میرداماد برای رفع اختلاف بین متکلمان و فیلسوفان، نظریه «حدوث دهری» را ابداع کرد. وی با طرح این مطلب که ما سه وعاء زمان، دهر و سرمد داریم و خداوند با تمام صفات و ویژگی های خود در وعاء سرمد قرار دارد، نه در وعاء زمان و دهر، بر آن داشت تا مشکل پیش آمده در مساله حدوث و قدم عالم را حل نماید. اگرچه گروهی از حکما از نظریه او دفاع کردند، بسیاری از آنان به عنوان مخالف، نظریه این فیلسوف متاله را نقد نموده اند. در این نوشتار برآنیم تا نگاهی به دیدگاه برخی از مخالفان انداخته، اندیشه این حکیم را نقد کنیم؛ زیرا معتقدیم میرداماد سعی وافری در این زمینه داشته است؛ ولی هنوز مشکل حل نشده و این نظریه درحقیقت همان حدوث ذاتی یا امری شبیه به آن، اما با اسم دیگر است.