درصد سود مىدهد، تحمّل مىکند؛ امّا اگر این نرخ، به 3 Æ ×برسد، ترجیح مىدهند با آن بانک تصفیه حساب کنند.
3. اهداف و روحیات گیرندگان تسهیلات
متقاضیان تسهیلات بانکى، به دو گروه عمده تقسیم مىشوند: گروه نخست، متقاضیان تسهیلات براى تأمین نیازمندىهاى مصرفى چون خرید کالاهاى اساسى هستند. این گروه ترجیح مىدهند با نرخهاى ثابت و از قبل تعیین شده معامله کنند تا بتوانند براى بازپرداخت اقساط ماهیانه از محلّ درآمدشان برنامهریزى کنند. گروه دوم، سرمایهگذاران اقتصادى هستند که براى تأمین یا تکمیل سرمایه بنگاه اقتصادى تقاضاى تسهیلات مىکنند. این گروه از مشتریان از جهت روحیه به سه دسته تقسیم مىشوند: دسته اوّل افراد ریسکپذیرند و ترجیح مىدهند خود عهدهدار تمام مخاطرههاى بنگاه اقتصادى باشند و کسى را در جایگاه شریک نمىپذیرند و ترجیح مىدهند با بانکهایى کار کنند که با قراردادهاى مبادلهاى و با نرخهاى ثابت و از قبل تعیین شده تسهیلات مىدهند. دسته دوم، افراد ریسک گریزند و ترجیح مىدهند تا جایى که مىتوانند مخاطرههاى سرمایهگذارى و فعّالیت اقتصادى را به دیگران منتقل کنند؛ در نتیجه، در تأمین سرمایه نقدى نیز سراغ مؤسّسههایى مىروند که در ریسک بنگاه مشارکت کنند. دسته سوم، افراد متعارف و معمول هستند و ترجیح خاصّى ندارند و متناسب با وضعیّت روز و مصالح بنگاه تصمیم مىگیرند و به طور معمول ترکیبى از دو نوع بدهى را دارند. بخشى از سرمایه مورد نیازشان را از مؤسّسههاى مشارکتى و بخشى دیگر را از طریق بانکها و مؤسّسههاى مالى با سود ثابت تهیه مىکنند.
نقد و بررسى بانکدارى بدون رباى ایران
تجزیه و تحلیل قانون و عملکرد بانکدارى بدون رباى ایران به بحث طولانى نیاز دارد. در این مقاله فقط براى رسیدن به الگوى پیشنهادى، شیوههاى تجهیز و تخصیص منابع را با توجّه به اهداف، انگیزهها و روحیات مشتریان بانک نقد و بررسى مىکنیم.
1. شیوههاى تجهیز منابع
مطابق مواد سه تا شش قانون عملیات بانکدارى بدون ربا، سه نوع سپرده قرضالحسنه جارى، قرضالحسنه پسانداز و سپرده سرمایهگذارى مدّتدار براى بانکها تعریف شده که هر سه با توجّه به مطالب پیشگفته قابل نقد است.
1ـ1. سپرده قرضالحسنه جارى
از آن جا که انگیزه سپردهگذاران این حساب، حفظ و نگهدارى وجوه و تسهیل در مبادلههاى پولى از طریق خدمات بانکى است، بهکارگیرى واژه «قرضالحسنه» درست نیست. گویا اطلاق این واژه بر این حسابها، از این پندار سرچشمه مىگیرد که هر قرض بدون بهرهاى قرضالحسنه است؛ در حالى که این درست نیست. مطابق مضمون آیات و روایات، قرضالحسنه هنگامى معنا مىیابد که قرض دهنده براى کسب پاداش معنوى به فرد نیازمندى قرض بدون بهره مىدهد؛ بنابراین اگر قرضدهنده با اغراض دیگرى چون حفظ پول، تسهیل در معامله، نقل و انتقال وجوه و ... مبلغى را به بانک یا غیر آن بسپارد، اگر چه قرض بدون بهره و از نظر اسلام مجاز و مشروع است، عنوان «قرضالحسنه» بر آن صدق نمىکند و بیشتر سپردهگذاران حساب جارى، با چنین اغراضى سرمایههاى نقدى خود را به بانکها مىسپارند.
1ـ2. سپرده قرضالحسنه پسانداز
حسابهاى پسانداز، از سپردههاى رایج نظامهاى بانکى، و ویژگى آن این است که اشخاص، وجوه مازاد خود را به چنین حسابى واریز کرده، در برابر آن، دفترچه پسانداز مىگیرند تا هنگام نیاز، دریافت کنند. در بانکهاى سنّتى به طور عموم به آنها بهره تعلّق مىگیرد. در بانکدارى بدون ربا، پرداخت بهره ممنوع است؛ امّا براى تشویق سپردهگذاران، جوایزى در نظر مىگیرند. این جوایز از طریق قرعه، بین صاحبان حساب توزیع مىشود. از آن جا که گروهى از صاحبان این نوع سپردهها، افزون بر حفظ و نگهدارى وجوه، قصد کمک به اعطاى قرضالحسنه و شرکت در ثواب معنوى دارند، اطلاق سپرده قرضالحسنه بر این بخش از حسابها بجا است؛ امّا گروهى دیگر از مردم قصد دارند افزون بر حفظ و نگهدارى پول، درآمدى نیز از طریق سپردههایشان داشته باشند؛ در نتیجه بانکدارى بدون ربا در پوشش دادن نیاز این گروه در مقایسه با بانکدارى سنّتى، کم دارد و مسأله اعطاى جوایز اوّلاً به جهت تصادفى بودن نمىتواند در همگان انگیزه پدید آورد و ثانیا هزینههاى تبلیغاتى سنگینى را نیز بر بانک تحمیل مىکند.
1ـ3. سپرده سرمایهگذارى مدّتدار
مطابق قانون، بانکها، وجوه سپردههاى سرمایهگذارى مدّتدار را در قالب حقوقى عقد وکالت تحویل گرفته، در جایگاه وکیل سپردهگذاران، در امور مشارکت، مضاربه، اجاره به شرط تملیک، معاملههاى اقساطى، مزارعه، مساقات، سرمایهگذارى مستقیم، معاملههاى سلف و جعاله و تنزیل (خرید دین) به کار مىگیرند. بانکها اصل سپردهها را تعهّد یا بیمه، و منافع حاصل از عملیّات مذکور را طبق قرارداد مناسب با مدّت و مبلغ سپرده با رعایت سهم منابع بانک پس از کسر هزینهها و حقّالوکاله بین صاحبان سپرده تقسیم مىکنند.
چنانکه از ماهیّت عملیّات پیدا است، سود بانک و به تبع آن، سود سپردهگذاران، به سود حاصل از معاملههاى پیشگفته بستگى کامل دارد و سود برخى از آن معاملهها چون مشارکت، مضاربه، مزارعه و مساقات، در پایان دوره مالى مشخّص مىشود و از قبل قابل تعیین نیست؛ در نتیجه، سود کلّ بانک از قبل قابل تعیین نبوده، به سود بنگاههاى اقتصادى بستگى خواهد داشت؛ بنابراین، سپرده سرمایهگذارى مدّتدار در بانکدارى بدون ربا بر فرض که بتواند نظر افراد ریسکپذیر جامعه را جلب کند، براى آن گروه از سپردهگذاران که ریسکگریز و در پى کسب درآمد ثابت براى سرمایه نقدى خود هستند، راهکارى ندارد.
نتیجه کلّى این که در بانکدارى بدون ربا، براى آن گروه از سپردهگذارانى که مىخواهند از طریق حساب پسانداز و سپرده مدّتدار درآمدى ثابت داشته باشند، راهکارى نیست و سپردهاى تعریف نشده است.
2. شیوههاى تخصیص منابع
مطابق قانون عملیات بانکدارى بدون ربا و آییننامههاى اجرایى، بانکها مىتوانند وجوه حاصل از انواع سپردههاى بانکى را از طریق شیوههاى دوازدهگانه سرمایهگذارى مستقیم، مشارکت مدنى، مشارکت حقوقى، مضاربه، مزارعه، مساقات، فروش اقساطى، سلف، اجاره به شرط تملیک، جعاله، خرید دین و قرضالحسنه به کار گیرند.
توجّه به ماهیت فقهى و اقتصادى شیوههاى مذکور نشان مىدهد که این شیوهها قابلیت دارند همه متقاضیان تسهیلات بانکى را با تمام اهداف و انگیزهها و روحیات پوشش دهند. متقاضیان تسهیلات مصرفى و سرمایهگذارى ریسکپذیر مىتوانند از شیوههاى فروش اقساطى، اجاره به شرط تملیک، سلف، جعاله، خرید دین و قرضالحسنه استفاده کنند؛ چنان که متقاضیان تسهیلات سرمایهگذارى معمول و ریسکگریز مىتوانند از طریق شیوههاى دیگر، تقاضاى تسهیلات کنند.
در مقام عمل، در بیستسال گذشته به عللى چون نبود ساختار مناسب سازمانى، تعدّد بیش از حدّ شیوههاى اعطاى تسهیلات براى همه بانکها و شعب، نبود سیستم نظارتى مناسب، عدم رعایت تخصّص در فعّالیتهاى بانکى و نبود آموزش مناسب، وقایع ذیل در اعطاى تسهیلات رخ داده است.
أ. رشد کمّى عقود با بازده ثابت: مطالعه عملکرد نظام بانکى نشان مىدهد که سهم عقود با بازده ثابت (فروش اقساطى، اجاره به شرط تملیک، سلف و جعاله) به طور پیوسته افزایش یافته است؛ به طورى که امروزه نزدیک به 70 درصد تسهیلات اعطایى بانکها از طریق این شیوهها است.
ب. تغییر ماهیت عقود مشارکتى: مطالعه نوع قراردادهاى مشارکت مدنى و مضاربه نشان مىدهد که در این قراردادها، توجّه چندانى به سودهاى واقعى و تحقّق یافته فعّالیتهاى اقتصادى نمىشود؛ بلکه بانک با احتساب سود انتظارى که به طور معمول از طرف شوراى پول و اعتبار اعلان مىشود، به صورت سود تحقّق یافته، قراردادها را تنظیم و از مشترى مطالبه مىکند؛ نتیجه این که نظام بانکى در عمل، فقط توانسته تقاضاى آن دسته از مشتریان را که دنبال تسهیلات با سود ثابت هستند بر آوَرَد و راهکارى براى آن دسته از متقاضیان تسهیلات که به دنبال شریک واقعى براى بنگاه اقتصادى خود هستند، ارائه نمىکند.
الگوى پیشنهادى
حال با بهرهگیرى از تجربههاى چند صد ساله صنعت بانکدارى و تجربه بیستساله نظام بانکى کشور و تجربههاى بانکهاى اسلامى کشورهاى دیگر، چهار نوع بانک به نام بانکهاى قرضالحسنه، بانکهاى مبادلهاى (با سود ثابت)، بانکهاى مشارکتى (با سود متغیّر) و بانکهاى جامع پیشنهاد مىشود. بانکهاى نوع اوّل تا سوم در عین حال که هر یک، نیازهاى خاصّى را با بهرهگیرى از شیوههاى خاصّى برآورده مىکنند، در مجموع، مکّمل هم بوده، نظام پولى و بانکى کاملى را شکل مىدهند؛ چنان که بانکهاى جامع، به تنهایى نظام کاملى براى پاسخگویى به همه انواع فعّالیتهاى پولى و بانکى است.
پیش از تشریح عملیات هر یک از بانکها، یادآورى دو نکته ضرورت دارد.
1. هدف از تشریح عملیات انواع بانکها، ارائه شرح اجمالى از فعّالیتها است و گرنه توضیح کامل هر یک و بیان مبانى فقهى و اقتصادى آنها به تحقیق گستردهاى نیاز دارد.
2. انواع چهارگانه بانکها که در الگوى پیشنهادى آمده، با توجّه به وضع فعلى اقتصاد ایران است که از یک طرف، مؤسّسههاى مالى خیریّه و بازار سرمایه به روز و فّعالى وجود ندارد و از طرف دیگر، بانک نهادى جاافتاده و قابل اعتماد براى مردم است. احتمال دارد با گسترش بازارهاى مالى و مؤسّسههاى مالى خیریه، به تدریج بانکهاى قرضالحسنه به مؤسّسههاى گسترده خیریّه و عامالمنفعه، و بانکهاى مشارکتى به مؤسّسههاى مالى گسترده بازار سرمایه تبدیل شوند و فعّالیت بانکها در نوع دوم یعنى بانکهاى مبادلهاى متمرکز شود.
1. بانکهاى قرضالحسنه
این بانکها چنانکه از اسمشان پیدا است، بر اساس قرارداد قرضالحسنه که مورد ترغیب و تشویق جدّى اسلام است، فعّالیت مىکنند و عملیات ساده و روانى خواهند داشت.
1ـ1. تجهیز منابع
سپردهگذاران این بانکها، آن گروه از مردم مسلمانند که به قصد مشارکت در ثواب معنوى اعطاى قرضالحسنه، در بانکهاى مذکور سپردهگذارى مىکنند. این بانکها دو نوع حساب سپرده خواهند داشت.
أ. سپرده جارى قرضالحسنه: این حساب به مشتریانى اختصاص دارد که قصد دارند افزون بر استفاده از خدمات حساب جارى، مانده سپرده جارى شان در امور خیر و رفع مشکل مالى نیازمندان به صورت قرضالحسنه بهکار گرفته شود.
ب. سپرده پسانداز قرضالحسنه: این حساب به مشتریانى اختصاص دارد که قصد دارند افزون بر حفظ و نگهدارى وجوهشان در یک مؤسّسه مطمئن، مانده پساندازشان در امور خیر و رفع مشکل مالى نیازمندان به صورت قرضالحسنه به کار گرفته شود.
بانکهاى قرضالحسنه با افتتاح حسابهاى مذکور، سپرده مشتریان را به صورت قرض بدون بهره تحویل مىگیرند و متعّهد مىشوند عندالمطالبه، کلّ یا بخشى از موجودى حساب را به صاحبان آنها برگردانند. به این حسابها سود و بهرهاى پرداخت نمىشود و در حقیقت، صاحبان حساب، ارزش زمانى پولشان را به نیازمندان مىبخشند و در مقابل، ثواب آخرتى قرضالحسنه را به دست مىآورند.
1ـ2. تخصیص منابع
بانکهاى قرضالحسنه، منابع حاصل از سپردههاى جارى و پسانداز قرضالحسنه را پس از کسر ذخایر قانونى و احتیاطى، به صورت قرارداد قرضالحسنه دراختیار نیازمندان قرار مىدهند و به صورت اقساط ماهانه، آنها را بازپس مىگیرند. بانکهاى قرضالحسنه، براى تأمین هزینههاى جارى مىتوانند کلّ هزینههاى اجراى عملیات قرضالحسنه را محاسبه، و به تناسب مبالغ تسهیلات، کارمزد دریافت کنند.
فعّالیتهاى بانکهاى قرضالحسنه
چند تذّکر مهم درباره بانکهاى قرضالحسنه
1. امروزه مؤسّسهها و صندوقهاى بسیارى به نام قرضالحسنه فعّالیت مىکنند؛ امّا به علل گوناگون، کمّیت و کیفیت فعّالیت آنها قابل نظارت و کنترل نیست. حال وقت آن رسیده که دولت جمهورى اسلامى ایران در جایگاه حکومت اسلامى، براى حمایت و گسترش صحیح نهاد مقدّس قرضالحسنه اقدام کند و این صندوقها و مؤسّسههاى پراکنده را در قالب سازمان مستقل و تعریفشدهاى به صورت قانونمند اداره کند و با توجّه به ویژگى پول آفرینى چنین مؤسّسههایى بهترین شکل سازمان آنها قرار گرفتن در قالب نظام بانکى با نظارت رسمى بانک مرکزى است.
2. با گشایش چنین بانکهایى، خیلى از مؤسّسههاى دولتى و خصوصى که به صورتهاى گوناگون به اعضا و مراجعهکنندگان خود وام قرضالحسنه مىدهند، وجوهشان را به این بانکها منتقل، و افراد مورد نظرشان را براى گرفتن وام قرضالحسنه معرّفى مىکنند؛ چنان که دولت مىتواند با انتقال وجوهى که براى اقشار آسیبپذیر و حوادث غیرمترقبه در نظر مىگیرد، فعّالیتهاى خیرخواهانه خود را در قالب این بانکها برنامهریزى کند.
3. براى تشویق سپردهگذاران مىتوان افزون بر ارائه رایگان خدمات حسابهاى جارى و پسانداز، امتیازهاى ذیل را در نظر گرفت.
أ. اولویت در استفاده از وامهاى قرضالحسنه بانک هنگام نیاز متناسب با عملکرد حساب؛
ب. معرّفى افراد نیازمند به بانک براى گرفتن وام قرضالحسنه، متناسب با عملکرد حساب؛
ج. برخوردارى از جوایز معنوى چون سفرهاى زیارتى که بهصورت قرعهکشى به سپردهگذاران تعلّق مىگیرد.
4. جوایزى که این بانکها براى سپردهگذاران در نظر مىگیرند، باید اوّلاً جوایز معنوى باشند تا نیّت ثواب اعطاى قرضالحسنه و انگیزههاى معنوى جامعه را از بین نبرد. ثانیا این جوایز از محلّ کارمزد وامهاى قرضالحسنه نباشد؛ چون از یک طرف سبب بالا رفتن هزینه کارمزد مىشود و از طرف دیگر، شبهه شرعى مىیابد. بهترین منبع براى تأمین این جوایز، دولت و مؤسّسههاى خیریه چون کمیته امداد، و سازمان بهزیستى است؛ چون هر چه حجم سپردهها افزایش یابد، منابع بانک در تأمین نیازمندان جامعه بیشتر، و مسؤولیت دولت و مؤسّسههاى مذکور در برابر اقشار محروم کم مىشود.
2. بانکهاى مبادلهاى (با سود ثابت)
این بانکها چه در طرف جذب سپردهها و چه در طرف اعطاى تسهیلات به گونهاى عمل مىکنند که از گیرندگان تسهیلات بانکى سودى ثابت و از قبل تعیین شده مىگیرند و به صاحبان سپرده (غیر دیدارى) سودى ثابت و از قبل تعیین شده مىپردازند. براى رسیدن به این هدف لازم است اوّلاً روابط شرعى تعریف شود تا بانک بتواند بر اساس آن روابط، سپرده و اعطاى تسهیلات با سود ثابت را جذب کند ثانیا با تدابیر فنّى به گونهاى رفتار کند که بتواند رقمهاى اعلامشده را تحقّق بخشد.
2ـ1. تجهیز منابع
این بانکها داراى سه نوع حساب سپرده به شرح ذیل خواهند بود.
أ. سپرده جارى
این حساب از جهت ماهیّت حقوقى و روش کار، همانند سپرده جارى در بانکهاى سنّتى خواهد بود و همانند آنها خدمات حساب جارى را در اختیار صاحبان حساب مىگذارد بدین ترتیب که اشخاص و مؤسّسهها، با افتتاح حساب از طریق دسته چکى که از بانک مىگیرند، از موجودى حساب خود طبق مقرّرات بانک استفاده مىکنند.
استفاده از حساب جارى، افزون بر حفظ پول در بانک، سبب تسهیل پرداختها مىشود و از آن جا که براى چنین حسابهایى بهره پرداخت نمىشود مىتوان از رابطه حقوقى قرض بدون بهره (نه قرضالحسنه) استفاده کرد و در این صورت، وجوه فراهم شده از ناحیه این حسابها به مالکیّت بانک درآمده، جزو منابع بانک خواهد بود و بانکها مىتوانند با رعایت ذخایر قانونى و احتیاطى، از باقیمانده وجوه در اعطاى تسهیلات کوتاهمدّت استفاده کنند.
ب. سپرده پسانداز با سود ثابت
با استفاده از عقود شرعى مىتوان سپرده پساندازى با سود مشخّص و ثابتى طرّاحى، و جایگزین سپرده پسانداز بانکدارى سنّتى کرد. براى این حساب، راههایى تصوّر مىشود که یکى از آنها بدین قرار است:
افراد با مراجعه به بانک، وجوه مازاد بر نیاز خود را بهصورت عقد وکالت در بانک سپردهگذارى مىکنند و به بانک وکالت مىدهند تا وجوه آنان را به همراه دیگر وجوه حاصل از سپرده پسانداز (بهصورت مشاع) فقط از طریق عقود با بازده ثابت (فروش اقساطى، اجاره به شرط تملیک، سلف، جعاله و خرید دین) به جریان انداخته، سود مشخّص و ثابتى را براى آنان بهدست آورد.
بانک، هر ساله با مطالعه کشش و ظرفیّت بازار، نرخ مشخّصى را براى تسهیلات اعطایى از طریق معاملههاى نسیه، اجاره به شرط تملیک، سلف، جعاله و خرید دین اعلام مىکند؛ سپس با توجّه به توان مدیریّتى خود، چند درصد از آن نرخ کم کرده، بقیه را براى صاحبان سپرده اعلام مىدارد؛ در نتیجه، سپردهگذار به بانک وکالت مىدهد تا سپرده او را از طریق معاملههاى مذکور به جریان انداخته، از سود حاصل، درصد مشخّصى را به صاحب سپرده بپردازد و بقیّه را به صورت حقّالوکاله بردارد؛ براى مثال، بانک مىبیند اگر نرخ اعطایى تسهیلات از طریق معاملههاى مذکور، 15 درصد باشد، با محاسبه نرخ ذخیره قانونى و ذخایر احتیاطى مىتواند از کلّ منابع، 10 درصد سود بهدست آورد. حال با توجّه به این رقم، 3 درصد را حقّالوکاله و پوشش هزینههاى اتّفاقى در نظر گرفته، اعلام مىکند در سال 1382 براى سپردههاى پسانداز، 7 درصد سود مىپردازد. سپردهگذار نیز با توجّه به رقم اعلام شده و با توجّه به ماهیّت فقهى سپرده پسانداز، با افتتاح حساب، به بانک وکالت مىدهد وجوه او را همراه دیگر وجوه در عقود مذکور بهکار گرفته، 7 درصد سود به او بپردازد و بقیّه را بهصورت حقّالوکاله و هزینههاى اتّفاقى بردارد.
ج. سپرده سرمایهگذارى با سود ثابت
برخى از مردم قصد دارند از طریق سپرده بانکى درآمد کسب کنند و به جهات روحیّات خاصّ حاضر نیستند ریسکبپذیرند. در بانکدارى سنّتى، بانکها با طرّاحى سپردههاى مدّتدار، به تقاضاى این گروه از سپردهگذاران پاسخ مىدهند؛ امّا در بانکدارى بدون رباى ایران، راهکارى براى این گروه ارائه نشده است. اینجا نیز مىتوان همانند سپرده پسانداز با استفاده از عقود شرعى، راهکارهاى مناسبى ارائه داد و آسانترین و مشروعترین راه کار، همان است که در سپرده پسانداز گذشت؛ یعنى افراد با مراجعه به بانک، بخشى از وجوه مازاد بر نیاز مصرفى خود را در اختیار بانک مىگذارند و به بانک وکالت مىدهند وجوه آنان را به همراه دیگر وجوه بهدست آمده از این حساب، به نحو مشاع، فقط از طریق عقود با بازده ثابت (فروش اقساطى، اجاره به شرط تملیک، سلف، جعاله و فروش دین) به جریان انداخته، سود مشخّص و ثابتى را نصیب سپردهگذاران کند.
اگر مثال سپرده پسانداز را براى سپرده سرمایهگذارى با بازده ثابت مطرح کنیم، بانک مشاهده مىکند که اگر نرخ اعطاى تسهیلات از طریق معاملههاى مذکور، 15 درصد باشد، با محاسبه نرخ ذخیره قانونى و احتیاطى که طبق قاعده، در سپردههاى سرمایهگذارى کمتر است مىتواند 5/12 درصد سود در مقایسه با کلّ منابع بهدست آورد. حال اگر 5/2 درصد بهصورت حقّالوکاله و پوشش هزینههاى اتّفاقى در نظر بگیرد (از آن جا که این سپردهها در مقایسه با سپردهاى پسانداز، ثبات بیشترى دارند، مراجعه مشتریان کمتر و مدیریّت سپردهها آسانتر است و طبق قاعده، حقّالوکاله کمترى لازم دارد)، بانک اعلام مىکند بهطور مثال، در سال 82 به سپردههاى سرمایهگذارى با سود ثابت، 10 درصد سود مىپردازد. سپردهگذار نیز با توجّه به رقم مذکور و با توجّه به ماهیّت فقهى این سپرده، با افتتاح سپرده سرمایهگذارى با سود ثابت، به بانک وکالت مىدهد تا سپرده او را همراه دیگر سپردههاى این حساب، در عقود با بازده ثابت به کار گرفته، 10 درصد سود به او بپردازد و بقیّه را خود بانک بهصورت حقّالوکاله و هزینههاى اتّفاقى بردارد.
انواع سپردههاى سرمایهگذارى با سود ثابت
در بانکدارى سنّتى به علل گوناگونى که توضیح آنها خواهد آمد، سپردههاى مدّتدار را به کوتاه مدّت (یکساله)، میان مدّت (دو و سه ساله)، و بلند مدّت (پنج ساله) تقسیم مىکنند و براى آنها نرخ بهرههاى متفاوت در نظر مىگیرند؛ یعنى هر چه سپرده، مدّتدارتر باشد، نرخ بهره بیشترى بهآن تعلّق مىگیرد. ما نیز مىتوانیم چنین روشى را اعمال کنیم. از آن جا که اوّلاً نرخ ذخیره قانونى و احتیاطى این سپردهها هر چه مدّتدارتر مىشود، کاهش مىیابد، بانک به تناسب، سود بیشترى از ناحیه آن تحصیل مىکند. ثانیا هر چه سپرده، مدّتدارتر مىشود، به جهت مراجعه کمتر سپردهگذار و قابلیّت برنامهریزى براى طرحهاى کلان، هزینه کمترى براى بانک خواهد داشت؛ در نتیجه، به حقّالوکاله کمترى نیاز مىیابد؛ پس بهصورت منطقى و طبیعى، هر چه سپرده، مدّتدارتر شود، سود ناخالص بیشتر و حقّالوکاله کمترى خواهد داشت و بانک مىتواند رقم بالاترى به سپردهگذار بپردازد؛ براى مثال اگر فرض کنیم بانکى پس از کسر ذخایر قانونى و احتیاطى مانده خالص سپردههاى پسانداز، سرمایهگذارى با سود ثابت یکساله، دو ساله، سه ساله و پنج ساله را با نرخ 15 درصدى بهصورت فروش نسیه، اجاره به شرط تملیک، تنزیل، سلف و جعاله اعطاى تسهیلات کند، با توجّه به مفروضهاى پیشین، جدول ذیل را مىتوان براى بانک بهدست آورد.
جدول سود سپرده پسانداز و انواع سپردههاى سرمایهگذارى با سود ثابت
نوع حساب نرخ ذخیره قانونى نرخ ذخیره احتیاطى مانده خالص سود حاصل در مقایسه با مانده خالص سود حاصل در مقایسه با کلّ سپرده حقّالوکاله بانک سود خالص سپردهگذار
سپرده پسانداز 30% 4% 66% 15% 9/9% 9/2% 7%
سپرده سرمایهگذارى یکساله 20% 3% 77% 15% 55/11% 55/2% 9%
سپرده سرمایهگذارى دوساله 15% 2% 83% 15% 45/12% 45/2% 10%
سپرده سرمایهگذارى سهساله 10% 1% 89% 15% 35/13% 35/2% 11%
سپرده سرمایهگذارى پنجساله 5% 0 95% 15% 25/14% 75/1% 5/12%
توضیح چند اشکال و ابهام
در سپرده پسانداز با سود ثابت و سپرده سرمایهگذارى با سود ثابت، بانک اعلام مىکند که به سپردهگذاران، سود مشخّص و ثابتى را مىپردازد و این مطلب، دو پرسش مهم را پیش مىآورد: اوّلاً بانک از کجا به تحصیل و اعطاى چنین سودى اطمینان مىیابد؟ ممکن است بانک به علل گوناگونى از جمله ناتوانى در اصل اعطاى تسهیلات، و ناتوانى در وصول مطالبات نتواند به چنین رقمى دست یابد. ثانیا آیا اعلام پرداخت سود ثابت به این سپردهها، ممنوعیّت شرعى ندارد؟ در این بخش از مقاله، این دو پرسش را تحت عنوان «امکان پرداخت سود ثابت و مشرعیّت اعلان سود ثابت» بررسى مىکنیم.
امکان پرداخت سود ثابت
مشکل و دغدغه امکان تحصیل سود ثابت و معیّن و پرداخت آن (پس از کسر سود بانک) به سپردهگذاران، به الگوى پیشنهادى اختصاص ندارد؛ بلکه مشکل کلّ صنعت بانکدارى به ویژه بانکدارى سنّتى است. بانکدارى سنّتى نیز براساس تجربهها و شناختى که از بازار دارد، بهره معیّنى را براى وامها و اعتبارهاى بانکى در نظر مىگیرد؛ سپس با کسر درصد معیّنى بهصورت سود بانک، نرخهاى ثابت و معیّنى را براى انواع سپردهها اعلام مىکند. طبیعى است که دغدغه عدم تحصیل سود برنامهریزى شده به علل گوناگون از جمله عدم امکان اعطاى تسهیلات مطابق برنامه پیشبینى شده و ناتوانى در تحصیل مطالبات، براى بانکدارى سنّتى نیز وجود دارد. در بانکدارى سنّتى، براى رفع این نگرانى و حصول اطمینان، شیوههاى گوناگونى را اجرا مىکنند که همه آنها در الگوى پیشنهادى قابل اجرا است.
1. کنترل سپردهها به روش دستورى
اگر بانکى احساس کند منابع حاصل از کلّ سپردهها یا سپرده خاصّى از مقدار برنامهریزى شده بالاتر رفته یا احساس کند در اعطاى تسهیلات، توفیق کمترى در برنامه دارد، بهصورت آییننامهاى، به شعبههاى خود دستور مىدهد افتتاح حساب یا افزایش موجودى در کلّ سپردهها یا سپرده خاصّى را براى مدّت زمان خاصّى (تا اطّلاع ثانوى) متوقّف کنند.
2. کنترل سپردهها به روش تغییر در نرخ سود
اگر بانکى احساس کند به علّت تغییرهاى بازار نمىتواند با درصد معیّنى که برنامهریزى کرده بود، تسهیلات اعطا کند و مجبور است نرخ سود تسهیلات را کاهش دهد، همزمان با اعلام کاهش نرخ سود تسهیلات، نرخ سود سپردهها را نیز براى ماههاى آینده کاهش مىدهد و اعلام مىدارد که به طور مثال، از اوّل ماه آینده، نرخ سود کلّ سپردهها، یک یا چند درصد کاهش مىیابد. به این ترتیب، از یک سو تقاضاى تسهیلات را افزایش مىدهد و از سوى دیگر حجم سپردهها کاهش مىیابد.
3. کنترل ترکیب منابع به روش تغییر در نرخهاى انواع سپردهها
گاهى بانکها احساس مىکنند که حجم کلّ سپردهها مناسب است؛ امّا ترکیب آنها مطابق برنامه پیشبینى شده نیست. در این موارد، از طریق تغییر درصد سود پرداختى به انواع سپردهها، ترکیب مطلوب را بهدست مىآورند؛ براى مثال اگر بانک احساس کند هزینه سود پرداختى بالا است، درصد سود سپرده پسانداز یا سپرده سرمایهگذارى یکساله را قدرى افزایش و درصد سود سپرده بلند مدّت را کاهش مىدهد؛ در نتیجه، بخشى از سپردههاى بلندمدّت، به سپرده کوتاهمدّت یا سپرده پسانداز منتقل مىشود و اگر بانکى به منابع با ثبات نیاز داشته باشد و بخواهد از حجم ذخایر احتیاطى بکاهد، برعکس روش پیشین، سود سپردههاى پسانداز و کوتاهمدّت را کاهش، و سود سپردههاى بلندمدّت را افزایش مىدهد.
4. خرید و فروش ابزارهاى مالى با سود معیّن
بانکها هر وقت احساس کردند منابع حاصل از سپردههاى با سود ثابت، از برنامه پیشبینى شده براى اعطاى تسهیلات بیشتر شده است، به خرید ابزارهاى مالى با سود ثابت از بازار بورس اقدام مىکنند و بر عکس هر وقت احساس کنند براى اعطاى تسهیلات به منابع بیشتر نیاز دارند، آنها را مىفروشند و از این طریق، در عین حال که از تراکم منابع مازاد جلوگیرى مىکنند، سود معیّنى را نیز براى منابع به دست مىآورند.
5. کنترل وصول مطالبات
بانکها براى اطمینان از وصول مطالبات، به شیوههاى گوناگونى چون گرفتن وثیقه و ضمانتهاى معتبر و گاه از طریق بیمه کردن موضوع تسهیلات اعطایى، مورد تخلّف را کاهش داده و به صفر نزدیک کردهاند و همه این روشها در الگوى پیشنهادى نیز قابل اجرا است؛ چنان که نرخ متّوسط تسهیلات سوخت شده را مىتوان جزو هزینههاى بانک حساب کرد یا در حقّالوکاله جاى داد؛ نتیجه این که بانکدارى مبادلهاى همانند بانکدارى سنّتى مىتواند با اعمال روشهاى پیشگفته، از یک طرف ناتوانى در اعطاى تسهیلات، و از طرف دیگر، ناتوانى در وصول مطالبات را از بین برده، به سود برنامهریزى شده نزدیک شود و اگر هم در برنامه، تخلّفى باشد، چنان ناچیز خواهد بود که با انعطاف درصد حقّالوکاله، قابل صرفنظر کردن است.
مشروعیّت اعلام سود ثابت
پرسش دوم که شاید در جوامع اسلامى مهمتر باشد، مشروعیت اعلام سود ثابت و معیّن براى سپردهها از طرف بانک است. آیا تعریف ربا که عبارت از اشتراط سود (مازاد بر اصل سرمایه) در قرارداد قرض است، بر این سپردهها انطباق دارد؟ در پاسخ مىگوییم:
اوّلاً طبق تعریف فقیهان، ربا در دو صورت پیش مىآید: یکى در پرداخت هر نوع زیاده (ثابت یا متغیّر) بر اصل سرمایه در قرارداد قرض، و دوم، وجود زیاده عینى یا حکمى در خرید و فروش اجناس ربوى (اجناسى که با وزن و پیمانه خرید و فروش مىشود و عوضین معامله از یک جنس است) و چنانکه در بیان ماهیّت فقهى سپرده پسانداز و سپرده سرمایهگذارى با سود ثابت گذشت، این دو نوع سپرده، نه قرض هستند و نه خرید و فروش اجناس ربوى؛ بلکه طبق تعریف، رابطه سپردهگذار و بانک، رابطه وکالت است و همانند جایى است که موکّل به وکیل خود مىگوید: متاع مرا بفروش؛ فلان مبلغ را به من بده و بقیّه را بهصورت حقّالوکاله براى خودت بردار. اگر وکیل، اینگونه معامله کند و متاع را بفروشد، طبق توافق، آن مبلغ را به صاحب متاع داده، بقیّه را کم باشد یا زیاد، بهصورت حقّالزحمه و حقّالوکاله خودش برمىدارد. بله، اگر وکیل نتواند کالا را بفروشد یا پس از فروش نتواند قیمت کالا را وصول کند، موکّل، حقّ مطالبه، و وکیل، تعهّد پرداخت مبلغ مذکور را نخواهد داشت؛ امّا با توجّه به اصول کنترلى پنجگانهاى که در صنعت بانکدارى توضیح دادیم، این حادثه (ناتوانى در بهکارگیرى سپرده و ناتوانى در وصول مطالبههاى بانکى) یا اصلا رخ نمىدهد یا در حدّ بسیار ناچیزى است که اثرش در تغییر حقّالوکاله ظاهر مىشود، نه در مبلغ و سود مورد توافق.
ثانیا بین تعهّد حقوقى و تضمین حقیقى فرق است و چیزى که ربا و حرام بهشمار مىرود، تعهّد حقوقى است و آنچه در سپردهها رخ مىدهد، تضمین حقیقى است به این بیان که گاه، شخص حقیقى یا حقوقى، از فرد یا مؤسّسهاى، مبلغى وجه نقد را گرفته، با قطع نظر از این که این مبلغ را راکد نگه دارد یا بهکار گیرد، و با قطع نظر از این که محلّ مصرف آن مبلغ، هزینه مصرفى باشد یا فعّالیت اقتصادى و با قطع نظر از این که فعّالیت اقتصادى، سودى داشته باشد یا نه، و اگر دارد، سودش قطعى و معیّن است یا احتمالى و نامعیّن، و با قطع نظر از این که برنامه روشمندى براى تحصیل سود دارد یا نه، متعهّد مىشود اصل سرمایه را همراه با زیاده معیّنى برگرداند. این، تعّهد حقوقى و ربا است و تعریف ربا بر آن صدق مىکند؛ امّا اگر طبق الگوى پیشنهادى، مؤسّسه خاصّى مثل بانک با توجّه به تجربه چندین ساله، برنامه مشخّصى براى بهکارگیرى سپردهها در عقود معیّن با سود معیّنى، و راهکارهاى علمى و عملى براى کنترل و هدایت آنها داشته باشد و براى وصول مطالبهها، شیوههاى متعدّد و آزموده شدهاى را بهکار گیرد، اطمینان عقلایى مىیابد که در پایان هر دوره مالى، چه اندازه سود خواهد داشت و اگر هم احتمال خطا مىدهد، آن احتمال به اندازهاى است که به راحتى مىتواند آن را در بخش انعطافپذیر فرآیند، یعنى حقّالوکاله قرار دهد. این تضمین حقیقى است که به ربا ارتباطى نخواهد داشت (هاشمى شاهرودى، 1370: 69).
2/2. تخصیص منابع
بانکهاى مبادلهاى، منابع حاصل از سپردههاى جارى، پسانداز و سرمایهگذارى با سود ثابت را پس از کسر ذخایر قانونى و احتیاطى، از طریق عقود با بازده ثابت فروش اقساطى، فروش سلف، فروش دین (تنزیل)، اجاره به شرط تملیک و جعاله به متقاضیان، اعطاى تسهیلات مىکند، و چنان که گذشت، سود حاصل از این مبادلهها ثابت و از قبل قابل تعریف و برنامهریزى است. در پایان هر دوره مالى، بانک، سودهایى را که به صاحبان سپردههاى پسانداز و سرمایهگذارى وعده داده بود مىپردازد و بقیه را به صورت حقّالوکاله و سهم سود بانک از بابت منابع خود بانک و منابع مازاد سپردههاى دیدارى که بر اساس قرارداد قرض، به مالکیت بانک درآمدهاند و سودشان متعلّق به بانک خواهد بود، برمىدارد.
فعّالیتهاى بانکهاى مبادلهاى
تجهیز منابع تخصیص منابع نوع سپرده رابطه حقوقى سود نوع تسهیلات رابطه حقوقى سود 1. سپرده جارى 2. سپرده پسانداز 3. سپرده سرمایهگذارى قرض بدون بهره وکالت عام وکالت عام صفر ثابت ثابت 1. فروش اقساطى 2. فروش سلف 3. فروش دین 4. اجاره بهشرط تملیک 5. جعاله بیع بیع بیع بیع ـ اجاره جعاله ثابت ثابت ثابت ثابت ثابت
3. بانکهاى مشارکتى (با سود متغیّر)
این بانکها در طرف تجهیز منابع، به آن گروه از سپردهگذاران مربوط مىشود که به سود ثابت قطعى راضى نبوده، دنبال سود انتظارى بالاترى هستند و حاضرند براى به دست آوردن آن، درجههایى از ریسک و مخاطره را بپذیرند و در طرف اعطاى تسهیلات، به آن گروه از متقاضیان تسهیلات مربوط مىشود که به دنبال شریک واقعى در تأمین سرمایه مالى بنگاه اقتصادى هستند. بر این اساس باید روابط حقوقى مناسبى براى تجهیز و تخصیص منابع این بانکها طرّاحى شود.
3ـ1. تجهیز منابع
براى بانکهاى مشارکتى نیز مىتوان سه نوع سپرده را به شرح ذیل در نظر گرفت.
أ. سپرده جارى:
این سپرده از جهت ماهیت حقوقى و شکل کار، مانند سپرده جارى بانکهاى مبادلهاى خواهد بود. سپردهگذار، وجوه مازاد خود را در قالب عقد قرضِ بدون بهره به بانک تحویل مىدهد و از خدمات حساب جارى استفاده مىکند؛ وجوه سپردهگذارى شده به مالکیت بانک در مىآید و بانک متعّهد مىشود عندالمطالبه، کل یا بخشى از آن رابه سپردهگذار برگرداند.
ب. سپرده پسانداز مشارکتى:
این سپرده به آن گروه از مردم تعلّق دارد که به هدف حفظ و نگهدارى وجوه مازادشان به بانک مراجعه مىکنند و در عین حال، ترجیح مىدهند براى مانده پساندازشان سود واقعى دریافت کنند. بانک، وجوه مازاد سپردهگذار را به صورت عقد وکالت دریافت، و سپردهگذار، بانک را وکیل مىکند که وجوه او را همراه با منابع دیگر بانک از طریق عقود شرعى که توضیح خواهیم داد، به جریان انداخته، در پایان پس از کسر بخشى از سود (براى مثال 25 درصد سود) به صورت حقّالوکاله، بقیه را به سپردهگذار بپردازد.
ج. سپرده سرمایهگذارى مشارکتى
پیشتر گذشت که گروهى از مردم، داراى روحیّه ریسکپذیر بوده، حاضرند براى رسیدن به درآمدهاى بالاتر، ریسکهاى بالاترى را بپذیرند و گروهى از مردم، روحیّه معتدلى داشته، حاضرند براى کسب درآمد بیشتر، درجههایى از ریسک را تحمّل کنند. بانکدارى سنّتى، راهکار مناسبى براى جذب سپردههاى این افراد ندارد و در جوامع غربى، این افراد به سمت بازارهاى سهام، شرکتهاى سرمایهگذارى و ... کشیده مىشوند. این در حالى است که بانکدارى مشارکتى، براى تقاضاى این دو گروه، راهکارهاى مناسب دارد. بانکدارى مشارکتى، طبق قانون مىتواند منابع خود را از طریق عقود مشارکتى (مشارکت مدنى، مشارکت حقوقى، مضاربه، سرمایهگذارى مستقیم)، در فعّالیتهاى سودآور اقتصادى سرمایهگذارى، و در پایان دوره مالى، سود حاصل از طریق این عقود را بین منابع تقسیم کند. روشن است که سود حاصل از عقود مشارکتى به تحوّلات آینده اقتصاد و میزان توفیق بنگاه اقتصادى بستگى دارد. بانکدارى مشارکتى مىتواند براى تأمین منابع این عقود، به راهاندازى سپرده سرمایهگذارى مشارکتى اقدام کند به این بیان که سپردهگذار با افتتاح سپرده سرمایهگذارى مشارکتى، به بانک وکالت مىدهد تا سپرده او را به همراه دیگر سپردههاى این حساب (به نحو مشاع) از طریق عقود مشارکتى به کارگرفته، سود حاصل از فعّالیت را پس از کسر نسبتى از سود (بهطور مثال 10 درصد) بهصورت حقّالوکاله، به وى برگرداند.
انواع سپرده سرمایهگذارى مشارکتى
سپردههاى سرمایهگذارى مشارکتى نیز همانند سپردههاى سرمایهگذارى با سود ثابت، به سپردههاى یکساله، دو ساله، سه ساله، و پنجساله قابل تقسیم است. در سپرده سرمایهگذارى مشارکتى، حتّى مىتوان براى افراد به طور کامل ریسکپذیر، حساب ویژه گشود و سپرده آنها را در طرح یا صنعتى خاصّ سرمایهگذارى کرد. در این سپردهها نیز هر چه مدّت سپردهگذارى طولانى باشد، به جهت ثبات بیشتر، به ذخیره قانونى و احتیاطى کمترى نیاز خواهد بود و به بانک امکان خواهد داد در طرحهاى بلندمدّتتر که سودآورى بیشترى دارند، سرمایهگذارى کند؛ چنانکه به جهت کاهش مراجعه سپردهگذار، هزینههاى مربوط پایین است؛ در نتیجه بانک مىتواند نسبتهاى متفاوتى از حقّالوکاله را براى انواع سپردههاى مذکور در نظر بگیرد.
بانکى را فرض مىکنیم که انواع سپردههاى پسانداز مشارکتى و سرمایهگذارى مشارکتى یکساله، دو ساله، سه ساله، و پنج ساله دارد و به ترتیب 25، 18، 16، 14، و 10 درصدِ سود حاصله را بهصورت حقّالوکاله مىگیرد. اگر این بانک، پس از کسر ذخایر قانونى و احتیاطى حسابهاى مربوطه، مانده خالص را به جریان انداخته، از طریق عقود مشارکتى سرمایهگذارى کند و در پایان دوره مالى، 18 درصد سود متوسّط در مقایسه با منابع بهکار رفته بهدست آورد مىتوان جدول سود انواع حسابهاى سپرده سرمایهگذارى با سود متغیّر را به شرح ذیل بهدست آورد.
جدول سود انواع سپردههاى با بازده متغیّر
نوع حساب ذخیره قانونى ذخیره احتیاطى مانده خالص سود حاصل در مقایسه با مانده خالص سود در مقایسه با کلّ سپرده حقّالوکاله سود خالص سپرده
سپرده پسانداز مشارکتى 30% 4% 66% 18% 12% 3% 9%
سپرده سرمایهگذارى یکساله 20% 3% 77% 18% 86/13% 49/2% 37/11%
سپرده سرمایهگذارى دوساله 15% 2% 83% 18% 94/14% 39/2% 55/12%
سپرده سرمایهگذارى سهساله 10% 1% 89% 18% 02/16% 24/2% 78/13%
سپرده سرمایهگذارى پنجساله 5% 0 95% 18% 1/17% 71/1% 39/15%
3ـ2. تخصیص منابع
بانکهاى مشارکتى، منابع حاصل از سپردهاى جارى، پسانداز و سرمایهگذارى مشارکتى را پس از کسر ذخایر قانونى و احتیاطى از طریق شیوههاى سرمایهگذارى مستقیم، مشارکت حقوقى، مشارکت مدنى، و مضاربه سرمایهگذارى، و به متقاضیان، تسهیلات بانکى اعطا مىکنند و در واقع، در فعّالیت اقتصادى آنان شریک مىشوند؛ البتّه بانکهاى مشارکتى، براى پوشش دادن همه نیازهاى واحدهاى اقتصادى لازم است در کنار شیوههاى مشارکتى از عقد سلف و اجاره به شرط تملیک نیز استفاده کنند که بازده ثابت دارند؛ امّا بخش عمده فعّالیتها از طریق شیوههاى مشارکتى خواهد بود؛ در نتیجه، سود کلّ بانک و به تبع آن، سود سپردهگذاران، متغیّر و متأثّر از سود واقعى بنگاههاى طرف قرارداد بانک و پروژههاى سرمایهگذارى مستقیم خواهد بود.
فعّالیتهاى بانکهاى مشارکتى
تجهیز منابع تخصیص منابع نوع سپرده رابطه حقوقى سود نوع تسهیلات رابطه حقوقى سود 1. سپرده جارى 2. سپرده پسانداز 3. سپرده سرمایهگذارى قرض بدون بهره وکالت عام وکالت عام صفر متغیّر متغیّر 1. سرمایهگذارى مستقیم 2. مشارکت حقوقى 3. مشارکت مدنى 4. مضاربه 5. فروش سلف 6. اجاره بهشرط تملیک ــــ شرکت شرکت مضاربه بیع بیع ـ اجاره واقعى واقعى واقعى واقعى ثابت ثابت
4. بانکهاى جامع
این نوع بانکدارى که فقط براى بانکهاى بسیار بزرگ دولتى تناسب دارد، چه در طرف سپردهها و چه در طرف اعطاى تسهیلات، واجد همه انواع سپردهها و شیوههاى اعطاى تسهیلات به شرح ذیل است.
4/1. تجهیز منابع
أ. سپرده جارى: ماهیت حقوقى این سپرده، قرض بدون بهره است و به مالکیت بانک در مىآید و بانک با کسر ذخایر قانونى و احتیاطى مىتواند از مانده این سپردهها در اعطاى تسهیلات کوتاه مدّت استفاده کند.
ب. سپرده پسانداز قرضالحسنه: ماهیت حقوقى این سپرده، قرضالحسنه است و بانک وظیفه دارد (براى تأمین اهداف سپردهگذاران) پس از کسر ذخایر احتیاطى و قانونى، مانده این سپردهها را به صورت تسهیلات قرضالحسنه اعطا کند.
ج. سپرده پسانداز مبادلهاى (با سود ثابت): ماهیت حقوقى این سپرده وکالت است. سپردهگذار، به بانک وکالت مىدهد وجوه او را همراه وجوه دیگر این سپرده و سپردههاى نوع «د» فقط از طریق عقود با بازده ثابت به کار گیرد و سود ثابتى به او بپردازد.
د. سپرده سرمایهگذارى مبادلهاى (با سود ثابت): ماهیت حقوقى و روش کار این سپرده، مانند سپرده «ج» است.
ه. سپرده سرمایهگذارى مشارکتى (با سود متغیّر): ماهیت حقوقى این سپرده وکالت است. سپردهگذار به بانک وکالت مىدهد سپرده او را همراه با سپردههاى دیگر سرمایهگذارى مشارکتى، از طریق شیوههاى مشارکتى و غیره، اعطاى تسهیلات کرده، در پایان دوره مالى، سود واقعى را به دست آورد.
4ـ2. تخصیص منابع
بانکهاى جامع مىتوانند منابع حاصل از سپردهها را پس از کسر ذخایر قانونى و احتیاطى با رعایت ویژگىهاى سپردهها، از طریق شیوههاى قرضالحسنه، فروش اقساطى، فروش سلف، فروش دین، اجاره به شرط تملیک، جعاله، مشارکت حقوقى، مشارکت مدنى، و مضاربه، اعطاى تسهیلات یا سرمایهگذارى مستقیم کنند.
براى رعایت دقیق ویژگىهاى انواع سپردهها، بانکهاى جامع باید ردیف مشخصّى براى حسابهاى پسانداز قرضالحسنه داشته باشند تا منابع آن فقط به مصرف قرضالحسنه برسد؛ چنان که باید براى حسابهاى پسانداز مبادلهاى و سرمایهگذارى مبادلهاى، ردیف خاصّى داشته باشند تا منابع آن دو فقط به اعطاى تسهیلات از طریق عقود با بازده ثابت اختصاص یابد. بانکهاى جامع براى سهولت کار مىتوانند در شعبههاى بزرگ از بخشهاى مستقل و جداگانه استفاده کنند چنان که مىتوانند شعبههاى کوچک اختصاصى تشکیل دهند؛ براى مثال اگر بانک جامعى در یک شهر پنجاه شعبه دارد مىتواند تعدادى از شعبهها را به فعّالیتهاى قرضالحسنه و مبادلهاى و تعدادى را به مشارکتى اختصاص دهد.
فعّالیتهاى بانکهاى جامع
انتخاب بهینه نوع بانک
حال پرسش اساسى این است که هدف از ارائه پیشنهاد انواع بانکهاى بدون ربا چیست.
تجربه بیستساله بانکدارى بدون ربا در ایران نشان مىدهد که بانکها در اجراى حقیقى عملیات بانکدارى بدون ربا مشکل جدّى دارند و این مشکل از دو جهت عمده نشأت مىگیرد: اوّلاً تعدّد و تنوّع عقود بانکى به ویژه در ناحیه اعطاى تسهیلات، باعث پیچیده و مبهم شدن عملیات مىشود، و ثانیا چنان که پیشتر توضیح دادیم، تعدّد و تنوّع عقود قانون عملیات بانکدارى بدون ربا به اندازهاى است که همه بانکها نمىتوانند همه معاملهها را به صورت حقیقى اجرا کنند؛ براى مثال، بانک خصوصى تازه تأسیسى که فقط چند شعبه دارد، چگونه ممکن است انواع معاملهها فروش اقساطى، اجاره به شرط تملیک، سلف، جعاله، مشارکت مدنى، مشارکت حقوقى، سرمایهگذارى مستقیم و ... را که از جهت ماهوى به دو گروه به طور کامل متفاوت تقسیم مىشوند و هر گروه، سازمان مالى و شیوه حسابدارى جداگانهاى دارند، به صورت حقیقى اجرا کند. از طرف دیگر توضیح دادیم که مشتریان بانک چه در جهت سپردهگذاران و چه در جهت متقاضیان تسهیلات، روحیات گوناگونى دارند و نظام بانکدارى کنونى پاسخگوى همه مشتریان با همه روحیات نیست. بر این اساس، براى محدودکردن شیوههاى عملیات اعطاى تسهیلات، قابلیت دادن آنها براى کنترل و نظارت واقعى و پاسخ دادن به تنوّع روحیات مشتریان، ضرورت دارد توسعه کمّى و کیفى در نظام بانکى پدید آید و براى استفاده بهینه، طبقهبندى ذیل پیشنهاد مىشود.
1. بانکهاى قرضالحسنه: چنان که از اسم این بانکها پیدا است، با اهداف و روحیات خیرخواهانه و ایثارگرانه تناسب کامل دارند و مىتوانند ابزار سودمندى براى گسترش نهاد مقدّس قرضالحسنه و رفع مشکلات نیازمندان و وسیله مهّمى براى کنترل و رفع فقر و ایجاد توازن اقتصادى باشند و جامعه را از دام گناه بزرگ ربا و رباخوارى برهانند.
2. بانکهاى مبادلهاى با سود ثابت: این نوع بانکها، بهترین الگو براى بانکهاى خصوصى تجارى هستند؛ بانکهایى که در ابتداى کار، با دامنهاى محدود فعّالیت خود را آغاز مىکنند و همه، اعمّ از مشتریان، صاحبان سهام بانک، و بانک مرکزى ترجیح مىدهند فعّالیتهاى این بانکها، ثبات و اطمینان قابل قبول داشته باشد. این نوع بانکها براى بانکهاى دولتى تجارى که گسترده نیستند نیز الگوى مناسبى است. از جهت مشتریان نیز این نوع بانکها براى سپردهگذاران ریسکگریز و متقاضیان تسهیلات مصرفى و متقاضیان تسهیلات سرمایهاى که به قبول شریک حاضر نیستند، مناسب است.
3. بانکهاى مشارکتى با سود متغیّر: این نوع بانکها، بهترین الگو براى بانکهاى تخصّصى است؛ بانکهایى که در حوزه مشخّصى چون مسکن، صنعت، کشاورزى، معدن، صادرات و واردات، و بازرگانى فعّالیت مىکنند. این بانکها مىتوانند با استفاده از کارشناسان آشنا به بازار مربوطه و مسلّط به عملیات بانکدارى، در حوزه تخصّصى خود به سرمایهگذارى مستقیم، مشارکت حقوقى، مشارکت مدنى، و مضاربه اقدام، و طرحهاى اقتصادى را از جهت توجیه اقتصادى و کنترل هزینهها و درآمد نظارت کنند و در مواقع نیاز از شیوههاى مکمّل فروش سلف و اجاره به شرط تملیک بهره ببرند.
از جهت مشتریان نیز این نوع بانکها براى سپردهگذاران ریسکپذیر و متقاضیان تسهیلاتى که در جستوجوى شریک واقعى براى فعّالیت اقتصادى هستند، مناسب است.
4. بانکهاى جامع: این بانکها که در بردارنده همه انواع سپرده و همه انواع تسهیلات بانکى هستند، براى بانکهاى دولتى بزرگ چون بانک ملّى ایران مناسب است که داراى دامنه فعّالیت گسترده بوده، در همه زمینهها فعّالیت مىکنند.
منابع
1. امام خمینى، سید روحاللّه: تحریر الوسیله، ج 1، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1416 ق.
2. امامى، حسن: حقوق مدنى، ج 2، تهران، کتابفروشى اسلامیه، چهاردهم، 1377 ش.
3. بخش فرهنگى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: ربا، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1381 ش.
4. ضیائى، منوچهر: مجموعه قوانین پولى و بانکى، ج 2، تهران، مؤسسه تحقیقات پولى و بانکى، 1372 ش.
5. طباطبایى، سید محمدحسین: تفسیر المیزان، ج 2، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1417 ق.
6. عاملى، حر: وسائل الشیعه، ج 12، تهران، المکتبة الاسلامیه، 1371 ش.
7. مجلسى، محمّدباقر: بحار الانوار، ج 16، تهران، المکتبه الاسلامیه، سوم، 1374 ش.
8. مکارم شیرازى، ناصر و دیگران: تفسیر نمونه، ج 4، تهران، دار الکتب الاسلامیه، هفدهم، 1373 ش.
9. موسویان، سید عباس: بانکدارى اسلامى، تهران، پژوهشکده پولى و بانکى، دوم، 1380 ش.
10. هاشمى شاهرودى، سیّد محمود: مجموعه مقالات دومین سمینار بانکدارى اسلامى، تهران، مؤسسه عالى بانکدارى، 1370 ش.
________________________________________
2 شایان ذکر است که بهره سپردههاى جارى در غالب کشورها صفر است.
3. لإِیلاَفِ قُرَیشٍ إِیلاَفِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ، قریش (106): 1 و 2.
4 براى توضیح و استدلال هریک از ضوابط، به کتابهاى استدلالى فقهى مراجعه شود.
5 در قانون بانکدارى بدون رباى ایران، هر نوع قرض بدون بهره حتّى حساب جارى نیز قرضالحسنه نامیده شده است.
6 امام صادق علیهالسلام در روایتى مىفرماید: «بر در بهشت نگاشته شده است: ثواب قرض، 18 برابر، و ثواب صدقه 10 برابر است؛ زیرا قرض فقط به نیازمند مىرسد؛ ولى صدقه گاهى به غیرمحتاج داده مىشود». (جامع احادیث الشیعه، ج 18، ص 286)
گذشت بیست سال از تصویب و اجراى قانون عملیات بانکدارى بدون ربا فرصت مناسبى براى ارزیابى نظام جدید بانکى است. بررسى ابعاد نظرى و کارکردى نظام جدید نشان مىدهد خلاها و اشکالات فراوانى وجود دارد که مىتوان با اصلاح و تکمیل، گامهاى مؤثّرى در کارآمد کردن نظام برداشت.
یکى از اشکالات محورى که زمینهساز مشکلات اجرایى شده، تفکّر جایگزینى یک به یک بانکدارى بدون ربا با بانکدارى ربوى است. اندیشهوران اسلامى در صدد بودند که الگوى واحدى را اجرا، و جایگزین الگوى بانکدارى ربوى کنند و از این نکته اساسى غفلت ورزیدهاند که اسلام، با تحریم قرض ربوى، انواع معاملاتى را تأیید کرده که در قالب واحدى نمىگنجند و هر یک، مقتضاى خود را دارند؛ چنان که در طرّاحى الگوى جایگزین، به تنّوع نیازها، انگیزهها و روحیات سپردهگذاران و متقاضیان تسهیلات بانکى توجّه نشده و همه این مطالب باعث شده است بانک، به فروشگاههاى بزرگى تبدیل شود که در قسمتى از آن، فعّالیتهاى غیرانتفاعى در قالب قرارداد قرضالحسنه صورت مىپذیرد. در بخش دیگر، همانند مؤسّسات بختآزمایى، تبلیغات گستردهاى براى جوایز دارند. در بخش سوم، همانند بازار کالاها و خدمات، معاملهها بیع نسیه، سلف، اجاره و جعاله دارند و در بخش چهارم، همانند بازار سرمایه، به سرمایهگذارى مستقیم، مشارکت حقوقى (خرید و فروش سهام) و مشارکت مدنى اقدام مىکنند و در گوشهاى دیگر، همانند صرّافان به تنزیل سفته و برات دست مىزنند و جالب این که با این تنوّع فعّالیتها نمىتوانند به همه نیازها به صورت حقیقى پاسخ دهند؛ در نتیجه، بخشى از معاملات، صورى و ساختگى مىشود، و بخشى از نیازها بىپاسخ مىماند.
در این مقاله سعى مىشود با ارائه مقدّماتى مانند ماهیت بانکدارى متعارف، ماهیت و مقتضاى عقود اسلامى و تنوّع نیازها، انگیزهها و روحیات مشتریان بانک، گونههایى از بانکهاى بدون ربا ارائه شود که در عین استقلال کارکردى و عملى، در مجموع، مکّمل هم بوده، نظام بانکى منسجمى را تشکیل مىدهند.
ماهیت بانکدارى متعارف (ربوى)
در بانکدارى متعارف، چه در تجهیز منابع و چه در اعطاى تسهیلات، از رابطه حقوقى قرض استفاده مىشود. بانکهاى تجارى و تخصّصى با افتتاح انواع سپردههاى جارى، پسانداز و مدّتدار، وجوه مازاد بر نیاز اشخاص حقیقى و حقوقى را جذب مىکنند و متعّهد مىشوند مطابق مقرّرات حسابهاى مذکور، اصل و فرع آنها را به صاحبان سپرده بر گردانند؛(2) سپس بانکها، با رعایت ذخایر قانونى و احتیاطى، منابع حاصل از سپردهها را به صورت وام و اعتبار، در اختیار بنگاههاى اقتصادى و خانوارها قرار مىدهند و در سررسید یا سررسیدهاى معیّن، اصل و فرع (بهره) آنها را بازپس مىگیرند. مطابق قوانین بانکى کشورهایى که نظام بانکدارى متعارف در آنها حاکم است، سپردهگذار با تحویل وجوه به بانک، مالکیت خود را از آنها قطع کرده، آنها را به مالکیت بانک در مىآورد و رابطه او با بانک، رابطه بستانکار و بدهکار است و در مقابل، بانک بازپرداخت مبلغ سپرده را مطابق مقررّات متعّهد مىشود (موسویان، 1380: 53 و 54)؛ نتیجه این که در بانکدارى متعارف، سپردهگذاران هیچ مسؤولیتى در برابر فعّالیتهاى بانک ندارند و نتایج عملیات بانکى سود باشد یا ضرر، براى آنان فرقى ندارد؛ چرا که بانک متعّهد است در هر وضعیتى، اصل سپرده و بهره آن را در موعد مقرّر به سپردهگذار بپردازد. این رابطه حقوقى در فقه اسلامى (امام خمینى، 1416: 1/599) و قانون مدنى (امامى، 1377: 2/193)؛ قرض ربوى شناخته مىشود.
در بخش اعطاى تسهیلات نیز وقتى بانک، منابع خود را به صورت وام و اعتبار در اختیار متقاضى قرار مىدهد، رابطه مالکیتى خود را از آنها قطع کرده، به مالکیت متقاضى در مىآورد و او متعّهد مىشود در سررسید یا سررسیدهاى معیّن، اصل مبلغ و بهره آن را به بانک برگرداند، و این رابطه حقوقى، هم در قوانین کشورهاى گوناگون که بر اساس بانکدارى متعارف عمل مىکنند و هم در فقه و حقوق اسلامى، قرض ربوى شناخته مىشود (موسویان، همان: 58 ـ 60).
در تحلیلى ساختارى مىتوان گفت: در بانکدارى متعارف، سه گروهِ سپردهگذاران، بانک و متقاضیان تسهیلات، از نظر اقتصادى و حقوقى به طور کامل مستقل از هم هستند. بانکها، اعمّ از بانکهاى عمومى یا تخصّصى، صرفا به صورت واسطه وجوه عمل مىکنند. از یک طرف، وجوه مازاد بر نیاز اشخاص حقیقى و حقوقى را به صورت قرض (سپرده بانکى) مىگیرند و از طرف دیگر، همان وجوه را به صورت قرض (وام و اعتبار) به بنگاهها و خانوارها مىپردازند.
ویژگىهاى بانکدارى متعارف
تجربه بانکدارى متعارف و ماهیت خاصّ آن، ویژگىهایى را براى بانکدارى متعارف پدید آورده است.
1. جدایى از اقتصاد حقیقى: در تاریخ بانکدارى، به بانکهایى بر مىخوریم که طبق اهداف برنامهریزى شده یا در وضع خاص، وارد بازار حقیقى اقتصاد شده، در خرید و فروشهاى بازار کالاها و سرمایه، نقش ایفا مىکردند یا از طریق خرید سهام به سرمایهگذارى دست مىزدند؛ امّا طولى نکشید که این گروه از بانکها، یا تعطیل شدند یا تغییر روش داده ،به واسطهگرى وجوه بسنده کردند و به تدریج، عدم ورود بانکها به فعّالیتهاى واقعى اقتصاد، به صورت قانون درآمد. در قانون پولى و بانکى ایران پیش از انقلاب نیز (مصوّب 18 تیرماه 1351) بانکهاى تجارى از سرمایهگذارى، خرید و فروش کالا و خرید اموال غیرمنقول منع شده بودند. (ضیائى، 1372: 2/751)
2. اختصاص به مشتریان متعارف و ریسکگریز: همزمان با فاصلهگرفتن بانکدارى متعارف از اقتصاد حقیقى و گرایش تخصّصى به واسطهگرى وجوه، به تدریج نرخهاى بهره ثابت و از قبل تعیین شده در معاملهها بانکى چه در طرف تجهیز منابع و چه در طرف تخصیص منابع، حاکمیت یافت و این امر باعث شد در طرف سپردهها، آن گروه از صاحبان پسانداز را که روحیات ریسکپذیرى دارند و حاضرند براى نرخهاى بالاترِ سود، درجاتى از ریسک را بپذیرند، از دست بدهند؛ چنان که در طرف متقاضیان تسهیلات، آن دسته از بنگاهها را که دنبال مؤسّساتى مالى بودند که افزون بر تأمین منابع مالى در ریسک سرمایهگذارى هم شریک شوند از دست دادند، و نتیجه این شد که این دو گروه از صاحبان پسانداز و متقاضیان تسهیلات، به بازار دیگرى به نام بازار سهام و سرمایه روى آورند و این زمینه شد تا کنار بانکها، شرکتهاى سرمایهگذارى، و بازار سهام و ... شکل گیرد و بانکها به گروههاى خاصّى از مشتریان اختصاص یابند و فعّالیتهاى بانکى بهصورت شفّاف، از بازارهاى سرمایه، و مشتریان بانکها، از مشتریان بازار سرمایه جدا شوند.
حکمت و محدوده تحریم ربا در اسلام
اقتصاد عربستان، به ویژه مکّه در صدر اسلام، اقتصاد وابسته به تجارت بود. تجاران عرب، کالاهاى ایرانى و هندى را از بندرهاى یمن خریده، در بندرهاى شام به رومیان مىفروختند و برعکس، کالاهاى آنان را از بندرهاى شام تهیه کرده، در یمن، به ایرانیان و هندیان مىفروختند و در هر سال، دو سفر مهم تجارى داشتند که در قرآن از آنها یاد شده است.(3)
یکى از راههاى اصلى تأمین سرمایه تجارى، قرض ربوى بود. ثروتمندان عرب افزون بر نیازمندان که جهت تأمین نیازمندىهاى زندگى وام مىگرفتند، به بازرگانانى هم که سرمایه کافى در اختیار نداشتند، قرض ربوى مىدادند. این افراد به طمع این که از راه بازرگانى مىتوانند به سودى بیشتر از بهره پول دست یابند، وام مىگرفتند. (بخش فرهنگى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1381: 79).
گستردگى عملیات ربا و عادت مردم به آن روش، به حدّى بود که وقتى آیات تحریم ربا نازل شد، برخى از مسلمانان نمىخواستند از آن دست بردارند تا این که آیه شدیداللّحنى نازل شد و ادامهدهندگان ربا را به جنگ با خدا و رسول خدا فراخواند (علاّمه طباطبایى، 1417: 2/422).
از مطالعه احادیثى که به فلسفه و حکمت تحریم ربا ناظر هستند، این نتیجه کلّى را مىتوان استفاده کرد که اسلام در بخش نیازمندان، با تحریم ربا درصدد گسترش صدقات و قرضالحسنه، و در بخش فعّالیتهاى سودآور درصدد واقعى کردن فعّالیتها و سودها از طریق معاملهها و تجارهاى حقیقى است.
هشام بن حکم از امامصادق علیهالسلام درباره علّت تحریم ربا پرسید. امام فرمود:
اگر ربا حلال بود، مردم تجارت و معامله را که به آن نیاز دارند، ترک مىکردند؛ پس خداوند، ربا را حرام کرد تا مردم از حرام به سوى حلال، و از ربا به سوى تجارت و دادوستد روى آورند (عاملى، 1371: 12/430).
محمد بن سنان نیز از امامرضا علیهالسلام نقل مىکند:
... علّت تحریم ربا، از بین رفتن کارهاى نیک، نابودى اموال و گرایش مردم به سودجویى و رهاکردن قرض است؛ حال آن که قرض، از کارهاى نیک به شمار مىرود (حرّ عاملى، همان: 12/425).
در برخى آیات قرآن نیز به این حکمتها اشاره شده است.
خدا، بیع و تجارت را حلال و ربا را حرام کرد (بقره (2): 275).
خداوند، ربا را نابود مىکند و صدقات را افزایش مىدهد (بقره (2): 276)؛
بنابراین، هدف اسلام از تحریم ربا، نادیدهگرفتن سود سرمایه و کسب درآمد از طریق به کارگیرى سرمایه نقدى نیست؛ بدین سبب، معاملههاى سودآورى چون بیع، اجاره، مضاربه، شرکت، مزارعه، و مساقات را که همه یا بخشى از سود، از آنِ سرمایه است مىپذیرد؛ بلکه هدف، حذف روش خاصّى از سود سرمایه به نام ربا است که در آن، سود از فعّالیت واقعى نشأت نمىگیرد؛ بلکه از صرف قرارداد قرض ناشى است به این معنا که در قرض ربوى، قرضدهنده بدون این که در سرمایهگذارى حقیقى مشارکت کند و بدون این که در تجارت واقعى داخل شود، فقط از طریق قرارداد، سود به دست مىآورد و با این کار، بخشى از سود اقتصاد واقعى را که حاصل زحمات شرکتکنندگان بخش واقعى اقتصاد است، به خود اختصاص مىدهد و این ظلم است که به سبب آن، ربا حرام شده است (بقره (2): 279).
اسلام با تحریم ربا، این پیام را به همگان اعلام مىدارد که یگانه راه کسب سود از طریق سرمایه، وارد شدن در اقتصاد واقعى و از طریق معاملهها حقیقى است.
اسلام و قراردادهاى مالى
از روزى که انسان، به زندگى اجتماعى احساس نیاز کرد و به داشتن روابط با همنوع خود علاقهمند شد، به تناسب نیاز و وضع اجتماعى، قراردادها و پیمانهایى را ابداع کرد. این قراردادها گرچه در ابتداى پیدایى ساده و کم بودند، با مرور زمان، توسعه کمّى و کیفى یافتند و هر چه زمان پیشتر مىرود، بر تنوّع و تکامل آنها افزوده مىشود. از آن جا که دین اسلام به عصر و زمان خاصّى اختصاص ندارد، بدون اصرار بر قرارداد خاصّى، اهداف خود را در بخش معاملات، طىّ چند مرحله عملى ساخت.
1. وجوب احترام به عهد و پیمانها
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ.
اى کسانى که ایمان آوردهاید، به پیمانها و قراردادها وفا کنید (مائده (6): 1).
با توجّه به این که واژه «العقود» در آیه شریفه، جمع داراى الف و لام است و جمله نیز اطلاق دارد، آیه دلیل بر وجوب وفا به تمام پیمانهایى است که میان افراد انسان با یکدیگر یا افراد انسان با خدا بسته مىشود، و مفهومى کاملاً گسترده دارد که بر تمام جنبههاى زندگى انسان، اعمّ از عقیده و عمل ناظر است (مکارم شیرازى، 1373: 4/244)؛ بنابراین، مسلمانان مطابق این آیه شریفه، موّظف شدند به تمام عهد و پیمانهایى که بین خود مىبندند، ملتزم باشند؛ به طورى که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مىفرماید:
لادین لمن لا عهدله؛
آن کس که به پیمان خود وفادار نیست، دین ندارد (مجلسى، 1374: 16/144)
2. عقلایى و اختیارى بودن قراردادها
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اموال یکدیگر را به باطل نخورید، مگر این که تجارتى باشد که با رضایت شما انجام گیرد (نساء (4): 29).
این آیه، زیربناى قوانین اسلامى در مسائل مربوط به معاملهها و مبادلات مالى را تشکیل مىدهد، و به همین دلیل، فقیهان اسلام در تمام ابواب معاملهها به آن استدلال مىکنند. قسمت نخست آیه، خطاب به افراد با ایمان مىگوید: «اموال یکدیگر را از طریق نابجا و غلط و باطل نخورید»؛ یعنى آیه، هر گونه تصرّف در مال دیگرى بدون وجود قرارداد عقلایى را ممنوع ساخته، همه را تحت عنوان «باطل» که مفهوم گستردهاى دارد، قرار داده است و قسمت دوم آیه، قانون کلّى دیگرى را به صورت جمله استثنایى بیان مىکند:
مگر این که تصرّف شما در اموال دیگران از طریق پیمان تجارى باشد که از رضایت و اختیار دو طرف سرچشمه بگیرد؛
بنابراین، تمام مبادلات مالى و انواع تجارتها که میان مردم رایج است، چنان چه از روى رضایت دو طرف صورت گیرد و جنبه معقول و منطقى داشته باشد، از نظر اسلام مجاز است. (مکارم شیرازى، همان: 3/355).
3. تعیین ضوابط کلّى
از آن جا که انسان، افزون بر بُعد عقلانى، ابعاد عاطفى، احساسى و کششهاى نفسانى نیز دارد، گاه در اعمال و رفتار از مسیر عقل و عقلانیت فاصله گرفته، دچار اختلاف و تشتت مىشود. در این موارد، خداوند از باب رحمت و شفقت، انسانها را به سوى آن چه صلاح و رستگارى است هدایت مىکند.
ما قرآن رابر تو نازل نکردیم، مگر براى این که آن چه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن کنى و [این قرآن] مایه هدایت و رحمت است براى قومى که ایمان مىآورند (نحل (16): 64).
دین اسلام با همین فلسفه، ضوابطى را براى حفظ مصالح کلّى انسانها و عقلایى کردن روابط مالى، تشریع، و براى مسلمانان ابلاغ کرده است که مهمترین آنها عبارتند از: اهلّیت طرفین معامله، خالى بودن معاملهها از ضرر، خالى بودن معاملهها از غرر، و خالى بودن معاملهها از ربا.(4)
در یک نتیجهگیرى کلّى مىتوان گفت: در هر زمانى، هر قراردادى که بر اساس یکى از نیازهاى واقعى شکل مىگیرد در صورتى که از دید مردم، عقلایى و اختیارى باشد و ضوابط کلّى شرعى را رعایت کند، مورد تأیید اسلام خواهد بود.
انواع معاهدههاى مالى
معاهدههاى مالى را مىتوان از ابعاد گوناگون تقسیم کرد. در این قسمت با توجّه به هدف مقاله، معاهدههاى مالى را ابتدا به دو گروه انتفاعى و غیرانتفاعى تقسیم کرده؛ سپس با تقسیم معاهدههاى انتفاعى به دو گروه مبادلهاى و مشارکتى، از هر گروه به توضیح فشرده معاهدههاى مورد نیاز در عملیات بانکى مىپردازیم.
1. معاهدههاى غیرانتفاعى
دین اسلام، انواعى از معاهدههاى مالى غیرانتفاعى را تأیید و در مواردى به آنها سفارش مىکند، و براى آنها پاداش دنیایى و آخرتى در نظر گرفته است؛ معاهدههایى چون صدقه، هبه، عاریه، ودیعه، وقف و قرض بدون بهره، از این گروه به شمار مىآیند. از این گروه فقط عقد قرض است که مىتواند در معاملهها بانکى مطرح باشد.
قرارداد قرض در دین اسلام، از معاهدههاى غیرانتفاعى است و هر نوع اشتراط زیاده، ربا و ممنوع است.
در روایات معتبرى از امام صادق علیهالسلام مىخوانیم:
رباى حرام، عبارت است از این که فردى به دیگرى قرض دهد و شرط کند که بیشتر از آن چه گرفته، برگرداند. این همان رباى حرام است (عاملى، همان: 12/454).
نکته قابل توجّه این است که گاه هر نوع قرض بدون بهرهاى به خطا قرضالحسنه قلمداد مىشود؛(5) در حالى که مطابق روایات اسلامى، قرضالحسنه که ثواب بسیار بزرگى دارد، نوع خاصّى از قرض بدون بهره است که به قصد خیرخواهى و براى حمایت از نیازمندان داده مىشود(6) و شامل همه سپردههاى جارى و قرضهاى صنفى رایج بین مردم نمىشود؛ گرچه آنها نیز در صورت عدم وجود بهره، حلال هستند و گاهى از باب کمک به مؤمن ثواب دارند.
2. معاهدههاى انتفاعى
مقصود از معاهدههاى انتفاعى، آن گروه از قراردادهاى مالى است که انسانها براى به دست آوردن مال و ثروت به کار مىگیرند و خود به دو گروه عمده معاهدههاى مبادلهاى و مشارکتى تقسیم مىشوند.
2ـ1. معاهدههاى مبادلهاى
معاهدههاى مالى مبادلهاى، به آن نوع قراردادهاى مالى گفته مىشود که در آنها، اموال و منافعى در برابر پول یا مال دیگرى مبادله مىشود. این معاهدهها تنوّع بسیارى دارند؛ امّا تعداد معیّنى چون فروش اقساطى، فروش سلف، فروش دین (تنزیل)، اجاره به شرط تملیک و جعاله، قابلیت اجرا در نظام بانکى را دارند. این گروه از معاملهها ویژگىهایى دارند که در نظام بانکى، از سایر عقود متمایز مىشوند.
ویژگىهاى معاهدههاى مبادلهاى
1. مقطعى بودن معاهدهها: معاهدههاى مبادلهاى، پس از پایان قرارداد به پایان مىرسند و دو طرف قرارداد، مسؤولیتى در برابر فعّالیتهاى اقتصادى و معاملهها، همدیگر ندارند؛ براى مثال، در قرارداد فروش اقساطى، فروشنده هیچ مسؤولیتى در قبال فعّالیتهاى اقتصادى خریدار ندارد. خریدار چه توانایى استفاده از کالاهاى خریدارى شده را داشته باشد یا نداشته باشد؛ بتواند سود انتظارى خود را از فعّالیت مذکور تحصیل کند یا نه، معامله از ناحیه فروشنده، قطعى و تمام شده است. این وضعیت در اجاره، سلف و تنزیل نیز هست و با قدرى تفاوت در جعاله وجود دارد.
2. رابطه بدهکار و بستانکار: پس از پایان معاهدههاى مبادلهاى، رابطه حقوقى متعاملین، رابطه بدهکار و بستانکار است و پس از وفا به معاهده، این رابطه به پایان مىرسد؛ براى مثال، پس از تحقّق فروش اقساطى و تحویل جنس به مشترى، فروشنده، بستانکار، و خریدار، بدهکار مىشود و با پرداخت قیمت کالا در سررسیدهاى مقرّر، رابطه مذکور از بین مىرود. همین مطلب با قدرى تفاوت در دیگر معاهدههاى مبادلهاى نیز جریان دارد.
3. قابلیت براى نرخهاى ثابت و از قبل تعیین شده: معاملههاى مبادلهاى، قابلیت برنامهریزى براى نرخهاى سود ثابت و از قبل تعیین شده را دارند؛ براى مثال، یک بنگاه اقتصادى تصمیم مىگیرد کالاهاى خود را در سال مالى خاصّى با ده درصد سود بیشتر به صورت نسیه اقساطى به فروش برساند یا املاک خود را با مبلغ معیّن به صورت اجاره به شرط تملیک واگذار یا اسناد تجارى را با نرخ معیّن تنزیل کند.
4. عدم نیاز به نظارت و کنترل: لازمه منطقى ویژگىهاى پیشین این است که پس از پایان قرارداد مالى، به نظارت و کنترل از طرف متعاقدین بر فعّالیتهاى اقتصادى همدیگر نیازى نباشد؛ چرا که نه تحوّلات اقتصادى کلّ جامعه و نه تدابیر مدیریتى بنگاه مربوط، هیچ تأثیرى در مبالغ قرارداد ندارد.
2ـ2. معاهدههاى مشارکتى
معاهدههاى مالى مشارکتى، به آن نوع قراردادهاى مالى گفته مىشود که دو طرف قرارداد، در اصل مالکیت و سود و زیان فعّالیت اقتصادى، یا در خصوص سود و زیان فعّالیت اقتصادى با هم شریک مىشوند. عقودى چون مشارکت مدنى، مشارکت حقوقى، مضاربه، مزارعه و مساقات از این نوع هستند. این عقود نیز ویژگىهایى دارند.
ویژگىهاى معاهدههاى مشارکتى
1. مستمر بودن قرارداد: معاهدههاى مشارکتى، برخلاف مبادلهاى، ماهیتى استمرارى دارند و تا پایان فعّالیت اقتصادى و سررسید معاهده، قرارداد، استمرار دارد؛ براى مثال، وقتى چند نفر جمع شده، از طریق مشارکت مدنى، سرمایه فعّالیت اقتصادى را تأمین مىکنند تا زمانى که فعّالیت مذکور ادامه دارد و شرکت منحل نشده، قرارداد استمرار دارد. همین وضعیت در دیگر معاهدههاى مشارکتى نیز وجود دارد.
2. مشارکت در نتایج سود و زیان: در معاهدههاى مشارکتى، دو طرف یا اطراف قرارداد (شُرکا) به تمام حوادث و پیامدهاى مثبت و منفى فعّالیت اقتصادى ملتزم هستند، اگر نتیجه فعّالیت، سود سرشار بود، براى همه توزیع مىشود و اگر ضرر بود، براى همه است و اگر هیچ چیز نبود، نتیجه، متوجّه همه مىشود.
3. متغیّر بودن سود: مقدار سود صاحبان شرکت، تحت تأثیر متغیّرهاى اقتصادى کلّ جامعه و متغیّرهاى تأثیرگذار بر خصوص بنگاه مربوطه قرار دارد؛ در نتیجه، در ابتداى سال مالى، گرچه مىتوان با توجّه به پارامترهاى گوناگون، دامنه سود انتظارى را پیشبینى کرد، سود تحقّق یافته در پایان دوره مالى مشخّص مىشود.
4. نیاز به نظارت و کنترل: نتیجه منطقى ویژگىهاى پیشین این است که شریکان و صاحبان فعّالیت اقتصادى براى استیفاى کامل حقوق خود، به صورت پیوسته و مستمر جریان هزینهها و درآمدها را نظارت و کنترل کنند؛ چون احتمال انواع اشتباههاى مالى و خیانت وجود دارد.
اهداف، انگیزهها و روحیات مشتریان بانک
بانکها با دو گروه عمده از مردم به نام صاحبان سپرده و متقاضیان تسهیلات در ارتباطند و این افراد، اهداف، انگیزهها و روحیات گوناگونى دارند. نظام بانکى باید با طرّاحى انواع سپردهها و شیوههاى اعطاى تسهیلات بتواند از یک سو تمام پساندازها و وجوه مازاد مردم را جمعآورى کند و از سوى دیگر بتواند به تمام نیازهاى متقاضیان تسهیلات پاسخ مثبت دهد؛ بنابراین، لازم است اهداف، انگیزهها و روحیات سپردهگذاران و گیرندگان تسهیلات شناسایى شود.
1. اهداف و انگیزههاى سپردهگذاران
در کشورهاى اسلامى، مردم و مؤسّسههاى حقیقى و حقوقى، با اهداف و انگیزههاى گوناگونى در بانکها سپردهگذارى مىکنند که مهمترین آنها عبارتند از:
أ. حفظ و نگهدارى وجوه: برخى از مردم، وجوه مازاد خود را در بانکها سپردهگذارى مىکنند تا در محلّ مطمئنّى حفظ شود و در مصارف آتى و غیرمترقّبه از آنها استفاده کنند.
ب. تسهیل در مبادلههاى پولى: گروهى از مردم براى استفاده از خدمات بانکى در نقل و انتقال وجوه، سپردهگذارى مىکنند.
ج. کسب سود: برخى از مردم به علل گوناگون نمىخواهند یا نمىتوانند وجوه مازاد خود را سرمایهگذارى مستقیم کنند؛ در نتیجه، به هدف کسب سود، سپردهگذارى مىکنند.
د. مشارکت در اعطاى قرضالحسنه: برخى از مردم به ویژه مسلمانان، در سایه تشویقهاى دینى دوست دارند بخشى از وجوه مازادشان را قرضالحسنه دهند؛ امّا نمىخواهند یا نمىتوانند به صورت مستقیم عمل کنند و ترجیح مىدهند این امر مهم را از طریق مؤسّسههاى معتبرى چون بانکها انجام دهند.
ه. کمک به عمران و آبادانى کشور: مردم فهمیده و اندیشهور هر کشورى علاقه دارند وجوه مازاد خود را در اختیار بانکها بگذارند تا از طریق دستان توانمند به جریان افتد و زمینه رشد و توسعه کشور فراهم آید.
روشن است که اهداف پیشین با هم قابل جمعهستند. تنها هدف مشارکت در اعطاى قرضالحسنه است که با هدف کسب سود سازگار نیست و سپردهگذار باید یکى از آن دو را با اهداف دیگر برگزیند.
2. روحیات سپردهگذاران
به طور معمول، آن گروه از سپردهگذاران بانک که با هدف کسب سود سپردهگذارى مىکنند، از جهت روحیه به سه گروه تقسیم مىشوند: گروه نخست، افراد به طور کامل ریسکگریز هستند و دوست دارند بانک سود مشخّص و از قبل تعیین شدهاى را به آنان بپردازد. گروه دوم، افراد به طور کامل ریسکپذیر هستند و حاضرند براى سود انتظارى بالاتر، درجههایى از ریسک و مخاطره را بپذیرند و سرانجام گروه سوم، افراد متعارف و معمولى هستند که تغییرات سود را تا حدّى مىپذیرند و تا حدودى ریسک را قبول دارند؛ امّا نباید میزان آن از اندازه مشخّصى تجاوز کند؛ براى مثال اگر بانک اعلان کند براى سپردههاى خاصّى 1 Æ × درصد سود مىدهد، تحمّل مىکند؛ امّا اگر این نرخ، به 3 Æ ×برسد، ترجیح مىدهند با آن بانک تصفیه حساب کنند.
3. اهداف و روحیات گیرندگان تسهیلات
متقاضیان تسهیلات بانکى، به دو گروه عمده تقسیم مىشوند: گروه نخست، متقاضیان تسهیلات براى تأمین نیازمندىهاى مصرفى چون خرید کالاهاى اساسى هستند. این گروه ترجیح مىدهند با نرخهاى ثابت و از قبل تعیین شده معامله کنند تا بتوانند براى بازپرداخت اقساط ماهیانه از محلّ درآمدشان برنامهریزى کنند. گروه دوم، سرمایهگذاران اقتصادى هستند که براى تأمین یا تکمیل سرمایه بنگاه اقتصادى تقاضاى تسهیلات مىکنند. این گروه از مشتریان از جهت روحیه به سه دسته تقسیم مىشوند: دسته اوّل افراد ریسکپذیرند و ترجیح مىدهند خود عهدهدار تمام مخاطرههاى بنگاه اقتصادى باشند و کسى را در جایگاه شریک نمىپذیرند و ترجیح مىدهند با بانکهایى کار کنند که با قراردادهاى مبادلهاى و با نرخهاى ثابت و از قبل تعیین شده تسهیلات مىدهند. دسته دوم، افراد ریسک گریزند و ترجیح مىدهند تا جایى که مىتوانند مخاطرههاى سرمایهگذارى و فعّالیت اقتصادى را به دیگران منتقل کنند؛ در نتیجه، در تأمین سرمایه نقدى نیز سراغ مؤسّسههایى مىروند که در ریسک بنگاه مشارکت کنند. دسته سوم، افراد متعارف و معمول هستند و ترجیح خاصّى ندارند و متناسب با وضعیّت روز و مصالح بنگاه تصمیم مىگیرند و به طور معمول ترکیبى از دو نوع بدهى را دارند. بخشى از سرمایه مورد نیازشان را از مؤسّسههاى مشارکتى و بخشى دیگر را از طریق بانکها و مؤسّسههاى مالى با سود ثابت تهیه مىکنند.
نقد و بررسى بانکدارى بدون رباى ایران
تجزیه و تحلیل قانون و عملکرد بانکدارى بدون رباى ایران به بحث طولانى نیاز دارد. در این مقاله فقط براى رسیدن به الگوى پیشنهادى، شیوههاى تجهیز و تخصیص منابع را با توجّه به اهداف، انگیزهها و روحیات مشتریان بانک نقد و بررسى مىکنیم.
1. شیوههاى تجهیز منابع
مطابق مواد سه تا شش قانون عملیات بانکدارى بدون ربا، سه نوع سپرده قرضالحسنه جارى، قرضالحسنه پسانداز و سپرده سرمایهگذارى مدّتدار براى بانکها تعریف شده که هر سه با توجّه به مطالب پیشگفته قابل نقد است.
1ـ1. سپرده قرضالحسنه جارى
از آن جا که انگیزه سپردهگذاران این حساب، حفظ و نگهدارى وجوه و تسهیل در مبادلههاى پولى از طریق خدمات بانکى است، بهکارگیرى واژه «قرضالحسنه» درست نیست. گویا اطلاق این واژه بر این حسابها، از این پندار سرچشمه مىگیرد که هر قرض بدون بهرهاى قرضالحسنه است؛ در حالى که این درست نیست. مطابق مضمون آیات و روایات، قرضالحسنه هنگامى معنا مىیابد که قرض دهنده براى کسب پاداش معنوى به فرد نیازمندى قرض بدون بهره مىدهد؛ بنابراین اگر قرضدهنده با اغراض دیگرى چون حفظ پول، تسهیل در معامله، نقل و انتقال وجوه و ... مبلغى را به بانک یا غیر آن بسپارد، اگر چه قرض بدون بهره و از نظر اسلام مجاز و مشروع است، عنوان «قرضالحسنه» بر آن صدق نمىکند و بیشتر سپردهگذاران حساب جارى، با چنین اغراضى سرمایههاى نقدى خود را به بانکها مىسپارند.
1ـ2. سپرده قرضالحسنه پسانداز
حسابهاى پسانداز، از سپردههاى رایج نظامهاى بانکى، و ویژگى آن این است که اشخاص، وجوه مازاد خود را به چنین حسابى واریز کرده، در برابر آن، دفترچه پسانداز مىگیرند تا هنگام نیاز، دریافت کنند. در بانکهاى سنّتى به طور عموم به آنها بهره تعلّق مىگیرد. در بانکدارى بدون ربا، پرداخت بهره ممنوع است؛ امّا براى تشویق سپردهگذاران، جوایزى در نظر مىگیرند. این جوایز از طریق قرعه، بین صاحبان حساب توزیع مىشود. از آن جا که گروهى از صاحبان این نوع سپردهها، افزون بر حفظ و نگهدارى وجوه، قصد کمک به اعطاى قرضالحسنه و شرکت در ثواب معنوى دارند، اطلاق سپرده قرضالحسنه بر این بخش از حسابها بجا است؛ امّا گروهى دیگر از مردم قصد دارند افزون بر حفظ و نگهدارى پول، درآمدى نیز از طریق سپردههایشان داشته باشند؛ در نتیجه بانکدارى بدون ربا در پوشش دادن نیاز این گروه در مقایسه با بانکدارى سنّتى، کم دارد و مسأله اعطاى جوایز اوّلاً به جهت تصادفى بودن نمىتواند در همگان انگیزه پدید آورد و ثانیا هزینههاى تبلیغاتى سنگینى را نیز بر بانک تحمیل مىکند.
1ـ3. سپرده سرمایهگذارى مدّتدار
مطابق قانون، بانکها، وجوه سپردههاى سرمایهگذارى مدّتدار را در قالب حقوقى عقد وکالت تحویل گرفته، در جایگاه وکیل سپردهگذاران، در امور مشارکت، مضاربه، اجاره به شرط تملیک، معاملههاى اقساطى، مزارعه، مساقات، سرمایهگذارى مستقیم، معاملههاى سلف و جعاله و تنزیل (خرید دین) به کار مىگیرند. بانکها اصل سپردهها را تعهّد یا بیمه، و منافع حاصل از عملیّات مذکور را طبق قرارداد مناسب با مدّت و مبلغ سپرده با رعایت سهم منابع بانک پس از کسر هزینهها و حقّالوکاله بین صاحبان سپرده تقسیم مىکنند.
چنانکه از ماهیّت عملیّات پیدا است، سود بانک و به تبع آن، سود سپردهگذاران، به سود حاصل از معاملههاى پیشگفته بستگى کامل دارد و سود برخى از آن معاملهها چون مشارکت، مضاربه، مزارعه و مساقات، در پایان دوره مالى مشخّص مىشود و از قبل قابل تعیین نیست؛ در نتیجه، سود کلّ بانک از قبل قابل تعیین نبوده، به سود بنگاههاى اقتصادى بستگى خواهد داشت؛ بنابراین، سپرده سرمایهگذارى مدّتدار در بانکدارى بدون ربا بر فرض که بتواند نظر افراد ریسکپذیر جامعه را جلب کند، براى آن گروه از سپردهگذاران که ریسکگریز و در پى کسب درآمد ثابت براى سرمایه نقدى خود هستند، راهکارى ندارد.
نتیجه کلّى این که در بانکدارى بدون ربا، براى آن گروه از سپردهگذارانى که مىخواهند از طریق حساب پسانداز و سپرده مدّتدار درآمدى ثابت داشته باشند، راهکارى نیست و سپردهاى تعریف نشده است.
2. شیوههاى تخصیص منابع
مطابق قانون عملیات بانکدارى بدون ربا و آییننامههاى اجرایى، بانکها مىتوانند وجوه حاصل از انواع سپردههاى بانکى را از طریق شیوههاى دوازدهگانه سرمایهگذارى مستقیم، مشارکت مدنى، مشارکت حقوقى، مضاربه، مزارعه، مساقات، فروش اقساطى، سلف، اجاره به شرط تملیک، جعاله، خرید دین و قرضالحسنه به کار گیرند.
توجّه به ماهیت فقهى و اقتصادى شیوههاى مذکور نشان مىدهد که این شیوهها قابلیت دارند همه متقاضیان تسهیلات بانکى را با تمام اهداف و انگیزهها و روحیات پوشش دهند. متقاضیان تسهیلات مصرفى و سرمایهگذارى ریسکپذیر مىتوانند از شیوههاى فروش اقساطى، اجاره به شرط تملیک، سلف، جعاله، خرید دین و قرضالحسنه استفاده کنند؛ چنان که متقاضیان تسهیلات سرمایهگذارى معمول و ریسکگریز مىتوانند از طریق شیوههاى دیگر، تقاضاى تسهیلات کنند.
در مقام عمل، در بیستسال گذشته به عللى چون نبود ساختار مناسب سازمانى، تعدّد بیش از حدّ شیوههاى اعطاى تسهیلات براى همه بانکها و شعب، نبود سیستم نظارتى مناسب، عدم رعایت تخصّص در فعّالیتهاى بانکى و نبود آموزش مناسب، وقایع ذیل در اعطاى تسهیلات رخ داده است.
أ. رشد کمّى عقود با بازده ثابت: مطالعه عملکرد نظام بانکى نشان مىدهد که سهم عقود با بازده ثابت (فروش اقساطى، اجاره به شرط تملیک، سلف و جعاله) به طور پیوسته افزایش یافته است؛ به طورى که امروزه نزدیک به 70 درصد تسهیلات اعطایى بانکها از طریق این شیوهها است.
ب. تغییر ماهیت عقود مشارکتى: مطالعه نوع قراردادهاى مشارکت مدنى و مضاربه نشان مىدهد که در این قراردادها، توجّه چندانى به سودهاى واقعى و تحقّق یافته فعّالیتهاى اقتصادى نمىشود؛ بلکه بانک با احتساب سود انتظارى که به طور معمول از طرف شوراى پول و اعتبار اعلان مىشود، به صورت سود تحقّق یافته، قراردادها را تنظیم و از مشترى مطالبه مىکند؛ نتیجه این که نظام بانکى در عمل، فقط توانسته تقاضاى آن دسته از مشتریان را که دنبال تسهیلات با سود ثابت هستند بر آوَرَد و راهکارى براى آن دسته از متقاضیان تسهیلات که به دنبال شریک واقعى براى بنگاه اقتصادى خود هستند، ارائه نمىکند.
الگوى پیشنهادى
حال با بهرهگیرى از تجربههاى چند صد ساله صنعت بانکدارى و تجربه بیستساله نظام بانکى کشور و تجربههاى بانکهاى اسلامى کشورهاى دیگر، چهار نوع بانک به نام بانکهاى قرضالحسنه، بانکهاى مبادلهاى (با سود ثابت)، بانکهاى مشارکتى (با سود متغیّر) و بانکهاى جامع پیشنهاد مىشود. بانکهاى نوع اوّل تا سوم در عین حال که هر یک، نیازهاى خاصّى را با بهرهگیرى از شیوههاى خاصّى برآورده مىکنند، در مجموع، مکّمل هم بوده، نظام پولى و بانکى کاملى را شکل مىدهند؛ چنان که بانکهاى جامع، به تنهایى نظام کاملى براى پاسخگویى به همه انواع فعّالیتهاى پولى و بانکى است.
پیش از تشریح عملیات هر یک از بانکها، یادآورى دو نکته ضرورت دارد.
1. هدف از تشریح عملیات انواع بانکها، ارائه شرح اجمالى از فعّالیتها است و گرنه توضیح کامل هر یک و بیان مبانى فقهى و اقتصادى آنها به تحقیق گستردهاى نیاز دارد.
2. انواع چهارگانه بانکها که در الگوى پیشنهادى آمده، با توجّه به وضع فعلى اقتصاد ایران است که از یک طرف، مؤسّسههاى مالى خیریّه و بازار سرمایه به روز و فّعالى وجود ندارد و از طرف دیگر، بانک نهادى جاافتاده و قابل اعتماد براى مردم است. احتمال دارد با گسترش بازارهاى مالى و مؤسّسههاى مالى خیریه، به تدریج بانکهاى قرضالحسنه به مؤسّسههاى گسترده خیریّه و عامالمنفعه، و بانکهاى مشارکتى به مؤسّسههاى مالى گسترده بازار سرمایه تبدیل شوند و فعّالیت بانکها در نوع دوم یعنى بانکهاى مبادلهاى متمرکز شود.
1. بانکهاى قرضالحسنه
این بانکها چنانکه از اسمشان پیدا است، بر اساس قرارداد قرضالحسنه که مورد ترغیب و تشویق جدّى اسلام است، فعّالیت مىکنند و عملیات ساده و روانى خواهند داشت.
1ـ1. تجهیز منابع
سپردهگذاران این بانکها، آن گروه از مردم مسلمانند که به قصد مشارکت در ثواب معنوى اعطاى قرضالحسنه، در بانکهاى مذکور سپردهگذارى مىکنند. این بانکها دو نوع حساب سپرده خواهند داشت.
أ. سپرده جارى قرضالحسنه: این حساب به مشتریانى اختصاص دارد که قصد دارند افزون بر استفاده از خدمات حساب جارى، مانده سپرده جارى شان در امور خیر و رفع مشکل مالى نیازمندان به صورت قرضالحسنه بهکار گرفته شود.
ب. سپرده پسانداز قرضالحسنه: این حساب به مشتریانى اختصاص دارد که قصد دارند افزون بر حفظ و نگهدارى وجوهشان در یک مؤسّسه مطمئن، مانده پساندازشان در امور خیر و رفع مشکل مالى نیازمندان به صورت قرضالحسنه به کار گرفته شود.
بانکهاى قرضالحسنه با افتتاح حسابهاى مذکور، سپرده مشتریان را به صورت قرض بدون بهره تحویل مىگیرند و متعّهد مىشوند عندالمطالبه، کلّ یا بخشى از موجودى حساب را به صاحبان آنها برگردانند. به این حسابها سود و بهرهاى پرداخت نمىشود و در حقیقت، صاحبان حساب، ارزش زمانى پولشان را به نیازمندان مىبخشند و در مقابل، ثواب آخرتى قرضالحسنه را به دست مىآورند.
1ـ2. تخصیص منابع
بانکهاى قرضالحسنه، منابع حاصل از سپردههاى جارى و پسانداز قرضالحسنه را پس از کسر ذخایر قانونى و احتیاطى، به صورت قرارداد قرضالحسنه دراختیار نیازمندان قرار مىدهند و به صورت اقساط ماهانه، آنها را بازپس مىگیرند. بانکهاى قرضالحسنه، براى تأمین هزینههاى جارى مىتوانند کلّ هزینههاى اجراى عملیات قرضالحسنه را محاسبه، و به تناسب مبالغ تسهیلات، کارمزد دریافت کنند.
فعّالیتهاى بانکهاى قرضالحسنه
چند تذّکر مهم درباره بانکهاى قرضالحسنه
1. امروزه مؤسّسهها و صندوقهاى بسیارى به نام قرضالحسنه فعّالیت مىکنند؛ امّا به علل گوناگون، کمّیت و کیفیت فعّالیت آنها قابل نظارت و کنترل نیست. حال وقت آن رسیده که دولت جمهورى اسلامى ایران در جایگاه حکومت اسلامى، براى حمایت و گسترش صحیح نهاد مقدّس قرضالحسنه اقدام کند و این صندوقها و مؤسّسههاى پراکنده را در قالب سازمان مستقل و تعریفشدهاى به صورت قانونمند اداره کند و با توجّه به ویژگى پول آفرینى چنین مؤسّسههایى بهترین شکل سازمان آنها قرار گرفتن در قالب نظام بانکى با نظارت رسمى بانک مرکزى است.
2. با گشایش چنین بانکهایى، خیلى از مؤسّسههاى دولتى و خصوصى که به صورتهاى گوناگون به اعضا و مراجعهکنندگان خود وام قرضالحسنه مىدهند، وجوهشان را به این بانکها منتقل، و افراد مورد نظرشان را براى گرفتن وام قرضالحسنه معرّفى مىکنند؛ چنان که دولت مىتواند با انتقال وجوهى که براى اقشار آسیبپذیر و حوادث غیرمترقبه در نظر مىگیرد، فعّالیتهاى خیرخواهانه خود را در قالب این بانکها برنامهریزى کند.
3. براى تشویق سپردهگذاران مىتوان افزون بر ارائه رایگان خدمات حسابهاى جارى و پسانداز، امتیازهاى ذیل را در نظر گرفت.
أ. اولویت در استفاده از وامهاى قرضالحسنه بانک هنگام نیاز متناسب با عملکرد حساب؛
ب. معرّفى افراد نیازمند به بانک براى گرفتن وام قرضالحسنه، متناسب با عملکرد حساب؛
ج. برخوردارى از جوایز معنوى چون سفرهاى زیارتى که بهصورت قرعهکشى به سپردهگذاران تعلّق مىگیرد.
4. جوایزى که این بانکها براى سپردهگذاران در نظر مىگیرند، باید اوّلاً جوایز معنوى باشند تا نیّت ثواب اعطاى قرضالحسنه و انگیزههاى معنوى جامعه را از بین نبرد. ثانیا این جوایز از محلّ کارمزد وامهاى قرضالحسنه نباشد؛ چون از یک طرف سبب بالا رفتن هزینه کارمزد مىشود و از طرف دیگر، شبهه شرعى مىیابد. بهترین منبع براى تأمین این جوایز، دولت و مؤسّسههاى خیریه چون کمیته امداد، و سازمان بهزیستى است؛ چون هر چه حجم سپردهها افزایش یابد، منابع بانک در تأمین نیازمندان جامعه بیشتر، و مسؤولیت دولت و مؤسّسههاى مذکور در برابر اقشار محروم کم مىشود.
2. بانکهاى مبادلهاى (با سود ثابت)
این بانکها چه در طرف جذب سپردهها و چه در طرف اعطاى تسهیلات به گونهاى عمل مىکنند که از گیرندگان تسهیلات بانکى سودى ثابت و از قبل تعیین شده مىگیرند و به صاحبان سپرده (غیر دیدارى) سودى ثابت و از قبل تعیین شده مىپردازند. براى رسیدن به این هدف لازم است اوّلاً روابط شرعى تعریف شود تا بانک بتواند بر اساس آن روابط، سپرده و اعطاى تسهیلات با سود ثابت را جذب کند ثانیا با تدابیر فنّى به گونهاى رفتار کند که بتواند رقمهاى اعلامشده را تحقّق بخشد.
2ـ1. تجهیز منابع
این بانکها داراى سه نوع حساب سپرده به شرح ذیل خواهند بود.
أ. سپرده جارى
این حساب از جهت ماهیّت حقوقى و روش کار، همانند سپرده جارى در بانکهاى سنّتى خواهد بود و همانند آنها خدمات حساب جارى را در اختیار صاحبان حساب مىگذارد بدین ترتیب که اشخاص و مؤسّسهها، با افتتاح حساب از طریق دسته چکى که از بانک مىگیرند، از موجودى حساب خود طبق مقرّرات بانک استفاده مىکنند.
استفاده از حساب جارى، افزون بر حفظ پول در بانک، سبب تسهیل پرداختها مىشود و از آن جا که براى چنین حسابهایى بهره پرداخت نمىشود مىتوان از رابطه حقوقى قرض بدون بهره (نه قرضالحسنه) استفاده کرد و در این صورت، وجوه فراهم شده از ناحیه این حسابها به مالکیّت بانک درآمده، جزو منابع بانک خواهد بود و بانکها مىتوانند با رعایت ذخایر قانونى و احتیاطى، از باقیمانده وجوه در اعطاى تسهیلات کوتاهمدّت استفاده کنند.
ب. سپرده پسانداز با سود ثابت
با استفاده از عقود شرعى مىتوان سپرده پساندازى با سود مشخّص و ثابتى طرّاحى، و جایگزین سپرده پسانداز بانکدارى سنّتى کرد. براى این حساب، راههایى تصوّر مىشود که یکى از آنها بدین قرار است:
افراد با مراجعه به بانک، وجوه مازاد بر نیاز خود را بهصورت عقد وکالت در بانک سپردهگذارى مىکنند و به بانک وکالت مىدهند تا وجوه آنان را به همراه دیگر وجوه حاصل از سپرده پسانداز (بهصورت مشاع) فقط از طریق عقود با بازده ثابت (فروش اقساطى، اجاره به شرط تملیک، سلف، جعاله و خرید دین) به جریان انداخته، سود مشخّص و ثابتى را براى آنان بهدست آورد.
بانک، هر ساله با مطالعه کشش و ظرفیّت بازار، نرخ مشخّصى را براى تسهیلات اعطایى از طریق معاملههاى نسیه، اجاره به شرط تملیک، سلف، جعاله و خرید دین اعلام مىکند؛ سپس با توجّه به توان مدیریّتى خود، چند درصد از آن نرخ کم کرده، بقیه را براى صاحبان سپرده اعلام مىدارد؛ در نتیجه، سپردهگذار به بانک وکالت مىدهد تا سپرده او را از طریق معاملههاى مذکور به جریان انداخته، از سود حاصل، درصد مشخّصى را به صاحب سپرده بپردازد و بقیّه را به صورت حقّالوکاله بردارد؛ براى مثال، بانک مىبیند اگر نرخ اعطایى تسهیلات از طریق معاملههاى مذکور، 15 درصد باشد، با محاسبه نرخ ذخیره قانونى و ذخایر احتیاطى مىتواند از کلّ منابع، 10 درصد سود بهدست آورد. حال با توجّه به این رقم، 3 درصد را حقّالوکاله و پوشش هزینههاى اتّفاقى در نظر گرفته، اعلام مىکند در سال 1382 براى سپردههاى پسانداز، 7 درصد سود مىپردازد. سپردهگذار نیز با توجّه به رقم اعلام شده و با توجّه به ماهیّت فقهى سپرده پسانداز، با افتتاح حساب، به بانک وکالت مىدهد وجوه او را همراه دیگر وجوه در عقود مذکور بهکار گرفته، 7 درصد سود به او بپردازد و بقیّه را بهصورت حقّالوکاله و هزینههاى اتّفاقى بردارد.
ج. سپرده سرمایهگذارى با سود ثابت
برخى از مردم قصد دارند از طریق سپرده بانکى درآمد کسب کنند و به جهات روحیّات خاصّ حاضر نیستند ریسکبپذیرند. در بانکدارى سنّتى، بانکها با طرّاحى سپردههاى مدّتدار، به تقاضاى این گروه از سپردهگذاران پاسخ مىدهند؛ امّا در بانکدارى بدون رباى ایران، راهکارى براى این گروه ارائه نشده است. اینجا نیز مىتوان همانند سپرده پسانداز با استفاده از عقود شرعى، راهکارهاى مناسبى ارائه داد و آسانترین و مشروعترین راه کار، همان است که در سپرده پسانداز گذشت؛ یعنى افراد با مراجعه به بانک، بخشى از وجوه مازاد بر نیاز مصرفى خود را در اختیار بانک مىگذارند و به بانک وکالت مىدهند وجوه آنان را به همراه دیگر وجوه بهدست آمده از این حساب، به نحو مشاع، فقط از طریق عقود با بازده ثابت (فروش اقساطى، اجاره به شرط تملیک، سلف، جعاله و فروش دین) به جریان انداخته، سود مشخّص و ثابتى را نصیب سپردهگذاران کند.
اگر مثال سپرده پسانداز را براى سپرده سرمایهگذارى با بازده ثابت مطرح کنیم، بانک مشاهده مىکند که اگر نرخ اعطاى تسهیلات از طریق معاملههاى مذکور، 15 درصد باشد، با محاسبه نرخ ذخیره قانونى و احتیاطى که طبق قاعده، در سپردههاى سرمایهگذارى کمتر است مىتواند 5/12 درصد سود در مقایسه با کلّ منابع بهدست آورد. حال اگر 5/2 درصد بهصورت حقّالوکاله و پوشش هزینههاى اتّفاقى در نظر بگیرد (از آن جا که این سپردهها در مقایسه با سپردهاى پسانداز، ثبات بیشترى دارند، مراجعه مشتریان کمتر و مدیریّت سپردهها آسانتر است و طبق قاعده، حقّالوکاله کمترى لازم دارد)، بانک اعلام مىکند بهطور مثال، در سال 82 به سپردههاى سرمایهگذارى با سود ثابت، 10 درصد سود مىپردازد. سپردهگذار نیز با توجّه به رقم مذکور و با توجّه به ماهیّت فقهى این سپرده، با افتتاح سپرده سرمایهگذارى با سود ثابت، به بانک وکالت مىدهد تا سپرده او را همراه دیگر سپردههاى این حساب، در عقود با بازده ثابت به کار گرفته، 10 درصد سود به او بپردازد و بقیّه را خود بانک بهصورت حقّالوکاله و هزینههاى اتّفاقى بردارد.
انواع سپردههاى سرمایهگذارى با سود ثابت
در بانکدارى سنّتى به علل گوناگونى که توضیح آنها خواهد آمد، سپردههاى مدّتدار را به کوتاه مدّت (یکساله)، میان مدّت (دو و سه ساله)، و بلند مدّت (پنج ساله) تقسیم مىکنند و براى آنها نرخ بهرههاى متفاوت در نظر مىگیرند؛ یعنى هر چه سپرده، مدّتدارتر باشد، نرخ بهره بیشترى بهآن تعلّق مىگیرد. ما نیز مىتوانیم چنین روشى را اعمال کنیم. از آن جا که اوّلاً نرخ ذخیره قانونى و احتیاطى این سپردهها هر چه مدّتدارتر مىشود، کاهش مىیابد، بانک به تناسب، سود بیشترى از ناحیه آن تحصیل مىکند. ثانیا هر چه سپرده، مدّتدارتر مىشود، به جهت مراجعه کمتر سپردهگذار و قابلیّت برنامهریزى براى طرحهاى کلان، هزینه کمترى براى بانک خواهد داشت؛ در نتیجه، به حقّالوکاله کمترى نیاز مىیابد؛ پس بهصورت منطقى و طبیعى، هر چه سپرده، مدّتدارتر شود، سود ناخالص بیشتر و حقّالوکاله کمترى خواهد داشت و بانک مىتواند رقم بالاترى به سپردهگذار بپردازد؛ براى مثال اگر فرض کنیم بانکى پس از کسر ذخایر قانونى و احتیاطى مانده خالص سپردههاى پسانداز، سرمایهگذارى با سود ثابت یکساله، دو ساله، سه ساله و پنج ساله را با نرخ 15 درصدى بهصورت فروش نسیه، اجاره به شرط تملیک، تنزیل، سلف و جعاله اعطاى تسهیلات کند، با توجّه به مفروضهاى پیشین، جدول ذیل را مىتوان براى بانک بهدست آورد.
جدول سود سپرده پسانداز و انواع سپردههاى سرمایهگذارى با سود ثابت
نوع حساب نرخ ذخیره قانونى نرخ ذخیره احتیاطى مانده خالص سود حاصل در مقایسه با مانده خالص سود حاصل در مقایسه با کلّ سپرده حقّالوکاله بانک سود خالص سپردهگذار
سپرده پسانداز 30% 4% 66% 15% 9/9% 9/2% 7%
سپرده سرمایهگذارى یکساله 20% 3% 77% 15% 55/11% 55/2% 9%
سپرده سرمایهگذارى دوساله 15% 2% 83% 15% 45/12% 45/2% 10%
سپرده سرمایهگذارى سهساله 10% 1% 89% 15% 35/13% 35/2% 11%
سپرده سرمایهگذارى پنجساله 5% 0 95% 15% 25/14% 75/1% 5/12%
توضیح چند اشکال و ابهام
در سپرده پسانداز با سود ثابت و سپرده سرمایهگذارى با سود ثابت، بانک اعلام مىکند که به سپردهگذاران، سود مشخّص و ثابتى را مىپردازد و این مطلب، دو پرسش مهم را پیش مىآورد: اوّلاً بانک از کجا به تحصیل و اعطاى چنین سودى اطمینان مىیابد؟ ممکن است بانک به علل گوناگونى از جمله ناتوانى در اصل اعطاى تسهیلات، و ناتوانى در وصول مطالبات نتواند به چنین رقمى دست یابد. ثانیا آیا اعلام پرداخت سود ثابت به این سپردهها، ممنوعیّت شرعى ندارد؟ در این بخش از مقاله، این دو پرسش را تحت عنوان «امکان پرداخت سود ثابت و مشرعیّت اعلان سود ثابت» بررسى مىکنیم.
امکان پرداخت سود ثابت
مشکل و دغدغه امکان تحصیل سود ثابت و معیّن و پرداخت آن (پس از کسر سود بانک) به سپردهگذاران، به الگوى پیشنهادى اختصاص ندارد؛ بلکه مشکل کلّ صنعت بانکدارى به ویژه بانکدارى سنّتى است. بانکدارى سنّتى نیز براساس تجربهها و شناختى که از بازار دارد، بهره معیّنى را براى وامها و اعتبارهاى بانکى در نظر مىگیرد؛ سپس با کسر درصد معیّنى بهصورت سود بانک، نرخهاى ثابت و معیّنى را براى انواع سپردهها اعلام مىکند. طبیعى است که دغدغه عدم تحصیل سود برنامهریزى شده به علل گوناگون از جمله عدم امکان اعطاى تسهیلات مطابق برنامه پیشبینى شده و ناتوانى در تحصیل مطالبات، براى بانکدارى سنّتى نیز وجود دارد. در بانکدارى سنّتى، براى رفع این نگرانى و حصول اطمینان، شیوههاى گوناگونى را اجرا مىکنند که همه آنها در الگوى پیشنهادى قابل اجرا است.
1. کنترل سپردهها به روش دستورى
اگر بانکى احساس کند منابع حاصل از کلّ سپردهها یا سپرده خاصّى از مقدار برنامهریزى شده بالاتر رفته یا احساس کند در اعطاى تسهیلات، توفیق کمترى در برنامه دارد، بهصورت آییننامهاى، به شعبههاى خود دستور مىدهد افتتاح حساب یا افزایش موجودى در کلّ سپردهها یا سپرده خاصّى را براى مدّت زمان خاصّى (تا اطّلاع ثانوى) متوقّف کنند.
2. کنترل سپردهها به روش تغییر در نرخ سود
اگر بانکى احساس کند به علّت تغییرهاى بازار نمىتواند با درصد معیّنى که برنامهریزى کرده بود، تسهیلات اعطا کند و مجبور است نرخ سود تسهیلات را کاهش دهد، همزمان با اعلام کاهش نرخ سود تسهیلات، نرخ سود سپردهها را نیز براى ماههاى آینده کاهش مىدهد و اعلام مىدارد که به طور مثال، از اوّل ماه آینده، نرخ سود کلّ سپردهها، یک یا چند درصد کاهش مىیابد. به این ترتیب، از یک سو تقاضاى تسهیلات را افزایش مىدهد و از سوى دیگر حجم سپردهها کاهش مىیابد.
3. کنترل ترکیب منابع به روش تغییر در نرخهاى انواع سپردهها
گاهى بانکها احساس مىکنند که حجم کلّ سپردهها مناسب است؛ امّا ترکیب آنها مطابق برنامه پیشبینى شده نیست. در این موارد، از طریق تغییر درصد سود پرداختى به انواع سپردهها، ترکیب مطلوب را بهدست مىآورند؛ براى مثال اگر بانک احساس کند هزینه سود پرداختى بالا است، درصد سود سپرده پسانداز یا سپرده سرمایهگذارى یکساله را قدرى افزایش و درصد سود سپرده بلند مدّت را کاهش مىدهد؛ در نتیجه، بخشى از سپردههاى بلندمدّت، به سپرده کوتاهمدّت یا سپرده پسانداز منتقل مىشود و اگر بانکى به منابع با ثبات نیاز داشته باشد و بخواهد از حجم ذخایر احتیاطى بکاهد، برعکس روش پیشین، سود سپردههاى پسانداز و کوتاهمدّت را کاهش، و سود سپردههاى بلندمدّت را افزایش مىدهد.
4. خرید و فروش ابزارهاى مالى با سود معیّن
بانکها هر وقت احساس کردند منابع حاصل از سپردههاى با سود ثابت، از برنامه پیشبینى شده براى اعطاى تسهیلات بیشتر شده است، به خرید ابزارهاى مالى با سود ثابت از بازار بورس اقدام مىکنند و بر عکس هر وقت احساس کنند براى اعطاى تسهیلات به منابع بیشتر نیاز دارند، آنها را مىفروشند و از این طریق، در عین حال که از تراکم منابع مازاد جلوگیرى مىکنند، سود معیّنى را نیز براى منابع به دست مىآورند.
5. کنترل وصول مطالبات
بانکها براى اطمینان از وصول مطالبات، به شیوههاى گوناگونى چون گرفتن وثیقه و ضمانتهاى معتبر و گاه از طریق بیمه کردن موضوع تسهیلات اعطایى، مورد تخلّف را کاهش داده و به صفر نزدیک کردهاند و همه این روشها در الگوى پیشنهادى نیز قابل اجرا است؛ چنان که نرخ متّوسط تسهیلات سوخت شده را مىتوان جزو هزینههاى بانک حساب کرد یا در حقّالوکاله جاى داد؛ نتیجه این که بانکدارى مبادلهاى همانند بانکدارى سنّتى مىتواند با اعمال روشهاى پیشگفته، از یک طرف ناتوانى در اعطاى تسهیلات، و از طرف دیگر، ناتوانى در وصول مطالبات را از بین برده، به سود برنامهریزى شده نزدیک شود و اگر هم در برنامه، تخلّفى باشد، چنان ناچیز خواهد بود که با انعطاف درصد حقّالوکاله، قابل صرفنظر کردن است.
مشروعیّت اعلام سود ثابت
پرسش دوم که شاید در جوامع اسلامى مهمتر باشد، مشروعیت اعلام سود ثابت و معیّن براى سپردهها از طرف بانک است. آیا تعریف ربا که عبارت از اشتراط سود (مازاد بر اصل سرمایه) در قرارداد قرض است، بر این سپردهها انطباق دارد؟ در پاسخ مىگوییم:
اوّلاً طبق تعریف فقیهان، ربا در دو صورت پیش مىآید: یکى در پرداخت هر نوع زیاده (ثابت یا متغیّر) بر اصل سرمایه در قرارداد قرض، و دوم، وجود زیاده عینى یا حکمى در خرید و فروش اجناس ربوى (اجناسى که با وزن و پیمانه خرید و فروش مىشود و عوضین معامله از یک جنس است) و چنانکه در بیان ماهیّت فقهى سپرده پسانداز و سپرده سرمایهگذارى با سود ثابت گذشت، این دو نوع سپرده، نه قرض هستند و نه خرید و فروش اجناس ربوى؛ بلکه طبق تعریف، رابطه سپردهگذار و بانک، رابطه وکالت است و همانند جایى است که موکّل به وکیل خود مىگوید: متاع مرا بفروش؛ فلان مبلغ را به من بده و بقیّه را بهصورت حقّالوکاله براى خودت بردار. اگر وکیل، اینگونه معامله کند و متاع را بفروشد، طبق توافق، آن مبلغ را به صاحب متاع داده، بقیّه را کم باشد یا زیاد، بهصورت حقّالزحمه و حقّالوکاله خودش برمىدارد. بله، اگر وکیل نتواند کالا را بفروشد یا پس از فروش نتواند قیمت کالا را وصول کند، موکّل، حقّ مطالبه، و وکیل، تعهّد پرداخت مبلغ مذکور را نخواهد داشت؛ امّا با توجّه به اصول کنترلى پنجگانهاى که در صنعت بانکدارى توضیح دادیم، این حادثه (ناتوانى در بهکارگیرى سپرده و ناتوانى در وصول مطالبههاى بانکى) یا اصلا رخ نمىدهد یا در حدّ بسیار ناچیزى است که اثرش در تغییر حقّالوکاله ظاهر مىشود، نه در مبلغ و سود مورد توافق.
ثانیا بین تعهّد حقوقى و تضمین حقیقى فرق است و چیزى که ربا و حرام بهشمار مىرود، تعهّد حقوقى است و آنچه در سپردهها رخ مىدهد، تضمین حقیقى است به این بیان که گاه، شخص حقیقى یا حقوقى، از فرد یا مؤسّسهاى، مبلغى وجه نقد را گرفته، با قطع نظر از این که این مبلغ را راکد نگه دارد یا بهکار گیرد، و با قطع نظر از این که محلّ مصرف آن مبلغ، هزینه مصرفى باشد یا فعّالیت اقتصادى و با قطع نظر از این که فعّالیت اقتصادى، سودى داشته باشد یا نه، و اگر دارد، سودش قطعى و معیّن است یا احتمالى و نامعیّن، و با قطع نظر از این که برنامه روشمندى براى تحصیل سود دارد یا نه، متعهّد مىشود اصل سرمایه را همراه با زیاده معیّنى برگرداند. این، تعّهد حقوقى و ربا است و تعریف ربا بر آن صدق مىکند؛ امّا اگر طبق الگوى پیشنهادى، مؤسّسه خاصّى مثل بانک با توجّه به تجربه چندین ساله، برنامه مشخّصى براى بهکارگیرى سپردهها در عقود معیّن با سود معیّنى، و راهکارهاى علمى و عملى براى کنترل و هدایت آنها داشته باشد و براى وصول مطالبهها، شیوههاى متعدّد و آزموده شدهاى را بهکار گیرد، اطمینان عقلایى مىیابد که در پایان هر دوره مالى، چه اندازه سود خواهد داشت و اگر هم احتمال خطا مىدهد، آن احتمال به اندازهاى است که به راحتى مىتواند آن را در بخش انعطافپذیر فرآیند، یعنى حقّالوکاله قرار دهد. این تضمین حقیقى است که به ربا ارتباطى نخواهد داشت (هاشمى شاهرودى، 1370: 69).
2/2. تخصیص منابع
بانکهاى مبادلهاى، منابع حاصل از سپردههاى جارى، پسانداز و سرمایهگذارى با سود ثابت را پس از کسر ذخایر قانونى و احتیاطى، از طریق عقود با بازده ثابت فروش اقساطى، فروش سلف، فروش دین (تنزیل)، اجاره به شرط تملیک و جعاله به متقاضیان، اعطاى تسهیلات مىکند، و چنان که گذشت، سود حاصل از این مبادلهها ثابت و از قبل قابل تعریف و برنامهریزى است. در پایان هر دوره مالى، بانک، سودهایى را که به صاحبان سپردههاى پسانداز و سرمایهگذارى وعده داده بود مىپردازد و بقیه را به صورت حقّالوکاله و سهم سود بانک از بابت منابع خود بانک و منابع مازاد سپردههاى دیدارى که بر اساس قرارداد قرض، به مالکیت بانک درآمدهاند و سودشان متعلّق به بانک خواهد بود، برمىدارد.
فعّالیتهاى بانکهاى مبادلهاى
تجهیز منابع تخصیص منابع نوع سپرده رابطه حقوقى سود نوع تسهیلات رابطه حقوقى سود 1. سپرده جارى 2. سپرده پسانداز 3. سپرده سرمایهگذارى قرض بدون بهره وکالت عام وکالت عام صفر ثابت ثابت 1. فروش اقساطى 2. فروش سلف 3. فروش دین 4. اجاره بهشرط تملیک 5. جعاله بیع بیع بیع بیع ـ اجاره جعاله ثابت ثابت ثابت ثابت ثابت
3. بانکهاى مشارکتى (با سود متغیّر)
این بانکها در طرف تجهیز منابع، به آن گروه از سپردهگذاران مربوط مىشود که به سود ثابت قطعى راضى نبوده، دنبال سود انتظارى بالاترى هستند و حاضرند براى به دست آوردن آن، درجههایى از ریسک و مخاطره را بپذیرند و در طرف اعطاى تسهیلات، به آن گروه از متقاضیان تسهیلات مربوط مىشود که به دنبال شریک واقعى در تأمین سرمایه مالى بنگاه اقتصادى هستند. بر این اساس باید روابط حقوقى مناسبى براى تجهیز و تخصیص منابع این بانکها طرّاحى شود.
3ـ1. تجهیز منابع
براى بانکهاى مشارکتى نیز مىتوان سه نوع سپرده را به شرح ذیل در نظر گرفت.
أ. سپرده جارى:
این سپرده از جهت ماهیت حقوقى و شکل کار، مانند سپرده جارى بانکهاى مبادلهاى خواهد بود. سپردهگذار، وجوه مازاد خود را در قالب عقد قرضِ بدون بهره به بانک تحویل مىدهد و از خدمات حساب جارى استفاده مىکند؛ وجوه سپردهگذارى شده به مالکیت بانک در مىآید و بانک متعّهد مىشود عندالمطالبه، کل یا بخشى از آن رابه سپردهگذار برگرداند.
ب. سپرده پسانداز مشارکتى:
این سپرده به آن گروه از مردم تعلّق دارد که به هدف حفظ و نگهدارى وجوه مازادشان به بانک مراجعه مىکنند و در عین حال، ترجیح مىدهند براى مانده پساندازشان سود واقعى دریافت کنند. بانک، وجوه مازاد سپردهگذار را به صورت عقد وکالت دریافت، و سپردهگذار، بانک را وکیل مىکند که وجوه او را همراه با منابع دیگر بانک از طریق عقود شرعى که توضیح خواهیم داد، به جریان انداخته، در پایان پس از کسر بخشى از سود (براى مثال 25 درصد سود) به صورت حقّالوکاله، بقیه را به سپردهگذار بپردازد.
ج. سپرده سرمایهگذارى مشارکتى
پیشتر گذشت که گروهى از مردم، داراى روحیّه ریسکپذیر بوده، حاضرند براى رسیدن به درآمدهاى بالاتر، ریسکهاى بالاترى را بپذیرند و گروهى از مردم، روحیّه معتدلى داشته، حاضرند براى کسب درآمد بیشتر، درجههایى از ریسک را تحمّل کنند. بانکدارى سنّتى، راهکار مناسبى براى جذب سپردههاى این افراد ندارد و در جوامع غربى، این افراد به سمت بازارهاى سهام، شرکتهاى سرمایهگذارى و ... کشیده مىشوند. این در حالى است که بانکدارى مشارکتى، براى تقاضاى این دو گروه، راهکارهاى مناسب دارد. بانکدارى مشارکتى، طبق قانون مىتواند منابع خود را از طریق عقود مشارکتى (مشارکت مدنى، مشارکت حقوقى، مضاربه، سرمایهگذارى مستقیم)، در فعّالیتهاى سودآور اقتصادى سرمایهگذارى، و در پایان دوره مالى، سود حاصل از طریق این عقود را بین منابع تقسیم کند. روشن است که سود حاصل از عقود مشارکتى به تحوّلات آینده اقتصاد و میزان توفیق بنگاه اقتصادى بستگى دارد. بانکدارى مشارکتى مىتواند براى تأمین منابع این عقود، به راهاندازى سپرده سرمایهگذارى مشارکتى اقدام کند به این بیان که سپردهگذار با افتتاح سپرده سرمایهگذارى مشارکتى، به بانک وکالت مىدهد تا سپرده او را به همراه دیگر سپردههاى این حساب (به نحو مشاع) از طریق عقود مشارکتى به کارگرفته، سود حاصل از فعّالیت را پس از کسر نسبتى از سود (بهطور مثال 10 درصد) بهصورت حقّالوکاله، به وى برگرداند.
انواع سپرده سرمایهگذارى مشارکتى
سپردههاى سرمایهگذارى مشارکتى نیز همانند سپردههاى سرمایهگذارى با سود ثابت، به سپردههاى یکساله، دو ساله، سه ساله، و پنجساله قابل تقسیم است. در سپرده سرمایهگذارى مشارکتى، حتّى مىتوان براى افراد به طور کامل ریسکپذیر، حساب ویژه گشود و سپرده آنها را در طرح یا صنعتى خاصّ سرمایهگذارى کرد. در این سپردهها نیز هر چه مدّت سپردهگذارى طولانى باشد، به جهت ثبات بیشتر، به ذخیره قانونى و احتیاطى کمترى نیاز خواهد بود و به بانک امکان خواهد داد در طرحهاى بلندمدّتتر که سودآورى بیشترى دارند، سرمایهگذارى کند؛ چنانکه به جهت کاهش مراجعه سپردهگذار، هزینههاى مربوط پایین است؛ در نتیجه بانک مىتواند نسبتهاى متفاوتى از حقّالوکاله را براى انواع سپردههاى مذکور در نظر بگیرد.
بانکى را فرض مىکنیم که انواع سپردههاى پسانداز مشارکتى و سرمایهگذارى مشارکتى یکساله، دو ساله، سه ساله، و پنج ساله دارد و به ترتیب 25، 18، 16، 14، و 10 درصدِ سود حاصله را بهصورت حقّالوکاله مىگیرد. اگر این بانک، پس از کسر ذخایر قانونى و احتیاطى حسابهاى مربوطه، مانده خالص را به جریان انداخته، از طریق عقود مشارکتى سرمایهگذارى کند و در پایان دوره مالى، 18 درصد سود متوسّط در مقایسه با منابع بهکار رفته بهدست آورد مىتوان جدول سود انواع حسابهاى سپرده سرمایهگذارى با سود متغیّر را به شرح ذیل بهدست آورد.
جدول سود انواع سپردههاى با بازده متغیّر
نوع حساب ذخیره قانونى ذخیره احتیاطى مانده خالص سود حاصل در مقایسه با مانده خالص سود در مقایسه با کلّ سپرده حقّالوکاله سود خالص سپرده
سپرده پسانداز مشارکتى 30% 4% 66% 18% 12% 3% 9%
سپرده سرمایهگذارى یکساله 20% 3% 77% 18% 86/13% 49/2% 37/11%
سپرده سرمایهگذارى دوساله 15% 2% 83% 18% 94/14% 39/2% 55/12%
سپرده سرمایهگذارى سهساله 10% 1% 89% 18% 02/16% 24/2% 78/13%
سپرده سرمایهگذارى پنجساله 5% 0 95% 18% 1/17% 71/1% 39/15%
3ـ2. تخصیص منابع
بانکهاى مشارکتى، منابع حاصل از سپردهاى جارى، پسانداز و سرمایهگذارى مشارکتى را پس از کسر ذخایر قانونى و احتیاطى از طریق شیوههاى سرمایهگذارى مستقیم، مشارکت حقوقى، مشارکت مدنى، و مضاربه سرمایهگذارى، و به متقاضیان، تسهیلات بانکى اعطا مىکنند و در واقع، در فعّالیت اقتصادى آنان شریک مىشوند؛ البتّه بانکهاى مشارکتى، براى پوشش دادن همه نیازهاى واحدهاى اقتصادى لازم است در کنار شیوههاى مشارکتى از عقد سلف و اجاره به شرط تملیک نیز استفاده کنند که بازده ثابت دارند؛ امّا بخش عمده فعّالیتها از طریق شیوههاى مشارکتى خواهد بود؛ در نتیجه، سود کلّ بانک و به تبع آن، سود سپردهگذاران، متغیّر و متأثّر از سود واقعى بنگاههاى طرف قرارداد بانک و پروژههاى سرمایهگذارى مستقیم خواهد بود.
فعّالیتهاى بانکهاى مشارکتى
تجهیز منابع تخصیص منابع نوع سپرده رابطه حقوقى سود نوع تسهیلات رابطه حقوقى سود 1. سپرده جارى 2. سپرده پسانداز 3. سپرده سرمایهگذارى قرض بدون بهره وکالت عام وکالت عام صفر متغیّر متغیّر 1. سرمایهگذارى مستقیم 2. مشارکت حقوقى 3. مشارکت مدنى 4. مضاربه 5. فروش سلف 6. اجاره بهشرط تملیک ــــ شرکت شرکت مضاربه بیع بیع ـ اجاره واقعى واقعى واقعى واقعى ثابت ثابت
4. بانکهاى جامع
این نوع بانکدارى که فقط براى بانکهاى بسیار بزرگ دولتى تناسب دارد، چه در طرف سپردهها و چه در طرف اعطاى تسهیلات، واجد همه انواع سپردهها و شیوههاى اعطاى تسهیلات به شرح ذیل است.
4/1. تجهیز منابع
أ. سپرده جارى: ماهیت حقوقى این سپرده، قرض بدون بهره است و به مالکیت بانک در مىآید و بانک با کسر ذخایر قانونى و احتیاطى مىتواند از مانده این سپردهها در اعطاى تسهیلات کوتاه مدّت استفاده کند.
ب. سپرده پسانداز قرضالحسنه: ماهیت حقوقى این سپرده، قرضالحسنه است و بانک وظیفه دارد (براى تأمین اهداف سپردهگذاران) پس از کسر ذخایر احتیاطى و قانونى، مانده این سپردهها را به صورت تسهیلات قرضالحسنه اعطا کند.
ج. سپرده پسانداز مبادلهاى (با سود ثابت): ماهیت حقوقى این سپرده وکالت است. سپردهگذار، به بانک وکالت مىدهد وجوه او را همراه وجوه دیگر این سپرده و سپردههاى نوع «د» فقط از طریق عقود با بازده ثابت به کار گیرد و سود ثابتى به او بپردازد.
د. سپرده سرمایهگذارى مبادلهاى (با سود ثابت): ماهیت حقوقى و روش کار این سپرده، مانند سپرده «ج» است.
ه. سپرده سرمایهگذارى مشارکتى (با سود متغیّر): ماهیت حقوقى این سپرده وکالت است. سپردهگذار به بانک وکالت مىدهد سپرده او را همراه با سپردههاى دیگر سرمایهگذارى مشارکتى، از طریق شیوههاى مشارکتى و غیره، اعطاى تسهیلات کرده، در پایان دوره مالى، سود واقعى را به دست آورد.
4ـ2. تخصیص منابع
بانکهاى جامع مىتوانند منابع حاصل از سپردهها را پس از کسر ذخایر قانونى و احتیاطى با رعایت ویژگىهاى سپردهها، از طریق شیوههاى قرضالحسنه، فروش اقساطى، فروش سلف، فروش دین، اجاره به شرط تملیک، جعاله، مشارکت حقوقى، مشارکت مدنى، و مضاربه، اعطاى تسهیلات یا سرمایهگذارى مستقیم کنند.
براى رعایت دقیق ویژگىهاى انواع سپردهها، بانکهاى جامع باید ردیف مشخصّى براى حسابهاى پسانداز قرضالحسنه داشته باشند تا منابع آن فقط به مصرف قرضالحسنه برسد؛ چنان که باید براى حسابهاى پسانداز مبادلهاى و سرمایهگذارى مبادلهاى، ردیف خاصّى داشته باشند تا منابع آن دو فقط به اعطاى تسهیلات از طریق عقود با بازده ثابت اختصاص یابد. بانکهاى جامع براى سهولت کار مىتوانند در شعبههاى بزرگ از بخشهاى مستقل و جداگانه استفاده کنند چنان که مىتوانند شعبههاى کوچک اختصاصى تشکیل دهند؛ براى مثال اگر بانک جامعى در یک شهر پنجاه شعبه دارد مىتواند تعدادى از شعبهها را به فعّالیتهاى قرضالحسنه و مبادلهاى و تعدادى را به مشارکتى اختصاص دهد.
فعّالیتهاى بانکهاى جامع
انتخاب بهینه نوع بانک
حال پرسش اساسى این است که هدف از ارائه پیشنهاد انواع بانکهاى بدون ربا چیست.
تجربه بیستساله بانکدارى بدون ربا در ایران نشان مىدهد که بانکها در اجراى حقیقى عملیات بانکدارى بدون ربا مشکل جدّى دارند و این مشکل از دو جهت عمده نشأت مىگیرد: اوّلاً تعدّد و تنوّع عقود بانکى به ویژه در ناحیه اعطاى تسهیلات، باعث پیچیده و مبهم شدن عملیات مىشود، و ثانیا چنان که پیشتر توضیح دادیم، تعدّد و تنوّع عقود قانون عملیات بانکدارى بدون ربا به اندازهاى است که همه بانکها نمىتوانند همه معاملهها را به صورت حقیقى اجرا کنند؛ براى مثال، بانک خصوصى تازه تأسیسى که فقط چند شعبه دارد، چگونه ممکن است انواع معاملهها فروش اقساطى، اجاره به شرط تملیک، سلف، جعاله، مشارکت مدنى، مشارکت حقوقى، سرمایهگذارى مستقیم و ... را که از جهت ماهوى به دو گروه به طور کامل متفاوت تقسیم مىشوند و هر گروه، سازمان مالى و شیوه حسابدارى جداگانهاى دارند، به صورت حقیقى اجرا کند. از طرف دیگر توضیح دادیم که مشتریان بانک چه در جهت سپردهگذاران و چه در جهت متقاضیان تسهیلات، روحیات گوناگونى دارند و نظام بانکدارى کنونى پاسخگوى همه مشتریان با همه روحیات نیست. بر این اساس، براى محدودکردن شیوههاى عملیات اعطاى تسهیلات، قابلیت دادن آنها براى کنترل و نظارت واقعى و پاسخ دادن به تنوّع روحیات مشتریان، ضرورت دارد توسعه کمّى و کیفى در نظام بانکى پدید آید و براى استفاده بهینه، طبقهبندى ذیل پیشنهاد مىشود.
1. بانکهاى قرضالحسنه: چنان که از اسم این بانکها پیدا است، با اهداف و روحیات خیرخواهانه و ایثارگرانه تناسب کامل دارند و مىتوانند ابزار سودمندى براى گسترش نهاد مقدّس قرضالحسنه و رفع مشکلات نیازمندان و وسیله مهّمى براى کنترل و رفع فقر و ایجاد توازن اقتصادى باشند و جامعه را از دام گناه بزرگ ربا و رباخوارى برهانند.
2. بانکهاى مبادلهاى با سود ثابت: این نوع بانکها، بهترین الگو براى بانکهاى خصوصى تجارى هستند؛ بانکهایى که در ابتداى کار، با دامنهاى محدود فعّالیت خود را آغاز مىکنند و همه، اعمّ از مشتریان، صاحبان سهام بانک، و بانک مرکزى ترجیح مىدهند فعّالیتهاى این بانکها، ثبات و اطمینان قابل قبول داشته باشد. این نوع بانکها براى بانکهاى دولتى تجارى که گسترده نیستند نیز الگوى مناسبى است. از جهت مشتریان نیز این نوع بانکها براى سپردهگذاران ریسکگریز و متقاضیان تسهیلات مصرفى و متقاضیان تسهیلات سرمایهاى که به قبول شریک حاضر نیستند، مناسب است.
3. بانکهاى مشارکتى با سود متغیّر: این نوع بانکها، بهترین الگو براى بانکهاى تخصّصى است؛ بانکهایى که در حوزه مشخّصى چون مسکن، صنعت، کشاورزى، معدن، صادرات و واردات، و بازرگانى فعّالیت مىکنند. این بانکها مىتوانند با استفاده از کارشناسان آشنا به بازار مربوطه و مسلّط به عملیات بانکدارى، در حوزه تخصّصى خود به سرمایهگذارى مستقیم، مشارکت حقوقى، مشارکت مدنى، و مضاربه اقدام، و طرحهاى اقتصادى را از جهت توجیه اقتصادى و کنترل هزینهها و درآمد نظارت کنند و در مواقع نیاز از شیوههاى مکمّل فروش سلف و اجاره به شرط تملیک بهره ببرند.
از جهت مشتریان نیز این نوع بانکها براى سپردهگذاران ریسکپذیر و متقاضیان تسهیلاتى که در جستوجوى شریک واقعى براى فعّالیت اقتصادى هستند، مناسب است.
4. بانکهاى جامع: این بانکها که در بردارنده همه انواع سپرده و همه انواع تسهیلات بانکى هستند، براى بانکهاى دولتى بزرگ چون بانک ملّى ایران مناسب است که داراى دامنه فعّالیت گسترده بوده، در همه زمینهها فعّالیت مىکنند.
منابع
1. امام خمینى، سید روحاللّه: تحریر الوسیله، ج 1، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1416 ق.
2. امامى، حسن: حقوق مدنى، ج 2، تهران، کتابفروشى اسلامیه، چهاردهم، 1377 ش.
3. بخش فرهنگى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: ربا، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1381 ش.
4. ضیائى، منوچهر: مجموعه قوانین پولى و بانکى، ج 2، تهران، مؤسسه تحقیقات پولى و بانکى، 1372 ش.
5. طباطبایى، سید محمدحسین: تفسیر المیزان، ج 2، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1417 ق.
6. عاملى، حر: وسائل الشیعه، ج 12، تهران، المکتبة الاسلامیه، 1371 ش.
7. مجلسى، محمّدباقر: بحار الانوار، ج 16، تهران، المکتبه الاسلامیه، سوم، 1374 ش.
8. مکارم شیرازى، ناصر و دیگران: تفسیر نمونه، ج 4، تهران، دار الکتب الاسلامیه، هفدهم، 1373 ش.
9. موسویان، سید عباس: بانکدارى اسلامى، تهران، پژوهشکده پولى و بانکى، دوم، 1380 ش.
10. هاشمى شاهرودى، سیّد محمود: مجموعه مقالات دومین سمینار بانکدارى اسلامى، تهران، مؤسسه عالى بانکدارى، 1370 ش.
________________________________________
2 شایان ذکر است که بهره سپردههاى جارى در غالب کشورها صفر است.
3. لإِیلاَفِ قُرَیشٍ إِیلاَفِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ، قریش (106): 1 و 2.
4 براى توضیح و استدلال هریک از ضوابط، به کتابهاى استدلالى فقهى مراجعه شود.
5 در قانون بانکدارى بدون رباى ایران، هر نوع قرض بدون بهره حتّى حساب جارى نیز قرضالحسنه نامیده شده است.
6 امام صادق علیهالسلام در روایتى مىفرماید: «بر در بهشت نگاشته شده است: ثواب قرض، 18 برابر، و ثواب صدقه 10 برابر است؛ زیرا قرض فقط به نیازمند مىرسد؛ ولى صدقه گاهى به غیرمحتاج داده مىشود». (جامع احادیث الشیعه، ج 18، ص 286)