آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۱

چکیده

متن

جایگاه و اهمیت انفاق
مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبة انبتت‏سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة والله یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم; (1)
مثل کسانى که در راه خدا انفاق مى‏کنند همانند دانه‏اى است که هفت‏خوشه برویاند که در هر خوشه‏اى صد دانه باشد و خداوند براى هر کس که بخواهد چند برابر مى‏کند و خداوند گشایشگر داناست .
در تمام جوامع انسانى وقوع حوادث طبیعى چون سیل، زلزله، آتش‏سوزى و بروز مشکلات غیرارادى چون بیمارى‏ها، تصادفات، و پدیده‏هایى از این قبیل باعث مى‏شود گروهى از افراد نتوانند نیازهاى زندگى خود و خانواده‏شان را تامین کنند . از جمله راه‏هایى که دین اسلام، همانند سایر ادیان الهى، براى حل این مشکل توصیه کرده انفاق است . مسلمانان به مقتضاى فطرت الهى و تعالیم قرآنى وظیفه دارند در مواقع خطر و بروز حوادث به یارى همنوعان خویش شتافته، آنان را در برخورد با مشکلات تنها نگذارند . خداوند رحمان در آیات متعددى از سوره بقره به این مهم پرداخته، وجود افراد خیر را همانند دانه‏هایى مى‏داند که در زمین مناسبى قرار گرفته و تبدیل به هفت‏خوشه و هفتصد دانه شده‏اند و زیبا این که قرآن به جاى تشبیه اعمال نیک افراد، خود افراد را چنین بابرکت معرفى مى‏کند و این اوج لطف و عنایت الهى به افراد شایسته است .
شرایط انفاق قرآنى
البته روییدن هفتصد دانه از یک دانه نیازمند دانه سالم، زمین مستعد، زمان مناسب و رسیدگى و حفاظت صحیح و مستمر است از این رو، خداوند در قرآن شرایط انفاق فى سبیل‏الله را چنین بیان مى‏کند .
1- انفاق به منظور کسب رضاى خدا
ومثل الذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله وتثبیتا من انفسهم کمثل جنة بربوة اصابها وابل فآتت اکلها ضعفین فان لم یصبها وابل فطل والله بما تعملون بصیر; (2)
و مثل کسانى که اموال خود را براى طلب رضاى خداوند و استوارى روح خود انفاق مى‏کنند، همچون باغى است که در نقطه بلندى باشد و باران‏هاى درشت‏به آن برسد [و از هواى آزاد به حد کافى بهره بگیرد]، میوه خود را دو چندان بدهد و اگر باران درشتى نبارد، باران‏هاى ریز و شبنم بر آن مى‏بارد [لذا همیشه این باغ شاداب و پرطراوت است] و خداوند به آن‏چه انجام مى‏دهید بینا است .
این آیه به زیبایى نشان مى‏دهد که مؤمنان و انفاق‏کنندگان واقعى کسانى هستند که تنها به خاطر خشنودى خدا و پرورش فضایل انسانى و تثبیت این صفات در درون جان خود، و به منظورپایان دادن به نگرانى‏ها و ناراحتى‏هایى که بر اثر احساس مسئولیت در برابر محرومان در وجدان آن‏ها پیدا مى‏شود، اقدام به انفاق مى‏کنند . (3) در نقطه مقابل این گروه، کسانى هستند که به قصد خودنمایى و ریاکارى انفاق مى‏کنند . خداوند سبحان با آوردن تمثیلى زیبا، نتیجه عمل آنان را بربادرفته دانسته، مى‏فرماید:
مثل او (ریاکار) همچون مثل سنگ خارایى است که بر آن، (قشر نازکى از) خاک باشد، (و بذرهایى در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاک‏ها و بذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالى از خاک و بذر) رها کند . آن‏ها (ریاکاران) از کارى که انجام داده‏اند، چیزى به دست نمى‏آورند، و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند . (4)
2- انفاق از اموال طیب و پاکیزه
یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتم ومما اخرجنا لکم من الارض ولا تیمموا الخبیث منه تنفقون ولستم بآخذیه الا ان تغمضوا فیه واعلموا ان الله غنی حمید; (5)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از بهترین و پاکیزه‏ترین چیزى که به دست آورده‏اید و از آن‏چه ما براى شما از زمین رویانیده‏ایم انفاق کنید، و سراغ قسمت‏هاى ناپاک نروید تا از آن انفاق کنید، در حالى که خود شما هم حاضر نیستید (به هنگام پذیرش اموال) آن‏ها را بپذیرید مگر از روى اغماض و اکراه (ناچارى) و بدانید که خداوند بى‏نیاز و ستوده است .
ابى‏بصیر از امام صادق علیه السلام نقل مى‏کند: آیه درباره کسانى نازل شد که در ایام جاهلیت اموالى را از طریق مکاسب ناپسند به دست آورده بودند و قصد داشتند آن‏ها را در راه خدا انفاق کنند، خداوند آنان را از این کار نهى کرد و دستور داد از اموال پاک و حلال انفاق کنند . (6) نیز در تفسیر «مجمع‏البیان‏» از امام على علیه السلام نقل شده است: این آیه درباره کسانى نازل گردید که هنگام انفاق خرماهاى خشک و نامرغوب را با خرماى خوب مخلوط مى‏کردند و بعد انفاق مى‏نمودند، به آن‏ها دستور داده شد که از این کار بپرهیزند . (7)
روشن است که این دو شان نزول هیچ منافاتى با هم ندارند و ممکن است آیه در مورد هر دو دسته نازل شده باشد، که یکى ناظر به پاکى معنوى و دیگرى ناظر به مرغوبیت مادى و ظاهرى است .
از آن‏جا که بعضى از مردم عادت دارند همیشه از اموال بى‏ارزش و آن‏چه تقریبا از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نیست انفاق کنند و این‏گونه انفاق‏ها علاوه بر این که سود چندانى به حال نیازمندان ندارد، یک نوع اهانت و تحقیر نسبت‏به آن‏ها است و موجب تربیت معنوى و پرورش روح انسانى نیز نمى‏باشد، این آیه صریحا مردم را از این کار نهى مى‏کند و آن را با دلیل لطیفى همراه مى‏سازد و آن این که، شما خودتان حاضر نیستید این‏گونه اموال را بپذیرید مگر از روى کراهت و ناچارى، چرا درباره برادران مسلمان، و از آن بالاتر خدایى که در راه او انفاق مى‏کنید و همه‏چیز شما از اوست، راضى به این کار مى‏شوید . (8) به عبارت دیگر، هدف از انفاق، آراستن روح و جان به صفت ایثار و گذشت و پیراستن آن از بخل و خست است نه رهایى از دست اشیاى بى‏ارزش و از کار افتاده که حضورشان زندگى را از لطافت مى‏اندازد . (9)
3- انفاق آشکار و نهان
ان تبدوا الصدقات فنعما هی وان تخفوها وتؤتوها الفقراء فهو خیر لکم ویکفر عنکم من سیآتکم والله بما تعملون خبیر; (10)
اگر صدقات را آشکار بدهید کار خوبى است، ولى اگر آن‏ها را مخفى ساخته به نیازمندان بدهید، براى شما بهتر است و قسمتى از گناهان شما را مى‏پوشاند و خداوند به آن‏چه انجام مى‏دهید آگاه است .
تردیدى نیست که انفاق آشکار و علنى در راه خدا و اختفاى آن هر کدام اثر مفیدى دارد; زیرا هنگامى که انسان به طور آشکار و علنى مال خود را در راه خدا انفاق مى‏کند اگر انفاق واجب (خمس، زکات) باشد، گذشته از این که مردم تشویق به این‏گونه کارهاى نیک مى‏شوند، از انسان این اتهام نیز رفع مى‏گردد که به وظیفه واجب خود عمل نکرده است، و اگر انفاق مستحب باشد، در حقیقت‏یک نحوه تبلیغ عملى است که مردم را به کارهاى خیر و حمایت از محرومان و انجام کارهاى نیک اجتماعى و عام‏المنفعه تشویق مى‏کند، و چنان‏چه انفاق به طور مخفى و دور از انظار مردم انجام شود، به طور قطع ریا و خودنمایى در آن کم‏تر است و خلوص بیش‏تر در آن خواهد بود; مخصوصا درباره کمک به محرومان، آب روى آن‏ها بهتر حفظ مى‏شود و بر این اساس آیه فوق مى‏گوید هر یک از دو کار، انفاق آشکار و نهان، خوب و شایسته است . (11) لکن از آن‏جا که پایه اصلى دین و دیندارى بر اخلاص است و عمل انسان هر چه خالصانه‏تر باشد به فضیلت نزدیک‏تر است، خداوند سبحان صدقه پنهانى را بر آشکار ترجیح داده مى‏فرماید این براى شما بهتر است . (12) از امام صادق علیه السلام روایت‏شده است: خداوند فرموده زکات واجب را علنى ولى زکات مستحب را مخفیانه پرداخت کنید . (13) شاید دلیل آن باشد که زکات واجب یک وظیفه عمومى، معمولى، و دور از ریاست . (14)
4- انفاق کریمانه
الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لا یتبعون ما انفقوا منا ولا اذى لهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون; (15)
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند، سپس به دنبال انفاقى که کرده‏اند، منت نمى‏گذارند و آزارى نمى‏رسانند، پاداش آن‏ها نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و نه ترسى دارند و نه غمگین مى‏شوند .
طبق بیان این آیه در صورتى انفاق در راه خدا در پیشگاه پروردگار پذیرفته مى‏شود که به دنبال آن منت و چیزى که موجب آزار و رنجش نیازمندان است نباشد . بنابراین، کسانى که در راه خدا بذل مال مى‏کنند ولى به دنبال آن منت مى‏گذارند یا کارى را انجام مى‏دهند که موجب آزار و رنجش است، در حقیقت‏با این عمل ناپسند اجر و پاداش خود را از بین مى‏برند .
آن‏چه در این آیه بیش‏تر جلب توجه مى‏کند این است که قرآن در واقع سرمایه زندگى انسان را منحصر به سرمایه‏هاى مادى نمى‏داند، بلکه سرمایه‏هاى روانى و اجتماعى را نیز به حساب آورده است . کسى که چیزى به دیگرى مى‏دهد و منتى بر او مى‏گذارد و یا با آزار خود، او را شکسته‏دل مى‏سازد، در حقیقت چیزى به او نداده است; زیرا اگر سرمایه‏اى به او داده سرمایه‏اى هم از او گرفته است و چه بسا آن تحقیرها و شکست‏هاى روحى به مراتب بیش از مالى باشد که به او بخشیده است . (16)
نکته دیگر این که، در آیه شریفه، منت‏گذاردن و اذیت کردن، با واژه «ثم‏» که به معنى فاصله زمانى است‏به کار رفته و این مى‏رساند که منظور قرآن تنها این نیست که پرداخت انفاق مؤدبانه و محترمانه و خالى از منت‏باشد، بلکه در زمان‏هاى بعد نیز نباید با یادآورى آن منتى بر گیرنده انفاق گذارده شود، و این نهایت دقت اسلام را در خدمات خالص انسانى مى‏رساند . (17)
5- پاسخ کریمانه
قول معروف ومغفرة خیر من صدقة یتبعها اذى والله غنی حلیم;
گفتارى پسندیده و گذشت‏بهتر از صدقه‏اى است که آزارى به دنبال آن باشد، و خداوند بى‏نیاز و بردبار است . (18)
این آیه منطق اسلام را در مورد ارزش‏هاى اجتماعى اشخاص و حیثیت مردم روشن مى‏سازد و عمل آن‏هایى را که در حفظ این سرمایه‏هاى انسانى مى‏کوشند و ارباب حاجت را با گفتار نیکو و احیانا راهنمایى‏هاى لازم بهره‏مند کرده، و هرگز اسرار آن‏ها را فاش نمى‏سازند، از بخشش افراد خودخواه و کوته‏نظرى که در برابر کمک مختصرى هزار گونه زخم زبان به افراد آبرومند مى‏زنند و شخصیت آن‏ها را در هم مى‏شکنند، برتر و بالاتر مى‏شمرد . (19) در این راستا پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم مى‏فرماید:
هنگامى که حاجتمندى از شما چیزى خواست گفتار او را قطع نکنید تا تمام مقصود خویش را شرح دهد، سپس با وقار و ادب و ملایمت‏به او پاسخ بگویید، یا چیزى را که در دست دارید در اختیارش بگذارید و یا به طور شایسته‏اى او را بازگردانید; زیرا ممکن است‏سؤال‏کننده فرشته‏اى باشد که مامور آزمایش شما است تا ببیند در برابر نعمت‏هایى که خداوند به شما ارزانى داشته، چگونه عمل مى‏کنید . (20)
مدیریت قرآنى انفاق در عصر حاضر
حال که به برکت انقلاب و جان‏فشانى شهدا و گذشت ایثارگران، دولت و ملت ایران اسلامى و قرآنى شده‏اند، جا دارد اندیشمندان مسلمان و مسئولین امر، بخشى از وقت و اندیشه خود را صرف اجراى یکى از مهم‏ترین تعالیم اقتصادى قرآن یعنى انفاق فى سبیل‏الله کنند و با انتخاب روش‏ها و طراحى ابزارهایى نو و متناسب با زمان حاضر، اهداف الهى را تحقق بخشند . سازمان‏ها و نهادهاى دولتى چون کمیته امداد امام خمینى رحمه الله، سازمان بهزیستى، سازمان حمایت از بیمارى هاى خاص و برخى مؤسسات خصوصى قابل اعتماد مردم مى‏توانند با طراحى ابزارهاى مالى مناسب، انفاق‏هاى ریز و درشت مردم نیکوکار کشور اسلامى را جمع‏آورى کرده به صورت برنامه‏ریزى شده و با مطالعه کارشناسى در محل‏هاى ضرورى و واقعى به شکل آبرومندانه هزینه کنند . در ادامه مقاله یکى از ابزارهایى که با مقدارى تغییر مى‏تواند ابزار مناسبى براى مطالب پیش‏گفته باشد، مورد بررسى قرار گرفته، پیشنهادهایى جهت اصلاح آن ارائه مى‏گردد .
ارمغان بهزیستى ابزارى براى مدیریت انفاق
از جمله ابزارهایى که قابلیت دارد آموزه انفاق را با شرایط و ویژگى‏هاى قرآنى در جامعه نهادینه کند، اوراق اعتبارى از نوع «کارت‏هاى ارمغان بهزیستى‏» است که توسط سازمان بهزیستى منتشر شده و در دوره‏هاى زمانى مشخصى به مردم عرضه مى‏شود، افراد با خریدن کارت‏هاى مذکور وجوه نقدى خود را در اختیار سازمان مى‏گذارند تا در خدمات عام‏المنفعه و رسیدگى به محرومان از آن‏ها استفاده کند و سازمان به منظور تشویق مردم، بخشى از وجوه را به قید قرعه به عنوان جایزه به دارندگان اوراق مى‏پردازد . لکن متاسفانه به دلیل بى‏توجهى یا کم‏توجهى، این کارت‏ها به آلات قمار و ابزار ثروت‏هاى بادآورده (اکل مال به باطل) بیش‏تر شبیه شده است . به نظر مى‏رسد با انجام اصلاحاتى در آن‏ها و دقت نظر در تحقق اصلاحات، مى‏توان ابزارى کارآمد با ویژگى‏هاى قرآنى و با رعایت کامل موازین فقهى، طراحى کرد .
اصلاحات ضرورى
1- اصلاح اهداف و انگیزه‏ها
در نظر گرفتن جوایز مادى وسوسه‏انگیز با به کارگیرى شیوه‏هاى تند تبلیغاتى که امروزه در کارت‏هاى ارمغان بهزیستى جریان دارد، انگیزه‏هاى انفاق و بخشش را در جامعه مى‏خشکاند و افراد را به سمت‏یک قمار بزرگ و تصاحب یک ثروت بادآورده سوق مى‏دهد و کم‏تر کسى با هدف کمک به محرومان و مستمندان یا مشارکت در امور خیر و عام‏المنفعه، اقدام به خرید اوراق مى‏کند .
بایستى با اصلاح کمى و کیفى جوایز و انتخاب سوژه‏هاى مناسب تبلیغاتى و اجراى یک سرى برنامه‏هاى فرهنگى، اهداف و انگیزه‏هاى مردم را به سمت انفاق فى سبیل‏الله و کمک به محرومان بکشانیم; به طورى که فرد وجوه خود را نه به عنوان خرید اوراق بهادار، بلکه با نیت‏بخشش به مستمندان بپردازد و در مقابل، کارت ارمغان بهزیستى را به عنوان رسید دریافت کند .
2- اصلاح سازوکار درآمد - هزینه
سازمان و نهادى که متصدى جمع‏آورى کمک‏هاى مردمى مى‏شود بایستى وجهه مقبول اجتماعى داشته، از جهت جذب و نگهدارى و مصرف درآمدهاى مربوطه قابل اعتماد مردم باشد . اولین قدم براى ایجاد فضاى اعتماد، داشتن برنامه شفاف و گویاى کارى است; به طورى که سازمان مذکور بتواند در پایان هر دوره مالى گزارش کاملى از میزان درآمدها، هزینه‏هاى جارى، تبلیغاتى و مصارف را براى مردم ارائه کند و افراد حقیقى و حقوقى ذى‏صلاح با نظارت و کنترل، آن گزارش را تایید کنند و در قدم بعدى لازم است‏با به تصویر کشاندن خدمات ارائه شده و نشان دادن آن‏ها از طریق تلویزیون و روزنامه‏ها و مجلات اعتماد مردم را افزایش داد . البته در این موارد حفظ آبروى انسان‏هاى نیازمند و شرافتمند و رعایت‏شئونات انسانى آن‏ها بر همه چیز مقدم است و نباید به بهانه تهیه گزارش، شخصیت افراد را لکه‏دار نمود . بر این اساس مى‏توان با به تصویر کشیدن مراکز علمى، فرهنگى، ورزشى، دینى، خدماتى، بهداشتى و درمانى که براى محرومین احداث شده و گزارش مکتوبى از هدایاى نقدى به مستمندان، با مردم مؤمن و نوع‏دوست‏سخن گفت، و آنان را براى مشارکت در امر خیر تشویق کرد .
3- اصلاح ساختارى جوایز
وضعیت فعلى جوایز از چند جهت اشکال دارد:
اولا، جوایز مورد نظر از محل درآمد اوراق فروخته شده تامین مى‏شود که شبهه قمار وجود دارد; چرا که در حقیقت گروهى با خریدن اوراق مذکور پولشان را در یک جا جمع مى‏کنند، بعد از طریق قرعه‏کشى بخشى از آن پول‏ها به تعدادى از آنان تعلق مى‏گیرد و نوعا در چنین فرایندى برندگان خوشحال و بازندگان از این که اموالشان به صرف قرعه نصیب گروهى غیرمستحق شده است، ناراضى‏اند . به جهت همین نکته است که وقتى از حضرت امام خمینى از ماهیت‏بلیطهاى اعانه ملى (21) که ادعا مى‏شد جهت امور خیریه مصرف مى‏شود استفتا گردید جواب دادند:
اگر فرضا یک شرکت‏یا مؤسسه پیدا شود و براى اعانت‏به مؤسسات خیریه از قبیل بیمارستان یا مدارس اسلامى بلیطهایى منتشر کند و مردم هم براى اعانت این مؤسسات مبلغى بدهند و آن شرکت از مال خودش یا وجوهى که از انتشار بلیط به دست مى‏آید، با اجازه تمام پول‏دهندگان مبلغى به اشخاصى که قرعه به نام آن‏ها بیرون مى‏آید بدهد مانع ندارد، لکن این مجرد فرض است و بلیطهایى که اکنون فروخته مى‏شود و قرعه‏کشى‏هایى که اکنون عمل مى‏شود به این نحو نیست و پول بلیط و قرعه حرام است . (22)
در این فتوا حضرت امام راه خروج از قمار و حرمت را در این مى‏بینند که یا جوایز از اموال و دارایى خود مؤسسه پرداخت‏شود و یا این که تمام کسانى که پول داده‏اند اجازه چنین کارى را بدهند، و روشن است که صورت دوم فرضى بیش نیست; چرا که به یقین حداقل برخى از کسانى که به قصد برنده شدن اقدام به خرید اوراق مذکور مى‏کنند، بعد از قرعه‏کشى هیچ رضایتى ندارند که پولشان به صرف قرعه در اختیار افرادى قرار گیرد . به عبارت دیگر، رضایت آنان موقع خرید همانند رضایت قمارباز قبل از قمار است، یعنى رضایت‏به شرط برنده شدن، و وقتى متوجه مى‏شوند که برنده نشده‏اند رضایتشان از بین مى‏رود . بر این اساس اگر جوایز از محل درآمد اوراق باشد حداقل شبهه قمار وجود دارد .
ثانیا، کمیت و کیفیت جوایز به گونه‏اى است که غالب خریداران اوراق، به تصاحب چند جایزه ردیف اول چشم دوخته‏اند و روشن است که چنین جوایزى نصیب تعداد انگشت‏شمارى مى‏شود و همیشه بعد از قرعه‏کشى خیل عظیمى خود را بازنده و مال‏باخته تلقى مى‏کنند که اثر روانى تخریب‏کننده‏اى خصوصا روى جوانان دارد .
بنابراین پیشنهاد مى‏شود:
1- جوایز از محل بودجه عمومى آن سازمان و توسط دولت پرداخت‏شود; به این معنا که دولت اسلامى جهت نهادینه کردن انفاق و گسترش صدقات، هر ساله جوایزى را براى کمک‏کنندگان به محرومان در بودجه سازمان مربوطه (مثلا سازمان بهزیستى) در نظر گیرد . در این صورت کلیه وجوه جمع‏آورى شده از طریق توزیع کارت‏ها، به مصرف نیازمندان مى‏رسد و هیچ فردى احساس نمى‏کند که وجوه انفاقى او بى‏جهت و به صرف قرعه در اختیار دیگرى قرار گرفته است . (23)
2- کمیت و کیفیت جوایز معقول و متعارف باشد; به این معنا که به جاى پرداخت مبالغى غیرمتعارف به تعدادى انگشت‏شمار (براى مثال یک جایزه سى میلیون تومانى، چند جایزه) . . . تعداد جوایز را افزایش داده مبلغ آن را کاهش دهند و این اگر چه در کوتاه مدت ممکن است اثربخش نباشد لکن در بلندمدت بهتر پاسخ مى‏دهد; به جهت این که بعد از چند دور قرعه‏کشى و برنده شدن افراد زیادى، این ذهنیت‏براى خیلى افراد شکل مى‏گیرد که امید زیادى براى برنده شدن وجود دارد .
3- سعى شود نوع جایزه با عمل خیرخواهانه تناسب داشته باشد; براى مثال، اگر در آگهى تلویزیونى به جاى تبلیغات فعلى، وقتى اعلام شود با قرعه‏کشى جوایز دوره . . . ارمغان بهزیستى پنج‏خانواده براى حج تمتع، پنجاه نفر براى حج عمره، و دویست نفر براى زیارت مشهد مقدس و . . . برگزیده شدند، قطعا اثر معنوى بالایى براى جامعه ایجاد مى‏کند .
نتیجه این که اگر پیشنهادهاى فوق اعمال شود افراد با اهداى بخشى از اموال خود به جهت‏حمایت از مستمندان برگه‏هایى را به عنوان رسید مشارکت در همیارى ملى دریافت مى‏کنند (نه این که خریدارى کنند) سپس دولت‏براى تشویق افراد خیر و نهادینه کردن انفاق قرآنى جوایزى را به قید قرعه مى‏پردازد . روشن است که در این صورت نه شبهه قمار مطرح مى‏شود و نه شبهه اکل مال به باطل . از طرف دیگر، انفاق‏هاى مردم به صورتى که قرآن سفارش کرده با برنامه‏ریزى، بدون منت و آزار و بدون خودنمایى و ریا در اختیار مستحقان واقعى قرار مى‏گیرد .
پى‏نوشت‏ها:
1) بقره (2) آیه 261 .
2) همان، آیه 265 .
3) ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه (تهران، دارالکتب‏الاسلامیه، 1374) ج 2، ص 327 .
4) بقره (2) آیه 264 .
5) همان آیه 267 .
6) حویزى، تفسیر نورالثقلین (قم، اسماعیلیان، 1373) ج 1، ص 287 .
7) طبرسى، تفسیر مجمع‏البیان (بیروت، داراحیاءالتراث العربى، 1412 ق) ج 1 و 2، ص 490 .
8) ر . ک: ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ص 333 .
9) محسن قرائتى، تفسیر نور (قم انتشارات در راه حق، 1375) ج 1، ص 538 .
10) بقره (2) آیه 271 .
11) ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ص 315 .
12) محمدحسین طباطبائى، تفسیرالمیزان (بیروت مؤسسة‏الاعلمى للمطبوعات، 1417 ق) ج 2، ص 402 .
13) طبرسى، همان، ص 496 .
14) محسن قرائتى، همان، ص 543 .
15) بقره (2) آیه 262 .
16) ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ص 317 و 318 .
17) همان، ص 318 .
18) بقره (2) آیه 263 .
19) ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ص 320 .
20) طبرسى، همان، ص 414 .
21) قبل از انقلاب، بلیطهایى به عنوان «بلیط بخت‏آزمایى‏» منتشر مى‏شد، افراد با خرید آن‏ها در قرعه‏کشى شرکت مى‏کردند و وجوه جمع‏آورى شده بعد از کسر هزینه‏هاى مؤسسه ناشر بلیطهاى مذکور، با قرعه‏کشى بین افرادى تقسیم مى‏شد . این عمل از سوى مراجع وقت، قمار و حرام اعلام شد، بعد از آن مؤسسات مذکور جهت‏حل مسئله اعلان کردند که بخشى از وجوه جمع‏آورى شده را در امور خیر مصرف مى‏کنند و به دنبال آن اسم بلیطها را هم به بلیطهاى اعانه ملى تغییر دادند .
22) امام خمینى، توضیح‏المسائل، مسئله 2870 .
23) شایان ذکر است پرداخت جوایز از محل بودجه سازمان مربوطه به جاى پرداخت از محل درآمد اوراق، گرچه از جهت فقهى و حقوقى موجب تفاوت شده و شبهه قمار را از بین مى‏برد ولى از جهت‏بار مالى، براى سازمان تفاوتى ایجاد نمى‏شود و تنها یک جابه جایى در ردیف‏هاى هزینه پیش مى‏آید . در نتیجه این پیشنهاد هزینه جدیدى براى سازمان مربوطه و دولت ایجاد نمى‏کند، به این معنا که بودجه چنین سازمان‏هایى که از محرومین و مستمندان حمایت مى‏کنند از دو منبع دولتى و فروش اوراق مذکور تامین مى‏شود، پس سازمان مربوطه مى‏تواند به جاى این که هزینه جوایز را از محل درآمد اوراق بپردازد، از بخش بودجه دولتى بپردازد در نتیجه در جمع‏بندى تنها یک جابه جایى رخ مى‏دهد و بودجه کل ثابت‏باقى مى‏ماند .

تبلیغات