محیط زیست از منظر دین و اقتصاد
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
چکیده امروزه کشورهاى جهان سوم دریافتهاند رشد سریع و تقلیدى که به تکرار مراحل مدرنیزاسیون کشورهاى غربى مىپردازد، سبب اختلاف طبقاتى شدید اجتماعى و تخریب دوچندان محیط زیست در دو سر طیف جامعه مىشود. ثروتمندان، منابع را با مصرفى تفاخرآمیز غارت، و فقیران از منابع نادرى که در دسترس دارند، به حدّ افراط استفاده مىکنند. نتیجه این روند این است که منابع پایانپذیر، تهى، و منابع تجدید شدنى نیز به جهت عدم مدیریّت درست، به منابع فناپذیر تبدیل مىشود و حاصلى جز محیطى آلوده براى نسلهاى بعد بر جاى نمىماند. در کشورهاى شمال نیز بهرغم این که طىّ مراحل رشد خود کوشیدهاند منابع خود را از کشورهاى جهان سوم تهیه، و بخشى از آلودگى زیست محیطى خود را به این کشورها انتقال دهند، آثار مرگبار فراگیر تخریب محیط، زنگ خطر را براى آنان نیز به صدا درآورده است؛ به همین جهت مسائل محیط زیست، مورد توجّه صاحبان اندیشه در علوم گوناگون قرار گرفته است. در دانش اقتصاد، در زمینههاى اقتصاد منابع، اقتصاد محیط زیست، و اقتصاد توسعه، این موضوع یکى از مباحث محورى است. ادیان و مکاتب الاهى در کنار توجّه به مسائل معنوى و روحى، انسان را به احترام به موجودات پیرامون خود و نیز پاکیزگى محیط اطرافش ترغیب کرده، و اصول و ضوابطى را به منظور حفاظت از محیط زیست مقرر داشتهاند. در این مقاله با بررسى تاریخى ادبیّات اقتصادى محیط زیست، دیدگاههاى مطرح در این باره را مطالعه، و راههایى را که به منظور جلوگیرى از آلودگى محیط ارائه شده بررسى مىکنیم. در بخش دیگر مقاله، اهمّیّت محیط زیست را در اسلام در ده محور بر شمرده و با استفاده از آیات و روایات و با توجّه به مطالب مطرح شده در بخش اوّل و به منظور ارائه راهکارهایى در جهت مدیریّت درست منابع و حفاظت محیط زیست ، اصولى را معرّفى خواهیم کرد.متن
مقدّمه
بدون شک، داشتن محیط سالم، از نعمتهاى الاهى و از امور مورد توجّه مردم است. در گذشته، به جهت این که مسأله آلودگى هوا به صورت جدى مطرح نبود و مردم به وفور از نعمت داشتن محیطى پاک بهرهمند بودند و طبیعت مورد تهاجم بیرحمانه داعیهداران رشد و ترقّى واقع نشده بود، خطر آلودگى محیط زیست جدّى نبود.
انسان از ابتداى آفرینش با تمام وجود از طبیعت هراس داشت؛ خطر جانوران درنده، خطر آب و هواى نامساعد و خطر محیط زیست وحشى؛ امّا همین طبیعت، ضروریّات زندگى او، از جمله غذاى گیاهى و جانورى را به وى ارزانى مىداشت؛ سپس انسان ماهر، به کمک اندیشه و ابزار، خود را براى رویارویى با خطرها آماده کرد و به مهار عوامل طبیعى و رام کردن آنها و بهرهکشى از آنها در جهت منافع خود پرداخت. انسانها با کوشش و اتّحاد توانستند جنگلها را به صورت زمینهاى آباد و قابل کشت و زرع درآورده، مسیر جریان رودخانهها را تغییر داده، به ساختن بناها و آثار بزرگ اقدام کنند. با این حال، تمام این اقدامها به همان اندازه که جمعیّت بشرى تابع نوسانها و نشیب و فرازهاى برخاسته از رویدادها، جنگها، بیمارىهاى مسرى و بلاهاى طبیعى است، محدود بود.
انقلاب صنعتى، همراه با پیشرفتهاى علمى، فنّى و پزشکى اوضاع را دگرگون ساخت. از سده هجدهم، عواملى چون گسترش کشاورزى، انفجار جمعیّت، تغییرات را سرعت بخشیدند. انسان، بیشتر از همیشه، به راهها و وسائل پیشرفتهترى مجهّز شد که در جاهطلبىها و بلندپروازىهاى وى براى چیرگى بر نیروهاى طبیعت و تولید بهکار مىرفت.
سدههاى نوزدهم و بیستم، شاهد تغییرات عظیم و شگفتآورى بود. صنعتى شدن و گسترش شهرنشینى، سیماى آبادىهایى را که بر مبناى ضوابط مذهبى قرون وسطا ایجاد شده بودند، تغییر داد. در این دوره، انسان بر این باور بود که مىتواند از ذخایر و منابعى که طبیعت به وى ارزانى داشته، جاودانه استفاده کند. آن روز تعداد کسانى که منابع طبیعى را پایانپذیر مىدانستند، اندک بودند. در مقدّمهاى که ژان رستان بر کتاب انسان یا طبیعت نوشت، اعتراف کرد که از این پس، انسان مىفهمد براى حفظ مصالح و منافع خویش، باید به نگهبانى و پاسدارى از طبیعت بپردازد و بر منش و رفتار خود در برابر طبیعت لجام زند.(3)
امروز نه تنها بیشتر کلانشهرها، بلکه شهرهاى کوچک و گاهى جنگلها و دریاها، از جبهههاى متعدّد مورد تهاجم واقع شدهاند. توسعه صنعت به رغم خدمات فراوان آن به بشر، خسارات بسیارى به منابع زیست محیطى وارد کرده که دامنه آن افزون بر انسان، جانوران و گیاهان را نیز در بر گرفته است. از بین رفتن جنگلها، آلودگى آبهاى سطحى و زیرزمینى و به تبع آن، مرگ و میر فزاینده حیوانات آبزى، تخریب لایه اُزُن و بارانهاى اسیدى و ... جهان هستى را با بحرانهاى متعدّدى مواجه ساخته است. برخى از این بحرانها را مىتوان چنین برشمرد: کاهش منابع قابل تجدید بهویژه کمبود آب ومواد غذایى، تغییرات زیستمحیطى در سطح جهان، آلودگىها، سلاحهاى هستهاى یا بیولوژیکى، کاهش تنوّع بیولوژیکى، افزایش گرسنگى و فقر.(4)
بانک جهانى نیز درباره مشکلات زیستمحیطى، امورى را چنین شمرده است:
1. یک سوم جمعیّت جهان از بهداشت مناسب و یک میلیارد از آب آشامیدنى سالم محرومند؛
2. 3/1 میلیارد نفر در معرض وضعیّت ناسالم ناشى از دود و دوده قرار دارند؛
3. 300 تا 700 میلیون زن و کودک از آلودگى شدید هوا، ناشى از آشپزى داخل منازل رنج مىبرند؛
4. صدها میلیون کشاورز، جنگلنشین و مردم بومى که تأمین معاش آنان به زمین و وضع مساعد محیط زیست بستگى دارد، دچار مشکل هستند؛
5. فرسایش خاک؛
6. یک چهارم زمینهاى مشروب، دچار مشکل شورى آب است.
فقر به مردم اجازه بهرهبردارى از منابع طبیعىشان را نمىدهد و به ناچار، زمینهاى حاشیهاى کشت، و جنگلها از درخت خالى مىشود.(5)
این خطرها سبب شده تا جوامع انسانى به این مسأله بیشتر توجّه کنند. در حال حاضر، بیش از 230 پیمان بین المللى زیستمحیطى وجود دارد که بیشتر آنها طىّ سى سال گذشته منعقد شدهاند؛ امّا درست اجرا نشدن این پیمانها و سهلانگارى مجریان سبب شده تا این پیمانها، تأثیر قابل توجّهى نداشته باشند.
از جهت نظرى، سرنوشت این بحث با دو دانش اقتصاد منابع و توسعه پایدار گره خورده، و دیدگاههاى گوناگونى درباره مدیریّت منابع زیست محیطى از منظر حفاظت و نیز استفاده پایدار از آنها ارائه شده است. این دیدگاه داراى طیف گستردهاى از حفاظت کامل بدون هیچگونه بهرهبردارى از منابع، تا حدّاکثر ممکن استفاده از آنها است. در زمینه چگونگى حفاظت از منابع نیز گروه فراوانى طرفدار دخالت دولت و استفاده از ابزارهاى قانونى مانند استانداردهاى زیستمحیطى و انواع مالیات و... هستند و عدّهاى نیز معتقدند: نظام بازار مىتواند این وظیفه را انجام دهد. گروه اوّل، خود داراى طیفهاى مختلفى بوده و راهکارهاى گوناگونى را ارائه دادهاند.
ادیان و مذاهب نیز همواره با سفارشها و دستور العملهاى خود، پیروان خویش را به نگهدارى از محیط پیرامون دعوت کردهاند.
در این مقاله، ضمن مرورى بر این دیدگاهها، چارچوب کلّى اسلام را در این باره معرّفى، و راههاى ارائه شده از سوى آن مکتبها را بررسى مىکنیم.
پیشینه و ادبیّات اقتصاد محیط زیست
اگر چه دانش اقتصاد محیط زیست، دانشى نوپا است و توجّهات جهانى به این مقوله نیز عمر چندانى ندارد، اصل توجّه به طبیعت و احترام آن بین مردم داراى پیشینهاى طولانى است.
بعضى گیاهان(6) و جانوران به علل گوناگون اقتصادى و مذهبى، همواره مورد توجّه خاص بودهاند و در نقاطى از جهان مراسم و آیینهایى خاص در حفاظت از آنها وجود دارد.
از اواخر قرن 17 میلادى، جغرافىدانان و طبیعىدانان اروپایى و امریکایى، مفاهیم تاریخ طبیعى را براى عموم مردم بهویژه طبقات مرفّه جامعه بیان کردند. کوششهاى این عدّه سبب شد تا آکادمىهاى گوناگون علمى در صدد درک بهترى از طبیعت برآیند و سیاستگذاران به وضع قوانین مناسبترى براى طبیعت تشویق شوند.
در این دوران، دو گروه عمده از طرفداران محیط زیست در اروپا و امریکا پدید آمدند:
1. طرفداران عملگراى محیط زیست
این گروه به جد خواستار حفاظت از جنگلها و کنترل شکار حیوانات و کاهش فرسایش خاک و به طور کلّى حفظ زیبایىهاى طبیعى بودند. خسارات وارد شده به جنگلها و حیات وحش در شمال افریقا تا سال 1850، نگرانى این گروه را در پى داشت؛ به طورى که یکى از آنان به نام جرج پرکینز در سال 1864، کتاب انسان و طبیعت را منتشر کرد. این کتاب و تألیفات مشابه سبب بالا گرفتن کار محیط زیست گرایان بهویژه شکلگیرى دو طیف عمده از طرفداران محیط زیست قرن 19 شد.
أ. حراستگرایان؛(7)
ب. حفاظتگرایان.(8)
حراستگرایان در آرزوى نگهدارى مناطق دست نخورده طبیعى به همان صورت که هست، بدون هیچگونه بهرهبردارى بوده و هستند. در مقابل، حفاظتگرایان به دنبال مراقبت و نگهدارى از محیط زیست و طبیعت همراه با استفاده بهینه از منابع طبیعىاند. مدیران زیست محیطى از قرن نوزدهم تاکنون، همچنان درگیر مواضع حراستى با حفاظتى از محیط زیست هستند. نام جان مویر در جایگاه پدر حرکتهاى زیستمحیطى در امریکا به نیکى یاد مىشود. وى در سال 1983 کلوپى در کالیفرنیا گشود، که نقش فعّالى در تشویق عموم به فعّالیتهاى زیستمحیطى در خلال دهههاى 1960 و 1970 داشت. کوششهاى این گروه باعث ایجاد انجمن دوستداران زمین شد که امروزه، یکى از بانفوذترین (9)NGOهاى جهان به شمار مىرود.
2. طرفداران احساساتى محیط زیست
انقلاب صنعتى قرون 18 و 19 میلادى، باعث رشد ناخوشایند شهرها، آسیب دیدن نواحى روستایى، کاهش انسجام اجتماعى و افزایش بدبختى مردم شد. این مسائل، گروه جدیدى از طرفداران محیط زیست را پدیدار ساخت که با نظریّات خود، رشد سرمایه، مدرنیزه شدن کشاورزى و توسعه صنعتى را مورد سؤال قرار دادند. برخى از این گروه، هرج و مرج طلب، و برخى احساساتى شدند. این عدّه، طبیعت را منبع الهام براى فعّالیتهاى شاعرى، نویسندگى، هنر، اصلاحات اجتماعى، آزادیخواهى و حتّى سوسیالیزم تلقّى مىکردند و به کامیابىهاى محدودى در انگلستان، ایرلند و امریکادر دهههاى 1820 دست یافتند.
در پیشینه اقتصاد محیط زیست در قرن نوزدهم همچنین مىتوان از متفکّرانى چون مالتوس (1798)، ریکاردو (1817) و مارکس (1867) نام برد. مالتوس نگران این بود که با توسعه اقتصاد، رشد جمعیّت سریعتر از رشد محصولات کشاورزى باشد و وضعیّتى با ثبات از «نابسامانى»، غیر قابل اجتناب خواهد بود. در تحلیل ریکاردو، با افزایش جمعیّت، منابع درجه یک، بهرهبردارى مىشوند و باید جانشینى منابعى شوند که به طور متوالى درجات پایینترى دارند. با کاهش مرغوبیّت منابع، هزینههاى بهرهبردارى افزایش مىیابد. مارکس نیز محدودیّت ناشى از آشوبها و ناآرامىهاى سیاسى و اجتماعى را مطرح کرد. این موضوع در دهه 1970، با اضافه شدن، جنبههاى اخلاقى مرتبط با رشد و توسعه اقتصادى بهوسیله اقتصاددانان محیط زیست گسترش بیشترى یافت و آثار منفى ناشى از رشد سریع سیستم نو اقتصادى درباره آینده طبیعت را گوشزد کرد.
در قرن بیستم پیگو نخستین کسى بود که تأثیر آلودگى را بر کارایى اقتصادى به صورت مدوّن درآورد. در بُعد استفاده پایدار از منابع، گرى (1914) و هتلینگ (1913)، استفاده از منابع پایانپذیر را مدوّن و فرمول بندى کردند.
در خلال جنگهاى جهانى و سالهاى پس از آن، وقفهاى در مفاهیم زیستمحیطى پدید آمد و تألیفات کمى در این باره عرضه شد. یکى از این تألیفات، در سال 1949 متعلّق به آلدو لئوپولد است که مشوّق بسیارى از محیطزیستگرایان دهههاى 1960 و 1970 میلادى به شمار مىآید. سایروس وانتروپ نیز در سال 1952 درباره منابع و حفاظت اقتصادى از آنها مطالبى منتشر ساخت. همچنین گوردن (1954) مدیریّت منابع تجدید شونده را تبیین علمى کرد.
بالدینگ (1966) در مقالهاى با عنوان «سفینه زمین»، علم اقتصاد را با برخى علوم دیگر تلفیق کرد تا نظام اقتصادى را به صورت سیستم چرخشى جریان منابع، و محیط زیست را به صورت مجموعهاى از محدودیتها، ذخیره منابع و ظرفیّتهاى جذب طبیعى ضایعات نمایان سازد.
آیرس ونیز (1969)، ونیز و همکاران (1970) تحقیق بالدینگ را به صورت مدلهاى تعادل مواد، مدوّن و فرمولبندى کردند.
«هاردین» (1968) و (1974) با یک گزارش مقایسهاى بین موجودىِ منابع طبیعىِ رشدِ جمعیّت، نشان مىدهد استفادههاى مفرط باعث تخریب منابع و محیط زیست مىشود.
در اوایل دهه 1970 میلادى دو اثر به نامهاى محدودیّتهاى رشد و طرحى براى زنده ماندن، رضایت خاطر غربىها در مورد ملاحظه مؤلّفههاى زیستمحیطى را متزلزل ساخت. در تحقیق اوّل، کاهش رشد اقتصادى تا حدّ صفر مطرح شد طرفداران این نظریّه به صفرگرایان مشهور شدندو در دومى، پژوهشهاى مربوط به حفظ بقا در زمان حال و آینده مورد تشویق قرار گرفت و سفارش شد که عوامل کلیدى توسعه باید با مدیریّت زیستمحیطى ادغام شود.
شوماخر نیز در کتاب کوچک زیبا است، هشدار داد که رشد سازمانهاى غولپیکر در غرب باعث افزایش تخصّصگرایى و بىکفایتى اقتصادى شده است و در این رابطه، راهکارهایى چون رعایت منابع قابل تجدید، و اتّخاذ فنآورىهاى واسطه را ارائه کرد.
برپایى نخستین کنفرانس سازمان ملل در مورد محیط زیست انسانى در استکهلم (1972) توجّه جهانى را به خود جلب کرد و از دستاوردهاى آن، بیانیه محیط زیست انسانى است که نخستین بیانیه مشترک 113 کشور درباره توجّه و تعهّد آنها به حفاظت از محیط زیست است. برپایى این کنفرانس، تأسیس نهادى به نام برنامه محیط زیست سازمان ملل (یونپ) را سبب شد. یونپ، همه ساله در روز جهانى محیط زیست، ضمن بیانیههایى، روند حفاظت و مدیریّت محیط زیست را بررسى مىکند.
در دهه 1980 میلادى دو اثر بسیار مهم به نامهاى استراتژىهاى حفاظت جهانى و گزارش براتلند چاپ شد. گزارش براتلند، ارتباط مشکلات زیستمحیطى کشورهاى در حال توسعه با همه کشورها را بررسى، و کتاب اوّل نیز براى نخستین بار، اصطلاح توسعه پایدار را مطرح مىکند.
در سال 1991، از سوى کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل، اجلاسى در لاهه تشکیل، و راهکارهایى به منظور دستیابىو استمرار توسعه پایدار ارائه شد.
در سال 1992 اجلاس زمین در ریودوژانیرو از شهرهاى برزیل، با حضور نمایندگان 176 کشور، دهها سازمان بینالمللى، 35 سازمان منطقهاى و بیش از 1500 سازمان غیردولتى تشکیل شد. مهمترین مصوّبه این اجلاس، «دستور کار 22» یا «اعلامیه ریو» است که با تصویب مجمع عمومى سازمان ملل، بهصورت دستور کار سازمان ملل در قرن 21 عنوان، و مقرر شد که منابع باید تحت نظارت و محافظت دقیق قرار گیرند.
در سال 1997، به منظور ارزیابى میزان پیشرفتهاى اجرایى دستور کار 21، اجلاسى از سوى سازمان ملل تشکیل شد که اجلاس «زمین + 5» نام گرفت.(10)
تعریف محیط زیست
منابع، محیط زیست را از ابعاد گوناگون تعریف کردهاند. طبق نظر بارو در سال 1914 نخستین ماهنامه اکولوژى منتشر شد و در سال 1927 چارلز التون، اکولوژى را مطالعه ساختار و عملکرد طبیعت تعریف کرد. بارو مىگوید:
اصطلاح اکوسیستم در سال 1935 توسّط تنسلى Tansley ارائه شد و از آن سال، به عنوان واحدى براى عملکردهاى اساسى در علم اکولوژى به کار مىرود.(11)
پرمن، اکولوژى را مطالعه توزیع و فراوانى حیوانات و گیاهان مىداند.(12)
زاکس، واژه محیط زیست را از یک طرف معطوف به میزان عملکرد منابع طبیعى، و از طرف دیگر، معطوف به کیفیّت محیط زیست مىداند که عامل مهمّ کیفیّت زندگى را تشکیل مىدهد و افزون بر اینها، کمّیّت و کیفیّت منابع تجدید شونده را نیز تعیین مىکند.
برنامه ملل متّحد براى محیط زیست،(13) محیط زیست را مأواى کامل انسان تعریف مىکند.(14)
از طرف دیگر، هانلى، شوگرن و وایت از جنبه دیگرى به تعریف محیط زیست پرداختهاند. منظور از محیط زیست (بیوسفر) لایه نازک روى سطح زمین است که حیات و زندگى در آن جریان دارد و به تعبیر نیسبت (1991) اتمسفر (جو)، ژئوسفر (قسمتى از زمین که زیر بیوسفر قرار دارد) و همه گیاهان و جانوران روى زمین را شامل مىشود. بنابراین تعریف، محیط زیست شامل تمام اشکال حیات، منابع انرژى و معدنى، استراتوسفر (جو بالا) و تروپوسفر (جو پایین) مىشود.(15)
لواسانى مىگوید:
محیط زیست متشکّل از نظامهاى اتمسفر(که از هوا و ذرّات آب و ذرّات معلّق تشکیل شده)، پدوسفر (زمین)، بیوسفر (قشر زیست محیطى) و هیروسفر (آب) مىباشد. مجموعه این نظامها به اضافه نیروى خورشیدى، فضاى زیست محیطى را آماده مىکنندو بستر حیات را با تمام تنوّع که دارد، میسّر مىسازد.(16)
رابطه محیطزیست با اقتصاد
پرمن مىگوید:
واژه یونانى (oikos)ریشه مشترک (eco)در کلمات (economic)و (ecology)و به معناى صاحبخانه است و مىتوان گفت: اکولوژى به معناى مطالعه نگهدارندگان خانه طبیعت است؛ در حالى که اقتصاد به معناى مطالعه نگهدارندگان (صاحبان) خانه انسان است. در این صورت، اقتصادِ محیط زیست، چگونگى ارتباط این دو را مطالعه مىکند.(17)
پالگویو نیز ریشه اقتصاد محیط زیست را در تئورى آثار جانبى(18) مارشال و پیگو و تئورى کالاى عمومى(19) ویکسل و باون، و تئورى تعادل عمومى(20) والراس و زمینه کاربردى تحلیل هزینه، فایده(21) دوپوت مىداند.(22)
هانلى، شوگرن و وایت نیز اقتصاد و محیط زیست را دو بخش از یک مجموعه مىدانند. آنها معتقدند:
محیط زیست با اقتصاد در چهار طریق داراى ارتباط است: عرضه موادّ اوّلیّه معدنى و انرژى به وسیله محیط زیست، ظرفیّت جذب ضایعات، ارزشهاى علمى و معنوى و خدمات حمایت جهانى براى پروسه اقتصاد. این ارتباط دینامیک است و به وسیله اصل اوّل و دوم ترمودینامیک فراهم مىشود.(23)
تیروال در الگویى ساده، نقش محیط زیست را در فعّالیتهاى اقتصادى اینگونه نشان مىدهد.
1. حمایت از زندگى: خانوارها، کالاو خدمات مصرف مىکنند و بنگاهها با استفاده از منابع طبیعى محیط زیست به تولید مىپردازند. محیط زیست همچنین دستگاه زیست شناختى شیمیایى و فیزیکى فراهم مىآوردکه افراد بشر را به ادامه حیات توانا مىکند. این دستگاه شامل جو، نظامهاى رودخانه، حاصلخیزى خاک و تنوّع در زندگى گیاهان و حیوانات مىشود. از این خدمات خانوارها استفاده مىکنند و براى زندگى ضرورت دارند.
2. عرضه منابع طبیعى: محیط زیست، مواد خام و انرژى را براى تولید اقتصادى و فعّالیت خانوارها فراهم مىکند.
3. جذب ضایعات محصولات: محیط زیست، بخش قابل توجّهى از ضایعات فعّالیت اقتصادى و خانوارها را جذب مىکند.
4. محیط زیست، خدمات رفاهى مانند زیبایى طبیعى و گردشگاههاى تفریحى را فراهم مىکند.(24)
زاکس نیز این ارتباط را از جهت تأثیر در دستیابى به توسعه بومآورد مطالعه کرده است؛(25) توسعهاى که از طریق خود مردم، بر اساس عالىترین بهرهبردارى از منابع طبیعى و در تطابق با محیط زیست صورت گیرد.
گلدین و وینترز در بررسى سیاستهاى اقتصادى براى رسیدن به توسعه پایدار، این رابطه را مطالعه کرده، به رغم کسانى که رشد اقتصادى و محیط زیست را ناسازگار دانستهاند، مىگویند:
هیچ دلیلى ندارد که رشد اقتصادى بلند مدّت، تحت تأثیر منفى سیاستهاى زیستمحیطى قرار گیرند. در واقع رشد مىتواند با فنآورىهاى جدیدى که کشف شدهاند، بیشتر نیز افزایش یابد. بهعلاوه، رشد و توسعه اقتصادى همانگونه که با آزادسازى تجارى سازگار است، کاملاً با حمایت و تقویت محیط زیست نیز سازگار است.(26)
دیدگاههاى زیستمحیطى در استفاده از منابع
در مدیریّت زیست محیطى، عقاید گوناگون وجود دارد که از انسانمدارى صرف تا بوممحورى تام را شامل مىشود. حدّ افراطى انسانمدارى، طرفدار استفاده بى حد از منابع است؛ در حالى که بوم محوران به شدّت از محیط زیست حمایت، و در حدّ افراطى آن، حدّاقل استفاده از منابع را سفارش مىکنند.
گروه اوّل را در اصطلاح، فن محور(27) و گروه دوم را اقتصاد محور(28) نامیدهاند. دیدگاه فنمحور، خود داراى دو طیف است.
1. دیدگاه فن محورى حدّ وفور نعمت
این گروه، طرفدار فلسفه بازار آزاد بدون محدودیت هستند و معتقدند: نباید هیچگونه فشار یا محدودیتى براى مصرف و بازارها اعمال شود. همچنین به منظور حدّاکثر کردن تولید ناخالص ملّى، از هر نوع بهرهکشى از منابع حمایت مىکنند. نظام حاصل از این دیدگاه را اقتصاد ضدّ سبز مىنامند و این اقتصاد را در مرتبه بسیار ضعیفى از پایدارى قرار مىدهند.
2. دیدگاه فن محورى انعطافپذیر
این دیدگاه، افراطگرى کمترى دارد و مىپذیرد که بازار آزاد فقط در حالتى که افراد، تفکّر و عمل زیست محیطى دارند، آثار مفیدى بر محیط زیست مىگذارد. برخى از مختصّات این دیدگاه عبارتند از:
أ. این دیدگاه به طرفدار حفاظت و مدیریّت منابع معروف است.
ب. از نظر عناوین سبز، معروف به اقتصاد سبز، بازارهاى سبز از طریق ابزارهاى اقتصادى تشویقى (به طور مثال جریمههاى آلودگى و غیره) هدایت مىشوند.
ج. راهبرد و هدف این دیدگاه، تعدیل رشد اقتصادى است.
د. آنان طرفدار گسترش استدلالهاى اخلاقى چون عدالت درون نسلها و بین نسلهایند.
ه. از نظر درجه پایدارى، در مرتبه ضعیف طبقهبندى مىشوند.
دیدگاه اقتصاد محورى نیز به دو دیدگاه اقتصاد محورى اشتراکى و اقتصادگرایى افراطى تقسیم مىشود.
اقتصاد محورى اشتراکى
طرفداران این نظریّه معتقدند که مقادیر مطلق نباید کاهش یا افزایش یابند و به منظور تثبیت اقتصاد «با ثبات»، رشد اقتصادى و رشد جمعیّت باید صفر باشد. برخى اصول این دیدگاه عبارتند از:
أ. این دیدگاه، به دیدگاه حفاظت از منابع معروف است.
ب. نظام حاصل از این تفکّر، به اقتصاد سبز تیره موسوم است؛ اقتصاد با ثباتى که از طریق استانداردهاى کلان ـ زیستى محیطى تدوین و بهوسیله ابزارهاى اقتصادى مشوّق حمایت مىشود.
ج. راهبرد این رشد اقتصادى، صفر و رشد جمعیّت صفر است.
د. از نظر اخلاقیّات طرفدار گسترش بیشتر استدلالهاى اخلاقى چون اولویّت بیشتر جامعه هستند. همچنین معتقدند: اکوسیستمها داراى ارزش اوّلیّه هستند و کارکردها و خدمات آنهاارزش ثانویه دارند.
ه. این اقتصاد از نظر درجه پایدارى در مرتبه قوى طبقهبندى مىشود.
اقتصادگرایى افراطى «اکولوژى ژرف»
این دیدگاه که اقتصاد بسیار سبز را حمایت مىکند، معتقد است: نظامهاى اقتصادى باید با سرعت و با انعطاف پذیرى به سیستمهایى با حدّاقل برداشت از منابع تبدیل شوند و این فقط از طریق کاهش در میزان مطلق فعّالیت اقتصادى، تغییر منفى در بازده اقتصادى و کاهش میزان جمعیّت صورت مىپذیرد. طرفداران اکولوژى ژرف، از مجموعه به طور کامل متفاوتى از اصول اخلاقى پیروى مىکنند. نظام حاصل از این تفکّر، اقتصاد بسیار سبز نامیده، و از نظر درجه پایدارى، در مرتبه پایدارى بسیار قوى طبقهبندى مىشود.(29)
مدیریّت اقتصادى محیط زیست
امروزه از بین دیدگاههایى که گذشت، دوران دیدگاه اوّل سپرى شده است. دیدگاههاى سوم و چهارم نیز تقریبا عملى نیستند. زاکس در این باره مىگوید:
لازم است معیارهاى نادرست افراطى و تفریطى طبیعتگرایى یا تصنّعگرایى در نظامهاى بوم زیستى رها شود و به جاى آن که تلاش شود تا براى روابط میان انسان و طبیعت، مقرّرات و قواعد غیر عملى و حتّى غیرضرورى وضع شود، کوشش شود تا راههایى براى احیاى منابع طبیعى پیدا شود که هم از لحاظ اجتماعى مفید باشد و هم از لحاظ بومزیستى احتیاطآمیز؛(30)
به همین جهت، امروزه اغلب اقتصاددانان به دنبال بهرهبردارى مدیریت شده از منابع طبیعى هستند؛ به گونهاى که ضمن حفظ پایدارى منابع و انتفاع بشر از آنها، تا حدّ ممکن از آلودهسازى محیط احتراز شود. بحث استفاده بهینه از منابع بهطور معمول در اقتصاد منابع و در دو محور منابع پایانپذیر و منابع تجدید شونده و به مناسبت در مباحث توسعه پایدار صورت مىگیرد. اقتصاد محیط زیست اغلب درباره حدّاقل سازى آلایندهها است. در این باره راهکارهاى گوناگونى ارائه شده که برخى بر محور دخالت دولت و بعضى بر اساس بازارند . در یک تقسیمبندى کلّى، سه روش مىتوان براى حفاظت از محیط زیست معرّفى کرد:
أ. روش کنترل و نظارت
این روش که به ابزارهاى قانونى نیز موسوم است روشى است که به طور سنّتى سیاستها و قوانین زیست محیطى طبق آن صورت مىگیرد. در این روش، به طور معمول با وضع قوانین و قرار دادن استانداردهاى زیستمحیطى و با اجراى نظامهاى جریمهاى، آلودهگر را موظّف به رعایت استانداردهاى تولید، موادّ متصاعد شده، فرایند تولید و کیفیّت مىکنند.(31) این استانداردها یا بر اصل کارایى مبتنى هستند یا از مبناى سلامت پیروى مىکنند:
استاندارد کارایى
گروهى از اقتصاددانان معتقدند: رسیدن به هدف آلودگى صفر، نه تنها به صورت منع کنندهاى هزینه بسیار دارد، بلکه ممکن است ضدّ تولید نیز باشد. این دیدگاه بر این عقیده است که بین هزینهها و منافع کاهش آلودگى باید تعادل ایجاد کرد و به دنبال این بود که به سطح بهینهاى از آلودگى برسیم. این سطح بهینه در تلاقى دو منحنى هزینه نهایى کاهش آلودگى و منفعت نهایى آن است.(32)
استاندارد سلامت
معیار دیگر، سلامت و زیبایى است. این شاخص بین قربانى و آلودهگر هیچ فاصلهاى ایجاد نمىکند، و به جاى این که سنگینى هزینه را قربانیان تحمّل کنند، هزینه بر مصرفکننده و نتیجه بر سود آلودهگر تأثیر مىگذارد. مطلب دیگر این است که مىدانیم شاخص کارایى به تعیین دقیق میزان هزینه و منافع ناشى از کاهش آلودگى نیاز دارد در صورتى که بسیارى از منافع مهمّ حمایت از کالاهاى زیستمحیطى، به جهت این که نمىتوانند اندازهگیرى شوند، نادیده گرفته مىشوند.
شاخص سلامت مىتواند به صورت ضرورت براى حمایت از آزادى انسان تعریف شود. آژانس حمایت از محیط زیست امریکا(33)(EPA) ریسک کمتر از یک در میلیون را براى جمعیّتهاى بسیار، قابل قبول دانسته است. از طرف دیگر، این مؤسّسه و دیگر مؤسّسات مرکزى تمایل دارند در مقابل ریسکهاى بیش از چهار در هزار براى جمعیّتهاى کوچک و سه در دههزار براى جمعیّتهاى بزرگ، موضع عملى اتّخاذ کنند.(34)
مهمترین اعتراضات به این شاخص، از نظر کارایى و هزینهبر بودن آن است.(35)
ب. روشهاى بهکارگیرى ابزارهاى اقتصادى
امروزه در بیشتر کشورهاى صنعتى، استفاده از رهیافت اقتصادى در سیاستگذارىهاى زیست محیطى به طور کلّى مورد قبول است. تأکید این روش بر مزایاى بهکارگیرى ابزارهاى اقتصادى در کوشش براى اصلاح رفتار بشرى از طریق نظام قیمت است. در روش مزبور، ابزارهاى اقتصادى به منظور تصحیح عدم توفیق بازار در نظام اقتصادى بهکار گرفته مىشوند. مزیت دیگر این ابزارها این است که با رهیافت هزینهـسود و اصل مدیریّت، بهطور کامل هماهنگ و منطبق هستند.
در برخى از این روشها تأکید بیشتر بر کارکرد نظام بازار است و نقش دولت را فقط در تعیین حقوق یا هدفگذارى سطح بهینه آلودگى مىدانند و در برخى دیگر، دولت نقش فعّالترى دارد. برخى اقتصاددانان چون وایت، ابزارهاى اقتصادى را در سه گروه ابزارهاى قیمتى، مقدارى و حقوق مسؤولیت طبقهبندى مىکنند.
ابزارهاى قیمتى از طریق مالیات یا سوبسید بر رفتار تولید کننده یا بر تولید تأثیر گذاشته، هزینه اختلال در کنترل آلودگى را افزایش مىدهد.
ابزارهاى مقدارى بهطور معمول به صورت محرّک اقتصادى، سطح قابل قبولى از آلودگى را به وسیله تخصیص مجوّزهاى قابل خرید و فروش ایجاد مىکند. این مجوزها، در تولید کننده ایجاد انگیزه مىکند که با هزینه کنترل آلودگى کمتر، مقدار آلودگى را کاهش داده، مجوّزهاى خود را به تولیدکنندگان دیگر که داراى هزینه بالاترى هستند، بفروشد.
در حقوق مسؤولیّت، با تعیین یک هدف که از نظر اجتماع مورد پذیرش است، در صورتى که تولید کننده از آن سرپیچى کند، از برخى اعتبارات مالى محروم مىشود.(36)
اکنون به برخى از این ابزارها اشاره مىکنیم:
1. راه حلّ مالیات و یارانه
این راه حل به پیگو منسوب است. او اعتقاد دارد: به لحاظ این که نهاد بازار نمىتواند این آثار را به واحدهاى موجد آنها تخصیص دهد و به ناچار، همیشه هزینه خصوصى و اجتماعى این فعّالیتها متفاوت است، دولت مىباید از بنگاه ایجاد کننده پیامد منفى، به اندازهاى مالیات بگیرد تا تولید خود را در سطح کارآمد اجتماعى تقلیل دهد. همچنین ممکن است به تولید کننده مقدارى یارانه پرداخت شود تا هوا را آلوده نکند. این راه حلها در عمل با اشکالاتى مواجه است؛ از جمله این که تعیین بنگاههاى آلوده کننده و میزان آلودگى و هزینههاى ناشى از آن مشکل است. افزون بر این، بنگاههاى دریافت کننده یارانه در کوتاه مدّت به بنگاههاى سودآور تبدیل شده؛ و در بلند مدّت بنگاههاى دیگر نیز انگیزه مىیابند در صنایع آلوده کننده سرمایهگذارى کنند و در نتیجه آلودگى کل افزایش خواهد یافت.
انواع گوناگونى از مالیات بر آلودگى وجود دارد که در یک تقسیمبندى به سه قسم مالیات بر محصول، مالیات بر مواد متصاعد و مالیات بر نهادهها تقسیم مىشوند و بهترین آنها در صورتى که تعیین آن ممکن باشد، مالیات برمواد متصاعد است.
همچنین یارانهها نیز به صورت کمک بلاعوض یا وام ارزان در خیلى از کشورها اجرا مىشود و هدف از آن، ایجاد انگیزه لازم براى بهکارگیرى تکنولوژى سالمتر است. این یارانهها سه نوع هستند:
أ. پرداخت یارانه براى کاهش آلودگى؛
ب. پرداخت یارانه به وسایل کنترل آلایندهها؛
ج. پرداخت یارانه براى انتقال منابع آلاینده به خارج از شهر.
نوع دیگرى از این ابزار، تحت عنوان سیستم وثیقه ـ پرداخت است که اساسا ترکیبى از مالیات و یارانه بهشمار مىرود. مصرفکننده کالایى که درون بستهبندى یا ظرف قرار دارد، حق دریافت بازپرداخت را دارد به شرط این که ضایعات کالا به فروشنده، یعنى مکان مجاز بازیافت بازگردانده شوند.(37)
2. فروش اجازه ایجاد آثار منفى
در این روش، دولت اعلام مىکند هر کس مبلغ بیشترى براى آلودگى (تاسطح مورد نظر دولت) بپردازد، صاحب امتیاز مربوطه خواهد شد. این راه حل، شبیه راه حلّ مالیاتى پیگو است و افزون بر اشکال آن، با این مشکل مواجه است که امکان دارد بنگاههاى بزرگ براى حذف بنگاههاى کوچک به خرید تمام حق ایجاد آثار منفى مبادرت ورزند.(38)
بامول و اوتس استدلال مىکنند که این شیوه، از لحاظ عملى بر طرح مالیاتى برترى دارد. یکى از مهمترین برترىهاى آن، این است که عدم اطمینان مربوط به سطح نهایى آلودگى را کاهش مىدهد
اگر فقدان اطّلاعات درباره تأثیر مالیات مشخّص بر کاهش آلودگى، سیاستگذاران را وادارد که استاندارد آلودگى را به طور دلخواه تعیین کنند، در نظام اجازهنامه، براى دستیابى به این سطح، اطمینان خاطر بیشترى وجود دارد. افزون بر آن، با فرض این که شرکتها بهدنبال بیشینه کردن سود هستند، براى دستیابى به این استاندارد، فنآورى به حدّاقل رساندن هزینهها را بهکار مىگیرند. افزون بر آن، وقتى اقتصاد، در حال تجربه تورّم باشد، انتظار است که قیمت بازارى اجازه نامه آلودگى بهطور خودکار به جلو حرکت کند و با وضع جدید منطبق شود؛ در حالىکه تغییر نرخهاى مالیاتى، به فرایند ادارى طولانى و وقتگیر نیاز دارد.(39)
3. سهمیه قابل مبادله انتشار آلایندهها
این ابزار که از آن بهصورت سهمیه قابل مبادله ایجاد آلودگى، اوراق بهادار آلودگى یا مجوّزهاى قابل خرید و فروش نام مىبرند، در تعدادى از کشورها از جمله امریکا، درباره آب و هوا اجرا شده است. همچنین در فرانسه از سال 1969 این ابزار براى کنترل فاضلاب استفاده مىشود.
اساس کلّى این سهمیه بدین صورت است: کارخانهاى که بیش از حدّ نیاز، به تصفیه آلودگى قادر است مىتواند سهمیه مجاز براى ایجاد آلودگى خود را در اختیار کارخانه دیگرى که توان کمترى براى تصفیه دارد، قرار دهد و این عمل بهطور مسلم از طریق مالى انجام مىشود. یکى به دیگرى اعتبار آلودگى مىفروشد. در امریکا، حتّى دلاّلهایى براى تسهیل این معاملات وجود دارد. این روش مىتواند منبع صرفهجویىهاى قابل توجّهى باشد. برخى کارخانهها که هزینه تصفیه برایشان اندک است، امکان صرفهجویى را براى کارخانههایى فراهم مىآورند که هزینه تصفیه بالایى دارند.(40)
میزان صرفهجویى بالقوّه در هزینه سیستم را زمانى مىتوان معیّن کرد که بازارى براى خرید و فروش مجوّزها فراهم آید و این اقدام به تخصیص کارآمد مجوّزها بینجامد.(41)
4. راه حلّ چانهزنى(42) تدوین حقوق مالکیّت
رونالد کوز (1960) نظریّه پیگو را مورد چالش قرار داد و ادّعا کرد که اگر حقوق مالکیّت و انتفاع همه بهرهبرداران از محیط زیست روشن، و همچنین هزینه مذاکره در رسیدن به توافق قابل اغماض باشد، دو طرف ایجاد کننده آلودگى و متضرر شونده مىتوانند با گفتوگو، معامله میزان بهینه آلودگى را تعیین کنند.
بر اساس نظر کوز، بازار قادر است در هر وضعى که قانون تعیین کرده، میزان بهینه تولید را تعیین کند و این به نوع قانون بستگى ندارد. آنچه در اثر تغییر قانون عوض مىشود، حقوق طرفین است که کدامیک سزاوار دریافت خسارت یا پرداخت رشوه است.
نظریه کوز، از زمان انتشار، نقد و بررسىهاى فراوانى شد و مواردى که بازار نمىتواند راه حلّ کارآمد را تعیین کند، نشان داده شد. بوکنان نشان داد که در وضع انحصار کامل، راه حلّ بازار با عوض شدن دلالت قانون یکسان نیست. برخى دیگر اثبات کردند اگر منحنى هزینه نهایى آلودگى نزولى، و شیب آن بیشتر از منحنى نفع نهایى باشد و آن را از بالا قطع کند، به راه حلّ پایدارى نمىرسیم.
بامول و فورد نیز نشان دادند در فضاى غیر محدّب، بازار نمىتواند راه حلّ کارآمد با ثباتى را ارائه کند و برخى دیگر از منتقدان اشاره کردهاند که فرض ناچیز بودن هزینه رسیدن به توافق، غیر واقعى است؛ زیرا در عمل، شواهد بسیارى از آن نمىیابیم.(43)
پرمن نیز در این باره مىگوید:
این روش متوقّف بر وجود و شفّافیت حقوق دارایى است. دو شرط دیگر نیز براى امکان مؤثّر بودن این راه حل لازم است: یکى این که تعداد بخشهاى متأثّر از چانهزنى به نسبت کم باشد. در غیر این صورت، هزینه و مشکلات چانهزنى ممکن است از تحقّق نتیجه واقعى جلوگیرى کند. شرط دوم این که تمام بخشهاى درگیر، معیّن و سازماندهى شده باشد. این شرایط بهطور معمول در عمل محقّق نیست.
مشکل دیگر این روش، نسلهاى آینده است که امکان چانهزنى با آنها وجود ندارد با این که اغلب آنها نیز درگیر این ماجرایند.(44)
انتقادات دیگرى افزون بر وجود رقابت ناقص، و هزینه زیاد انجام مذاکرات و معاملات، بر این قاعده وارد شده که از جمله مشکلات مربوط به شناسایى فرد آلودهگر و فرد متضرّر شونده و رفتار تهدیدآمیز است.
ج. گسترش تکنولوژى تمیز
روش اوّل یعنى مراقبت و تنظیم آلودگى به علّت رشد سریع اقتصاد و افزایش هزینه نهایى نظارت، با مشکلاتى مواجه است. همچنین استفاده از ابزارهاى اقتصادى نیز بهطور معمول به منبع ایجاد درآمد براى دولت یا آلودهگر تبدیل مىشود؛ افزون بر این که اغلب با مشکل کمبود اطّلاعات و بالا بودن هزینه نیز مواجه هستند. اخیرا توجّه به توسعه صنایع پاک به صورت راهبرد مکمّل کنترل و نظارت، تمرکز یافته است. به جاى کنترل آلودهگرها در انتهاى مسیر، حامیان این راهبرد معتقدند: دولت باید بهکارگیرى فنآورىهایى که نهادههاى آلودهکننده را کاهش مىدهد، بهبود بخشد.
فنآورى تمیز داراى چهار ویژگى است:
1. ذهنى نباشد؛
2. خدماتى با کیفیّت مشابه فنآورى موجود ایجاد کند؛
3. در مقایسه با فنآورىهاى موجود، داراى حدّاقل هزینه نهایى باشد.
4. از نظر آثار محیط زیستى کمترین تخریب رادر مقایسه با فنآورىهاى موجود داشته باشد.(45)
د. ابزارهاى با هدف مشارکت داوطلبانه
مهمترین هدف از بهکارگیرى این ابزارها، جلب همکارى و مشارکت مردمى براى بهبود محیط زیست است؛ مانند تشویق به استفاده کمتر از ماشینهاى شخصى، استفاده از بنزین بدون سرب و تنظیم ماشینهاى خود، این ابزارها از طریق تبلیغات و آموزش، مذاکرات، پیشبینى ترتیبات نهادى براى محیط زیست بهتر به انجام مىرسد.(46)
معیارهایى براى انتخاب ابزارهاى اقتصادى
طبق رهنمودهاى سازمان همکارى اقتصادى و توسعه (OECD) درباره استفاده از ابزارهاى اقتصادى (1991) مىتوان چند معیار کلّى جهت ارزیابى ابزارهاى اقتصادى گوناگون ذکر کرد:
1. اصل درجه کارایى زیست محیطى: ابزار اقتصادى باید قادر باشد دامنه آلودگى و آثار سوء بهرهبردارى از منابع را که با مسأله بستهبندى کالا ارتباط دارند، کاهش دهد.
2. اصل کارایى اقتصادى: ابزار اقتصادى باید انگیزهاى مستمر در زمینه یافتن راه حلهایى که حدّاقل هزینه را در بردارند، فراهم آورد.
3. اصل عدالت: ابزار اقتصادى نباید فشار نامتناسبى بر اقشار آسیبپذیر جامعه وارد سازد.
4. اصل کارایى هزینه اجرایى: هزینه تشریفات ادارى ابزارها باید به حدّاقل رسد.
5. اصل قابلیت پذیرش: ابزارهاى اقتصادى باید به آسانى در سیستمهاى بازارى و سازمانى پذیرفته شوند.
6. اصل تطابق سازمانى: ابزار اقتصادى شده باید با اهداف تنظیمى جامعه و قوانین موجود در سطح ملّى مطابقت داشته باشد.
7. ویژگىهاى ارتقاى درآمد: با این فرض که طرحهاى بازیافت، مستلزم صرف هزینههاى گزاف است، خصوصیات درآمد براى یک ابزار اقتصادى معیّن باید مدّنظر قرار گیرند.(47)
با توجّه به این معیارها، استفاده ترکیبى از روشها مىتواند معیارهاى پیشین را محقّق سازد ضمن این که چگونگى استفاده از روشها در اوضاع گوناگون اقتصادى و فرهنگى متفاوت بهنظر مىرسد. در هر صورت در وهله اوّل، دولت باید بکوشد تا فنآورى تمیز را در واحدهاى تحت پوشش خود گسترش داده، از ابزارهاى اقتصادى مالیات و یارانه در جهت تشویق بخش خصوصى به این کار استفاده کند. ضمن این که با آموزش دادن مردم و فرهنگ سازى در این زمینه، خود مردم را در این جهت پیشقدم سازد.(48)
اسلام و محیط زیست(49)
در این بخش از مقاله، ابتدا بر اهمّیّتى که دین مبین اسلام بر حفظ محیط زندگى قائل شده است، و نیز تأکید بر رابطه پسندیده بین انسان و طبیعت از سوى شریعت نگاهى گذرا مىافکنیم؛ سپس به منظور دریافت راهکارهاى مورد توجّه مکتب، اصولى را با توجّه به اندیشه دینى معرّفى مىکنیم و سرانجام با توجّه به این مبانى و با استفاده از آنچه در بخش اوّل مقاله مطرح شد، راهکارهایى را جهت حفظ محیط زیست معرّفى خواهیم کرد.
اهمّیّت محیط زیست در اسلام
در ادیان شرقى به ویژه در مائوئیسم و آیین کنفوسیوس، نوعى سرسپردگى به طبیعت و ادراک اهمّیّت متافیزیکى آن را مىبینیم که حائز اهمّیّت است.
قرآن مجید نه اجازه مىدهد بشر طبیعت را به علّت عظمت آن، خداى خویش دانسته، در مقابل آن به سجده بیفتد و نه آن که آن را موجودى فاقد روح بداند؛ بلکه مظاهر طبیعى را آیه(50) و کلمه خداوند و موجوداتى داراى شعور نسبى که تسبیحگوى خداوندند،(51) معرفى کرده، انسانها را به پرستش خالق آنها مىخواند.
بررسى آیات قرآن کریم و روایات معصومان علیهمالسلام موارد فراوانى از اهمّیّت محیط زیست در نگاه اسلام را به خواننده ارائه مىکند که در ذیل به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
1. خداوند کریم که خود مظهر جمال و زیبایى است، سراسر گیتى را به زیبایى مىستاید(52) و براى آفرینش انسان در جایگاه اشرف مخلوقات و زیباترین زیباها،(53) به خود تبریک مىگوید.(54)
2. خداوند آنچه را در طبیعت براى بهرهبردارى انسان قرار داد، طیبّات دانسته و چنین نعمتى را مایه کرامت انسان معرّفى کرده است.(55)
3. خداوند متعالى ضمن تأکید بر این که نظام هستى بر اساس صلاح آفریده شده، در موارد متعدّدى از ایجاد فساد در این نظام نهى مىکند.(56) در جاى دیگر نیز پس از تجویز استفاده از رزق خداوند مىفرماید: در روى زمین فتنه و فساد نکنید.(57) طبیعى است که استفاده نابخردانه از مواهب طبیعت و زیادهروى در بهرهبردارى از آن، از موارد فساد در روى زمین خواهد بود.
کسانى را که به تخریب مظاهر زیبایى خداوند دست زده، نظام باشکوه آفرینش را به آلودگى از بین مىبرند، نکوهش کرده، نارسایىها و مشکلات بر روى زمین را ناشى از اعمال انسانهاى فاسد قلمداد مىکند(58) و در نهایت هم مىفرماید که خود، دوستدار فساد نیست.(59)
4. خداوند انسان را جانشین و امانتدار خود معرّفى،(60) و اسباب خلافت را با تعلیم اسماى حسناى خود برایش فراهم کرده است(61) و ضمن آن از او خواسته تا به آبادى امانتى که به او سپرده شده یعنى زمین و مظاهر آن بپردازد و آن را از هر گونه گزند و تباهى باز دارد.(62)
5. خداوند متعالى بر اساس روایتى که از رسول گرامى اسلام نقل شده، مىفرماید:
خداوند پاک است و پاکى را دوست دارد؛ پاکیزه است و پاکیزگى را دوست دارد؛ کریم است و بخشش را دوست دارد؛ پس زندگى خود را پاکیزه سازید.(63)
6. در روایتى دیگر از پیامبر اکرم، خود دین اسلام، دین پاکیزگى معرّفى، و ضمن این که پاکیزگى دستور همگانى براى مردم تلقّى شده، بهشت را نیز که مظهر پاکیزگى است، مختص به پاکیزگان دانسته است.(64)
7. درختکارى، ایجاد فضاى سبز و آب روان مورد تأکید آموزههاى دینى قرار گرفته است و مسلمانان به آنها تشویق شدهاند. بر اساس روایتى از پیامبر اکرم، سه چیز سبب روشنى چشم دانسته شده است: نگاه به فضاى سبز، آب جارى و روى نیکو.(65)
در جاى دیگر آمده است: هر گاه نهالى در دست شما است و قیامت بر پا مىشود، در آن فرصت کوتاه آن نهال را بکارید.(66) و در روایت دیگر کاشتن درخت و جارى ساختن قنات و... در ردیف تعلیم دانش، ساختن مسجد شمرده شده است.(67)
8. در روایتى از امام صادق، زندگى بدون داشتن سه چیز بر انسان گوارا نیست: هواى تمیز، آب فراوان و گوارا، و زمین حاصلخیز.(68)
9. خداوند متعالى کسانى را که آسایش مسلمانان را در زندگىشان فراهم مىکنند، ستوده و در مقابل، افرادى را که طبیعت را آلوده، و بدین وسیله، اسباب اذیّت و ناراحتى مردم را ایجاد مىکنند، سخت نکوهیده است. بر اساس روایت پیامبر اکرم، هر کس از راه مسلمانان، چیزى را که باعث رنجش رهگذران است، برطرف کند، خداوند پاداش خواندن چهارصد آیه از قرآن را براى او ثبت مىکند که ثواب هر حرف آن، ده حسنه است.(69)
همچنین رسول گرامى اسلام فرموده است:
سه گروهند که در اثر کار خود، مورد لعنت خداوند قرار مىگیرند: کسانى که اماکن عمومى، سایهبانها و محلّ پیاده شدن مسافران را آلوده کنند. کسانى که آب عمومى (آب نوبتى) را غصب کنند. کسانى که سد معبر کرده، مانع عبور عابران شوند.(70)
نقل شده است که امام سجاد علیهالسلام هر گاه کلوخى را در راه مىدید، از مرکب پیاده شده، آن را از سر راه برمىداشت.(71)
10. احترام به محیط زیست و انواع گونههاى جانورى و گیاهى در مناسک حج و در حرم امن الاهى به مسلمانان یادآورى مىشود. شکار صید و قطع درختان و گیاهان در حالت احرام، از محرّمات شمرده مىشود و در صورتى که حاجى مرتکب آن شود، باید کفّاره بپردازد و نکته قابل توجّه این است که کفّاره تمام محرّمات احرام مبتنى بر تعمّد و قصد است؛ در حالى که براى صید، حتّى در صورت عدم توجّه نیز باید کفّاره بدهد.
مبانى سیاستها و راهبردهاى زیستمحیطى در اسلام
در نگاه ادیان الاهى، انسان موجودى دوبعدى است و زمینه رشد وتعالى او در این دنیاى خاکى محقّق مىشود؛ از همین جهت بهرغم برخى از مکاتب که به منظور تصفیه روح، بىتوجّهى به جنبه مادّى انسان را تشویق مىکنند، در دین اسلام بهویژه، بر جنبه مادّى انسان در کنار بُعد ملکوتىاش تأکید شده و اصولاً کمال واقع را فقط از همین طریق میسّر دانسته است و به همین جهت سفارشهاى فراوانى درباره حفظ سلامت، و تأمین آسایش و آرامش بدن و درباره چگونگى تنظیم رابطه انسان با محیط پیرامون وى رهنمودهایى ارائه شده است. روایاتى که در بخش پیشین درباره اهمّیّت محیط زیست نقل کردیم، شاهد این مدّعا است. در این بخش، خطوط کلّى را که مىتوان از آنها در استنباط این رابطه استفاده نمود استخراج مىکنیم؛ سپس با استفاده از آنها به بیان سیاستها و راهبردهاى متناسب به منظور حمایت و حفظ محیط پیرامون خود مىپردازیم.
قاعده عدالت
طبق آیات الاهى، فرایند خلقت موجودات، موزون و در چارچوب عدالت قرار دارد.(72) عدل در نظام هستى به معناى قرار گرفتن هر چیز در جایگاه مناسب خود است. از طرفى، به منظور حفظ این رکن رکین عالم هستى، خداوند متعالى انسان را به برپایى عدالت سفارش کرد و پیامبران خود را نیز به همین منظور براى انسانها فرستاد. و همانطور که احکام دین اسلام جهانى و جاودانه بوده، شامل انسانهایى که هنوز پا به عرصه وجود نگذاشتهاند نیز مىشود، برخوردارى از مواهب طبیعى نیز به یک نسل خاص اختصاص ندارد؛ یعنى افزون بر عدالت درون نسلى، عدالت بین نسلى نیز جایگاه خاص خود را دارد. بر این اساس، هر گونه استفادهاى از منابع طبیعى که به نابودى آنها بینجامد یا سبب آلودهسازى محیط زیست شده، زندگى را براى دیگر انسانها (اعمّ از انسانهاى موجود یا نسل آینده) مشکل سازد، ممنوع و ضمانآور است. نکته قابل توجّه این است که در آموزههاى دین، حقوق حیوانات نیز در نظر گرفته شده است؛ براى مثال هر گاه مصرف آب براى وضو یا غسل سبب شود حیوانى از بىآبى تلف شود، آب را به حیوان داده، تیمّمم مىکنیم.
قاعده لاضرر
یکى از قواعد فقهى که کاربرد فروانى دارد، قاعده لاضرر است.(73) طبق این قاعده، هیچکس نمىتواند فعّالیتى که به زیان دیگرى بینجامد، انجام دهد و در صورتى که هر گونه زیانى از او به دیگرى وارد شود؛ گرچه این کار او به منظور اعمال حقّ خویش باشد، ضامن جبران زیان وارد شده است؛ به همین جهت هر خانوار یا بنگاهى که با مصرف یا تولید خود باعث آلودهسازى محیط پیرامون خود شود، از جهت شرعى ضامن، و در مواردى که طرف مقابل او اجتماع یا نسلهاى آینده باشد، دولت موظّف است به نمایندگى از عموم مردم، به اِحقاق حقّ آنان بپردازد.
در اصل چهلم قانون اساسى نیز به این قاعده اشاره شده و در حقوق بینالملل نیز مفاد آن با تفاوتهایى وجود دارد.(74)
اصل انصاف و نفع اجتماعى
بر اساس این اصل، هر فردى که از فعّالیتى بهرهمند مىشود، باید خسارتهاى ناشى از آن را نیز بپذیرد. بر همین اساس، هزینههاى خارجى ناشى از فعّالیت نیز به عهده بنگاه است. مبناى این اصل، قاعده مشهور «من له الغنم فله الغرم» است؛ یعنى کسى که منفعتى مىبرد، خسارت آن نیز بر عهده او قرار دارد.(75)
اصل رفاه عمومى
همانگونه که در ابتداى این قسمت نیز اشاره شد، اسلام، دین زندگى گرا است، نه زندگىگریز و بین بهرهمندى از نعمتهاى دنیایى و سعادت آخرتى منافاتى نمىبیند؛ بلکه کسانى را که از راههاى مشروع در پى فراهم ساختن رفاه خود و خانواده خویش برمىآیند، تشویق مىکند؛ بنابراین، فراهم کردن زمینه رفاه عمومى از وظایف اصلى دولت است. بىتردید رفاه مورد نظر اسلام باید مشروع باشد و به اتراف و دنیازدگى نینجامد و بهویژه آنچه در این مقاله از رفاه مورد نظر است، عمومیّت داشتن رفاه و رفع تبعیض در آن است. با توجّه به این که داشتن محیط زیست سالم یکى از مؤلّفههاى برقرارى رفاه در جامعه بهشمار مىرود، این اصل اقتضا مىکند که با هر فعّالیتى که به گونهاى رفاه عمومى را مختل مىسازد، برخورد شود. بر این مسأله، اصل 48 قانون اساسى نیز تأکید دارد.
اصل منع از اختلال نظام
بر اساس این قاعده، هر سیاست یا فعّالیتى که انجام یا ترک آن به مختل شدن نظم جامعه بینجامد، حرام و ممنوع است؛ براى مثال، با این که بهرهبردارى از مشترکات و مباحات در نظام اقتصادى اسلام مجاز شمرده شده است، هر گاه بر اثر ازدیاد جمعیّت و فراوانى استفاده از این منابع، آن منبع مشترک از بین برود یا آسیب جدّى ببیند و در نتیجه، نظام بهرهبردارى از آن مرتع یا...، مختل شود، این آزادى مشروع محدود مىشود. در مادّه 44 قانون اساسى نیز ضمن برشمردن انواع مالکیّت، به این نکته اشاره شده است.
اصل حاکمیت دولت
به منظور داشتن ضمانت اجرایى، بیشتر اصول پیشین نیازمند حاکمیّت دولتى مقتدر است. در نظام اسلامى، ضمن احترام به مالکیّت و فعّالیتهاى بخش خصوصى، در صورتى که مالکیّت یا فعّالیتهاى اقتصادى این بخش به زیان عمومى یا اختلال نظام بینجامد، دولت موظّف است آزادى او را محدود، و راهکارهایى را جهت برقرارى اصول پیشین اتخّاذ کند. طبیعى است که محدودیت آزادى افراد نیز باید سنجیده و در حد ضرورت باشد. همچنین برخوردارى از حقّ مالکیّت و یا نظارت بر بیشتر منابع طبیعى، این امکان را براى او فراهم مىآورد تا با برنامهریزى درست، زمینه بهرهبردارى بهینه مدبّرانه، و عادلانه از مواهب طبیعى را فراهم سازد. بدیهى است چنین برخوردارى دولت به معناى تصدّى مستقیم خود دولت نیست؛ بلکه بر اساس مصالح عمومى و اوضاع زمانى و مکانى، یکى از راههاى تصدّى، مشارکت با بخش خصوصى یا واگذارى به آن را اختیار مىکند.(76)
راهکارهاى حفظ محیط زیست در اسلام
آموزههاى دینى در صدد تربیت انسان و جهت دادن او در طریق بندگى خدا است. هر گاه آدمیان به این آموزهها عمل کنند و راه و رسم خلیفةاللّهى را بپمایند، مشکلات فراوان زیست محیطى که اکنون با آن مواجه هستیم، رخت بر مىبندد؛ براى مثال، هر گاه انسانها حقوق یکدیگر را رعایت کنند؛ در بهرهبردارى از مواهب طبیعت راه اعتدال را پیش گرفته، دست از زیادتطلبى، حرص وآز، اسراف و اتلاف بردارند، همین دنیاى خود را بهشت مىیابند. ادیان الاهى افزون بر جهتگیرى کلّى براى رسیدن انسان به نقطه اوج کمال و انسانیّت، راهکارهایى عملى در متن دین دارند تا جوامع در هر سطحى از ایمان به خداوند و عامل به فرمانهاى دینى، بتوانند محیطى به نسبت سالم داشته، از تجاوز انسانهاى متخلّف جلوگیرى کنند.
با توجّه به اصول پیشگفته، مىتوان در دو محور به رابطه انسان با طبیعت توجّه کرد.
محور اوّل: چگونگى استفاده از منابع طبیعى
بدون تردید، خداوند این مواهب را به منظور بهرهبردارى انسان آفریده و آنها را تحت تصرّف انسان قرار داده است و اصولاً هدف نهایى از آفرینش آنچه در آسمانها و زمین قرار دارد، استفاده شایسته انسان از این منابع است؛ بنابراین، دیدگاه افراطى حمایت از محیط زیست که هر گونه تصرّف در طبیعت بهوسیله انسان را نفى مىکند، با اهداف آفرینش و آموزههاى قرآن سازگار نیست؛ امّا این استفاده از منابع، داراى محدودیّتهایى است. اصل عدالت و رفاه عمومى نشان مىدهد که این مواهب به یک صنف و قبیله و حتّى نسل خاص اختصاص ندارد؛ بلکه متعلّق به همه مردم و همه نسلها است؛ بنابراین، هر گونه بهرهبردارى که به تهى سازى منابع پایانپذیر یا تخریب منابع تجدیدپذیر بینجامد، طبق اصول پیشین و نیز بر اساس قاعده لاضرر و منع از اختلال نظام ممنوع، و وظیفه دولت است که از آن جلوگیرى کند و خود نیز از داشتن چنین سیاستى بپرهیزد؛ البتّه زمانى که قیمت جهانى منابع پایانپذیر زیاد باشد مىتوان به مقدار بیشترى از این منابع استخراج، و منافع آن را در سرمایهگذارىهاى زیر بنایى که نسلهاى بعد نیز از آن سود مىبرند، بهکار گرفت.
با توجّه به این که در نظام اسلامى، دولت، مقتدر و داراى اختیارات فراوان است و بیشتر منابع طبیعى نیز یا در مالکیّت آن یا اداره و سرپرستى آن به نمایندگى از مردم در اختیار آن قرار دارد، تدبیر بهرهبردارى از این منابع و در نظر داشتن منافع عموم مردم و حتّى نسلهاى بعد امکانپذیر است؛ البتّه مقصود این نیست که دولت خود تصدّى بهرهبردارى از این منابع را عهدهدار باشد؛ بلکه اصل اوّلیّه در نظام اسلامى این است که استفاده از منابع به خود مردم واگذار شود و دولت فقط با وضع قوانین مناسب و دقّت در اجراى آنها، مصالح و منافع عموم را دنبال کند و فقط در منابعى که منافع ملّى مقتضى تصدّى دولت است یا امکان واگذارى به بخش خصوصى نیست، با رعایت اصول پیشگفته خود به استخراج و بهرهبردارى اقدام مىکند.
محور دوم: جلوگیرى از آلودگى محیط زیست
در ابتداى این بخش، اهتمام دین اسلام را به پاکیزگى طبیعت و حفظ محیط زیست برشمردیم؛ بنابراین بدیهى است که هر چه سبب از بین رفتن این زیبایى یا کم رنگ شدن آن شود، از نگاه اندیشه دینى ناروا، و در مواردى حرام و ضمانآور است؛ پس وظیفه هر انسانى در وهله اوّل و وظیفه دولت در وهله بعد، این است که در حفظ پاکیزگى محیط پیرامون خود بکوشند و از ارتکاب فعّالیتهاى آلاینده بپرهیزند. اصولاً وظایف دینى انسان در ارتباط خداوند، انسانها و طبیعت تدوین شده؛ یعنى برخى از تکالیف دینى و سفارشهاى اخلاقى، به منظور حفظ و تقویت رابطه انسان با آفریدگار او است و بعضى از آنها به رابطه او با دیگران ارتباط دارد؛ مانند خانواده، بستگان و سایر انسانها، و گروهى از آنها نیز در باره ارتباط او با طبیعت و جانوران و گیاهان است. بدیهى است هر چه رابطه انسان با معبودش نزدیکتر شود، درباره دو محور دیگر نیز اهتمام بیشترى خواهد داشت؛ یعنى انسان خداشناس و پرهیزگار هیچگاه به دیگران ستم نمىکند و در صدد تخریب طبیعت و آسیب رساندن به گونههاى گیاهى و جانورى نخواهد بود؛ همچنان که اهتمام و توجّه به دیگر انسانها و محیط زیست، به عبودیّت انسان افزوده، سبب نزدیکى بیشتر به خداوند مىشود.
نکته قابل توجّه این است که فعّالیتهاى انسان در طبیعت، بهگونهاى با رابطه او با انسانها مرتبط است؛ براى مثال، مثلاً هرگاه کسى آبى را آلوده کند، از یک طرف با دستور شرع درباره پاکیزگى آبها مخالفت کرده و از طرف دیگر سبب تضییع حقوق دیگران شده و اسباب اضرار به آنها را فراهم ساخته است. بهویژه اگر اثر این آلودگى فراگیر باشد و انسانهاى بسیارى از این نسل و نسلهاى بعد را شامل شود، به مراتب گناه آن بزرگتر خواهد بود.
دولت بر اساس اصل رفاه عمومى و به لحاظ این که داشتن محیطى پاکیزه از ضرورترین امور در رفاه است، وظیفه دارد زمینه انجام این مهم را فراهم سازد؛ بنابراین، یکى از اصول محورى در فعّالیتهاى دولت، پرهیز از آلودهسازى محیط در حدّ امکان است و در کنار آن نیز مکانهایى را مانند گردشگاهها، جنگلها وپارکها به منظور تفریح و آسایش مردم اختصاص دهد و آنها را از هر نوع آلودگى حفظ کند. همچنین در واگذارى منابع طبیعى جهت فعّالیت بخش خصوصى، همواره اصل، حفاظت از محیط مورد نظر است و باید با نظارتهاى مستمر و تنظیم ابزارهاى اجرایى مؤثّر در انجام آن بکوشد. همچنین در جایگاه مدافع حقوق همه مردم و جلوگیرى از ضرر رساندن به آنها، سایر فعّالیتهاى بخش خصوصى را همواره مورد نظارت دقیق قرار دهد.
در استفاده از ابزارهایى که در بخش پیشین جهت کاهش آلودگى برشمردیم، دو موضوع باید مورد توجّه باشد: موضوع اوّل سازگارى این روشها با مبانى و اصولى است که در این بخش به آنها اشاره کردیم؛ به طور مثال این روشها باید با اصل عدالت و انصاف سازگارى داشته باشند و سبب زیان بر فرد یا گروهى نشوند. نکته دیگر، توجّه به جنبه کارایى و عملى بودن این ابزارها با توجّه به وضع خاصّ کشور خودمان است.
به جهت این که توجّه به محیط زیست در فرهنگ دینى نیز پشتوانه غنى دارد، یکى از مؤثّرترین روشها، فرهنگ سازى در این زمینه و محسوس کردن تهدیدهاى جدّى ناشى از تخریب منابع براى مردم است؛ به گونهاى که خود مردم در این جهت پیشگام شده، ضمن این که رفتار خود را طبق این فرهنگ شکل مىدهند، درباره رفتار دیگران نیز بىتوجّه نباشند. در این باره همچنین تقویت فرهنگ امر به معروف و نهى از منکر و زمینهسازى جهت اجراى آن ضرورت دارد.
جهت دادن درست به الگوى مصرفى و پرهیز جدّى از اسرافها و ریخت وپاشها در سطح خُرد و کلان، یکى از محورهاى جدّى در مدیریت درست منابع زیستمحیطى و پرهیز از آلودهسازى محیط است؛ زیرا بیشترین تهدیدى که وجود دارد، از ناحیه مصرفگرایى است که به سرعت، طبیعت را از بین مىبرد.
رفتار دولت و دولتمردان در کنار سیاستگذارىهاى درست و جلب اعتماد مردم، یکى دیگر از محورهاى مورد تأکید است؛ زیرا تا وقتى مردم بین رفتار دولتمردان وسیاستهاى آنان هماهنگى نبینند، اعتمادشان جلب نمىشود و در این صورت، بهترین راهکارها هم مؤثّر نخواهد افتاد.
در این جهت دولت باید بکوشد فنآورى تمیز را در واحدهاى تحت پوشش خود گسترش داده، از ابزارهاى اقتصادى، چون مالیات و یارانه جهت تشویق بخش خصوصى به این کار استفاده کند. شفّاف بودن موارد مصرف مالیاتها و جریمههایى که به این منظور جمعآورى مىشود، در جلب اعتماد مردم و همدلى آنان مؤثّر است.
در مجموع با توجّه به این معیارهاى اقتصادى مطرح شده در بخش قبل و نیز اصول مذکور در این بخش، استفاده ترکیبى از برخى روشهاى حفظ محیط زیست، مانند گسترش فنآورى تمیز، استفاده از مشارکت مردم و نیز بهکارگیرى برخى از ابزارهاى اقتصادى چون مالیات و یارانه با لحاظ توجّه به موارد مصرف آنها سفارش مىشود.
پىنوشتها
________________________________________
1 عضو هیأت علمى دانشگاه تربیت مدّرس.
2 دانشجوى دکترى دانشگاه تربیت مدّرس.
3. ادوارد بونفو: آشتى انسان و طبیعت، ترجمه صلاح الدین محلاّتى، ص 265، مرکز نشر دانشگاهى تهران، سال 1375 ش.
4. کریستوفر جى. بارو: اصول و روشهاى مدیریت زیستمحیطى، برگردان مهدى اندرودى، نشر کنگره، 1380 ش، ص 213 ـ 217.
5. جرالد میر: مباحث اساسى اقتصاد توسعه، ترجمه غلامرضا آزاد، نشر نى، اوّل، 1378 ش، ص 79؛ و نیز ر.ک: احمد لواسانى: کنفرانس بینالمللى محیط زیست در ریو، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، اوّل: 1372 ش، ص 83 ـ 119؛ عبدالحسین آذرنگ: تکنولوژى و بحران محیط زیست، مؤسّسه انتشارات امیرکبیر، 1364 ش.
6 مثل درختان «بااُباب» در قارّه افریقا.
7. preservationists.
8. Conservationst.
9 Non Goverment Organization.
10. در این بخش از منابع ذیل استفاده شده است:
ـ کریستوفر جى. بارو: اصول و روشهاى مدیریت زیستمحیطى، ص 114، 115 و 230، 240.
ـ عسگر دیرباز و حسن دادگر: اسلام وتوسعه پایدار، مؤسّسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، سال 1380 ش.
ـ آر. ک. ترنر، دى. پیرس، اى. باتمن: اقتصاد محیط زیست، ترجمه سیاوش دهقانیان، عوض کوچکى و على کلاهى اهرى، انتشارات دانشگاه فردوسى مشهد، 1374 ش، ص 5، 14.
Sara Bruhn - Tysk, Mats Eklund "Environmental impact assesment - A tool for sustainabledevelopment", Jornal "Environmental Impact Assesment Review" V 22, (2002), PP. 129 - 144.
11. کریستوفر جى. بارو: اصول و روشهاى مدیرّیت زیستمحیطى، ص 200 ـ 197.
12. Roger Perman, Yue Ma, James Mcgilvray, Michael Common "Natural resources andenvironmental economics" Pearson educated limited, 1999, pp 6 - 8.
13. PNUE.
14. اینیاسى زاکس: بومشناسى و فلسفه توسعه، ترجمه سید حمید نوحى، مؤسّسه فرهنگى کیان، اوّل، 1373 ش، ص 58 ـ 59.
15. Nick Hanley, Jason F. Shgren, Ben Whith: Environmental Economics In Theory And Practice ,1997, pp 1 - 13.
16. احمد لواسانى: کنفرانس بینالمللى محیط زیست در ریو، ص 4.
17. Roger Perman, Yue Ma, James Mcgilvray, Michael Common "Natural resources andenvironmental economics" Pearson educated limited, 1999, pp 6 - 8.
18. Externality theory.
19. Public good.
20. General equilibriom.
21. Benefit-cost analisis.
22. John Eatwell, Murray Milgate, Peter Newman "The new palgrave a dictionary of economics" The Machmillan Press Limited, London, 1988.
23. Nick Hanley, Jason F. Shgren, Ben Whith: Environmental Economics In Theory And Practice, 1997, PP 1 - 13.
24. ا. پ. تیرل وال: رشد و توسعه، ترجمه منوچهر فرهنگ و فرشید مجاور حسینى، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، اوّل: 1378 ش، ص 490 و 491.
25. اینیاسى زاکس: بومشناس و فلسفه توسعه، ص 62 و 63.
26. گلدین یان و آلن وینترز ال.: اقتصاد توسعه پایدار، ترجمه غلامرضا آزاد و عبدالرضا رکنالدین افتخارى، تهران، شرکت چاپ و نشر بازرگانى، اوّل، 1379 ش، ص 19.
27. Technocentrism.
28. Ecocentrism.
29. آر.ک. ترنر، دى.پیرس و اى.باتمن: اقتصاد محیط زیست، ص 40 ـ 42.
30. اینیاسى زاکس: بومشناسى و فلسفه توسعه، ص 30.
31. آر.ک. ترنر، دى.پیرس و اى.باتمن: اقتصاد محیط زیست، ص 349؛ لوتار گوندلینگ، جى دبلیو هویسمان، اى. اى. هلپاپ و دیناشلتون: حقوق محیط زیست، ترجمه محمدحسن حبیبى، انتشارات دانشگاه تهران، اوّل، 1381، ص 251 ـ 257.
حسین صادقى: بررسى ابزارهاى اقتصادى کاهش آلودگى زیستمحیطى، معاونت اقتصادى و برنامهریزى سازمان مدیریت و برنامهریزى استان تهران، ص 72 و 73.
32. Eban S. Goodstein "Economics and environment" Lewis and Clark College, 1999, pp45 - 46.
33. Environmental Protection Agency.
34. Eban S. Goodstein, pp 62 - 63.
35. Ibid, pp 65 - 68.
36. Nick Hanley, Jason F. Shgren, Ben Whith: Environmental Economics In Theory And Practice, 1997, P 59.
37. آر.ک. ترنر، دى.پیرس و اى.باتمن: اقتصاد محیط زیست، ص 357 ـ 358.
38. یداللّه دادگر: مالیه عمومى و اقتصاد دولت، مؤسسه فرهنگى، هنرى بشیر علم و ادب، اوّل: 1378 ش، ص 112 ـ 114.
39. هاروى اس روزن: مالیه عمومى، عیناللّه علا، دانشکده امور اقتصادى، 1378، ص 114 ـ 112 ـ 219.
40. همان.
41. آر.ک. ترنر، دى.پیرس و اى.باتمن: اقتصاد محیط زیست، ص 359. و نیز ر.ک:
Eban S. Goodstein "Economics and environment" Lewis and Clark College, 1999.
42. Barganing solution.
43. کاظم صدر: توسعه اقتصادى پایدار، مجلّه نامه مفید، ش 17، ص 19 ـ 24.
44. Perman , PP 301 - 302.
45. Perman, PP 334 - 336.
46. حسین صادقى: بررسى ابزارهاى اقتصادى کاهش آلودگى زیستمحیطى، ص 72 و 73؛ ژاک ورنیه: محیط زیست، ص 134 و 136.
47. آر.ک. ترنر، دى.پیرس و اى.باتمن: اقتصاد محیط زیست، ص 355 ـ 354.
48. Reyer Grelagh, A. keyzer Michiel "Sustainability and the intergenerational distribution of natural resources entitlement, Jornal of "Public Economics" V 79, (2001).
Bovenberg, A.l., Heijdra, B.J., 1998. Environmental tax policy and intergenerational distribution. Jornal of "Public Economics" V 67, PP 1 - 24.
49. در این بخش، از منابع ذیل استفاده شده است:
1. عبداللّه جوادى آملى: انتظار بشر از دین (تحقیق محمدرضا مصطفىپور)، نشر اسراء، اوّل: 1380 ش، ص 191 و 210.
2. سید مصطفى محقق داماد: الهیات محیط زیست، نامه فرهنگستان علوم، ش 17، ص 7 و 30. و عسگر دیرباز و حسن دادگر: اسلام وتوسعه پایدار، مؤسّسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، سال 1380 ش، ص 41 و 47.
50. فصلت (41): 37.
51. جمعه (62): 1.
52. سجده (32): 7.
53. تغابن (64): 3.
54. مؤمنون (23): 14.
55. وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّیِّبَاتِ. اسراء (17): 70.
56. وَلاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا. اعراف (7): 56.
57. وَلاَ تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ. بقره (2): 60.
58. ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ. روم (30): 41.
59. وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْفَسَادَ. بقره(2): 205.
60. وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً. بقره (2): 30.
61. وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّهَا. بقره (2): 31.
62. هُوَ أَنشَأَکُم مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیَها. هود (11): 61.
63. نهجالفصاحة، تحقیق غلامحسن حیدرى، ج 2، ص 606، مؤسّسه انصاریان، قم، 1379 ش.
64. همان، ص 998.
65. همان، ج 1، ص 292.
66. همان، ج 2، ص 713.
67. همان، ج 1، ص 497.
68. بحارالانوار، ج 78، ص 234، ح 107.
69. همان، ج 75، ص 50.
70. وسائلالشیعه، ج 1، ص 325.
71. بحارالانوار، ج 74، ص 50.
72. الرحمن (55): 7، در ذیل این آیه، پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله فرمود: بالعدل قامت السموات و الارض (تفسیر صافى ذیل آیه مذکور).
73. سید محمد سرور الواعظ الحسینى: مصباح الاصول، تقریر ابحاث آیةاللّه خوئى، موسوعه الامام الخوئى، جزء 47، ص 600، مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئى، 1422 ق.
74. مصطفى تقىزاده انصارى: حقوق و منابع طبیعى، جنگل و مرتع، ش 43، ص 68.
75. این قاعده مستفاد از روایاتى است که در باب رهن وارد شده است. همچنین روایت نبوى مشهور «الخراج بالضمان» نیز بر آن دلالت دارد.
السیّد الیزدى: حاشیه المکاسب، نشر اسماعیلیان، الطبعة الاولى، 1378 ش؛ روایت نبوى، سنن بیهقى، ص 321؛ السنن الکبرى، 59، ص 321؛ احمد بن الحسین بن على البیهقى: دار الفکر، بیروت؛ و نیز ر.ک: وسایل، ج 12، ص 126، باب 5، کتاب الرهن، ح 6.
7
. براى اطّلاع بیشتر از شیوههاى بهرهبردارى از این منابع بهوسیله دولت اسلامى، ر.ک: سعید فراهانى: سیاستهاى اقتصادى در اسلام، ص 85، مؤسّسه نشر و اندیشه معاصر، 1381 ش.
بدون شک، داشتن محیط سالم، از نعمتهاى الاهى و از امور مورد توجّه مردم است. در گذشته، به جهت این که مسأله آلودگى هوا به صورت جدى مطرح نبود و مردم به وفور از نعمت داشتن محیطى پاک بهرهمند بودند و طبیعت مورد تهاجم بیرحمانه داعیهداران رشد و ترقّى واقع نشده بود، خطر آلودگى محیط زیست جدّى نبود.
انسان از ابتداى آفرینش با تمام وجود از طبیعت هراس داشت؛ خطر جانوران درنده، خطر آب و هواى نامساعد و خطر محیط زیست وحشى؛ امّا همین طبیعت، ضروریّات زندگى او، از جمله غذاى گیاهى و جانورى را به وى ارزانى مىداشت؛ سپس انسان ماهر، به کمک اندیشه و ابزار، خود را براى رویارویى با خطرها آماده کرد و به مهار عوامل طبیعى و رام کردن آنها و بهرهکشى از آنها در جهت منافع خود پرداخت. انسانها با کوشش و اتّحاد توانستند جنگلها را به صورت زمینهاى آباد و قابل کشت و زرع درآورده، مسیر جریان رودخانهها را تغییر داده، به ساختن بناها و آثار بزرگ اقدام کنند. با این حال، تمام این اقدامها به همان اندازه که جمعیّت بشرى تابع نوسانها و نشیب و فرازهاى برخاسته از رویدادها، جنگها، بیمارىهاى مسرى و بلاهاى طبیعى است، محدود بود.
انقلاب صنعتى، همراه با پیشرفتهاى علمى، فنّى و پزشکى اوضاع را دگرگون ساخت. از سده هجدهم، عواملى چون گسترش کشاورزى، انفجار جمعیّت، تغییرات را سرعت بخشیدند. انسان، بیشتر از همیشه، به راهها و وسائل پیشرفتهترى مجهّز شد که در جاهطلبىها و بلندپروازىهاى وى براى چیرگى بر نیروهاى طبیعت و تولید بهکار مىرفت.
سدههاى نوزدهم و بیستم، شاهد تغییرات عظیم و شگفتآورى بود. صنعتى شدن و گسترش شهرنشینى، سیماى آبادىهایى را که بر مبناى ضوابط مذهبى قرون وسطا ایجاد شده بودند، تغییر داد. در این دوره، انسان بر این باور بود که مىتواند از ذخایر و منابعى که طبیعت به وى ارزانى داشته، جاودانه استفاده کند. آن روز تعداد کسانى که منابع طبیعى را پایانپذیر مىدانستند، اندک بودند. در مقدّمهاى که ژان رستان بر کتاب انسان یا طبیعت نوشت، اعتراف کرد که از این پس، انسان مىفهمد براى حفظ مصالح و منافع خویش، باید به نگهبانى و پاسدارى از طبیعت بپردازد و بر منش و رفتار خود در برابر طبیعت لجام زند.(3)
امروز نه تنها بیشتر کلانشهرها، بلکه شهرهاى کوچک و گاهى جنگلها و دریاها، از جبهههاى متعدّد مورد تهاجم واقع شدهاند. توسعه صنعت به رغم خدمات فراوان آن به بشر، خسارات بسیارى به منابع زیست محیطى وارد کرده که دامنه آن افزون بر انسان، جانوران و گیاهان را نیز در بر گرفته است. از بین رفتن جنگلها، آلودگى آبهاى سطحى و زیرزمینى و به تبع آن، مرگ و میر فزاینده حیوانات آبزى، تخریب لایه اُزُن و بارانهاى اسیدى و ... جهان هستى را با بحرانهاى متعدّدى مواجه ساخته است. برخى از این بحرانها را مىتوان چنین برشمرد: کاهش منابع قابل تجدید بهویژه کمبود آب ومواد غذایى، تغییرات زیستمحیطى در سطح جهان، آلودگىها، سلاحهاى هستهاى یا بیولوژیکى، کاهش تنوّع بیولوژیکى، افزایش گرسنگى و فقر.(4)
بانک جهانى نیز درباره مشکلات زیستمحیطى، امورى را چنین شمرده است:
1. یک سوم جمعیّت جهان از بهداشت مناسب و یک میلیارد از آب آشامیدنى سالم محرومند؛
2. 3/1 میلیارد نفر در معرض وضعیّت ناسالم ناشى از دود و دوده قرار دارند؛
3. 300 تا 700 میلیون زن و کودک از آلودگى شدید هوا، ناشى از آشپزى داخل منازل رنج مىبرند؛
4. صدها میلیون کشاورز، جنگلنشین و مردم بومى که تأمین معاش آنان به زمین و وضع مساعد محیط زیست بستگى دارد، دچار مشکل هستند؛
5. فرسایش خاک؛
6. یک چهارم زمینهاى مشروب، دچار مشکل شورى آب است.
فقر به مردم اجازه بهرهبردارى از منابع طبیعىشان را نمىدهد و به ناچار، زمینهاى حاشیهاى کشت، و جنگلها از درخت خالى مىشود.(5)
این خطرها سبب شده تا جوامع انسانى به این مسأله بیشتر توجّه کنند. در حال حاضر، بیش از 230 پیمان بین المللى زیستمحیطى وجود دارد که بیشتر آنها طىّ سى سال گذشته منعقد شدهاند؛ امّا درست اجرا نشدن این پیمانها و سهلانگارى مجریان سبب شده تا این پیمانها، تأثیر قابل توجّهى نداشته باشند.
از جهت نظرى، سرنوشت این بحث با دو دانش اقتصاد منابع و توسعه پایدار گره خورده، و دیدگاههاى گوناگونى درباره مدیریّت منابع زیست محیطى از منظر حفاظت و نیز استفاده پایدار از آنها ارائه شده است. این دیدگاه داراى طیف گستردهاى از حفاظت کامل بدون هیچگونه بهرهبردارى از منابع، تا حدّاکثر ممکن استفاده از آنها است. در زمینه چگونگى حفاظت از منابع نیز گروه فراوانى طرفدار دخالت دولت و استفاده از ابزارهاى قانونى مانند استانداردهاى زیستمحیطى و انواع مالیات و... هستند و عدّهاى نیز معتقدند: نظام بازار مىتواند این وظیفه را انجام دهد. گروه اوّل، خود داراى طیفهاى مختلفى بوده و راهکارهاى گوناگونى را ارائه دادهاند.
ادیان و مذاهب نیز همواره با سفارشها و دستور العملهاى خود، پیروان خویش را به نگهدارى از محیط پیرامون دعوت کردهاند.
در این مقاله، ضمن مرورى بر این دیدگاهها، چارچوب کلّى اسلام را در این باره معرّفى، و راههاى ارائه شده از سوى آن مکتبها را بررسى مىکنیم.
پیشینه و ادبیّات اقتصاد محیط زیست
اگر چه دانش اقتصاد محیط زیست، دانشى نوپا است و توجّهات جهانى به این مقوله نیز عمر چندانى ندارد، اصل توجّه به طبیعت و احترام آن بین مردم داراى پیشینهاى طولانى است.
بعضى گیاهان(6) و جانوران به علل گوناگون اقتصادى و مذهبى، همواره مورد توجّه خاص بودهاند و در نقاطى از جهان مراسم و آیینهایى خاص در حفاظت از آنها وجود دارد.
از اواخر قرن 17 میلادى، جغرافىدانان و طبیعىدانان اروپایى و امریکایى، مفاهیم تاریخ طبیعى را براى عموم مردم بهویژه طبقات مرفّه جامعه بیان کردند. کوششهاى این عدّه سبب شد تا آکادمىهاى گوناگون علمى در صدد درک بهترى از طبیعت برآیند و سیاستگذاران به وضع قوانین مناسبترى براى طبیعت تشویق شوند.
در این دوران، دو گروه عمده از طرفداران محیط زیست در اروپا و امریکا پدید آمدند:
1. طرفداران عملگراى محیط زیست
این گروه به جد خواستار حفاظت از جنگلها و کنترل شکار حیوانات و کاهش فرسایش خاک و به طور کلّى حفظ زیبایىهاى طبیعى بودند. خسارات وارد شده به جنگلها و حیات وحش در شمال افریقا تا سال 1850، نگرانى این گروه را در پى داشت؛ به طورى که یکى از آنان به نام جرج پرکینز در سال 1864، کتاب انسان و طبیعت را منتشر کرد. این کتاب و تألیفات مشابه سبب بالا گرفتن کار محیط زیست گرایان بهویژه شکلگیرى دو طیف عمده از طرفداران محیط زیست قرن 19 شد.
أ. حراستگرایان؛(7)
ب. حفاظتگرایان.(8)
حراستگرایان در آرزوى نگهدارى مناطق دست نخورده طبیعى به همان صورت که هست، بدون هیچگونه بهرهبردارى بوده و هستند. در مقابل، حفاظتگرایان به دنبال مراقبت و نگهدارى از محیط زیست و طبیعت همراه با استفاده بهینه از منابع طبیعىاند. مدیران زیست محیطى از قرن نوزدهم تاکنون، همچنان درگیر مواضع حراستى با حفاظتى از محیط زیست هستند. نام جان مویر در جایگاه پدر حرکتهاى زیستمحیطى در امریکا به نیکى یاد مىشود. وى در سال 1983 کلوپى در کالیفرنیا گشود، که نقش فعّالى در تشویق عموم به فعّالیتهاى زیستمحیطى در خلال دهههاى 1960 و 1970 داشت. کوششهاى این گروه باعث ایجاد انجمن دوستداران زمین شد که امروزه، یکى از بانفوذترین (9)NGOهاى جهان به شمار مىرود.
2. طرفداران احساساتى محیط زیست
انقلاب صنعتى قرون 18 و 19 میلادى، باعث رشد ناخوشایند شهرها، آسیب دیدن نواحى روستایى، کاهش انسجام اجتماعى و افزایش بدبختى مردم شد. این مسائل، گروه جدیدى از طرفداران محیط زیست را پدیدار ساخت که با نظریّات خود، رشد سرمایه، مدرنیزه شدن کشاورزى و توسعه صنعتى را مورد سؤال قرار دادند. برخى از این گروه، هرج و مرج طلب، و برخى احساساتى شدند. این عدّه، طبیعت را منبع الهام براى فعّالیتهاى شاعرى، نویسندگى، هنر، اصلاحات اجتماعى، آزادیخواهى و حتّى سوسیالیزم تلقّى مىکردند و به کامیابىهاى محدودى در انگلستان، ایرلند و امریکادر دهههاى 1820 دست یافتند.
در پیشینه اقتصاد محیط زیست در قرن نوزدهم همچنین مىتوان از متفکّرانى چون مالتوس (1798)، ریکاردو (1817) و مارکس (1867) نام برد. مالتوس نگران این بود که با توسعه اقتصاد، رشد جمعیّت سریعتر از رشد محصولات کشاورزى باشد و وضعیّتى با ثبات از «نابسامانى»، غیر قابل اجتناب خواهد بود. در تحلیل ریکاردو، با افزایش جمعیّت، منابع درجه یک، بهرهبردارى مىشوند و باید جانشینى منابعى شوند که به طور متوالى درجات پایینترى دارند. با کاهش مرغوبیّت منابع، هزینههاى بهرهبردارى افزایش مىیابد. مارکس نیز محدودیّت ناشى از آشوبها و ناآرامىهاى سیاسى و اجتماعى را مطرح کرد. این موضوع در دهه 1970، با اضافه شدن، جنبههاى اخلاقى مرتبط با رشد و توسعه اقتصادى بهوسیله اقتصاددانان محیط زیست گسترش بیشترى یافت و آثار منفى ناشى از رشد سریع سیستم نو اقتصادى درباره آینده طبیعت را گوشزد کرد.
در قرن بیستم پیگو نخستین کسى بود که تأثیر آلودگى را بر کارایى اقتصادى به صورت مدوّن درآورد. در بُعد استفاده پایدار از منابع، گرى (1914) و هتلینگ (1913)، استفاده از منابع پایانپذیر را مدوّن و فرمول بندى کردند.
در خلال جنگهاى جهانى و سالهاى پس از آن، وقفهاى در مفاهیم زیستمحیطى پدید آمد و تألیفات کمى در این باره عرضه شد. یکى از این تألیفات، در سال 1949 متعلّق به آلدو لئوپولد است که مشوّق بسیارى از محیطزیستگرایان دهههاى 1960 و 1970 میلادى به شمار مىآید. سایروس وانتروپ نیز در سال 1952 درباره منابع و حفاظت اقتصادى از آنها مطالبى منتشر ساخت. همچنین گوردن (1954) مدیریّت منابع تجدید شونده را تبیین علمى کرد.
بالدینگ (1966) در مقالهاى با عنوان «سفینه زمین»، علم اقتصاد را با برخى علوم دیگر تلفیق کرد تا نظام اقتصادى را به صورت سیستم چرخشى جریان منابع، و محیط زیست را به صورت مجموعهاى از محدودیتها، ذخیره منابع و ظرفیّتهاى جذب طبیعى ضایعات نمایان سازد.
آیرس ونیز (1969)، ونیز و همکاران (1970) تحقیق بالدینگ را به صورت مدلهاى تعادل مواد، مدوّن و فرمولبندى کردند.
«هاردین» (1968) و (1974) با یک گزارش مقایسهاى بین موجودىِ منابع طبیعىِ رشدِ جمعیّت، نشان مىدهد استفادههاى مفرط باعث تخریب منابع و محیط زیست مىشود.
در اوایل دهه 1970 میلادى دو اثر به نامهاى محدودیّتهاى رشد و طرحى براى زنده ماندن، رضایت خاطر غربىها در مورد ملاحظه مؤلّفههاى زیستمحیطى را متزلزل ساخت. در تحقیق اوّل، کاهش رشد اقتصادى تا حدّ صفر مطرح شد طرفداران این نظریّه به صفرگرایان مشهور شدندو در دومى، پژوهشهاى مربوط به حفظ بقا در زمان حال و آینده مورد تشویق قرار گرفت و سفارش شد که عوامل کلیدى توسعه باید با مدیریّت زیستمحیطى ادغام شود.
شوماخر نیز در کتاب کوچک زیبا است، هشدار داد که رشد سازمانهاى غولپیکر در غرب باعث افزایش تخصّصگرایى و بىکفایتى اقتصادى شده است و در این رابطه، راهکارهایى چون رعایت منابع قابل تجدید، و اتّخاذ فنآورىهاى واسطه را ارائه کرد.
برپایى نخستین کنفرانس سازمان ملل در مورد محیط زیست انسانى در استکهلم (1972) توجّه جهانى را به خود جلب کرد و از دستاوردهاى آن، بیانیه محیط زیست انسانى است که نخستین بیانیه مشترک 113 کشور درباره توجّه و تعهّد آنها به حفاظت از محیط زیست است. برپایى این کنفرانس، تأسیس نهادى به نام برنامه محیط زیست سازمان ملل (یونپ) را سبب شد. یونپ، همه ساله در روز جهانى محیط زیست، ضمن بیانیههایى، روند حفاظت و مدیریّت محیط زیست را بررسى مىکند.
در دهه 1980 میلادى دو اثر بسیار مهم به نامهاى استراتژىهاى حفاظت جهانى و گزارش براتلند چاپ شد. گزارش براتلند، ارتباط مشکلات زیستمحیطى کشورهاى در حال توسعه با همه کشورها را بررسى، و کتاب اوّل نیز براى نخستین بار، اصطلاح توسعه پایدار را مطرح مىکند.
در سال 1991، از سوى کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل، اجلاسى در لاهه تشکیل، و راهکارهایى به منظور دستیابىو استمرار توسعه پایدار ارائه شد.
در سال 1992 اجلاس زمین در ریودوژانیرو از شهرهاى برزیل، با حضور نمایندگان 176 کشور، دهها سازمان بینالمللى، 35 سازمان منطقهاى و بیش از 1500 سازمان غیردولتى تشکیل شد. مهمترین مصوّبه این اجلاس، «دستور کار 22» یا «اعلامیه ریو» است که با تصویب مجمع عمومى سازمان ملل، بهصورت دستور کار سازمان ملل در قرن 21 عنوان، و مقرر شد که منابع باید تحت نظارت و محافظت دقیق قرار گیرند.
در سال 1997، به منظور ارزیابى میزان پیشرفتهاى اجرایى دستور کار 21، اجلاسى از سوى سازمان ملل تشکیل شد که اجلاس «زمین + 5» نام گرفت.(10)
تعریف محیط زیست
منابع، محیط زیست را از ابعاد گوناگون تعریف کردهاند. طبق نظر بارو در سال 1914 نخستین ماهنامه اکولوژى منتشر شد و در سال 1927 چارلز التون، اکولوژى را مطالعه ساختار و عملکرد طبیعت تعریف کرد. بارو مىگوید:
اصطلاح اکوسیستم در سال 1935 توسّط تنسلى Tansley ارائه شد و از آن سال، به عنوان واحدى براى عملکردهاى اساسى در علم اکولوژى به کار مىرود.(11)
پرمن، اکولوژى را مطالعه توزیع و فراوانى حیوانات و گیاهان مىداند.(12)
زاکس، واژه محیط زیست را از یک طرف معطوف به میزان عملکرد منابع طبیعى، و از طرف دیگر، معطوف به کیفیّت محیط زیست مىداند که عامل مهمّ کیفیّت زندگى را تشکیل مىدهد و افزون بر اینها، کمّیّت و کیفیّت منابع تجدید شونده را نیز تعیین مىکند.
برنامه ملل متّحد براى محیط زیست،(13) محیط زیست را مأواى کامل انسان تعریف مىکند.(14)
از طرف دیگر، هانلى، شوگرن و وایت از جنبه دیگرى به تعریف محیط زیست پرداختهاند. منظور از محیط زیست (بیوسفر) لایه نازک روى سطح زمین است که حیات و زندگى در آن جریان دارد و به تعبیر نیسبت (1991) اتمسفر (جو)، ژئوسفر (قسمتى از زمین که زیر بیوسفر قرار دارد) و همه گیاهان و جانوران روى زمین را شامل مىشود. بنابراین تعریف، محیط زیست شامل تمام اشکال حیات، منابع انرژى و معدنى، استراتوسفر (جو بالا) و تروپوسفر (جو پایین) مىشود.(15)
لواسانى مىگوید:
محیط زیست متشکّل از نظامهاى اتمسفر(که از هوا و ذرّات آب و ذرّات معلّق تشکیل شده)، پدوسفر (زمین)، بیوسفر (قشر زیست محیطى) و هیروسفر (آب) مىباشد. مجموعه این نظامها به اضافه نیروى خورشیدى، فضاى زیست محیطى را آماده مىکنندو بستر حیات را با تمام تنوّع که دارد، میسّر مىسازد.(16)
رابطه محیطزیست با اقتصاد
پرمن مىگوید:
واژه یونانى (oikos)ریشه مشترک (eco)در کلمات (economic)و (ecology)و به معناى صاحبخانه است و مىتوان گفت: اکولوژى به معناى مطالعه نگهدارندگان خانه طبیعت است؛ در حالى که اقتصاد به معناى مطالعه نگهدارندگان (صاحبان) خانه انسان است. در این صورت، اقتصادِ محیط زیست، چگونگى ارتباط این دو را مطالعه مىکند.(17)
پالگویو نیز ریشه اقتصاد محیط زیست را در تئورى آثار جانبى(18) مارشال و پیگو و تئورى کالاى عمومى(19) ویکسل و باون، و تئورى تعادل عمومى(20) والراس و زمینه کاربردى تحلیل هزینه، فایده(21) دوپوت مىداند.(22)
هانلى، شوگرن و وایت نیز اقتصاد و محیط زیست را دو بخش از یک مجموعه مىدانند. آنها معتقدند:
محیط زیست با اقتصاد در چهار طریق داراى ارتباط است: عرضه موادّ اوّلیّه معدنى و انرژى به وسیله محیط زیست، ظرفیّت جذب ضایعات، ارزشهاى علمى و معنوى و خدمات حمایت جهانى براى پروسه اقتصاد. این ارتباط دینامیک است و به وسیله اصل اوّل و دوم ترمودینامیک فراهم مىشود.(23)
تیروال در الگویى ساده، نقش محیط زیست را در فعّالیتهاى اقتصادى اینگونه نشان مىدهد.
1. حمایت از زندگى: خانوارها، کالاو خدمات مصرف مىکنند و بنگاهها با استفاده از منابع طبیعى محیط زیست به تولید مىپردازند. محیط زیست همچنین دستگاه زیست شناختى شیمیایى و فیزیکى فراهم مىآوردکه افراد بشر را به ادامه حیات توانا مىکند. این دستگاه شامل جو، نظامهاى رودخانه، حاصلخیزى خاک و تنوّع در زندگى گیاهان و حیوانات مىشود. از این خدمات خانوارها استفاده مىکنند و براى زندگى ضرورت دارند.
2. عرضه منابع طبیعى: محیط زیست، مواد خام و انرژى را براى تولید اقتصادى و فعّالیت خانوارها فراهم مىکند.
3. جذب ضایعات محصولات: محیط زیست، بخش قابل توجّهى از ضایعات فعّالیت اقتصادى و خانوارها را جذب مىکند.
4. محیط زیست، خدمات رفاهى مانند زیبایى طبیعى و گردشگاههاى تفریحى را فراهم مىکند.(24)
زاکس نیز این ارتباط را از جهت تأثیر در دستیابى به توسعه بومآورد مطالعه کرده است؛(25) توسعهاى که از طریق خود مردم، بر اساس عالىترین بهرهبردارى از منابع طبیعى و در تطابق با محیط زیست صورت گیرد.
گلدین و وینترز در بررسى سیاستهاى اقتصادى براى رسیدن به توسعه پایدار، این رابطه را مطالعه کرده، به رغم کسانى که رشد اقتصادى و محیط زیست را ناسازگار دانستهاند، مىگویند:
هیچ دلیلى ندارد که رشد اقتصادى بلند مدّت، تحت تأثیر منفى سیاستهاى زیستمحیطى قرار گیرند. در واقع رشد مىتواند با فنآورىهاى جدیدى که کشف شدهاند، بیشتر نیز افزایش یابد. بهعلاوه، رشد و توسعه اقتصادى همانگونه که با آزادسازى تجارى سازگار است، کاملاً با حمایت و تقویت محیط زیست نیز سازگار است.(26)
دیدگاههاى زیستمحیطى در استفاده از منابع
در مدیریّت زیست محیطى، عقاید گوناگون وجود دارد که از انسانمدارى صرف تا بوممحورى تام را شامل مىشود. حدّ افراطى انسانمدارى، طرفدار استفاده بى حد از منابع است؛ در حالى که بوم محوران به شدّت از محیط زیست حمایت، و در حدّ افراطى آن، حدّاقل استفاده از منابع را سفارش مىکنند.
گروه اوّل را در اصطلاح، فن محور(27) و گروه دوم را اقتصاد محور(28) نامیدهاند. دیدگاه فنمحور، خود داراى دو طیف است.
1. دیدگاه فن محورى حدّ وفور نعمت
این گروه، طرفدار فلسفه بازار آزاد بدون محدودیت هستند و معتقدند: نباید هیچگونه فشار یا محدودیتى براى مصرف و بازارها اعمال شود. همچنین به منظور حدّاکثر کردن تولید ناخالص ملّى، از هر نوع بهرهکشى از منابع حمایت مىکنند. نظام حاصل از این دیدگاه را اقتصاد ضدّ سبز مىنامند و این اقتصاد را در مرتبه بسیار ضعیفى از پایدارى قرار مىدهند.
2. دیدگاه فن محورى انعطافپذیر
این دیدگاه، افراطگرى کمترى دارد و مىپذیرد که بازار آزاد فقط در حالتى که افراد، تفکّر و عمل زیست محیطى دارند، آثار مفیدى بر محیط زیست مىگذارد. برخى از مختصّات این دیدگاه عبارتند از:
أ. این دیدگاه به طرفدار حفاظت و مدیریّت منابع معروف است.
ب. از نظر عناوین سبز، معروف به اقتصاد سبز، بازارهاى سبز از طریق ابزارهاى اقتصادى تشویقى (به طور مثال جریمههاى آلودگى و غیره) هدایت مىشوند.
ج. راهبرد و هدف این دیدگاه، تعدیل رشد اقتصادى است.
د. آنان طرفدار گسترش استدلالهاى اخلاقى چون عدالت درون نسلها و بین نسلهایند.
ه. از نظر درجه پایدارى، در مرتبه ضعیف طبقهبندى مىشوند.
دیدگاه اقتصاد محورى نیز به دو دیدگاه اقتصاد محورى اشتراکى و اقتصادگرایى افراطى تقسیم مىشود.
اقتصاد محورى اشتراکى
طرفداران این نظریّه معتقدند که مقادیر مطلق نباید کاهش یا افزایش یابند و به منظور تثبیت اقتصاد «با ثبات»، رشد اقتصادى و رشد جمعیّت باید صفر باشد. برخى اصول این دیدگاه عبارتند از:
أ. این دیدگاه، به دیدگاه حفاظت از منابع معروف است.
ب. نظام حاصل از این تفکّر، به اقتصاد سبز تیره موسوم است؛ اقتصاد با ثباتى که از طریق استانداردهاى کلان ـ زیستى محیطى تدوین و بهوسیله ابزارهاى اقتصادى مشوّق حمایت مىشود.
ج. راهبرد این رشد اقتصادى، صفر و رشد جمعیّت صفر است.
د. از نظر اخلاقیّات طرفدار گسترش بیشتر استدلالهاى اخلاقى چون اولویّت بیشتر جامعه هستند. همچنین معتقدند: اکوسیستمها داراى ارزش اوّلیّه هستند و کارکردها و خدمات آنهاارزش ثانویه دارند.
ه. این اقتصاد از نظر درجه پایدارى در مرتبه قوى طبقهبندى مىشود.
اقتصادگرایى افراطى «اکولوژى ژرف»
این دیدگاه که اقتصاد بسیار سبز را حمایت مىکند، معتقد است: نظامهاى اقتصادى باید با سرعت و با انعطاف پذیرى به سیستمهایى با حدّاقل برداشت از منابع تبدیل شوند و این فقط از طریق کاهش در میزان مطلق فعّالیت اقتصادى، تغییر منفى در بازده اقتصادى و کاهش میزان جمعیّت صورت مىپذیرد. طرفداران اکولوژى ژرف، از مجموعه به طور کامل متفاوتى از اصول اخلاقى پیروى مىکنند. نظام حاصل از این تفکّر، اقتصاد بسیار سبز نامیده، و از نظر درجه پایدارى، در مرتبه پایدارى بسیار قوى طبقهبندى مىشود.(29)
مدیریّت اقتصادى محیط زیست
امروزه از بین دیدگاههایى که گذشت، دوران دیدگاه اوّل سپرى شده است. دیدگاههاى سوم و چهارم نیز تقریبا عملى نیستند. زاکس در این باره مىگوید:
لازم است معیارهاى نادرست افراطى و تفریطى طبیعتگرایى یا تصنّعگرایى در نظامهاى بوم زیستى رها شود و به جاى آن که تلاش شود تا براى روابط میان انسان و طبیعت، مقرّرات و قواعد غیر عملى و حتّى غیرضرورى وضع شود، کوشش شود تا راههایى براى احیاى منابع طبیعى پیدا شود که هم از لحاظ اجتماعى مفید باشد و هم از لحاظ بومزیستى احتیاطآمیز؛(30)
به همین جهت، امروزه اغلب اقتصاددانان به دنبال بهرهبردارى مدیریت شده از منابع طبیعى هستند؛ به گونهاى که ضمن حفظ پایدارى منابع و انتفاع بشر از آنها، تا حدّ ممکن از آلودهسازى محیط احتراز شود. بحث استفاده بهینه از منابع بهطور معمول در اقتصاد منابع و در دو محور منابع پایانپذیر و منابع تجدید شونده و به مناسبت در مباحث توسعه پایدار صورت مىگیرد. اقتصاد محیط زیست اغلب درباره حدّاقل سازى آلایندهها است. در این باره راهکارهاى گوناگونى ارائه شده که برخى بر محور دخالت دولت و بعضى بر اساس بازارند . در یک تقسیمبندى کلّى، سه روش مىتوان براى حفاظت از محیط زیست معرّفى کرد:
أ. روش کنترل و نظارت
این روش که به ابزارهاى قانونى نیز موسوم است روشى است که به طور سنّتى سیاستها و قوانین زیست محیطى طبق آن صورت مىگیرد. در این روش، به طور معمول با وضع قوانین و قرار دادن استانداردهاى زیستمحیطى و با اجراى نظامهاى جریمهاى، آلودهگر را موظّف به رعایت استانداردهاى تولید، موادّ متصاعد شده، فرایند تولید و کیفیّت مىکنند.(31) این استانداردها یا بر اصل کارایى مبتنى هستند یا از مبناى سلامت پیروى مىکنند:
استاندارد کارایى
گروهى از اقتصاددانان معتقدند: رسیدن به هدف آلودگى صفر، نه تنها به صورت منع کنندهاى هزینه بسیار دارد، بلکه ممکن است ضدّ تولید نیز باشد. این دیدگاه بر این عقیده است که بین هزینهها و منافع کاهش آلودگى باید تعادل ایجاد کرد و به دنبال این بود که به سطح بهینهاى از آلودگى برسیم. این سطح بهینه در تلاقى دو منحنى هزینه نهایى کاهش آلودگى و منفعت نهایى آن است.(32)
استاندارد سلامت
معیار دیگر، سلامت و زیبایى است. این شاخص بین قربانى و آلودهگر هیچ فاصلهاى ایجاد نمىکند، و به جاى این که سنگینى هزینه را قربانیان تحمّل کنند، هزینه بر مصرفکننده و نتیجه بر سود آلودهگر تأثیر مىگذارد. مطلب دیگر این است که مىدانیم شاخص کارایى به تعیین دقیق میزان هزینه و منافع ناشى از کاهش آلودگى نیاز دارد در صورتى که بسیارى از منافع مهمّ حمایت از کالاهاى زیستمحیطى، به جهت این که نمىتوانند اندازهگیرى شوند، نادیده گرفته مىشوند.
شاخص سلامت مىتواند به صورت ضرورت براى حمایت از آزادى انسان تعریف شود. آژانس حمایت از محیط زیست امریکا(33)(EPA) ریسک کمتر از یک در میلیون را براى جمعیّتهاى بسیار، قابل قبول دانسته است. از طرف دیگر، این مؤسّسه و دیگر مؤسّسات مرکزى تمایل دارند در مقابل ریسکهاى بیش از چهار در هزار براى جمعیّتهاى کوچک و سه در دههزار براى جمعیّتهاى بزرگ، موضع عملى اتّخاذ کنند.(34)
مهمترین اعتراضات به این شاخص، از نظر کارایى و هزینهبر بودن آن است.(35)
ب. روشهاى بهکارگیرى ابزارهاى اقتصادى
امروزه در بیشتر کشورهاى صنعتى، استفاده از رهیافت اقتصادى در سیاستگذارىهاى زیست محیطى به طور کلّى مورد قبول است. تأکید این روش بر مزایاى بهکارگیرى ابزارهاى اقتصادى در کوشش براى اصلاح رفتار بشرى از طریق نظام قیمت است. در روش مزبور، ابزارهاى اقتصادى به منظور تصحیح عدم توفیق بازار در نظام اقتصادى بهکار گرفته مىشوند. مزیت دیگر این ابزارها این است که با رهیافت هزینهـسود و اصل مدیریّت، بهطور کامل هماهنگ و منطبق هستند.
در برخى از این روشها تأکید بیشتر بر کارکرد نظام بازار است و نقش دولت را فقط در تعیین حقوق یا هدفگذارى سطح بهینه آلودگى مىدانند و در برخى دیگر، دولت نقش فعّالترى دارد. برخى اقتصاددانان چون وایت، ابزارهاى اقتصادى را در سه گروه ابزارهاى قیمتى، مقدارى و حقوق مسؤولیت طبقهبندى مىکنند.
ابزارهاى قیمتى از طریق مالیات یا سوبسید بر رفتار تولید کننده یا بر تولید تأثیر گذاشته، هزینه اختلال در کنترل آلودگى را افزایش مىدهد.
ابزارهاى مقدارى بهطور معمول به صورت محرّک اقتصادى، سطح قابل قبولى از آلودگى را به وسیله تخصیص مجوّزهاى قابل خرید و فروش ایجاد مىکند. این مجوزها، در تولید کننده ایجاد انگیزه مىکند که با هزینه کنترل آلودگى کمتر، مقدار آلودگى را کاهش داده، مجوّزهاى خود را به تولیدکنندگان دیگر که داراى هزینه بالاترى هستند، بفروشد.
در حقوق مسؤولیّت، با تعیین یک هدف که از نظر اجتماع مورد پذیرش است، در صورتى که تولید کننده از آن سرپیچى کند، از برخى اعتبارات مالى محروم مىشود.(36)
اکنون به برخى از این ابزارها اشاره مىکنیم:
1. راه حلّ مالیات و یارانه
این راه حل به پیگو منسوب است. او اعتقاد دارد: به لحاظ این که نهاد بازار نمىتواند این آثار را به واحدهاى موجد آنها تخصیص دهد و به ناچار، همیشه هزینه خصوصى و اجتماعى این فعّالیتها متفاوت است، دولت مىباید از بنگاه ایجاد کننده پیامد منفى، به اندازهاى مالیات بگیرد تا تولید خود را در سطح کارآمد اجتماعى تقلیل دهد. همچنین ممکن است به تولید کننده مقدارى یارانه پرداخت شود تا هوا را آلوده نکند. این راه حلها در عمل با اشکالاتى مواجه است؛ از جمله این که تعیین بنگاههاى آلوده کننده و میزان آلودگى و هزینههاى ناشى از آن مشکل است. افزون بر این، بنگاههاى دریافت کننده یارانه در کوتاه مدّت به بنگاههاى سودآور تبدیل شده؛ و در بلند مدّت بنگاههاى دیگر نیز انگیزه مىیابند در صنایع آلوده کننده سرمایهگذارى کنند و در نتیجه آلودگى کل افزایش خواهد یافت.
انواع گوناگونى از مالیات بر آلودگى وجود دارد که در یک تقسیمبندى به سه قسم مالیات بر محصول، مالیات بر مواد متصاعد و مالیات بر نهادهها تقسیم مىشوند و بهترین آنها در صورتى که تعیین آن ممکن باشد، مالیات برمواد متصاعد است.
همچنین یارانهها نیز به صورت کمک بلاعوض یا وام ارزان در خیلى از کشورها اجرا مىشود و هدف از آن، ایجاد انگیزه لازم براى بهکارگیرى تکنولوژى سالمتر است. این یارانهها سه نوع هستند:
أ. پرداخت یارانه براى کاهش آلودگى؛
ب. پرداخت یارانه به وسایل کنترل آلایندهها؛
ج. پرداخت یارانه براى انتقال منابع آلاینده به خارج از شهر.
نوع دیگرى از این ابزار، تحت عنوان سیستم وثیقه ـ پرداخت است که اساسا ترکیبى از مالیات و یارانه بهشمار مىرود. مصرفکننده کالایى که درون بستهبندى یا ظرف قرار دارد، حق دریافت بازپرداخت را دارد به شرط این که ضایعات کالا به فروشنده، یعنى مکان مجاز بازیافت بازگردانده شوند.(37)
2. فروش اجازه ایجاد آثار منفى
در این روش، دولت اعلام مىکند هر کس مبلغ بیشترى براى آلودگى (تاسطح مورد نظر دولت) بپردازد، صاحب امتیاز مربوطه خواهد شد. این راه حل، شبیه راه حلّ مالیاتى پیگو است و افزون بر اشکال آن، با این مشکل مواجه است که امکان دارد بنگاههاى بزرگ براى حذف بنگاههاى کوچک به خرید تمام حق ایجاد آثار منفى مبادرت ورزند.(38)
بامول و اوتس استدلال مىکنند که این شیوه، از لحاظ عملى بر طرح مالیاتى برترى دارد. یکى از مهمترین برترىهاى آن، این است که عدم اطمینان مربوط به سطح نهایى آلودگى را کاهش مىدهد
اگر فقدان اطّلاعات درباره تأثیر مالیات مشخّص بر کاهش آلودگى، سیاستگذاران را وادارد که استاندارد آلودگى را به طور دلخواه تعیین کنند، در نظام اجازهنامه، براى دستیابى به این سطح، اطمینان خاطر بیشترى وجود دارد. افزون بر آن، با فرض این که شرکتها بهدنبال بیشینه کردن سود هستند، براى دستیابى به این استاندارد، فنآورى به حدّاقل رساندن هزینهها را بهکار مىگیرند. افزون بر آن، وقتى اقتصاد، در حال تجربه تورّم باشد، انتظار است که قیمت بازارى اجازه نامه آلودگى بهطور خودکار به جلو حرکت کند و با وضع جدید منطبق شود؛ در حالىکه تغییر نرخهاى مالیاتى، به فرایند ادارى طولانى و وقتگیر نیاز دارد.(39)
3. سهمیه قابل مبادله انتشار آلایندهها
این ابزار که از آن بهصورت سهمیه قابل مبادله ایجاد آلودگى، اوراق بهادار آلودگى یا مجوّزهاى قابل خرید و فروش نام مىبرند، در تعدادى از کشورها از جمله امریکا، درباره آب و هوا اجرا شده است. همچنین در فرانسه از سال 1969 این ابزار براى کنترل فاضلاب استفاده مىشود.
اساس کلّى این سهمیه بدین صورت است: کارخانهاى که بیش از حدّ نیاز، به تصفیه آلودگى قادر است مىتواند سهمیه مجاز براى ایجاد آلودگى خود را در اختیار کارخانه دیگرى که توان کمترى براى تصفیه دارد، قرار دهد و این عمل بهطور مسلم از طریق مالى انجام مىشود. یکى به دیگرى اعتبار آلودگى مىفروشد. در امریکا، حتّى دلاّلهایى براى تسهیل این معاملات وجود دارد. این روش مىتواند منبع صرفهجویىهاى قابل توجّهى باشد. برخى کارخانهها که هزینه تصفیه برایشان اندک است، امکان صرفهجویى را براى کارخانههایى فراهم مىآورند که هزینه تصفیه بالایى دارند.(40)
میزان صرفهجویى بالقوّه در هزینه سیستم را زمانى مىتوان معیّن کرد که بازارى براى خرید و فروش مجوّزها فراهم آید و این اقدام به تخصیص کارآمد مجوّزها بینجامد.(41)
4. راه حلّ چانهزنى(42) تدوین حقوق مالکیّت
رونالد کوز (1960) نظریّه پیگو را مورد چالش قرار داد و ادّعا کرد که اگر حقوق مالکیّت و انتفاع همه بهرهبرداران از محیط زیست روشن، و همچنین هزینه مذاکره در رسیدن به توافق قابل اغماض باشد، دو طرف ایجاد کننده آلودگى و متضرر شونده مىتوانند با گفتوگو، معامله میزان بهینه آلودگى را تعیین کنند.
بر اساس نظر کوز، بازار قادر است در هر وضعى که قانون تعیین کرده، میزان بهینه تولید را تعیین کند و این به نوع قانون بستگى ندارد. آنچه در اثر تغییر قانون عوض مىشود، حقوق طرفین است که کدامیک سزاوار دریافت خسارت یا پرداخت رشوه است.
نظریه کوز، از زمان انتشار، نقد و بررسىهاى فراوانى شد و مواردى که بازار نمىتواند راه حلّ کارآمد را تعیین کند، نشان داده شد. بوکنان نشان داد که در وضع انحصار کامل، راه حلّ بازار با عوض شدن دلالت قانون یکسان نیست. برخى دیگر اثبات کردند اگر منحنى هزینه نهایى آلودگى نزولى، و شیب آن بیشتر از منحنى نفع نهایى باشد و آن را از بالا قطع کند، به راه حلّ پایدارى نمىرسیم.
بامول و فورد نیز نشان دادند در فضاى غیر محدّب، بازار نمىتواند راه حلّ کارآمد با ثباتى را ارائه کند و برخى دیگر از منتقدان اشاره کردهاند که فرض ناچیز بودن هزینه رسیدن به توافق، غیر واقعى است؛ زیرا در عمل، شواهد بسیارى از آن نمىیابیم.(43)
پرمن نیز در این باره مىگوید:
این روش متوقّف بر وجود و شفّافیت حقوق دارایى است. دو شرط دیگر نیز براى امکان مؤثّر بودن این راه حل لازم است: یکى این که تعداد بخشهاى متأثّر از چانهزنى به نسبت کم باشد. در غیر این صورت، هزینه و مشکلات چانهزنى ممکن است از تحقّق نتیجه واقعى جلوگیرى کند. شرط دوم این که تمام بخشهاى درگیر، معیّن و سازماندهى شده باشد. این شرایط بهطور معمول در عمل محقّق نیست.
مشکل دیگر این روش، نسلهاى آینده است که امکان چانهزنى با آنها وجود ندارد با این که اغلب آنها نیز درگیر این ماجرایند.(44)
انتقادات دیگرى افزون بر وجود رقابت ناقص، و هزینه زیاد انجام مذاکرات و معاملات، بر این قاعده وارد شده که از جمله مشکلات مربوط به شناسایى فرد آلودهگر و فرد متضرّر شونده و رفتار تهدیدآمیز است.
ج. گسترش تکنولوژى تمیز
روش اوّل یعنى مراقبت و تنظیم آلودگى به علّت رشد سریع اقتصاد و افزایش هزینه نهایى نظارت، با مشکلاتى مواجه است. همچنین استفاده از ابزارهاى اقتصادى نیز بهطور معمول به منبع ایجاد درآمد براى دولت یا آلودهگر تبدیل مىشود؛ افزون بر این که اغلب با مشکل کمبود اطّلاعات و بالا بودن هزینه نیز مواجه هستند. اخیرا توجّه به توسعه صنایع پاک به صورت راهبرد مکمّل کنترل و نظارت، تمرکز یافته است. به جاى کنترل آلودهگرها در انتهاى مسیر، حامیان این راهبرد معتقدند: دولت باید بهکارگیرى فنآورىهایى که نهادههاى آلودهکننده را کاهش مىدهد، بهبود بخشد.
فنآورى تمیز داراى چهار ویژگى است:
1. ذهنى نباشد؛
2. خدماتى با کیفیّت مشابه فنآورى موجود ایجاد کند؛
3. در مقایسه با فنآورىهاى موجود، داراى حدّاقل هزینه نهایى باشد.
4. از نظر آثار محیط زیستى کمترین تخریب رادر مقایسه با فنآورىهاى موجود داشته باشد.(45)
د. ابزارهاى با هدف مشارکت داوطلبانه
مهمترین هدف از بهکارگیرى این ابزارها، جلب همکارى و مشارکت مردمى براى بهبود محیط زیست است؛ مانند تشویق به استفاده کمتر از ماشینهاى شخصى، استفاده از بنزین بدون سرب و تنظیم ماشینهاى خود، این ابزارها از طریق تبلیغات و آموزش، مذاکرات، پیشبینى ترتیبات نهادى براى محیط زیست بهتر به انجام مىرسد.(46)
معیارهایى براى انتخاب ابزارهاى اقتصادى
طبق رهنمودهاى سازمان همکارى اقتصادى و توسعه (OECD) درباره استفاده از ابزارهاى اقتصادى (1991) مىتوان چند معیار کلّى جهت ارزیابى ابزارهاى اقتصادى گوناگون ذکر کرد:
1. اصل درجه کارایى زیست محیطى: ابزار اقتصادى باید قادر باشد دامنه آلودگى و آثار سوء بهرهبردارى از منابع را که با مسأله بستهبندى کالا ارتباط دارند، کاهش دهد.
2. اصل کارایى اقتصادى: ابزار اقتصادى باید انگیزهاى مستمر در زمینه یافتن راه حلهایى که حدّاقل هزینه را در بردارند، فراهم آورد.
3. اصل عدالت: ابزار اقتصادى نباید فشار نامتناسبى بر اقشار آسیبپذیر جامعه وارد سازد.
4. اصل کارایى هزینه اجرایى: هزینه تشریفات ادارى ابزارها باید به حدّاقل رسد.
5. اصل قابلیت پذیرش: ابزارهاى اقتصادى باید به آسانى در سیستمهاى بازارى و سازمانى پذیرفته شوند.
6. اصل تطابق سازمانى: ابزار اقتصادى شده باید با اهداف تنظیمى جامعه و قوانین موجود در سطح ملّى مطابقت داشته باشد.
7. ویژگىهاى ارتقاى درآمد: با این فرض که طرحهاى بازیافت، مستلزم صرف هزینههاى گزاف است، خصوصیات درآمد براى یک ابزار اقتصادى معیّن باید مدّنظر قرار گیرند.(47)
با توجّه به این معیارها، استفاده ترکیبى از روشها مىتواند معیارهاى پیشین را محقّق سازد ضمن این که چگونگى استفاده از روشها در اوضاع گوناگون اقتصادى و فرهنگى متفاوت بهنظر مىرسد. در هر صورت در وهله اوّل، دولت باید بکوشد تا فنآورى تمیز را در واحدهاى تحت پوشش خود گسترش داده، از ابزارهاى اقتصادى مالیات و یارانه در جهت تشویق بخش خصوصى به این کار استفاده کند. ضمن این که با آموزش دادن مردم و فرهنگ سازى در این زمینه، خود مردم را در این جهت پیشقدم سازد.(48)
اسلام و محیط زیست(49)
در این بخش از مقاله، ابتدا بر اهمّیّتى که دین مبین اسلام بر حفظ محیط زندگى قائل شده است، و نیز تأکید بر رابطه پسندیده بین انسان و طبیعت از سوى شریعت نگاهى گذرا مىافکنیم؛ سپس به منظور دریافت راهکارهاى مورد توجّه مکتب، اصولى را با توجّه به اندیشه دینى معرّفى مىکنیم و سرانجام با توجّه به این مبانى و با استفاده از آنچه در بخش اوّل مقاله مطرح شد، راهکارهایى را جهت حفظ محیط زیست معرّفى خواهیم کرد.
اهمّیّت محیط زیست در اسلام
در ادیان شرقى به ویژه در مائوئیسم و آیین کنفوسیوس، نوعى سرسپردگى به طبیعت و ادراک اهمّیّت متافیزیکى آن را مىبینیم که حائز اهمّیّت است.
قرآن مجید نه اجازه مىدهد بشر طبیعت را به علّت عظمت آن، خداى خویش دانسته، در مقابل آن به سجده بیفتد و نه آن که آن را موجودى فاقد روح بداند؛ بلکه مظاهر طبیعى را آیه(50) و کلمه خداوند و موجوداتى داراى شعور نسبى که تسبیحگوى خداوندند،(51) معرفى کرده، انسانها را به پرستش خالق آنها مىخواند.
بررسى آیات قرآن کریم و روایات معصومان علیهمالسلام موارد فراوانى از اهمّیّت محیط زیست در نگاه اسلام را به خواننده ارائه مىکند که در ذیل به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
1. خداوند کریم که خود مظهر جمال و زیبایى است، سراسر گیتى را به زیبایى مىستاید(52) و براى آفرینش انسان در جایگاه اشرف مخلوقات و زیباترین زیباها،(53) به خود تبریک مىگوید.(54)
2. خداوند آنچه را در طبیعت براى بهرهبردارى انسان قرار داد، طیبّات دانسته و چنین نعمتى را مایه کرامت انسان معرّفى کرده است.(55)
3. خداوند متعالى ضمن تأکید بر این که نظام هستى بر اساس صلاح آفریده شده، در موارد متعدّدى از ایجاد فساد در این نظام نهى مىکند.(56) در جاى دیگر نیز پس از تجویز استفاده از رزق خداوند مىفرماید: در روى زمین فتنه و فساد نکنید.(57) طبیعى است که استفاده نابخردانه از مواهب طبیعت و زیادهروى در بهرهبردارى از آن، از موارد فساد در روى زمین خواهد بود.
کسانى را که به تخریب مظاهر زیبایى خداوند دست زده، نظام باشکوه آفرینش را به آلودگى از بین مىبرند، نکوهش کرده، نارسایىها و مشکلات بر روى زمین را ناشى از اعمال انسانهاى فاسد قلمداد مىکند(58) و در نهایت هم مىفرماید که خود، دوستدار فساد نیست.(59)
4. خداوند انسان را جانشین و امانتدار خود معرّفى،(60) و اسباب خلافت را با تعلیم اسماى حسناى خود برایش فراهم کرده است(61) و ضمن آن از او خواسته تا به آبادى امانتى که به او سپرده شده یعنى زمین و مظاهر آن بپردازد و آن را از هر گونه گزند و تباهى باز دارد.(62)
5. خداوند متعالى بر اساس روایتى که از رسول گرامى اسلام نقل شده، مىفرماید:
خداوند پاک است و پاکى را دوست دارد؛ پاکیزه است و پاکیزگى را دوست دارد؛ کریم است و بخشش را دوست دارد؛ پس زندگى خود را پاکیزه سازید.(63)
6. در روایتى دیگر از پیامبر اکرم، خود دین اسلام، دین پاکیزگى معرّفى، و ضمن این که پاکیزگى دستور همگانى براى مردم تلقّى شده، بهشت را نیز که مظهر پاکیزگى است، مختص به پاکیزگان دانسته است.(64)
7. درختکارى، ایجاد فضاى سبز و آب روان مورد تأکید آموزههاى دینى قرار گرفته است و مسلمانان به آنها تشویق شدهاند. بر اساس روایتى از پیامبر اکرم، سه چیز سبب روشنى چشم دانسته شده است: نگاه به فضاى سبز، آب جارى و روى نیکو.(65)
در جاى دیگر آمده است: هر گاه نهالى در دست شما است و قیامت بر پا مىشود، در آن فرصت کوتاه آن نهال را بکارید.(66) و در روایت دیگر کاشتن درخت و جارى ساختن قنات و... در ردیف تعلیم دانش، ساختن مسجد شمرده شده است.(67)
8. در روایتى از امام صادق، زندگى بدون داشتن سه چیز بر انسان گوارا نیست: هواى تمیز، آب فراوان و گوارا، و زمین حاصلخیز.(68)
9. خداوند متعالى کسانى را که آسایش مسلمانان را در زندگىشان فراهم مىکنند، ستوده و در مقابل، افرادى را که طبیعت را آلوده، و بدین وسیله، اسباب اذیّت و ناراحتى مردم را ایجاد مىکنند، سخت نکوهیده است. بر اساس روایت پیامبر اکرم، هر کس از راه مسلمانان، چیزى را که باعث رنجش رهگذران است، برطرف کند، خداوند پاداش خواندن چهارصد آیه از قرآن را براى او ثبت مىکند که ثواب هر حرف آن، ده حسنه است.(69)
همچنین رسول گرامى اسلام فرموده است:
سه گروهند که در اثر کار خود، مورد لعنت خداوند قرار مىگیرند: کسانى که اماکن عمومى، سایهبانها و محلّ پیاده شدن مسافران را آلوده کنند. کسانى که آب عمومى (آب نوبتى) را غصب کنند. کسانى که سد معبر کرده، مانع عبور عابران شوند.(70)
نقل شده است که امام سجاد علیهالسلام هر گاه کلوخى را در راه مىدید، از مرکب پیاده شده، آن را از سر راه برمىداشت.(71)
10. احترام به محیط زیست و انواع گونههاى جانورى و گیاهى در مناسک حج و در حرم امن الاهى به مسلمانان یادآورى مىشود. شکار صید و قطع درختان و گیاهان در حالت احرام، از محرّمات شمرده مىشود و در صورتى که حاجى مرتکب آن شود، باید کفّاره بپردازد و نکته قابل توجّه این است که کفّاره تمام محرّمات احرام مبتنى بر تعمّد و قصد است؛ در حالى که براى صید، حتّى در صورت عدم توجّه نیز باید کفّاره بدهد.
مبانى سیاستها و راهبردهاى زیستمحیطى در اسلام
در نگاه ادیان الاهى، انسان موجودى دوبعدى است و زمینه رشد وتعالى او در این دنیاى خاکى محقّق مىشود؛ از همین جهت بهرغم برخى از مکاتب که به منظور تصفیه روح، بىتوجّهى به جنبه مادّى انسان را تشویق مىکنند، در دین اسلام بهویژه، بر جنبه مادّى انسان در کنار بُعد ملکوتىاش تأکید شده و اصولاً کمال واقع را فقط از همین طریق میسّر دانسته است و به همین جهت سفارشهاى فراوانى درباره حفظ سلامت، و تأمین آسایش و آرامش بدن و درباره چگونگى تنظیم رابطه انسان با محیط پیرامون وى رهنمودهایى ارائه شده است. روایاتى که در بخش پیشین درباره اهمّیّت محیط زیست نقل کردیم، شاهد این مدّعا است. در این بخش، خطوط کلّى را که مىتوان از آنها در استنباط این رابطه استفاده نمود استخراج مىکنیم؛ سپس با استفاده از آنها به بیان سیاستها و راهبردهاى متناسب به منظور حمایت و حفظ محیط پیرامون خود مىپردازیم.
قاعده عدالت
طبق آیات الاهى، فرایند خلقت موجودات، موزون و در چارچوب عدالت قرار دارد.(72) عدل در نظام هستى به معناى قرار گرفتن هر چیز در جایگاه مناسب خود است. از طرفى، به منظور حفظ این رکن رکین عالم هستى، خداوند متعالى انسان را به برپایى عدالت سفارش کرد و پیامبران خود را نیز به همین منظور براى انسانها فرستاد. و همانطور که احکام دین اسلام جهانى و جاودانه بوده، شامل انسانهایى که هنوز پا به عرصه وجود نگذاشتهاند نیز مىشود، برخوردارى از مواهب طبیعى نیز به یک نسل خاص اختصاص ندارد؛ یعنى افزون بر عدالت درون نسلى، عدالت بین نسلى نیز جایگاه خاص خود را دارد. بر این اساس، هر گونه استفادهاى از منابع طبیعى که به نابودى آنها بینجامد یا سبب آلودهسازى محیط زیست شده، زندگى را براى دیگر انسانها (اعمّ از انسانهاى موجود یا نسل آینده) مشکل سازد، ممنوع و ضمانآور است. نکته قابل توجّه این است که در آموزههاى دین، حقوق حیوانات نیز در نظر گرفته شده است؛ براى مثال هر گاه مصرف آب براى وضو یا غسل سبب شود حیوانى از بىآبى تلف شود، آب را به حیوان داده، تیمّمم مىکنیم.
قاعده لاضرر
یکى از قواعد فقهى که کاربرد فروانى دارد، قاعده لاضرر است.(73) طبق این قاعده، هیچکس نمىتواند فعّالیتى که به زیان دیگرى بینجامد، انجام دهد و در صورتى که هر گونه زیانى از او به دیگرى وارد شود؛ گرچه این کار او به منظور اعمال حقّ خویش باشد، ضامن جبران زیان وارد شده است؛ به همین جهت هر خانوار یا بنگاهى که با مصرف یا تولید خود باعث آلودهسازى محیط پیرامون خود شود، از جهت شرعى ضامن، و در مواردى که طرف مقابل او اجتماع یا نسلهاى آینده باشد، دولت موظّف است به نمایندگى از عموم مردم، به اِحقاق حقّ آنان بپردازد.
در اصل چهلم قانون اساسى نیز به این قاعده اشاره شده و در حقوق بینالملل نیز مفاد آن با تفاوتهایى وجود دارد.(74)
اصل انصاف و نفع اجتماعى
بر اساس این اصل، هر فردى که از فعّالیتى بهرهمند مىشود، باید خسارتهاى ناشى از آن را نیز بپذیرد. بر همین اساس، هزینههاى خارجى ناشى از فعّالیت نیز به عهده بنگاه است. مبناى این اصل، قاعده مشهور «من له الغنم فله الغرم» است؛ یعنى کسى که منفعتى مىبرد، خسارت آن نیز بر عهده او قرار دارد.(75)
اصل رفاه عمومى
همانگونه که در ابتداى این قسمت نیز اشاره شد، اسلام، دین زندگى گرا است، نه زندگىگریز و بین بهرهمندى از نعمتهاى دنیایى و سعادت آخرتى منافاتى نمىبیند؛ بلکه کسانى را که از راههاى مشروع در پى فراهم ساختن رفاه خود و خانواده خویش برمىآیند، تشویق مىکند؛ بنابراین، فراهم کردن زمینه رفاه عمومى از وظایف اصلى دولت است. بىتردید رفاه مورد نظر اسلام باید مشروع باشد و به اتراف و دنیازدگى نینجامد و بهویژه آنچه در این مقاله از رفاه مورد نظر است، عمومیّت داشتن رفاه و رفع تبعیض در آن است. با توجّه به این که داشتن محیط زیست سالم یکى از مؤلّفههاى برقرارى رفاه در جامعه بهشمار مىرود، این اصل اقتضا مىکند که با هر فعّالیتى که به گونهاى رفاه عمومى را مختل مىسازد، برخورد شود. بر این مسأله، اصل 48 قانون اساسى نیز تأکید دارد.
اصل منع از اختلال نظام
بر اساس این قاعده، هر سیاست یا فعّالیتى که انجام یا ترک آن به مختل شدن نظم جامعه بینجامد، حرام و ممنوع است؛ براى مثال، با این که بهرهبردارى از مشترکات و مباحات در نظام اقتصادى اسلام مجاز شمرده شده است، هر گاه بر اثر ازدیاد جمعیّت و فراوانى استفاده از این منابع، آن منبع مشترک از بین برود یا آسیب جدّى ببیند و در نتیجه، نظام بهرهبردارى از آن مرتع یا...، مختل شود، این آزادى مشروع محدود مىشود. در مادّه 44 قانون اساسى نیز ضمن برشمردن انواع مالکیّت، به این نکته اشاره شده است.
اصل حاکمیت دولت
به منظور داشتن ضمانت اجرایى، بیشتر اصول پیشین نیازمند حاکمیّت دولتى مقتدر است. در نظام اسلامى، ضمن احترام به مالکیّت و فعّالیتهاى بخش خصوصى، در صورتى که مالکیّت یا فعّالیتهاى اقتصادى این بخش به زیان عمومى یا اختلال نظام بینجامد، دولت موظّف است آزادى او را محدود، و راهکارهایى را جهت برقرارى اصول پیشین اتخّاذ کند. طبیعى است که محدودیت آزادى افراد نیز باید سنجیده و در حد ضرورت باشد. همچنین برخوردارى از حقّ مالکیّت و یا نظارت بر بیشتر منابع طبیعى، این امکان را براى او فراهم مىآورد تا با برنامهریزى درست، زمینه بهرهبردارى بهینه مدبّرانه، و عادلانه از مواهب طبیعى را فراهم سازد. بدیهى است چنین برخوردارى دولت به معناى تصدّى مستقیم خود دولت نیست؛ بلکه بر اساس مصالح عمومى و اوضاع زمانى و مکانى، یکى از راههاى تصدّى، مشارکت با بخش خصوصى یا واگذارى به آن را اختیار مىکند.(76)
راهکارهاى حفظ محیط زیست در اسلام
آموزههاى دینى در صدد تربیت انسان و جهت دادن او در طریق بندگى خدا است. هر گاه آدمیان به این آموزهها عمل کنند و راه و رسم خلیفةاللّهى را بپمایند، مشکلات فراوان زیست محیطى که اکنون با آن مواجه هستیم، رخت بر مىبندد؛ براى مثال، هر گاه انسانها حقوق یکدیگر را رعایت کنند؛ در بهرهبردارى از مواهب طبیعت راه اعتدال را پیش گرفته، دست از زیادتطلبى، حرص وآز، اسراف و اتلاف بردارند، همین دنیاى خود را بهشت مىیابند. ادیان الاهى افزون بر جهتگیرى کلّى براى رسیدن انسان به نقطه اوج کمال و انسانیّت، راهکارهایى عملى در متن دین دارند تا جوامع در هر سطحى از ایمان به خداوند و عامل به فرمانهاى دینى، بتوانند محیطى به نسبت سالم داشته، از تجاوز انسانهاى متخلّف جلوگیرى کنند.
با توجّه به اصول پیشگفته، مىتوان در دو محور به رابطه انسان با طبیعت توجّه کرد.
محور اوّل: چگونگى استفاده از منابع طبیعى
بدون تردید، خداوند این مواهب را به منظور بهرهبردارى انسان آفریده و آنها را تحت تصرّف انسان قرار داده است و اصولاً هدف نهایى از آفرینش آنچه در آسمانها و زمین قرار دارد، استفاده شایسته انسان از این منابع است؛ بنابراین، دیدگاه افراطى حمایت از محیط زیست که هر گونه تصرّف در طبیعت بهوسیله انسان را نفى مىکند، با اهداف آفرینش و آموزههاى قرآن سازگار نیست؛ امّا این استفاده از منابع، داراى محدودیّتهایى است. اصل عدالت و رفاه عمومى نشان مىدهد که این مواهب به یک صنف و قبیله و حتّى نسل خاص اختصاص ندارد؛ بلکه متعلّق به همه مردم و همه نسلها است؛ بنابراین، هر گونه بهرهبردارى که به تهى سازى منابع پایانپذیر یا تخریب منابع تجدیدپذیر بینجامد، طبق اصول پیشین و نیز بر اساس قاعده لاضرر و منع از اختلال نظام ممنوع، و وظیفه دولت است که از آن جلوگیرى کند و خود نیز از داشتن چنین سیاستى بپرهیزد؛ البتّه زمانى که قیمت جهانى منابع پایانپذیر زیاد باشد مىتوان به مقدار بیشترى از این منابع استخراج، و منافع آن را در سرمایهگذارىهاى زیر بنایى که نسلهاى بعد نیز از آن سود مىبرند، بهکار گرفت.
با توجّه به این که در نظام اسلامى، دولت، مقتدر و داراى اختیارات فراوان است و بیشتر منابع طبیعى نیز یا در مالکیّت آن یا اداره و سرپرستى آن به نمایندگى از مردم در اختیار آن قرار دارد، تدبیر بهرهبردارى از این منابع و در نظر داشتن منافع عموم مردم و حتّى نسلهاى بعد امکانپذیر است؛ البتّه مقصود این نیست که دولت خود تصدّى بهرهبردارى از این منابع را عهدهدار باشد؛ بلکه اصل اوّلیّه در نظام اسلامى این است که استفاده از منابع به خود مردم واگذار شود و دولت فقط با وضع قوانین مناسب و دقّت در اجراى آنها، مصالح و منافع عموم را دنبال کند و فقط در منابعى که منافع ملّى مقتضى تصدّى دولت است یا امکان واگذارى به بخش خصوصى نیست، با رعایت اصول پیشگفته خود به استخراج و بهرهبردارى اقدام مىکند.
محور دوم: جلوگیرى از آلودگى محیط زیست
در ابتداى این بخش، اهتمام دین اسلام را به پاکیزگى طبیعت و حفظ محیط زیست برشمردیم؛ بنابراین بدیهى است که هر چه سبب از بین رفتن این زیبایى یا کم رنگ شدن آن شود، از نگاه اندیشه دینى ناروا، و در مواردى حرام و ضمانآور است؛ پس وظیفه هر انسانى در وهله اوّل و وظیفه دولت در وهله بعد، این است که در حفظ پاکیزگى محیط پیرامون خود بکوشند و از ارتکاب فعّالیتهاى آلاینده بپرهیزند. اصولاً وظایف دینى انسان در ارتباط خداوند، انسانها و طبیعت تدوین شده؛ یعنى برخى از تکالیف دینى و سفارشهاى اخلاقى، به منظور حفظ و تقویت رابطه انسان با آفریدگار او است و بعضى از آنها به رابطه او با دیگران ارتباط دارد؛ مانند خانواده، بستگان و سایر انسانها، و گروهى از آنها نیز در باره ارتباط او با طبیعت و جانوران و گیاهان است. بدیهى است هر چه رابطه انسان با معبودش نزدیکتر شود، درباره دو محور دیگر نیز اهتمام بیشترى خواهد داشت؛ یعنى انسان خداشناس و پرهیزگار هیچگاه به دیگران ستم نمىکند و در صدد تخریب طبیعت و آسیب رساندن به گونههاى گیاهى و جانورى نخواهد بود؛ همچنان که اهتمام و توجّه به دیگر انسانها و محیط زیست، به عبودیّت انسان افزوده، سبب نزدیکى بیشتر به خداوند مىشود.
نکته قابل توجّه این است که فعّالیتهاى انسان در طبیعت، بهگونهاى با رابطه او با انسانها مرتبط است؛ براى مثال، مثلاً هرگاه کسى آبى را آلوده کند، از یک طرف با دستور شرع درباره پاکیزگى آبها مخالفت کرده و از طرف دیگر سبب تضییع حقوق دیگران شده و اسباب اضرار به آنها را فراهم ساخته است. بهویژه اگر اثر این آلودگى فراگیر باشد و انسانهاى بسیارى از این نسل و نسلهاى بعد را شامل شود، به مراتب گناه آن بزرگتر خواهد بود.
دولت بر اساس اصل رفاه عمومى و به لحاظ این که داشتن محیطى پاکیزه از ضرورترین امور در رفاه است، وظیفه دارد زمینه انجام این مهم را فراهم سازد؛ بنابراین، یکى از اصول محورى در فعّالیتهاى دولت، پرهیز از آلودهسازى محیط در حدّ امکان است و در کنار آن نیز مکانهایى را مانند گردشگاهها، جنگلها وپارکها به منظور تفریح و آسایش مردم اختصاص دهد و آنها را از هر نوع آلودگى حفظ کند. همچنین در واگذارى منابع طبیعى جهت فعّالیت بخش خصوصى، همواره اصل، حفاظت از محیط مورد نظر است و باید با نظارتهاى مستمر و تنظیم ابزارهاى اجرایى مؤثّر در انجام آن بکوشد. همچنین در جایگاه مدافع حقوق همه مردم و جلوگیرى از ضرر رساندن به آنها، سایر فعّالیتهاى بخش خصوصى را همواره مورد نظارت دقیق قرار دهد.
در استفاده از ابزارهایى که در بخش پیشین جهت کاهش آلودگى برشمردیم، دو موضوع باید مورد توجّه باشد: موضوع اوّل سازگارى این روشها با مبانى و اصولى است که در این بخش به آنها اشاره کردیم؛ به طور مثال این روشها باید با اصل عدالت و انصاف سازگارى داشته باشند و سبب زیان بر فرد یا گروهى نشوند. نکته دیگر، توجّه به جنبه کارایى و عملى بودن این ابزارها با توجّه به وضع خاصّ کشور خودمان است.
به جهت این که توجّه به محیط زیست در فرهنگ دینى نیز پشتوانه غنى دارد، یکى از مؤثّرترین روشها، فرهنگ سازى در این زمینه و محسوس کردن تهدیدهاى جدّى ناشى از تخریب منابع براى مردم است؛ به گونهاى که خود مردم در این جهت پیشگام شده، ضمن این که رفتار خود را طبق این فرهنگ شکل مىدهند، درباره رفتار دیگران نیز بىتوجّه نباشند. در این باره همچنین تقویت فرهنگ امر به معروف و نهى از منکر و زمینهسازى جهت اجراى آن ضرورت دارد.
جهت دادن درست به الگوى مصرفى و پرهیز جدّى از اسرافها و ریخت وپاشها در سطح خُرد و کلان، یکى از محورهاى جدّى در مدیریت درست منابع زیستمحیطى و پرهیز از آلودهسازى محیط است؛ زیرا بیشترین تهدیدى که وجود دارد، از ناحیه مصرفگرایى است که به سرعت، طبیعت را از بین مىبرد.
رفتار دولت و دولتمردان در کنار سیاستگذارىهاى درست و جلب اعتماد مردم، یکى دیگر از محورهاى مورد تأکید است؛ زیرا تا وقتى مردم بین رفتار دولتمردان وسیاستهاى آنان هماهنگى نبینند، اعتمادشان جلب نمىشود و در این صورت، بهترین راهکارها هم مؤثّر نخواهد افتاد.
در این جهت دولت باید بکوشد فنآورى تمیز را در واحدهاى تحت پوشش خود گسترش داده، از ابزارهاى اقتصادى، چون مالیات و یارانه جهت تشویق بخش خصوصى به این کار استفاده کند. شفّاف بودن موارد مصرف مالیاتها و جریمههایى که به این منظور جمعآورى مىشود، در جلب اعتماد مردم و همدلى آنان مؤثّر است.
در مجموع با توجّه به این معیارهاى اقتصادى مطرح شده در بخش قبل و نیز اصول مذکور در این بخش، استفاده ترکیبى از برخى روشهاى حفظ محیط زیست، مانند گسترش فنآورى تمیز، استفاده از مشارکت مردم و نیز بهکارگیرى برخى از ابزارهاى اقتصادى چون مالیات و یارانه با لحاظ توجّه به موارد مصرف آنها سفارش مىشود.
پىنوشتها
________________________________________
1 عضو هیأت علمى دانشگاه تربیت مدّرس.
2 دانشجوى دکترى دانشگاه تربیت مدّرس.
3. ادوارد بونفو: آشتى انسان و طبیعت، ترجمه صلاح الدین محلاّتى، ص 265، مرکز نشر دانشگاهى تهران، سال 1375 ش.
4. کریستوفر جى. بارو: اصول و روشهاى مدیریت زیستمحیطى، برگردان مهدى اندرودى، نشر کنگره، 1380 ش، ص 213 ـ 217.
5. جرالد میر: مباحث اساسى اقتصاد توسعه، ترجمه غلامرضا آزاد، نشر نى، اوّل، 1378 ش، ص 79؛ و نیز ر.ک: احمد لواسانى: کنفرانس بینالمللى محیط زیست در ریو، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، اوّل: 1372 ش، ص 83 ـ 119؛ عبدالحسین آذرنگ: تکنولوژى و بحران محیط زیست، مؤسّسه انتشارات امیرکبیر، 1364 ش.
6 مثل درختان «بااُباب» در قارّه افریقا.
7. preservationists.
8. Conservationst.
9 Non Goverment Organization.
10. در این بخش از منابع ذیل استفاده شده است:
ـ کریستوفر جى. بارو: اصول و روشهاى مدیریت زیستمحیطى، ص 114، 115 و 230، 240.
ـ عسگر دیرباز و حسن دادگر: اسلام وتوسعه پایدار، مؤسّسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، سال 1380 ش.
ـ آر. ک. ترنر، دى. پیرس، اى. باتمن: اقتصاد محیط زیست، ترجمه سیاوش دهقانیان، عوض کوچکى و على کلاهى اهرى، انتشارات دانشگاه فردوسى مشهد، 1374 ش، ص 5، 14.
Sara Bruhn - Tysk, Mats Eklund "Environmental impact assesment - A tool for sustainabledevelopment", Jornal "Environmental Impact Assesment Review" V 22, (2002), PP. 129 - 144.
11. کریستوفر جى. بارو: اصول و روشهاى مدیرّیت زیستمحیطى، ص 200 ـ 197.
12. Roger Perman, Yue Ma, James Mcgilvray, Michael Common "Natural resources andenvironmental economics" Pearson educated limited, 1999, pp 6 - 8.
13. PNUE.
14. اینیاسى زاکس: بومشناسى و فلسفه توسعه، ترجمه سید حمید نوحى، مؤسّسه فرهنگى کیان، اوّل، 1373 ش، ص 58 ـ 59.
15. Nick Hanley, Jason F. Shgren, Ben Whith: Environmental Economics In Theory And Practice ,1997, pp 1 - 13.
16. احمد لواسانى: کنفرانس بینالمللى محیط زیست در ریو، ص 4.
17. Roger Perman, Yue Ma, James Mcgilvray, Michael Common "Natural resources andenvironmental economics" Pearson educated limited, 1999, pp 6 - 8.
18. Externality theory.
19. Public good.
20. General equilibriom.
21. Benefit-cost analisis.
22. John Eatwell, Murray Milgate, Peter Newman "The new palgrave a dictionary of economics" The Machmillan Press Limited, London, 1988.
23. Nick Hanley, Jason F. Shgren, Ben Whith: Environmental Economics In Theory And Practice, 1997, PP 1 - 13.
24. ا. پ. تیرل وال: رشد و توسعه، ترجمه منوچهر فرهنگ و فرشید مجاور حسینى، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، اوّل: 1378 ش، ص 490 و 491.
25. اینیاسى زاکس: بومشناس و فلسفه توسعه، ص 62 و 63.
26. گلدین یان و آلن وینترز ال.: اقتصاد توسعه پایدار، ترجمه غلامرضا آزاد و عبدالرضا رکنالدین افتخارى، تهران، شرکت چاپ و نشر بازرگانى، اوّل، 1379 ش، ص 19.
27. Technocentrism.
28. Ecocentrism.
29. آر.ک. ترنر، دى.پیرس و اى.باتمن: اقتصاد محیط زیست، ص 40 ـ 42.
30. اینیاسى زاکس: بومشناسى و فلسفه توسعه، ص 30.
31. آر.ک. ترنر، دى.پیرس و اى.باتمن: اقتصاد محیط زیست، ص 349؛ لوتار گوندلینگ، جى دبلیو هویسمان، اى. اى. هلپاپ و دیناشلتون: حقوق محیط زیست، ترجمه محمدحسن حبیبى، انتشارات دانشگاه تهران، اوّل، 1381، ص 251 ـ 257.
حسین صادقى: بررسى ابزارهاى اقتصادى کاهش آلودگى زیستمحیطى، معاونت اقتصادى و برنامهریزى سازمان مدیریت و برنامهریزى استان تهران، ص 72 و 73.
32. Eban S. Goodstein "Economics and environment" Lewis and Clark College, 1999, pp45 - 46.
33. Environmental Protection Agency.
34. Eban S. Goodstein, pp 62 - 63.
35. Ibid, pp 65 - 68.
36. Nick Hanley, Jason F. Shgren, Ben Whith: Environmental Economics In Theory And Practice, 1997, P 59.
37. آر.ک. ترنر، دى.پیرس و اى.باتمن: اقتصاد محیط زیست، ص 357 ـ 358.
38. یداللّه دادگر: مالیه عمومى و اقتصاد دولت، مؤسسه فرهنگى، هنرى بشیر علم و ادب، اوّل: 1378 ش، ص 112 ـ 114.
39. هاروى اس روزن: مالیه عمومى، عیناللّه علا، دانشکده امور اقتصادى، 1378، ص 114 ـ 112 ـ 219.
40. همان.
41. آر.ک. ترنر، دى.پیرس و اى.باتمن: اقتصاد محیط زیست، ص 359. و نیز ر.ک:
Eban S. Goodstein "Economics and environment" Lewis and Clark College, 1999.
42. Barganing solution.
43. کاظم صدر: توسعه اقتصادى پایدار، مجلّه نامه مفید، ش 17، ص 19 ـ 24.
44. Perman , PP 301 - 302.
45. Perman, PP 334 - 336.
46. حسین صادقى: بررسى ابزارهاى اقتصادى کاهش آلودگى زیستمحیطى، ص 72 و 73؛ ژاک ورنیه: محیط زیست، ص 134 و 136.
47. آر.ک. ترنر، دى.پیرس و اى.باتمن: اقتصاد محیط زیست، ص 355 ـ 354.
48. Reyer Grelagh, A. keyzer Michiel "Sustainability and the intergenerational distribution of natural resources entitlement, Jornal of "Public Economics" V 79, (2001).
Bovenberg, A.l., Heijdra, B.J., 1998. Environmental tax policy and intergenerational distribution. Jornal of "Public Economics" V 67, PP 1 - 24.
49. در این بخش، از منابع ذیل استفاده شده است:
1. عبداللّه جوادى آملى: انتظار بشر از دین (تحقیق محمدرضا مصطفىپور)، نشر اسراء، اوّل: 1380 ش، ص 191 و 210.
2. سید مصطفى محقق داماد: الهیات محیط زیست، نامه فرهنگستان علوم، ش 17، ص 7 و 30. و عسگر دیرباز و حسن دادگر: اسلام وتوسعه پایدار، مؤسّسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، سال 1380 ش، ص 41 و 47.
50. فصلت (41): 37.
51. جمعه (62): 1.
52. سجده (32): 7.
53. تغابن (64): 3.
54. مؤمنون (23): 14.
55. وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّیِّبَاتِ. اسراء (17): 70.
56. وَلاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا. اعراف (7): 56.
57. وَلاَ تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ. بقره (2): 60.
58. ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ. روم (30): 41.
59. وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْفَسَادَ. بقره(2): 205.
60. وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً. بقره (2): 30.
61. وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّهَا. بقره (2): 31.
62. هُوَ أَنشَأَکُم مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیَها. هود (11): 61.
63. نهجالفصاحة، تحقیق غلامحسن حیدرى، ج 2، ص 606، مؤسّسه انصاریان، قم، 1379 ش.
64. همان، ص 998.
65. همان، ج 1، ص 292.
66. همان، ج 2، ص 713.
67. همان، ج 1، ص 497.
68. بحارالانوار، ج 78، ص 234، ح 107.
69. همان، ج 75، ص 50.
70. وسائلالشیعه، ج 1، ص 325.
71. بحارالانوار، ج 74، ص 50.
72. الرحمن (55): 7، در ذیل این آیه، پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله فرمود: بالعدل قامت السموات و الارض (تفسیر صافى ذیل آیه مذکور).
73. سید محمد سرور الواعظ الحسینى: مصباح الاصول، تقریر ابحاث آیةاللّه خوئى، موسوعه الامام الخوئى، جزء 47، ص 600، مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئى، 1422 ق.
74. مصطفى تقىزاده انصارى: حقوق و منابع طبیعى، جنگل و مرتع، ش 43، ص 68.
75. این قاعده مستفاد از روایاتى است که در باب رهن وارد شده است. همچنین روایت نبوى مشهور «الخراج بالضمان» نیز بر آن دلالت دارد.
السیّد الیزدى: حاشیه المکاسب، نشر اسماعیلیان، الطبعة الاولى، 1378 ش؛ روایت نبوى، سنن بیهقى، ص 321؛ السنن الکبرى، 59، ص 321؛ احمد بن الحسین بن على البیهقى: دار الفکر، بیروت؛ و نیز ر.ک: وسایل، ج 12، ص 126، باب 5، کتاب الرهن، ح 6.
7
. براى اطّلاع بیشتر از شیوههاى بهرهبردارى از این منابع بهوسیله دولت اسلامى، ر.ک: سعید فراهانى: سیاستهاى اقتصادى در اسلام، ص 85، مؤسّسه نشر و اندیشه معاصر، 1381 ش.