قاضی ناصر الدین أبی سعید عبدالله بن عمر بن محمد شیرازی بیضاوی دانشمند و فقیه و مفسر بزرگ قرن هشتم فارس و ایران راتفسیری ارجمند‘بنام أنوارالتنزیل وأسرار التأویل است که در طول تاریخ‘از زمان تألیف ‘ مورد توجه دانشمندان و مفسران بزرگ اسلامی بوده است و بیش از پنجاه شرح وتعلیقه بر آن نگاشته اند. گروهی أنوار را شرح و تعلیقه ای بر کشاف اثر جارالله زمخشری دانسته اند‘ اما از آنجا که جارالله را مذهب حنفی ومکتب معتزلی بوده است و قاضی را مذهب شافعی و مکتب أشعری‘قاضی در ضمن تفسیر خود به ردّ و جواب پرداخته و طرحی نو درانداخته و ضمناً به حبل المتین شیخ الطائفه طوسی و علامه طبرسی چنگ انداخته و تلویحاً به ردّ عقائد ایشان نیز پرداخته است . قاضی را در این تفسیر خطبه ای غرّا و عمیق است که شرح آن خود کتابی را اقتضاء می کند و نگارنده این مقال بر آن شد که ان شاءالله شرحی برآن نویسد و ضمناً مقاصد ومرامی والای شیخ طوسی و علامه طبرسی و جارالله زمخشری و ابوالفتوح رازی و میبدی و قاضی بیضاوی را بیان کند و وجوه تفوق اقوال را در سایه آثارشان‘ بهمراه افاضات دیگر مفسران و شارحان عیان دارد. و با ذکر اصل کتابت ایشان‘جهت تعلیم متون قدیم تازی وپارسی به طالبان‘مقالت رابپایان برد. تا چه قبول افتد وچه در نظر آید. و نخست از بزرگترین آیه قرآن کریم آغاز کند.چه: کل أمر ذی بال لم یبدأ فیه ببسم الله فهو أبتر وازآنجا که شرح کلام بلند قرآنی و بیان دقائق و حقایق فرقانی را راهی طولانی است ودر این معدود اوراق نگنجد‘ لذا پهنة سخن را به مقالاتی چند تقسیم نمود تا هر مقاله در ضمن ارتباط با قبل خود منحصراً دارای شأنی باشد چه: هر گلی رنگ و بوئی داده اند هر نگاری را به شکلی زاده اند چشم نرگس را خمارین ‘لاله را داغ عشقی بر جبین بنهاده اند