انفاق قرآنى و ابزارهاى مالى مناسب آن در عصر حاضر
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
جایگاه و اهمیت انفاق
مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبة انبتتسبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة والله یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم; (1)
مثل کسانى که در راه خدا انفاق مىکنند همانند دانهاى است که هفتخوشه برویاند که در هر خوشهاى صد دانه باشد و خداوند براى هر کس که بخواهد چند برابر مىکند و خداوند گشایشگر داناست .
در تمام جوامع انسانى وقوع حوادث طبیعى چون سیل، زلزله، آتشسوزى و بروز مشکلات غیرارادى چون بیمارىها، تصادفات، و پدیدههایى از این قبیل باعث مىشود گروهى از افراد نتوانند نیازهاى زندگى خود و خانوادهشان را تامین کنند . از جمله راههایى که دین اسلام، همانند سایر ادیان الهى، براى حل این مشکل توصیه کرده انفاق است . مسلمانان به مقتضاى فطرت الهى و تعالیم قرآنى وظیفه دارند در مواقع خطر و بروز حوادث به یارى همنوعان خویش شتافته، آنان را در برخورد با مشکلات تنها نگذارند . خداوند رحمان در آیات متعددى از سوره بقره به این مهم پرداخته، وجود افراد خیر را همانند دانههایى مىداند که در زمین مناسبى قرار گرفته و تبدیل به هفتخوشه و هفتصد دانه شدهاند و زیبا این که قرآن به جاى تشبیه اعمال نیک افراد، خود افراد را چنین بابرکت معرفى مىکند و این اوج لطف و عنایت الهى به افراد شایسته است .
شرایط انفاق قرآنى
البته روییدن هفتصد دانه از یک دانه نیازمند دانه سالم، زمین مستعد، زمان مناسب و رسیدگى و حفاظت صحیح و مستمر است از این رو، خداوند در قرآن شرایط انفاق فى سبیلالله را چنین بیان مىکند .
1- انفاق به منظور کسب رضاى خدا
ومثل الذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله وتثبیتا من انفسهم کمثل جنة بربوة اصابها وابل فآتت اکلها ضعفین فان لم یصبها وابل فطل والله بما تعملون بصیر; (2)
و مثل کسانى که اموال خود را براى طلب رضاى خداوند و استوارى روح خود انفاق مىکنند، همچون باغى است که در نقطه بلندى باشد و بارانهاى درشتبه آن برسد [و از هواى آزاد به حد کافى بهره بگیرد]، میوه خود را دو چندان بدهد و اگر باران درشتى نبارد، بارانهاى ریز و شبنم بر آن مىبارد [لذا همیشه این باغ شاداب و پرطراوت است] و خداوند به آنچه انجام مىدهید بینا است .
این آیه به زیبایى نشان مىدهد که مؤمنان و انفاقکنندگان واقعى کسانى هستند که تنها به خاطر خشنودى خدا و پرورش فضایل انسانى و تثبیت این صفات در درون جان خود، و به منظورپایان دادن به نگرانىها و ناراحتىهایى که بر اثر احساس مسئولیت در برابر محرومان در وجدان آنها پیدا مىشود، اقدام به انفاق مىکنند . (3) در نقطه مقابل این گروه، کسانى هستند که به قصد خودنمایى و ریاکارى انفاق مىکنند . خداوند سبحان با آوردن تمثیلى زیبا، نتیجه عمل آنان را بربادرفته دانسته، مىفرماید:
مثل او (ریاکار) همچون مثل سنگ خارایى است که بر آن، (قشر نازکى از) خاک باشد، (و بذرهایى در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالى از خاک و بذر) رها کند . آنها (ریاکاران) از کارى که انجام دادهاند، چیزى به دست نمىآورند، و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمىکند . (4)
2- انفاق از اموال طیب و پاکیزه
یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتم ومما اخرجنا لکم من الارض ولا تیمموا الخبیث منه تنفقون ولستم بآخذیه الا ان تغمضوا فیه واعلموا ان الله غنی حمید; (5)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بهترین و پاکیزهترین چیزى که به دست آوردهاید و از آنچه ما براى شما از زمین رویانیدهایم انفاق کنید، و سراغ قسمتهاى ناپاک نروید تا از آن انفاق کنید، در حالى که خود شما هم حاضر نیستید (به هنگام پذیرش اموال) آنها را بپذیرید مگر از روى اغماض و اکراه (ناچارى) و بدانید که خداوند بىنیاز و ستوده است .
ابىبصیر از امام صادق علیه السلام نقل مىکند: آیه درباره کسانى نازل شد که در ایام جاهلیت اموالى را از طریق مکاسب ناپسند به دست آورده بودند و قصد داشتند آنها را در راه خدا انفاق کنند، خداوند آنان را از این کار نهى کرد و دستور داد از اموال پاک و حلال انفاق کنند . (6) نیز در تفسیر «مجمعالبیان» از امام على علیه السلام نقل شده است: این آیه درباره کسانى نازل گردید که هنگام انفاق خرماهاى خشک و نامرغوب را با خرماى خوب مخلوط مىکردند و بعد انفاق مىنمودند، به آنها دستور داده شد که از این کار بپرهیزند . (7)
روشن است که این دو شان نزول هیچ منافاتى با هم ندارند و ممکن است آیه در مورد هر دو دسته نازل شده باشد، که یکى ناظر به پاکى معنوى و دیگرى ناظر به مرغوبیت مادى و ظاهرى است .
از آنجا که بعضى از مردم عادت دارند همیشه از اموال بىارزش و آنچه تقریبا از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نیست انفاق کنند و اینگونه انفاقها علاوه بر این که سود چندانى به حال نیازمندان ندارد، یک نوع اهانت و تحقیر نسبتبه آنها است و موجب تربیت معنوى و پرورش روح انسانى نیز نمىباشد، این آیه صریحا مردم را از این کار نهى مىکند و آن را با دلیل لطیفى همراه مىسازد و آن این که، شما خودتان حاضر نیستید اینگونه اموال را بپذیرید مگر از روى کراهت و ناچارى، چرا درباره برادران مسلمان، و از آن بالاتر خدایى که در راه او انفاق مىکنید و همهچیز شما از اوست، راضى به این کار مىشوید . (8) به عبارت دیگر، هدف از انفاق، آراستن روح و جان به صفت ایثار و گذشت و پیراستن آن از بخل و خست است نه رهایى از دست اشیاى بىارزش و از کار افتاده که حضورشان زندگى را از لطافت مىاندازد . (9)
3- انفاق آشکار و نهان
ان تبدوا الصدقات فنعما هی وان تخفوها وتؤتوها الفقراء فهو خیر لکم ویکفر عنکم من سیآتکم والله بما تعملون خبیر; (10)
اگر صدقات را آشکار بدهید کار خوبى است، ولى اگر آنها را مخفى ساخته به نیازمندان بدهید، براى شما بهتر است و قسمتى از گناهان شما را مىپوشاند و خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است .
تردیدى نیست که انفاق آشکار و علنى در راه خدا و اختفاى آن هر کدام اثر مفیدى دارد; زیرا هنگامى که انسان به طور آشکار و علنى مال خود را در راه خدا انفاق مىکند اگر انفاق واجب (خمس، زکات) باشد، گذشته از این که مردم تشویق به اینگونه کارهاى نیک مىشوند، از انسان این اتهام نیز رفع مىگردد که به وظیفه واجب خود عمل نکرده است، و اگر انفاق مستحب باشد، در حقیقتیک نحوه تبلیغ عملى است که مردم را به کارهاى خیر و حمایت از محرومان و انجام کارهاى نیک اجتماعى و عامالمنفعه تشویق مىکند، و چنانچه انفاق به طور مخفى و دور از انظار مردم انجام شود، به طور قطع ریا و خودنمایى در آن کمتر است و خلوص بیشتر در آن خواهد بود; مخصوصا درباره کمک به محرومان، آب روى آنها بهتر حفظ مىشود و بر این اساس آیه فوق مىگوید هر یک از دو کار، انفاق آشکار و نهان، خوب و شایسته است . (11) لکن از آنجا که پایه اصلى دین و دیندارى بر اخلاص است و عمل انسان هر چه خالصانهتر باشد به فضیلت نزدیکتر است، خداوند سبحان صدقه پنهانى را بر آشکار ترجیح داده مىفرماید این براى شما بهتر است . (12) از امام صادق علیه السلام روایتشده است: خداوند فرموده زکات واجب را علنى ولى زکات مستحب را مخفیانه پرداخت کنید . (13) شاید دلیل آن باشد که زکات واجب یک وظیفه عمومى، معمولى، و دور از ریاست . (14)
4- انفاق کریمانه
الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لا یتبعون ما انفقوا منا ولا اذى لهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون; (15)
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، سپس به دنبال انفاقى که کردهاند، منت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و نه ترسى دارند و نه غمگین مىشوند .
طبق بیان این آیه در صورتى انفاق در راه خدا در پیشگاه پروردگار پذیرفته مىشود که به دنبال آن منت و چیزى که موجب آزار و رنجش نیازمندان است نباشد . بنابراین، کسانى که در راه خدا بذل مال مىکنند ولى به دنبال آن منت مىگذارند یا کارى را انجام مىدهند که موجب آزار و رنجش است، در حقیقتبا این عمل ناپسند اجر و پاداش خود را از بین مىبرند .
آنچه در این آیه بیشتر جلب توجه مىکند این است که قرآن در واقع سرمایه زندگى انسان را منحصر به سرمایههاى مادى نمىداند، بلکه سرمایههاى روانى و اجتماعى را نیز به حساب آورده است . کسى که چیزى به دیگرى مىدهد و منتى بر او مىگذارد و یا با آزار خود، او را شکستهدل مىسازد، در حقیقت چیزى به او نداده است; زیرا اگر سرمایهاى به او داده سرمایهاى هم از او گرفته است و چه بسا آن تحقیرها و شکستهاى روحى به مراتب بیش از مالى باشد که به او بخشیده است . (16)
نکته دیگر این که، در آیه شریفه، منتگذاردن و اذیت کردن، با واژه «ثم» که به معنى فاصله زمانى استبه کار رفته و این مىرساند که منظور قرآن تنها این نیست که پرداخت انفاق مؤدبانه و محترمانه و خالى از منتباشد، بلکه در زمانهاى بعد نیز نباید با یادآورى آن منتى بر گیرنده انفاق گذارده شود، و این نهایت دقت اسلام را در خدمات خالص انسانى مىرساند . (17)
5- پاسخ کریمانه
قول معروف ومغفرة خیر من صدقة یتبعها اذى والله غنی حلیم;
گفتارى پسندیده و گذشتبهتر از صدقهاى است که آزارى به دنبال آن باشد، و خداوند بىنیاز و بردبار است . (18)
این آیه منطق اسلام را در مورد ارزشهاى اجتماعى اشخاص و حیثیت مردم روشن مىسازد و عمل آنهایى را که در حفظ این سرمایههاى انسانى مىکوشند و ارباب حاجت را با گفتار نیکو و احیانا راهنمایىهاى لازم بهرهمند کرده، و هرگز اسرار آنها را فاش نمىسازند، از بخشش افراد خودخواه و کوتهنظرى که در برابر کمک مختصرى هزار گونه زخم زبان به افراد آبرومند مىزنند و شخصیت آنها را در هم مىشکنند، برتر و بالاتر مىشمرد . (19) در این راستا پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم مىفرماید:
هنگامى که حاجتمندى از شما چیزى خواست گفتار او را قطع نکنید تا تمام مقصود خویش را شرح دهد، سپس با وقار و ادب و ملایمتبه او پاسخ بگویید، یا چیزى را که در دست دارید در اختیارش بگذارید و یا به طور شایستهاى او را بازگردانید; زیرا ممکن استسؤالکننده فرشتهاى باشد که مامور آزمایش شما است تا ببیند در برابر نعمتهایى که خداوند به شما ارزانى داشته، چگونه عمل مىکنید . (20)
مدیریت قرآنى انفاق در عصر حاضر
حال که به برکت انقلاب و جانفشانى شهدا و گذشت ایثارگران، دولت و ملت ایران اسلامى و قرآنى شدهاند، جا دارد اندیشمندان مسلمان و مسئولین امر، بخشى از وقت و اندیشه خود را صرف اجراى یکى از مهمترین تعالیم اقتصادى قرآن یعنى انفاق فى سبیلالله کنند و با انتخاب روشها و طراحى ابزارهایى نو و متناسب با زمان حاضر، اهداف الهى را تحقق بخشند . سازمانها و نهادهاى دولتى چون کمیته امداد امام خمینى رحمه الله، سازمان بهزیستى، سازمان حمایت از بیمارى هاى خاص و برخى مؤسسات خصوصى قابل اعتماد مردم مىتوانند با طراحى ابزارهاى مالى مناسب، انفاقهاى ریز و درشت مردم نیکوکار کشور اسلامى را جمعآورى کرده به صورت برنامهریزى شده و با مطالعه کارشناسى در محلهاى ضرورى و واقعى به شکل آبرومندانه هزینه کنند . در ادامه مقاله یکى از ابزارهایى که با مقدارى تغییر مىتواند ابزار مناسبى براى مطالب پیشگفته باشد، مورد بررسى قرار گرفته، پیشنهادهایى جهت اصلاح آن ارائه مىگردد .
ارمغان بهزیستى ابزارى براى مدیریت انفاق
از جمله ابزارهایى که قابلیت دارد آموزه انفاق را با شرایط و ویژگىهاى قرآنى در جامعه نهادینه کند، اوراق اعتبارى از نوع «کارتهاى ارمغان بهزیستى» است که توسط سازمان بهزیستى منتشر شده و در دورههاى زمانى مشخصى به مردم عرضه مىشود، افراد با خریدن کارتهاى مذکور وجوه نقدى خود را در اختیار سازمان مىگذارند تا در خدمات عامالمنفعه و رسیدگى به محرومان از آنها استفاده کند و سازمان به منظور تشویق مردم، بخشى از وجوه را به قید قرعه به عنوان جایزه به دارندگان اوراق مىپردازد . لکن متاسفانه به دلیل بىتوجهى یا کمتوجهى، این کارتها به آلات قمار و ابزار ثروتهاى بادآورده (اکل مال به باطل) بیشتر شبیه شده است . به نظر مىرسد با انجام اصلاحاتى در آنها و دقت نظر در تحقق اصلاحات، مىتوان ابزارى کارآمد با ویژگىهاى قرآنى و با رعایت کامل موازین فقهى، طراحى کرد .
اصلاحات ضرورى
1- اصلاح اهداف و انگیزهها
در نظر گرفتن جوایز مادى وسوسهانگیز با به کارگیرى شیوههاى تند تبلیغاتى که امروزه در کارتهاى ارمغان بهزیستى جریان دارد، انگیزههاى انفاق و بخشش را در جامعه مىخشکاند و افراد را به سمتیک قمار بزرگ و تصاحب یک ثروت بادآورده سوق مىدهد و کمتر کسى با هدف کمک به محرومان و مستمندان یا مشارکت در امور خیر و عامالمنفعه، اقدام به خرید اوراق مىکند .
بایستى با اصلاح کمى و کیفى جوایز و انتخاب سوژههاى مناسب تبلیغاتى و اجراى یک سرى برنامههاى فرهنگى، اهداف و انگیزههاى مردم را به سمت انفاق فى سبیلالله و کمک به محرومان بکشانیم; به طورى که فرد وجوه خود را نه به عنوان خرید اوراق بهادار، بلکه با نیتبخشش به مستمندان بپردازد و در مقابل، کارت ارمغان بهزیستى را به عنوان رسید دریافت کند .
2- اصلاح سازوکار درآمد - هزینه
سازمان و نهادى که متصدى جمعآورى کمکهاى مردمى مىشود بایستى وجهه مقبول اجتماعى داشته، از جهت جذب و نگهدارى و مصرف درآمدهاى مربوطه قابل اعتماد مردم باشد . اولین قدم براى ایجاد فضاى اعتماد، داشتن برنامه شفاف و گویاى کارى است; به طورى که سازمان مذکور بتواند در پایان هر دوره مالى گزارش کاملى از میزان درآمدها، هزینههاى جارى، تبلیغاتى و مصارف را براى مردم ارائه کند و افراد حقیقى و حقوقى ذىصلاح با نظارت و کنترل، آن گزارش را تایید کنند و در قدم بعدى لازم استبا به تصویر کشاندن خدمات ارائه شده و نشان دادن آنها از طریق تلویزیون و روزنامهها و مجلات اعتماد مردم را افزایش داد . البته در این موارد حفظ آبروى انسانهاى نیازمند و شرافتمند و رعایتشئونات انسانى آنها بر همه چیز مقدم است و نباید به بهانه تهیه گزارش، شخصیت افراد را لکهدار نمود . بر این اساس مىتوان با به تصویر کشیدن مراکز علمى، فرهنگى، ورزشى، دینى، خدماتى، بهداشتى و درمانى که براى محرومین احداث شده و گزارش مکتوبى از هدایاى نقدى به مستمندان، با مردم مؤمن و نوعدوستسخن گفت، و آنان را براى مشارکت در امر خیر تشویق کرد .
3- اصلاح ساختارى جوایز
وضعیت فعلى جوایز از چند جهت اشکال دارد:
اولا، جوایز مورد نظر از محل درآمد اوراق فروخته شده تامین مىشود که شبهه قمار وجود دارد; چرا که در حقیقت گروهى با خریدن اوراق مذکور پولشان را در یک جا جمع مىکنند، بعد از طریق قرعهکشى بخشى از آن پولها به تعدادى از آنان تعلق مىگیرد و نوعا در چنین فرایندى برندگان خوشحال و بازندگان از این که اموالشان به صرف قرعه نصیب گروهى غیرمستحق شده است، ناراضىاند . به جهت همین نکته است که وقتى از حضرت امام خمینى از ماهیتبلیطهاى اعانه ملى (21) که ادعا مىشد جهت امور خیریه مصرف مىشود استفتا گردید جواب دادند:
اگر فرضا یک شرکتیا مؤسسه پیدا شود و براى اعانتبه مؤسسات خیریه از قبیل بیمارستان یا مدارس اسلامى بلیطهایى منتشر کند و مردم هم براى اعانت این مؤسسات مبلغى بدهند و آن شرکت از مال خودش یا وجوهى که از انتشار بلیط به دست مىآید، با اجازه تمام پولدهندگان مبلغى به اشخاصى که قرعه به نام آنها بیرون مىآید بدهد مانع ندارد، لکن این مجرد فرض است و بلیطهایى که اکنون فروخته مىشود و قرعهکشىهایى که اکنون عمل مىشود به این نحو نیست و پول بلیط و قرعه حرام است . (22)
در این فتوا حضرت امام راه خروج از قمار و حرمت را در این مىبینند که یا جوایز از اموال و دارایى خود مؤسسه پرداختشود و یا این که تمام کسانى که پول دادهاند اجازه چنین کارى را بدهند، و روشن است که صورت دوم فرضى بیش نیست; چرا که به یقین حداقل برخى از کسانى که به قصد برنده شدن اقدام به خرید اوراق مذکور مىکنند، بعد از قرعهکشى هیچ رضایتى ندارند که پولشان به صرف قرعه در اختیار افرادى قرار گیرد . به عبارت دیگر، رضایت آنان موقع خرید همانند رضایت قمارباز قبل از قمار است، یعنى رضایتبه شرط برنده شدن، و وقتى متوجه مىشوند که برنده نشدهاند رضایتشان از بین مىرود . بر این اساس اگر جوایز از محل درآمد اوراق باشد حداقل شبهه قمار وجود دارد .
ثانیا، کمیت و کیفیت جوایز به گونهاى است که غالب خریداران اوراق، به تصاحب چند جایزه ردیف اول چشم دوختهاند و روشن است که چنین جوایزى نصیب تعداد انگشتشمارى مىشود و همیشه بعد از قرعهکشى خیل عظیمى خود را بازنده و مالباخته تلقى مىکنند که اثر روانى تخریبکنندهاى خصوصا روى جوانان دارد .
بنابراین پیشنهاد مىشود:
1- جوایز از محل بودجه عمومى آن سازمان و توسط دولت پرداختشود; به این معنا که دولت اسلامى جهت نهادینه کردن انفاق و گسترش صدقات، هر ساله جوایزى را براى کمککنندگان به محرومان در بودجه سازمان مربوطه (مثلا سازمان بهزیستى) در نظر گیرد . در این صورت کلیه وجوه جمعآورى شده از طریق توزیع کارتها، به مصرف نیازمندان مىرسد و هیچ فردى احساس نمىکند که وجوه انفاقى او بىجهت و به صرف قرعه در اختیار دیگرى قرار گرفته است . (23)
2- کمیت و کیفیت جوایز معقول و متعارف باشد; به این معنا که به جاى پرداخت مبالغى غیرمتعارف به تعدادى انگشتشمار (براى مثال یک جایزه سى میلیون تومانى، چند جایزه) . . . تعداد جوایز را افزایش داده مبلغ آن را کاهش دهند و این اگر چه در کوتاه مدت ممکن است اثربخش نباشد لکن در بلندمدت بهتر پاسخ مىدهد; به جهت این که بعد از چند دور قرعهکشى و برنده شدن افراد زیادى، این ذهنیتبراى خیلى افراد شکل مىگیرد که امید زیادى براى برنده شدن وجود دارد .
3- سعى شود نوع جایزه با عمل خیرخواهانه تناسب داشته باشد; براى مثال، اگر در آگهى تلویزیونى به جاى تبلیغات فعلى، وقتى اعلام شود با قرعهکشى جوایز دوره . . . ارمغان بهزیستى پنجخانواده براى حج تمتع، پنجاه نفر براى حج عمره، و دویست نفر براى زیارت مشهد مقدس و . . . برگزیده شدند، قطعا اثر معنوى بالایى براى جامعه ایجاد مىکند .
نتیجه این که اگر پیشنهادهاى فوق اعمال شود افراد با اهداى بخشى از اموال خود به جهتحمایت از مستمندان برگههایى را به عنوان رسید مشارکت در همیارى ملى دریافت مىکنند (نه این که خریدارى کنند) سپس دولتبراى تشویق افراد خیر و نهادینه کردن انفاق قرآنى جوایزى را به قید قرعه مىپردازد . روشن است که در این صورت نه شبهه قمار مطرح مىشود و نه شبهه اکل مال به باطل . از طرف دیگر، انفاقهاى مردم به صورتى که قرآن سفارش کرده با برنامهریزى، بدون منت و آزار و بدون خودنمایى و ریا در اختیار مستحقان واقعى قرار مىگیرد .
پىنوشتها:
1) بقره (2) آیه 261 .
2) همان، آیه 265 .
3) ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه (تهران، دارالکتبالاسلامیه، 1374) ج 2، ص 327 .
4) بقره (2) آیه 264 .
5) همان آیه 267 .
6) حویزى، تفسیر نورالثقلین (قم، اسماعیلیان، 1373) ج 1، ص 287 .
7) طبرسى، تفسیر مجمعالبیان (بیروت، داراحیاءالتراث العربى، 1412 ق) ج 1 و 2، ص 490 .
8) ر . ک: ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ص 333 .
9) محسن قرائتى، تفسیر نور (قم انتشارات در راه حق، 1375) ج 1، ص 538 .
10) بقره (2) آیه 271 .
11) ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ص 315 .
12) محمدحسین طباطبائى، تفسیرالمیزان (بیروت مؤسسةالاعلمى للمطبوعات، 1417 ق) ج 2، ص 402 .
13) طبرسى، همان، ص 496 .
14) محسن قرائتى، همان، ص 543 .
15) بقره (2) آیه 262 .
16) ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ص 317 و 318 .
17) همان، ص 318 .
18) بقره (2) آیه 263 .
19) ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ص 320 .
20) طبرسى، همان، ص 414 .
21) قبل از انقلاب، بلیطهایى به عنوان «بلیط بختآزمایى» منتشر مىشد، افراد با خرید آنها در قرعهکشى شرکت مىکردند و وجوه جمعآورى شده بعد از کسر هزینههاى مؤسسه ناشر بلیطهاى مذکور، با قرعهکشى بین افرادى تقسیم مىشد . این عمل از سوى مراجع وقت، قمار و حرام اعلام شد، بعد از آن مؤسسات مذکور جهتحل مسئله اعلان کردند که بخشى از وجوه جمعآورى شده را در امور خیر مصرف مىکنند و به دنبال آن اسم بلیطها را هم به بلیطهاى اعانه ملى تغییر دادند .
22) امام خمینى، توضیحالمسائل، مسئله 2870 .
23) شایان ذکر است پرداخت جوایز از محل بودجه سازمان مربوطه به جاى پرداخت از محل درآمد اوراق، گرچه از جهت فقهى و حقوقى موجب تفاوت شده و شبهه قمار را از بین مىبرد ولى از جهتبار مالى، براى سازمان تفاوتى ایجاد نمىشود و تنها یک جابه جایى در ردیفهاى هزینه پیش مىآید . در نتیجه این پیشنهاد هزینه جدیدى براى سازمان مربوطه و دولت ایجاد نمىکند، به این معنا که بودجه چنین سازمانهایى که از محرومین و مستمندان حمایت مىکنند از دو منبع دولتى و فروش اوراق مذکور تامین مىشود، پس سازمان مربوطه مىتواند به جاى این که هزینه جوایز را از محل درآمد اوراق بپردازد، از بخش بودجه دولتى بپردازد در نتیجه در جمعبندى تنها یک جابه جایى رخ مىدهد و بودجه کل ثابتباقى مىماند .
مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبة انبتتسبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة والله یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم; (1)
مثل کسانى که در راه خدا انفاق مىکنند همانند دانهاى است که هفتخوشه برویاند که در هر خوشهاى صد دانه باشد و خداوند براى هر کس که بخواهد چند برابر مىکند و خداوند گشایشگر داناست .
در تمام جوامع انسانى وقوع حوادث طبیعى چون سیل، زلزله، آتشسوزى و بروز مشکلات غیرارادى چون بیمارىها، تصادفات، و پدیدههایى از این قبیل باعث مىشود گروهى از افراد نتوانند نیازهاى زندگى خود و خانوادهشان را تامین کنند . از جمله راههایى که دین اسلام، همانند سایر ادیان الهى، براى حل این مشکل توصیه کرده انفاق است . مسلمانان به مقتضاى فطرت الهى و تعالیم قرآنى وظیفه دارند در مواقع خطر و بروز حوادث به یارى همنوعان خویش شتافته، آنان را در برخورد با مشکلات تنها نگذارند . خداوند رحمان در آیات متعددى از سوره بقره به این مهم پرداخته، وجود افراد خیر را همانند دانههایى مىداند که در زمین مناسبى قرار گرفته و تبدیل به هفتخوشه و هفتصد دانه شدهاند و زیبا این که قرآن به جاى تشبیه اعمال نیک افراد، خود افراد را چنین بابرکت معرفى مىکند و این اوج لطف و عنایت الهى به افراد شایسته است .
شرایط انفاق قرآنى
البته روییدن هفتصد دانه از یک دانه نیازمند دانه سالم، زمین مستعد، زمان مناسب و رسیدگى و حفاظت صحیح و مستمر است از این رو، خداوند در قرآن شرایط انفاق فى سبیلالله را چنین بیان مىکند .
1- انفاق به منظور کسب رضاى خدا
ومثل الذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله وتثبیتا من انفسهم کمثل جنة بربوة اصابها وابل فآتت اکلها ضعفین فان لم یصبها وابل فطل والله بما تعملون بصیر; (2)
و مثل کسانى که اموال خود را براى طلب رضاى خداوند و استوارى روح خود انفاق مىکنند، همچون باغى است که در نقطه بلندى باشد و بارانهاى درشتبه آن برسد [و از هواى آزاد به حد کافى بهره بگیرد]، میوه خود را دو چندان بدهد و اگر باران درشتى نبارد، بارانهاى ریز و شبنم بر آن مىبارد [لذا همیشه این باغ شاداب و پرطراوت است] و خداوند به آنچه انجام مىدهید بینا است .
این آیه به زیبایى نشان مىدهد که مؤمنان و انفاقکنندگان واقعى کسانى هستند که تنها به خاطر خشنودى خدا و پرورش فضایل انسانى و تثبیت این صفات در درون جان خود، و به منظورپایان دادن به نگرانىها و ناراحتىهایى که بر اثر احساس مسئولیت در برابر محرومان در وجدان آنها پیدا مىشود، اقدام به انفاق مىکنند . (3) در نقطه مقابل این گروه، کسانى هستند که به قصد خودنمایى و ریاکارى انفاق مىکنند . خداوند سبحان با آوردن تمثیلى زیبا، نتیجه عمل آنان را بربادرفته دانسته، مىفرماید:
مثل او (ریاکار) همچون مثل سنگ خارایى است که بر آن، (قشر نازکى از) خاک باشد، (و بذرهایى در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالى از خاک و بذر) رها کند . آنها (ریاکاران) از کارى که انجام دادهاند، چیزى به دست نمىآورند، و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمىکند . (4)
2- انفاق از اموال طیب و پاکیزه
یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما کسبتم ومما اخرجنا لکم من الارض ولا تیمموا الخبیث منه تنفقون ولستم بآخذیه الا ان تغمضوا فیه واعلموا ان الله غنی حمید; (5)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بهترین و پاکیزهترین چیزى که به دست آوردهاید و از آنچه ما براى شما از زمین رویانیدهایم انفاق کنید، و سراغ قسمتهاى ناپاک نروید تا از آن انفاق کنید، در حالى که خود شما هم حاضر نیستید (به هنگام پذیرش اموال) آنها را بپذیرید مگر از روى اغماض و اکراه (ناچارى) و بدانید که خداوند بىنیاز و ستوده است .
ابىبصیر از امام صادق علیه السلام نقل مىکند: آیه درباره کسانى نازل شد که در ایام جاهلیت اموالى را از طریق مکاسب ناپسند به دست آورده بودند و قصد داشتند آنها را در راه خدا انفاق کنند، خداوند آنان را از این کار نهى کرد و دستور داد از اموال پاک و حلال انفاق کنند . (6) نیز در تفسیر «مجمعالبیان» از امام على علیه السلام نقل شده است: این آیه درباره کسانى نازل گردید که هنگام انفاق خرماهاى خشک و نامرغوب را با خرماى خوب مخلوط مىکردند و بعد انفاق مىنمودند، به آنها دستور داده شد که از این کار بپرهیزند . (7)
روشن است که این دو شان نزول هیچ منافاتى با هم ندارند و ممکن است آیه در مورد هر دو دسته نازل شده باشد، که یکى ناظر به پاکى معنوى و دیگرى ناظر به مرغوبیت مادى و ظاهرى است .
از آنجا که بعضى از مردم عادت دارند همیشه از اموال بىارزش و آنچه تقریبا از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نیست انفاق کنند و اینگونه انفاقها علاوه بر این که سود چندانى به حال نیازمندان ندارد، یک نوع اهانت و تحقیر نسبتبه آنها است و موجب تربیت معنوى و پرورش روح انسانى نیز نمىباشد، این آیه صریحا مردم را از این کار نهى مىکند و آن را با دلیل لطیفى همراه مىسازد و آن این که، شما خودتان حاضر نیستید اینگونه اموال را بپذیرید مگر از روى کراهت و ناچارى، چرا درباره برادران مسلمان، و از آن بالاتر خدایى که در راه او انفاق مىکنید و همهچیز شما از اوست، راضى به این کار مىشوید . (8) به عبارت دیگر، هدف از انفاق، آراستن روح و جان به صفت ایثار و گذشت و پیراستن آن از بخل و خست است نه رهایى از دست اشیاى بىارزش و از کار افتاده که حضورشان زندگى را از لطافت مىاندازد . (9)
3- انفاق آشکار و نهان
ان تبدوا الصدقات فنعما هی وان تخفوها وتؤتوها الفقراء فهو خیر لکم ویکفر عنکم من سیآتکم والله بما تعملون خبیر; (10)
اگر صدقات را آشکار بدهید کار خوبى است، ولى اگر آنها را مخفى ساخته به نیازمندان بدهید، براى شما بهتر است و قسمتى از گناهان شما را مىپوشاند و خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است .
تردیدى نیست که انفاق آشکار و علنى در راه خدا و اختفاى آن هر کدام اثر مفیدى دارد; زیرا هنگامى که انسان به طور آشکار و علنى مال خود را در راه خدا انفاق مىکند اگر انفاق واجب (خمس، زکات) باشد، گذشته از این که مردم تشویق به اینگونه کارهاى نیک مىشوند، از انسان این اتهام نیز رفع مىگردد که به وظیفه واجب خود عمل نکرده است، و اگر انفاق مستحب باشد، در حقیقتیک نحوه تبلیغ عملى است که مردم را به کارهاى خیر و حمایت از محرومان و انجام کارهاى نیک اجتماعى و عامالمنفعه تشویق مىکند، و چنانچه انفاق به طور مخفى و دور از انظار مردم انجام شود، به طور قطع ریا و خودنمایى در آن کمتر است و خلوص بیشتر در آن خواهد بود; مخصوصا درباره کمک به محرومان، آب روى آنها بهتر حفظ مىشود و بر این اساس آیه فوق مىگوید هر یک از دو کار، انفاق آشکار و نهان، خوب و شایسته است . (11) لکن از آنجا که پایه اصلى دین و دیندارى بر اخلاص است و عمل انسان هر چه خالصانهتر باشد به فضیلت نزدیکتر است، خداوند سبحان صدقه پنهانى را بر آشکار ترجیح داده مىفرماید این براى شما بهتر است . (12) از امام صادق علیه السلام روایتشده است: خداوند فرموده زکات واجب را علنى ولى زکات مستحب را مخفیانه پرداخت کنید . (13) شاید دلیل آن باشد که زکات واجب یک وظیفه عمومى، معمولى، و دور از ریاست . (14)
4- انفاق کریمانه
الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لا یتبعون ما انفقوا منا ولا اذى لهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون; (15)
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، سپس به دنبال انفاقى که کردهاند، منت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و نه ترسى دارند و نه غمگین مىشوند .
طبق بیان این آیه در صورتى انفاق در راه خدا در پیشگاه پروردگار پذیرفته مىشود که به دنبال آن منت و چیزى که موجب آزار و رنجش نیازمندان است نباشد . بنابراین، کسانى که در راه خدا بذل مال مىکنند ولى به دنبال آن منت مىگذارند یا کارى را انجام مىدهند که موجب آزار و رنجش است، در حقیقتبا این عمل ناپسند اجر و پاداش خود را از بین مىبرند .
آنچه در این آیه بیشتر جلب توجه مىکند این است که قرآن در واقع سرمایه زندگى انسان را منحصر به سرمایههاى مادى نمىداند، بلکه سرمایههاى روانى و اجتماعى را نیز به حساب آورده است . کسى که چیزى به دیگرى مىدهد و منتى بر او مىگذارد و یا با آزار خود، او را شکستهدل مىسازد، در حقیقت چیزى به او نداده است; زیرا اگر سرمایهاى به او داده سرمایهاى هم از او گرفته است و چه بسا آن تحقیرها و شکستهاى روحى به مراتب بیش از مالى باشد که به او بخشیده است . (16)
نکته دیگر این که، در آیه شریفه، منتگذاردن و اذیت کردن، با واژه «ثم» که به معنى فاصله زمانى استبه کار رفته و این مىرساند که منظور قرآن تنها این نیست که پرداخت انفاق مؤدبانه و محترمانه و خالى از منتباشد، بلکه در زمانهاى بعد نیز نباید با یادآورى آن منتى بر گیرنده انفاق گذارده شود، و این نهایت دقت اسلام را در خدمات خالص انسانى مىرساند . (17)
5- پاسخ کریمانه
قول معروف ومغفرة خیر من صدقة یتبعها اذى والله غنی حلیم;
گفتارى پسندیده و گذشتبهتر از صدقهاى است که آزارى به دنبال آن باشد، و خداوند بىنیاز و بردبار است . (18)
این آیه منطق اسلام را در مورد ارزشهاى اجتماعى اشخاص و حیثیت مردم روشن مىسازد و عمل آنهایى را که در حفظ این سرمایههاى انسانى مىکوشند و ارباب حاجت را با گفتار نیکو و احیانا راهنمایىهاى لازم بهرهمند کرده، و هرگز اسرار آنها را فاش نمىسازند، از بخشش افراد خودخواه و کوتهنظرى که در برابر کمک مختصرى هزار گونه زخم زبان به افراد آبرومند مىزنند و شخصیت آنها را در هم مىشکنند، برتر و بالاتر مىشمرد . (19) در این راستا پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم مىفرماید:
هنگامى که حاجتمندى از شما چیزى خواست گفتار او را قطع نکنید تا تمام مقصود خویش را شرح دهد، سپس با وقار و ادب و ملایمتبه او پاسخ بگویید، یا چیزى را که در دست دارید در اختیارش بگذارید و یا به طور شایستهاى او را بازگردانید; زیرا ممکن استسؤالکننده فرشتهاى باشد که مامور آزمایش شما است تا ببیند در برابر نعمتهایى که خداوند به شما ارزانى داشته، چگونه عمل مىکنید . (20)
مدیریت قرآنى انفاق در عصر حاضر
حال که به برکت انقلاب و جانفشانى شهدا و گذشت ایثارگران، دولت و ملت ایران اسلامى و قرآنى شدهاند، جا دارد اندیشمندان مسلمان و مسئولین امر، بخشى از وقت و اندیشه خود را صرف اجراى یکى از مهمترین تعالیم اقتصادى قرآن یعنى انفاق فى سبیلالله کنند و با انتخاب روشها و طراحى ابزارهایى نو و متناسب با زمان حاضر، اهداف الهى را تحقق بخشند . سازمانها و نهادهاى دولتى چون کمیته امداد امام خمینى رحمه الله، سازمان بهزیستى، سازمان حمایت از بیمارى هاى خاص و برخى مؤسسات خصوصى قابل اعتماد مردم مىتوانند با طراحى ابزارهاى مالى مناسب، انفاقهاى ریز و درشت مردم نیکوکار کشور اسلامى را جمعآورى کرده به صورت برنامهریزى شده و با مطالعه کارشناسى در محلهاى ضرورى و واقعى به شکل آبرومندانه هزینه کنند . در ادامه مقاله یکى از ابزارهایى که با مقدارى تغییر مىتواند ابزار مناسبى براى مطالب پیشگفته باشد، مورد بررسى قرار گرفته، پیشنهادهایى جهت اصلاح آن ارائه مىگردد .
ارمغان بهزیستى ابزارى براى مدیریت انفاق
از جمله ابزارهایى که قابلیت دارد آموزه انفاق را با شرایط و ویژگىهاى قرآنى در جامعه نهادینه کند، اوراق اعتبارى از نوع «کارتهاى ارمغان بهزیستى» است که توسط سازمان بهزیستى منتشر شده و در دورههاى زمانى مشخصى به مردم عرضه مىشود، افراد با خریدن کارتهاى مذکور وجوه نقدى خود را در اختیار سازمان مىگذارند تا در خدمات عامالمنفعه و رسیدگى به محرومان از آنها استفاده کند و سازمان به منظور تشویق مردم، بخشى از وجوه را به قید قرعه به عنوان جایزه به دارندگان اوراق مىپردازد . لکن متاسفانه به دلیل بىتوجهى یا کمتوجهى، این کارتها به آلات قمار و ابزار ثروتهاى بادآورده (اکل مال به باطل) بیشتر شبیه شده است . به نظر مىرسد با انجام اصلاحاتى در آنها و دقت نظر در تحقق اصلاحات، مىتوان ابزارى کارآمد با ویژگىهاى قرآنى و با رعایت کامل موازین فقهى، طراحى کرد .
اصلاحات ضرورى
1- اصلاح اهداف و انگیزهها
در نظر گرفتن جوایز مادى وسوسهانگیز با به کارگیرى شیوههاى تند تبلیغاتى که امروزه در کارتهاى ارمغان بهزیستى جریان دارد، انگیزههاى انفاق و بخشش را در جامعه مىخشکاند و افراد را به سمتیک قمار بزرگ و تصاحب یک ثروت بادآورده سوق مىدهد و کمتر کسى با هدف کمک به محرومان و مستمندان یا مشارکت در امور خیر و عامالمنفعه، اقدام به خرید اوراق مىکند .
بایستى با اصلاح کمى و کیفى جوایز و انتخاب سوژههاى مناسب تبلیغاتى و اجراى یک سرى برنامههاى فرهنگى، اهداف و انگیزههاى مردم را به سمت انفاق فى سبیلالله و کمک به محرومان بکشانیم; به طورى که فرد وجوه خود را نه به عنوان خرید اوراق بهادار، بلکه با نیتبخشش به مستمندان بپردازد و در مقابل، کارت ارمغان بهزیستى را به عنوان رسید دریافت کند .
2- اصلاح سازوکار درآمد - هزینه
سازمان و نهادى که متصدى جمعآورى کمکهاى مردمى مىشود بایستى وجهه مقبول اجتماعى داشته، از جهت جذب و نگهدارى و مصرف درآمدهاى مربوطه قابل اعتماد مردم باشد . اولین قدم براى ایجاد فضاى اعتماد، داشتن برنامه شفاف و گویاى کارى است; به طورى که سازمان مذکور بتواند در پایان هر دوره مالى گزارش کاملى از میزان درآمدها، هزینههاى جارى، تبلیغاتى و مصارف را براى مردم ارائه کند و افراد حقیقى و حقوقى ذىصلاح با نظارت و کنترل، آن گزارش را تایید کنند و در قدم بعدى لازم استبا به تصویر کشاندن خدمات ارائه شده و نشان دادن آنها از طریق تلویزیون و روزنامهها و مجلات اعتماد مردم را افزایش داد . البته در این موارد حفظ آبروى انسانهاى نیازمند و شرافتمند و رعایتشئونات انسانى آنها بر همه چیز مقدم است و نباید به بهانه تهیه گزارش، شخصیت افراد را لکهدار نمود . بر این اساس مىتوان با به تصویر کشیدن مراکز علمى، فرهنگى، ورزشى، دینى، خدماتى، بهداشتى و درمانى که براى محرومین احداث شده و گزارش مکتوبى از هدایاى نقدى به مستمندان، با مردم مؤمن و نوعدوستسخن گفت، و آنان را براى مشارکت در امر خیر تشویق کرد .
3- اصلاح ساختارى جوایز
وضعیت فعلى جوایز از چند جهت اشکال دارد:
اولا، جوایز مورد نظر از محل درآمد اوراق فروخته شده تامین مىشود که شبهه قمار وجود دارد; چرا که در حقیقت گروهى با خریدن اوراق مذکور پولشان را در یک جا جمع مىکنند، بعد از طریق قرعهکشى بخشى از آن پولها به تعدادى از آنان تعلق مىگیرد و نوعا در چنین فرایندى برندگان خوشحال و بازندگان از این که اموالشان به صرف قرعه نصیب گروهى غیرمستحق شده است، ناراضىاند . به جهت همین نکته است که وقتى از حضرت امام خمینى از ماهیتبلیطهاى اعانه ملى (21) که ادعا مىشد جهت امور خیریه مصرف مىشود استفتا گردید جواب دادند:
اگر فرضا یک شرکتیا مؤسسه پیدا شود و براى اعانتبه مؤسسات خیریه از قبیل بیمارستان یا مدارس اسلامى بلیطهایى منتشر کند و مردم هم براى اعانت این مؤسسات مبلغى بدهند و آن شرکت از مال خودش یا وجوهى که از انتشار بلیط به دست مىآید، با اجازه تمام پولدهندگان مبلغى به اشخاصى که قرعه به نام آنها بیرون مىآید بدهد مانع ندارد، لکن این مجرد فرض است و بلیطهایى که اکنون فروخته مىشود و قرعهکشىهایى که اکنون عمل مىشود به این نحو نیست و پول بلیط و قرعه حرام است . (22)
در این فتوا حضرت امام راه خروج از قمار و حرمت را در این مىبینند که یا جوایز از اموال و دارایى خود مؤسسه پرداختشود و یا این که تمام کسانى که پول دادهاند اجازه چنین کارى را بدهند، و روشن است که صورت دوم فرضى بیش نیست; چرا که به یقین حداقل برخى از کسانى که به قصد برنده شدن اقدام به خرید اوراق مذکور مىکنند، بعد از قرعهکشى هیچ رضایتى ندارند که پولشان به صرف قرعه در اختیار افرادى قرار گیرد . به عبارت دیگر، رضایت آنان موقع خرید همانند رضایت قمارباز قبل از قمار است، یعنى رضایتبه شرط برنده شدن، و وقتى متوجه مىشوند که برنده نشدهاند رضایتشان از بین مىرود . بر این اساس اگر جوایز از محل درآمد اوراق باشد حداقل شبهه قمار وجود دارد .
ثانیا، کمیت و کیفیت جوایز به گونهاى است که غالب خریداران اوراق، به تصاحب چند جایزه ردیف اول چشم دوختهاند و روشن است که چنین جوایزى نصیب تعداد انگشتشمارى مىشود و همیشه بعد از قرعهکشى خیل عظیمى خود را بازنده و مالباخته تلقى مىکنند که اثر روانى تخریبکنندهاى خصوصا روى جوانان دارد .
بنابراین پیشنهاد مىشود:
1- جوایز از محل بودجه عمومى آن سازمان و توسط دولت پرداختشود; به این معنا که دولت اسلامى جهت نهادینه کردن انفاق و گسترش صدقات، هر ساله جوایزى را براى کمککنندگان به محرومان در بودجه سازمان مربوطه (مثلا سازمان بهزیستى) در نظر گیرد . در این صورت کلیه وجوه جمعآورى شده از طریق توزیع کارتها، به مصرف نیازمندان مىرسد و هیچ فردى احساس نمىکند که وجوه انفاقى او بىجهت و به صرف قرعه در اختیار دیگرى قرار گرفته است . (23)
2- کمیت و کیفیت جوایز معقول و متعارف باشد; به این معنا که به جاى پرداخت مبالغى غیرمتعارف به تعدادى انگشتشمار (براى مثال یک جایزه سى میلیون تومانى، چند جایزه) . . . تعداد جوایز را افزایش داده مبلغ آن را کاهش دهند و این اگر چه در کوتاه مدت ممکن است اثربخش نباشد لکن در بلندمدت بهتر پاسخ مىدهد; به جهت این که بعد از چند دور قرعهکشى و برنده شدن افراد زیادى، این ذهنیتبراى خیلى افراد شکل مىگیرد که امید زیادى براى برنده شدن وجود دارد .
3- سعى شود نوع جایزه با عمل خیرخواهانه تناسب داشته باشد; براى مثال، اگر در آگهى تلویزیونى به جاى تبلیغات فعلى، وقتى اعلام شود با قرعهکشى جوایز دوره . . . ارمغان بهزیستى پنجخانواده براى حج تمتع، پنجاه نفر براى حج عمره، و دویست نفر براى زیارت مشهد مقدس و . . . برگزیده شدند، قطعا اثر معنوى بالایى براى جامعه ایجاد مىکند .
نتیجه این که اگر پیشنهادهاى فوق اعمال شود افراد با اهداى بخشى از اموال خود به جهتحمایت از مستمندان برگههایى را به عنوان رسید مشارکت در همیارى ملى دریافت مىکنند (نه این که خریدارى کنند) سپس دولتبراى تشویق افراد خیر و نهادینه کردن انفاق قرآنى جوایزى را به قید قرعه مىپردازد . روشن است که در این صورت نه شبهه قمار مطرح مىشود و نه شبهه اکل مال به باطل . از طرف دیگر، انفاقهاى مردم به صورتى که قرآن سفارش کرده با برنامهریزى، بدون منت و آزار و بدون خودنمایى و ریا در اختیار مستحقان واقعى قرار مىگیرد .
پىنوشتها:
1) بقره (2) آیه 261 .
2) همان، آیه 265 .
3) ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه (تهران، دارالکتبالاسلامیه، 1374) ج 2، ص 327 .
4) بقره (2) آیه 264 .
5) همان آیه 267 .
6) حویزى، تفسیر نورالثقلین (قم، اسماعیلیان، 1373) ج 1، ص 287 .
7) طبرسى، تفسیر مجمعالبیان (بیروت، داراحیاءالتراث العربى، 1412 ق) ج 1 و 2، ص 490 .
8) ر . ک: ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ص 333 .
9) محسن قرائتى، تفسیر نور (قم انتشارات در راه حق، 1375) ج 1، ص 538 .
10) بقره (2) آیه 271 .
11) ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ص 315 .
12) محمدحسین طباطبائى، تفسیرالمیزان (بیروت مؤسسةالاعلمى للمطبوعات، 1417 ق) ج 2، ص 402 .
13) طبرسى، همان، ص 496 .
14) محسن قرائتى، همان، ص 543 .
15) بقره (2) آیه 262 .
16) ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ص 317 و 318 .
17) همان، ص 318 .
18) بقره (2) آیه 263 .
19) ناصر مکارم شیرازى و دیگران، همان، ص 320 .
20) طبرسى، همان، ص 414 .
21) قبل از انقلاب، بلیطهایى به عنوان «بلیط بختآزمایى» منتشر مىشد، افراد با خرید آنها در قرعهکشى شرکت مىکردند و وجوه جمعآورى شده بعد از کسر هزینههاى مؤسسه ناشر بلیطهاى مذکور، با قرعهکشى بین افرادى تقسیم مىشد . این عمل از سوى مراجع وقت، قمار و حرام اعلام شد، بعد از آن مؤسسات مذکور جهتحل مسئله اعلان کردند که بخشى از وجوه جمعآورى شده را در امور خیر مصرف مىکنند و به دنبال آن اسم بلیطها را هم به بلیطهاى اعانه ملى تغییر دادند .
22) امام خمینى، توضیحالمسائل، مسئله 2870 .
23) شایان ذکر است پرداخت جوایز از محل بودجه سازمان مربوطه به جاى پرداخت از محل درآمد اوراق، گرچه از جهت فقهى و حقوقى موجب تفاوت شده و شبهه قمار را از بین مىبرد ولى از جهتبار مالى، براى سازمان تفاوتى ایجاد نمىشود و تنها یک جابه جایى در ردیفهاى هزینه پیش مىآید . در نتیجه این پیشنهاد هزینه جدیدى براى سازمان مربوطه و دولت ایجاد نمىکند، به این معنا که بودجه چنین سازمانهایى که از محرومین و مستمندان حمایت مىکنند از دو منبع دولتى و فروش اوراق مذکور تامین مىشود، پس سازمان مربوطه مىتواند به جاى این که هزینه جوایز را از محل درآمد اوراق بپردازد، از بخش بودجه دولتى بپردازد در نتیجه در جمعبندى تنها یک جابه جایى رخ مىدهد و بودجه کل ثابتباقى مىماند .