آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

دانستن ویژگیهای سبک تاریخ نگاشته ها هم برای پژوهنده و هم برای خواننده تاریخ انقلاب اسلامی ضروری و بایسته است. اغلب از تقسیم بندی تاریخنگاری به نقلی و تحلیلی مطلع هستیم اما شاید مرزبندی دقیق بین شاخه ها و فروعات این دو شاخه عمده تاریخنگاری را ندانیم. یکی از عواملی که باعث افزوده شدن بر روشهای تاریخنگاری نقلی شد، پیشرفتهای فنی و اختراع وسایل سمعی و بصری بود. دوربین عکاسی و فیلمبرداری، ضبط صوت، میکروفیلم و... شیوه های ثبت تاریخ را دقیق تر و گسترده تر نمودند و اکنون می توان منابع تاریخی زیادی را در زمره محصولات این وسائل جدید جستجو کرد. اما در این میان آنچه مهم است، بازشناسی سبکهای صوری و فرمی این منابع تاریخی و درک ارزش استنادی این منابع درخصوص بررسی وقایع مرتبط با انقلاب اسلامی می باشد که در نوشتار زیر مورد بحث و تفصیل قرار می گیرد.

متن

 

تنوع گسترده‌ای از صورت و فرم در تاریخ‌نگاشته‌های دوره معاصر بروز کرده است که در تاریخنگاری گذشته ایران وجود نداشت. این تنوع و چندگانگی، از شرایط جدید تمدنی، گوناگونی نظریات و دیدگاهها و نیز از تکثر راویان و منابع تاریخی ناشی می‌شود. علاوه‌براین، در تاریخنگاری گذشته، جز پاره‌ای موارد معدود که مورخ موفق می‌شد اسناد مکتوب اداری و سازمانی را به‌عنوان سند مورد استفاده قرار دهد، در اغلب موارد از روایتهایی که مورخان پیشین آنها را به صورت کتاب درآورده بودند، به‌عنوان سند و مرجع معتبر استفاده می‌شد؛ اما امروزه عواملی چون فراهم‌شدن امکان استفاده از انبوه اسناد مرتبط با یک پدیده، پروژه‌های خاطرات شفاهی و نیز خاطره‌نگاریهای مکتوب از سوی افراد و عناصر مرتبط با جریانات تاریخی، جریان تاریخنگاری را به‌کلی متحول کرده‌اند. گذشته از همه اینها، برخلاف گذشته که سند تصویری، فقط شامل صورت‌پردازی و یا عکس (پس از اختراع چاپ) می‌شد، امروزه کاست، فیلم و تصویر متحرک، به منابع اساسی تاریخنگاری تبدیل شده‌اند. این تنوع در منابع، زایش انواع مختلفی از سبکهای تاریخنگاری را به دنبال داشته است و هرکدام از این سبکها در نوع خود حائز اهمیت بسیار هستند. جالب‌آنکه تنوع در دیدگاهها چندان در تنوع روش و سبک صوری تاریخنگاری تاثیر جدی نداشته است؛ بدین‌معناکه اغلب دیدگاههای متفاوت، از شیوه‌ها و سبکهای یکسانی بهره می‌برند و لذا باید گفت آنچه بیش‌ازهرچیز باعث ایجاد این تکثرات شکلی و صوری می‌شود، شرایط جدید تمدنی است. بی‌اطلاعی از این سبکهای فرمی و صوری و یا بازشناسی، تفکیک و مرزبندی‌نکردن آنها، باعث خواهد شد خواننده، محقق و یا دانش‌پژوه عرصه تاریخ در تشخیص ارزش استنادی منابع با مشکل مواجه ‌شود؛ به‌ویژه درخصوص تاریخنگاری انقلاب اسلامی، ضرورت توجه به این مساله بسیار حیاتی است؛ چراکه در ارتباط با تاریخ معاصر ایران و نیز درباره انقلاب اسلامی ایران تاکنون، به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب، آثار فراوانی به رشته تحریر درآمده‌اند که به لحاظ شکل، فرم و سبک بسیار متنوع هستند. ازاین‌رو در اینجا دوازده گرایش و دیدگاه تاریخنگاری نقلی را احصا و طبقه‌بندی کرده‌ایم که کاملا از هم قابل تفکیک و متمایزند.

تنوعی که ذکر آن رفت، امروز به یک معضل در تاریخ‌خوانی، تاریخ‌پژوهی و تاریخنگاری تبدیل شده و بسیاری از خوانندگان و پژوهشگران و نویسندگان را در ورطه اعتماد به منابع فاقد ارزش و افسانه‌های تاریخی مندرج در متون رسمی و معتبر یا دانشنامه‌ای انداخته است. برای رهایی از این امواج متنوع، درهم‌تنیده و پیچیده تاریخنگاری، پیش‌ازهرچیز و قبل از آنکه وارد مباحث تاریخی و نقد آنها شویم، لازم است به بازشناسی و تفکیک دقیق فرمها و شیوه‌های گوناگون تاریخنگاری بپردازیم.

لازم به ذکر است آنچه از تقسیم‌بندی شیوه‌ها و صورتهای مختلف تاریخنگاری معاصر ایران در اینجا بیان می‌شود، ابتکار و ایده مولف است و لذا به تقسیم‌بندیهای موجود در متون دیگر استناد و ارجاع نخواهد شد.

از گذشته، فرم، صورت و شیوه‌های تاریخنگاری را به دو حوزه اساسی و کلی تقسیم می‌کردند: 1ــ تاریخنگاری نقلی 2ــ تاریخنگاری تحلیلی. مثلا در حوزه تاریخ اسلام، سیره ابن‌هشام، تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی و تاریخ پیامبر اسلام، نوشته محمدابراهیم آیتی، را می‌توان در زمره تاریخ نقلی به حساب آورد اما تاریخ تشیع نوشته رسول جعفریان، کتاب فروغ ابدیت نوشته جعفر سبحانی، زندگانی امام‌حسین(ع) نوشته سیدجعفر شهیدی و تشیع در مسیر تاریخ نوشته سیدحسین جعفری، به لحاظ قالب و فرم در ردیف تاریخ تحلیلی قرار می‌گیرند.

در چارچوب این دو فرم کلی، می‌توان گونه‌های مختلف تاریخنگاری را برشمرد. تاریخنگاری نقلی دوره جدید و انقلاب اسلامی، در اشکال و شیوه‌های بسیار متنوعی بروز و ظهور نموده است که بخشی از فرم آن در گذشته تاریخنگاری ایران، سابقه طولانی دارد و بخش قابل‌توجه دیگر این فرم، از ابداعات دوره معاصر و حتی مربوط به دوره پس از انقلاب اسلامی است.

 

1ــ گزارش‌نویسی

گزارش‌نویسی در تاریخنگاری معاصر شامل موارد زیر می‌شود:

الف‌ــ گزارش‌نویسی تاریخی: به نگارش قضایای تاریخی به‌صورت گزارش و شرح ماوقع حوادث، گزارش‌نویسی تاریخی اطلاق می‌شود. این سبک از گزارش‌نویسی، ممکن است در سه قالب سیر تاریخی، موضوعی و شخصی صورت گیرد.

درخصوص گزارش‌نویسی نوع اول یا گزارش‌نویسی سیر تاریخی، می‌توان به کتابهای تاریخ سیاسی معاصر نوشته جلال‌الدین مدنی و تاریخ بیست‌وپنج‌ساله نوشته سرهنگ غلامرضا نجاتی و از کتب قبل از انقلاب می‌توان به کتابهای ماموریت برای وطنم نوشته محمدرضا پهلوی (اگرچه در انتساب این کتاب به محمدرضا پهلوی تردید جدی وجود دارد)، ایران در عصر رضاشاه نوشته الوین ساتن و کتاب عظمت بازیافته منتشرشده به‌صورت‌مصور توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دوره پهلوی دوم، اشاره کرد.

 

ب‌ــ گزارش‌نویسی موضوعی: گزارش و اثری است که پیرامون یک حادثه و یا یک موضوع مشخص به نقل حوادث و وقایع می‌پردازد. مثلا کتاب کشف حجاب و قیام گوهرشاد، نوشته کوهستانی‌نژاد، به شرح ماجرای حرکت مردم مسلمان در برابر سیاست کشف حجاب رژیم پهلوی و قیام آنها در مسجد گوهرشاد به رهبری شیخ‌محمدتقی بهلول می‌پردازد. زندانیان اراک نوشته نورالله لارودی، قیام افسران خراسان نوشته ابوالحسن تفرشیان، سازمان نظامی حزب توده نوشته محمدحسین خسروپناه، قیام تنباکو نوشته ابراهیم تیموری و ماجرای کودتای سرلشکر قرنی ترجمه و نوشته سرهنگ غلامرضا نجاتی، از جمله گزارشهای تاریخی هستند که به‌صورت موضوعی نوشته‌ شده‌اند؛ یعنی پیرامون موضوع اثر به ارائه بحث و گزارش می‌پردازند.

 

ج‌ــ گزارش‌نویسی شخصیتی: گزارشی است که پیرامون زندگی و شخصیت یک فرد و یا افراد برجسته نوشته می‌شود؛ از جمله آثار مربوط عبارتند از: حدیث بیداری نوشته حمید انصاری (این کتاب درباره زندگی امام‌خمینی است)، زندگی و مبارزات آیت‌الله حاج‌آقا نورالله اصفهانی نوشته موسی نجفی، زندگینامه سپهبد شهید محمدولی قرنی نوشته صاحب این قلم (یعقوب توکلی)، معمای هویدا نوشته عباس میلانی و... . کتابهایی که طی سالهای اخیر درباره رهبران و شهدای انقلاب و دفاع مقدس و یا شخصیتهای عصر پهلوی نوشته شده‌اند نیز از جمله این دسته از آثار هستند و در عرف اصحاب قلم و تاریخ به تک‌نگاری شهرت دارند.

 

2ــ روزشمار تاریخی

روزشمار تاریخی به سبکی گفته می‌شود که در آن نویسنده حوادث تاریخی را براساس سیر روزانه وقایع می‌نویسد ــ البته ممکن است حوادث و روزها پیوسته نباشند و میان آنها فاصله باشد. این شیوه به صورتهای متنوع و مختلفی نگاشته شده است:

 

الف‌ــ روزشمار تلخیصی: روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب نوشته باقر عاقلی، روزشمار هفت‌هزار روز نوشته غلامرضا کرباسچی، و روزشمار تاریخ روابط ایران و امریکا نوشته دفتر مطالعات وزارت امورخارجه، از کتابهایی هستند که به‌طورخلاصه و در حد ارائه یک گزارش یک یا دو جمله‌ای، به گزارش و ثبت وقایع و حوادث روزانه اقدام نموده‌اند. این نوع روزشمار تاریخی، نزد محققان تاریخ از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است اما متاسفانه در تاریخنگاری ایران به این نوع از تاریخ‌نویسی کمتر توجه شده است.

 

ب‌ــ روزشمار تفصیلی: روزشمار تفصیلی، روزشماری است که به‌طورمفصل (فراتر از چند جمله) به شرح حوادث روزانه یک دوره تاریخی می‌پردازد. این سبک روز‌شمارنویسی، مدل دیگری از تاریخنگاری نقلی در تاریخ معاصر ایران به حساب می‌آید. در این شیوه تاریخنگاری، به‌جای‌اینکه یک واقعه را در حد چند عبارت کوتاه یا چند جمله گزارش و روایت‌ کنند، به نگارش و شرح کلیه حوادث مرتبط با آن حادثه یا روز واقعه به‌صورت‌مبسوط می‌پردازند. به‌عنوان‌‌مثال درخصوص حادثه نوزدهم دی 1356، روزشمار انقلاب اسلامی نوشته‌شده در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، نمونه بسیار مناسبی به‌شمار می‌رود. این کتاب نمونه کامل یک تاریخنگاری روزشمار تفصیلی است. همچنین کتاب روزشمار جنگ، تهیه‌شده توسط مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، نمونه‌ای دیگر از این شیوه می‌باشد. نمونه‌ای دیگر از این نوع، روزشمار اسناد لانه جاسوسی است که اسناد وقایع دوران تصرف لانه جاسوسی امریکا و ایام دراختیارداشتن جاسوسان امریکایی توسط دانشجویان پیرو خط امام را براساس روزشمار تنظیم کرده است. لازم به ذکر است روزشمارنویسی خود به دو زیر شاخه عام و موضوعی تقسیم می‌شود. در روزشمارنویسی عام، همه حوادث تاریخی واقع‌شده در یک دوره ذکر می‌شوند و سالنامه‌های منتشرشده از سوی موسسه ایران، از این نوع هستند. برای روزشمار موضوعی، می‌توان به کتاب روزشمار روابط ایران و امریکا اشاره کرد.

 

ج‌ــ سالشمارنویسی: سالشمار تاریخی، عموما در دوره‌های تاریخی طولانی‌مدت و اغلب بدون اعمال دقت، به‌طور روزانه تنظیم می‌شود. در ارتباط با تاریخنگاری انقلاب اسلامی و نیز تاریخ معاصر ایران، جز در حد یک یا چند صفحه در حواشی و یا پایان کتابها، متن دیگری که در ذیل این نوع از تاریخنگاری گنجانده شود، تنظیم نشده است.

 

3ــ خاطره‌نگاری

به یادآوری افراد از یادمانده‌ها و نقش آنها در حوادث تاریخی، خاطره‌نگاری گفته می‌شود ــ البته ممکن است ما به صورتهای دیگری نیز خاطره‌نگاری را تعریف نماییم. در ثبت یک خاطره، توجه به دو مساله از همه‌چیز مهمتر است: 1ــ فاصله زمانی بین وقوع حادثه و خاطره‌نویسی یا خاطره‌گویی 2ــ مشخص‌بودن به‌یادمانده؛ یعنی باید حدّ خاطره را از غیر خاطره مشخص کنیم و برای این کار لازم است در خاطرات افراد، بین خاطرات شخصی آنها و مطالعات و دانش آنها از قضایای تاریخی که معمولا افراد سعی می‌کنند آنها را با خاطرات خود ممزوج نمایند، تفکیک قائل شویم. خاطره‌نگاری در دوره‌های اخیر به‌شدت رشد یافته و مرسوم شده است. تاکنون از سوی اشخاص، گروهها و طیفهای مختلف، خاطرات متعددی منتشر شده است. خاطره‌نگاری تاریخی به دو صورت انجام می‌شود: شفاهی و مکتوب.

 

الف‌ــ خاطره‌نگاری شفاهی: سبک و شیوه جدیدی از تاریخنگاری است و برخلاف خاطره‌نگاری مکتوب که کم‌وبیش در ایران سابقه داشته است، این صورت از تاریخنگاری، نو و جدید است و هم‌اکنون به‌صورت گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ چنانکه به یکی از منابع اصلی تاریخنگاری انقلاب اسلامی بدل شده است. در این روش، خاطره‌نگار نباید صرفا به بیان و ثبت خاطرات شیرین پیروزیها و فرازها از حوادث و وقایع بپردازد بلکه حوادث تلخ و شیرین، شکستها و کامیابیها و فرازها و فرودها باید در کنار هم مطرح شوند. از آسیبهای جدی در روایتهای خاطره‌ای، گزینش ذهن خاطره‌نویس و خاطره‌گو است که ممکن است در بیان خاطره ترجیحا به نقشها و حوادث مثبت بیندیشد و این مثبت‌اندیشی موجب اشتباه محقق و خواننده در شناخت حوادث شود. آسیب دیگر، اعمال خودمحوری در روایت خاطره است؛ بدین‌معناکه خاطره‌گو حوادث را حول محور خودش تبیین ‌کند، به‌گونه‌ای‌که ریشه و عامل همه قضایا ــ و البته با نگاهی مثبت ــ به او ختم شود و نقش دیگران ضعیف‌تر جلوه کند. بااین‌وجود خاطره، در دوره معاصر یکی از اصلی‌ترین منابع و مستندات تاریخی و تاریخنگاری به‌شمار می‌رود؛ ازاین‌رو لازم است حدود و ثغور، ارزش تاریخی و اعتبار هر خاطره را با دقت و وسواس بازکاوی نماییم. لازم به ذکر است اعمال این دقت، در خاطرات شفاهی به‌مراتب جدی‌تر و عمیق‌تر است. علاوه‌براین، توجه به انگیزه و اهداف تنظیم‌کنندگان خاطرات و یا موقعیت خاطره‌گو نیز بسیار مهم است.

خاطرات شفاهی در کل به یکی از صورتهای زیر تنظیم می‌شوند: 1ــ خاطرات شفاهی خام 2ــ خاطرات شفاهی ویرایشی 3ــ خاطرات شفاهی تدوینی 4ــ خاطرات شفاهی تلفیقی

 

خاطرات شفاهی خام: در این شیوه، مصاحبه‌گران با شخصیت خاصی به مصاحبه می‌نشینند و عین مطالب مصاحبه‌شونده را بی‌هیچ تبیین، ویرایش، دخل و تصرف و کم‌وکاست، با تمامی اشتباهات و یا فراموشی‌های خاطره‌گو، منتشر می‌کنند. نمونه بارز و الگوی این شیوه، تاریخنگاری شفاهی دانشگاه هاروارد است که مجموعه سیصدوشصت جلدی خاطرات شفاهی آن تحت مدیریت دکتر حبیب‌الله لاجوردی انجام شده و تاکنون حدود ده جلد از آن چاپ و منتشر شده است؛ از جمله: خاطرات امیر تیمور، خاطرات علی امینی، خاطرات سلطان حمید قاجار، خاطرات شاپور بختیار و خاطرات شریف‌امامی. این تلاش دانشگاه هاروارد، به رغم تمامی هیاهوها و سروصداهایی که پیرامون آن به راه انداخته شد و به‌رغم پول و امکانات زیادی که به قصد ایجاد یک ماخذ و منبع معتبر تاریخی از سوی عناصری از هواخواهان رژیم سلطنتی و غرب‌گرایان و هواداران امریکا، با پشتوانه و هدایت دستگاههای دولتی امریکا صرف فراهم‌کردن آن شد، کاری بسیار ضعیف و ابتدایی است. البته برخی افراد در داخل ایران تحت‌ تاثیر این پروژه قرار گرفته‌اند اما به هنگام ملاحظه خود اثر، متوجه می‌شویم ازآنجاکه مصاحبه‌ها بدون هیچ‌گونه ویرایش، پاورقی و توضیح چاپ شده‌اند، کلمات و جملات ناقص، عبارات نامفهوم و موارد مبهم در آن بسیارند و عبارات از حالت گویشی بسیار نازلی برخوردار هستند، چنانکه خواندن متون و استناد به آنها بسیار دشوار است. بخشی از این خاطرات، از جمله خاطرات مجید مجیدی، امینی و شریف‌امامی، توسط برخی افراد و از جمله توسط این نگارنده، مورد بررسی و نقد قرار گرفته‌اند.

 

خاطرات شفاهی ویرایشی: صورت دیگری از تاریخنگاری نقلی را شکل می‌دهند که مراکز متعددی در داخل ایران به آن پرداخته‌اند و یا پی‌گیر آن هستند. در این شیوه، پس از ضبط و جمع‌آوری خاطرات از طریق انجام مصاحبه و گفت‌وگو، آنها را بر روی کاغذ پیاده می‌کنند و پس از اعمال ویرایش ادبی و درج توضیحات لازم، حاصل کار را در قالب کتاب منتشر می‌سازند. شیوه کار معمولا به این صورت است که ابتدا مصاحبه‌شونده و خاطره‌گو خاطرات خود را بیان می‌کند، سپس فرد یا گروهی از افراد این گفته‌ها را پیاده کرده و ویراستاری می‌کنند (البته بدون‌آنکه در آن دخل و تصرفی انجام دهند) و سپس خاطرات با امضا و تایید خاطره‌گو منتشر می‌شود. خاطرات سیدعلی‌اکبر محتشمی و سیدمحمدکاظم بجنوردی منتشرشده توسط دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و نیز خاطرات علی‌اکبر ناطق‌نوری، محمدی ری‌شهری، حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی و ... که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده‌اند، از این نوع خاطره‌نگاری به‌شمار می‌روند. همچنین خاطرات مرتضی الویری، اکبر براتی، نورالدین کیانوری، ایرج اسکندری و خاطرات فردوست که همگی آنها را عبدالله شهبازی ویرایش کرده ‌است، در این زمره محسوب می‌شوند.

لازم به ذکر است در خاطره‌نگاری ویرایشی، روان‌سازی ادبی صورت می‌گیرد و ویراستار عبارات را از حالت گویشی به حالت نوشتاری نزدیکتر می‌کند. البته در مواردی ویراستار ترجیح می‌دهد با همان ادبیات گفتاری خاطره‌گو، متن را به چاپ بسپارد تا از جذابیتهای ادبیات گویشی ویرایش‌شده بهره بگیرد. به‌عنوان نمونه مشخص این سبک، می‌توان به کتاب خاطرات شعبان جعفری با ویرایش هما سرشار اشاره کرد.

 

خاطرات شفاهی تدوینی: در این شیوه، یک نفر حادثه یا واقعه تاریخی را توضیح می‌دهد و ضمن توضیح و بیان آن، به فرد یا گروهی اجازه می‌دهد خاطرات او را آن‌گونه که می‌پسندند تدوین کنند؛ چنانکه تدوین‌کنندگان می‌توانند برخی نقاط ضعف مطلب را با ارائه توضیح، تکمیل و تقویت نمایند و یا موارد مرتبط با مسائل امنیتی را حذف کنند و با افزودن و کاستنهایی، کتاب به‌گونه‌ای تنظیم شود که هم حالت روایی پیدا کند و هم جاذبه و شیرینی متون تاریخی را به همراه داشته باشد. کتابهای چاپ‌شده درخصوص خاطرات احمد احمد و خانم مرضیه دباغ از این شیوه تاریخنگاری پیروی کرده‌اند. این سبک از تاریخنگاری، ضمن بهره‌گیری از ظرایف قلم نویسنده، جذابیت بیشتری را برای خواندن ایجاد می‌کند. ممکن است زیاده‌روی نویسنده در قلم‌فرسایی به اصالت و دقت تاریخی اثر لطمه وارد نماید. قابل‌انکار نیست که فضاسازی تاریخی در کار تاریخنگاری مفید است اما معلوم نیست اعمال این شیوه در خاطره‌نویسی تاچه‌اندازه می‌تواند درعین‌حال فضای واقعی را نیز ترسیم کند. نمونه دیگری از این آثار، کتاب شبهای بی‌مهتاب، خاطرات سرهنگ شهبازی است که محسن کاظمی آن را تدوین کرده است و نگارنده (یعقوب توکلی) در نقدی، مواردی از این فضاسازیها را که به نتایج غیرواقعی منتهی ‌شده‌اند، تبیین نموده‌ام.

نوع افراطی فضاسازی تاریخی را می‌توان در آثار تدوین‌شده توسط مسعود بهنود و خسرو معتضد، ملاحظه نمود که به‌رغم برخورداری از جذابیت به هنگام خواندن، از اعتبار کافی برای استناد برخوردار نیستند. نقطه اصلی تفاوت آثار کاظمی با آثار بهنود و معتضد، در این است که فضاسازیهای کاظمی مورد تایید خاطره‌گویان است اما بهنود و معتضد از چنین تاییدی برخوردار نیستند.

 

خاطرات شفاهی تلفیقی: در این شیوه، جمع‌آوری و ضبط خاطرات از یک گروه در خصوص موضوع و واقعه‌ای خاص و یا درخصوص موضوعات و وقایع مختلف، به صورت مصاحبه و گفت‌وگو انجام می‌گیرد. در مرحله بعد، پازلهای خاطرات را کنار هم می‌گذارند و خط و سیر طبیعی خاصی را در چینشها اعمال می‌کنند. بهترین مصداق این شیوه، انقلاب ایران به روایت رادیو بی‌بی‌سی است که تاکنون در ایران دوبار چاپ شده است: یکبار به کوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوی تحت عنوان انقلاب اسلامی به روایت رادیو بی‌بی‌سی و بار دیگر توسط عمادالدین باقی تدوین و چاپ شده است. اخیرا برخی جلسات ضبط‌شده این روایت تاریخی، در قالب شنیداری آن و به‌صورت مجموعه‌ای از نه کاست، به خریداران کتاب اهدا می‌شود. این سبک خاطره‌نویسی به‌دلیل تنوع و جاذبه‌هایی که دارد، بسیار موثر است. درخصوص رادیوی بی‌بی‌سی، نکته ویژه و حائز اهمیت آن است که این رادیو در جریان انقلاب اسلامی، سعی می‌کرد نقش رهبران مبارز میانه‌رو و لیبرال را در مقابل امام‌خمینی(ره) برجسته سازد و ازاین‌رو بررسی میزان تاثیر آن در مسائل انقلاب بسیار بااهمیت است.

 

ب‌ــ خاطره‌نگاری مکتوب: خاطره‌نگاری مکتوب، به خاطراتی گفته می‌شود که توسط شخص خاطره‌نگار نوشته می‌شود و خود او بر نگارش متن نهایی، نظارت و دخالت تام دارد؛ به‌عبارتی خاطره با قلم و احساسات شخص خاطره‌نگار همراه است. تفاوت خاطر‌ه‌نگاری مکتوب با خاطره شفاهی، در میزان اعتبار استناد آن به نویسنده و گوینده خاطرات است؛ چراکه میان کلام منقول از گوینده و رویت مکتوب، به لحاظ اعتبار تفاوت وجود دارد؛ زیرا ممکن است ناقلان خاطره شفاهی در فهم و ضبط خاطره دچار اشتباه شوند و خاطره‌گو بعدا متوجه آن نشود ولی در خاطره‌نویسی امکان این اشتباهات به‌مراتب ناچیز است؛ ضمن‌آنکه گرچه ممکن است هم خاطره‌نگار و هم خاطره‌گو در تغییر، تبدیل و نقل وقایع، دچار نقص در فهم و یا عمد در تحریف باشند اما شکی نیست دقتی که در نوشتار به‌دست می‌آید به‌مراتب فراتر از دقتی است که در نتیجه توجه به گفتار حاصل می‌شود و این مساله طبعا بر اعتبار خاطره‌نگاری مکتوب می‌افزاید. تفاوت دیگر خاطره‌نگاری مکتوب با شفاهی، این است که در خاطره‌نگاری مکتوب نگارنده کاملا مواظب است از نوشتن آنچه که نباید ابراز کند، پرهیز نماید و درواقع خاطرات خود را براساس یک نقشه طراحی‌شده پیش می‌برد، اما در تاریخنگاری شفاهی این کار به آسانی امکان‌پذیر نیست؛ به‌عبارتی در خاطره‌نگاری مکتوب فرد به اهداف و آرمانهای سیاسی،‌ تاریخی و اجتماعی خودش توجه دارد و به آنها وفاداری نشان می‌دهد و تلاش می‌کند آنها را مورد سوال قرار ندهد. مشهورترین نوع این شیوه تاریخنگاری را می‌توان در کتاب پاسخ به تاریخ نوشته محمدرضا پهلوی و نیز در خاطرات علی امینی مشاهده کرد (کتاب خاطرات امینی ابتدا در کیهان لندن و سپس توسط اینجانب در ایران به چاپ رسید). همچنین از خاطرات جهانگیر تفضلی می‌توان نام برد که توسط اینجانب تدوین و چاپ شده است و یا همین‌طور از خاطرات سیاسی محمدی ری‌شهری می‌توان یاد کرد.

یکی از انگیزه‌های تاریخنگاری مکتوب، تلاش خاطره‌نگار در راستای بری‌کردن خود از برخی مسائل و اتهامات و یا برجسته‌کردن نقش خود در برخی حوادث و رخدادهای تاریخی است. به‌عبارتی در این شیوه تاریخنگاری، خاطره‌نویسان در بسیاری از موارد دچار «فراموشی عمدی» می‌شوند. مثلا نویسنده می‌داند که آقایان الف، ب و ج در یک حادثه و واقعه با هم دارای نقش بوده‌اند اما اکنون به دلایلی نظیر جناح‌بندیهای سیاسی، تغییر مواضع یکی از این افراد و درنتیجه بروز ناهمخوانی در دیدگاهها و یا مواضع سیاسی، و یا به هر دلیل دیگر، از آوردن نام او خودداری می‌نماید و یا با ذکر عباراتی نظیر «نفر سومی هم بوده که نامش را فراموش کرده‌ام» مطلب را یکسره می‌کند. این نوع دست‌کاریها و فراموشیهای عمدی در خاطرات مکتوب و به‌ویژه در خاطرات عناصر چپ و ملی‌گرای ایران، بسیار به چشم می‌خورد؛ زیرا هرکدام از آنها می‌خواهند نقش موثر و مثبت دیگران را کم‌رنگ و متقابلا نقش خودشان را پررنگ جلوه دهند؛ اما بی‌تردید به‌کارگیری این شگردها از اعتبار این شیوه تاریخنگاری می‌کاهد. نمونه بارز به‌کارگیری این شگرد، در خاطرات مکتوب رهبران سیاسی و امنیتی امریکا دیده می‌شود که هرچند یک‌بار، خاطراتشان را می‌نویسند و روانه بازار می‌کنند و همواره حذف و اضافات و فراموشیهای عمدی در آنها ملاحظه می‌شود. مرحوم دکتر حسین ابوترابیان در مقدمه کتاب خاطرات ژنرال رابرت هایزر تحت‌ عنوان ماموریت در تهران، می‌نویسد: «در حقیقت هدف هایزر از نوشتن این کتاب چیزی جز انتشار دفاعیه‌ای در برابر افکار عمومی امریکا و غرب نیست. تردیدی وجود ندارد که خاطرات هایزر، همچون خاطرات هرکس دیگر، همه ماجرا نیست. هایزر بخشی از خاطرات خود را منتشر کرده است که ایراد و اشکال اطلاعاتی در آن نبوده است.» (ص8) درهمان‌راستا استانسفیلد ترنر، رئیس سازمان سیا در زمان ریاست‌جمهوری جیمی کارتر، نیز در مقدمه کتاب خود، دموکراسی و پنهانکاری، صریحا توضیح می‌دهد که چگونه سازمان سیا، یعنی سازمانی که زمانی تحت مدیریت خود او بود، کتاب وی را سانسور کرد و پاره‌ای اطلاعات را از آن حذف و دست‌چین نمود. همین‌طور هامیلتون جردن، رئیس دفتر کاخ سفید، نیز به هنگام چاپ خاطراتش تحت عنوان بحران، مجبور شد بخشهایی از آن را حذف کند. در چاپ خاطرات جیمی کارتر نیز از این شیوه پیروی شده است. درواقع همگی آنها به هنگام نوشتن مطالب و موضع‌گیریهای‌شان، به نقش و موقعیت فعلی و آینده خود توجه داشتند که مبادا در مخاطره قرار گیرد، ضمن‌آنکه نسبت به مسائل حیثیتی و امنیتی امریکا نظر و التفات ویژه‌ای داشته‌اند.

گاه در این دست‌کاریهای تاریخی، ناشی‌گریهایی نیز صورت می‌گیرد که به افشای حقایق بسیاری می‌انجامد. مثلا روزنامه توس مصاحبه‌ای را از والری ژیسکاردستن، رئیس‌جمهور اسبق فرانسه، منتشر ساخت که در آن مصاحبه آمده بود: حضرت امام(ره) از دولت فرانسه تقاضای پناهندگی کرد و دولت فرانسه به ایشان پناهندگی سیاسی داد؛ حال‌آنکه خود امام‌خمینی(ره) در مصاحبه‌های مختلف موضوع پناهندگی سیاسی را به‌‌شدت رد نموده و اعلام کرده بود که ایشان از قانون قرارداد لغو روادید بین اتباع ایران و فرانسه سود برده است. جالب‌آنکه خود ژیسکاردستن پیش‌ازآن در کتاب قدرت و زندگی، ماجرای ورود امام و اقامت ایشان در پاریس را کاملا متفاوت بیان کرده است. درواقع امام در سفر خود از عراق به فرانسه، از توافقنامه ایران و فرانسه مبنی بر لغو روادید جهت سفر اتباع دو کشور استفاده کرد و چون نام ایشان در گذرنامه، روح‌الله موسوی(ره) ذکر شده بود، دولت فرانسه نتوانست به‌موقع تشخیص دهد که مسافر اعزامی امام‌خمینی(ره) است. چنانکه خود ژیسکاردستن در کتاب قدرت و زندگی می‌گوید: «رئیس‌پلیس پاریس به من زنگ زد و گفت ما خبر نداشتیم آیت‌الله خمینی(ره) به پاریس آمده، حالا چه‌کار کنیم؟ تکلیف چیست؟ به ایشان گفتم: فعلا دست به اقدامی نزنید تا از شاه ایران بپرسم و بعد اخراجش می‌کنیم. من با شاه تماس گرفتم و از او پرسیدم ما با آقای آیت‌الله خمینی چه کنیم، ایشان وارد پاریس شدند، شما هرچه بگویید ما همان را انجام می‌دهیم. شاه گفت: این موضوع را در شورای امنیت کشور به شور می‌گذاریم و بعد از 48 ساعت که شاه از ما وقت خواسته بود؛ وزیرخارجه ایران امیرخسرو افشار به وزیرخارجه ما گفت: وجود یک روحانی پیر در اروپای متمدن هیچ ضرری به ما نمی‌زند و امنیت ملی ما را تهدید نمی‌کند. اگر برای شما ضرری ندارد برای ما هم ندارد. ایشان آنجا باشند خیال ما هم آسوده‌تر است.» درواقع تصور شاه و سیاستمداران ایالات‌متحده، آن بود که امام‌خمینی در فرانسه در غوغای دنیای متمدن غرب فراموش خواهد شد اما برخلاف تصور آنها امام‌خمینی با استفاده از امکانات رسانه‌ای فرانسه، توانست پیامهای فرماندهی انقلاب را بهتر و سریعتر به ایران منتقل نماید. ازاین‌رو باید گفت بدون‌شک ژیسکاردستن در بیان تناقض‌آمیز خود در آن مصاحبه، درواقع هدف سیاسی خاصی را دنبال ‌کرده است. برخی نویسندگان پهلوی‌گرا نیز بعضا در خاطره‌نگاریهای خود، ناخواسته از حقایق بسیاری پرده برداشته‌اند. به‌عنوان‌مثال، جهانگیر تفضلی در خاطراتش درباره نحوه انتخاب‌شدن خود به نمایندگی شهرستان زابل در انتخابات مجلس نوزدهم، بدون پرده‌پوشی می‌نویسد: «اعلیحضرت به من فرمودند شما باید از گناباد نماینده بشوید. گفتم: اعلیحضرت خود بهتر می‌دانید که اگر نماینده گناباد شوم، نمی‌توانم به اوامر اعلیحضرت برسم. گفت: به علم خواهم گفت تا ترتیب انتخاب شما را از بیرجند بدهد. البته در بیرجند به‌علت وجود یک‌نفر از اعضای خانواده علم [در میان نامزدها] نپذیرفتم. نهایت، قرار شد من نماینده زابل شوم. منتها من نماینده دوم و علم، نماینده اول. من در حالی نماینده مردم زابل شده بودم که تاآن‌زمان و تا‌به‌حال هنوز زابل را ندیده‌ام و نه مردمش را می‌شناسم.»

 

4ــ یادداشت‌نویسی روزانه

یادداشت‌نویسی به متونی گفته می‌شود که خاطره‌نگار در هنگام وقوع حوادث به‌صورت روزانه و یا دوره‌ای به ثبت وقایع می‌پردازد و در این یادداشتها، عمد‌تا حوادثی مطرح می‌شوند که خاطره‌نگار در آنها مدخلیت و حضور داشته است. یادداشت روزانه از اسناد باارزش تاریخی به‌شمار می‌رود؛ چراکه ذهن نویسنده به هنگام نوشتن این یادداشتها، از یک طرح و نقشه طراحی‌شده‌ بهره نمی‌گیرد بلکه حوادث روزانه را بر مبنای شیوه وقوع آنها یادداشت می‌کند و در نتیجه مطلب از یک سیر کاملا طبیعی برخوردار می‌شود؛ به‌ویژه اگر خاطره‌نگار فردی باشد که خود در وقایع حضور داشته‌ است، اهمیت این مساله‌، مضاعف می‌گردد. در میان نوشته‌های سالهای اخیر، یادداشتهای اسدالله علم (وزیر دربار شاه، یکی از اصلی‌ترین حلقه‌های ارتباطی شاه و غرب و مقتدرترین شخصیت تصمیم‌گیرنده در عرصه سیاسی و بین‌المللی مربوط به ایران) از اسناد باارزش تاریخی مربوط به دوران پهلوی دوم به‌شمار می‌رود و این اثر را در نوع خود می‌توان بالاترین و بهترین سند علیه محمدرضا پهلوی، دربار و نظام حاکمیت پهلویها تلقی کرد. البته خود امیر اسدالله علم به اهمیت این قضیه واقف بوده است، لذا توصیه می‌کند که کتاب خاطرات او ده سال پس از خاتمه حکومت پهلوی و صرفا در زمانی‌که امکان بازگشت پهلوی اصلا وجود نداشته باشد، چاپ شود. درواقع به‌نظر می‌رسد که او هیچ‌وقت فکر نمی‌کرد بهترین اسناد تاریخی را برای جدی‌ترین مخالفان خود باقی می‌گذارد. این یادداشتها تاکنون در شش جلد و به دو زبان انگلیسی و فارسی (و در شکل فارسی آن نیز به دو صورت ترجمه به فارسی از انگلیسی و نیز به صورت متن اصلی فارسی) به چاپ رسیده‌اند: ترجمه انگلیسی این یادداشتها را ابتدا نیکلاس وینسنت، استاد تاریخ دانشگاه کمبریج، در سال 1991 در لندن چاپ کرد و سپس هوشنگ مهدوی و دستیارانش همین کتاب را به فارسی ترجمه نمودند. طبیعی است در این میان بسیاری از واژگان دچار تغییر شدند و به‌‌همین‌دلیل متن مذکور چندان معتبر نیست و با واقعیت یادداشتهای علم فاصله بسیار زیادی دارد. ضمن‌آنکه مهدوی و دستیاران وی سعی کردند متن کتاب را براساس ذائقه سیاسی جامعه فعلی بنگارند و به‌نوعی کتاب را با توجه به شرایط انقلابی جدید ایرانیزه نمایند. اما علینقی عالیخانی (وزیر اقتصاد کابینه علم و از دوستان خانوادگی وی) سرانجام متن اصلی یادداشتهای علم به زبان فارسی را منتشر کرد که به علت دست‌نخورده‌بودن از اعتبار بیشتری برخوردار است، هرچند البته او هم بسیاری از اسامی را حذف نموده و به جای آنها نقطه‌چین گذاشته است.

نمونه دیگر این شیوه تاریخنگاری، یادداشتهای هاشمی رفسنجانی تحت عنوان کارنامه و خاطرات است که از جمله اسناد باارزش درخصوص حوادث بعد از انقلاب به‌شمار می‌رود. نمونه‌ای از این اسناد باارزش، خاطره‌ای است که وی از ملاقات ادواردو آنیلی، پسر مالک شرکت فیات ایتالیا، با حضرت امام(ره) نقل می‌کند: «حضرت امام(ره) پیشانی ایشان را بوسید.» بعدازآنکه ادواردو به طرز مرموزی کشته شد، این یادداشت، به‌عنوان یک سند و روایت ارزش زیادی پیدا کرد؛ چراکه احتمال وجود دلایل و علل خاصی را در خصوص حادثه مذکور پیش می‌کشید.

نکته مهم در این‌گونه خاطره‌نگاریها، آن است که نویسنده به هنگام نوشتن یادداشت خود از یک واقعه، چندان توجه نکند که یادداشت وی بعدها به یک سند باارزش تبدیل خواهد شد و یا چه نتایجی دربرخواهد داشت.

یادداشتهای روزانه‌ای که منتشر شده‌اند، هرکدام از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار هستند و تفاوت نمی‌کند که نگارنده این یادداشتها، شخصیتی سیاسی و یا رزمنده دفاع مقدس باشد؛ کماآنکه یادداشتهای روزانه شهید رضا احدی، تحت عنوان حرمان هور، از اعتبار والایی برخوردار است.

 

 

تبلیغات