آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۱

چکیده

در پژوهش حاضر رابطه بین مساحت نظام های بهره برداری کشاورزی و سطح عمقی شدن کشت تجزیه و تحلیل شده است. بدین منظور از اطلاعات سرشماری های کشاورزی سال های 1339 و 1372 و همچنین گزارش های تولید محصولات کشاورزی استفاده شد. در این پژوهش با استفاده از فنون تحلیل تمایزات و مقایسه درونی سطوح بهره برداری از اراضی کشاورزی، رابطه تفکیکی بین مساحت واحدهای بهره برداری و شاخص های عمقی شدن کشت محاسبه و تحلیل شده است. نتایج حاصل بیانگر آن است که سطح عمقی شدن کشت، عملکرد در هکتار و بازدهی در همه واحدهای بهره برداری از سال 1339 تا 1372 سیری صعودی داشته و تولید چهار محصول منتخب شامل غلات، حبوبات، نباتات صنعتی و سیب زمینی با افزایشی حدود سه برابر از 5712 هزار تن در سال 1339 به 19585 هزار تن در سال 1372 رسیده است. همچنین شاخص های تعداد بهره برداری ها، سطح زیرکشت محصولات زراعی، نسبت اراضی آبی، نسبت اراضی زیرکشت محصولات کاربر به کل اراضی زراعی، بازدهی در واحد سطح در واحدهای بهره برداری خانوادگی و زیر ده هکتار به طرز کاملاً بارز و معنی داری بالاتر از واحدهای بزرگ مقیاس است. این واحدها با تملک 5/31 درصد اراضی زیرکشت بیست و یک محصول زراعی مورد بررسی، حدود 50 درصد از تولید این محصولات و 70 درصد از تولید شش محصول کاربر منتخب را در سال زراعی 72-1371 در اختیار داشتند. همچنین عملکرد در هکتار نوزده محصول در واحدهای زیر ده هکتار بالای 5/5 تن و در واحدهای بالای ده هکتار کمتر از 3 تن بوده است. به علاوه میزان اراضی آیش در واحدهای زیر ده هکتار کمتر از 20 درصد و در واحدهای بالای 50 هکتار 42 درصد بوده است. همبستگی معکوس بین اندازه واحد بهره برداری و عامل عمقی شدن کشت که با کنترل متغیرهای محیطی، طبیعی، مکانی و تکنیکی نیز معنی دار بوده؛ عمدتاً متأثر از مدیریت هماهنگ، برخورداری از دانش بومی هزاران ساله در کشت و زرع، پایین بودن هزینه های بالاسری، توان سازگاری با تغییرات محیطی، بالا بودن انگیزش ها، پذیرش نوآوری ها و انجام کار توسط اعضاء در واحدهای خانوادگی در مقایسه با واحدهای بزرگ مقیاس است.

تبلیغات