طی دهه های اخیر محققان سطح خُرد سازمان برای درک رفتار فردی و گروهی تلاش زیادی کرده اند، در حالی که محققان سطح کلان برای درک رفتار سازمان ها و نهادها به تحقیق و مطالعه پرداخته اند. با این وجود، تحقیقات اندکی وجود دارند که در آنها تأثیر سازمان بر رفتار گروهی و فردی، یا تأثیر رفتار فردی و گروهی بر سازمان به عنوان یک کل مورد آزمون قرار گرفته باشد. انجام چنین تحقیقاتی میتواند منجر به ایجاد بینشی جدید در مسایل سازمان و مدیریت شده و راه را برای درک بهتر و صحیح تر سازمان و اجتماعات انسانی هموار سازد. در مقاله کنونی رویکرد چندسطحی که دیدگاه های خُرد و کلان را با هم ترکیب کرده و دانش جامع تری از سازمان ها ایجاد میکند، معرفی شده است. بدین منظور، ابتدا مسأله سطح تجزیه و تحلیل در تئوریهای سازمان و مدیریت مطرح شده و سپس با ارایه یک مثال، کاربرد رویکرد چندسطحی نشان داده میشود. در انتهای مقاله نیز مزایا و معایب اتخاذ این رویکرد در فراگرد ایجاد و توسعه تئوریهای سازمان و مدیریت مورد بررسی قرار میگیرد.