اعتبار در حساب جارى مشارکتى، در بانکدارى بدون ربا
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
چکیده: یکى از نیازهاى واحد اقتصادى نیازهاى فورى و خارج برنامه است، در بانکدارى سنتى براى این منظور از تسهیلات اعتبار در حساب جارى استفاده مىشود. بانک باتعیین سقف اعتبارى براى مشتریان خاص، اجازه مىدهد در موارد نیاز از آن اعتبار استفاده کرده بعد از رفع مشکل در اولین فرصت - حداکثر سه ماه- اصل و فرع اعتبار را به بانک برگردانند، قبل از قانون بانکدارى بدون ربا این تسهیلات درنظام بانکى ایران جریان داشت و بیش از 14% تسهیلات بانکى را به خود اختصاص مىداد. بعد از اجراى قانون بانکدارى بدون ربا، به جهت ربوى بودن ماهیت اعتبار در حساب جارى از نظام بانکى حذف شد. لکن روشن است که این به معناى رفع مشکل واحدهاى اقتصادى نیست. ونیاز به اعتبار در حساب جارى همچنان به قوت خود باقى است. در این مقاله سعى شده است باتوجه به ضوابط فقهى، اقتصادى و شیوههاى پذیرفته شده بانکى پنج راه براى اعتبار در حساب جارى پیشنهاد شود. 1. اعتبار در حساب جارى مشارکتى به شیوه مصالحه بر سود مبنا 2. اعتبار در حساب جارى مشارکتى به شیوه خرید و فروش براساس سود مبنا 3. اعتبار در حساب جارى مشارکتى به شیوه انتظار سود واقعى 4. اعتبار در حساب جارى تنزیلى 5. اعتبار در حساب جارى براساس قرض بدون بهره و چنان که از اسم مقاله پیداست تأکید اصلى روى اعتبار در حساب مشارکتى است و راههاى چهارم و پنجم بر تکمیل و پرکردن خلأها مىباشد.متن
مقدّمه
یکى از نیازهاى مهمّ فعّالان اقتصادى به ویژه در زمینه تجارت و بازرگانى، نیازهاى مالى فورى، مقطعى و غیر قابل پیشبینى است. گاه تاجر، یا مدیر شرکت صنعتى یا سرپرست مؤسّسه کشاورزى به علل گوناگون چون شرکت در مزایده، خریدهاى فورى، پرداخت عیدى، تعمیر ماشینالات، خریدقطعات یدکى و پرداخت خسارت، به وجه نقد نیاز فورى پیدا مىکند. در این موارد اگر مؤسسهاى مالى چون بانک مشکل را حلّ کند، بنگاه مذکور مىتواند در مدّت زمان کوتاهى آن را باز پرداخت کند.
در بانکدارى متعارف، براى مشتریان مورد اعتماد، تسهیلاتى به صورت، اعتبار در حساب جارى در نظر مىگیرند.
به این بیان که بانک متناسب با توان مالى و عملکرد مشترى سقفى را به صورت حدّ اعتبار در حساب جارى در نظر مىگیرد وبه مشترى اعلان مىکند. مشترى در مواقع نیاز به وسیله حواله چک از آن اعتبار برداشته، نیاز مالى خود را تأمین مىکند؛ سپس در زمان مشخّص که به طور معمول کوتاه مدّت است، مبلغ برداشت شده را همراه با بهره آن به بانک بر مىگرداند(1).
پیش از اجراى عملیّات بانکى بدون ربا، تسهیلات اعتبار در حساب جارى در بانکهاى ایران رواج داشت و بیش از 14 درصد کلّ تسهیلات نظام بانکى را به خود اختصاص مىداد. پس از اجراى قانون عملیّات بانکى بدون ربا، این ابزار مالى مهم به طور رسمى از فعّالیّتهاى بانکى کشورمان حذف شد؛ در حالى که نیاز به آن باقى مانده و جاى آن را در فعّالیتهاى اقتصادى روزمرّه منابع غیر بانکى و غیر رسمى و به صورت ربوى با نرخهاى بسیار زیاد پرکردهاند. روشن است که ادامه این وضع، تبعات اقتصادى نامطلوبى را به دنبال داشته، به کارگیرى روشهاى غیر مشروع و غیر قانونى را توسعه مىدهد(2).
وجود تسهیلاتى به نام اعتبار در حساب جارى سبب مىشود تا فعّالان اقتصادى در مواقع نیازهاى فورى و مقطعى، به منابع مالى مورد نیاز به آسانى دست یابند و این، سبب رونق اقتصادى و توسعه بازار مىشود. نبود چنین تسهیلاتى در نظام بانکى کشور یکى از حالات ذیل را در پى دارد.
1. صاحبکاران اقتصادى در موارد لزوم نتوانند نیاز مالى خود را تأمین کنند؛ در نتیجه بنگاههاى اقتصادى با زیان یا کاهش چشمگیر سود مواجه مىشوند و این در بلند مدّت، فعالیتهاى اقتصادى را دچار بحران مىکند و مانع رشد و توسعه آنها مىشود.
2. صاحبکاران اقتصادى براى تأمین نیاز مالى مذکور به منابع غیر رسمى، غیر قانونى و غیر مشروع یعنى رباخواران و نزول خواران حرفهاى روى آورند و به نرخهاى بهره فاحش تن دهند. این وضعیت نیز افزون بر ضرر و زیان اقتصادى بنگاه، سبب گسترش بازارهاى غیر قانونى پول شده، به اقتصاد جامعه آسیب مىزند.
بنابر این ضرورت دارد محقّقان و صاحبنظران اقتصاد و پول و بانکدارى با تحقیق پىگیر، راهکارهاى مناسبى براى احیاى اعتبار در حساب جارى یا طرّاحى ابزار مناسب و جایگزین آن بیابند دراین مقاله سعى مىشود با بهرهگیرى از فقه اسلام و قانون عملیّات بانکدارى بدون ربا، راهکارهایى براى این منظور ارائه شود؛ امّا پیشاز بیان آن راهکارها جهت بهرگیرى از دانش و تجربه دیگران ابتدا ماهیّت فقهى اعتبار در حساب جارى بانکدارى متعارف رابررسى مىکنیم؛ سپس طرحهاى پیشنهادى از سوى اندیشهوران مسلمان براى احیاى این تسهیلات را نقد و بررسى مىکنیم و در پایان، راههاى پیشنهادى خود را ارائه مىدهیم.
ماهیّت فقهى اعتبار در حساب جارى در بانکدارى متعارف
در بانکدارى متعارف بانکها به مشتریان معتبر اجازه مىدهند تا مبلغ معیّنى بیش از موجودى خود، از منابع بانک استفاده کنند و به آن، حدّ اعتبار در حساب جارى مىگویند.وقتى بانک براى مشترى خاصّى اعتبار در حساب جارى در نظر مىگیرد، از جهت فقهى به او وعده قرض مىدهد و زمانى که مشترى با حواله چک از آن اعتبار استفاده مىکند، عقد قرض تحقّق مىیابد و مشترى متعهّد میشود در مدّت زمان معیّنى (حدّاکثر سه ماه) اصل پول قرض شده و بهره آن را به
بانک برگرداند. اصل و فرع چنین اعتباراتى از طریق فرمولهاى زیر محاسبه مىشود.
که در این فرمولها « A » مبلغى است که مشترى باید سرانجام به بانک برگرداند. « p » مبلغى است که به صورت اعتبار از بانک مىگیرد. « r » نرخ بهره « n » مدّت زمان استفاده از اعتبار و « p » سود بانک است؛ براى مثال اگر تاجرى با حواله کردن چکى مبلغ دهمیلیون ریال از اعتبار حساب جارى خود استفاده کند و پس از سه ماه (حداکثر فرصت) آن را به بانک برگرداند، با نرخ بهره 10 درصد، مبلغ نهایى و میزان سود بانک به قرار زیر خواهد بود.
با توجّه به ماهیّت قرار داد که قرض همراه با بهره است، از جهت فقهى این عملیات ربا و حرام خواهد بود(3) و در این قالب حقوقى در جمهورى اسلامى ایران قابل اجرا نیست و باید از قالبهاى حقوقى دیگرى استفاده کرد.
نقد و بررسى طرحهاى پیشنهادى براى اعتبار در حساب جارى
به جهت اهمیّت و ضرورت مسأله، طرحهاى گوناگونى براى احیاى اعتبار در حساب جارى از سوى کارشناسان پول و بانکدارى ارئه شده است. این طرحها گرچه در تبیین موضوع و ارائه راه حل، گامهاى مهمّى برداشتهاند، گاه به جهت مشکل فقهى و حقوقى و گاه بهجهت عدم ارائه مدل اجرایى قابل نقد وبررسى هستند. در این بخش از مقاله، براى استفاده از نکات مثبت و دورى از نکات منفى طرحهاى مذکور به بررسى سه مورد از آنها مىپردازیم.
1. اعطاى تسهیلات مضاربه عام براى مشتریان دائم
یکى از طرحهاى ارائه شده براى احیاى اعتبارى در حساب جارى، پیشنهاد جناب آقاى امیر اصلانى مدیر عامل پیشین بانکى ملّى ایران است که در سال 1372 در همایش بانکدارى اسلامى ارائه شده است(4). خلاصه پیشنهاد بدین قرار است:
درنظام بانکدارى بدون ربا گرچه براى نیازهاى گوناگون راههایى پیشبینى شده است، براى بعضى از نیازهاى مشتریان راهى ارائه نشده. یکى از این نیازها، نیازهاى فورى و کمبودهاى اتّفاقى و غیر قابل پیشبینى است. در وضعیّت فعلى، بانکها براى تأمین نیازهاى امور تجارى در هر مورد با استفاده از عقد مضاربه به نیاز مشتریان پاسخ مىگویند و طبق دستور العملها از مشتریان پرسیده مىشود چه کالاهایى را مىخرند؛ قیمت خرید وفروش چقدر است و ... ؛ یعنى بانک ناچار است همه اطّلاعات مندرج در آیین نامه را بررسى و احراز کند و این در بهترین وضعیّت به طور متوسّط، چهار روز وقت لازم دارد. حال آن که بازرگان یا صاحب واحد تولیدى در برخورد با بعضى از معاملات نیازمند است که تسهیلات بانکى در حساب جارىاش موجود باشد و با آن همانند پول نقد عمل کند. با دقّت در قانون بانکدارى بدون ربا مشخص مىشود که گرچه به عملیات بانکى وارد است، بر قانون بانکدارى بدون ربا وارد نیست و مىتوان با استفاده از همین قانون، نیاز پیشین را مرتفع کرد به این صورت که مشتریان بانک دو دستهاند: دسته اوّل مشتریان دائم بانک هستند؛ کسانى که باتوجّه به نوع و حجم عملیّات خود به دفعات متعدّد جهت دریافت تسهیلات گوناگون بانکى به بانک مراجعه مىکنند. دسته دوم مشتریان موردى هستند؛ کسانى که براى تأمین نیاز خاصّى چون خرید مسکن، اتومبیل به بانک مراجعه مىکنند و در طول دوره زندگیشان یک یا دو بار با بانک معامله مىکنند. روش عملى بانکها در وضعیّت کنونى این است که با هر دو دسته از مشتریان یکسان عمل مىکند و اصولاً با قطع نظر از مشترى هر مورد تقاضاى تسهیلات را از جهت اطّلاعات مورد نیاز، بررسى و نتیجه را اعلان مىکنند و روشن است که این وضعیّت براى مشتریان دائم نه لازم ونه مناسب است. پیشنهاد مىشود بانک با مطالعه کافى روى مشتریان دائم و بررسى صلاحیّتهاى کارى، حُسن شهرت، دارایىهاى منقول و غیرمنقول و اعتبار اسناد و وثایق، تسهیلات اعتبارى با سقف معیّنى براى مدّت زمان مشخّصى براى آنان در نظر گیرد و با آنان به صورت مضاربه رفتار کند . مشترى مىتواند از این تسهیلات به دو صورت استفاده کند: یا مانند معاملات مضاربه فعلى فقط در یک معامله به کارگیرد یا معاملات متعدّد انجام دهد. مکانیزم عمل به گونهاى است که مشترى هروقت چک صادر کند، حسابش بدهکار مىشود؛ بنابراین در آخر دوره، کلّ بدهکارىهاى حساب، مبالغى است که بانک به مشترى پرداخته است و بستانکار این حساب، مجموع معاملاتى است که با استفاده از تسهیلات جارى انجام شده است.(5)
نقد و بررسى
این پیشنهاد همانطور که خود نویسنده نیز معترف است، وارد جزئیات نشده و در حدّ طرح ایده کلّى است و جزئیات عملیّات، به کار دقیقتر نیاز دارد که براهل فن پوشیده نیست؛ امّا در همان حدّ ایده کلّى نیز مشکلاتى دارد.
اوّلاً این طرح اساس کار خود را روى عقد مضاربه قرار داده و این در حالى است که عقد مضاربه مطابق فقه اسلام به امور تجارى و بازرگانى اختصاص دارد و در عرصههاى صنعت، کشاورزى و خدمات بهکار نمىآید؛ در نتیجه؛ اعطاى تسهیلات اعتبار در حساب جارى به بخش خاصّ بازرگانى منحصر مىشود.
ثانیا طبق محتواى قرار داد مضاربه این قرار داد در جایى بهکار مىرود که کلّ سرمایه را بانک یا یک مؤسّسه مالى تأمین کند و تاجر فقط عامل باشد و شامل مواردى که بخشى از سرمایه را خود تاجر تأمین کند، نمىشود و این در حالى است که مطابق عرف صنعت بانکدارى، تسهیلات اعتبار در حساب جارى به آن گروه از مشتریان داده مىشود که بخش عمده سرمایه را دارند و در مواقع ضرور و غیر منتظره تصمیم به ترمیم یا تکمیل سرمایه گرفتهاند.
خلاصه اینکه استفاده از عقد مضاربه افزون بر اینکه عرصه این تسهیلات را به بخش بازرگانى منحصر مىکند، در آن بخش نیز مطابق عرف بانکدارى عمل نمىشود.
2. مضاربه جارى
دومین طرح که به طرح اوّل شباهت بسیارى دارد و آن را به عملیّاتى شدن نزدیک کرده، پیشنهاد آقاى دکتر علیرضا شیرانى مدیر عامل بانک سپه است. وى پس از طرح مسأله و اهمّیّت آن در توضیح پیشنهاد خود مىگوید(6):
مبناى این پیشنهاد، استفاده از نوع عام یا مطلق مضاربه است به این ترتیب که از طرف بانک، سرمایه نقدى که مقدار و میزان آن نیز به صورت یک خط اعتبارى مشخّص است، در اختیار مشترى قرار مىگیرد. مشترى در بدو امر، نوع فعّالیّت تجارى و سود مورد انتظار را پیشبینى مىکند و سهم بانک و مشترى، طىّ قراردادى از سود انتظارى مشخّص مىشود. مدّت خطّ اعتبارى به طور عام یک سال تعیین و در طول این مدّت مشترى مىتواند با استفاده از صدور چک بهصورت دستور پرداخت براى خرید کالا از خطّ اعتبارى در نظر گرفته شده بهطور یکجا یا به تدریج استفاده کند و با آن کالاهاى مورد نظر را بخرد و به محض فروشِ تمام یا بخشى از کالاها، وجه آن را به حساب خود واریز کند و بدون هیچ گونه معطّلى یا بوروکراسى ادارى مىتواند در هر لحظهاى که اراده کند و وضع مطلوبى را در بازار بیابد، تا سقف اعتبار تعیین شده، از خطّ اعتبارى استفاده کرده و سرانجام در پایان سال به تسویه حساب و تعیین سود حاصله هریک از دو طرفین مبادرت کند.
نقد و بررسى
این پیشنهاد اگر چه از جهت ماهیّت فقهى عین پیشنهاد اوّل است، به جهت شفّافیّت و به ویژه عملیّاتى کردن ایده که در مقاله مورد نظر آمده، به پیشنهاد اوّل مزیت دارد؛ امّا اشکالات محتوایى همچنان باقى است؛ یعنى این طرح مخصوص بخش بازرگانى بوده، به آن گروه از بازرگانان اختصاص دارد که هیچ سرمایهاى از خود نداشته و فقط بهصورت عامل کار مىکنند، به عبارت دیگر، این طرح در صورت توفیق چیزى در حدود پنج درصد از استفاده کننندگان تسهیلات اعتبار در حساب جارى را پوشش مىدهد. افزون بر اینکه در پیشنهاد یک ابهام اساسى وجود دارد و آن اینکه مشترى متعهّد مىشود پساز فروش کل یا بخشى از کالاها، وجوه آن را به حساب مذکور واریز کند و تا پایان سال به صورت مرتّب و جارى از آن حساب برداشت، و پس از فروش واریز کند و مقدار سود متناسب با تعداد دفعات عملیّات تجارى به وسیله آن سرمایه محاسبه شود؛ امّا در عمل هیچ راهى براى کنترل و ارزیابى نیست. ممکن است تاجرى با استفاده از آن سرمایه در هر ماه یا دو ماه یا چند ماه، یک یا چند عملیّات کامل تجارى انجام دهد؛ امّا سود آن را به حساب واریز نکند و در پایان سال مالى فقط تعدادى از دفعات (حدّاقل ممکن) را گزارش کند. به عبارت دیگر، براى طرّاحى تسهیلات اعتبار در حساب جارى باید از روش یا روشهایى استفاده کرد که استفاده کنندگان از تسهیلات ترجیح دهند در نخستین فرصت، اعتبار دریافتى را تسویه کنند.
3. سرمایه شناور
یکى از طرح هایى که موضوع را از زوایاى گوناگون بررسى و راهکار خوبى ارائه مىدهد، طرح آقایان دکتر مهدوى و دکتر بهمنى است(7). این طرح پس از تقسیم نیازهاى مالى بنگاههاى اقتصادى به نیازهاى متعارف (قابل پیش بینى و برنامه ریزى) و غیر متعارف (فورى و غیر قابل پیش بینى)، بیان مىکند که در بانکدارى سنّتى براى نیازهاى متعارف وام ربوى در شکل وجه نقد و براى نیازهاى فورى و اضطرارى، وام ربوى به صورت اعتبار در حساب جارى در اختیار واحدهاى اقتصادى قرار مىگیرد در عملیّات بانکدارى بدون ربا ابزارهایى براى نیازهاى متعارف وجود دارد؛ امّا آن ابزارها براى نیازهاى غیر متعارف بهکار نمىآید؛ زیرا کاربرد آنها مستلزم صرف وقت و معطّلى ادارى است که با نیازهاى فورى و اضطرارى تناسب ندارند؛ سپس به نقد و بررسى برخى روشها پرداخته، مىگوید: روشهاى دیگرى نیز براى تأمین مالى این قبیل نیازها، به نظر مىرسد که از لحاظ اقتصادى منطقى نیست؛ براى مثال، واحد اقتصادى مىتواند براى پوشش این نیازها، همواره ذخیره نقدى به میزان کافى نزد خود نگه دارد تا در اضطرار از آنها استفاده کند. به طور طبیعى، هزینه نگهدارى دائم و مستمر این قبیل ذخایر براى واحدهاى اقتصادى سنگین خواهد بود.
روش قرض ربوى از اشخاص ثالث براى کوتاه مدّت و با هزینه سنگین نیز نه وجاهت شرعى دارد و نه مقرون به صرفه است. براساس ضوابط فعلى بانکدارى بدون ربا، تأمین مالى نیازهاى غیر متعارف یا درواقع اعطاى تسهیلات اعتبار در حساب جارى فقط از طریق عقد قرض امکانپذیر است که براساس موازین اسلامى باید به صورت حسنه و بدون بهره باشد؛ یعنى نباید سودى روى این گونه اعتبارات اخذ کرد. به طور طبیعى تأمین نیازهاى مالى واحدهاى اقتصادى توانمند به این صورت نه منطق اقتصادى دارد ونه امکانپذیر به نظر مىرسد؛ زیرا بهکارگیرى بخش عمدهاى از منابع پسانداز جامعه به صورت قرض الحسنه موجب منافع بىمنطق براى گیرنده تسهیلات اعتبار و سبب متضرّر شدن بىمنطق تأمین کننده منابع مالى مىشود؛ و به همین دو دلیل اساسى، هیچ گاه چنین اندیشهاى نتوانسته جامه عمل بپوشد. در این طرح، اهتمام لازم بهکار خواهد رفت تا راه حلّ ریشهاى براى نارسایى مزبور به گونهاى ارائه شود تا شیوه عمل، هم منطق اقتصادى و عقلایى داشته وهم با موازین اسلامى تعارض نداشته و از لحاظ ضوابط بانکى نیز قابل قبول باشد.
آنان طرح پیشنهادى خود را که بر خرید و فروش بخشى از دارایىهاى بنگاه اقتصادى بین بنگاه و بانک مبتنى بوده و سبب مشارکت آن دو در سرمایه بنگاه مىشود تحت عناوین «سرمایه شناور» و «مشارکت گردان» چنین مطرح مىکنند: براى حلّ مشکل اعتبار در حساب جارى مىتوان از روش فروش بخشى از یک یا چند نوع دارایى واحد اقتصادى به بانک استفاده کرد و آن را موضوع «مشارکت گردان» بین بانک و واحد اقتصادى قرار داد به این بیان که میزان سرمایه واحد اقتصادى با توافق دو طرف، و میزان سهم سرمایه بانک در آن (مشارکت گردان) به صورت شناور تعیین مىشود و براساس آن سقف اعتبارى بانک براى واحد اقتصادى مشخّص مىشود. پس از آن، هر وقت واحد اقتصادى به پول نقد نیاز یابد، بانک به میزان لازم، سرمایه «مشارکت گردان» را مىخرد؛ در نتیجه سهم بانک در «مشارکت گردان» افزایش مىیابد و هر وقت واحد اقتصادى با مازاد منابع مواجه شد، بخشى از سهم الشرکه بانک در «مشارکت گردان» را بازخرید مىکند و سهم بانک کاهش مىیابد. این اقدام سبب صرفه جویى فراوان در نگهدارى منابع مالى براى واحدهاى اقتصادى شده سودآورى آنها را افزایش مىدهد.
نکته پایانى و اساسى طرح پیشنهادى، تعیین قیمت خرید و فروش سهم الشرکه بانک از «مشارکت گردان» و شکلگیرى سود بانکى از عملیّات مذکور است. وى بیان مىکند که براى برآورد قیمت، مبانى گوناگونى وجود دارد که مىتوان قیمت بازار ،قیمت توافقى، قیمت ارزیابى، قیمت جایگزین و سرانجام قیمت تمام شده به اضافه سود ( Cost plus ) را نام برد. سادهترین روش برآورد قیمت و بهتبع آن، برآورد سود بانک مىتواند بر مبناى قیمت تمام شده به اضافه سود ( Cost plus ) باشد. در این روش، فرض مىشود که سود مورد مشارکت بهطور تقریبى متناسب با گذشت زمان تحقّق مىیابد. بر مبناى این فرض، بر آورد قیمت فروش و سود از طریق فرمول زیر خواهد بود.
P = U ×Q + 1 ) Mark - up(
که در آن « P » قیمت کل فروش، « U » قیمت واحد سرمایه، « Q » تعداد واحد سرمایه «up - Mark » نرخ سودى است که بین بانک و واحد اقتصادى توافق مىشود.
نقد و بررسى
طرح پیشنهادى در مقایسه با دو طرح پیشین کاملتر و جامعتر است و اشکالات آنها را ندارد و شامل بخشهاى مختلف اقتصادى چون بازرگانى، صنعت، کشاورزى و خدمات مىشود و از جهت سهم سرمایه نیز کاملاً شناور است و واحد اقتصادى را با تمام نیازهاى سرمایهاى پوشش مىدهد و به جهت همین، مزایا در طرح پیشنهادى خودمان نیز از آن استفاده خواهیم کرد؛ امّا از جهات گوناگون جاى نقد و بررسى دارد.
1. این طرح فقط آن گروه از واحدهاى اقتصادى را که داراى حساب سرمایه منظم بوده و در هر مقطعزمانى سرمایه معلوم و مشخّصى دارند شامل مىشود و قابل اجرا در واحدهاى تولیدى و تجارى کوچک و شخصى که حساب سرمایه دقیق ندارند، نیست، و تعداد این قبیل مشتریان کم نیست؛ براى مثال، تاجرى که براى پرداخت برات یا خرید غیر منتظره به منبع مالى فورى و موقّت نیاز یافته و از آن طرف سرمایه کلّ بنگاه خود و نسبت منبع مذکور با آن را نمىداند نمىتواند از این روش استفاده کند.
2. اگر نرخ سود توافقى « Mark - up » نرخى است که قیمت خرید و بازخرید را در ابتداى معامله معیّن مىکند، بطورى که بصورت دقیق معلوم مىکند که بانک در ابتداى دوره (موقع استفاده از تسهیلات اعتبار در حساب جارى) هر واحد سرمایه را به چه قیمتى مىخرد و پس از مدّت مشخّصى، به چه قیمت قطعى به واحد اقتصادى مىفروشد و بانک، مشترى را به باز خرید در مدّت مقرّر با نرخ معیّن ملزم کند، معامله از داد و ستد سهم سرمایه و مشارکت در سرمایه خارج شده، ماهیت قرض ربوى مىیابد. گویا بانک در قالب خرید و فروش، مبلغى را به واحد اقتصادى پرداخته؛ سپس آن مبلغ را همراه با مبلغى اضافه پس مىگیرد و خرید و فروش، حقیقت خود را از دست داده ابزار و صورتى براى قرض ربوى مىشوند.
3. در ابتداى طرح ادّعا شد که اعطاى تسهیلات اعتبار در حساب جارى در قالب قرض بدون بهره هیچ منطق اقتصادى ندارد؛ در حالى که در طرح پیشنهادى نشان مىدهیم در بعضى موارد نهتنها قالب قرض بدون بهره منطق اقتصادى دارد، بلکه یگانه راه حلّ است.
طرح پیشنهادى براى اعتبار در حساب جارى
پیش از ارائه طرح و راههاى پیشنهادى، بیان چند موضوع که در تبیین طرح مهم است، ضرورت دارد.
موارد نیاز به اعتبار در حساب جارى
مصادیق عمده نیازهاى غیر متعارف (فورى و غیر قابل پیش بینى) واحدهاى اقتصادى که در بانکدارى سنّتى از طریق تسهیلات اعتبار در حساب جارى تأمین مالى مىشوند، عبارتند از(8):
1. نیاز مالى براى شرکت در مزایده تجارى؛
2. نیاز مالى براى خریدهاى تجارى غیر منتظره؛
3. کسرى پیش آمده براى پرداخت فورى حقوق و دستمزد؛
4. کسرى پیش آمده براى خرید مواد اولیّه خارج از برنامه یا قیمت پیشبینى شده؛
5. نیار مالى براى خریدهاى غیر منتظره قطعات یدکى، ماشین آلات؛
6. خریدهاى فورى ادارى؛
7. فوریّتهاى پیش آمده براى پرداخت عوارض، حقوق گمرکى و ... ؛
8. کسرى پرداخت بروات، سفتهها، چکها و ... ؛
9. کسرى در جریان نقدى بنگاه به دلیل ضعف مدیریت مالى یا نوسانات ناگهانى در بازار
ویژگىهاى نیازهاى غیر متعارف
نیازهاى غیر متعارف، فورى غیر قابل پیش بینى و غیر منتظره هستند، و در نتیجه منحصر به فرد بوده، قابل ضابطهمند کردن دقیق نیستند؛ امّا ویژگىهاى مشترکى دارند که توجّه به آنها در طرّاحى و ساخت ابزارهاى مالى رهگشا است. ویژگىهاى مهمّ این نیازها عبارتند از(9):
1. فورى بودن نیازها: نظر به اینکه نیازهاى غیر متعارف خارج از محدوده پیشبینى و به صورت اضطرارى، ناگهانى و فورى بروز مىکنند، تأمین مالى آنها نیز راه حلّ فورى را مىطلبد.
2. کوتاه مدّت بودن نیازها: غالب واحدهاى اقتصادى از جهت ساختار مالى چنان طرّاحى مىشوند که بتوانند حوادث غیر منتظره را پس از سپرى شدن مدّت زمان کوتاهى جبران کنند و به وضعیّت عادى و قابل برنامهریزى درآورند.
براین اساس، واحدهاى اقتصادى توانایى دارند وجوه دریافتى از بانک براى تأمین مالى نیازهاى فورى را در کوتاه مدت به بانک مسترد دارند.
3. نداشتن ماهیّت تجارى: نظربه اینکه این قبیل نیازها به صورت کسرى مقطعى و کوتاه مدّت و به صورت اضطرارى بروز مىکند، به طور عام به وسیله وجه نقد تأمین مالى مىشود و قابلیت تأمین به صورت سایر اموال و دارایىها را ندارد.
4. محدود بودن مبلغ نیاز: در مقایسه با نیازهاى متعارف که بهطور معمول مبالغ قابل توجّه و منطقى داشته و از طریق ابزارهاى متعارف، قابل تأمین مالى هستند، این نیازها بهطور عام به صورت مبالغ کم و به ندرت بهصورت مبالغ بزرگ بروز مىکنند؛ از این جهت، تأمین مالى آنها در شکل تسهیلات متعارف مقرون بهصرفه نیست.
ضوابط اساسى ابزارهاى پیشنهادى
با توجّه به نیاز جدّى نظام بانکى براى طرّاحى ابزارهاى مناسب جهت اعتبار در حساب جارى، انتظار است، طرحها و راهکارهاى گوناگونى از سوى کارشناسان پول و بانکدارى اسلامى ارائه شود. توجّه به مصادیق نیازهاى غیر متعارف واحدهاى اقتصادى ویژگىهاى آنها، راهنماى خوبى براى پیشنهادات است؛ کما اینکه در طراحى آن ابزارها، لازم است ضوابطى رعایت شود. مهمترین آن ضوابط عبارتند از:
1. انطباق با ضوابط فقهى: ابزارهایى که در نظام بانکى بدون ربا ارائه مىشوند، باید با موازین فقهى منطبق باشند وگرنه در مقام اجرا، مشکل قانونى یافته، متوقّف مىشوند.
2. انطباق با اهداف اقتصاد اسلامى: کمترین انتظارى که از ابزارهاى مالى وجود دارد، این است که سود آنها نشأت گرفته از فعّالیت واقعى و مفید اقتصادى بوده، سبب گسترش عدالت توزیعى شود.
3. داشتن منطق اقتصادى: مطالعه مصادیق نیازهاى غیر متعارف واحدهاى اقتصادى که براى تسهیلات اعتبار در حساب جارى در نظر گرفته مىشوند، نشان مىدهد که این تسهیلات در اختیار گروهى از فعّالان اقتصادى قرار مىگیرد که گرچه در کوتاه مدّت نیاز مالى یافتهاند این نیاز زودگذر و براى بهدست آوردن سود بیشتر و توسعه بنگاه اقتصادى است و با روشهاى اعطاى تسهیلات بانکى خیر خواهانه چون اعطاى قرضالحسنه تناسب ندارد؛ بنابراین باید ابزارهاى مالى چنان طرّاحى شود که بانک در عین تلاش براى حّل مشکل اقتصادى واحد اقتصادى بهفکر کسب سود براى بانک هم باشد؛ البتّه این بدان معنا نیست که لزوما هر معامله بانکى، سود مستقیمى داشته باشد - گرچه اولویت در این است - بلکه مقصود این است که بانک در سایه چنین تسهیلاتى ولو به صورت غیر مستقیم منتفع شود.
4. تطابق با ملاکهاى بانکى: ابزار بانکى، افزون بر جواز شرعى ومنطق اقتصادى، باید قابلیت اجرا در چارچوب معیارها و ملاکهاى بانکى را هم داشته باشد به این معناکه نمىتوان براى اجراى هر ابزارى، ساختار هندسى و شکل کارى بانکها را تغییر داد؛ بنابراین، هر ابزار پیشنهادى باید بتواند با آیین نامههاى اجرایى، روشهاى متعارف حسابدارى، سیستم نظارت وکنترل بانکى تطابق داشته باشد و بر همین اساس، ابزارهایى که بانک را به تصدّى مستقیم فعّالیتهاى اقتصادى مىکشانند نمىتوانند در وضعیّت کنونى با موفقیت اجرا شوند.
راههاى پیشنهادى
در این مقاله براى اعتبار در حساب جارى پنج شیوه و راه حلّ پیشنهاد مىشود، که براساس عقود شرکت، تنزیل و قرض بدون بهره طرّاحى شدهاند. این شیوهها مستقل از هم مىباشند و در عین حال مىتوانند به صورت مکمل هم استفاده شوند. ابتدا راه حلهاى سه گانهاى را که براساس عقد شرکت طراحى شدهاند معرفى مىکنیم.
1. اعتبار در حساب جارى براساس عقد شرکت
1ـ1. ماهیت فقهى اعتبار
بانک براى آن گروه از مشتریان حساب جارى که داراى واحد اقتصادى موفّق بوده و انضباط مالى قابل قبولى دارند حدّى را به صورت اعتبار در حساب جارى تعیین مىکند و با مشترى قرار مىگذارد هر وقت او چکى را به بانک حواله کرد، از آن اعتبار استفاده کند. بانک با پرداخت چک به میزان پرداخت شده مالک بخشى از دارایى واحد اقتصادى شده، به تناسب آن مبلغ در مقایسه با کلّ سرمایه، در واحد اقتصادى و سود آن شریک مىشود. و هر زمان که مشترى، اعتبار دریافتى را به بانک برگرداند، بانک حاضر است مشارکت را به پایان رساند. روشن است که در این روش، سهم سود بانک از سود سالانه واحد اقتصادى به مبلغ و مدّت زمان استفاده از اعتبار بستگى خواهد داشت؛ در نتیجه، استفاده از اعتبار در حساب جارى به این روش، ماهیت عقد شرکت است و سود بانک نیز حاصل فّعالیّت اقتصادى شرکت خواهد بود. جزئیات تقسیم سود و بیان فهم آن در شیوههاى عملیّاتى مىآید.
1ـ2. شیوههاى عملیّاتى اعتبار در حساب جارى براساس عقد شرکت
براى اعطاى اعتبار در حساب جارى براساس عقد شرکت، شیوههاى عملیّاتى گوناگونى را مىتوان در نظر گرفت. دراین قسمت از مقاله به بیان سه شیوه که در کیفیّت محاسبه و وصول سود بانک متفاوت هستند مىپردازیم.
1ـ2ـ1. شیوه مصالحه بر سود مبنا
در این شیوه، بانکها مىتوانند با لحاظ سود متوسّط کلّ اقتصاد و سود متوسّط تسهیلات اعطایى بانکها، به آن گروه از مشتریان حساب جارى که در سهسال گذشته (براى مثال) سودشان بالاتر از سود مبنا(10) بوده و در معاملات بانکى سابقه مطلوبى دارند اعلام کند که با رعایت ضوابط بانک مرکزى، در حدّ یک درصد کلّ سرمایه واحد اقتصادى، تسهیلات اعتبار در حساب جارى مشارکتى مىدهد. مشترى واجد شرایط با مراجعه به بانک و تحویل اسناد و مدارک موردنیاز به بانک، تقاضاى اعتبار در حساب جارى مىکند. بانک پس از بررسى و موافقت با وى قرار مىگذارد که هروقت واحد اقتصادى مذکور از محلّ اعتبار، چکى را به بانک حواله کند، تقاضاى مشارکت از بانک را کرده است و بانک با پرداخت چک تقاضا را پذیرفته و به میزان مبلغ چک در دارایى بنگاه شریک مىشود، و به صورت «رویّه» بانکى اعلان مىدارد اگر مشترى اعتبار مذکور را برگرداند، بانک شرکت را به پایان خواهد رساند. با حلّ مشکل واحد اقتصادى و باز پرداخت مبلغ مذکور مشارکت به پایان مىرسد و مالکیّت بانک بر بخشى از دارایى بنگاه از بین مىرود. بدیهى است بانک به میزان اعتبار و مدّت زمان استفاه از آن، در سود بنگاه مذکور سهیم شده است و براى استیفاى آن مىتواند از روش مصالحه بر سود مبنا استفاده کند به این معنا که بانک و مشترى مصالحه مىکنند که مشترى به تناسب مبلغ و مدّت استفاده، سهم سود بانک را براساس سود مبنا به صورت علىالحساب بپردازد و بهطور موقّت معامله را تسویه کنند و باهم قرار مىگذارند در پایان دوره مالى و زمان حسابرسى سود و زیان واحد اقتصادى، اگر معلوم شود سود بانک بیشتر از مبلغ مذکور بوده، بانک،، مازاد سهم خود را به واحد اقتصادى هبه کند و اگر واحد اقتصادى بااستناد به مدارک معتبر اثبات کند که سهم بانک کمتر از سود علىالحساب بوده، بانک متعهّد شود مازاد را به واحد اقتصادى برگرداند؛ براى مثال، بانک ملّى ایران اعلان مىکند در سال 1382 براى آن دسته از بنگاههاى اقتصادى که نرخ سود سرمایه آنها براى سالهاى 79 تا 81 بالاتر از 24 درصد بوده و در معاملات بانکى خوشحساب هستند، در حدّ یک درصد سرمایه بنگاه، تسهیلات اعتبار در حساب جارى مشارکتى مىپردازد.
شرکت خودروسازى با سرمایه صدمیلیارد ریال به بانک مراجعه، و درخواست اعتبار مىکند. بانک با بررسى اسناد و مدارک اصل سرمایه و سود سالهاى مذکور با گرفتن وثیقههاى معتبر در حدّ یکمیلیارد ریال براى شرکت اعتبار درنظر مىگیرد. اگر شرکت، چکى به مبلغ پانصدمیلیون صادر واز اعتبار مذکور به مدّت یک ماه استفاده کند، بانک با پرداخت وجه چک به مدّت یکماه در اصل سرمایه و سود شرکت شریک مىشود. وقتى شرکت پول را به بانک برمى گرداند، بانک با دریافت آن، مشارکت را ابطال، و سود علىالحساب خود را براساس سود مبنا از طریق فرمول زیر محاسبه و دریافت مىکند.
سپس بانک با شرکت خودروسازى قرار مىگذارد اگر نرخ سود سال 1382 شرکت بیش از 24 درصد بود در نتیجه، سهم سود بانک بیش از رقم دهمیلیون ریال شد، بانک مازاد سود خود را به شرکت مىبخشد ونیازى به ارائه اسناد و مدارک نیست و اگر سود شرکت کمتر از 24 درصد باشد، شرکت حق دارد با اسناد و مدارک معتبر، مابهالتفاوت سود علىالحساب (دهمیلیون ریال) را از بانک دریافت کند.
روشن است که این شیوه براى یک مرتبه نیست، و بنگاههاى اقتصادى داراى اعتبار، با رعایت سقف اعتبار مىتوانند چندین بار از محلّ اعتبار استفاده کرده، دوباره آنرا برگردانند.
1ـ2ـ2. شیوه خرید و فروش بر اساس سود مبنا
در این شیوه نیز بانکها بالحاظ سود مبنا به مشتریان موفق(11) اعلام مىکنند که در حدّ یک درصد کلّ سرمایه واحد اقتصادى، تسهیلات اعتبار در حساب جارى مشارکتى مىدهند. مشترى داراى شرایط، با مراجعه به بانک و تحویل اسناد، تقاضاى اعتبار مىکند. بانک پس از بررسى و موافقت با وى قرار مىگذارد که هر وقت واحد اقتصادى مذکور از محل اعتبار، چکى را به بانک حواله کند، به معناى فروش نسبتى از دارایى واحد اقتصادى به بانک است و پرداخت چک از طرف بانک، معناى خرید آن نسبت از دارایى واحد اقتصادى از طرف بانک را دارد وقتى بانک چک را پرداخت، مالک آن نسبت از دارایى و احد اقتصادى شده، شریک آن به شمار مىآید؛ سپس بانک به صورت «رویّه» عملى اعلام مىدارد: بنگاههایى که از تسهیلات اعتبارى استفاده مىکنند مىتوانند پس از رفع مشکل مالى، سهمالشرکه بانک را از بانک بخرند. بانک باتوجّه به مبلغ و مدّت زمان استفاده از اعتبار و باتوجّه به سود مبنا، رقمى را بهصورت منفعت به قیمت خرید افزوده، سهمالشرکه خود را به بنگاه مىفروشد. توجیه شرعى و اقتصادى این منفعت بهاین است که وقتى بانک بخشى از دارایى بنگاه را مىخرد و به اندازه مدّت زمان استفاده بنگاه از اعتبار، مالک آن بخش از دارایى مىشود، ارزش دارایى مذکور متناسب با گذشت زمان و سود بنگاه افزایش مىیابد بهاین دلیل بانک حق دارد دارایى خود را به قیمتى بالاتر از قیمت خرید بفروشد و بنگاه مذکور نیز براى اینکه در پایان دوره مالى شریکى به نام بانک، بخشى از سود را تصاحب نکند، حاضر است سهم الشرکه بانک را با قیمت بالاتر بخرد.
اگر مثال پیشین را در این شیوه اجرا کنیم، بانک ملّى با پرداخت چک پانصدمیلیونى، بخشى از دارایى شرکت خودروسازى (طبق مثال نصف یک درصد، 200/1) را به قیمت پانصدمیلیون خریده، به آن نسبت مالک دارایى و شریک شرکت مىشود. پس از یک ماه، اگر شرکت بخواهد اعتبار مذکور را برگرداند، بانک سهمالشرکه خود را به قیمت بیشترى که براساس مبلغ اوّلیّه (پانصد میلیون)، نرخ سود مبنا و مدّت زمان مالکیّت تعیین مىشود، به شرکت مىفروشد قیمت جدید از طریق فرمول زیر محاسبه مىشود.
بدیهى است که این شیوه نیز به یک مرتبه اختصاص ندارد و واحد اقتصادى مىتواند با رعایت سقف اعتبار، مرتّب از این محل استفاده کند.
ضمانت اجرا
در بانکدارى سنّتى، در عملیّات اعتبار در حساب جارى، استفاده کننده تسهیلات مىکوشد براى فرار از هزینه بهره بیشتر در نخستین فرصت ممکن با بانک تسویه حساب کند. افزون براینکه هر نوع کوتاهى در بازپرداخت اعتبار، و جهه مشترى را مخدوش، و در مراحل بعد، گرفتن اعتبار را با مشکل مواجه مىکند و این دو دست بهدست هم داده، ضمانت اجرایى خوبى براى بازپرداخت به موقع (کوتاه مدّت) اعتبار در حساب جارى فراهم مىآورد. در شیوههاى پیشنهادى نیز مطلب همینطور است. در شیوه مصالحه بر سود مبنا، مشترى احساس مىکند هر چه مدّت زمان مشارکت بانک طولانى شود، سهم سود بانک نیز از جهت رقم افزایش مىیابد؛ در نتیجه یکى از اقلام هزینهاى بنگاه بالا مىرود؛ چنان که در شیوه خرید وفروش نیز بنگاه مىبیند هرچه زمان استفاده از اعتبار طولانى شود، قیمت بازخرید سهمالشرکه بانک بیشتر خواهد شد و به تبع آن، هزینه بنگاه افزایش خواهد یافت. و درست همانند بانکدارى سنّتى، مشترى احساس مىکند اگر نتواند در کوتاهمدت تسویهحساب کند، وجهه اعتبارى بنگاه نزد بانک مخدوش، و در نوبتهاى دیگر، استفاده از اعتبار در حساب جارى با مشکل مواجه مىشود. افزون براین، دو نکته حائز اهمّیّت وجود دارد که ضمانت اجرایى عملیّات اعتبار در جارى مشارکتى را افزایش مىدهد.
1. از توضیحات پیشین معلوم شدکه سود مبنا به طور معمول کمتر از سود متوسّط بنگاه است؛ بنابراین بنگاه مىداند که اگر تسویه حساب بانک را تا آخر سال مالى به تأخیر بیندازد، باید براى بانک نیز به نسبت سرمایهاش سود واقعى بپردازد و این مستلزم تحمّل هزینه بیشتر است.
2. بانکها مىتوانند با استفاده از مبناى فقهى که مىگوید: اگر در شرکتى سرمایه یکى از شرکا ویژگى خاصّى داشت که نوعى امتیاز بهشمار مىآمد مىتواند نسبت سود بالاترى را شرط کند و اگر بقیّه شرکا توافق کنند، موقع تقسیم سود، شریک مذکور سهم بیشترى به نسبت سرمایه خواهد برد،(12) اینجا نیز بانک در جایگاه شریک مىتواند شرط کند اگر مشترى تاپایان سال مالى به یکى از دو روش پیشگفته تسویه حساب نکرد، بانک در مقایسه با سرمایههاى دیگر با ضریب 2/1 یا هر ضریب دیگر، در تقسیم سود شرکت خواهد کرد.
1ـ2ـ3. شیوه انتظار سود واقعى
در این شیوه نیز بانک با در نظر گرفتن اعتبار در حساب جارى مشارکتى براى مشتریان موفّق و پرداخت چک آنها، در مالکیّت بخشى از دارایى بنگاه و به تبع آن در سرمایه و سود بنگاه شریک مىشود. پس از سپرى شدن مشکل، بنگاه اصل مبلغ اعتبار استفاده شده را به بانک برمىگرداند و مشارکت را به پایان مىبرد و همین «رویّه» را تا پایان سال مالى چند بار تکرار مىکند. پساز پایان سالمالى و روشن شدن سود واقعى بنگاه بانک به تناست مبالغ استفاده شده از اعتبار و مدّت زمان آنها، در سود بنگاه شریک مىشود و از سود واقعى بنگاه ـ هر چقدر باشد ـ استفاده مىکند. بدیهى است در این شیوه نیز هرچه بنگاه مذکور در بازپرداخت اعتبار کوتاهى کند و زمان آنها طولانى شود، سود بانک از محلّ آنهابیشتر و به تبع آن، هزینه بنگاه افزایش مىیابد؛ بنابراین بنگاه ترجیح مىدهد براى حفظ وجهه اعتبارى و کاهش هزینههاى بنگاه در نخستین فرصت اعتبار دریافتى را برگرداند. در این شیوه نیز بانک مىتواند از اهرم فشار نسبت سود بیشتر استفاده کند بهاین معنا که با بنگاه مربوط توافق مىکند اگر بنگاه هریک از اعتبارات دریافتى را حدّاکثر تا سهماه از تاریخ دریافت تسویه کند، بانک در پایان سال مالى، موقع تسویه حساب به بنگاه تخفیف داده، بهجاى ضریب مثلاً 2/1 از ضریب 1 استفاده مىکند.
اگر مثال شرکت خودروسازى را براى این شیوه تطبیق کنیم، بانک اعتبار، تا سقف یکمیلیارد ریالى در اختیار شرکت قرار مىدهد. شرکت با حواله چک از محلّ آن حساب برداشت مىکند و هرزمان مازادى داشت، اعتبار استفاده شده را به بانک بر مىگرداند و این فرایند را چند بار تا پایان سال مالى ادامه مىدهد. اگر فرض کنیم شرکت در سه نوبت به ترتیب مبالغ یک میلیارد، پانصد میلیون و چهارصدمیلیون ریال را برداشت و به ترتیب یکماه، دوماه و چهارماه از آن استفاده کرده باشد و در پایان سال مالى معلوم سود که سود شرکت 30 درصد بوده است، سود بانک از محلّ سود واقعى به ترتیب زیر محاسبه خواهد شد.
2. اعتبار در حساب جارى بر اساس عقد تنزیل (خرید و فروش دین)
2ـ1. ماهیّت فقهى اعتبار
تنزیل، نقد کردن طلب مدّت دار در معاملات تجارى است. گاهى مشترى توان پرداخت قیمت کالا را به صورت نقد ندارد و کالا را نسیه مىخرد و در مقابل، سفتهاى مدّت دار به فروشنده مىدهد. حال اگر فروشنده بخواهد به هر دلیلى زودتر از سررسید سفته به وجه نقد دست یابد مىتواند با مراجعه به بانک و کم کردن مقدارى از وجه آن، سفته مذکور را تنزیل و وجه نقد دریافت کند و بانک در سررسید به بدهکار (مشترى کالا) مراجعه کرده وجه سفته را وصول مىکند. مبلغ کم شده که به آن نزول مىگویند، سود بانک از این معامله است که متناسب با نرخ سود بازار (در بانکدارى متعارف، نرخ بهره بانکى) و مدّت زمان باقى مانده تا سررسید سفته است؛ براى مثال اگر خردهفروشى از یک کارخانه بهارزش دهمیلیون ریال خرید نسیه کرده، یک سفته سهماهه بپردازد و کارخانه بخواهد آن را در بانک تنزیل کند، بانک از زیر مقابل آن را تنزیل مىکند.
که در آن رابطه « A » ارزش فعلى سفته، « P » ارزش اسمى سفته، « r » نرخ سود و « n » مدّت زمان باقى مانده تا سررسید سفته است. اگر نرخ سود 24 درصد باشد، ارزش سفته تنزیلى و سود بانک برابر است با:
مشهور فقیهان شیعه، عملیّات تنزیل سفته نزد شخص ثالث (مثل بانک) را در صورتى که سفته حقیقى باشد (در مقابل خرید نسیه واقعى باشد)، از مصادیق بیع دین (فروش دین) دانسته و مجاز مىشمرند(13)؛ ولى برخى از بزرگان چون حضرت امام خمینى(14) قدسسره و آیتاللّه خامنهاى(15) فروش سفته و برات را به شخص ثالث به کمتر از مبلغ اسمى جایز نمىدانند. حال اگر بخواهیم براساس فتواى مشهور فقیهان در مسأله تنزیل عمل کنیم مىتوان راه حلّ دیگرى براى اعتبار در حساب جارى براساس عقد تنزیل مطرح کرد.
2ـ2. شیوه عملیّاتى اعتبار در حساب جارى براساس عقد تنزیل
در این شیوه، بانک با شناسایى مشتریان موفقّ به آنان اعلان مىکند که براى آن دسته از مشتریان موفّق که داراى اسنادمالى حقیقى (ناشى از معامله واقعى) مدّتدار هستند، متناسب با عملکرد حساب جارى آنها، اعتبار تنزیلى باز مىکند. وقتى مشترى تقاضاى اعتبار مىکند، بانک حدّ اعتبار او را تعیین، و درخواست اسناد مالى مدّتدار مىکند. مشترى به مبلغ اعتبار، سفته و برات در اختیار بانک به تناسب مبلغ چک و باتوجّه به نرخ سود عملیات بانکى و مدّت سفتهها و براتها، بخشى از سفته و براتها را تنزیل کند، و چک مورد نظر را بپردازد. اگر سر رسید سفته طولانى باشد و مشکل مشترى برطرف شده باشد، مشترى مىتواند به بانک مراجعه، و خرید سفته تنزیل شده را درخواست کند. در این صورت، بانک به همان روشى که سفته مدّت دار را خریده بود، به مشترى مىفروشد و این روش تا سررسید سفته مىتواند چندین بار تکرار و بین بانک و مشترى خرید و فروش شود و روشن است که هرچه زمان به سررسید سفته نزدیک شود، ارزش فعلى سفته به ارزش اسمى نزدیک مىشود، و سود به صفر گرایش مىیابد؛ براى مثال اگر بانکى براى یک واحد اقتصادى در حدّ دهمیلیون ریال اعتبار در حساب جارى تنزیلى باز کند، آن واحد مىتواند با تحویل سفتهاى به ارزش حدّ اعتبار، در خواست اعتبار کند. بانک با توجّه به مدّت زمان سفته و نرخ سود بانکى اعلان مىدارد که براى تنزیل آن، حدّاکثر تاچه میزان مىتواند چک بنویسد. اگر نرخ سود بانکى 24 درصد و سررسید سفته، سهماهه باشد، بانک اعلان مىکند (طبق محاسبه گذشته) که آن واحد اقتصادى مىتواند تاسقف نهمیلیونو چهارصد هزار ریال چک بنویسد. وقتى واحد اقتصادى چک را نوشت، بانک سفته مذکور را تنزیل کرده، چک را مىپردازد. حال اگر بانک و مشترى تا سررسید صبر کنند، بانک پس از سهماه، مبلغ اسمى سفته (دهمیلیون ریال) را وصول کرده، ششصد هزار ریال سود مىبرد؛ امّا اگر مشترى براى مثال پس از یکماه حاضر به برگرداندن اعتبار مذکور به بانک باشد، خرید سفته از بانک را درخواست مىکند. ارزش فعلى سفته تنزیلى و سود جدید از رابطه مذکور محاسبه مىشود.
همینطور اگر پس از یکماه مشترى بخواهد سفته مذکور را دوباره پیش بانک تنزیل کند، از طریق رابطه پیشین سفته را به نهمیلیون و هشتصدهزار ریال فروخته، از بانک پول نقد مىگیرد ـ چک حواله کرده از اعتبار تنزیلى برداشت مىکند ـ و دوباره بانک به مبلغ دویستهزار ریال از محل تنزیل جدید سود مىبرد.
2ـ3. مشتریان اعتبار در حساب جارى تنزیلى
1. مؤسّسات تولیدى، خدماتى که محصولات خود را مدّتدار فروخته اسناد مالى (سفته) مدّتدار مىگیرند.
2. تاجران و عمده فروشانى که کالاها را بهصورت نسیه به خردهفروشان فروخته، اسناد مالى و مدّت دار مىگیرند.
3. فروشگاههاى کالاهاى بادوام که گاه کالاها را به صورت نسیه فروخته، از مشتریان اسناد مالى مدّت دار مىگیرند.
4. اشخاص حقیقى که گاه املاک و کالاهاى بادوام (منزل، مغازه، زمین، اتومبیل و ...) خود را بهصورت مدّتدار فروخته، اسناد مالى مىگیرند.
2ـ4. ملاحظات اعتبار در حساب جارى تنزیلى
یک. چنانکه گذشت، روش اعتبار در حساب جارى تنزیلى، به تبع خود تنزیل از جهت فقهى محلّ اختلاف است و فقط آن گروه از مشتریان بانک مىتوانند از این روش استفاده کنند که مرجع تقلید آنها تنزیل را جایز مىداند.
دو. فقیهان معتقد به جواز تنزیل، فقط اسناد حقیقى (سفتهاى که بابت خرید کالا بهصورت نسیه پرداخت مىشود) را قابل تنزیل مىدانند؛ بنابراین بانک تنزیل کننده باید به حقیقى بودن سند اطمینان داشته باشد.
سه. سفتهاى که مشترى بدون پشتوانه معامله واقعى، امضا کرده، در اختیار بانک مىگذاردـ ولو مربوط به خود او نباشد و از دیگرى بگیردـ سفته صورى یا دوستانه نامیده مىشود که تنزیل آن جایز نیست و در حقیقت چنین سفته هایى ماهیّت فروش دین را ندارند ـ چون در واقع دینى در کار نیست ـ بلکه ماهیّت قرض با بهره را دارند که ربا است به این معنا که در واقع مشترى مبلغى را از بانک قرض کرده؛ سپس د ر برابر اصل و فرع آن سفته مىدهد. بانکها باید از جریان چنین سفته هایى جلوگیرى کنند؛ چرا که ممکن است خیلى از معاملات ربوى را در قالب تنزیل سفتههاى صورى انجام داد و شاید همین امر باعث شده تا عملیّات تنزیل در بانکدارى بدون ربا جمهورى اسلامى ایران متوقّف شود با اینکه به تصویب شوراى پول و اعتبار و شوراى نگهبان رسیده بود و مدّتى نیز به آن عمل مىشد. بهنظر مىرسد با یافتن راهکارهاى مناسب براى تشخیص سفتههاى حقیقى از صورى بتوان این ابزار را به کار گرفت.
چهار. در عملیّات تنزیل بهصورت متعارف، مشترى تنزیل کننده، پشت سفته را به صورت ضمانت امضا مىکند و متعهد مىشود در صورت عدم پرداخت بدهکار، مشترى تنزیل کننده، وجه سفته را به بانک مىپردازد. از آنجا که این معنا از ضمانت (ضمانت عرفى) با اطلاق ضمانت شرعى (نقل ذمّه) تفاوت دارد، لازم است پشت سفتههاى تنزیلى با آوردن همین عبارت، (در صورت عدم پرداخت بدهکار، پرداخت و جه سفته را ضمانت مىکنم) امضا و ضمانت شود.
3. اعتبار در حساب جارى براساس عقد قرض بدون بهره
3ـ1. ماهیّت فقهى اعتبار
آسانترین روش براى اعطاى اعتبار در حساب جارى، استفاده از قرار داد قرض بدون بهره است. بانک براى مشتریان خاص که توضیح آنها مىآید، پساز اعتماد و اطمینان و گرفتن وثیقههاى لازم، حدّ خاصّى را در نظر گرفته، به مشترى اعلان مىدارد و در حساب جارى وى منظور مىدارد. مشترى هروقت از آن اعتبار استفاده کرد؛ یعنى چکى نوشته به بانک حواله کرد، به معناى گرفتن قرض بدون بهره از بانک خواهد بود و طبق قرار داد متعهّد مىشود حدّاکثر در زمان مشخّصى (براى مثال سه ماه) قرض خود را به بانک برگرداند.
همانند سایر قرضهاى بدون بهره، بانک مىتواند در مقابل ارائه چنین خدمتى، کار مزد عملیّات بانکى دریافت کند؛ امّا باید دقّت شود که این کار مزد بهواقع، اجرت کار باشد، نه هزینه استفاده از پول و اعتبار بانکى.
3ـ2. مشتریان اعتبار در حساب جارى قرضى
باتوجّه به اینکه این نوع اعتبار در حساب جارى سبب مىشود بخشى از منابع بانک به صورت قرض بدون بهره در اختیار مشترى قرار گیرد و براى بانک سود نداشته باشد، به نظر مىرسد، که این روش، منطق اقتصادى نداشته، براى نظام بانکى قابل قبول نخواهد بود؛ امّا در عین توجّه به منطق اقتصادى مىتوان ادّعا کرد که اعتبار در حساب جارى به این روش براى خصوص مشتریان ذیل نه تنها منطقى، بلکه در مواردى یگانه راهحل است. به عبارت دیگر، اعتبار در حساب جارى براى مشتریان ذیل، گرچه براى بانک بهصورت مستقیم سود ندارد، به صورت غیر مستقیم، سبب بالارفتن سود بانک مىشود.
1. شرکتهاى سهامى که بانک از سهامداران عمده آن شرکت است؛ بهطورى که هر استفاده از اعتبار در حساب جارى و افزایش سود شرکت، افزایش سود بانک نیز به شمار مىآید.
2. فعّالیّتها و بنگاههاى اقتصادى که بانک از طریق مشارکت مدنى، و مضاربه، در آنها سرمایه گذارى قابل توجّه دارد؛ بهطورى که افزایش سود بنگاه، افزایش سود بانک بهشمار مىآید.
نکته قابل توجّه اینکه نسبت به این نوع بنگاهها بانک مىتواند زمان انعقاد قرار داد مشارکت مدنى یا مضاربه بهجهت اعطاى امتیاز استفاده از تسهیلات اعتبار در حساب جارى قرضى، درصد بیشترى از تقسیم سود براى سهم سرمایه خود درخواست کند.
3. اشخاص حقیقى فعّال و خوش حسابى که بهطور متعارف، مانده قابل توجّهى در حساب جارى خود دارند. بانکها براى تشویق چنین افرادى به افزایش موجودى حساب جارى و بالا بردن ثبات آن، متناسب با متوسّط مانده حساب جارى، حدّ اعتبار در نظر مىگیرند. روشن است که این شیوه از جهت مقدار و مدّت باید چنان کارشناسى شود که در مجموع، سبب افزایش مانده خالص حساب جارى شود.
3ـ3. ضمانت اجرا
از آنجاکه استفاده از تسهیلات اعتبار جارى به روش قرض بدون بهره، هیچ هزینهاى براى استفاده کننده از تسهیلات ندارد ـ جز کارمزد که به طور معمول ناچیز است ـ مشترى خواهد کوشید در بالاترین حد ممکن از این اعتبار استفاد کند و هر چه مىتواند در بازپرداخت آن طول دهد و این دو با منطق بانک ناسازگار است؛ امّا با تدابیر راهکارهایى مىتوان این نگرانىها را از بین برد یا به حدّاقل رساند.
اوّلاً. بانک با تعیین سقف اعتبار و حدّاکثر زمان استفاده به مشترى اعلان مىکند که استمرار این اعتبار براى دفعات بعد به رعایت اصول بانکى منوط است و چون مشترى دوست دارد به طور پیوسته این امتیاز را داشته باشد، بهصورت منطقى در رعایت و نشان دادن خوشحسابى خود مىکوشد.
ثانیا. بانک با گرفتن وثیقههاى معتبر و کوتاه مدّت (همانند سایر تسهیلات بانکى) به اعطاى تسهیلات اقدام مىکند و هر زمان احساس کرد که مشترى در رعایت اصول بانکى قصور دارد، از آنها استفاده مىکند.
مقایسه شیوههاى پیشنهادى و گزینش بهترین آنها
در این مقاله، سه شیوه اعتبار در حساب جارى مشارکتى با عنوانهاى «مصالحه بر سود مبنا»، «خرید و فروش براساس سود مبنا» و «انتظار سود واقعى» و یک شیوه اعتبار در حساب جارى تنزیلى و یک شیوه اعتبار در حساب جارى قرض بدون بهره پیشنهاد شد. اگر بخواهیم این شیوههاى پنج گانه را از جهت ضوابط اساسى انطباق با ضوابط فقهى، انطباق با اهداف اقتصاد اسلامى، داشتن منطق اقتصادى و انطباق با ملاکهاى بانکى مقایسه و در وضعیّت کنونى بهترین را برگزینیم، بهصورت خلاصه مىتوان چنین گفت:
1. شیوه مصالحه بر سودمبنا، با ضوابط فقهى و منطق اقتصادى انطباق کامل دارد و در محاسبه سود، بانک گرچه بنا را بر مصالحه و گرفتن سود علىالحساب مىگذارد، بانک متعهّد مىشود که اگر سود واقعى از سود مبنا کمتر باشد، مابهالتفاوت را بپردازد؛ در نتیجه هم از جهت تحقّق اهداف اقتصاد اسلامى و هم از جهت روشهاى عملیّاتى بانکى در حدّ متوسّط ارزیابى مىشود؛ چون روشهاى فعلى عملیاتى بانک، با گرفتن سود مشخّص و اتمام معامله سازگارند، نه با مصالحه و انتظار پایان دوره.
2. شیوه خرید و فروش براساس سودمبنا، با ضوابط فقهى و منطق اقتصادى انطباق کامل دارد؛ چنان که با روشهاى عملیاتى بانکى نیز بهطور کامل منطبق است؛ ولى چون سود بانک با قطع نظر از سود واقعى بنگاه و به صورت مشخّص تعیین مىشود، در تحقّق اهداف اقتصاد اسلامى ضعیف است.
3. شیوه انتظار سود واقعى، با ضوابط فقهى و منطق اقتصادى و اهداف اقتصادى اسلامى بهطور کامل سازگارى دارد؛ امّا در تطابق با روشهاى عملیاتى بانکى ضعیف است؛ چون سود بانک معیّن نبوده، کاملاً به سود واقعى بنگاه بستگى دارد.
4. شیوه تنزیل، در انطباق با ضوابط فقهى مشکل دارد و برخى از فقیهان آن را مجار نمىدانند. از جهت منطق اقتصادى و انطباق با عملیّات بانکى کامل؛ ولى در تحقّق اهداف اقتصادى اسلام نیز ضعیف است.
5. شیوه قرض بدون بهره، از جهت انطباق با ضوابط فقهى و تحقّق اهداف اقتصادى اسلام و تطابق با روشهاى عملیّاتى بانکى کامل است؛ امّا به جهت نداشتن سود بانکى، منطق اقتصادى ندارد.
جدول مقایسه شیوههاى اعتبار در حساب جارى با ضوابط اساسى
شیوه/میزان انطباق ضوابط فقهى اهداف اقتصاد اسلامى منطق اقتصادى عملیّات بانکى
مصالحه بر سود مبنا کامل متوسّط کامل متوسّط
خرید و فروش با سود مبنا کامل ضعیف کامل کامل
انتظار سود واقعى کامل کامل کامل ضعیف
تنزیل ضعیف ضعیف کامل کامل
قرض بدون بهره کامل کامل ضعیف کامل
حال با توجّه به مطالب پیشین و با توجّه به روشهاى رایج عملیّات بانکى کشور که درپى معامله با ارقام و مبالغ مشخّص و معیّن هستند. براى اعتبار در حساب جارى مناسب است از شیوه خرید و فروش بر اساس سود مبنا آغاز کنند؛ امّا بهتر این است با طرّاحى راهکارها و روشهاى محاسباتى به سمت شیوه مصالحه بر سودمبنا و درنهایت به سمت شیوه انتظار سود واقعى حرکت کنند؛ چرا که شیوه انتظار سود واقعى، هم با موازین فقهى و منطق اقتصادى تطابق کامل دارد و هم در تحقّق اهداف اقتصاد اسلامى، کاملتر است و یگانه مشکل آن، نبود روشهاى عملیّاتى بانکى است؛ امّا به شیوههاى تنزیل و قرض بدون بهره باید به دید تکمیلى نگریست؛ یعنى در مواردى که نمىتوان از شیوههاى مشارکتى استفاده کرد؛ مثل مواردى که متقاضىِ اعتبار یا اصلاً واحد اقتصادى ندارد یا واحد اقتصادىاش به گونه است که از جهت سرمایه و نسبت سود قابل محاسبه و اعلام به بانک نیست؛ ولى در حدّ اعتبار در حساب جارى قابل اعتماد هست.
پىنوشتها:
________________________________________
1. ایرج توتونچیان: اقتصاد پول و بانکدارى مؤسسه تحقیقاتى پولى و بانکى، 1375 ش، ص 294.
2. مجموعه مقالات دوازدهمین همایش بانکدارى اسلامى، علیرضا شیرانى، مؤسسه عالى بانکدارى، 1380 ش، ص 170.
3. سیّدعبّاس موسویان: بانکدارى اسلامى مؤسّسه تحقیقات پولى و بانکى، ویرایش دوم، 1380 ش، ص 19 و 60 .
4. مجموعه مقالات چهارمین سمینار بانکدارى اسلامى، اسداللّه امیر اصلانى، مؤسّسه عالى بانکدارى، 1372 ش، ص 157، باتلخیص.
5. براى توضیح بیشتر، ر . ک: اصل مقاله، مجموعه مقالات چهارمین سمینار بانکدارى اسلامى، ص 157 ـ 162.
6. آنچه اینجا مىآید، خلاصه طرح او است. براى اصل آن، ر . ک: مجموعه مقالات دوازدهمین همایش بانکدارى، اسلامى علیرضاشیرانى، ص 169 ـ 178.
7. مجموعه مقالات دوازدهمین همایش بانکدارى اسلامى، سیّد حسین مهدوى، مؤسّسه عالى بانکدارى، 1380 ش، ص 15 ـ 141.
8. مجموعه مقالات دوازدهمین همایش بانکدارى اسلامى، ص 123.
9. همان، ص 124. (با اقتباس و تلخیص)
10 سود مبنا، رقم خاصّى است که نظام بانکى یا هر بانک بهطور جداگانه با مطاله سود متوسّط اقتصاد، سود متوسط تسهیلات بانکى و کشش بازار بهدست مىآورد.
11 مقصود از مشتریان موفّق، آن گروه از مشتریان حساب جارى هستند که در سه سال مالى گذشته سودشان بالاتر از سود مبنا بوده است و در معاملات بانکى سابقه مطلوبى دارند.
12. روح اللّه موسوى خمینى [امام]: تحریر الوسیله، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1416 ق، ج 1، ص 575، کتاب شرکت، مسأله 10.
13. رساله توضیح المسائل مراجع عظام تقلید، مسأله خرید و فروش سفته.
14. روحاللّه موسوى خمینى [ امام ]: استفتاءات جدید، ج 2، ص 175 و 176.
15. سیدعلى خامنهاى: دررالفوائد فى اجوبة القائد ص 85.
یکى از نیازهاى مهمّ فعّالان اقتصادى به ویژه در زمینه تجارت و بازرگانى، نیازهاى مالى فورى، مقطعى و غیر قابل پیشبینى است. گاه تاجر، یا مدیر شرکت صنعتى یا سرپرست مؤسّسه کشاورزى به علل گوناگون چون شرکت در مزایده، خریدهاى فورى، پرداخت عیدى، تعمیر ماشینالات، خریدقطعات یدکى و پرداخت خسارت، به وجه نقد نیاز فورى پیدا مىکند. در این موارد اگر مؤسسهاى مالى چون بانک مشکل را حلّ کند، بنگاه مذکور مىتواند در مدّت زمان کوتاهى آن را باز پرداخت کند.
در بانکدارى متعارف، براى مشتریان مورد اعتماد، تسهیلاتى به صورت، اعتبار در حساب جارى در نظر مىگیرند.
به این بیان که بانک متناسب با توان مالى و عملکرد مشترى سقفى را به صورت حدّ اعتبار در حساب جارى در نظر مىگیرد وبه مشترى اعلان مىکند. مشترى در مواقع نیاز به وسیله حواله چک از آن اعتبار برداشته، نیاز مالى خود را تأمین مىکند؛ سپس در زمان مشخّص که به طور معمول کوتاه مدّت است، مبلغ برداشت شده را همراه با بهره آن به بانک بر مىگرداند(1).
پیش از اجراى عملیّات بانکى بدون ربا، تسهیلات اعتبار در حساب جارى در بانکهاى ایران رواج داشت و بیش از 14 درصد کلّ تسهیلات نظام بانکى را به خود اختصاص مىداد. پس از اجراى قانون عملیّات بانکى بدون ربا، این ابزار مالى مهم به طور رسمى از فعّالیّتهاى بانکى کشورمان حذف شد؛ در حالى که نیاز به آن باقى مانده و جاى آن را در فعّالیتهاى اقتصادى روزمرّه منابع غیر بانکى و غیر رسمى و به صورت ربوى با نرخهاى بسیار زیاد پرکردهاند. روشن است که ادامه این وضع، تبعات اقتصادى نامطلوبى را به دنبال داشته، به کارگیرى روشهاى غیر مشروع و غیر قانونى را توسعه مىدهد(2).
وجود تسهیلاتى به نام اعتبار در حساب جارى سبب مىشود تا فعّالان اقتصادى در مواقع نیازهاى فورى و مقطعى، به منابع مالى مورد نیاز به آسانى دست یابند و این، سبب رونق اقتصادى و توسعه بازار مىشود. نبود چنین تسهیلاتى در نظام بانکى کشور یکى از حالات ذیل را در پى دارد.
1. صاحبکاران اقتصادى در موارد لزوم نتوانند نیاز مالى خود را تأمین کنند؛ در نتیجه بنگاههاى اقتصادى با زیان یا کاهش چشمگیر سود مواجه مىشوند و این در بلند مدّت، فعالیتهاى اقتصادى را دچار بحران مىکند و مانع رشد و توسعه آنها مىشود.
2. صاحبکاران اقتصادى براى تأمین نیاز مالى مذکور به منابع غیر رسمى، غیر قانونى و غیر مشروع یعنى رباخواران و نزول خواران حرفهاى روى آورند و به نرخهاى بهره فاحش تن دهند. این وضعیت نیز افزون بر ضرر و زیان اقتصادى بنگاه، سبب گسترش بازارهاى غیر قانونى پول شده، به اقتصاد جامعه آسیب مىزند.
بنابر این ضرورت دارد محقّقان و صاحبنظران اقتصاد و پول و بانکدارى با تحقیق پىگیر، راهکارهاى مناسبى براى احیاى اعتبار در حساب جارى یا طرّاحى ابزار مناسب و جایگزین آن بیابند دراین مقاله سعى مىشود با بهرهگیرى از فقه اسلام و قانون عملیّات بانکدارى بدون ربا، راهکارهایى براى این منظور ارائه شود؛ امّا پیشاز بیان آن راهکارها جهت بهرگیرى از دانش و تجربه دیگران ابتدا ماهیّت فقهى اعتبار در حساب جارى بانکدارى متعارف رابررسى مىکنیم؛ سپس طرحهاى پیشنهادى از سوى اندیشهوران مسلمان براى احیاى این تسهیلات را نقد و بررسى مىکنیم و در پایان، راههاى پیشنهادى خود را ارائه مىدهیم.
ماهیّت فقهى اعتبار در حساب جارى در بانکدارى متعارف
در بانکدارى متعارف بانکها به مشتریان معتبر اجازه مىدهند تا مبلغ معیّنى بیش از موجودى خود، از منابع بانک استفاده کنند و به آن، حدّ اعتبار در حساب جارى مىگویند.وقتى بانک براى مشترى خاصّى اعتبار در حساب جارى در نظر مىگیرد، از جهت فقهى به او وعده قرض مىدهد و زمانى که مشترى با حواله چک از آن اعتبار استفاده مىکند، عقد قرض تحقّق مىیابد و مشترى متعهّد میشود در مدّت زمان معیّنى (حدّاکثر سه ماه) اصل پول قرض شده و بهره آن را به
بانک برگرداند. اصل و فرع چنین اعتباراتى از طریق فرمولهاى زیر محاسبه مىشود.
که در این فرمولها « A » مبلغى است که مشترى باید سرانجام به بانک برگرداند. « p » مبلغى است که به صورت اعتبار از بانک مىگیرد. « r » نرخ بهره « n » مدّت زمان استفاده از اعتبار و « p » سود بانک است؛ براى مثال اگر تاجرى با حواله کردن چکى مبلغ دهمیلیون ریال از اعتبار حساب جارى خود استفاده کند و پس از سه ماه (حداکثر فرصت) آن را به بانک برگرداند، با نرخ بهره 10 درصد، مبلغ نهایى و میزان سود بانک به قرار زیر خواهد بود.
با توجّه به ماهیّت قرار داد که قرض همراه با بهره است، از جهت فقهى این عملیات ربا و حرام خواهد بود(3) و در این قالب حقوقى در جمهورى اسلامى ایران قابل اجرا نیست و باید از قالبهاى حقوقى دیگرى استفاده کرد.
نقد و بررسى طرحهاى پیشنهادى براى اعتبار در حساب جارى
به جهت اهمیّت و ضرورت مسأله، طرحهاى گوناگونى براى احیاى اعتبار در حساب جارى از سوى کارشناسان پول و بانکدارى ارئه شده است. این طرحها گرچه در تبیین موضوع و ارائه راه حل، گامهاى مهمّى برداشتهاند، گاه به جهت مشکل فقهى و حقوقى و گاه بهجهت عدم ارائه مدل اجرایى قابل نقد وبررسى هستند. در این بخش از مقاله، براى استفاده از نکات مثبت و دورى از نکات منفى طرحهاى مذکور به بررسى سه مورد از آنها مىپردازیم.
1. اعطاى تسهیلات مضاربه عام براى مشتریان دائم
یکى از طرحهاى ارائه شده براى احیاى اعتبارى در حساب جارى، پیشنهاد جناب آقاى امیر اصلانى مدیر عامل پیشین بانکى ملّى ایران است که در سال 1372 در همایش بانکدارى اسلامى ارائه شده است(4). خلاصه پیشنهاد بدین قرار است:
درنظام بانکدارى بدون ربا گرچه براى نیازهاى گوناگون راههایى پیشبینى شده است، براى بعضى از نیازهاى مشتریان راهى ارائه نشده. یکى از این نیازها، نیازهاى فورى و کمبودهاى اتّفاقى و غیر قابل پیشبینى است. در وضعیّت فعلى، بانکها براى تأمین نیازهاى امور تجارى در هر مورد با استفاده از عقد مضاربه به نیاز مشتریان پاسخ مىگویند و طبق دستور العملها از مشتریان پرسیده مىشود چه کالاهایى را مىخرند؛ قیمت خرید وفروش چقدر است و ... ؛ یعنى بانک ناچار است همه اطّلاعات مندرج در آیین نامه را بررسى و احراز کند و این در بهترین وضعیّت به طور متوسّط، چهار روز وقت لازم دارد. حال آن که بازرگان یا صاحب واحد تولیدى در برخورد با بعضى از معاملات نیازمند است که تسهیلات بانکى در حساب جارىاش موجود باشد و با آن همانند پول نقد عمل کند. با دقّت در قانون بانکدارى بدون ربا مشخص مىشود که گرچه به عملیات بانکى وارد است، بر قانون بانکدارى بدون ربا وارد نیست و مىتوان با استفاده از همین قانون، نیاز پیشین را مرتفع کرد به این صورت که مشتریان بانک دو دستهاند: دسته اوّل مشتریان دائم بانک هستند؛ کسانى که باتوجّه به نوع و حجم عملیّات خود به دفعات متعدّد جهت دریافت تسهیلات گوناگون بانکى به بانک مراجعه مىکنند. دسته دوم مشتریان موردى هستند؛ کسانى که براى تأمین نیاز خاصّى چون خرید مسکن، اتومبیل به بانک مراجعه مىکنند و در طول دوره زندگیشان یک یا دو بار با بانک معامله مىکنند. روش عملى بانکها در وضعیّت کنونى این است که با هر دو دسته از مشتریان یکسان عمل مىکند و اصولاً با قطع نظر از مشترى هر مورد تقاضاى تسهیلات را از جهت اطّلاعات مورد نیاز، بررسى و نتیجه را اعلان مىکنند و روشن است که این وضعیّت براى مشتریان دائم نه لازم ونه مناسب است. پیشنهاد مىشود بانک با مطالعه کافى روى مشتریان دائم و بررسى صلاحیّتهاى کارى، حُسن شهرت، دارایىهاى منقول و غیرمنقول و اعتبار اسناد و وثایق، تسهیلات اعتبارى با سقف معیّنى براى مدّت زمان مشخّصى براى آنان در نظر گیرد و با آنان به صورت مضاربه رفتار کند . مشترى مىتواند از این تسهیلات به دو صورت استفاده کند: یا مانند معاملات مضاربه فعلى فقط در یک معامله به کارگیرد یا معاملات متعدّد انجام دهد. مکانیزم عمل به گونهاى است که مشترى هروقت چک صادر کند، حسابش بدهکار مىشود؛ بنابراین در آخر دوره، کلّ بدهکارىهاى حساب، مبالغى است که بانک به مشترى پرداخته است و بستانکار این حساب، مجموع معاملاتى است که با استفاده از تسهیلات جارى انجام شده است.(5)
نقد و بررسى
این پیشنهاد همانطور که خود نویسنده نیز معترف است، وارد جزئیات نشده و در حدّ طرح ایده کلّى است و جزئیات عملیّات، به کار دقیقتر نیاز دارد که براهل فن پوشیده نیست؛ امّا در همان حدّ ایده کلّى نیز مشکلاتى دارد.
اوّلاً این طرح اساس کار خود را روى عقد مضاربه قرار داده و این در حالى است که عقد مضاربه مطابق فقه اسلام به امور تجارى و بازرگانى اختصاص دارد و در عرصههاى صنعت، کشاورزى و خدمات بهکار نمىآید؛ در نتیجه؛ اعطاى تسهیلات اعتبار در حساب جارى به بخش خاصّ بازرگانى منحصر مىشود.
ثانیا طبق محتواى قرار داد مضاربه این قرار داد در جایى بهکار مىرود که کلّ سرمایه را بانک یا یک مؤسّسه مالى تأمین کند و تاجر فقط عامل باشد و شامل مواردى که بخشى از سرمایه را خود تاجر تأمین کند، نمىشود و این در حالى است که مطابق عرف صنعت بانکدارى، تسهیلات اعتبار در حساب جارى به آن گروه از مشتریان داده مىشود که بخش عمده سرمایه را دارند و در مواقع ضرور و غیر منتظره تصمیم به ترمیم یا تکمیل سرمایه گرفتهاند.
خلاصه اینکه استفاده از عقد مضاربه افزون بر اینکه عرصه این تسهیلات را به بخش بازرگانى منحصر مىکند، در آن بخش نیز مطابق عرف بانکدارى عمل نمىشود.
2. مضاربه جارى
دومین طرح که به طرح اوّل شباهت بسیارى دارد و آن را به عملیّاتى شدن نزدیک کرده، پیشنهاد آقاى دکتر علیرضا شیرانى مدیر عامل بانک سپه است. وى پس از طرح مسأله و اهمّیّت آن در توضیح پیشنهاد خود مىگوید(6):
مبناى این پیشنهاد، استفاده از نوع عام یا مطلق مضاربه است به این ترتیب که از طرف بانک، سرمایه نقدى که مقدار و میزان آن نیز به صورت یک خط اعتبارى مشخّص است، در اختیار مشترى قرار مىگیرد. مشترى در بدو امر، نوع فعّالیّت تجارى و سود مورد انتظار را پیشبینى مىکند و سهم بانک و مشترى، طىّ قراردادى از سود انتظارى مشخّص مىشود. مدّت خطّ اعتبارى به طور عام یک سال تعیین و در طول این مدّت مشترى مىتواند با استفاده از صدور چک بهصورت دستور پرداخت براى خرید کالا از خطّ اعتبارى در نظر گرفته شده بهطور یکجا یا به تدریج استفاده کند و با آن کالاهاى مورد نظر را بخرد و به محض فروشِ تمام یا بخشى از کالاها، وجه آن را به حساب خود واریز کند و بدون هیچ گونه معطّلى یا بوروکراسى ادارى مىتواند در هر لحظهاى که اراده کند و وضع مطلوبى را در بازار بیابد، تا سقف اعتبار تعیین شده، از خطّ اعتبارى استفاده کرده و سرانجام در پایان سال به تسویه حساب و تعیین سود حاصله هریک از دو طرفین مبادرت کند.
نقد و بررسى
این پیشنهاد اگر چه از جهت ماهیّت فقهى عین پیشنهاد اوّل است، به جهت شفّافیّت و به ویژه عملیّاتى کردن ایده که در مقاله مورد نظر آمده، به پیشنهاد اوّل مزیت دارد؛ امّا اشکالات محتوایى همچنان باقى است؛ یعنى این طرح مخصوص بخش بازرگانى بوده، به آن گروه از بازرگانان اختصاص دارد که هیچ سرمایهاى از خود نداشته و فقط بهصورت عامل کار مىکنند، به عبارت دیگر، این طرح در صورت توفیق چیزى در حدود پنج درصد از استفاده کننندگان تسهیلات اعتبار در حساب جارى را پوشش مىدهد. افزون بر اینکه در پیشنهاد یک ابهام اساسى وجود دارد و آن اینکه مشترى متعهّد مىشود پساز فروش کل یا بخشى از کالاها، وجوه آن را به حساب مذکور واریز کند و تا پایان سال به صورت مرتّب و جارى از آن حساب برداشت، و پس از فروش واریز کند و مقدار سود متناسب با تعداد دفعات عملیّات تجارى به وسیله آن سرمایه محاسبه شود؛ امّا در عمل هیچ راهى براى کنترل و ارزیابى نیست. ممکن است تاجرى با استفاده از آن سرمایه در هر ماه یا دو ماه یا چند ماه، یک یا چند عملیّات کامل تجارى انجام دهد؛ امّا سود آن را به حساب واریز نکند و در پایان سال مالى فقط تعدادى از دفعات (حدّاقل ممکن) را گزارش کند. به عبارت دیگر، براى طرّاحى تسهیلات اعتبار در حساب جارى باید از روش یا روشهایى استفاده کرد که استفاده کنندگان از تسهیلات ترجیح دهند در نخستین فرصت، اعتبار دریافتى را تسویه کنند.
3. سرمایه شناور
یکى از طرح هایى که موضوع را از زوایاى گوناگون بررسى و راهکار خوبى ارائه مىدهد، طرح آقایان دکتر مهدوى و دکتر بهمنى است(7). این طرح پس از تقسیم نیازهاى مالى بنگاههاى اقتصادى به نیازهاى متعارف (قابل پیش بینى و برنامه ریزى) و غیر متعارف (فورى و غیر قابل پیش بینى)، بیان مىکند که در بانکدارى سنّتى براى نیازهاى متعارف وام ربوى در شکل وجه نقد و براى نیازهاى فورى و اضطرارى، وام ربوى به صورت اعتبار در حساب جارى در اختیار واحدهاى اقتصادى قرار مىگیرد در عملیّات بانکدارى بدون ربا ابزارهایى براى نیازهاى متعارف وجود دارد؛ امّا آن ابزارها براى نیازهاى غیر متعارف بهکار نمىآید؛ زیرا کاربرد آنها مستلزم صرف وقت و معطّلى ادارى است که با نیازهاى فورى و اضطرارى تناسب ندارند؛ سپس به نقد و بررسى برخى روشها پرداخته، مىگوید: روشهاى دیگرى نیز براى تأمین مالى این قبیل نیازها، به نظر مىرسد که از لحاظ اقتصادى منطقى نیست؛ براى مثال، واحد اقتصادى مىتواند براى پوشش این نیازها، همواره ذخیره نقدى به میزان کافى نزد خود نگه دارد تا در اضطرار از آنها استفاده کند. به طور طبیعى، هزینه نگهدارى دائم و مستمر این قبیل ذخایر براى واحدهاى اقتصادى سنگین خواهد بود.
روش قرض ربوى از اشخاص ثالث براى کوتاه مدّت و با هزینه سنگین نیز نه وجاهت شرعى دارد و نه مقرون به صرفه است. براساس ضوابط فعلى بانکدارى بدون ربا، تأمین مالى نیازهاى غیر متعارف یا درواقع اعطاى تسهیلات اعتبار در حساب جارى فقط از طریق عقد قرض امکانپذیر است که براساس موازین اسلامى باید به صورت حسنه و بدون بهره باشد؛ یعنى نباید سودى روى این گونه اعتبارات اخذ کرد. به طور طبیعى تأمین نیازهاى مالى واحدهاى اقتصادى توانمند به این صورت نه منطق اقتصادى دارد ونه امکانپذیر به نظر مىرسد؛ زیرا بهکارگیرى بخش عمدهاى از منابع پسانداز جامعه به صورت قرض الحسنه موجب منافع بىمنطق براى گیرنده تسهیلات اعتبار و سبب متضرّر شدن بىمنطق تأمین کننده منابع مالى مىشود؛ و به همین دو دلیل اساسى، هیچ گاه چنین اندیشهاى نتوانسته جامه عمل بپوشد. در این طرح، اهتمام لازم بهکار خواهد رفت تا راه حلّ ریشهاى براى نارسایى مزبور به گونهاى ارائه شود تا شیوه عمل، هم منطق اقتصادى و عقلایى داشته وهم با موازین اسلامى تعارض نداشته و از لحاظ ضوابط بانکى نیز قابل قبول باشد.
آنان طرح پیشنهادى خود را که بر خرید و فروش بخشى از دارایىهاى بنگاه اقتصادى بین بنگاه و بانک مبتنى بوده و سبب مشارکت آن دو در سرمایه بنگاه مىشود تحت عناوین «سرمایه شناور» و «مشارکت گردان» چنین مطرح مىکنند: براى حلّ مشکل اعتبار در حساب جارى مىتوان از روش فروش بخشى از یک یا چند نوع دارایى واحد اقتصادى به بانک استفاده کرد و آن را موضوع «مشارکت گردان» بین بانک و واحد اقتصادى قرار داد به این بیان که میزان سرمایه واحد اقتصادى با توافق دو طرف، و میزان سهم سرمایه بانک در آن (مشارکت گردان) به صورت شناور تعیین مىشود و براساس آن سقف اعتبارى بانک براى واحد اقتصادى مشخّص مىشود. پس از آن، هر وقت واحد اقتصادى به پول نقد نیاز یابد، بانک به میزان لازم، سرمایه «مشارکت گردان» را مىخرد؛ در نتیجه سهم بانک در «مشارکت گردان» افزایش مىیابد و هر وقت واحد اقتصادى با مازاد منابع مواجه شد، بخشى از سهم الشرکه بانک در «مشارکت گردان» را بازخرید مىکند و سهم بانک کاهش مىیابد. این اقدام سبب صرفه جویى فراوان در نگهدارى منابع مالى براى واحدهاى اقتصادى شده سودآورى آنها را افزایش مىدهد.
نکته پایانى و اساسى طرح پیشنهادى، تعیین قیمت خرید و فروش سهم الشرکه بانک از «مشارکت گردان» و شکلگیرى سود بانکى از عملیّات مذکور است. وى بیان مىکند که براى برآورد قیمت، مبانى گوناگونى وجود دارد که مىتوان قیمت بازار ،قیمت توافقى، قیمت ارزیابى، قیمت جایگزین و سرانجام قیمت تمام شده به اضافه سود ( Cost plus ) را نام برد. سادهترین روش برآورد قیمت و بهتبع آن، برآورد سود بانک مىتواند بر مبناى قیمت تمام شده به اضافه سود ( Cost plus ) باشد. در این روش، فرض مىشود که سود مورد مشارکت بهطور تقریبى متناسب با گذشت زمان تحقّق مىیابد. بر مبناى این فرض، بر آورد قیمت فروش و سود از طریق فرمول زیر خواهد بود.
P = U ×Q + 1 ) Mark - up(
که در آن « P » قیمت کل فروش، « U » قیمت واحد سرمایه، « Q » تعداد واحد سرمایه «up - Mark » نرخ سودى است که بین بانک و واحد اقتصادى توافق مىشود.
نقد و بررسى
طرح پیشنهادى در مقایسه با دو طرح پیشین کاملتر و جامعتر است و اشکالات آنها را ندارد و شامل بخشهاى مختلف اقتصادى چون بازرگانى، صنعت، کشاورزى و خدمات مىشود و از جهت سهم سرمایه نیز کاملاً شناور است و واحد اقتصادى را با تمام نیازهاى سرمایهاى پوشش مىدهد و به جهت همین، مزایا در طرح پیشنهادى خودمان نیز از آن استفاده خواهیم کرد؛ امّا از جهات گوناگون جاى نقد و بررسى دارد.
1. این طرح فقط آن گروه از واحدهاى اقتصادى را که داراى حساب سرمایه منظم بوده و در هر مقطعزمانى سرمایه معلوم و مشخّصى دارند شامل مىشود و قابل اجرا در واحدهاى تولیدى و تجارى کوچک و شخصى که حساب سرمایه دقیق ندارند، نیست، و تعداد این قبیل مشتریان کم نیست؛ براى مثال، تاجرى که براى پرداخت برات یا خرید غیر منتظره به منبع مالى فورى و موقّت نیاز یافته و از آن طرف سرمایه کلّ بنگاه خود و نسبت منبع مذکور با آن را نمىداند نمىتواند از این روش استفاده کند.
2. اگر نرخ سود توافقى « Mark - up » نرخى است که قیمت خرید و بازخرید را در ابتداى معامله معیّن مىکند، بطورى که بصورت دقیق معلوم مىکند که بانک در ابتداى دوره (موقع استفاده از تسهیلات اعتبار در حساب جارى) هر واحد سرمایه را به چه قیمتى مىخرد و پس از مدّت مشخّصى، به چه قیمت قطعى به واحد اقتصادى مىفروشد و بانک، مشترى را به باز خرید در مدّت مقرّر با نرخ معیّن ملزم کند، معامله از داد و ستد سهم سرمایه و مشارکت در سرمایه خارج شده، ماهیت قرض ربوى مىیابد. گویا بانک در قالب خرید و فروش، مبلغى را به واحد اقتصادى پرداخته؛ سپس آن مبلغ را همراه با مبلغى اضافه پس مىگیرد و خرید و فروش، حقیقت خود را از دست داده ابزار و صورتى براى قرض ربوى مىشوند.
3. در ابتداى طرح ادّعا شد که اعطاى تسهیلات اعتبار در حساب جارى در قالب قرض بدون بهره هیچ منطق اقتصادى ندارد؛ در حالى که در طرح پیشنهادى نشان مىدهیم در بعضى موارد نهتنها قالب قرض بدون بهره منطق اقتصادى دارد، بلکه یگانه راه حلّ است.
طرح پیشنهادى براى اعتبار در حساب جارى
پیش از ارائه طرح و راههاى پیشنهادى، بیان چند موضوع که در تبیین طرح مهم است، ضرورت دارد.
موارد نیاز به اعتبار در حساب جارى
مصادیق عمده نیازهاى غیر متعارف (فورى و غیر قابل پیش بینى) واحدهاى اقتصادى که در بانکدارى سنّتى از طریق تسهیلات اعتبار در حساب جارى تأمین مالى مىشوند، عبارتند از(8):
1. نیاز مالى براى شرکت در مزایده تجارى؛
2. نیاز مالى براى خریدهاى تجارى غیر منتظره؛
3. کسرى پیش آمده براى پرداخت فورى حقوق و دستمزد؛
4. کسرى پیش آمده براى خرید مواد اولیّه خارج از برنامه یا قیمت پیشبینى شده؛
5. نیار مالى براى خریدهاى غیر منتظره قطعات یدکى، ماشین آلات؛
6. خریدهاى فورى ادارى؛
7. فوریّتهاى پیش آمده براى پرداخت عوارض، حقوق گمرکى و ... ؛
8. کسرى پرداخت بروات، سفتهها، چکها و ... ؛
9. کسرى در جریان نقدى بنگاه به دلیل ضعف مدیریت مالى یا نوسانات ناگهانى در بازار
ویژگىهاى نیازهاى غیر متعارف
نیازهاى غیر متعارف، فورى غیر قابل پیش بینى و غیر منتظره هستند، و در نتیجه منحصر به فرد بوده، قابل ضابطهمند کردن دقیق نیستند؛ امّا ویژگىهاى مشترکى دارند که توجّه به آنها در طرّاحى و ساخت ابزارهاى مالى رهگشا است. ویژگىهاى مهمّ این نیازها عبارتند از(9):
1. فورى بودن نیازها: نظر به اینکه نیازهاى غیر متعارف خارج از محدوده پیشبینى و به صورت اضطرارى، ناگهانى و فورى بروز مىکنند، تأمین مالى آنها نیز راه حلّ فورى را مىطلبد.
2. کوتاه مدّت بودن نیازها: غالب واحدهاى اقتصادى از جهت ساختار مالى چنان طرّاحى مىشوند که بتوانند حوادث غیر منتظره را پس از سپرى شدن مدّت زمان کوتاهى جبران کنند و به وضعیّت عادى و قابل برنامهریزى درآورند.
براین اساس، واحدهاى اقتصادى توانایى دارند وجوه دریافتى از بانک براى تأمین مالى نیازهاى فورى را در کوتاه مدت به بانک مسترد دارند.
3. نداشتن ماهیّت تجارى: نظربه اینکه این قبیل نیازها به صورت کسرى مقطعى و کوتاه مدّت و به صورت اضطرارى بروز مىکند، به طور عام به وسیله وجه نقد تأمین مالى مىشود و قابلیت تأمین به صورت سایر اموال و دارایىها را ندارد.
4. محدود بودن مبلغ نیاز: در مقایسه با نیازهاى متعارف که بهطور معمول مبالغ قابل توجّه و منطقى داشته و از طریق ابزارهاى متعارف، قابل تأمین مالى هستند، این نیازها بهطور عام به صورت مبالغ کم و به ندرت بهصورت مبالغ بزرگ بروز مىکنند؛ از این جهت، تأمین مالى آنها در شکل تسهیلات متعارف مقرون بهصرفه نیست.
ضوابط اساسى ابزارهاى پیشنهادى
با توجّه به نیاز جدّى نظام بانکى براى طرّاحى ابزارهاى مناسب جهت اعتبار در حساب جارى، انتظار است، طرحها و راهکارهاى گوناگونى از سوى کارشناسان پول و بانکدارى اسلامى ارائه شود. توجّه به مصادیق نیازهاى غیر متعارف واحدهاى اقتصادى ویژگىهاى آنها، راهنماى خوبى براى پیشنهادات است؛ کما اینکه در طراحى آن ابزارها، لازم است ضوابطى رعایت شود. مهمترین آن ضوابط عبارتند از:
1. انطباق با ضوابط فقهى: ابزارهایى که در نظام بانکى بدون ربا ارائه مىشوند، باید با موازین فقهى منطبق باشند وگرنه در مقام اجرا، مشکل قانونى یافته، متوقّف مىشوند.
2. انطباق با اهداف اقتصاد اسلامى: کمترین انتظارى که از ابزارهاى مالى وجود دارد، این است که سود آنها نشأت گرفته از فعّالیت واقعى و مفید اقتصادى بوده، سبب گسترش عدالت توزیعى شود.
3. داشتن منطق اقتصادى: مطالعه مصادیق نیازهاى غیر متعارف واحدهاى اقتصادى که براى تسهیلات اعتبار در حساب جارى در نظر گرفته مىشوند، نشان مىدهد که این تسهیلات در اختیار گروهى از فعّالان اقتصادى قرار مىگیرد که گرچه در کوتاه مدّت نیاز مالى یافتهاند این نیاز زودگذر و براى بهدست آوردن سود بیشتر و توسعه بنگاه اقتصادى است و با روشهاى اعطاى تسهیلات بانکى خیر خواهانه چون اعطاى قرضالحسنه تناسب ندارد؛ بنابراین باید ابزارهاى مالى چنان طرّاحى شود که بانک در عین تلاش براى حّل مشکل اقتصادى واحد اقتصادى بهفکر کسب سود براى بانک هم باشد؛ البتّه این بدان معنا نیست که لزوما هر معامله بانکى، سود مستقیمى داشته باشد - گرچه اولویت در این است - بلکه مقصود این است که بانک در سایه چنین تسهیلاتى ولو به صورت غیر مستقیم منتفع شود.
4. تطابق با ملاکهاى بانکى: ابزار بانکى، افزون بر جواز شرعى ومنطق اقتصادى، باید قابلیت اجرا در چارچوب معیارها و ملاکهاى بانکى را هم داشته باشد به این معناکه نمىتوان براى اجراى هر ابزارى، ساختار هندسى و شکل کارى بانکها را تغییر داد؛ بنابراین، هر ابزار پیشنهادى باید بتواند با آیین نامههاى اجرایى، روشهاى متعارف حسابدارى، سیستم نظارت وکنترل بانکى تطابق داشته باشد و بر همین اساس، ابزارهایى که بانک را به تصدّى مستقیم فعّالیتهاى اقتصادى مىکشانند نمىتوانند در وضعیّت کنونى با موفقیت اجرا شوند.
راههاى پیشنهادى
در این مقاله براى اعتبار در حساب جارى پنج شیوه و راه حلّ پیشنهاد مىشود، که براساس عقود شرکت، تنزیل و قرض بدون بهره طرّاحى شدهاند. این شیوهها مستقل از هم مىباشند و در عین حال مىتوانند به صورت مکمل هم استفاده شوند. ابتدا راه حلهاى سه گانهاى را که براساس عقد شرکت طراحى شدهاند معرفى مىکنیم.
1. اعتبار در حساب جارى براساس عقد شرکت
1ـ1. ماهیت فقهى اعتبار
بانک براى آن گروه از مشتریان حساب جارى که داراى واحد اقتصادى موفّق بوده و انضباط مالى قابل قبولى دارند حدّى را به صورت اعتبار در حساب جارى تعیین مىکند و با مشترى قرار مىگذارد هر وقت او چکى را به بانک حواله کرد، از آن اعتبار استفاده کند. بانک با پرداخت چک به میزان پرداخت شده مالک بخشى از دارایى واحد اقتصادى شده، به تناسب آن مبلغ در مقایسه با کلّ سرمایه، در واحد اقتصادى و سود آن شریک مىشود. و هر زمان که مشترى، اعتبار دریافتى را به بانک برگرداند، بانک حاضر است مشارکت را به پایان رساند. روشن است که در این روش، سهم سود بانک از سود سالانه واحد اقتصادى به مبلغ و مدّت زمان استفاده از اعتبار بستگى خواهد داشت؛ در نتیجه، استفاده از اعتبار در حساب جارى به این روش، ماهیت عقد شرکت است و سود بانک نیز حاصل فّعالیّت اقتصادى شرکت خواهد بود. جزئیات تقسیم سود و بیان فهم آن در شیوههاى عملیّاتى مىآید.
1ـ2. شیوههاى عملیّاتى اعتبار در حساب جارى براساس عقد شرکت
براى اعطاى اعتبار در حساب جارى براساس عقد شرکت، شیوههاى عملیّاتى گوناگونى را مىتوان در نظر گرفت. دراین قسمت از مقاله به بیان سه شیوه که در کیفیّت محاسبه و وصول سود بانک متفاوت هستند مىپردازیم.
1ـ2ـ1. شیوه مصالحه بر سود مبنا
در این شیوه، بانکها مىتوانند با لحاظ سود متوسّط کلّ اقتصاد و سود متوسّط تسهیلات اعطایى بانکها، به آن گروه از مشتریان حساب جارى که در سهسال گذشته (براى مثال) سودشان بالاتر از سود مبنا(10) بوده و در معاملات بانکى سابقه مطلوبى دارند اعلام کند که با رعایت ضوابط بانک مرکزى، در حدّ یک درصد کلّ سرمایه واحد اقتصادى، تسهیلات اعتبار در حساب جارى مشارکتى مىدهد. مشترى واجد شرایط با مراجعه به بانک و تحویل اسناد و مدارک موردنیاز به بانک، تقاضاى اعتبار در حساب جارى مىکند. بانک پس از بررسى و موافقت با وى قرار مىگذارد که هروقت واحد اقتصادى مذکور از محلّ اعتبار، چکى را به بانک حواله کند، تقاضاى مشارکت از بانک را کرده است و بانک با پرداخت چک تقاضا را پذیرفته و به میزان مبلغ چک در دارایى بنگاه شریک مىشود، و به صورت «رویّه» بانکى اعلان مىدارد اگر مشترى اعتبار مذکور را برگرداند، بانک شرکت را به پایان خواهد رساند. با حلّ مشکل واحد اقتصادى و باز پرداخت مبلغ مذکور مشارکت به پایان مىرسد و مالکیّت بانک بر بخشى از دارایى بنگاه از بین مىرود. بدیهى است بانک به میزان اعتبار و مدّت زمان استفاه از آن، در سود بنگاه مذکور سهیم شده است و براى استیفاى آن مىتواند از روش مصالحه بر سود مبنا استفاده کند به این معنا که بانک و مشترى مصالحه مىکنند که مشترى به تناسب مبلغ و مدّت استفاده، سهم سود بانک را براساس سود مبنا به صورت علىالحساب بپردازد و بهطور موقّت معامله را تسویه کنند و باهم قرار مىگذارند در پایان دوره مالى و زمان حسابرسى سود و زیان واحد اقتصادى، اگر معلوم شود سود بانک بیشتر از مبلغ مذکور بوده، بانک،، مازاد سهم خود را به واحد اقتصادى هبه کند و اگر واحد اقتصادى بااستناد به مدارک معتبر اثبات کند که سهم بانک کمتر از سود علىالحساب بوده، بانک متعهّد شود مازاد را به واحد اقتصادى برگرداند؛ براى مثال، بانک ملّى ایران اعلان مىکند در سال 1382 براى آن دسته از بنگاههاى اقتصادى که نرخ سود سرمایه آنها براى سالهاى 79 تا 81 بالاتر از 24 درصد بوده و در معاملات بانکى خوشحساب هستند، در حدّ یک درصد سرمایه بنگاه، تسهیلات اعتبار در حساب جارى مشارکتى مىپردازد.
شرکت خودروسازى با سرمایه صدمیلیارد ریال به بانک مراجعه، و درخواست اعتبار مىکند. بانک با بررسى اسناد و مدارک اصل سرمایه و سود سالهاى مذکور با گرفتن وثیقههاى معتبر در حدّ یکمیلیارد ریال براى شرکت اعتبار درنظر مىگیرد. اگر شرکت، چکى به مبلغ پانصدمیلیون صادر واز اعتبار مذکور به مدّت یک ماه استفاده کند، بانک با پرداخت وجه چک به مدّت یکماه در اصل سرمایه و سود شرکت شریک مىشود. وقتى شرکت پول را به بانک برمى گرداند، بانک با دریافت آن، مشارکت را ابطال، و سود علىالحساب خود را براساس سود مبنا از طریق فرمول زیر محاسبه و دریافت مىکند.
سپس بانک با شرکت خودروسازى قرار مىگذارد اگر نرخ سود سال 1382 شرکت بیش از 24 درصد بود در نتیجه، سهم سود بانک بیش از رقم دهمیلیون ریال شد، بانک مازاد سود خود را به شرکت مىبخشد ونیازى به ارائه اسناد و مدارک نیست و اگر سود شرکت کمتر از 24 درصد باشد، شرکت حق دارد با اسناد و مدارک معتبر، مابهالتفاوت سود علىالحساب (دهمیلیون ریال) را از بانک دریافت کند.
روشن است که این شیوه براى یک مرتبه نیست، و بنگاههاى اقتصادى داراى اعتبار، با رعایت سقف اعتبار مىتوانند چندین بار از محلّ اعتبار استفاده کرده، دوباره آنرا برگردانند.
1ـ2ـ2. شیوه خرید و فروش بر اساس سود مبنا
در این شیوه نیز بانکها بالحاظ سود مبنا به مشتریان موفق(11) اعلام مىکنند که در حدّ یک درصد کلّ سرمایه واحد اقتصادى، تسهیلات اعتبار در حساب جارى مشارکتى مىدهند. مشترى داراى شرایط، با مراجعه به بانک و تحویل اسناد، تقاضاى اعتبار مىکند. بانک پس از بررسى و موافقت با وى قرار مىگذارد که هر وقت واحد اقتصادى مذکور از محل اعتبار، چکى را به بانک حواله کند، به معناى فروش نسبتى از دارایى واحد اقتصادى به بانک است و پرداخت چک از طرف بانک، معناى خرید آن نسبت از دارایى واحد اقتصادى از طرف بانک را دارد وقتى بانک چک را پرداخت، مالک آن نسبت از دارایى و احد اقتصادى شده، شریک آن به شمار مىآید؛ سپس بانک به صورت «رویّه» عملى اعلام مىدارد: بنگاههایى که از تسهیلات اعتبارى استفاده مىکنند مىتوانند پس از رفع مشکل مالى، سهمالشرکه بانک را از بانک بخرند. بانک باتوجّه به مبلغ و مدّت زمان استفاده از اعتبار و باتوجّه به سود مبنا، رقمى را بهصورت منفعت به قیمت خرید افزوده، سهمالشرکه خود را به بنگاه مىفروشد. توجیه شرعى و اقتصادى این منفعت بهاین است که وقتى بانک بخشى از دارایى بنگاه را مىخرد و به اندازه مدّت زمان استفاده بنگاه از اعتبار، مالک آن بخش از دارایى مىشود، ارزش دارایى مذکور متناسب با گذشت زمان و سود بنگاه افزایش مىیابد بهاین دلیل بانک حق دارد دارایى خود را به قیمتى بالاتر از قیمت خرید بفروشد و بنگاه مذکور نیز براى اینکه در پایان دوره مالى شریکى به نام بانک، بخشى از سود را تصاحب نکند، حاضر است سهم الشرکه بانک را با قیمت بالاتر بخرد.
اگر مثال پیشین را در این شیوه اجرا کنیم، بانک ملّى با پرداخت چک پانصدمیلیونى، بخشى از دارایى شرکت خودروسازى (طبق مثال نصف یک درصد، 200/1) را به قیمت پانصدمیلیون خریده، به آن نسبت مالک دارایى و شریک شرکت مىشود. پس از یک ماه، اگر شرکت بخواهد اعتبار مذکور را برگرداند، بانک سهمالشرکه خود را به قیمت بیشترى که براساس مبلغ اوّلیّه (پانصد میلیون)، نرخ سود مبنا و مدّت زمان مالکیّت تعیین مىشود، به شرکت مىفروشد قیمت جدید از طریق فرمول زیر محاسبه مىشود.
بدیهى است که این شیوه نیز به یک مرتبه اختصاص ندارد و واحد اقتصادى مىتواند با رعایت سقف اعتبار، مرتّب از این محل استفاده کند.
ضمانت اجرا
در بانکدارى سنّتى، در عملیّات اعتبار در حساب جارى، استفاده کننده تسهیلات مىکوشد براى فرار از هزینه بهره بیشتر در نخستین فرصت ممکن با بانک تسویه حساب کند. افزون براینکه هر نوع کوتاهى در بازپرداخت اعتبار، و جهه مشترى را مخدوش، و در مراحل بعد، گرفتن اعتبار را با مشکل مواجه مىکند و این دو دست بهدست هم داده، ضمانت اجرایى خوبى براى بازپرداخت به موقع (کوتاه مدّت) اعتبار در حساب جارى فراهم مىآورد. در شیوههاى پیشنهادى نیز مطلب همینطور است. در شیوه مصالحه بر سود مبنا، مشترى احساس مىکند هر چه مدّت زمان مشارکت بانک طولانى شود، سهم سود بانک نیز از جهت رقم افزایش مىیابد؛ در نتیجه یکى از اقلام هزینهاى بنگاه بالا مىرود؛ چنان که در شیوه خرید وفروش نیز بنگاه مىبیند هرچه زمان استفاده از اعتبار طولانى شود، قیمت بازخرید سهمالشرکه بانک بیشتر خواهد شد و به تبع آن، هزینه بنگاه افزایش خواهد یافت. و درست همانند بانکدارى سنّتى، مشترى احساس مىکند اگر نتواند در کوتاهمدت تسویهحساب کند، وجهه اعتبارى بنگاه نزد بانک مخدوش، و در نوبتهاى دیگر، استفاده از اعتبار در حساب جارى با مشکل مواجه مىشود. افزون براین، دو نکته حائز اهمّیّت وجود دارد که ضمانت اجرایى عملیّات اعتبار در جارى مشارکتى را افزایش مىدهد.
1. از توضیحات پیشین معلوم شدکه سود مبنا به طور معمول کمتر از سود متوسّط بنگاه است؛ بنابراین بنگاه مىداند که اگر تسویه حساب بانک را تا آخر سال مالى به تأخیر بیندازد، باید براى بانک نیز به نسبت سرمایهاش سود واقعى بپردازد و این مستلزم تحمّل هزینه بیشتر است.
2. بانکها مىتوانند با استفاده از مبناى فقهى که مىگوید: اگر در شرکتى سرمایه یکى از شرکا ویژگى خاصّى داشت که نوعى امتیاز بهشمار مىآمد مىتواند نسبت سود بالاترى را شرط کند و اگر بقیّه شرکا توافق کنند، موقع تقسیم سود، شریک مذکور سهم بیشترى به نسبت سرمایه خواهد برد،(12) اینجا نیز بانک در جایگاه شریک مىتواند شرط کند اگر مشترى تاپایان سال مالى به یکى از دو روش پیشگفته تسویه حساب نکرد، بانک در مقایسه با سرمایههاى دیگر با ضریب 2/1 یا هر ضریب دیگر، در تقسیم سود شرکت خواهد کرد.
1ـ2ـ3. شیوه انتظار سود واقعى
در این شیوه نیز بانک با در نظر گرفتن اعتبار در حساب جارى مشارکتى براى مشتریان موفّق و پرداخت چک آنها، در مالکیّت بخشى از دارایى بنگاه و به تبع آن در سرمایه و سود بنگاه شریک مىشود. پس از سپرى شدن مشکل، بنگاه اصل مبلغ اعتبار استفاده شده را به بانک برمىگرداند و مشارکت را به پایان مىبرد و همین «رویّه» را تا پایان سال مالى چند بار تکرار مىکند. پساز پایان سالمالى و روشن شدن سود واقعى بنگاه بانک به تناست مبالغ استفاده شده از اعتبار و مدّت زمان آنها، در سود بنگاه شریک مىشود و از سود واقعى بنگاه ـ هر چقدر باشد ـ استفاده مىکند. بدیهى است در این شیوه نیز هرچه بنگاه مذکور در بازپرداخت اعتبار کوتاهى کند و زمان آنها طولانى شود، سود بانک از محلّ آنهابیشتر و به تبع آن، هزینه بنگاه افزایش مىیابد؛ بنابراین بنگاه ترجیح مىدهد براى حفظ وجهه اعتبارى و کاهش هزینههاى بنگاه در نخستین فرصت اعتبار دریافتى را برگرداند. در این شیوه نیز بانک مىتواند از اهرم فشار نسبت سود بیشتر استفاده کند بهاین معنا که با بنگاه مربوط توافق مىکند اگر بنگاه هریک از اعتبارات دریافتى را حدّاکثر تا سهماه از تاریخ دریافت تسویه کند، بانک در پایان سال مالى، موقع تسویه حساب به بنگاه تخفیف داده، بهجاى ضریب مثلاً 2/1 از ضریب 1 استفاده مىکند.
اگر مثال شرکت خودروسازى را براى این شیوه تطبیق کنیم، بانک اعتبار، تا سقف یکمیلیارد ریالى در اختیار شرکت قرار مىدهد. شرکت با حواله چک از محلّ آن حساب برداشت مىکند و هرزمان مازادى داشت، اعتبار استفاده شده را به بانک بر مىگرداند و این فرایند را چند بار تا پایان سال مالى ادامه مىدهد. اگر فرض کنیم شرکت در سه نوبت به ترتیب مبالغ یک میلیارد، پانصد میلیون و چهارصدمیلیون ریال را برداشت و به ترتیب یکماه، دوماه و چهارماه از آن استفاده کرده باشد و در پایان سال مالى معلوم سود که سود شرکت 30 درصد بوده است، سود بانک از محلّ سود واقعى به ترتیب زیر محاسبه خواهد شد.
2. اعتبار در حساب جارى بر اساس عقد تنزیل (خرید و فروش دین)
2ـ1. ماهیّت فقهى اعتبار
تنزیل، نقد کردن طلب مدّت دار در معاملات تجارى است. گاهى مشترى توان پرداخت قیمت کالا را به صورت نقد ندارد و کالا را نسیه مىخرد و در مقابل، سفتهاى مدّت دار به فروشنده مىدهد. حال اگر فروشنده بخواهد به هر دلیلى زودتر از سررسید سفته به وجه نقد دست یابد مىتواند با مراجعه به بانک و کم کردن مقدارى از وجه آن، سفته مذکور را تنزیل و وجه نقد دریافت کند و بانک در سررسید به بدهکار (مشترى کالا) مراجعه کرده وجه سفته را وصول مىکند. مبلغ کم شده که به آن نزول مىگویند، سود بانک از این معامله است که متناسب با نرخ سود بازار (در بانکدارى متعارف، نرخ بهره بانکى) و مدّت زمان باقى مانده تا سررسید سفته است؛ براى مثال اگر خردهفروشى از یک کارخانه بهارزش دهمیلیون ریال خرید نسیه کرده، یک سفته سهماهه بپردازد و کارخانه بخواهد آن را در بانک تنزیل کند، بانک از زیر مقابل آن را تنزیل مىکند.
که در آن رابطه « A » ارزش فعلى سفته، « P » ارزش اسمى سفته، « r » نرخ سود و « n » مدّت زمان باقى مانده تا سررسید سفته است. اگر نرخ سود 24 درصد باشد، ارزش سفته تنزیلى و سود بانک برابر است با:
مشهور فقیهان شیعه، عملیّات تنزیل سفته نزد شخص ثالث (مثل بانک) را در صورتى که سفته حقیقى باشد (در مقابل خرید نسیه واقعى باشد)، از مصادیق بیع دین (فروش دین) دانسته و مجاز مىشمرند(13)؛ ولى برخى از بزرگان چون حضرت امام خمینى(14) قدسسره و آیتاللّه خامنهاى(15) فروش سفته و برات را به شخص ثالث به کمتر از مبلغ اسمى جایز نمىدانند. حال اگر بخواهیم براساس فتواى مشهور فقیهان در مسأله تنزیل عمل کنیم مىتوان راه حلّ دیگرى براى اعتبار در حساب جارى براساس عقد تنزیل مطرح کرد.
2ـ2. شیوه عملیّاتى اعتبار در حساب جارى براساس عقد تنزیل
در این شیوه، بانک با شناسایى مشتریان موفقّ به آنان اعلان مىکند که براى آن دسته از مشتریان موفّق که داراى اسنادمالى حقیقى (ناشى از معامله واقعى) مدّتدار هستند، متناسب با عملکرد حساب جارى آنها، اعتبار تنزیلى باز مىکند. وقتى مشترى تقاضاى اعتبار مىکند، بانک حدّ اعتبار او را تعیین، و درخواست اسناد مالى مدّتدار مىکند. مشترى به مبلغ اعتبار، سفته و برات در اختیار بانک به تناسب مبلغ چک و باتوجّه به نرخ سود عملیات بانکى و مدّت سفتهها و براتها، بخشى از سفته و براتها را تنزیل کند، و چک مورد نظر را بپردازد. اگر سر رسید سفته طولانى باشد و مشکل مشترى برطرف شده باشد، مشترى مىتواند به بانک مراجعه، و خرید سفته تنزیل شده را درخواست کند. در این صورت، بانک به همان روشى که سفته مدّت دار را خریده بود، به مشترى مىفروشد و این روش تا سررسید سفته مىتواند چندین بار تکرار و بین بانک و مشترى خرید و فروش شود و روشن است که هرچه زمان به سررسید سفته نزدیک شود، ارزش فعلى سفته به ارزش اسمى نزدیک مىشود، و سود به صفر گرایش مىیابد؛ براى مثال اگر بانکى براى یک واحد اقتصادى در حدّ دهمیلیون ریال اعتبار در حساب جارى تنزیلى باز کند، آن واحد مىتواند با تحویل سفتهاى به ارزش حدّ اعتبار، در خواست اعتبار کند. بانک با توجّه به مدّت زمان سفته و نرخ سود بانکى اعلان مىدارد که براى تنزیل آن، حدّاکثر تاچه میزان مىتواند چک بنویسد. اگر نرخ سود بانکى 24 درصد و سررسید سفته، سهماهه باشد، بانک اعلان مىکند (طبق محاسبه گذشته) که آن واحد اقتصادى مىتواند تاسقف نهمیلیونو چهارصد هزار ریال چک بنویسد. وقتى واحد اقتصادى چک را نوشت، بانک سفته مذکور را تنزیل کرده، چک را مىپردازد. حال اگر بانک و مشترى تا سررسید صبر کنند، بانک پس از سهماه، مبلغ اسمى سفته (دهمیلیون ریال) را وصول کرده، ششصد هزار ریال سود مىبرد؛ امّا اگر مشترى براى مثال پس از یکماه حاضر به برگرداندن اعتبار مذکور به بانک باشد، خرید سفته از بانک را درخواست مىکند. ارزش فعلى سفته تنزیلى و سود جدید از رابطه مذکور محاسبه مىشود.
همینطور اگر پس از یکماه مشترى بخواهد سفته مذکور را دوباره پیش بانک تنزیل کند، از طریق رابطه پیشین سفته را به نهمیلیون و هشتصدهزار ریال فروخته، از بانک پول نقد مىگیرد ـ چک حواله کرده از اعتبار تنزیلى برداشت مىکند ـ و دوباره بانک به مبلغ دویستهزار ریال از محل تنزیل جدید سود مىبرد.
2ـ3. مشتریان اعتبار در حساب جارى تنزیلى
1. مؤسّسات تولیدى، خدماتى که محصولات خود را مدّتدار فروخته اسناد مالى (سفته) مدّتدار مىگیرند.
2. تاجران و عمده فروشانى که کالاها را بهصورت نسیه به خردهفروشان فروخته، اسناد مالى و مدّت دار مىگیرند.
3. فروشگاههاى کالاهاى بادوام که گاه کالاها را به صورت نسیه فروخته، از مشتریان اسناد مالى مدّت دار مىگیرند.
4. اشخاص حقیقى که گاه املاک و کالاهاى بادوام (منزل، مغازه، زمین، اتومبیل و ...) خود را بهصورت مدّتدار فروخته، اسناد مالى مىگیرند.
2ـ4. ملاحظات اعتبار در حساب جارى تنزیلى
یک. چنانکه گذشت، روش اعتبار در حساب جارى تنزیلى، به تبع خود تنزیل از جهت فقهى محلّ اختلاف است و فقط آن گروه از مشتریان بانک مىتوانند از این روش استفاده کنند که مرجع تقلید آنها تنزیل را جایز مىداند.
دو. فقیهان معتقد به جواز تنزیل، فقط اسناد حقیقى (سفتهاى که بابت خرید کالا بهصورت نسیه پرداخت مىشود) را قابل تنزیل مىدانند؛ بنابراین بانک تنزیل کننده باید به حقیقى بودن سند اطمینان داشته باشد.
سه. سفتهاى که مشترى بدون پشتوانه معامله واقعى، امضا کرده، در اختیار بانک مىگذاردـ ولو مربوط به خود او نباشد و از دیگرى بگیردـ سفته صورى یا دوستانه نامیده مىشود که تنزیل آن جایز نیست و در حقیقت چنین سفته هایى ماهیّت فروش دین را ندارند ـ چون در واقع دینى در کار نیست ـ بلکه ماهیّت قرض با بهره را دارند که ربا است به این معنا که در واقع مشترى مبلغى را از بانک قرض کرده؛ سپس د ر برابر اصل و فرع آن سفته مىدهد. بانکها باید از جریان چنین سفته هایى جلوگیرى کنند؛ چرا که ممکن است خیلى از معاملات ربوى را در قالب تنزیل سفتههاى صورى انجام داد و شاید همین امر باعث شده تا عملیّات تنزیل در بانکدارى بدون ربا جمهورى اسلامى ایران متوقّف شود با اینکه به تصویب شوراى پول و اعتبار و شوراى نگهبان رسیده بود و مدّتى نیز به آن عمل مىشد. بهنظر مىرسد با یافتن راهکارهاى مناسب براى تشخیص سفتههاى حقیقى از صورى بتوان این ابزار را به کار گرفت.
چهار. در عملیّات تنزیل بهصورت متعارف، مشترى تنزیل کننده، پشت سفته را به صورت ضمانت امضا مىکند و متعهد مىشود در صورت عدم پرداخت بدهکار، مشترى تنزیل کننده، وجه سفته را به بانک مىپردازد. از آنجا که این معنا از ضمانت (ضمانت عرفى) با اطلاق ضمانت شرعى (نقل ذمّه) تفاوت دارد، لازم است پشت سفتههاى تنزیلى با آوردن همین عبارت، (در صورت عدم پرداخت بدهکار، پرداخت و جه سفته را ضمانت مىکنم) امضا و ضمانت شود.
3. اعتبار در حساب جارى براساس عقد قرض بدون بهره
3ـ1. ماهیّت فقهى اعتبار
آسانترین روش براى اعطاى اعتبار در حساب جارى، استفاده از قرار داد قرض بدون بهره است. بانک براى مشتریان خاص که توضیح آنها مىآید، پساز اعتماد و اطمینان و گرفتن وثیقههاى لازم، حدّ خاصّى را در نظر گرفته، به مشترى اعلان مىدارد و در حساب جارى وى منظور مىدارد. مشترى هروقت از آن اعتبار استفاده کرد؛ یعنى چکى نوشته به بانک حواله کرد، به معناى گرفتن قرض بدون بهره از بانک خواهد بود و طبق قرار داد متعهّد مىشود حدّاکثر در زمان مشخّصى (براى مثال سه ماه) قرض خود را به بانک برگرداند.
همانند سایر قرضهاى بدون بهره، بانک مىتواند در مقابل ارائه چنین خدمتى، کار مزد عملیّات بانکى دریافت کند؛ امّا باید دقّت شود که این کار مزد بهواقع، اجرت کار باشد، نه هزینه استفاده از پول و اعتبار بانکى.
3ـ2. مشتریان اعتبار در حساب جارى قرضى
باتوجّه به اینکه این نوع اعتبار در حساب جارى سبب مىشود بخشى از منابع بانک به صورت قرض بدون بهره در اختیار مشترى قرار گیرد و براى بانک سود نداشته باشد، به نظر مىرسد، که این روش، منطق اقتصادى نداشته، براى نظام بانکى قابل قبول نخواهد بود؛ امّا در عین توجّه به منطق اقتصادى مىتوان ادّعا کرد که اعتبار در حساب جارى به این روش براى خصوص مشتریان ذیل نه تنها منطقى، بلکه در مواردى یگانه راهحل است. به عبارت دیگر، اعتبار در حساب جارى براى مشتریان ذیل، گرچه براى بانک بهصورت مستقیم سود ندارد، به صورت غیر مستقیم، سبب بالارفتن سود بانک مىشود.
1. شرکتهاى سهامى که بانک از سهامداران عمده آن شرکت است؛ بهطورى که هر استفاده از اعتبار در حساب جارى و افزایش سود شرکت، افزایش سود بانک نیز به شمار مىآید.
2. فعّالیّتها و بنگاههاى اقتصادى که بانک از طریق مشارکت مدنى، و مضاربه، در آنها سرمایه گذارى قابل توجّه دارد؛ بهطورى که افزایش سود بنگاه، افزایش سود بانک بهشمار مىآید.
نکته قابل توجّه اینکه نسبت به این نوع بنگاهها بانک مىتواند زمان انعقاد قرار داد مشارکت مدنى یا مضاربه بهجهت اعطاى امتیاز استفاده از تسهیلات اعتبار در حساب جارى قرضى، درصد بیشترى از تقسیم سود براى سهم سرمایه خود درخواست کند.
3. اشخاص حقیقى فعّال و خوش حسابى که بهطور متعارف، مانده قابل توجّهى در حساب جارى خود دارند. بانکها براى تشویق چنین افرادى به افزایش موجودى حساب جارى و بالا بردن ثبات آن، متناسب با متوسّط مانده حساب جارى، حدّ اعتبار در نظر مىگیرند. روشن است که این شیوه از جهت مقدار و مدّت باید چنان کارشناسى شود که در مجموع، سبب افزایش مانده خالص حساب جارى شود.
3ـ3. ضمانت اجرا
از آنجاکه استفاده از تسهیلات اعتبار جارى به روش قرض بدون بهره، هیچ هزینهاى براى استفاده کننده از تسهیلات ندارد ـ جز کارمزد که به طور معمول ناچیز است ـ مشترى خواهد کوشید در بالاترین حد ممکن از این اعتبار استفاد کند و هر چه مىتواند در بازپرداخت آن طول دهد و این دو با منطق بانک ناسازگار است؛ امّا با تدابیر راهکارهایى مىتوان این نگرانىها را از بین برد یا به حدّاقل رساند.
اوّلاً. بانک با تعیین سقف اعتبار و حدّاکثر زمان استفاده به مشترى اعلان مىکند که استمرار این اعتبار براى دفعات بعد به رعایت اصول بانکى منوط است و چون مشترى دوست دارد به طور پیوسته این امتیاز را داشته باشد، بهصورت منطقى در رعایت و نشان دادن خوشحسابى خود مىکوشد.
ثانیا. بانک با گرفتن وثیقههاى معتبر و کوتاه مدّت (همانند سایر تسهیلات بانکى) به اعطاى تسهیلات اقدام مىکند و هر زمان احساس کرد که مشترى در رعایت اصول بانکى قصور دارد، از آنها استفاده مىکند.
مقایسه شیوههاى پیشنهادى و گزینش بهترین آنها
در این مقاله، سه شیوه اعتبار در حساب جارى مشارکتى با عنوانهاى «مصالحه بر سود مبنا»، «خرید و فروش براساس سود مبنا» و «انتظار سود واقعى» و یک شیوه اعتبار در حساب جارى تنزیلى و یک شیوه اعتبار در حساب جارى قرض بدون بهره پیشنهاد شد. اگر بخواهیم این شیوههاى پنج گانه را از جهت ضوابط اساسى انطباق با ضوابط فقهى، انطباق با اهداف اقتصاد اسلامى، داشتن منطق اقتصادى و انطباق با ملاکهاى بانکى مقایسه و در وضعیّت کنونى بهترین را برگزینیم، بهصورت خلاصه مىتوان چنین گفت:
1. شیوه مصالحه بر سودمبنا، با ضوابط فقهى و منطق اقتصادى انطباق کامل دارد و در محاسبه سود، بانک گرچه بنا را بر مصالحه و گرفتن سود علىالحساب مىگذارد، بانک متعهّد مىشود که اگر سود واقعى از سود مبنا کمتر باشد، مابهالتفاوت را بپردازد؛ در نتیجه هم از جهت تحقّق اهداف اقتصاد اسلامى و هم از جهت روشهاى عملیّاتى بانکى در حدّ متوسّط ارزیابى مىشود؛ چون روشهاى فعلى عملیاتى بانک، با گرفتن سود مشخّص و اتمام معامله سازگارند، نه با مصالحه و انتظار پایان دوره.
2. شیوه خرید و فروش براساس سودمبنا، با ضوابط فقهى و منطق اقتصادى انطباق کامل دارد؛ چنان که با روشهاى عملیاتى بانکى نیز بهطور کامل منطبق است؛ ولى چون سود بانک با قطع نظر از سود واقعى بنگاه و به صورت مشخّص تعیین مىشود، در تحقّق اهداف اقتصاد اسلامى ضعیف است.
3. شیوه انتظار سود واقعى، با ضوابط فقهى و منطق اقتصادى و اهداف اقتصادى اسلامى بهطور کامل سازگارى دارد؛ امّا در تطابق با روشهاى عملیاتى بانکى ضعیف است؛ چون سود بانک معیّن نبوده، کاملاً به سود واقعى بنگاه بستگى دارد.
4. شیوه تنزیل، در انطباق با ضوابط فقهى مشکل دارد و برخى از فقیهان آن را مجار نمىدانند. از جهت منطق اقتصادى و انطباق با عملیّات بانکى کامل؛ ولى در تحقّق اهداف اقتصادى اسلام نیز ضعیف است.
5. شیوه قرض بدون بهره، از جهت انطباق با ضوابط فقهى و تحقّق اهداف اقتصادى اسلام و تطابق با روشهاى عملیّاتى بانکى کامل است؛ امّا به جهت نداشتن سود بانکى، منطق اقتصادى ندارد.
جدول مقایسه شیوههاى اعتبار در حساب جارى با ضوابط اساسى
شیوه/میزان انطباق ضوابط فقهى اهداف اقتصاد اسلامى منطق اقتصادى عملیّات بانکى
مصالحه بر سود مبنا کامل متوسّط کامل متوسّط
خرید و فروش با سود مبنا کامل ضعیف کامل کامل
انتظار سود واقعى کامل کامل کامل ضعیف
تنزیل ضعیف ضعیف کامل کامل
قرض بدون بهره کامل کامل ضعیف کامل
حال با توجّه به مطالب پیشین و با توجّه به روشهاى رایج عملیّات بانکى کشور که درپى معامله با ارقام و مبالغ مشخّص و معیّن هستند. براى اعتبار در حساب جارى مناسب است از شیوه خرید و فروش بر اساس سود مبنا آغاز کنند؛ امّا بهتر این است با طرّاحى راهکارها و روشهاى محاسباتى به سمت شیوه مصالحه بر سودمبنا و درنهایت به سمت شیوه انتظار سود واقعى حرکت کنند؛ چرا که شیوه انتظار سود واقعى، هم با موازین فقهى و منطق اقتصادى تطابق کامل دارد و هم در تحقّق اهداف اقتصاد اسلامى، کاملتر است و یگانه مشکل آن، نبود روشهاى عملیّاتى بانکى است؛ امّا به شیوههاى تنزیل و قرض بدون بهره باید به دید تکمیلى نگریست؛ یعنى در مواردى که نمىتوان از شیوههاى مشارکتى استفاده کرد؛ مثل مواردى که متقاضىِ اعتبار یا اصلاً واحد اقتصادى ندارد یا واحد اقتصادىاش به گونه است که از جهت سرمایه و نسبت سود قابل محاسبه و اعلام به بانک نیست؛ ولى در حدّ اعتبار در حساب جارى قابل اعتماد هست.
پىنوشتها:
________________________________________
1. ایرج توتونچیان: اقتصاد پول و بانکدارى مؤسسه تحقیقاتى پولى و بانکى، 1375 ش، ص 294.
2. مجموعه مقالات دوازدهمین همایش بانکدارى اسلامى، علیرضا شیرانى، مؤسسه عالى بانکدارى، 1380 ش، ص 170.
3. سیّدعبّاس موسویان: بانکدارى اسلامى مؤسّسه تحقیقات پولى و بانکى، ویرایش دوم، 1380 ش، ص 19 و 60 .
4. مجموعه مقالات چهارمین سمینار بانکدارى اسلامى، اسداللّه امیر اصلانى، مؤسّسه عالى بانکدارى، 1372 ش، ص 157، باتلخیص.
5. براى توضیح بیشتر، ر . ک: اصل مقاله، مجموعه مقالات چهارمین سمینار بانکدارى اسلامى، ص 157 ـ 162.
6. آنچه اینجا مىآید، خلاصه طرح او است. براى اصل آن، ر . ک: مجموعه مقالات دوازدهمین همایش بانکدارى، اسلامى علیرضاشیرانى، ص 169 ـ 178.
7. مجموعه مقالات دوازدهمین همایش بانکدارى اسلامى، سیّد حسین مهدوى، مؤسّسه عالى بانکدارى، 1380 ش، ص 15 ـ 141.
8. مجموعه مقالات دوازدهمین همایش بانکدارى اسلامى، ص 123.
9. همان، ص 124. (با اقتباس و تلخیص)
10 سود مبنا، رقم خاصّى است که نظام بانکى یا هر بانک بهطور جداگانه با مطاله سود متوسّط اقتصاد، سود متوسط تسهیلات بانکى و کشش بازار بهدست مىآورد.
11 مقصود از مشتریان موفّق، آن گروه از مشتریان حساب جارى هستند که در سه سال مالى گذشته سودشان بالاتر از سود مبنا بوده است و در معاملات بانکى سابقه مطلوبى دارند.
12. روح اللّه موسوى خمینى [امام]: تحریر الوسیله، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1416 ق، ج 1، ص 575، کتاب شرکت، مسأله 10.
13. رساله توضیح المسائل مراجع عظام تقلید، مسأله خرید و فروش سفته.
14. روحاللّه موسوى خمینى [ امام ]: استفتاءات جدید، ج 2، ص 175 و 176.
15. سیدعلى خامنهاى: دررالفوائد فى اجوبة القائد ص 85.