کنسولگریهای خارجی در خراسان
آرشیو
چکیده
شیوه های گوناگون استعمارگران برای حضور و نفوذ در بافت اجتماعی کشورهای تحت سلطه، خود موضوعی جالب و در خور توجه است و یکی از بهترین راههای مطالعه آن، بررسی عملکرد کنسولها و کنسولگریهای آنها در مناطق تحت نفوذ است. حتی در سخت ترین شرایط جنگی هم کارگزاران استعمار به دنبال اهداف و منافع درازمدت خود در کشورهای تحت سلطه و اشغال بودند و به همین خاطر از راهکارهای بلندمدت فرهنگی غافل نمی شدند. در این مقاله با شیوه عملکرد کنسولگریهای خارجی در منطقه خراسان در زمان اشغال ایران توسط متفقین آشنا خواهید شد.متن
جنگ جهانی دوم و هجوم نیروهای متفقین به ایران، فصل نوینی را در تاریخ معاصر ایران رقم زد. در جریان جنگ، نواحی شمالی خراسان نیز به اشغال نیروهای ارتش سرخ درآمد و نیروهای ارتش سرخ از سال 1320 تا 1324 در خراسان حضور داشتند. متفقین از راههای مواصلاتی استان برای رساندن تدارکات و تسلیحات به شوروی استفاده میکردند. این کمکها از طریق جاده زاهدان ــ مشهد به مرکز استان میرسید و سپس از طریق جاده قوچان به عشقآباد فرستاده میشد. در سالهای اشغال خراسان، کنسولگریهای انگلستان و شوروی مستقر در مشهد برنامههای گستردهای را در دستور کار خود قرار دادند. اغلب این برنامهها جنبه تبلیغاتی داشتند و هریک از این کنسولگریها اهداف خاص خود را دنبال میکردند. علاوه بر انگلستان و شوروی، کشورهای چین و افغانستان نیز در خراسان صاحب کنسولگری بودند اما فعالیت خاصی از جانب آنان مشاهده نمیشد. در این مقاله تلاش گردیده است مهمترین فعالیتهای این کنسولگریها در سالهای جنگ جهانی دوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
الفــ کنسولگری انگلستان
انگلستان در اواخر قرن نوزدهم میلادی موفق شد اجازه افتتاح کنسولگری در خراسان را بهدست آورد. نخستین سرکنسول بریتانیا در مشهد، چارلز اسمیت مکلین بود که از اول فوریه 1889، کار خویش را آغاز نمود.[i][i]
لازم به ذکر است انگلستان جز مشهد در بیرجند نیز دارای کنسولگری بود. نخستین نماینده سیاسی انگلستان مقیم بیرجند، ویلیام ریچارد هاسن با درجه نایبکنسولی، از بیستویکم دسامبر 1909 کار خویش را آغاز نمود.[ii][ii]
سرکنسولگری بریتانیا در مشهد، در خیابان پهلوی (امامخمینی فعلی) قرار داشت. این مکان امروزه به کنسولگری دولت پاکستان تبدیل شده است. اسکراین، سرکنسول انگلستان در خراسان، مینویسد: «... سرکنسولگری مشهد، ساختهشده در سال 1889، از نظر وسایل آسایش در کادر سرویس خارجی دولت هند یکی از مجهزترین کنسولگریها بهشمار میرفت. این عمارت که دارای سبک کهن بود، گرمکردنش دشوار بود، اما جادار و راحت بود. باغ پرسایهاش بهگونه[ای] شگفتانگیز، پرمحصول بود و آن را بین کارمندان تقسیم کرده بودیم. این باغ برای نگهداری به سه نفر باغبان نیازمند بود و یک دولت مهربان [بریتانیای کبیر!] مزدشان را میپرداخت. ...»[iii][iii]
خیابان پهلوی یا ارگ، از محلات مدرن و جدید مشهد بهشمار میرفت. در این خیابان، مقر ستاد لشکر شرق، ساختمان بانک شاهی، باغ ملی و نیز مغازههای جدید و سینماها قرار داشتند که همگی از مظاهر مدرنیسم دوره رضاشاهی بودند. در دوره رضاشاه، ارتباطات کنسولگری با مردم و مقامات دولتی بهشدت کاهش یافته بود و کسانی که مظنون به ارتباط با کنسولگریهای خارجی بودند، تحت تعقیب شهربانی قرار میگرفتند. اسکراین از این دوره تحت عنوان «بایکوت بیمعنا» نام میبرد، که برای ششسال، پست کنسولگری انگلستان را چه از نظر رسمی و چه از نظر اجتماعی، به همهچیز تبدیل نموده بود جز یک پست شاد.[iv][iv]
سرکنسولهای انگلیسی مقیم مشهد در دوره رضاشاه به ترتیب شامل افراد زیر بودند: 1927 سرهنگ دوم سرهیووینسنت بیسکو، 1930 سرهنگ دوم سرچارلز جانسن بارت، 1935 سرهنگ دوم کلایوکرک پاتریک دالی، 1936 گایلز فردریک اسکوایر.[v][v]
گایلز اسکوایر در طی سالهای 1936ــ1942.م سرکنسول بریتانیا در مشهد بود. از همان ابتدای ورود نیروهای روسی به خراسان، ارتباط و هماهنگی نزدیکی بین روسها و انگلیسیها برقرار شد. دو دولت، متفق یکدیگر محسوب میشدند. اسکوایر در ملاقات با سرتیپ شاپکین، از وی خواست کامیونهای کامیونداران هندی را که ارتش ایران در اختیار گرفته بود، از لشکر شرق باز پس گیرد و به صاحبانش برگرداند و نیز امکان فرستادن تلگراف را برای سرکنسول انگلستان فراهم نماید و سرتیپ شاپکین نیز در این زمینه قول مساعد داد.
انگلستان هدف دیگری را نیز در خراسان دنبال مینمود. خراسان میتوانست بهعنوان یکی دیگر از راههای ارتباطی با شوروی بهکار گرفته شود. احداث جاده شوسه مشهد به زاهدان، به انگلستان و امریکا امکان میداد تا کمکهای خود را بهوسیله کامیون به مشهد برسانند و در آنجا به مقامات روسی تحویل دهند. تدارکات جنگی از قبیل گونی، سرب، لاک شیشهای، لاستیک، قلع ... و تدارکات کمحجم دیگر از کراچی به آخرین ایستگاه راهآهن واقع در «نوک کندی» حمل میشد. از آنجا یک سرویس کامیونهای کرایهای و غیردولتی بهنام خدمات حملونقل کمکی شرق ایران (ای.بی.آی.تی.اس) که به وسیله یک سرهنگ بازنشسته ارتش انگلیس در راولپندی، نامگذاری و سازمان داده شده بود، اجناس را در مسیری هفتصدوپنجاه مایلی (1200 کیلومتری) به مشهد حمل میکردند و آنها را به روسها تحویل میدادند.[vi][vi]
سرکنسول انگلستان وظیفه داشت بر این انتقال نظارت داشته باشد و هماهنگی لازم را با مقامات شوروی به عمل آورد: «نخستین کاروان کمکهای انگلستان در بیستوسوم سپتامبر 1941 [اول مهرماه 1320] وارد مشهد شده و تحویل مقامات ارتش سرخ گردید.»[vii][vii]
در تابستان 1323، در هر شبانهروز بهطورمتوسط دویست کامیون حامل تدارکات و تجهیزات جنگی با عبور از قوچان به عشقآباد شوروی میرفتند.[viii][viii]
پس از انعقاد قرارداد سهجانبه میان ایران، انگلستان و شوروی، سرکلار مونت پرسیوال اسکراین بهعنوان سرکنسول جدید بریتانیا در خراسان تعیین شد. اسکراین کار خود را از سیویکم ژانویه 1942/ یازدهم بهمن 1320 آغاز نمود. اسکراین دیپلماتی کهنهکار و زیرک بود و با توجه به شناختی که از جامعه ایران داشت ــ چون در جریان جنگ جهانی اول نیز مدتی سرکنسول انگلیس در کرمان بود ــ تصمیم گرفت به اقداماتی دست زند تا اعتماد اهالی خراسان را به دولت انگلستان جلب نماید و تااندازهای چهره منفی دولت متبوعش را اصلاح نماید. نخستین اقدام او، اطعام فقرا و بینوایان بود. اسکراین پس از جلب موافقت سفارت انگلستان در تهران، این موضوع را با علی منصور، استاندار خراسان (که جانشین پاکروان شده بود)، در میان گذاشت. منصور که گویا به اهداف واقعی اسکراین پی برده بود و شاید هم آن را نوعی دخالت در امور خراسان میدانست، از این پیشنهاد چندان استقبال ننمود. اسکراین مینویسد: «... او [منصور] مِنمِنکنان گفت: بله، البته در مشهد هم فقیر مثل هر شهر دیگری پیدا میشود اما از درآمد شهرداری و صدقههای زیارتگاه به آنها کمک میشود. با وجود این، فرصتی خواست تا پیشنهاد را مورد بررسی قرار دهد. ...»[ix][ix] منصور سرانجام با اکراه این پیشنهاد را پذیرفت. کنسولگری بریتانیا نههزار ریال برای این امر در نظر گرفت و روسها نیز وعده دادند که سخاوتمندانه(!) یکصد تن آرد از انبارهای ارتش سرخ برای این منظور اختصاص دهند. با پول انگلیسیها و نان روسها این مراسم در دوشنبه بیستوهفتم بهمن 1320 برگزار گردید. اما به گفته خود اسکراین این برنامه با استقبال چندانی مواجه نشد: «... خوراکی که ما پولش را پرداخته بودیم، در موعد مقرر طبخ گردید و نان روسی پخته شد. اما بینوایان بهطورصوری عبارت بودند از فقرایی که در لیست جیره آزاد شهرداری وجود داشتند. همه این اقدامات بین دیوارهای بلند دارالمساکین [واقع در خیابان ناصری] و محوطهاش انجام گرفت. تنها میهمانان عبارت بودند از ”د“ [همسر اسکراین] و خودم [اسکراین] و هیات کارمندانم و نمایندگان سرکنسولگری شوروی و دو یا سه میسیون امریکایی. هیچ فرد ایرانی به جز آنها که ترتیب کارها را میدادند، به مجلس نزدیک نشد.»[x][x]
گرچه به اعتراف خود اسکراین این حرکت وی و سرکنسولگری بریتانیا چندان ثمربخش نبود، اما آنها در اطراف آن تبلیغات فراوانی نمودند. این در حالی بود که انگلستان و شوروی با اقدام به اشغال ایران و دراختیارگرفتن راههای مواصلاتی و نیز استقرار نیروهایشان در خاک ایران، درواقع عامل بهوجودآمدن هرجومرج، قحطی و کمبود مواد غذایی و... شده بودند، اما اینک سعی داشتند با دستزدن به اقداماتی نظیر اطعام فقرا، عوامفریبی نموده و افکار عمومی را به سوی خود جلب نمایند.
گندمی که از هندوستان به خراسان حمل میگردید، بر مبنای زیر تقسیم میشد: پنجاهدرصد به کارگران جاده [مشهد ــ زاهدان]، بیستوپنجدرصد به زاهدان، بیستدرصد به بیرجند و پنجدرصد به مشهد. چنانکه ملاحظه میشود، نیمی از گندمها درواقع برای نگهداری جاده مشهد ــ زاهدان که برای انگلستان اهمیت زیادی داشت، اختصاص یافته بود.
نخستین کاروانی که حامل یکصدتن گندم ایالت سند بود، توسط «جاشوا پلوک» یهودی که نماینده «بنگاه تجاری پادشاهی متحده» بریتانیا بود، وارد خراسان گردید. پلوک در طول راه زاهدان ــ مشهد، در یک اقدام تبلیغی، به هر قصبه و روستایی که میرسید، کیسههای پر از گندم در بین روستائیان توزیع میکرد. روی هر یک از کیسههای سفیدرنگ حاوی گندم با خط درشت و به زبان فارسی نوشته شده بود: گندم هند برای مردم ایران.[xi][xi]
یکی دیگر از اقدامات بسیار مهمی که هر دو کنسولگری انگلیس و شوروی دنبال میکردند، نمایش فیلم بود. معمولا فیلمهایی که توسط کنسولگری بریتانیا در سینماهای مشهد به نمایش درمیآمد، توسط اداره کل اطلاعات سفارت بریتانیا در تهران انتخاب میشدند و سپس در اختیار کنسولگری مشهد قرار میگرفتند. ماموران اطلاعاتی بریتانیا دقت میکردند که فیلمها علاوهبراینکه از تکنیکهای بالای ساخت برخوردار بوده و جذاب باشند، بهنوعی قدرت رزمی و جنگی متفقین را نشان دهند تا قدرت ارتشهایشان در بیننده تاثیر گذارد. کنسولگری انگلیس معمولا فیلمها را در سینما فردوسی مشهد به نمایش میگذاشت.
نخستین فیلمی که توسط انگلیسیها به نمایش درآمد، «هدف برای امشب» نام داشت. البته جز فیلمهای ساخت انگلستان، شاهکارهای هالیوود نظیر «فانتاسیا» و «دیکتاتور بزرگ» و گاه فیلمهای هندی نظیر «راج نارتیکی» نیز به نمایش درمیآمدند.[xii][xii]
در روزنامههای آن زمان تبلیغات فراوانی در مورد نمایش فیلمهای گوناگون به چاپ میرسید. یک نمونه از آگهی پخش فیلم که در روزنامه دادگستران به چاپ رسیده، اینگونه بود: «بهترین فیلم. فیلم بانو میناوا [مینیور] روز سهشنبه بیستوسوم اردیبهشت ساعت هفت بعدازظهر در سالن سینما فردوسی نمایش داده خواهد شد. درآمد این فیلم به مصرف زنان بیوه و اطفال نیروی هوایی متفقین خواهد رسید.»[xiii][xiii]
محلهای خرید بلیط نیز مکانهای زیر بودند: 1ــ سرکنسولی انگلیس 2ــ شرکت نفت انگلیس و ایران 3ــ بانک شاهی 4ــ یو.کی.سی.سی [شرکت حمل و نقل کالا] 5ــ قرائتخانه پیروزی 6ــ گیشه بلیطفروشی سینما فردوسی[xiv][xiv]
اسکراین و همسرش با فرستادن کارت دعوت برای مسئولان حکومتی و نیز افراد سرشناس شهر از آنها برای دیدن فیلم دعوت میکردند. اگر پخش فیلم بهمنظور خاصی، مثل جمعآوری اعانه، انجام میشد، سرکلار مونت اسکراین در مراسم نمایش فیلم به ایراد سخنرانی میپرداخت. روزنامه دادگستران مینویسد در مراسم نمایش فیلم «بانو مینیور»، آقای اسکراین، سرکنسول انگلیس در مشهد، ضمن ایراد سخنرانی از حضور گسترده مردم و مقامات و نیز از کمکهای آنها در جمعآوری اعانه تشکر کرد.[xv][xv]
انگلیسیها برنامه نمایش فیلم را با جدیت دنبال میکردند. حتی برای شهرها و روستاهای خراسان که فاقد سینما بودند، سینمای سیار به راه انداختند. این سینماهای سیار در شهرها و روستاهایی که در مسیر جادههای اصلی واقع بودند، به نمایش فیلمهای شانزده میلیمتری میپرداختند. نخستین سینمای سیاری که بدینشکل کار خود را آغاز کرد، در ژوئیه 1942 [تابستان 1321] ــ از تهران ــ وارد خراسان شد. راننده کامیون حامل دستگاه نمایش فیلم (سینمای سیار]، فردی بلوچ بهنام خانمحمد بود. وی پس از اجرای برنامههای نمایشی موفقیتآمیز در خراسان ــ جز بیرجند که در حین نمایش فیلم دستگاه از کار افتاد ــ راهی زاهدان و زابل شد و سپس از طریق کرمان، یزد و اصفهان به تهران بازگشت. این طریق نمایش فیلم توسط دفتر روابط عمومی سفارت (P.R.B) که بعدها به اداره کل اطلاعات سفارت بریتانیا در تهران موسوم شد، راهاندازی شده بود. اسکراین مینویسد: «... کامیون خانمحمد و کامیونهای دیگری نظیر آنها از طریق همان جاده 2275 مایلی [تهران ــ خراسان ــ سیستان ــ کرمان ــ یزد ــ اصفهان] در جهت حرکت عقربه ساعت و به عکس آن متناوبا هر سه هفته یکبار به اطراف ایران سفر میکردند.»[xvi][xvi]
علاوه بر نمایش فیلم، تشکیل گروههای تئاتر از دیگر برنامههای فرهنگی انگلیسیها در مشهد بود. همسر اسکراین، یک گروه آماتور تئاتر را رهبری میکرد. او توانسته بود چند نفر از جوانان دختر و پسر مشهدی را به گروه بازیگری خود جذب نماید.
از مشهورترین نمایشنامههایی که این گروه در مشهد اجرا نمود، نمایشنامه «خواستگاری» اثر آنتوان چخوف، نمایشنامهنویس مشهور روسی بود. متن نمایشنامه توسط دکتر محمود ضیایی، رئیس دانشگاه مشهد در سالهای 1348ــ1350، از انگلیسی به فارسی ترجمه شد و خانم اسکراین به کمک گروه بازیگران ایرانی خود، آن را به روی صحنه برد. افراد مختلفی بهعنوان بازیگر در این گروه فعالیت میکردند. بهعنوانمثال در نمایشنامه الماس راجه، افراد زیر بهعنوان بازیگر حضور داشتند: بانو علیزاده، مصطفی وزیری، مهین آزمون، دکتر محمود ضیایی و آقای آریانپور.[xvii][xvii]
خانم اسکراین جوانان خراسانی را نهتنها به بازیگری تشویق میکرد، بلکه از آنان میخواست نمایشنامهها را از زبانهای مختلف اروپایی مثل فرانسه، آلمانی، روسی و انگلیسی، به فارسی ترجمه کنند تا وی بتواند آنها را به روی صحنه ببرد. از جمله نمایشنامههای مشهوری که توسط «انجمن نمایش آماتوری مشهد» بر روی صحنه رفت، نمایشنامه «خاله چارلی» (عمه چارلی) بود.[xviii][xviii] روزنامه دادگستران در گزارشی به معرفی هیات نمایش مشهد (انجمن نمایش آماتوری مشهد) میپردازد. در این گزارش آمده است: «یکی از کانونهای فعالیت هنری در مشهد هیات نمایش مشهد است که نمایشنامههایی نظیر زن لال، دعوای عروس و مادرشوهر و الماس راجه را طی سالهای 1322ــ1323 به اجرا درآورده است.»[xix][xix] در ادامه، نویسنده مقاله علت برتری این گروه نمایش بر سایر گروههای نمایشی در مشهد و حتی برتری آن بر گروههای نمایشی سراسر ایران را، کارگردانی خانم اسکراین میداند. البته با توجه به ویژگیهای این روزنامه و نیز مدیرمسئول آن، مؤتمنالملک سجادی، این تعریف و تمجیدها از اقداماتی که ریشه در کنسولگری انگلستان داشتند، چندان عجیب نبود. در برخی موارد برایاینکه جنبه تبلیغاتی کار بیشتر شود، درآمد حاصل از اجرای نمایشنامهها به موسسات عامالمنفعه خراسان هدیه داده میشد و صد البته که آگهی آن در روزنامه به چاپ میرسید.[xx][xx]
تاسیس قرائتخانه:
به پیشنهاد شورای فرهنگی بریتانیا، قرائتخانه پیروزی، در آذرماه 1321 در خیابان پهلوی، در قسمت فوقانی سینما فردوسی افتتاح گردید. در گشایش این قرائتخانه از استاندار و فرماندار و روسای ادارات و محترمین شهر با چای و شیرینی پذیرایی گردید و رجب طارمی (علی فرمین بعدی) که یکی از وابستگان کنسولگری انگلیس بود، این قرائتخانه را با خطابهای افتتاح کرد.
در این قرائتخانه، کتاب و روزنامهها و مجلات به زبان فارسی، انگلیسی و فرانسوی در اختیار مردم قرار میگرفت و گاه جلسات سخنرانی و ادبی و مصاحبهها در همین قرائتخانه تشکیل میگردید که ریاست آن با رشید احمد هنری بود. با توجه به نفوذ ادبیات ایران در هند، بریتانیا همان سیاست آموزشی خاصی را که در هند دنبال میکرد ــ که بر پایه بردباری و حالت تسلیم و رضا در مقابل سختیها و زور و ظلم بود ــ در ایران نیز دنبال مینمود. بنابراین جلسات ادبی و غیرادبی از میدان سیاست دور نبودند.[xxi][xxi]
انگلیسیها حتی در انتخاب نام این قرائتخانه نیز زیرکی خاصی نشان دادند و عنوان آن را «پیروزی» گذاشته بودند تا به مردم خراسان القا کنند که برنده جنگ، آنها خواهند بود.
تلاش برای نفوذ در اجتماعات مذهبی خراسان:
کنسول انگلستان از هر فرصتی برای نفوذ در لایههای مختلف اجتماعی مشهد استفاده میکرد. یکی از مهمترین این گروههای اجتماعی، جامعه مذهبیون خراسان بود. مشهد به عنوان بزرگترین شهر مذهبی ایران، مورد توجه مردم ایران و حتی شیعیان هندوستان بود. بنابراین بسیار مهم بود که کنسولگری انگلستان در بین این گروه نیز جای پایی برای خود پیدا کند.
کتابداران کتابخانه آستان قدس رضوی، برای مرمت و نگهداری اسناد و کتابها و قرآنهای نفیس خطی موجود در گنجینه آستان قدس، به ورقهای پوستی نازک (زرورق) که از خارج وارد میشد، احتیاج داشتند. بهدلیل شرایط خاص جنگی حاکم بر کشور، واردات این نوع ورقهای گرانبها بسیار کم شده بود و فقط از طریق هندوستان انجام میگرفت. هنگامیکه این خبر به اسکراین رسید، وی فرصت را غنیمت شمرد و بلافاصله دست بهکار شد. اسکراین مینویسد: «... فکر بکری به مغزم خطور کرد. اینک فرصتی دست داده بود تا هندوستان و فرمانروایان بریتانیائیش خدمتی به زیارتگاه بزرگ [آستان قدس رضوی] بنمایند و شیعیان هندی که در میان مسلمانان هند اقلیت متنفذی بهشمار میروند، دست دوستی به سوی برادران مشهدی خود دراز کنند. ...»[xxii][xxii]
در دیداری که میان اسکراین و منصور، استاندار خراسان، صورت گرفت، اسکراین از وی پرسید درصورتیکه این ورقهای ارزشمند از سوی نایبالسلطنه هند به آستان قدس تقدیم شود، مورد قبول قرار خواهد گرفت یا خیر؟ منصور در جواب وی پاسخ داد: «... این یک ژست باارزشی است و من بهعنوان مسئول اداری زیارتگاه [نایبالتولیه] هدیه را میپذیرم.»[xxiii][xxiii]
اسکراین سپس به دولت هندوستان نامهای نوشت و از آنها درخواست کرد این ورقهای گرانبها از طرف نایبالسلطنه هندوستان بهطور رایگان در اختیار آستان قدس قرار گیرد. پانزده روز بعد، این اوراق به وسیله پست دیپلماتیک به مشهد رسید. «زرورقهایی زردرنگ و پرمایه» در میان دو جلد چرمی و به صورت کتاب جاسازی شده بودند. نامهای نیز به خط زیبای فارسی از طرف وزیر امورخارجه نایبالسلطنه هندوستان خطاب به استاندار خراسان و نایبالتولیه آستان قدس به همراه این هدیه به مشهد رسید.
با راهنمایی استاندار، قرار شد هدیه نایبالسلطنه هندوستان در داخل حرم به مقامات مسئول تحویل داده شود. اسکراین از اینکه به وی ــ بهعنوان یک غیرمسلمان ــ اجازه داده شده بود داخل حرم شده و به «زیر گنبد طلایی» راهنمایی شود، بسیار متعجب شد. نکته دیگری که باعث حیرت فراوان وی گردید، وضعیت ظاهری مسئولان آستان قدس رضوی بود. درواقع اسکراین انتظار داشت عدهای با ریشهای بلند و عمامه یا به قول خودش «... چهلنفر یا در همین حدود از مردان جنتلمن...» مشاهده کند اما «... اینها آقایانی بودند که با وقار هرچهتمامتر لباسهای دوخت اروپایی به تن داشتند. نه از عمامه خبری بود و نه حتی از یک ریش جو گندمی. ...»[xxiv][xxiv]
بههرحال مراسم تقدیم هدیه انگلیسیها بهخوبی برگزار شد و اسکراین این فرصت را پیدا نمود که از تمام حرم و نیز گنجینههای خطی گرانبهای آستان قدس بازدید نماید. این هدیه و نیز رابطه اسکراین با استاندار خراسان، باعث شد در آینده نیز تعداد دیگری از انگلیسیها و از جمله همسر اسکراین و فریا استارک، جهانگرد زن مشهور انگلیسی، و سر ریدر بولارد، سفیرکبیر انگلستان در تهران، امکان بازدید از قسمتهای مختلف حرم حضرت رضا(ع) را پیدا کنند.
برگزاری مسابقات ورزشی:
برگزاری مسابقات ورزشی جذابیتی خاص برای مردم و بهویژه جوانان دارد. این نکته نیز از چشم انگلیسیها دور نماند و برایاینکه حسن نیت خود را به مردم مشهد نشان دهند، به برگزاری یک دوره مسابقه فوتبال تحت عنوان «جام پیروزی» بین تیمهای فوتبال محلهها و مراکز آموزشی مشهد اقدام نمودند. اینجا نیز به قول اسکراین، به عمد عنوان پیروزی با حرف «V» به این جام داده شد تا نشان از پیروزی متفقین باشد.
نخستین دوره این مسابقات در سال 1941.م/1320.ش برگزار شد و تیم دانشسرای پسران به مقام قهرمانی دست یافت. پسازآن به مدت چندسال (تا پایان حضور اسکراین در مشهد، شهریور 1324) این مسابقات هرساله برگزار میشد. به تیم برنده این مسابقات یک جام قهرمانی با نقش «V» و نیز چهارده مدال از جانب کنسولگری انگلستان اهدا میشد و آگهی تبلیغاتی این مسابقات نیز معمولا در روزنامه دادگستران به چاپ میرسید.[xxv][xxv]
تشکیل انجمنهای فرهنگی:
1ــ انجمن فرهنگی ایران و انگلیس (آموزش زبان انگلیسی):
انجمن فرهنگی ایران و انگلیس برای ترویج زبان انگلیسی بهعنوان یکی دیگر از حربههای تبلیغاتی، اقدام به انتشار خودآموز زبان انگلیسی نمود. برای تسهیل در امر آموزش، شبها در ساعتهای معینی از طریق رادیو این خودآموز تدریس میشد. خودآموز مذکور در مشهد توسط بنگاه مطبوعاتی برومند واقع در خیابان پهلوی (امامخمینی فعلی) به فروش میرسید.[xxvi][xxvi]
کنسولگری انگلستان در مشهد، در تکمیل اقدامات انجمن فرهنگی ایران و انگلیس در امر آموزش زبان انگلیسی، اقدام به برگزاری کلاسهای آموزش زبان نمود. بر مبنای آگهی چاپشده در روزنامه دادگستران، افراد شرکتکننده در کلاسها ــ اعم از آقایان و خانمها ــ میبایست تقاضای کتبی خود را به کنسولگری تحویل میدادند. در این تقاضانامه ثبتنام، افراد باید نام و نشانی کامل، سن، میزان تحصیلات و میزان آشناییشان با زبان انگلیسی را مشخص میکردند. قرار بود این کلاسهای آموزشی، هفتهای سه جلسه و هر جلسه به مدت یک ساعت برگزار شود.[xxvii][xxvii]
در آبانماه 1323 پروفسور شیرازی و پروفسور حمایتالحسن از هندوستان برای تدریس و آموزش زبان انگلیسی وارد مشهد شدند. از کسانیکه قبلا ثبتنام کرده بودند، خواسته شد برای مشخصشدن ترتیب طبقهبندی و تدریس، همهروزه ــ جز جمعهها ــ از ساعت دو تا چهار بعدازظهر به قرائتخانه پیروزی مراجعه نمایند.[xxviii][xxviii]
2ــ انجمن ادبی ایران و هند:
یکی دیگر از انجمنهای وابسته به انگلستان که در این دوره در مشهد تاسیس شد، انجمن ادبی موسوم به «انجمن فرهنگی ایران و هند» بود که توسط یک معلم هندی بهنام خواجه حمید تاسیس شد. این انجمن پس از چند هفته تشکیل جلسات در مشهد، ناچار شد جلسات خود را تعطیل و انجمن را منحل نماید. علت تعطیلی این بود که سروان پیکولین، مدیر دفتر روابط عمومی پادگان شوروی که زبان فارسی را بهخوبی صحبت میکرد، با خواجه حمید طرح دوستی ریخت و به بهانه اینکه به ادبیات ایران و هند علاقمند است، تقاضا نمود به عضویت انجمن پذیرفته شود. در جلسات اولیه که پیکولین به همراه یک نفر دیگر از روسهایی که زبان فارسی میدانست، حاضر شد، همهچیز روال عادی خود را داشت. اما در جلسات بعد، کمکم روسها موضوع مباحث را به مسائلی مانند استقلال هندوستان، استثمار هند به وسیله انگلیس، حزب کنگره و حزب مسلم لیگ و نفوذ گاندی بر تودههای هند کشاندند. این مساله باعث شد ایرانیان عضو انجمن وحشت کنند و کمکم شمار افراد شرکتکننده در جلسات کاهش یافت. موسسین هندی که با این موضوع مواجه شدند، در فاصله یک ماه که از تاسیس انجمن میگذشت، آن را تعطیل نمودند و انجمن فرهنگی ایران و هند به فراموشی سپرده شد.[xxix][xxix]
3ــ انجمن اعانه ایران و انگلیس:
این انجمن در تابستان 1321 بهوسیله عدهای از اشخاص متنفذ و برجسته ایرانی و انگلیسی و نیز برخی تجار صاحبنام تهران تشکیل شد. هدف این انجمن خیریه، بهظاهر جمعآوری کمک برای افراد نیازمند در ایران و حتی انگلستان بود. این انجمن پس از مدتی دامنه فعالیتهای خود را گسترش داد و شعبه مشهد را در فوریه 1943 افتتاح نمود. ریاست انجمن در مشهد بر عهده اسکراین، سرکنسول انگلستان، بود.
البته در این بین انجمن گاه از طریق نمایش فیلم، به جمعآوری کمک برای نیازمندان انگلیسی میپرداخت. نمونه آن، همانطورکه قبلا گفته شد، درآمد حاصل از نمایش فیلم بانو مینیور (ناخدای ابرها) و کمکهای نقدی دیگر بود که برای خانوادههای افسران بریتانیایی که در جریان جنگ کشته شده بودند، جمعآوری شد.
انتشار بولتن:
در مقایسه با روسها، انگلیسیها خیلی دیر به فکر انتشار نشریهای که مستقیما توسط کنسولگری انگلستان اداره شود، افتادند. شاید علت این امر نفوذ گسترده روسها در خراسان و فعالیت چشمگیر احزاب طرفدار روسیه مثل حزب توده بود. روسها در اسفند 1324 و اوایل سال 1325 از خراسان خارج شدند اما تاثیر آنها و نیز فعالیت احزاب و گروههای وابسته به آنها همچنان ادامه یافت.
برای تاثیرگذاری بر افکار مردم، کنسولگری انگلستان در مشهد، با همکاری خبرگزاری رویتر لندن، روزنامه دیلینیوز بولتن را از آذرماه 1325 منتشر ساخت و انتشار آن تا دوره حکومت دکتر محمد مصدق ادامه یافت. آخرین شماره این روزنامه در چهارم خردادماه 1330 منتشر شد.
روزنامه دیلینیوز با قطع کوچک (5/20×34) به صورت یکستونه، در دو صفحه و گاه در چهار صفحه منتشر میشد، بهطوررایگان پخش میگردید و انتشار آن بر عهده سردبیر انتشارات سرکنسولگری انگلیس در مشهد بود. مندرجات این روزنامه را تازهترین اخبار جهان، ترجمه برخی مندرجات جراید لندن، اخبار رادیو تهران و نیز خلاصه بعضی از مقالات مطبوعات ایران و مطبوعات انگلستان تشکیل میدادند.[xxx][xxx]
بــ کنسولگری شوروی
روسیه تزاری، از دهه آخر قرن نوزدهم، در مشهد کنسولگری دایر کرده بود اما دولت اتحاد جماهیر شوروی از سال 1937.م/1316.ش، تمامی پستهای کنسولی خود را در ایران ــ جز تهران ــ تعطیل نمود. در شهریور 1320 که خراسان به اشغال نیروهای شوروی درآمد، تنها نماینده رسمی شوروی در خراسان، نماینده بازرگانی این کشور بود که در مشهد اقامت داشت. نمایندگی بازرگانی شوروی در مشهد در باغخونی (واقع در خیابان امامرضا(ع) خیابان عنصری شرقی که امروزه در اختیار نیروی انتظامی است) قرار داشت. اشغال خراسان در تامین منافع شوروی و ارتباط با کنسولگری انگلستان، ضرورت دایرکردن دوباره کنسولگری شوروی در مشهد را ایجاب مینمود. بنابراین در زمستان 1942.م/1320.ش، یک دیپلمات روسی به همراه چند نفر از کارمندانش وارد مشهد شد تا کنسولگری شوروی در مشهد را مجددا دایر کند. این دیپلمات روسی که بهعنوان نخستین سرکنسول اتحاد جماهیر شوروی در خراسان پس از اشغال، انتخاب شده بود، ام.ا. ماکسیموف نام داشت. ماکسیموف از اعضای باتجربه موسسه کمیساریای خارجی خاورمیانه بود. او فارسی را در سطحی میدانست که نیازی به مترجم نداشت. یکی از کنسولیارهای وی، بوریاچنکو نام داشت که در تمام مدت اشغال خراسان در کنسولگری شوروی مشغول بهکار بود.[xxxi][xxxi] پس از ماکسیموف که به سفارت شوروی در تهران ارتقا یافت، ابتدا کوزلف ــ به قول اسکراین: یهودی انگلیسیدان ــ جانشین او گردید و سپس آ. گ. آبراموف بهعنوان سرکنسول برگزیده و در مردادماه 1323/ ژوئیه 1944 وارد مشهد شد.[xxxii][xxxii]
سرکنسولهای شوروی مقیم مشهد، برخلاف انگلستان ثابت نبودند و هرچندمدت یکبار شخص دیگری جانشین سرکنسول قبلی میشد. شاید این هم از ویژگیهای نظام کمونیستی شوروی بود که افراد برای مدت زیادی در سرزمینهای غیرکمونیست نمیماندند. اما از اینکه بوریاچنکو در تمام مدت در مشهد مشغول به خدمت بود، میتوان حدس زد که وی از ماموران اطلاعاتی شوروی بود. این ماموران وظیفه داشتند در بین مردم نفوذ کنند و علاوه بر تبلیغات کمونیستی، فعالیتهای جاسوسان دشمن (آلمانیها) و حتی ماموران سیاسی و نمایندگان کشورهای دوست مثل انگلستان را زیر نظر گرفته و خنثی کنند. درواقع دو دولت انگلستان و شوروی گرچه متحد و متفق بودند، اما رقابتی پنهانی نیز با یکدیگر داشتند.
برنامههایی که کنسولگری شوروی در خراسان دنبال میکرد، بسیار پرحجم، دقیق و متنوع بودند و اقدامات انگلیسیها چندان قابل مقایسه با حجم کاری و فعالیتهای روسها نبود. خود اسکراین، سرکنسول انگلستان مقیم مشهد، نیز به این نکته اعتراف دارد: «... بههیچوجه در موقعیتی نبودیم که بتوانیم با تکنیکهای تبلیغاتی ارتش سرخ به رقابت برخیزیم. ...»[xxxiii][xxxiii]
مهمترین اقدامات کنسولگری شوروی در خراسان
1ــ تاسیس بانک روس و ایران:
روسیه تزاری در سال 1902.م/1320.ق، شعبهای از بانک استقراضی روس را در مشهد دایر نمود.[xxxiv][xxxiv] این بانک فعالیت خود را در زمان حکومت کمونیستها نیز ادامه داد. در هیجدهم شهریور 1320، شعبه بانک به باغ نمایندگی بازرگانی شوروی در مشهد (باغخونی) منتقل شد اما باتوجهبهاینکه سرکنسولگری اتحادجماهیرشوروی به محل سابق خود در باغخونی برگشت نمود، بانک دوباره به محل سابق خود واقع در خیابان تهران (امامرضا(ع) فعلی) بازگشت. این بانک در دادن اعتبار به افرادی که مورد اطمینان دولت شوروی یا وابسته به حزب توده بودند، نقش مهمی ایفا کرد و از طریق اتاق بازرگانی و نمایندگی بازرگانی شوروی، کمکهای فراوانی به اشخاص و گروههای موردنظر نمود. این کمکها در جذب افراد به سمت روسها بسیار موثر بودند.[xxxv][xxxv]
2ــ نمایش فیلم:
روسها نیز مانند انگلیسیها به تاثیر فیلم و سینما واقف بودند و در تمام مدت اشغال خراسان از این وسیله تبلیغاتی بهخوبی استفاده کردند. موضوع فیلمهایی که توسط روسها به نمایش درمیآمد، متنوع بود و البته هر دسته از این فیلمها اهداف خاصی را دنبال مینمود. این فیلمها موضوعاتی مثل زندگی رهبران شوروی (لنین و استالین)، جنگ (شکست ارتش آلمان، اعزام نیروهای ارتش سرخ به جبهه و...) پیشرفتهای مناطق مختلف شوروی در سایه حکومت کمونیستی و حتی گاه مسائل مرتبط با ایران را نمایش میدادند.
نخستین فیلمی که توسط ارتش سرخ در خراسان به نمایش درآمد، فیلم سینمایی «لنین در اکتبر» نام داشت که در قوچان به نمایش گذاشته شد.[xxxvi][xxxvi] این فیلم که در مشهد نیز به نمایش درآمد، به بررسی زندگی لنین و مبارزات او و نیز سایر رهبران اتحاد شوروی مانند استالین میپردازد.
بعضی از این فیلمها جنبه هنری ــ ادبی نیز داشتند و از آثار مهم ادبی کشور روسیه الهام گرفته بودند. از جمله میتوان به فیلم «یکشب ماه مه» اشاره کرد که از روی اثر مشهور گوگول، نویسنده نامدار روسی اقتباس گردیده بود.[xxxvii][xxxvii]
همانطورکه قبلا عنوان شد، احساسات آلمانوفیلی (طرفداری از آلمان) در بین طبقات مختلف جامعه ایران بهوضوح قابل مشاهده بود. پیروزی گسترده آلمانیها در اروپا و نیز پیشروی سریع ورماخت (ارتش آلمان) در خاک شوروی، باعث شده بود مردم ایران ارتش آلمان را ارتشی شکستناپذیر تصور کنند. روسها برای تغییر این نگرش، فیلمهایی از شکست آلمان و تلفات نیروهای نظامی آنها را که درعینحال نمایانگر قدرت ارتش سرخ بودند، به نمایش گذاشتند. از جمله این فیلمها میتوان به «دفاع از استالینگراد»، «سان پیروزی در مسکو» و «سوورف» اشاره نمود.
دستهای دیگر از فیلمها، به پیشرفتهای اقوام مختلف ساکن شوروی در سایه حکومت کمونیستی اختصاص داشت. کاملا مشخص است که هدف اصلی دولت شوروی از پخش این فیلمها، تبلیغ حکومت کمونیستی بود. فیلمهایی نظیر «ملانصرالدین در بخارا» و «دهنشینان» از این دسته فیلمها بودند. دستگاه تبلیغاتی شوروی به همین موارد اکتفا ننمود. در سال 1323، فیلمی را تحت عنوان «ایران» به نمایش گذاشت که در نوع خود بیسابقه بود. فردی به نام هلالیان که از اعضای حزب توده مشهد بود، طی مقالهای پیرامون این فیلم نوشت: «... این فیلم که از محصولات استودیوهای شوروی و در سال 1942 برداشته شده است، کمک بزرگی به فرهنگ کشور ما مینماید و نشانه بزرگ دوستی ملل شوروی نسبت به کشور ما است. این فیلم بزرگترین شاهکاری است که تاکنون راجع به ایران در عالم سینما دیده شده است. در این فیلم زیباترین مناظر طبیعی ایران تجلی میکند، حیات اجتماعی ملت ایران بهطور بیغرضانه و دوستانهای تشریح میشود... معرفی تاریخ سههزارساله ایران، فردوسی، سعدی، حافظ با چنان لحن احترامآمیزی برای ما بسی گرانبها و مهم است و ضمنا مدنیت جدید ایران نیز حتیالمقدور در فیلم نمایش داده میشود. بههرحال کفزدنهای شدید تماشاچیان هنگام نمایش فیلم، نشانه خللناپذیرترین دوستی ایران و ملل شوروی است.»[xxxviii][xxxviii]
بدونشک هدف از نمایش این فیلم بهطور غیرمستقیم القای این پیام بود که اگر مردم ایران بااینهمه سابقه تمدنی، مربیانی از سنخ رهبران حزب توده داشته باشند، چون آنها نیز همچون رهبران شوروی کمونیست هستند، مطمئنا لیاقت هرگونه ترقی را خواهند داشت.
معمولا روسها فیلمهای خود را در سینما «دیدهبان» به نمایش میگذاشتند. اما گاه برای تاثیرگذاری بر نسل جوان به نمایش فیلم در دبیرستانهای مشهد نیز اقدام مینمودند. بهعنواننمونه در هفدهم بهمنماه 1324 فیلم «سان پیروزی در مسکو» در دبیرستان شاهرضا به نمایش درآمد. همین فیلم در هیجدهم بهمنماه همان سال در دبیرستان دخترانه شاهدخت نیز پخش گردید.[xxxix][xxxix]
روسها نیز مانند انگلیسیها، به اعزام کامیونهای سینمایی سیار به نقاط مختلف خراسان اقدام مینمودند. از جمله فیلمهایی که توسط این کامیونها برای مردم روستاها و قصبات خراسان به نمایش درآمد، «آدم تفنگبهدوش»، «سوورف» و... بودند. در تنفس بین سئانسهای فیلم صفحههای موسیقی توسط پاتفون برای حاضرین پخش میشد. معمولا برایاینکه تاثیر این حرکت در بین مردم بیشتر شود، همراه با کامیون سیار پخش فیلم، پزشکان ارتش سرخ نیز برای مداوای بیماران به روستاها و قصبات میرفتند. روزنامه «اخبار تازه روز» مینویسد: «... پزشک شوروی که با کامیون سیار بود، بیش از چهارصد نفر از بیماران این قراء و قصبات را که مبتلا به بیماری مالاریا، تراخوم و امراض جلدی بودند، معاینه و کمکهای ضروری طبی به آنها کرد و دارویی که در دسترس داشت، مجانا به آنها داد. اهالی از این کمک دوستانه مدنی شوروی نهایت خرسند و مشعوف شده و تقاضا نمودند که کامیون سینمای سیار با فیلمهای جدید دوباره به دهات آنها بیاید.»[xl][xl]
3ــ برگزاری جشنها:
یکی دیگر از اقدامات روسها در جهت بهبود روابط با مردم خراسان، برگزاری جشنهای متعدد بود. این مهمانیها و جشنها حتی تعجب اسکراین را نیز برانگیخته بود. وی مینویسد: «هرچه خبرهای رسیده از صحنههای نبرد وخیمتر مینمود، روسها چهره بهتری به خود میگرفتند. بلندگوهایشان رساتر از پیش فریاد میکشید و آواز سر میداد. هنرمندان در مجالس کنسرت با حرارت بیشتری از پیش میرقصیدند. ...»[xli][xli]
این جشنها با عناوین مختلف نظیر جشن انقلاب اکتبر، جشن تشکیل ارتش سرخ، جشن اول ماه مه، جشن سال نو، جشن پیروزی بر آلمان فاشیستی، جشن روز توپخانه ارتش شوروی و... برگزار میشدند. معمولا در این جشنها از افراد سرشناس شهر نظیر استاندار، روسای ادارات، افسران ارشد، کنسولهای خارجی مانند کنسول انگلستان و چین و... به همراه همسرانشان دعوت بهعمل میآمد. این جشنها با شبنشینیهایی همراه با رقص، آتشبازی، عملیات آکروبات و سایر تفریحات برگزار میشد. علاوهبراین، روسها گاه مردم را برای دیدن عملیات ورزشی پادگان شوروی در مشهد به مراکز نظامی دعوت میکردند. حضور در این مراسم برای عموم آزاد بود و گاهی بلیط نیز فروخته میشد.
این جشنها در شهرهایی مانند قوچان و بجنورد و درگز که نیروهای ارتش سرخ حضور داشتند نیز برگزار میشد و افراد سرشناس محلی در آن شرکت میکردند.
4ــ برگزاری کنسرتها:
یکی دیگر از شیوههای تبلیغاتی روسها، برگزاری کنسرتهای مختلفی بود که توسط هنرمندان و خوانندگانی از ملیتهای گوناگون اتحاد جماهیر شوروی مانند تاجیکها، ترکمنها، آذریها، گرجیها و... اجرا میشد. این کنسرتها در مشهد، معمولا در سینما دیدهبان، سینما باغ ملی، سینما هما، سالن شیر و خورشید سرخ و... اجرا میگردید. برای تماشای این کنسرتها از مقامات مسئول ایرانی نظیر استاندار، فرمانده پادگان، روسای ادارات و نیز غیرایرانیها نظیر مسئولان بانک شاهی، کارکنان کنسولگریهای خارجی و... دعوت به عمل میآمد.
این کنسرتها چون همراه با رقص و آواز بود، جذابیتی خاص داشت؛ بهویژهآنکه در برخی از آنها هنرمندانی به ایفای نقش میپرداختند که تاجیک، ترکمن و یا آذری بودند و بهخاطر اشتراکات زیاد فرهنگی با ایرانیان و نیز آشنایی کموبیش ایرانیان با موسیقی و هنر این اقوام، از تاثیرگذاری خاصی برخوردار بودند.
یکی از این کنسرتها در روزهای پنجم و ششم مردادماه 1323 در باغ ملی مشهد به اجرا درآمد و کلیه عایدات آن به حساب «ذخیره پیروزی ارتش سرخ» اختصاص داده شد.[xlii][xlii]
روسها برای این کنسرت تدارکات زیادی دیده بودند؛ چنانکه از قبل، به کمک و راهنمایی اسکراین، سرکنسول انگلستان، و کمپانی «یو.کی.سی.سی»، عمارت چوبی بزرگی شبیه قصرهای قرون وسطی ــ دارای قسمتهای مختلفی مانند مهمانسرا، سالن بازی و... ــ در باغ ملی ساخته بودند. قسمت بار و فروش مشروبات در اختیار انگلیسیها بود. از جمله سرگرمیهای مختلفی که برای تماشاگران تدارک دیده بودند، میتوان به مسابقه اسبدوانی با حیوانات عروسکی، رقص و آواز، نمایشات فرعی و لاتاری اشاره نمود.
علاوه بر شوروی و انگلیس، در این جشن ایرانیها، ارمنیها و یهودیان نیز با دایرکردن غرفههایی، آنها را با قالیهای مجلل و پارچههای گرانبها تزئین کرده بودند.
قیمت بلیط ورودی جشن ده تومان بود و به قول اسکراین هرکس که میخواست نزد روسها خودشیرینی کرده باشد، علاوهبرآن بیستتومان نیز برای دیدن کنسرت میپرداخت. البته در شب دوم، قیمت بلیطها به نصف تقلیل یافت. بااینهمه کل درآمد حاصله از این جشن که نصیب روسها گردید، به هفتادهزار تومان بالغ شد.
انگلیسیها نیز از طریق غرفه مشروبفروشی و نیز دیگر غرفهها مانند غرفه «عمه سالیز» که در آنجا توپهای تنیس را به سوی هیتلر، گورینگ و گوبلز پرتاب میکردند، جمعا پنجهزار تومان سود خالص به جیب زدند.[xliii][xliii]
این کنسرتها در شهرهای دیگر خراسان نیز به اجرا درمیآمد. و درکل هدف اصلی از اجرای آنها، آنهم توسط اقوام مختلفی که در اتحادجماهیرشوروی میزیستند، این بود که به مردم ایران نشان دهند در حکومت کمونیستی شوروی حقوق، فرهنگ، آداب، رسوم، مظاهر تمدنی و زبان هر قومی نهتنها محترم شمرده میشود بلکه شیوه حکومت کمونیستی حتی باعث پیشرفت این اقوام در زمینههای مذکور شده است! درواقع روسها ازیکطرف با تبلیغات ضدکمونیستی که اعلام میکرد در نظام شورایی آزادی فرد سلب شده و...، مقابله میکردند و ازطرفدیگر بهزعم خود مزایای حکومت کمونیستی را بهشکلغیرمستقیم در بین مردم ایران تبلیغ مینمودند.
5ــ برگزاری مسابقات ورزشی (اجرای نمایشهای ورزشی):
فعالیتهای ورزشی یکی از تفریحاتی است که جذابیت زیادی برای مردم و بهویژه جوانان دارد. روسها نیز از این مساله استفاده فراوان میکردند. برگزاری مسابقات مختلف ورزشی ــ بهویژه فوتبال ــ بین تیم پادگان ارتش سرخ با سایر تیمهای مشهدی، از این قبیل فعالیتهای آنها بود. برگزاری مسابقات شطرنج نیز از دیگر فعالیتهای ورزشی بهشمار میرفت که معمولا در محل نمایشگاه شوروی برگزار میشد.
مسابقات فوتبال معمولا در زمینهای ورزشی دبیرستان شاهرضا و یا دبیرستان فردوسی و گاه در میدان ورزشی ارتش سرخ (مقیم مشهد) برگزار میشد. برای تماشای این مسابقات استاندار، فرماندار، نمایندگان سیاسی خارجی مقیم مشهد، افسران، روسای ادارات، محترمین شهر و... به همراه همسرانشان حضور پیدا میکردند. افراد عادی نیز در بیشتر مواقع اجازه داشتند به دیدن مسابقات بروند. جالبآنکه کنسولگری انگلیس نیز که برای جذب ورزشکاران، به برگزاری مسابقاتی بین باشگاههای مختلف مشهد اقدام مینمود، صرفا به اهدای جایزه و مدال اکتفا میکرد اما روسها حتی به تشکیل تیمهای ورزشی میپرداختند و این تیمها به دیدار تیمهای مختلف مشهد میشتافتند و ازاینطریق جذابیت بازیها دو چندان میشد. از جمله این بازیها میتوان به مسابقه فوتبال بین تیم پادگان ارتش سرخ با تیم فوتبال دبیرستان شاهرضا اشاره نمود که در روز جمعه دوازدهم خرداد 1323 در میدان ورزشی دبیرستان فردوسی برگزار شد و با نتیجه سه بر یک به نفع تیم پادگان ارتش سرخ به پایان رسید.[xliv][xliv]
با آغاز فعالیت انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی در مشهد، برگزاری مسابقات ورزشی نیز زیر نظر کمیسیون ورزشی و جهانگردی این انجمن قرار گرفت.[xlv][xlv]
علاوه بر برگزاری مسابقات ورزشی، نیروهای ارتش سرخ گاه نمایشات ورزشی نیز تدارک میدیدند. این نمایشات ترکیبی از فعالیتهای ورزشی با رقص و آواز و حرکات نمایشی بود.[xlvi][xlvi]
از دیگر برنامههای ورزشی که روسها دنبال مینمودند برگزاری مسابقات شطرنج بود که بیشتر طبقات تحصیلکرده مشهد به شرکت در این مسابقات تمایل نشان میدادند.[xlvii][xlvii]
6ــ جمعآوری کمک برای شوروی:
با نظارت کنسولگری شوروی در مشهد، کمیتهای به منظور کمک به خانوادههای آسیبدیده از جنگ در شوروی تشکیل شد. این کمیته اعانهها و کمکهای مردم خراسان را برای این خانوادهها و نیز برای کمک به ارتش سرخ جمعآوری میکرد.
روزنامه «راستی» در مقالهای که در صفحه اول شماره 60 خود به چاپ رسانده است، ضمن برشمردن خدمات دولت اتحاد شوروی و فداکاری سربازان ارتش سرخ در دفاع از مدنیت، انسانیت، آزادی انسانها و... از مردم خراسان میخواهد به آسیبدیدگان شوروی کمک کنند.[xlviii][xlviii] همزمان بولتنهای خبری متعلق به کنسولگری شوروی در تلاش بودند جنگ شوروی با آلمان را جنگ انسانیت و آزادی علیه فاشیسم قلمداد کنند و خود را ناجی ملت ایران از چنگ فاشیسم خونخوار!... معرفی نمایند.[xlix][xlix]
این تبلیغات، درواقع ملت ایران را مدیون اتحاد شوروی معرفی میکردند و این فداکاری روسها بهنوعی میبایست جبران میشد. زحمات روسها میتوانست از طریق واگذاری نفت شمال، جدایی آذربایجان و حتی جمعآوری اعانه برای ارتش سرخ و خانوادههای شوروی و... تلافی گردد! روزنامه «راستی» در شمارههای مختلف خود به معرفی افرادی میپرداخت که به خانوادههای شوروی کمک مالی کرده بودند.[l][l] سرکنسولگری اتحاد شوروی نیز با چاپ مطالبی، اسامی افرادی را که به دولت شوروی کمکهای نقدی نموده بودند، اعلام میکرد.[li][li] البته برای جمعآوری اعانه راههای دیگری نیز وجود داشت؛ که از جمله این راهها، به پخش فیلم، اجرای کنسرت، برگزاری مسابقات ورزشی و... اشاره شد.
7ــ افتتاح نمایشگاه فیلم و عکس:
ایجاد نمایشگاههای دائمی عکس ــ فیلم، یکی دیگر از برنامههای موثر تبلیغاتی روسها در مشهد بود. اسکراین مینویسد: «آنها [روسها] نمایشگاه عکسی را بهطورتماموقت برای نمایش فیلمهای جنگی پر از دود و شلیک تیر و منظره اجساد، اجاره کرده بودند و با غرور به ما میگفتند: هنگامی که این صحنهها فیلمبرداری میشد، اپراتورها مثل مور و ملخ کشته شدهاند...»[lii][lii] در این نمایشگاهها علاوه بر بهنمایشگذاشتن عکسهایی از جنگ شوروی با آلمان و خرابیها و ویرانیهایی که ارتش آلمان بهوجود آورده بود و نیز پیروزیهای ارتش سرخ، عکسهایی از مظاهر تمدنی و پیشرفت اتحاد شوروی در سایه حکومت طبقه کارگر نیز به نمایش گذاشته میشد تا در ذهن ایرانی این تصور بهوجود آید که حکومت کمونیستی نهتنها جلوی آزادی انسانها و اقوام را نمیگیرد، بلکه زمینه را برای رشد و شکوفایی فرهنگی و اقتصادی ملتها فراهم میکند.
نمایشگاه دائمی شوروی در بیستویکم مردادماه 1322 در مشهد با حضور سرکنسول شوروی و روسای ادارات و مقامات کشوری و لشکری خراسان و نیز مدیران جراید محلی خراسان افتتاح شد. نمایشگاه جدید اتحاد شوروی در اول تیرماه 1323/22 ژوئن 1944 که مصادف با پایان سومین سال جنگ آلمان و شوروی بود با حضور عدهای از رجال استان افتتاح شد. این نمایشگاه روبروی باغ ملی قرار داشت.
در شهرستانهای دیگر مانند قوچان و بجنورد نیز این نمایشگاهها دایر بود. در نمایشگاه قوچان، علاوه بر نمایش عکس و فیلم و...، کلاسهای آموزش زبان روسی نیز برگزار میگردید. همچنین با فعالیت مدیر این نمایشگاه و عدهای از جوانان قوچانی، نمایشنامهای بهنام «واریته» در سالن اداره فرهنگ به روی صحنه برده شد.[liii][liii]
در بجنورد نیز این نمایشگاه دایر بود. در ساختمان نمایشگاه بجنورد، معمولا جشنهایی مثل جشن سالروز انقلاب اکتبر، برگزار میشد.[liv][liv]
8ــ انجمن روابط فرهنگی ایران با اتحاد جماهیر شوروی (شعبه خراسان):
پس از تاسیس «انجمن روابط فرهنگی ایران با اتحاد جماهیر شوروی» در تهران، شعبه خراسان این انجمن در روز سهشنبه دهم مردادماه 1323 در مشهد افتتاح شد. در جلسه افتتاح این انجمن که در دبیرستان شاهرضا تشکیل گردید، منصور (استاندار خراسان)، آبراموف (سرکنسول شوروی در مشهد) و نیز فروزانفر (استاد دانشگاه تهران که از موسسین انجمن تهران بود) و نیز عدهای دیگر از مدیران دولتی و افسران، حضور داشتند.[lv][lv]
مهمترین فعالیتهای این انجمن با توجه به کمیسیونهای فرعی آن، پخش فیلم، برگزاری کنسرت، تشکیل جلسات ادبی و برگزاری مسابقات مختلف ورزشی، تشکیل کلاسهای آموزش زبان روسی و... بود. اما یکی از مهمترین اقداماتی که زیر نظر انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی و با همکاری صمیمانه کنسولگری شوروی در مشهد انجام شد، اعزام هیاتی از مشهد به عشقآباد برای شرکت در جشنهای بیستمین سالگرد تشکیل جمهوری سوسیالیستی ترکمنستان بود. این هیات از نمایندگان انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی، جبهه آزادی و اتاق بازرگانی و مطبوعات خراسان تشکیل یافته بود.
انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی (شعبه خراسان) در شهرستانهایی نظیر بجنورد نیز دارای نمایندگی بود. نخستین جلسه انجمن در بجنورد، هیجدهم تیرماه 1324 و در سالن فرمانداری این شهرستان برگزار شد.[lvi][lvi]
9ــ خانهفرهنگ شوروی (وکس) V-O-X:
خانه وکس (خانهفرهنگ) در مشهد در روز شنبه 4/12/1324 افتتاح گردید.[lvii][lvii] مهمترین برنامههای خانهفرهنگ، تشکیل نمایشگاههای فرهنگی، پخش فیلم، اجرای مسابقات گوناگون بهویژه مسابقات شطرنج و برگزاری جشنهای مختلف بود. فعالیتهای این خانه در سالهای پس از خروج روسها از خراسان نیز ادامه داشت. تشکیل خانهفرهنگ نتیجه ایجاد انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی بود که از طرف نماینده وکس حمایت میگردید و اکثر برنامههای خود را در محل نمایشگاه دائمی شوروی به اجرا میگذاشت و نماینده وکس با دعوت از استاندار، سرکنسول شوروی، روسای ادارات، افسران ارتش، مدیران جراید، بازرگانان و نویسندگان به تشریح رخدادهای فرهنگی شوروی میپرداخت و مقام و ارزش علما، هنرپیشگان، کارگردانان و نویسندگان را در شوروی بازگو میکرد که چگونه با دادن جوائز گوناگون از آنها حمایت میشود. گاه نیز شهاب فردوسی (از اعضای هیاتمدیره انجمن) در انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی سخنرانی میکرد و میگفت برخلاف گذشته در کشورهای دوست و همجوار ما علما و دانشمندان چه قدر و قیمتی دارند و چگونه در زمان حیات از نتیجه کار خود بهره میبرند و تشویق میشوند.[lviii][lviii]
10ــ فعالیتهای آموزشی:
الفــ تشکیل کلاسهای آموزش زبان روسی:
انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی در شهریورماه 1323 خبر تشکیل کلاسهای آموزش زبان روسی را در روزنامههای محلی خراسان به چاپ رساند و از علاقمندان درخواست کرد برای ثبتنام به نمایشگاه شوروی واقع در خیابان پهلوی مراجعه کنند.[lix][lix]
نخستین دوره آموزشی زبان روسی، روز شنبه اول مهرماه 1323 در دبیرستان شاهرضا افتتاح شد. این دوره آموزشی با سخنرانی الکساندر آبراموف (سرکنسول شوروی)، فیوضات (رئیس فرهنگ خراسان)، درّی و توضیحات بانو درّی، با حضور استاندار خراسان گشایش یافت.[lx][lx] پس از مدتی کلاسهای آموزش زبان روسی در دیگر شهرهای استان خراسان (که در حیطه نفوذ ارتش سرخ بودند) مانند بجنورد، قوچان و درگز نیز تشکیل گردید.[lxi][lxi]
اسکراین مدعی است که روسها در فعالیتهای فرهنگی خود از قبیل آموزش زبان، تاسیس قرائتخانه و... اغلب از انگلستان تقلید کردهاند. وی در ادامه مینویسد: «... کلاسهایی که به سبک ما برپا میکردند و معلمین غیرنظامی، بهخصوص از روسیه اروپایی [اعزام] کردند. اما مشتری درس روسی کم بود و کلاسها کمکم تعطیل شدند. روسها برای پوشاندن شکست کار فرهنگی خود، مدیر بسیار خوب قرائتخانه ما آقای رجب طارمی را به اتهام جعلی خرابکاری در کلاسهای زبان روسی، بازداشت نمودند. این دیگر بیانصافی بود! از این جهت یکراست به سراغ آقای آبراموف، سرکنسول شوروی، رفتم. او پاسخ روشنی نداد و مسئولیت را به گردن ارتش سرخ افکند. در نتیجه به سراغ آقای استاندار رفتم که پس از چند روز، آزادی آن مرد را فراهم کرد. دیدیم عقل حکم میکند که آقای طارمی را به کاری در جنوب منتقل کنیم تا به او آزاری نرسد.»[lxii][lxii]
بــ تشکیل کلاسهای نقشهکشی:
کلاسهای آموزش نقشهکشی ساختمان نیز از دهم خردادماه 1324 در نمایشگاه دائمی شوروی دایر گردید. مدتزمان هر دوره آموزشی، ششماه بود و پس از خاتمه دوره، گواهینامه فارغالتحصیلی به افراد داده میشد. برای نخستینبار بود که چنین کلاسهایی با این مشخصات در مشهد راهاندازی میشد. در سالنهای مربوط و نیز در کلاسها، تصاویر متعددی از کارهای ساختمانی انجامشده توسط مهندسان و کارگران روسی به نمایش گذاشته شده بودند و پیشرفتهای آنها را در زمینههای گوناگون تحت رهبری و هدایت دولت شوراها نشان میدادند. درواقع روسها وانمود میکردند که این تکامل و پیشرفت، نتیجه آزادشدن از قید استبداد تزاری بوده است.[lxiii][lxiii]
11ــ اقدامات بهداشتی:
یکی دیگر از فعالیتهای روسها در خراسان برای تبدیل چهره خود از یک نیروی اشغالگر به نیروی حامی ایران، ارائه خدمات بهداشتی به مردم خراسان و بهویژه در مناطق تحت اشغال شوروی بود.[lxiv][lxiv]
شرایط جنگی حاکم بر کشور و حضور نیروهای متفقین، کمبود مواد غذایی و نیز کمبود دارو (که بیشتر آن از خارج وارد میشد) و ورود اتباع خارجی از جمله مهاجران لهستانی که اکثرا بیمار و حامل میکروبهای بیماریزا بودند، موجب گسترش برخی بیماریهای همهگیر نظیر تیفوس، تیفوئید، اسهال و... در ایران شده بود. نیروهای متفقین برای جلوگیری از سرایت این بیماریها به سربازانشان، ناچار بودند تلاشهایی ــ هرچند اندک ــ را به عمل آورند تا از شیوع بیشتر بیماریها جلوگیری کنند. روسها علاوه بر درمان بیماران، مقداری واکسن و سرم ضدتیفوئید و ضداسهال نیز در اختیار مقامات بهداشتی خراسان میگذاشتند.
با افتتاح شعبه خراسان انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی، کمیسیون بهداری این انجمن نیز آغاز به کار کرد. مرکز مشاوره طبی به همت این انجمن و زیرنظر پزشکان متخصص شوروی در محل تیمارگاه آتشنشانی افتتاح شد.[lxv][lxv]
در طول یکسال فعالیت این مرکز از آذرماه 1323 تا دیماه 1324، جمعا پنجهزاروهشت نفر از بیماران معاینه و معالجه شدند.
ارتش سرخ هنگام ورود به مشهد، قسمتی از بیمارستان شاهرضا را در اختیار گرفت و از آن بهعنوان بیمارستان نظامی استفاده نمود. روسها تصمیم گرفتند بیمارستان (درمانگاه) دیگری را نیز راهاندازی کنند[lxvi][lxvi] اما فعالیت رسمی این بیمارستان تا خروج نیروهای شوروی از خراسان به تعویق افتاد.[lxvii][lxvii]
12ــ افتتاح خط هوایی تهران ــ مشهد:
ارتش سرخ با دراختیارداشتن فرودگاه مشهد و نیز هواپیماهای گوناگون ترابری، در سال 1323 اقدام به برقراری خط هوایی تهران ــ مشهد نمود. برایاینمنظور شرکت «اینتوریست» تشکیل شد و نمایندگی آن در مشهد دایر گردید. افرادی که مایل بودند به سایر نقاط کشور از جمله به تبریز و بندر پهلوی (انزلی) مسافرت کنند، میتوانستند پس از پرواز به تهران، از خطوط این شرکت به مقصدهای مذکور استفاده کنند.[lxviii][lxviii]
13ــ بیمه:
از جمله نهادهای اقتصادی شوروی که در ایران شروع به کار نمود، شرکت بیمه دولتی شوروی یا «گستراخ» بود. این شرکت با سرمایهای در حدود دهمیلیون منات، با شماره 12 در دفتر شرکتهای ایران به ثبت رسید و در شهرهای تبریز، مشهد، بندر پهلوی، قزوین و اصفهان شعبه داشت.
نمایندگی شرکت بیمه دولتی شوروی در مشهد، در بانک روس ــ ایران دایر شده بود و در موارد زیر خدمات بیمه ارائه میداد: بیمه لوازم منزل و کارخانجات در مقابل آتشسوزی، سرقت، شکستن و تخریب اموال؛ بیمه آتشسوزی، سرقت و حوادث کامیونها و اتومبیلها و نیز بیمه کالاهایی که توسط قطار، هواپیما، کشتی و کامیون در داخل و خارج خاک ایران حمل میشدند.[lxix][lxix]
14ــ مبارزه با ملخ:
در روزنامههای محلی خراسان اخبار فراوانی راجع به هجوم ملخ بهویژه به مناطق مرکزی و جنوبی خراسان در سالهای 1320ــ1324 به چاپ رسیده است. بهدلیل کمبود امکانات نظیر هواپیما و سموم دفع آفات، در اکثر مواقع هجوم این حشره باعث نابودی محصولات کشاورزی میشد. تنها توصیه به کشاورزان این بود که محل تجمع و تخمریزی ملخها را شخم بزنند تا تخم و شفیره ملخها بر اثر فرورفتن به زیر خاک، تکثیر بیشتر نیابد.
روسها که به محصولات کشاورزی ایران نیاز داشتند، در اینجا نیز وارد عمل شدند و آمادگی خود را برای کمک به مبارزه با ملخ اعلام کردند. در خردادماه 1322 یک هیات کارشناسی از شوروی وارد خراسان شد. ریاست این هیات با پروفسور شربینوفسکی بود. وی به همراه رئیس قسمت هواپیمایی این هیات و نیز یک نفر از کارمندان اداره بازرگانی شوروی به نام شوانیوک با همراهی رئیس کل کشاورزی استان، برای بررسی و تعیین مساحت اراضی مورد هجوم ملخها و نیز هماهنگکردن استفاده از وسایل زمینی و هوایی برای مبارزه با این حشرات، به نواحی گناباد و بیرجند عزیمت نمود.[lxx][lxx] پس از بررسیهای مختلف، هواپیماهای سمپاش روسی این مناطق را سمپاشی نمودند و همزمان مقداری سم در اختیار کشاورزان گذاشته شد تا خودشان برنامه مبارزه با ملخ را ادامه دهند.
15ــ اطعام فقرا:
شرایط سخت میدانهای نبرد روسیه و احتیاجات روزافزون آنها به مواد غذایی، موجب شد بخش مهمی از فراوردههای کشاورزی ایران تحت عناوین گوناگون از کشور خارج شود. بیامنیتی و گسترش دزدی و راهزنی، مزید علت شده بود. مالکان دوباره از زندان آزاد شده بودند. علاوهبراین، بر اثر فروپاشی ارتش و فقدان مقررات و قانون، کشور دچار آشفتگی فراوان شده بود. به تبع این شرایط، سرانجام مشهد دچار قحطی شد، چنانکه مردم حتی از دسترسی به نان جو پر از خاکاره و خاکستر و... نیز محروم بودند و سیل گدایان کوچههای مشهد را پر کرده بود. بااینهمه، فقر یکی از بهترین ابزارهای تبلیغاتی را در اختیار متفقین و بهویژه روسها و انگلیس قرار داد و هریک با تبلیغات وسیعی سعی داشتند نشان دهند که در کمک به فقرا پیشتاز هستند.[lxxi][lxxi] این در حالی بود که عامل اصلی بهوجودآمدن این شرایط، خود روسها و انگلیسیها بودند. همانگونهکه در فعالیتهای کنسولگری انگلستان عنوان شد، از جمله کارهایی که در این زمینه صورت گرفت، اطعام فقرا در زمستان 1320 بود که بنا به پیشنهاد اسکراین، روسها یکصد تن آرد به این امر اختصاص دادند.
درواقع روسها با خرید گندم از ایران و خارجکردن آن، خودشان باعث قحطی شده بودند اما با اهداف تبلیغاتی، تحت عنوان حمایت از ملل ستمدیده، بزرگوارانه! مقداری از آن را به ایران بازمیگرداندند.
16ــ آب آشامیدنی:
قبل از احداث شبکه لولهکشی شهری، مردم آب آشامیدنی خود را به چند طریق تامین میکردند: بعضی از منازل دارای چاه آب بود. آبانبارهایی نیز در نقاط مختلف شهر قرار داشت که توسط قناتهایی که از داخل شهر میگذشت، آبگیری میشد و سپس سقاها با انداختن مشکی چرمی به دوش، آب را از این آبانبارها به منازل میرساندند و در مقابل، مبلغی دریافت میکردند. افراد متمول، آب مصرفیشان را از قناتهای گواراتر و از نظر بهداشتی سالمتر واقع در خارج شهر تهیه میکردند. آنها آب مصرفی خود را از افرادی دریافت میکردند که توسط گاری آن را به منازل مشتریان میرساندند.[lxxii][lxxii]
چاههای منازل به دلیل همجواری با چاههای فاضلاب، دچار آلودگی میشد. آبانبارهای داخل شهر نیز که اکثرا توسط مجاری روباز تغذیه میشدند، در کل از نظر بهداشتی قابلاعتماد نبودند. حتی در داخل خود آبانبارها نیز زمینه برای آلودگی فراهم بود. جمعشدن رسوبات، انواع کرمها و... از مهمترین مشکلات آبانبارها بود. انتقال آب از خارج شهر نیز مشکلات خاص خود از جمله احتمال آلودگی در مسیر انتقال، آلودگی بشکههای حمل آب و... را داشت.
این مشکلات در حالی بود که هنوز مساله حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق و استفاده از وسایل جدید برای برداشت از سفرههای آب زیرزمینی و همچنین احداث شبکه لولهکشی و منبع ذخیره آب، در ایران چندان متداول نبود. اینجا نیز روسها به کمک کارشناسان خود وارد عمل شدند. نخستین کاری که در این زمینه انجام شد، حفر چاهی برای رفع احتیاجات آستان قدس بود. این کار میتوانست به اصلاح چهره آنان در نزد طبقات مذهبی جامعه خراسان کمک شایانی بکند؛ زیرا مشهور بود که کمونیستها ضدمذهب هستند.[lxxiii][lxxiii]
شهرداری مشهد نیز منبع آبی برای ذخیره آب خروجی از چاه احداث نمود. این چاه برای رفع احتیاجات محله عیدگاه حفر شد. در ساعت سه بعدازظهر روز دوشنبه هفدهم دیماه 1324، بنا به دعوت قبلی شهرداری مشهد، چاه و منبع آب مذکور با حضور سرکنسول شوروی در مشهد، نمایندگان خارجی، روسای ادارات، مدیران جراید و عدهای از محترمین شهر، توسط ناصر اعتمادی (استاندار) افتتاح گردید.[lxxiv][lxxiv]
17ــ بولتنها:
همزمان با ورود نیروهای ارتش سرخ به خراسان، اعلامیههایی که سیاست دولت شوروی و متفقین را توجیه مینمود، به وسایل گوناگون در نواحی شمال ایران پخش و توزیع میشدند. این اعلامیهها بعدها صورت روزنامه به خود گرفتند. یکی از این روزنامهها، «افکار خلق» نام داشت که در دو صفحه به چاپ میرسید و بهطور رایگان توزیع میشد. مطالب این روزنامه بیشتر در راستای توجیه سیاست شوروی و تشریح وضعیت و مزایای جامعه آن کشور بود. بیتردید بعضی از مقالات آن توسط وابستگان سیاست شوروی در ایران نوشته شدهاند.
بیشتر مطالب موجود در شمارههای گوناگون این روزنامه، مشتمل بر اخبار جنگ، مخالفت با آلمانیهای فاشیست، انتقاد از وضعیت سیاسی ایران و شخص رضاشاه و نیز فوائد معاهدههای ایران با انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی بود. برخی از شمارهها به صورت فوقالعاده در روزنامههای محلی مشهد (آزادی، شهامت، چمن، طوس) چاپ و منتشر شدهاند.[lxxv][lxxv]
یکی دیگر از بولتنهای تبلیغاتی منتشره از سوی روسها در دوره اشغال خراسان، اخبار اداره اطلاعات شوروی بود که موسس و صاحبامتیاز آن سرکنسولگری شوروی در مشهد بود. این بولتن به مدیریت و سردبیری سروان پیکولین، اولین شماره خود را در روز دوشنبه شانزدهم خرداد 1322.ش منتشر ساخت.[lxxvi][lxxvi] روزنامه «اخبار اداره اطلاعات شوروی» مدتی بعد تغییر نام داد و «اخبار تازه روز» نام گرفت و پس از مدتی عنوان «بولتن اخبار روز» را انتخاب نمود. این روزنامه هفتهای دو شماره منتشر میشد، قیمت آن بیستوپنج دینار بود، در چاپخانه شرق مشهد واقع در خیابان خسروی چاپ میشد و مطالب عمده آن مربوط به جنگ، خدمات شوروی در ایران، اخبار محلی خراسان و... بود. میتوان گفت این روزنامه، ارگان رسمی ارتش سرخ در خراسان بهشمار میرفت. البته گاه مقالاتی از نویسندگان ایرانی طرفدار شوروی نیز در این روزنامه به چاپ میرسید.
این روزنامه، وسیله فرهنگی خوبی برای پیشبرد سیاست اتحاد جماهیر شوروی در خراسان و بهویژه در مشهد بهشمار میآمد و تاثیر آن با توجه به پیشرفت حزب توده و اندیشههای مارکسیسم در این دوره و نیز با توجه به مطالب ارائهشده در شمارههای گوناگون آن، از اهمیت زیادی برخوردار است.
بولتن اخبار روز بعد از پایان جنگ جهانی دوم و نتایج حاصل از آن که منجر به جنگ سرد گردید، نیز همچنان به انتشار خود ادامه داد و خطمشی مبارزه با دولتهای غربی را دنبال مینمود.[lxxvii][lxxvii]
جــ روابط انگلیسیها و روسها در خراسان
خراسان به دلیل داشتن جادههای ارتباطی مناسب و نیز بهدلیل همجواری با مرزهای شوروی و افغانستان اهمیتی ویژه برای متفقین داشت. از طریق این جادهها میتوانستند در دو محور تدارکات و ملزومات جنگی را به شوروی منتقل کنند. نخستین مسیری که مورد استفاده قرار گرفت، جاده زاهدان به مشهد بود. همانگونه که قبلا عنوان شد، انگلیسیها از طریق این جاده ملزومات را ابتدا به مشهد میرساندند و سپس در آنجا به مقامات شوروی تحویل میدادند. در ادامه جنگ، وظیفه رساندن تدارکات به شوروی را امریکائیان به عهده گرفتند و کامیونهای امریکا وارد عمل شدند. دراینزمان مسیر دیگری که در خراسان مورد استفاده قرار گرفت، جاده شاهرود ــ سبزوار ــ قوچان بود. این مسیر را روسها برای کاستن از ترافیک راه شمالغرب ایران پیشنهاد کرده بودند.
بهنظر میآید که رابطه بین کنسولگریها و نمایندگان سیاسی انگلستان و شوروی در نقاط مختلف ایران و از جمله در خراسان میبایست بسیار صمیمانه بوده باشد. اما واقعیت این است که رقابت پنهان سیاسی از همان ابتدا بین نمایندگان سیاسی دو کشور در مشهد وجود داشت. این رقابت را میتوان در برپایی نمایشگاه، قرائتخانه، پخش فیلم، انتشار روزنامه و... مشاهده کرد. البته گاه کنسولگریهای شوروی و انگلستان بر سر موضوعاتی با یکدیگر به توافق میرسیدند و پارهای اقدامات مشترک را تدارک میدیدند. البته انگلیسیها در تمام دوران اشغال خراسان توسط روسها، سعی داشتند روابط دوستانه خود با روسها را حفظ کنند و در بسیاری موارد، ماموران سیاسی انگلستان با روسها مدارا میکردند. علت اصلی این مدارا، آن بود که روسها تمامی شمال خراسان را در اختیار داشتند و نیروهای نظامی آنها در شهرهای مختلف مستقر بودند. انگلیسیها نیروی ثابت نظامی در خراسان نداشتند و بنابراین برگ برنده درواقع در اختیار روسها بود، لذا انگلیسیها چارهای جز مدارا و مماشات نداشتند.
در پناه مهمانیهای باشکوهی که کنسولگریهای انگلستان و شوروی تدارک میدیدند و هرکدام از طرف مقابل برای حضور در این مهمانیها دعوت به عمل میآورد، در پناه جامهایی که به سلامتی یکدیگر سر میکشیدند رقابتی دشوار و پیچیده در میان بود. البته روسها تا زمانی که علائم شکست آلمان بهطورکامل آشکار نشده بود، اقدام آشکاری که اسباب رنجش انگلستان و یا امریکا را فراهم نماید، از خود نشان نمیدادند. اینک بهتر است که به بررسی سیر روابط انگلستان و شوروی بپردازیم.
باید به خاطر داشت که ورود اسکراین به خراسان با شورش صولتالسلطنه هزاره مصادف بود و بههمیندلیل ارتش سرخ واحدهایی را برای اسکورت اسکراین به تربت حیدریه فرستاد. در انتخاب این افراد دقت شده بود تا از تمامی اقوام ساکن در اتحاد شوروی سربازانی حاضر باشند و غیرمستقیم همبستگی ملی شوروی را به سرکنسول انگلستان نشان دهند.
علاوه بر کمکهایی که از طریق هندوستان و ایران، در پایانه مشهد به ارتش سرخ تحویل داده میشدند، بنا به تقاضای سرهنگ لوچینسکی ــ از فرماندهان عملیاتی روسها در خراسان ــ اسکراین درخواست کرد حدود پانصد اسب از هندوستان برای ارتش سرخ فرستاده شوند و نیز با اجازه سفارت انگلستان در تهران، در مورد فروختن هشتهزارتن شکر با روسها وارد مذاکره شد. این دوره زمانی است که به قول اسکراین «... شک ندارم که حسن نیت آن روزهایشان [منظور روسها] از صمیم قلب بود... .»[lxxviii][lxxviii]
یکی از مسائل و مشکلاتی که برای انگلستان در این دوره بهوجود آمده بود، عبور افراد مختلف از مرز شوروی و ورود به خراسان بود. این افراد اکثرا خواهان عبور از خراسان و رفتن به هند بودند. در بین این افراد اسیران جنگی سابق، زندانیان و جاسوسان شناختهشده نیز حضور داشتند. مقامات شوروی به افراد فوق اجازه میدادند دور از چشم پلیس از مرز ایران عبور کنند. برخی از این افراد به امید گرفتن پول به انگلیسیها مراجعه میکردند و پارهای اطلاعات نظامی و غیرنظامی را در اختیار انگلیسیها میگذاشتند. البته اغلب این اخبار نادرست و جعلی بودند. مساله بهقدری اهمیت پیدا کرد که مدیرکل اداره پژوهش جنایی هند، سردنیس پیلدیچ، به خراسان سفر نمود و پیرامون این موضوع با اسکراین به مذاکره پرداخت.
انتقال پنج نفر از خلبانان و خدمه پرواز ارتش امریکا از مشهد به هندوستان یکی از این موارد بود. این افراد که هواپیماهایشان در هنگام بمباران ژاپن هدف قرار گرفته و در سیبری سقوط کرده بودند، چون شوروی در آن زمان پیمان عدم تجاوز با ژاپن امضا کرده بود، توسط شوروی دستگیر و به عشقآباد منتقل شدند. دولت شوروی آنها را در کارخانهای به کار گمارده بود یا بهعبارتبهتر آنها را محترمانه زندانی کرده بود. این پنج نفر به کمک یک ارمنی تبعه ایران که در کار حملونقل تدارکات به شوروی فعالیت میکرد، خود را مخفیانه به مشهد رساندند و در کنسولگری انگلستان پنهان شدند. سفارت انگلستان در تهران به کنسولگری مشهد دستور داد بدوناینکه مقامات ایرانی و روسی از ماجرا بویی ببرند، امریکائیان را هرچه زودتر به هندوستان بفرستد. افراد کنسولگری با ترفندهای خاصی این افراد را از پستهای بازرسی شوروی در طرق و شاه تقی عبور دادند و سرانجام آنها را راهی هندوستان نمودند.[lxxix][lxxix]
پس از برگزاری کنفرانس تهران در نوامبر 1943/1322 در تهران، فعالیت روسها در خراسان افزایش یافت. دستههای گشتی نظامی ارتش سرخ در سراسر شمال خراسان شروع به گشتزنی نموده و دامنه فعالیتهایشان را به سمت جنوب خراسان گسترش دادند. اسکراین با بوریاچنکو، مامور اطلاعاتی کنسولگری شوروی، بر سر این موضوع وارد مذاکره شد. انگلیسیها نسبت به نفوذ ارتش سرخ به مناطق جنوبی ایران حساسیت خاصی نشان میدادند. بوریاچنکو به وی اطمینان داد که دستههای ارتش سرخ در حال تمرین نظامی هستند و از تربت حیدریه آنسوتر نخواهند رفت و این نکته را به اسکراین یادآوری کرد که نگرانی او (اسکراین) بیشتر از این بابت است که مبادا ارتش سرخ، حد خود را در مناطق شمالی رعایت نکند و به قرقگاههای بریتانیا، واقع در جنوب ایران نفوذ کند.[lxxx][lxxx]
گشایش جبهه دوم در نرماندی در سواحل فرانسه در سال 1944/1323، خوشحالی روسها را دو چندان نمود، زیرا از فشار آلمان بر جبهه روسیه میکاست. این مساله باعث شد روابط روسها و انگلیسیها در خراسان صمیمانهتر شود؛ چنانکه آبراموف، کنسول جدید شوروی، وقتیکه در مردادماه 1323 وارد مشهد شد، بلافاصله به دیدن سرکنسول انگلستان رفت. چند روز پس از ورود سرکنسول جدید شوروی به خراسان، اسکراین، سرکنسول انگلستان، در دفتر خاطراتش مینویسد: «امروز صبح با آهنگ ”عشق کولی“ و دیگر آهنگهای پیش از جنگ جهانی اول که از نمایشهای موزیکال لندن انتخاب شده بود، بیدار شدم. این آهنگها از بلندگوهای شوروی در باغ شهرداری مقابل کنسولگری پخش میشد. اوضاع سیصدوشصت درجه چرخیده است، شب بعد آهنگ ”سرزمین امید و افتخار“ پخش شد و چیزی نمانده بود که بعد از آن، آهنگ ”بریتانیا حکومت کن“ را پخش کنند. ...»[lxxxi][lxxxi]
سپس انگلیسیها در برپایی یک کنسرت و نمایشگاه مجلل در باغ ملی مشهد به روسها کمک کردند. هدف از برپایی این مراسم، جمعآوری کمک برای ارتش سرخ و خانوادههای آنها بود. کمک صمیمانه انگلیسیها، بهویژه در ساختن قصری به سبک قرون وسطی که تمام کارهای ساختمانی آن را «یو.کی.سی.سی» و بانک جامعه هندیان بر عهده گرفته بودند، بهروشنی مشهود بود. اما به فاصله چند ماه، اوضاع تغییر کرد. هیات نمایندگی سیاسی ــ اقتصادی شوروی به سرپرستی سرگئی کافتارادزه، در شهریور 1323 وارد ایران شد و بلافاصله درخواست نفت شمال را مطرح ساخت. کافتارادزه در مصاحبه مطبوعاتی خود بهصراحت اعلام کرد که شوروی به کمتر از دریافت امتیاز نفت نواحی آذربایجان، گیلان، مازندران، خراسان و ناحیهای از سمنان راضی نخواهد شد.
این واکنش شتابزده و سریع دولت شوروی از این جهت بود که اداره اطلاعات ارتش سرخ خبر حضور دو امریکایی متخصص زمینشناسی یعنی هوور و سینکلر در شمال ایران را به مسکو گزارش کرد. این افراد از سوی دولت ساعد بهعنوان مشاور برای جستجو درباره اکتشافات حوزههای نفتی جنوب دریای خزر استخدام شده بودند و هنگامیکه ساعد در مجلس فاش کرد که کمپانیهای شل، استاندارد واکیوم پیشنهاداتی را در مورد نفت مناطق جنوب شرقی ارائه کردهاند، بهانه را بهدست روسها داد تا آنها نیز علنا درخواست امتیاز نفت شمال را مطرح نمایند. اما دولت ساعد در شانزدهم مهرماه 1323 در مجلس اعلام کرد تا زمانیکه جنگ پایان نیافته و اوضاع اقتصادی جهان مشخص نشده است، هیچ امتیاز نفتی به کشورهای خارجی واگذار نخواهد شد. موضعگیری دولت ایران چندان به مذاق روسها خوش نیامد و حتی کافتارادزه، علنا به تهدید ساعد پرداخت و رادیو مسکو دولت وی را فاشیست خواند. همزمان مزدوران داخلی شوروی، یعنی حزب توده، در شهرهای مختلف کشور شروع به فعالیت نمودند و با بیلیاقتخواندن حکومت ساعد از طریق ارسال نامهها و تلگرافهای گوناگون به مجلس و شاه، خواهان عزل او شدند.
انگلستان از ابتدای جنگ نسبت به نفوذ امریکا و شوروی در ایران بسیار نگران بود و نسبت به این موضوع حساسیت زیادی به خرج میداد. منابع نفتی ایران و همجواری با هندوستان، به این نگرانی انگلیسیها دامن میزدند. بنابراین چرچیل و سیاستمداران انگلیسی بههرشکلممکن سعی میکردند نفوذ دو رقیب خود را در ایران محدود نمایند. درواقع میتوان طرح موضوع امتیاز نفت شمال و درخواست شوروی را بهنوعی آغاز جنگ سرد در ایران دانست؛ زیرا هرچه بیشتر شکست قطعی آلمان نزدیک میشد، اتحاد میان سه دولت روس، انگلیس و امریکا نیز کمرنگتر میگردید و هرکدام بیشتر به فکر تامین منافع خود در جهان پس از جنگ افتادند.
با خروج کافتارادزه از ایران، کنسولگری شوروی و نیز پادگان ارتش سرخ در مشهد فعالیتهای فرهنگی خود را گسترش دادند تا خاطره درخواست امتیاز نفت و سخنان کافتارادزه به فراموشی سپرده شود. در این دوره روسها رجب طارمی، مدیر قرائتخانه «پیروزی» که متعلق به انگلستان بود را به بهانه خرابکاری و ایجاد اخلال در کلاسهای آموزش زبان روسی بازداشت کردند. با تلاشهای سرکنسول انگلستان و استاندار خراسان وی آزاد شد. انگلیسیها ترجیح دادند که طارمی را به جنوب ایران منتقل کنند تا روسها آزاری به او نرسانند. روسها همچنین سجادی را که از وابستگان شناختهشده انگلستان بود و مدیریت روزنامه دادگستران را بر عهده داشت، تحت فشار گذاشتند و مایل بودند «دادگستران» نیز مانند «راستی» بهنوعی در اختیار روسها باشد. اما سجادی که با کاهش تیراژ روزنامهاش مواجه شده بود، دچار ورشکستگی شده و حزب دادگستران نیز منحل شد. این در حالی بود که اکثر طرفدارانش با اشارات مستقیم و غیرمستقیم روسها از اطرافش پراکنده شده بودند.
«انجمن فرهنگی ایران و هند» نیز پس از حضور سروان پیکولین و طرح سوالاتی انحرافی پیرامون استقلال هند، استعمار بریتانیا و... به تعطیلی کشانده شد.
با تمام جوسازیهای شوروی در خراسان، رقابت تبلیغاتی با انگلستان و مشکلاتی که بهویژه برای طرفداران انگلیس در مشهد ایجاد مینمود، اسکراین مینویسد: «... جز آزارهای جزئی نظیر ماجرای طارمی، روسها درهرصورت در دوران من از مداخله جدی در مصالح بریتانیا و هندوستان خودداری میکردند. آنها درست مثل ما همبستگی روس و بریتانیا را حفظ کرده و همواره اعتبار آن را مراعات میکردند و از هر مراسمی که ما سازمان میدادیم، تجلیل میکردند. در یکسالونیم آخر جنگ، ماجرای تاسفآوری رخ نداد. به صاحبمنصبان انگلیس و سایر مسافرانی که دارای اوراق مستند بودند، اجازه داده میشد که از سه پایگاه کنترل ارتش سرخ، واقع بر مدخل جادههای ورود به مشهد، بگذرند.»[lxxxii][lxxxii]
سرکنسول انگلستان و همسرش تلاش زیادی به کار میبردند تا روابطشان با همکارانشان در قسمت مقابل یعنی روسها دوستانه باشد. همسر اسکراین نیز با رویصحنهبردن نمایشنامهای از چخوف، نویسنده مشهور روسی، و نیز تشکیل انجمنی متشکل از زنان ایران، روس، بریتانیا و امریکا و نیز بافتن لباس گرم برای سربازان ارتش سرخ، در این تلاش به شوهرش یاری میرساند؛ هرچند البته کار او بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت.
پس از بازشدن راه دریای سیاه برای ارتباط با شوروی در زمستان 1323، اهمیت ارتباطی خراسان نیز تا اندازهزیادی از بین رفت و کمپانی «یو.کی.سی.سی»، میزان تردد کامیونهای خود از خراسان را به کمترین حد تقلیل داد. به این نکته نیز باید توجه داشت که گرچه شوروی و انگلستان متحد یکدیگر محسوب میشدند ولی بهدلیل تفاوت در ایدئولوژی حاکمیت ــ یکی کمونیستی و دیگری کاپیتالیستی ــ و همچنین تامین منافع، گاه دچار تضاد در روابط با یکدیگر میشدند ولی تا زمانیکه دشمن مشترک یعنی آلمان نازی وجود داشت، هر دو طرف سعی داشتند بهنوعی با یکدیگر مصالحه کنند و اتحاد خود را حفظ نمایند. تنها پس از پایان جنگ جهانی دوم و سقوط هیتلر بود که اتحاد شرق و غرب به دشمنی تبدیل شد و جنگ سرد واقعی آغاز گشت.
در پایان لازم است به این جمله اسکراین اشاره کنیم که معانی بسیاری در آن نهفته است. وی مینویسد: «البته در خلال جنگ برقراری روابط دوستانه با روسها در ایران کار دشواری بود، اما باید قبول کرد که همیشه گناه از جانب روسها نبود.»[lxxxiii][lxxxiii]
دــ روابط امریکاییها و روسها در خراسان
در شهریور 1320 ارتش سرخ از نواحی شمالی و انگلیسیها نیز از جنوب و غرب به مرزهای ایران تجاوز کردند. بنابراین در تهاجم اولیه امریکائیها دخیل نبودند و حتی رضاشاه هنگامیکه با حمله انگلستان و شوروی مواجه شد در نامهای خطاب به روزولت، رئیسجمهور امریکا، از وی خواست جلوی تهاجم به ایران گرفته شود و نیروهای انگلیسی و روسی از ایران خارج شوند.
نیاز به رساندن تدارکات به شوروی، پای امریکا را نیز به میدان کشاند. امریکائیان برای بازسازی و مرمت بنادر جنوب، خطآهن، پلها و... به ایران سرازیر شدند. هدف، رساندن کمک هرچهبیشتر به شوروی بود و در راستای این هدف میبایست ظرفیت ناوگان ریلی و جادهای ایران با کمک کارشناسان امریکایی افزایش پیدا میکرد. بنابراین واحدهایی از ارتش امریکا در جنوب و مرکز ایران مستقر شدند تا بر کار انتقال تدارکات به شوروی نظارت داشته باشند.
همانطورکه قبلا گفته شد، تنها واحدهای نظامی اشغالگر مستقر در خراسان، نیروهای ارتش سرخ بودند. انگلیسیها فقط از طریق سرکنسولگری خود در مشهد اقدامات تبلیغاتیشان را پیش میبردند. تنها نمونه قابل ذکر از حضور نظامی انگلیسیها، واحدهایی از یک اسکادران صحرایی بود که بر طبق الگوی ارتش هشتم بریتانیا بر زرهپوشهای سبک سوار بودند و برای کمک به ژاندارمری ایران جهت حفظ امنیت جاده زاهدان ــ کرمان و جاده زاهدان ــ مشهد، البته تا تربتحیدریه، از هندوستان به ایران اعزام شده بودند.[lxxxiv][lxxxiv] ولی این نیروها برخلاف روسها که در مشهد، قوچان، بجنورد و سایر شهرهای شمالی خراسان مستقر بودند، تعدادشان اندک بود و دائم در حال تحرک بودند. تعداد نیروهای امریکایی نیز چنانکه آشکار است، بسیار کم بودند. میتوان گفت سربازان امریکایی در جریان جنگ جهانی دوم به هیچ عنوان در خراسان مستقر نشدند. البته گاه بازدیدهای پراکندهای از سوی افسران و نمایندگان سیاسی امریکا صورت میگرفت. برای نمونه میتوان به گزارش فرماندار بیرجند به وزارت کشور در آبانماه 1320 اشاره نمود. فرماندار بیرجند در این گزارش متذکر میشود «در دهم آبانماه 1320 هفت دستگاه اتومبیل حامل سه افسر [امریکایی] و هشت نفر دیگر از اتباع انگلیس از مشهد وارد بیرجند شده و شب را در کلاته [اکبرآباد ــ متعلق به خاندان علم] گذرانده و صبح روز بعد به سمت زاهدان به راه افتادند.»[lxxxv][lxxxv] غلامحسین بقیعی نیز که در جریان اشغال خراسان، در شهرهای مختلف خراسان نظیر تربتجام، فریمان، کاشمر در پستهای گوناگون نظامی مشغول خدمت بوده است و به مقتضای شغلش به این مناطق سفر نموده، این مطلب را تایید میکند. وی میگوید: «سربازان امریکایی در تهران بود[ند] و [در] خوزستان. در خراسان نخیر من ندیدم، نبود. [نیروهای] انگلیس هم نبود[ند]. وقتی زمان جنگ بود، افسران انگلیسی میآمدند، هیاتها میآمدند، ولی اینجا منطقه روس بود ... .»[lxxxvi][lxxxvi]
امریکاییها حتی سالها قبل از جنگ، در خراسان حضور داشتند. در اواخر دوره قاجاریه، امریکا در مشهد بیمارستانی احداث کرده بود که تا قبل از احداث بیمارستان شاهرضا (امامرضا(ع) فعلی) مدرنترین بیمارستان شهر بود. این بیمارستان در کنار خندق و باروی شمال شرقی شهر قرار داشت و از سمت جنوب با کوچه ترکها دیواربهدیوار بود. درب اصلی آن هم روبروی کوچه باغ نادری [در محل دبیرستان آقامصطفی خمینی امروزی واقع در خیابان آزادی] واقع شده بود. از توضیحات بقیعی در کتاب مزار میرمراد چنین استنباط میشود که این بیمارستان توسط میسیونهای مذهبی امریکایی اداره میشده است. این بیمارستان دارای چاه آب با پمپ بادی، موتور برق، کلیسا و کتابخانه بود. مشهدیها به این بیمارستان، مریضخانه ینگیدنیا میگفتند.[lxxxvii][lxxxvii]
اما در دوران اشغال ایران، اتباع امریکایی به شکل دیگر در خراسان به فعالیت مشغول بودند. برای روشنشدن موضوع، بهتر است به زمینههای حضور مستشاران امریکایی در ایران اشاره شود. اشغال ایران باعث شده بود اقتصاد ایران دچار آشفتگی گردد. کمی نان و خواروبار و گسترش بیماریهای همهگیر و نیز انتظارات نیروهای اشغالگر مبنی بر چاپ اسکناس بیشتر و... بر این آشفتگی دامن میزد. در این شرایط دولت ایران تصمیم گرفت با استخدام مستشاران امریکایی به اوضاع پریشان اقتصادی ایران سروسامان دهد. مجلس سیزدهم در آبانماه 1321 با استخدام این مستشاران موافقت نمود و پس از تصویب مجلس، دکتر میلسپو به همراه هیاتی از مستشاران اقتصادی و نظامی وارد ایران گردید. دکتر میلسپو پیش از این نیز در ایران فعالیت کرده بود. وی در سال 1301 بهعنوان کارشناس مسائل اقتصادی به ایران آمده بود اما به دلیل عدم موفقیت و کارشکنیهای انجامشده، ناچار به استعفا گردید و از ایران خارج شد. اما او اینبار اختیارات بسیار گستردهای را برای بازسازی اقتصاد ایران دریافت کرده بود. مسائلی مانند تعدیل بودجه، تامین خواروبار عمومی، تثبیت قیمتها، حل مساله حملونقل، ایجاد کار، تولید و... از جمله وظایف او بودند. وی در جلسات کابینه هم شرکت میکرد. کمکم دامنه فعالیتهای او بسیار گسترده شد. میلسپو حتی اجازه یافته بود برای فائقآمدن بر مشکلات اقتصادی به وضع قانون بپردازد.
همانطورکه عنوان شد دکتر میلسپو، عدهای از کارشناسان مالی و نظامی را نیز با خود به ایران آورد. از جمله سرهنگ شوارتسکف را مامور بازسازی ژاندارمری ایران نمود. از جمله افراد دیگری که همراه وی به ایران آمدند، فردی به نام پل گوردون بود که از جانب میلسپو به مدیریت دارایی استان خراسان (پیشکار دارایی خراسان) انتخاب گردید.
در ژانویه 1944.م/ دیماه 1322.ش، پل گوردون از جانب دکتر میلسپو به مدیریت دارایی استان خراسان (پیشکار مالیه خراسان) برگزیده شد، اما روسها تا چهارماه بعد، یعنی تا آوریل 1944/ بهار 1323، به وی اجازه ورود به خراسان را نمیدادند.[lxxxviii][lxxxviii]
استاندار خراسان، منصور، نیز چندان مایل نبود مسئولیتهای دارایی و اقتصاد خراسان را به یک امریکایی بسپارد. هرچند منصور برای دانش و مهارت امریکائیان احترام قائل بود، ولی تردید داشت که یک خارجی تازهوارد و ناآشنا به زبان، بتواند از عهده اداره امور اقتصادی و مشکلات ویژه آن در خراسان تحت اشغال برآید. بنابراین کمک چندانی به گوردون نمینمود و البته در کار او کارشکنی هم نمیکرد.
گوردون بلافاصله پس از ورود به خراسان، مشغول به کار شد و در عرض یک ماه اول فعالیتش، بهبود محسوسی در کمیت و کیفیت نان جیرهبندی بهوجود آورد. وی همچنین قند و شکر احتکارشده در انبارهای دولتی را وارد بازار نمود. در نتیجه این اقدامات بازار آزاد (سیاه) قند، شکر، چای و پارچه از رونق افتاد و قیمتها بهطورقابلملاحظهای پایین آمد.[lxxxix][lxxxix]
بااینکه سیل کمکهای امریکا به شوروی همچنان سرازیر بود، مطرحشدن قضیه نفتشمال تا اندازهای روابط دو کشور را در ایران تحت شعاع قرار داد. «روزنامه ایزوستیا در سرمقاله خود، دولت ساعد را متهم ساخت که شرافت و استقلال کشورش را به اربابان خارجی فروخته است. و برایاینکه خوانندگانش مبادا درباره اربابان خارجی در شک و تردید باقی بمانند، با این سوال به نوشته خود ادامه داده بود: که نیروهای امریکایی چه حق دارند که در خاک ایران باشند؟ به خلاف انگلیس و روسیه مگر امریکا دراینباره با ایران قراردادی به امضا رسانده...؟»[xc][xc]
اما میتوان گفت که روزنامههای وابسته به شوروی، حتی قبل از طرح قضیه نفت شمال، حملات خود را علیه گوردون آغاز کرده بودند. روزنامه «راستی» در مقالهای با عنوان «آقای گوردون چرا قماش نمیدهند» نوشت: «مدت یکسالونیم است که به اهالی بیچاره خراسان به هر نفر سه متر پارچه دادهاند و مردم در این زمستان سرد بدون لباس و پوشاک مانده و با گرانی بازار سیاه قادر نیستند لباس تهیه کنند. آیا تشکیلات عریض و طویل دارایی و استخدام مستشار خارجی با حقوق گزاف، برای این است که مردم برهنه و گرسنه باشند و امثال ماکویی هفتصدهزار ریال بدزدد و با ماشین اداره هم فرار کند.»[xci][xci]
با بازشدن راه دریای سیاه برای ارسال کمک به شوروی، در 1323 ایران اهمیت ارتباطی خود را تا اندازهای از دست داد. اینجا بود که روسها از نفوذ بیش از اندازه امریکاییها در ایران نگران شدند و به این فکر افتادند که بههرشکلممکن رقیب را از صحنه خارج نمایند. از دید ماموران شوروی، آسیبپذیرترین موضع امریکا هیات اقتصادی دکتر میلسپو بود. لذا کارشکنیهای علنی و مخفی در تمام نقاط کشور و از جمله خراسان علیه این هیات آغاز شد.
در پاییز 1944 گوردون در ملاقات با اسکراین، سرکنسول انگلستان، متذکر میشود که: «... عدم همکاری و حتی کارشکنی مامورین اداره خودش [دارایی خراسان]، ادامه کارش را غیرممکن ساخته بود. مبارزه او برای گردآوری غله که به آن خوبی آغاز شده بود به مانع برخورد، اقداماتش برای تامین و توزیع عادلانه ضروریات زندگی نیز به همین سرنوشت دچار شد.»[xcii][xcii]
به عقیده اسکراین، ماموران اداره دارایی بدون داشتن یک پشتوانه محکم جرات نمیکردند از دستورات نماینده حکومت مرکزی سرپیچی کنند و این پشتوانه، روسها بودند. وی مینویسد: «اطلاعات شخصی من که منابع آن در اختیار گوردون نبود این نظر را تایید میکرد.» با ورود سرکنسول جدید شوروی، آبراموف، و مدیر جدید روابط عمومی پادگان ارتش سرخ، سروان پیکولین، روسها برنامههای تبلیغاتی و عملی زیادی را در دستور کار خود قرار دادند. آنها فکر میکردند: «ایامی بهتر از این در انتظار مردم است، پس چرا امریکاییها از این بابت باید کسب اعتبار کنند. شوروی تنها دوست واقعی ایران ستمدیده است، نه بهرهکشان استعمارگر انگلیسی، یا سرمایهداران حریص ”وال استریت“ [امریکاییها] که میلسپو عامل آنهاست. آقای گوردون و من، همعقیده بودیم که عجالتا خطومشی روسها این است که در پشت صحنه با محتکرین و سوءاستفادهچیان همکاری میکنند. در منطقه آنها اتحاد نامقدسی بین کمونیستها و بیرحمانهترین شکل سرمایهداری شکل گرفته بود.»[xciii][xciii] در نهایت بهدلیل کارشکنیهای فراوان مامورین داخلی و نیز روسها، در اواخر پاییز 1944/ 1323، پل گوردون از مقام خود استعفا داد و به دکتر میلسپو در تهران ملحق شد.
سوالی که در ذهن مطرح میشود، این است که چرا روابط روسها و امریکائیان به سردی گرایید و منجر به رقابت و حتی کارشکنی در اقدامات یکدیگر (در نقاط مختلف و از جمله در ایران) گردید؟ در پاسخ باید گفت: با قطعیشدن شکست آلمان در جنگ و ازبینرفتن دشمن مشترک، پای منافع هریک از دول متفق به میان آمد. همچنین مداخلات شدید امریکاییان، حضور مستشاران مالی، نظامی و ژاندارمری مانند دکتر میلسپو و سرهنگ شوارتسکف در ایران، تمایل امریکا برای بهدستگرفتن بازار اقتصادی ایران، کمشدن اهمیت ارتباطاتی ایران و مهمترازهمه کوششهای شرکتهای نفتی امریکا برای بهدستآوردن امتیاز نفت شمال، نگرانی شدید روسها را برانگیخته بود و بنابراین رقابت و دشمنی پنهان و آشکار این دو متحد سابق را به همراه آورد.
دکتر میلسپو پسازآنکه نتوانست از عهده مشکلات برآید، در اسفندماه 1323.ش، ایران را ترک کرد و پل گوردون، پیشکار مالیه سابق خراسان، نیز به همراه رئیس خود از ایران خارج شد.
هـ ــ کنسولگری چین
از جمله سایر کنسولگریهایی که در مشهد مشغول فعالیت بودند، کنسولگری دولت چین بود. روزنامه دادگستران خبر انتصاب تین پائوشی، دبیر سابق سفارت کبرای چین در مسکو، به سمت کنسول چین در مشهد را در اسفندماه 1322، به چاپ رساند.[xciv][xciv]
کنسولگری چین نیز به پیروی از شوروی و انگلستان، مجالس جشنی برپا مینمود. بهعنوانمثال در روز سهشنبه 13/4/1324، به مناسبت پیروزی نهایی متفقین و آزادی چین پس از سالها جنگ، مجلس جشنی در کنسولگری چین با حضور استاندار، فرماندار، نمایندگان سیاسی خارجی مقیم مشهد، روسای ادارات، مدیران جراید و نیز عدهای از محترمین شهر برگزار گردید.[xcv][xcv]
نکته جالبی که اسکراین به آن اشاره دارد، حضور یک کنسولیار مسلمان چینی در مشهد بود. وی که داوید تینگ نام داشت، از اهالی منطقه چونگ کینگ از ایالت کانسو بود. تینگ در دانشگاه الازهر قاهره تحصیل کرده و در قرائت قرآن مهارت یافته بود. یکی از افسران مسلمان هندی که در ارتش بریتانیا خدمت میکرد، در میهمانی کنسولگری انگلستان به این موضوع پی برده بود و آقای تینگ را ترغیب نمود که چند آیه از قرآن را تلاوت نماید. اسکراین مینویسد: «... ایرانیان شگفتزده شده و از لحن صدا و عربی عالی او مشعوف شدند و او را مجبور کردند چندینبار تکرار کند. من درحالیکه با لذت گوش فرا داده بودم، جلو تبسم خود را نمیتوانستم بگیرم و با خود میگفتم ببین یک چینی فارغالتحصیل از دانشگاه مصری، به زبان عربی، برای روسها، در میهمانی بریتانیایی در ایران، به ترنم آیات قرآن مشغول است.»[xcvi][xcvi]
ولی باید توجه داشت که اقدامات کنسولگری چین ملی به هیچ عنوان قابل مقایسه با کنسولگریهای شوروی و انگلستان نبود و هرگز به پای فعالیتهای آنان نمیرسید. درواقع کنسولگری چین در خراسان، هیچ اقدام قابلتوجهی جز برپایی برخی مجالس جشن انجام نداد.
وــ کنسولگری افغانستان
غیر از کنسولگریهای انگلستان، شوروی و چین، کنسولگری افغانستان نیز در سالهای جنگ جهانی دوم، در مشهد دایر بود. دو کشور شوروی و انگلستان توجه خاصی به افغانستان بهخاطر همجواری آن با هند، شوروی و ایران نشان میدادند. درواقع متفقین نمیخواستند امنیت این مناطق به خطر بیفتد.
تقریبا در تمام سالهای جنگ جهانی و اشغال خراسان، سردار غلاممحمد کنسول افغانستان در مشهد بود.
کنسولگری افغانستان نیز همچون کنسولگری چین، فعالیتهای خاصی از خود نشان نمیداد و اعضای آن بیشتر بهعنوان میهمان در مجالسی که از جانب کنسولگریهای شوروی و انگلستان و یا از سوی مقامات ایرانی تشکیل میشد، حضور مییافتند.
پینوشتها
[i][i]ــ رک: لویی رابینو، دیپلماتها و کنسولهای ایران و انگلیس، ترجمه و تالیف: غلامحسین میرزاصالح، تهران. نشر تاریخ ایران، 1363، ص148
[ii][ii]ــ همان، ص140
[iii][iii]ــ سرکلار مونت اسکراین، جنگهای جهانی در ایران، ترجمه: حسین نجفآبادی فراهانی، بیجا، انتشارات نوین، چاپ اول، 1363، ص235
[iv][iv]ــ همان.
[v][v]ــ لویی رابینو، همان، ص148
[vi][vi]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، صص207ــ206
[vii][vii]ــ همان، ص245
[viii][viii]ــ همان، ص430
[ix][ix]ــ همان، ص245
[x][x]ــ همان، صص256ــ255
[xi][xi]ــ همان، صص263ــ262
[xii][xii]ــ همان، ص287
[xiii][xiii]ــ روزنامه دادگستران، سال اول، شماره 28، سهشنبه، 19 اردیبهشت 1323
[xiv][xiv]ــ همان، شماره 29، پنجشنبه 21/2/1323
[xv][xv]ــ همان، شماره 33، یکشنبه 31/2/1323
[xvi][xvi]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، ص289
[xvii][xvii]ــ روزنامه دادگستران، سال اول، شماره 75، یکشنبه 26/6/1323
[xviii][xviii]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، صص413ــ412
[xix][xix]ــ روزنامه دادگستران، سال اول، شماره 73، چهارشنبه 15/6/1323
[xx][xx]ــ روزنامه دادگستران، سال اول، شماره 83، چهارشنبه 26/7/1323
[xxi][xxi]ــ حسین الهی، احزاب و سازمانهای سیاسی و عملکرد آنها در خراسان 32ــ1320 (طرح پژوهشی) مشهد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، 1380، صص194ــ193
[xxii][xxii]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، ص291
[xxiii][xxiii]ــ همان.
[xxiv][xxiv]ــ همان، ص294
[xxv][xxv]ــ روزنامه دادگستران، سال اول، شماره 91، چهارشنبه 24/8/1323
[xxvi][xxvi]ــ همان، شماره 19، یکشنبه 27/1/1323
[xxvii][xxvii]ــ همان، شماره 64، یکشنبه 22/5/1323
[xxviii][xxviii]ــ همان، شماره 87، چهارشنبه 10/8/1323
[xxix][xxix]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، صص451ــ450
[xxx][xxx]ــ حسین الهی، روزنامه و روزنامهنگاری در خراسان از شهریور 1320 تا امرداد 1332، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی، چاپ اول، 1380، صص393ــ392
[xxxi][xxxi]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، ص251
[xxxii][xxxii]ــ روزنامه اخبار تازه روز، شماره 84، دوشنبه 2/5/1323
[xxxiii][xxxiii]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، ص288
[xxxiv][xxxiv]ــ روزنامه ادب، سال دوم، نمره 20، 5 صفر 1320.ق
[xxxv][xxxv]ــ حسین الهی، احزاب و سازمانهای سیاسی و عملکرد آنها در خراسان 32ــ1320، همان، ص168
[xxxvi][xxxvi]ــ روزنامه افکار خلق، شماره 2، سهشنبه 11/6/1320
[xxxvii][xxxvii]ــ روزنامه راستی، سال اول، شماره 7، شنبه 10/2/1322
[xxxviii][xxxviii]ــ روزنامه اخبار تازه روز، شماره 69، دوشنبه 8/3/1323
[xxxix][xxxix]ــ همان، شماره 260، چهارشنبه 21/11/1324
[xl][xl]ــ همان، شماره 71، دوشنبه 15/3/1323
[xli][xli]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، ص322
[xlii][xlii]ــ روزنامه دادگستران، سال اول، شماره 54، سهشنبه، 20/4/1323
[xliii][xliii]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، صص428ــ426
[xliv][xliv]ــ روزنامه دادگستران، سال اول، شماره 39، یکشنبه 14/3/1323
[xlv][xlv]ــ همان، شماره 69، یکشنبه 5/6/1323
[xlvi][xlvi]ــ حسین الهی، احزاب و سازمانهای سیاسی و عملکرد آنها در خراسان 32ــ1320، همان، ص173
[xlvii][xlvii]ــ روزنامه اخبار تازه روز، شماره 133، یکشنبه 17/10/1323
[xlviii][xlviii]ــ روزنامه راستی، سال اول، شماره 60، پنجشنبه 5/8/1322
[xlix][xlix]ــ روزنامه اخبار تازه روز، شماره 76، پنجشنبه 1/4/1323
[l][l]ــ روزنامه راستی، سال اول، شماره 61، یکشنبه 8/8/1322 و شماره 62 سهشنبه 10/8/1322
[li][li]ــ همان، شماره 65، یکشنبه 22/8/1322
[lii][lii]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، ص288
[liii][liii]ــ روزنامه اخبار تازه روز، شماره 151، یکشنبه 13/12/1323
[liv][liv]ــ روزنامه راستی، شماره 282، چهارشنبه 14/9/1324
[lv][lv]ــ روزنامه اخبار تازه روز، شماره 87، پنجشنبه 12/5/1323
[lvi][lvi]ــ روزنامه آزادی، شماره 2283، دوشنبه 25/4/1324
[lvii][lvii]ــ روزنامه راستی، شماره 308، دوشنبه 6/12/1324
[lviii][lviii]ــ حسین الهی، احزاب و سازمانهای سیاسی و عملکرد آنها در خراسان 32ــ1320، همان، ص181
[lix][lix]ــ روزنامه دادگستران، شماره 71، چهارشنبه 8/6/1323
[lx][lx]ــ همان، شماره 76، یکشنبه 2/7/1323
[lxi][lxi]ــ حسین الهی، احزاب و سازمانهای سیاسی و عملکرد آنها در خراسان 32ــ1320، همان، ص180
[lxii][lxii]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، ص448
[lxiii][lxiii]ــ حسین الهی، احزاب و سازمانهای سیاسی و عملکرد آنها در خراسان 32ــ1320، همان، ص180
[lxiv][lxiv]ــ روزنامه راستی، شماره 8، چهارشنبه 14/2/1322
[lxv][lxv]ــ روزنامه اخبار تازه روز، شماره 120، یکشنبه 5/9/1323
[lxvi][lxvi]ــ همان، شماره 238، یکشنبه 25/9/1324
[lxvii][lxvii]ــ مجله نامه پزشکان، سال چهارم، شماره 18 و 19، 15 خرداد و اول تیرماه 1325، صص30ــ29
[lxviii][lxviii]ــ روزنامه اخبار تازه روز، شماره 139، چهارشنبه 4/10/1323
[lxix][lxix]ــ همان، شماره 220، چهارشنبه 25/7/1324
[lxx][lxx]ــ همان، شماره 3، دوشنبه 23/3/1322
[lxxi][lxxi]ــ حسین الهی، احزاب و سازمانهای سیاسی و عملکرد آنها در خراسان 32ــ1320، همان، ص175
[lxxii][lxxii]ــ غلامحسین بقیعی، مزار میرمراد (نمایی از مشهد قدیم)، تهران، گوتنبرگ، 1373، صص49ــ48
[lxxiii][lxxiii]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، ص465
[lxxiv][lxxiv]ــ روزنامه راستی، شماره 292، سهشنبه 18/10/1324
[lxxv][lxxv]ــ حسین الهی، روزنامه و روزنامهنگاری در خراسان از شهریور 1320 تا امرداد 1332، همان، ص395
[lxxvi][lxxvi]ــ سروان پیکولین مدیر دفتر روابط عمومی پادگان شوروی در مشهد بود که فارسی را بهخوبی صحبت میکرد. اسکراین در مورد سروان پیکولین مینویسد: «... با ورود آبراموف [سرکنسول جدید شوروی در مشهد] و پیکولین جو سیاسی کاملا دگرگون شد. ...» منظور از دگرگونی جو سیاسی مورد نظر اسکراین این است که احزاب و روزنامههای وابسته به انگلستان در انزوا قرار گرفتند و وابستگان به شوروی مثل حزب توده و روزنامه «راستی» جانی دوباره گرفتند. رک: سرکلار مونت اسکراین، همان، ص449
[lxxvii][lxxvii]ــ حسین الهی، روزنامه و روزنامهنگاری در خراسان از شهریور 1320 تا امرداد 1332، همان، صص399ــ396
[lxxviii][lxxviii]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، ص323
[lxxix][lxxix]ــ همان، صص340ــ334
[lxxx][lxxx]ــ همان، ص394
[lxxxi][lxxxi]ــ همان، ص425
[lxxxii][lxxxii]ــ همان، ص453
[lxxxiii][lxxxiii]ــ همان، ص483
[lxxxiv][lxxxiv]ــ همان، ص390
[lxxxv][lxxxv]ــ سازمان اسناد ملی ایران، پرونده شماره: 293003592
[lxxxvi][lxxxvi]ــ مصاحبه مستقیم با غلامحسین بقیعی، جمعه 3/5/1382
[lxxxvii][lxxxvii]ــ غلامحسین بقیعی، همان، صص105ــ103
[lxxxviii][lxxxviii]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، ص419
[lxxxix][lxxxix]ــ همان، ص421
[xc][xc]ــ همان، ص444
[xci][xci]ــ روزنامه راستی، شماره 154، سهشنبه 21/9/1323
[xcii][xcii]ــ سرکلار مونت اسکراین، همان، ص454
[xciii][xciii]ــ همان، صص455ــ454
[xciv][xciv]ــ روزنامه دادگستران، شماره 2، پنجشنبه 11/12/1322
[xcv][xcv]ــ روزنامه آزادی، شماره 2296، پنجشنبه 15/6/1324