موضوع این مقاله بررسی سیر تحول مفهومی "گفت و گو" و "گفت و گوی میان تمدن ها" است. مشترکات لفظی و پیشینه تاریخی این دو مقوله مانع از آن نمی شود که الزام ها و اقتضاهایی که موجب طرح جدید آنها در سطوح مختلف عملی و اجتماعی شده است، مورد توجه قرار نگیرد. اکنون رویکردهای گفت و گویی در فلسفه، زبان شناسی، جامعه شناسی، ارتباطات علوم سیاسی جایگاه ویژه ای یافته اند و "ایده گفت و گوی تمدن ها" در ورای مناسبات تنش آمیز سیاسی و بین المللی، با اقبال شایسته ای در حوزه فرهنگ و علم روبه رو شده است. این ایده ظرفیت آن را دارد که با بهره مندی از رهیافتهای نوین گفت و گویی به یک نظریه اجتماعی تبدیل شود. تلاش این مقاله توصیف مولفه ها و طبقه بندی نظریه های مهم گفت و گو برای تبیین بنیان های نظری گفت و گوی میان تمدن هاست.