مدارس دخترانه تبریز
آرشیو
چکیده
با مطالعه تاریخ می توان چند محور اصلی را برای آوردن زنان به صحنه اجتماع برشمرد. این محورها که در عرصه های گوناگون سیاسی، مذهبی و آموزشی پدیدار می شوند، در حقیقت اولین تکاپوهای زن ایرانی برای به دست آوردن حقوق اجتماعی را منعکس می کنند. زنان در مقطع نهضت مشروطیت، با اقدام به حضور و فعالیت گسترده در اجتماع از طریق راه اندازی مجامع، جراید و تاسیس مدارس دخترانه و... فعالیتهای اجتماعی خود را آغاز کردند و مقاله زیر به بررسی این مساله می پردازد.متن
زنان و آموزش مربوط به آنان همواره در تاریخ معاصر ایران مسائل خاصی را به همراه داشته و با فرازونشیبهای فراوانی همراه بوده است. تا قبل از نهضت مشروطیت، مراکز و سازمانهای مشخص و رسمی که در امر آموزش و تربیت زنان فعال باشند، وجود نداشتند و آموزش و تعالیم زنان و دختران در دامان خانوادهها و مجالس درس محارم آنها توسط وابستگانی چون پدر، برادر و یا همسر صورت میگرفت. پس از نهضت مشروطیت آموزش و تربیت دختران نیز در کنار برخی دیگر از مظاهر فرهنگ و تمدن جدید اهمیت یافت و زنان ایران با رهایی از آموزش سنتی که فقط بخشی از زنان جامعه را دربرمیگرفت، در شهرهای مختلف از امکان تحصیل به شیوه جدید برخوردار شدند.
درسخواندن دختران بهویژه در محیط خارج از خانه و دور از دسترس والدین، مسالهای نبود که بتوان بهسادگی در کشور ایران که از آداب و سنن ویژهای برخوردار بود، مطرح نمود. بنابراین تعلیم و تربیت دختران به روش نوین و تاسیس مدارس، مدتهای چندی طرفداران آموزش و تربیت زنان و دختران را به خود مشغول داشت و دراینراستا مبارزاتی نسبتا طولانی انجام گرفت.
دومین مدرسه دولتی ایران پس از دارالفنون، بهنام «مدرسه دولتی تبریز» در تاریخ 1293.ق/1876.م در تبریز تاسیس یافت. این مدرسه بهنام «مدرسه مظفری» نیز معروف بود و پس از دارالفنون تهران، از بهترین و معروفترین مدارس دولتی آن زمان در ایران محسوب میشد.[i][i] علاوهبرآن سنگ بنای آموزش و تعلیم الفبا به روش نوین، اولینبار توسط حاجمیرزاحسن رشدیه در تاریخ 1311.ق/1893.م در تبریز گذارده شد.[ii][ii]
تبریز که از این توانمندیها و سوابق درخشان در زمینه تعلیم و تربیت برخوردار بود، در مسیر آموزش و تربیت نوین برای زنان و دختران گام نهاد. این مساله با انقلاب مشروطیت صورت عملی به خود گرفت و زنان تبریز موفق شدند مانند دیگر شهرهای ایران در راه آموزش و تربیت نوین قدم بردارند. نوشتار حاضر میکوشد تاسیس و راهاندازی نخستین مدارس دخترانه در تبریز، بانیان و موسسان آنها، برنامههای درسی و سایر فعالیتهای آنها را مورد بررسی و دقت قرار دهد. درکل مدارس دخترانه تبریز را در چهار دسته میتوان تقسیم کرد: مدارس خارجی، مدارس ارامنه، مدارس دولتی و مدارس ملی. این تقسیمبندی با توجه به بانیان و موسسان آنها صورت گرفته و در پایان فهرست و نموداری از تعداد مدارس دختران تبریز ارائه خواهد شد.
تعلیم و تربیت دختران در آستانه نهضت مشروطیت
چنانکه گفته شد، پیش از نهضت مشروطیت و پیدایش و تاسیس مدارس دخترانه در ایران و از جمله در تبریز، اصولا مراکز و سازمانهایی که از سوی دولت و یا افراد درخصوص آموزش و تعلیم و تربیت دختران ایجاد شده باشند، وجود نداشتند و مدارس خارجی نیز که توسط هیاتها و مبلغان مذهبی خارجی در شهرهای مختلف ایران و از جمله در تبریز تاسیس شدند، نتوانستند موفقیت چندانی در آموزش و تربیت دختران ایران کسب کنند. پیش از نهضت مشروطیت زنان ایرانی، عموما نزد پدر، برادر و یا همسر خود سواد میآموختند. بعضی خانوادههای ثروتمند و اشرافی، برای تحصیل دخترانشان معلمان سرخانه و خصوصی قابلاعتماد استخدام میکردند اما تعداد اینگونه خانوادهها بسیار اندک بود و تعلیمات آنها بیشتر جنبه تفنن و تجمل داشت تا کسب معلومات و تعلیم و تربیت عمیق و گسترده.[iii][iii]
تفکر حاکم بر جامعه ایران آن دوران درخصوص تعلیم و تربیت دختران، در گفتوگو و مذاکره ناظمالاسلام کرمانی با مشروطهخواهان بهخوبی انعکاس یافته است. ناظمالاسلام مینویسد وی در شب سهشنبه دوم ذیالحجه 1322.ق/ هفتم فوریه 1905.م وارد محضر آقامیرزا سیدمحمد طباطبایی شد و پس از گفتوگوهایی درباره آگاهی، رشد معارف و تاسیس مدارس، درخصوص تاسیس مدارس دخترانه به سیدمحمد طباطبایی چنین گفت: «اگر صلاح بدانید مدرسهای برای دخترها و دوشیزگان مفتوح نماییم و در تربیت بنات و دوشیزگان وطن بکوشیم و به آنها لباس علم و هنر بپوشیم، چه تا دخترها عالم نشوند، پسرها بهخوبی تربیت نخواهند شد.»[iv][iv] ناظمالاسلام میگوید: «در این گفتوگو و مذاکره بودیم که فرزند آن جناب، آقامیرزا سیدمحمدصادق، رئیس مدرسه اسلام وارد شد و درباب مدرسه دوشیزگان اینطور فرمود: چیزی که مانع ایجاد و احداث مکاتب دخترها است، نبودن اداره نظمیه و نداشتن پلیس مرتب و مصادفشدن دخترها با اشرار در هنگام ذهاب و ایاب و ممانعت معاندین و تهیهنکردن زنان معلمه با اخلاق و ترتیبات صحیحه و کتب کلاسی و عدم امنیت و اجرای مجازات الواد [است]. بر فرض اسم حضرت حجتالاسلام منع معاندین را دربردارد، با جوانان جاهل و اشخاص عزب و بیلجام چه کنیم؟ اگر یک نفر از اشرار با یکی از دخترها طرف شد و اسباب زحمت را فراهم آورد، کی ممانعت میکند و که مجازات میدهد؟ اگر دختری راه خود را کج کرده، عوض رفتن به مکتب، رفت به خانه یکی از دوستان خود، پدر و مادر آن دختر چگونه مطلع میشوند و چطور دختر خود را در خانه غیر بیابند؟ استطاعت آنکه در هر مدرسه فراش متعدد بیاوریم که نداریم. پس باید نخست اداره پلیس و نظمیه را مرتب کنند، سپس موجبات تاسیس مدارس دخترها را فراهم نمایند که اقلا اگر هنگامی یک نفر خواست راهزن دختری شود، پلیس فورا او را دستگیر نماید و مجازات او را در نظمیه بدهند و از احدی هم ملاحظه ننمایند؛ دیگرآنکه معلم مردانه که نمیتوان برای دخترها آورد، پس باید در فکر معلمه زنانه باشیم تا در وقت و موقع آنها را به کار واداریم، چه احتجاب و مستوربودن زنان کار و تکلیف آنان را مشکل و سخت نموده است.»[v][v]
چنانکه ملاحظه میشود، این گفتوگو بهخوبی نگرانیهای اذهان آن دوره درخصوص تحصیل دختران را آشکار میسازد.
تاریخ افتتاح و تاسیس مدارس دخترانه در تبریز به مانند دیگر شهرهای ایران با نهضت مشروطیت 1285.ش/1906.م بستگی دارد. دراینخصوص احمد کسروی در «تاریخ مشروطه ایران»، درخصوص وقایع پس از مشروطیت مینویسد: «به دبستانها مردم بیشتر روآوردند، و از این هنگام بود که گفتوگو از درسخواندن دختران و بازشدن دبستانها برای آنها نیز به زبانها افتاد، و چون هنوز دوتیرگی به میان نیفتاده و شور مشروطهخواهی زورآور میبود، کمتر کسی دشمنی مییارست. در تبریز دراینباره هم شور بسیاری برخاسته و سران آزادی یکی از کوششها که به خود بایا [: بایسته] میشماردند، بنیادگزاردن دبستانها میبود. از پیش از مشروطه در اینجا جز دو یا سه دبستان بازنمانده و آنها نیز رونقی نمیداشت، و باآنکه به دبستان یک تبریزی رواج داده بود، تبریز را بهره کمی از آن میبود. پس از مشروطه به فزونی آنها کوشیدند. در بیشتر کویها ده یا دوازده تن از شناختگان و توانگران دست به هم میدادند و سرمایهای از خودشان و از دیگران گرد آورده و دبستانی برای آن بنیاد مینهادند که ماهانه آموزگاران و دیگر دررفتها را میپرداختند و از هرباره نگهداری و راهبری مینمودند. ازاینگونه دبستانها بسیار بنیاد یافت و در هر یکی شاگردان فراوان گرد آمدند.»[vi][vi]
مدارس دخترانه تبریز
الفــ مدارس خارجی:
نخستین اقدامات برای تاسیس و راهاندازی مدارس دخترانه در تبریز، به مانند دیگر شهرهای ایران، از سوی مبلغین و هیاتهای مذهبی خارجی صورت گرفت. تاسیس و راهاندازی این مدارس از سوی خارجیها در زمانی صورت میگرفت که مدارس جدید در دیگر شهرهای ایران، نظیر تهران، اصفهان و... نیز در شرف تاسیس بود و اروپائیان از دولت ایران اجازه میگرفتند در برخی شهرهای ایران مدارس دخترانه و پسرانه دایر کنند.[vii][vii]
مدارس خارجی در تبریز توسط مبلغان و هیاتهای مذهبی کاتولیک، پروتستان و ارامنه مقیم این شهر تاسیس و راهاندازی گردیدند. طبیعی است این مبلغان و موسسان، در فعالیتهایشان اهداف مذهبی و سیاسی خاصی را دنبال مینمودند. مدارسی را که این خارجیان در تبریز تاسیس کردند، درکل موارد زیر بودند:
1ــ مدرسه خواهران سن ونسان دوپل فرانسوی: این مدرسه از جمله نخستین مدارس دخترانه خارجی در تبریز بود که در سال 1282.ق/1865.م دایر شد.[viii][viii]
2ــ مدرسه اناث امریکایی: مدرسه اناث امریکایی در سال 1291.ق/1874.م توسط هیات پروتستان امریکایی تبریز تاسیس شد. مطابق آمار سال 1306.ش/1927.م وزارت معارف، مدرسه اناث امریکایی در آن سال دارای سیصدوبیستوپنج دانشآموز و نوزده آموزگار بود. تعداد فارغالتحصیلان مدرسه از آغاز تاسیس تا آن سال، حدود صدوسی نفر اعلام شده است. در همان سال بالغ بر پنجاه نفر از شاگردان مدرسه به رایگان تحصیل میکردند.[ix][ix] این مدرسه در سطح ابتدایی و متوسطه بهتدریس میپرداخت.[x][x]
پس از انحلال مدارس خارجی که عموما پس از 1318.ش/1939.م اتفاق افتاد، مدرسه اناث امریکایی به «پروین» تغییر نام یافت و بهکلی به یک مدرسه ایرانی تبدیل گردید. مدرسه پروین یکی از بهترین دبیرستانهای دخترانه تبریز محسوب میشد و تا امروز به فعالیت خود ادامه داده است.[xi][xi]
3ــ مدرسه اناث کاتولیک: این مدرسه در سال 1285.ش/1906.م توسط میسیونهای کاتولیک افتتاح شد. این مدرسه در سطح ابتدایی به تدریس میپرداخت.[xii][xii]
4ــ مدرسه شوروی روسیه: این مدرسه در سال 1303.ش/1924.م توسط دولت شوروی افتتاح شد. مدرسه به صورت مختلط (دخترانه و پسرانه) بود و در دو سطح تحصیلی ابتدایی و متوسطه بهتدریس میپرداخت.[xiii][xiii]
5ــ مدرسه آدواندیس: مدرسه ابتدایی آدواندیس در سال 1299 یا 1300.ش/2ــ1921.م توسط میسیونهای پروتستان امریکایی تاسیس یافت.[xiv][xiv] گویا این مدرسه ابتدا یک مدرسه پسرانه بود اما بهتدریج به صورت مختلط دخترانه و پسرانه درآمد. مدرسه آدواندیس مطابق آمار سال 1306.ش/1927.م وزارت معارف، پنجاهودو دانشآموز دختر، پنجاهوچهار دانشآموز پسر و هشت آموزگار داشت. از این میان، نوزده دختر و بیستوشش پسر به رایگان تحصیل میکردند.[xv][xv]
مدارس خارجی که توسط مبلغین مذهبی مسیحی افتتاح شده بودند، توسط خود آنها اداره میشدند. دانشآموزان این مدارس جز تعداد اندکی مسلمان، اغلب ارامنه و مسیحیان و مدیران و معلمان آنها نیز اغلب امریکایی و یا اروپایی بودند و گاه، مخصوصا در سالهای آخر عمر این مدارس، چند نفر معلم ایرانی نیز در این مدارس تدریس میکردند. مدارس خارجی از برنامه خاصی پیروی میکردند اما بهتدریج بر اثر فشارهای وزارت فرهنگ، مجبور به پذیرش برنامه رسمی وزارت فرهنگ شدند و سرانجام در سال 1318.ش/1939.م بهکلی منحل و تعطیل گردیدند. دولت تاسیسات و تجهیزات مدارس خارجی را از آنها خریداری کرد. این مدارس در اختیار اداره فرهنگ قرار گرفتند و ازآنپس بهکلی مدارس ایرانی جایگزین مدارس خارجی شدند.[xvi][xvi]
بــ مدارس ارامنه:
علاوه بر مدارس مذکور که توسط غیرمسلمانان تاسیس شدند، ارامنه تبریز نیز که جماعتی فرهنگدوست و اقلیتی روشنفکر بودند، از زمانهای سابق درصدد تاسیس مدرسه برآمدند؛ اما مدارس اولیه آنها گویا اهمیت چندانی نداشتند و مانند مکتبخانههای مسلمانان بودند. ارامنه از این مدارس کاملا اختصاصی استفاده میکردند و در آنجا بیشتر به مذهب توجه داشتند. آنها این مدارس را در کنار کلیساهایشان دایر میکردند:[xvii][xvii]
1ــ مدرسه آرامیان (مدرسه خلیفهگری ارامنه): این مدرسه از قدیمیترین مدارس ارامنه در تبریز محسوب میشود که در کنار کلیسای آرامیان دایر بود. ارامنه تاریخ تاسیس این مدرسه را سال 1214.ش/1835.م ذکر میکنند.[xviii][xviii] بانی مدرسه، مسروب طاغباتیان از ارامنه ایروان بود. وی چندسالی در کلکته به تحصیل پرداخت و پس از ورود به آذربایجان مدرسه شرعیه کلیسای ارامنه تبریز را در عرض دو سال به مدرسه جدیدی تبدیل کرد که در آن علاوه بر تعالیم مسیحی، مواد درسی جدید هم تدریس میشد. اولین آموزگار مدرسه، خود وی بود.[xix][xix] بهنظر میرسد این مدرسه به صورت مختلط (دخترانه و پسرانه) اداره میشد و در سطح تحصیلی ابتدایی به آموزش میپرداخت.[xx][xx] در سال 1268.ق/1851.م خلیفه ساهاک [صحاک]، پیشوای ارامنه تبریز، اجازه داد گورستان ارامنه واقع در جنب کلیسا را تخریب کنند و ساختمان جدید مدرسه در محل آن ساخته شود. در سال 1280.ق/1864.م ناصرالدینشاه به خواهش خلیفه وهاپتیان سالی دویست تومان بودجه سالیانه برای مدرسه مقرر کرد و این مبلغ تا سالهای مدید پرداخت میشد. در زمان مدیریت گلزادیان این مدرسه پیشرفت شایانی کرد. وی به سه زبان فارسی، فرانسه و ارمنی تسلط داشت و اول کسی بود که شاهنامه فردوسی را به زبان ارمنی ترجمه کرد.[xxi][xxi] در سال 1304.ق/ 1886.م یعنی در زمان خلیفهگری استپاننوس که توجه خاصی به این مدرسه نشان میداد، برای ازدیاد عایدات مدرسه، مبالغ زیادی از مردم جمعآوری شد. با این پول در قراچهداغ چهار قطعه قریه خریداری گردید تا عایدات آن برای هزینههای مدرسه خرج شود. هابد ناکوپ الک نیانس که خود از فارغالتحصیلان این مدرسه بود، در زمان مدیریتش این مدرسه را با اصول مدارس اروپایی اداره میکرد. وی کتابخانهای برای مدرسه تاسیس نمود و بر تعداد دانشآموزان پسر و دختر افزود؛ چنانکه در زمان وی تعداد آنها به دویستوهفتاد دانشآموز رسید. در زمان مدیریت وی به علت ورشکستگی چند تاجر که پول مدرسه پیش آنان بود، مدرسه دویستوپنجاههزار ریال ضرر کرد. ازآنپس مدرسه با مشکلات مالی روبرو شد اما وزارت معارف و اوقاف وقت سالانه چهارهزاروهشتصد ریال به این مدرسه کمک مالی میکرد. در سال 1314.ش/1935.م که صدمین سال تاسیس این مدرسه جشن گرفته شد، عایدات مدرسه بیستونههزار ریال بود. این مدرسه پس از سالها فعالیت در سال 1314.ش/1935.م به دبستان صبا تغییر نام داد.[xxii][xxii]
2ــ مدرسه اناث ارامنه: در سال 1301.ق/1883.م برادران طومانیان به هزینه خود عمارتی را برای تاسیس دبستان دخترانه در جنب دبستان آرامیان اختصاص دادند و بهاینترتیب مدرسه دخترانه وابسته به دبستان آرامیان در این محل دایر شد.[xxiii][xxiii]
3ــ مدرسه هایقازیان (هایکازیان، تاماریان): این مدرسه در سال 1301.ق/1883.م احداث شد.[xxiv][xxiv] حسین امید در «تاریخ فرهنگ آذربایجان» مینویسد: این مدرسه ابتدایی، در سال 1270.ش/1891.م توسط خلیفهگری ارامنه تاسیس گردید و به صورت دخترانه و پسرانه اداره میشد.[xxv][xxv] او مینویسد: «از مدارس قدیم ارامنه تبریز مدرسه دیگری است که در جنب کلیسای ارامنه بعد از مدرسه آرامیان تاسیس یافته است. موسس این مدرسه هاکوب نام ارمنی قرهباغی بوده است. این مدرسه در ابتدای تاسیس شکل مکتبخانه خصوصی داشته. فقط زبان ارمنی و زبان روسی و شرعیات ارمنی در آنجا تدریس میشد و پس از مدتی شکل مدرسه به خود گرفت. برای هزینه مدرسه نیز محل عایداتی در نظر گرفته شده بود. ولی تشکیل اساسی این مدرسه از سال 1314.ق/1896.م است که این مدرسه بهنام تاماریان نامیده شده است. چون در این سال مادموازل تامارا تومانیان که پدرش از تجار معروف ارامنه تبریز بود، فوت کرده است و طبق وصیت وی میبایست که ارثیه او را صرف ساختمان و هزینه دبستان کنند، لذا برادر نامبرده بهنام گریگور تومانیان ساختمانی جهت تاسیس دبستانی از ارثیه خواهر متوفایش در حیاط کلیسا بنا میکند و نام مدرسه را به مناسبت نام تامارا، تاماریان میگذارد. سپس بهنام مدرسه اسم دیگری نیز اضافه شده بهنام هایقازیان. هیات مخصوصی از تجار ارامنه به دخل و خرج این مدرسه رسیدگی میکردند و آن را اداره مینمودند و خلیفهگری ارامنه به عملیات هیات مزبور و مدرسه نامبرده نظارت میکرد.»[xxvi][xxvi]
مطابق آمار سال 1306.ش/ 1927.م وزارت معارف، مدرسه در آن سال دارای صدوبیستودو دانشآموز دختر، صدوبیستوهشت دانشآموز پسر و ده آموزگار بود. چهلودو دختر و پنجاهوسه پسر به رایگان تحصیل میکردند.[xxvii][xxvii] این مدرسه تا سال 1314.ش/1935.م به همان شکل دایر و باقی بود اما در این سال مطابق دستور دولت به دبستان «اسدی» تغییر نام یافت و دولتی گردید.[xxviii][xxviii]
4ــ مدرسه سانترال: این مدرسه در سال 1295.ش/ 1916.م توسط خلیفهگری ارامنه در تبریز دایر شد. مدرسه سانترال به صورت دخترانه و پسرانه بود و در سطح تحصیلی متوسطه به آموزش میپرداخت.[xxix][xxix] گویا سابقه تاسیس مدرسه سانترال به سال 1327.ق/1909.م میرسد. مطابق آمار سال 1306.ش/1927.م وزارت معارف، مدرسه سانترال در آن سال دارای شصتونه دانشآموز دختر و نودودو دانشآموز پسر و یازده آموزگار بود. یازده دختر و چهارده پسر به رایگان تحصیل میکردند. شمار فارغالتحصیلان مدرسه از آغاز تا آن سال، حدود صدوسیویک نفر بوده است.[xxx][xxx]
5ــ مدرسه قیمنازیه (گیمناز): مدرسه قیمنازیه در سال 1300.ش/1921.م توسط خلیفهگری ارامنه در تبریز تاسیس شد. این مدرسه، دخترانه و پسرانه بود و در سطح تحصیلی متوسطه به آموزش میپرداخت.[xxxi][xxxi] مطابق آمار سال 1306.ش/1927.م وزارت معارف، مدرسه در آن سال دارای چهلویک دانشآموز دختر و پنجاهودو دانشآموز پسر و سیزده آموزگار بود.[xxxii][xxxii]
6ــ باغچه اطفال (کودکستان): این کودکستان دارای یک کلاس دخترانه و پسرانه بود که در سال 1300.ش/1921.م توسط خلیفهگری ارامنه احداث گردید.[xxxiii][xxxiii] در سال 1306.ش/1927.م این مدرسه دارای پانزده دانشآموز دختر و نُه دانشآموز پسر و چهار آموزگار بود. چهار نفر از دانشآموزان به رایگان تحصیل میکردند.[xxxiv][xxxiv]
جــ مدارس دولتی:
1ــ مدرسه دخترانه ناموس: مرحوم محمدعلی تربیت، رئیس معارف آذربایجان، در دوره نخست ریاست خویش ــ بین سالهای 1300.ش/1921.م تا 1302.ش/1923.م ــ درصدد ایجاد و تاسیس مدارس دولتی دخترانه برآمد و دراینراستا چندین مدرسه ابتدایی دخترانه تاسیس نمود که از جمله «مدرسه ناموس» در سال 1301.ش/1922.م افتتاح شد.[xxxv][xxxv]
2ــ مدرسه دخترانه دوشیزگان: مدرسه دوشیزگان، مدرسه ابتدایی دخترانه بود که توسط محمدعلی تربیت در سال 1301.ش/1922.م افتتاح شد و بعدها با افزودن مقطع متوسطه، به اولین مدرسه متوسطه دختران در تبریز تبدیل گردید. مدیریت این مدرسه را بانو هاجر تربیت برعهده گرفت.[xxxvi][xxxvi]
3ــ مدرسه دخترانه حقیقت: این مدرسه نیز توسط محمدعلی تربیت در سال 1302.ش/1923.م افتتاح گردید که بعدها به هفده دی موسوم شد.[xxxvii][xxxvii]
4ــ باغچه اطفال (کودکستان): این مدرسه دارای یک کلاس دخترانه و پسرانه بود که در سال 1302.ش/1923.م توسط ابوالقاسم فیوضات، رئیس معارف آذربایجان، با مدیریت جبار باغچهبان افتتاح شد. این مدرسه بعدها منحل گردید.[xxxviii][xxxviii]
5ــ دبستان بنات پهلوی: این دبستان در مهرماه 1304.ش/1925.م در اوایل دوره کفالت سیدغلامحسین معارف، رئیس معارف آذربایجان پس از کنارهگیری مرحوم محمدعلی تربیت، تاسیس گردید. این مدرسه یکی از دبستانهای دولتی خوب دخترانه در تبریز محسوب میشد.[xxxix][xxxix]
همزمان با رشد و گسترش مدارس ابتدایی دولتی و ملی در تبریز، مدارس دولتی متوسطه و همچنین دارالمعلمات (دانشسرای دخترانه) نیز تاسیس یافتند؛ چنانکه در سالهای تحصیلی 1301 و 1302.ش/1922 و 1923.م در سراسر ایران مدارس متوسطه دخترانه تنها در دو شهر تهران و تبریز تاسیس شده بودند. این مطلب نشان میدهد که آذربایجان تاچهاندازه در پیشرفت و توسعه فرهنگ کوشا، ساعی و پیشقدم بوده است.[xl][xl]
6ــ دارالمعلمات (دانشسرای دخترانه تبریز): در سال 1305.ش/1926.م در دوران ریاست دکتر احمدخان محسنی (عمادالملک) در معارف آذربایجان، دانشسرای دختران و چندین باب مدارس دخترانه تاسیس شد.[xli][xli]
دکتر محسنی بهمنظور تربیت تعدادی دانشآموز دختر و پسر برای انجام وظیفه معلمی، به تاسیس دوباب مدرسه ــ یکی برای پسران و دیگری برای دختران ــ در تبریز مبادرت کرد. دانشسرای دخترانه نیز در ابتدا مانند دانشسرای پسرانه عبارت بود از مقطع ابتدایی، دو کلاس پنجم و ششم و یک کلاس متوسطه که پس از چند سال قسمت ابتدایی آن بهتدریج حذف گردید و مدرسه به یک مدرسه متوسطه پنجساله تبدیل شد. دانشسرای دختران پس از پنج شش سال تاسیس، توانست تعدادی معلم تربیت کند که در مدارس دخترانه مشغول تدریس شدند. بعدها این موسسه نیز به دانشسرای دختران تبدیل شد. مدیر اولیه این مدرسه یک خانم سوئیسی بهنام مادموازل دکر بود اما پس از چندی خانم عزیزه نیساری به مدیریت آن منصوب گردید.[xlii][xlii] دکتر محسنی، محلی را در خیابان فردوسی تبریز ــ که درواقع حیاط مسجد استاد شاگرد بود ــ برای عمارت دانشسرای دختران در نظر گرفت. مسجد استاد شاگرد یکی از مساجد قدیم تبریز بود که گنبدی محکم و آراسته و حیاطی بسیار بزرگ داشت اما به مرور زمان، محوطه حیاط به محل ریختن زباله اهل محل تبدیل شده بود. دکتر محسنی این محل را به ساختمان دانشسرای مزبور اختصاص داد و قصد داشت در سال 1312.ش/1933.م بنای آن را آغاز کند اما ازآنجاکه خود او به کفالت وزارت معارف منصوب شد، انجام این امر را به آقای سعیدی که از سال 1312.ش/1933.م به جای وی به ریاست معارف آذربایجان منصوب گردید، توصیه نمود. سعیدی از بدو ورود به وزارت معارف، به توصیه ایشان عمل کرد. محوطه کوچکی برای حیاط مسجد تخصیص داده شد و در بقیه حیاط که بسیار بزرگ بود، ساخت بناهای مورد نیاز برای مدرسه آغاز گردید. علاوه بر ساختمان، فضای نسبتا بزرگی نیز باقی ماند که به حیاط آموزشگاه اختصاص داده شد. عملیات ساخت عمارت دانشسرا در مردادماه 1312.ش/1933.م آغاز گردید و در اواخر تابستان 1313.ش/1934.م ــ یعنی تقریبا در مدت یکسال ــ به پایان رسید. عمارت دانشسرای دختران مشتمل بر یک طبقه و عبارت از چند اتاق رو به جنوب بود. یک کریدور وسیع و خوب در وسط و در طرف دیگر کریدور نیز دو سه اتاق و تالار نسبتا آبرومند ساخته شدند. عملیات ساخت و تکمیل بنا درکل چند سال طول کشید؛ چنانکه توسعه و تکمیل سالن در سال 1316.ش/ 1937.م به پایان رسید. مجموع هزینه بنای ساختمان به مبلغی درحدود یکصدوپنجاههزار ریال بالغ گردید. از این مبلغ، هشتادهزار ریال آن از عواید اوقاف تامین شد که قبلا برای این امر تخصیص داده شده بود و مابقی هزینه با نظر شورای فرهنگ از صندوق دولت تامین گردید.[xliii][xliii]
دــ مدارس ملی:
مدارس ملی دخترانه در تبریز حتی پیش از مدارس دولتی دخترانه در این شهر تاسیس شدند. مدارس دخترانه زیر در اواخر دوره قاجاریه در شهر تبریز تاسیس گردیدند:
1ــ مدرسه دخترانه فرهنگ: این مدرسه در تاریخ 1292.ش/1913.م با مدیریت بانو فرهنگ تاسیس شد.[xliv][xliv]
2ــ مدرسه دخترانه دارالتربیه: این مدرسه در سال 1295.ش/1916.م تاسیس گردید و بعدها به دبستان آزرم تغییر نام یافت.[xlv][xlv]
3ــ مدرسه عصمتیه: مدرسه عصمتیه در تاریخ 1297.ش/1918.م تاسیس گردید.[xlvi][xlvi]
4ــ مدرسه فخریه: این مدرسه در سال 1297.ش/1918.م توسط بانو فیروزمند تاسیس شد و بعدها منحل گردید.[xlvii][xlvii]
5ــ مدرسه سپهرانات: این مدرسه در سال 1300.ش/1921.م افتتاح شد اما بعدها منحل گردید.[xlviii][xlviii]
6ــ مدرسه عزت: مدرسه عزت در سال 1300.ش/1921.م به مدیریت بانو علویه سیدپیران تاسیس شد و پس از فوت او تحت نظارت اداره فرهنگ درآمد.[xlix][xlix]
7ــ مدرسه ارشاد: این مدرسه به مدیریت حاجمیرزا عباسقلی واعظ چرندابی افتتاح شد و بعدها منحل گردید.[l][l]
8ــ مدرسه بنات اسلامی: مدرسه بنات اسلامی در سال 1302.ش/1923.م با مدیریت بانو منیره حراف تاسیس شد و بعدها بهنام قدسیه معروف گردید.[li][li]
9ــ دبستان دخترانه نواختران: این مدرسه از دبستانهای ملی دخترانه تبریز بود که در زمان ریاست آقای رضا فهیمی در معارف آذربایجان (1313ــ1315.ش/1934ــ1936.م) افتتاح شد.[lii][lii]
لازم به ذکر است از سال 1308.ش/1929.م از تعداد مدارس ملی کاسته شد. مدارس ملی این دوره عبارت بودند از: سپهرانات، فرهنگ، اقدسیه، دیانت، شتربان، سرخاب، علوی، فتح، عزت، عصمت، باغچه اطفال. به جای مدارس ملی بر تعداد مدارس دولتی افزوده گردید و با افزایش مدارس دولتی، مدارس ملی بهتدریج تعطیل شدند.[liii][liii]
وضعیت و فعالیتهای مدارس دخترانه تبریز
علیرغم تلاشهایی که در راستای تاسیس و راهاندازی مدارس دخترانه و دانشسرای دختران در تبریز انجام گرفت، وضعیت مدارس دخترانه در تبریز آشفته بود. آنها برای تحصیل برنامه صحیحی نداشتند چنانکه تا سال 1305.ش/1926.م در کلاسهای نهایی مدارس دخترانه امتحان رسمی به عمل نیامده بود. بهناچار دکتر محسنی در دوره ریاست خود در معارف آذربایجان (1305ــ1312.ش/1926ــ1933.م) با ابراز توجه خاص به وضعیت مدارس دخترانه، برنامه وزارتی را در تمام مدارس دخترانه معمول کرد و در آخر سال، امتحانات رسمی از فارغالتحصیلهای ششساله ابتدایی به عمل آمد.[liv][liv] پس از آن دانشآموزان مدارس دخترانه نیز مانند پسران هر سال در امتحانات نهایی شرکت میکردند و تصدیقنامه اخذ مینمودند.[lv][lv] از سال 1308.ش/1929.م از تعداد مدارس ملی تبریز کاسته شد و بر تعداد مدارس دولتی و بهویژه مدارس دولتی دخترانه اضافه گردید. تعداد دانشآموزان دختر در شهر تبریز در سال 1308.ش/1929.م، افزون بر دوهزار نفر بود، حالآنکه در همان سال تعداد کل دانشآموزان دختر تمامی ولایات آذربایجان جمعا به میزانی کمتر از نهصد نفر بالغ میشد.[lvi][lvi]
دکتر محسنی در دوران ریاست خود در معارف آذربایجان، درحالیکه هنوز از تهران دستور لباس متحدالشکل به کلیه مدارس داده نشده بود، دستور داد عموم دانشآموزان دختر و پسر از پارچه بافت تبریز لباس ترتیب دهند و تمام دانشآموزان مدارس لباس متحدالشکل بپوشند.[lvii][lvii]
در سالهای 1315 و 1316.ش/ 1936 و 1937.م تشکیلات پیشآهنگی در مدارس آذربایجان شکل گرفت و در مدارس دخترانه نیز عملی گردید. ازآنپس دانشآموزان دختر نیز کمکم در رژهها و ورزشها شرکت نمودند.[lviii][lviii]
همزمان با این اقدامات، در مدارس دخترانه تبریز مجالس سخنرانی تشکیل شد[lix][lix] و بهویژه در دوران ریاست آقای رضا فهیمی در معارف آذربایجان (1313 ــ 1315.ش/ 1934 ــ 1936.م) نمایشهای اخلاقی برای دانشآموزان برگزار میگردید. برایاینمنظور هیاتهای مخصوصی از معلمان و افراد توانمند نمایشنامههایی را تنظیم و اجرا میکردند که برای دانشآموزان دختر و پسر برگزار میشد.[lx][lx] از جمله فعالیتهای قابلتوجه آقای فهیمی، تشکیل مجالس سخنرانی در مدارس بود. وی برای این منظور در مدارس فردوسی و دانشسرای مقدماتی پسران و دانشسرای ایراندخت دختران و سایر مدارس، بهطور منظم مجالس سخنرانی هفتگی تشکیل میداد و در این مجالس معلمان و حتی خود دانشآموزان دختر و پسر سخنرانی میکردند.[lxi][lxi]
گذشته از این، شوراهای تعلیماتی با شرکت کلیه دبیران و مدیران مدارس دخترانه و پسرانه، هر پانزده روز یکبار تشکیل میشد و در این شوراها آقای فهیمی و دبیران درخصوص نحوه تدریس و اصول تعلیم و تربیت و سایر مسائل فرهنگی صحبت میکردند. این شوراها گاه در دانشسرای مقدماتی پسران و بعضی مواقع در دانشسرای دختران برگزار میشدند.[lxii][lxii]
از دیگر کارهای فوق برنامه در مدارس دخترانه تبریز، میتوان به فعالیتهای انجامشده در دوران ریاست آقای حسن ذوقی در معارف آذربایجان (1316ــ1319.ش/1937ــ1940.م) اشاره کرد. تشکیل مجالس مناظره میان دانشآموزان دختر و پسر در این دوران از موارد قابل ذکر است.[lxiii][lxiii] در سال 1316.ش/1937.م در دانشسرای دختران، مجلس مناظرهای راجع به گوشتخواری و گیاهخواری برگزار گردید که مورد توجه واقع شد. به دنبال آن مقرر گردید مجلس مناظرهای از دانشآموزان دانشسرای دختران و پسران راجع به آموزگاری دختران و پسران در کلاسهای ابتدایی تشکیل شود.[lxiv][lxiv]
آقای ذوقی، وزیر معارف آذربایجان، علاقه وافری داشت که در موسسات فرهنگی مجالس سخنرانی دایر شود. بدینمنظور در دانشسراها و دبیرستانها کارهای فوق برنامه بیشتر مورد نظر بود. انجمنهایی در مدارس برای این مقصود تشکیل گردید. در دانشسرای دختران انجمنهای ادبی، مناظره، نمایش، کارهای دستی و کانون فارغالتحصیلان بهوجود آمد. آنها در جشنها شرکت میکردند. در سایر دبیرستانها نیز نظیر این انجمنها تشکیل شد. مخصوصا در دانشسرای دختران، مجالس جشن بهطور منظم تشکیل مییافت. در خاتمه سخنرانیها و مجالس، یک پرده نمایش یا مناظره تفریحی به معرض تماشا گذاشته میشد و در اغلب این نمایشها و مناظرهها، دانشآموزان دختر دانشسرای ایراندخت شرکت مینمودند. تمام مدارس، مخصوصا مدارس دخترانه، جشن خاتمه سال میگرفتند و در این جشنها پارهای برنامههای جالبتوجه و نیز نمایشهای خاصی برگزار میشدند. از عده بسیاری برای تماشا دعوت به عمل میآمد و جشنها عمدتا در دانشسرای دختران برگزار میشدند؛ زیرا تالار این دانشسرا برای برگزاری این جشنها محل مناسبی بود.[lxv][lxv]
همچنین آقای ذوقی ابتکار خاصی انجام داد و نمایشگاهی از کارهای دستی دانشآموزان مدارس تشکیل داد که هرسال یکبار هرکدام از دبیرستانها و دبستانها (مخصوصا مدارس دخترانه) در نمایشگاه مزبور غرفهای برای خود تعیین میکردند و کارهای دستی دانشآموزان در آنجا به معرض نمایش گذاشته میشد. محل این نمایشگاه نیز در دانشسرای دختران بود. این نمایشگاهها از سال 1317 تا 1319.ش/1938ــ1940.م دایر بودند اما از شهریور 1320.ش/1941.م، یعنی پس از اشغال ایران و سقوط رضاخان، منسوخ شدند.[lxvi][lxvi]
نتیجه
تاسیس و راهاندازی مدارس دخترانه از اقدامات مهم پس از انقلاب مشروطیت بود اما این کار بهسادگی صورت نگرفت. در جامعهای که هنوز پذیرش تعلیم و تربیت دختران به شیوه نوین برای مردان سخت و دشوار بود، صحبت از رفتن دختران به مدرسه کار آسانی نبود. بنابراین روند تاسیس و راهاندازی مدارس دخترانه پس از مشروطه در شهرستانها روندی کند و تدریجی را پیمود. این رشد در ایالات و ولایات گوناگون فرازونشیبهایی داشت و با توجه به اوضاع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی هر منطقه پیوسته در فرازوفرود بود. در هر منطقه و هر زمان که اوضاع بر وفق مراد مشروطهخواهان بود، مدارس نیز رو به گسترش مینهادند؛ متقابلا به محض قرارگرفتن مشروطهخواهان در بنبست، مدرسهها نیز دچار رکود میشدند. اما بههرجهت این فرایند شروع شده بود و دیگر هیچگاه متوقف نگردید.[lxvii][lxvii]
تبریز از جمله شهرهای مهم ایران است که زمینهها و سابقههای درخشانی را درخصوص تاسیس و راهاندازی مدارس پیش از انقلاب مشروطیت به نمایش گذاشت و طبیعی بود که پس از انقلاب مشروطیت در مسیر برپایی مدارس دخترانه نیز پیشگام باشد. برخی مدارس دخترانه این شهر بهقدری دارای اهمیت بودند که در دوران خود از بهترین مدارس محسوب میشدند. آنها در فعالیتهایشان تاآنجا پیش رفتند که از همان زمان به محلی برای برگزاری جشنها، سخنرانیها و کنفرانسها تبدیل گردیدند. اهمیت برخی مدارس دخترانه تبریز هنوز هم پابرجا است.
[i]ــ در این زمینه رک: محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، مرآتالبلدان، ج 2، تهران، بینا، 1394.ق، الحاقات، ص30؛ محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج 1، به کوشش ایرج افشار، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1363، ص157
[ii]ــ رک: فخرالدین رشدیه، زندگینامه پیر معارف رشدیه بنیانگذار فرهنگ نوین ایران، تهران، هیرمند، چاپ اول، 1370
[iii]ــ در این زمینه رک: حسین محبوبی اردکانی، تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران، ج 1، تهران، انجمن دانشجویان دانشگاه تهران در سلسله انتشارات دانشگاه تهران، 1354، ص412
[iv]ــ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ج 1، به اهتمام علیاکبر سعید سیرجانی، تهران، آگاه، چاپ سوم، 1361، ص244
[v]ــ همان.
[vi]ــ احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، چاپ نهم، 1351، ص266
[vii]ــ حسین محبوبی اردکانی، همان، ص367
[viii]ــ همان. و نیز رک: عیسی صدیق، تاریخ فرهنگ ایران از آغاز تا زمان حاضر، تهران، دانشگاه تهران، چاپ ششم، 1351، ص360
[ix]ــ اقبال قاسمی پویا، مدارس جدید در دوره قاجاریه، بانیان و پیشروان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، 1377، ص521
[x]ــ حسین امید، تاریخ فرهنگ آذربایجان، ج 1، تبریز، بینا، 1332، ص184
[xi]ــ همان، ص231
[xii]ــ همان، ص184
[xiii]ــ همان.
[xiv]ــ همان.
[xv]ــ نک: همان و اقبال قاسمی پویا، همان، ص522
[xvi]ــ حسین امید، همان، صص89، 90، 237 و 238
[xvii]ــ همان، ص93
[xviii]ــ همان.
[xix]ــ اقبال قاسمی پویا، همان، ص522
[xx]ــ حسین امید، همان، ص184
[xxi]ــ اقبال قاسمی پویا، همان، ص522
[xxii]ــ همان، صص522 و 523
[xxiii]ــ همان، ص523
[xxiv]ــ همان.
[xxv]ــ حسین امید، همان، ص184
[xxvi]ــ همان، ص95
[xxvii]ــ اقبال قاسمی پویا، همان، ص523
[xxviii]ــ حسین امید، همان، ص95
[xxix]ــ همان، ص184
[xxx]ــ اقبال قاسمی پویا، همان، ص523
[xxxi]ــ حسین امید، همان، ص184
[xxxii]ــ اقبال قاسمی پویا، همان، ص524
[xxxiii]ــ حسین امید، همان، ص184
[xxxiv]ــ اقبال قاسمی پویا، همان، ص524
[xxxv]ــ حسین امید، همان، ص168 و نیز رک: اقبال قاسمی پویا، همان، ص355
[xxxvi]ــ همان.
[xxxvii]ــ همان.
[xxxviii]ــ حسین امید، همان، ص184
[xxxix]ــ همان، ص179
[xl]ــ همان، ص172
[xli]ــ همان، ص190
[xlii]ــ همان، ص191
[xliii]ــ همان، صص216 و 217
[xliv]ــ اقبال قاسمی پویا، همان، ص356؛ حسین امید (ص162) تاریخ تاسیس این مدرسه را در 1333.ق/1915.م نوشته است.
[xlv]ــ اقبال قاسمی پویا، همان، ص357
[xlvi]ــ همان.
[xlvii]ــ همان؛ حسین امید (ص162) تاریخ تاسیس مدرسه فخریه را در سال 1337.ق/1919.م نوشته است.
[xlviii]ــ حسین امید، همان، ص170؛ اقبال قاسمی پویا، همان، ص356
[xlix]ــ همان.
[l]ــ همان.
[li]ــ حسین امید، همان، ص169
[lii]ــ همان، ص231
[liii]ــ همان، صص203 و 204
[liv]ــ همان، ص193
[lv]ــ همان، ص197؛ برای آگاهی از تعداد امتحاندهندگان و فارغالتحصیلان مدارس دخترانه تبریز در سال 1306.ش/1927.م به پیوست همین نوشتار رجوع کنید.
[lvi]ــ همان، صص203 و 204
[lvii]ــ همان، ص206
[lviii]ــ همان، صص223 و 224
[lix]ــ همان، صص223 و 225
[lx]ــ همان.
[lxi]ــ همان.
[lxii]ــ همان، صص225 و 226
[lxiii]ــ همان، ص223
[lxiv]ــ همان.
[lxv]ــ همان، صص234 و 235
[lxvi]ــ همان.
[lxvii]ــ رک: اقبال قاسمی پویا، همان، صص234، 237، 244، 245، 248