در این مقاله، مفهوم «دوستی» که یکی از مفاهیم سیاسی است با رویکردی پارادایمی، تحلیل تطبیقی می شود. بدین ترتیب شاید بتوان به فهمی از این مفهوم رسید تا از آشفتگی هایی که در فهم و به کارگیری این مفاهیم ایجاد می شود بیشتر اجتناب کرد. بحث اصلی در اینجا این است که مفهوم «دوستی» تغییرات پارادایمی بارزی را تجربه کرده است و اکنون، با گذار از پارادایم فردگرای مدرن، مجدداً به هنجاری بنیادین تبدیل شده است. برای انجام این تحلیل ابتدا مختصات سه پارادایم اندیشه ای بیان می شوند و سپس مفهوم «دوستی» در سه پارادایم کلاسیک، مدرن فردگرا و پارادایم اجتماعی ـ انتقادی تطبیق داده می شود.