مسئله جدی و بنیادین در مطالعات علوم انسانی، خصوصاً مطالعات تلفیقی، مشخص و منقح نبودن مدل روش شناختی جامع است، به طوری که بتوان با آن، نظریه های منفرد حوزه های تلفیق را به مثابه ساختار منتظمی، مرتبط و منسجم کرد.
در این مقاله با تبیین مانع روش شناختی -به عنوان مهم ترین مانع در توسعه علوم انسانی- مطالعات میان رشته ای خصوصاً در علوم انسانی، آسیب شناسی می شود و با بیان اینکه مهم ترین آسیب، «حصر گرایی روش شناختی» است، «کثرت گرایی روش شناختی» در چارچوب مطالعات میان رشته ای، به عنوان راه حل برون رفت از این مشکل، عرضه می شود. نتیجه این راه حل یابی، طراحی مدل مفهومی تلفیقی به روش کتابخانه ای است. مدل تلفیقی لاکاتوش-کوهن به مثابه مدلی روش شناختی، کمک می کند که تناسب و ترابط حوزه مطالعات اسلامی و حوزه مدیریت رایج، بهتر درک شود و زمینه نظریه پردازی در مطالعات میان رشته ای مدیریت اسلامی فراهم آید.
فرضیه اصلی این مقاله، به منظور تبیین مدلِ مفهومیِ تلفیقیِ عرضه شده، این است که عموم مطالعات مدیریت اسلامی، جزء گرایانه و بدون برنامه پژوهشی، انجام شده است. در واقع، در دو پارادایم اسلامی و مدیریت رایج، صرفاً خرده نظریه ها، عاری از ترابط و تناسبشان تطبیق و تلفیق شده است. این فرضیه با استفاده از روش تحلیل محتوا در پیشینه نظری و آثار برگزیده مدیریت اسلامی در ایران در دهه های 60 تا 80، بررسی و تایید شده است.