شهبندری عثمانی ها در بوشهر
آرشیو
چکیده
عنصر مکان و موقعیتهای خاص جغرافیایی، همواره تاثیری بی بدیل در معادلات قدرت داشته اند، به نحوی که احیای مناسبات قدرت را در یک منطقه خاص توضیح پذیر می سازند. مقاله پیش رو به بررسی حضور عثمانیها در بندر بوشهر ــ به عنوان یکی از مصادیق این تاثیرگذاری ــ پرداخته است.متن
کمپانی هند شرقی انگلیس که از سال 1763.م/1176.ق با انعقاد قرارداد پرایس ــ سعدون حضور اقتصادی خود را در شهر بندری بوشهر تثبیت کرد، از سال 1812.م/1227.ق دفتر نمایندگی سیاسی خود را افتتاح نمود و از این زمان به بعد بود که دولتهای خارجی یکی بعد از دیگری دفاتر سیاسی ــ تبشیری را در بوشهر دایر کردند.
عثمانیها نیز از جمله دولتهایی بودند که به پیروی از برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان درصدد برآمدند دفتر نمایندگی سیاسی (شهبندری) در بوشهر دایر کنند.
هرچند مدت حضور عثمانیها در آبراه خلیجفارس و بهویژه بندر بوشهر بیش از نیمقرن (1288ــ1336.ق/1871ــ1918.م) نبود، اسناد و مدارک تاریخی موجود در آرشیو بنیاد ایرانشناسی بوشهر و آرشیو عثمانی در استانبول بیانگر نقش اساسی عثمانیها در بسیاری از وقایع و حوادث سالهای واپسین قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم میلادی (مانند وقایع انقلاب مشروطیت در بندر بوشهر و حوادث سالهای آغازین جنگ جهانی اول) است. نوشتار حاضر فتحالبابی است برای بررسی و تحلیل جایگاه شهبندری عثمانی در بوشهر که تاکنون پژوهشی مستقل و جامع دراینباره انجام نگرفته است.
موقعیت جغرافیایی و پیشینه تاریخی بوشهر
بوشهر در جنوب ایران و در کناره شمالی خلیجفارس، یکی از مراکز مهم و قدیمی تمدن و فرهنگ ایرانزمین بهشمار میرود. این استان جنوبی هماکنون ششصدوبیستوپنج کیلومتر با دریای نیلگون خلیجفارس مرز مشترک دارد. محدوده بوشهر در دورههای مختلف تاریخی دستخوش تغییر و تحول بوده است، بهطوری که زمانی مرزهای آن از سواحل شمالی خلیجفارس فراتر میرفت و تا شمال عربستان و سواحل جنوبی خلیجفارس گسترش مییافت و در دورههای دیگر به دلیل ضعف حکومت مرکزی از حدود مرزهای این استان به شدت کاسته میشد.
بوشهر در میان سایر بنادر خلیجفارس همواره بندری مهم و استراتژیک بوده است. سلسله جبال زاگرس و کوههای مرتفع و ناهموار در مسیر بوشهر به شیراز (چند کتل و گردنه سخت) ارتباط بین این بندر و شهرهای داخلی ایران را با مشکل مواجه میساخت، لیکن موقعیت بندری آن سبب شده بود که همراه نظام اقتصادی منطقه گرمسیر، در تجارت بینالملل و ترانزیت کالا به پسکرانهها و بنادر مختلف ایران، هند و شبهجزیره عربستان تاثیرگذار باشد.
به دلیل موقعیت ویژه ارتباطی، بندر بوشهر از دوران باستان تا اواخر قرن نوزدهم میلادی از بنادر تجاری معتبر ایران بود و بیشتر صادرات و واردات کشور، از دروازه این بندر عبور میکرد.
تاریخ جدید بوشهر که سنگ بنای تمدن آن حداقل به زمان عیلامیها میرسد،[i][1] با پادشاهی نادرشاه افشار (1736ــ1747.م/1149ــ1160.ق) شروع میشود. اقدامات نادر و سیاست دریایی او در مبارزه با عثمانیها و گسترش قلمرو دریایی در خلیجفارس سبب گردید به این بندر توجه خاصی شود. نادر، با بهکارگماردن یک تاجر انگلیسی به نام جان التون (Johne Elton)، بوشهر را به صورت یک مرکز مهم کشتیسازی و پادگان نظامی درآورد. بنا بر گزارش هلندیها، در زمان نادر ناوگانی با هشت تا دههزار مرد در بوشهر مستقر بود. همچنین چند کارخانه کشتیسازی نیز در این شهر احداث گردید.[ii][2]
با مرگ نادرشاه افشار در سال 1747.م/1160.ق سپاه عظیم دریایی او بین حاکمان بوشهر و بندرعباس تقسیم شد. شیخ نصرخان آل مذکور که در دوران نادر یکی از دریاسالاران وی بود، پس از مرگ شاه، کشتیها و ناوگان مستقر در بوشهر را تصرف کرد و حکومت مقتدرانهای در بوشهر تدارک دید که صدسال به طول انجامید.[iii][3]
با ظهور کریمخان زند (1757ــ1779.م/1171ــ1193.ق) و با پایان یافتن هرج و مرج ناشی از مرگ نادر، مجددا آرامش در ایران برقرار گردید و در این میان بوشهر و تاریخ آن وارد مرحله جدیدی شد. برقراری ثبات و امنیت در ایران سبب گردید تا اروپاییان به تجارت با ایرانیان علاقهمند شوند. در سال 1763.م/1177.ق انگلیسیها قرارداد معروفی با کریمخان زند و شیخ نصرخان آل مذکور، حاکم بوشهر، منعقد کردند که درواقع سنگبنای حضور نظامی انگلستان در جنوب ایران و خلیجفارس بود.[iv][4] از این زمان بوشهر از لحاظ تجاری برای انگلستان اهمیت ویژهای پیدا کرد.[v][5] پس از مدتی کریمخان زند با شرکت هند شرقی بر سر موضوع سرکوب قبایل شورشی منطقه، اختلاف پیدا کرد. این اختلاف باعث شد فعالیت نمایندگی تجاری انگلیس در بوشهر تا حدود ده سال متوقف شود، اما به دلیل اهمیت نمایندگی بوشهر بهعنوان پایگاهی در مسیر زمینی و دریایی هندوستان، طولی نکشید که این بندر اهمیت خود را دوباره بهدست آورد و در آغازین سالهای قرن سیزدهم هجری، در نظر انگلیسیها مهمترین بندر تجاری ــ سیاسی خلیجفارس شد.
بوشهر در دوره قاجار معتبرترین بندر تجاری ایران بود، بهطوریکه اکثر دول بزرگ اروپا در این شهر نمایندگی تجاری و سیاسی داشتند. این بندر به منزله دروازه جنوبی ایران برای تبادل افکار سیاسی و مناسبات فرهنگی نیز بود.[vi][6] در نیمه دوم حاکمیت شاهان قاجار، منصب دریابیگی برای اولینبار بهوجود آمد. در زمان شیخ عبدالرسول، سومین حکمران بوشهر از خاندان ابومُهیّری، لقب دریابیگی رایج گردید. در سال 1272.ق، در زمان شیخ نصراللهخان، پسر عبدالرسولخان، حکومت بوشهر از دست این خاندان (ابومهیری) خارج شد و از آن پس، دولت مرکزی یا حکومت فارس، حکمران بوشهر را تعیین میکرد.[vii][7] حاکم بوشهر را حکمران کل بنادر و جزایر خلیجفارس مینامیدند و قلمرو او تا بلوچستان ایران ادامه مییافت. از دیدگاه چارلز عیسوی، برقراری نظم و امنیت در سراسر ایران، همگام با امنیت روزافزون خلیجفارس ــ که از حضور ناوگان انگلیس در منطقه نشأت میگرفت ــ زمینهساز رشد تجارت شد.[viii][8] در این زمان بازارهای شیراز و اصفهان با ورود کالا از راه بوشهر رو به رشد و رونق نهادند.[ix][9] در مجموع، گزارشهای مفصل کتاب تاریخ اقتصادی ایران، نوشته چارلز عیسوی، بیانگر شکوفایی اقتصادی بوشهر در دوره قاجار است.
عهدنامه ارزروم دوم و پایان مناقشات ایران و عثمانی
اختلافات و جنگهای دامنهدار ایران و عثمانی از اوایل دوره صفوی شروع شد (1501.م/917.ق) و در دوره افشاریه (1736ــ1747.م/1149ــ1160.ق) و زندیه (1757ــ1779.م/1171ــ1193.ق) ادامه یافت. این جنگها سرانجام پس از گذشت دویستوچهارده سال با قراردادهای اول و دوم ارزروم در سالهای 1823.م/1239.ق و 1847.م/1263.ق بستری نسبتا آرام یافت.[x][10]
قرارداد دوم ارزروم که به دنبال بحران در روابط ایران و عثمانی و تشکیل کمیسیون چهارجانبه (ایران، عثمانی، روسیه و انگلستان) برای حل اختلافات مرزی ایران و عثمانی منعقد شد، حاوی مسائل اقتصادی و سیاسی مهمی بود.
دولت ایران در آغاز جعفرخان مشیرالدوله را به نمایندگی خود در کمیسیون چهارجانبه تعیین کرد، ولی چون وی در تبریز مریض شد، به میرزاتقیخان فراهانی (امیرکبیر) ماموریت داده شد بهعنوان سفیر فوقالعاده و نماینده مختار دولت ایران به ارزروم رود. این مذاکرات به دلیل کارشکنی عثمانیها در حدود سه سال به طول انجامید.
در این مدت عدهای از اوباش ارزروم به تحریک اسعدپاشا، حاکم ارزروم، قصد جان امیر را کردند که در نتیجه آن دو نفر از همراهان امیر کشته شدند و خود او هم مجروح گشت. امیر قصد مراجعت به ایران را داشت که نمایندگان روسیه و انگلیس که مایل نبودند مذاکرات به هم بخورد، با فشار به عثمانی، پرداخت خسارت به دولت ایران و قبول عذرخواهی، تلاش کردند جلسات کمیسیون چهارجانبه بار دیگر منعقد گردد.
به موجب عهدنامهای که بین نمایندگان دو دولت منعقد شد، نواحی واقع در شرق ذهاب و کرند، بندر محمره و اراضی واقع در شطالعرب جزء قلمرو ایران شناخته شد، در مقابل دولت ایران از هرگونه ادعایی نسبت به ایالت سلیمانیه صرفنظر کرد. دو دولت متقابلا حق کشتیرانی آزاد در شطالعرب را به رسمیت شناختند و از کلیه ادعاهای ارضی نسبت به یکدیگر گذشت کردند و دولت عثمانی متعهد شد از آزار زوار شیعه ایرانی در عتبات خودداری نماید. همچنین در ماده هفتم این قرارداد تصریح شد که دو دولت ایران و عثمانی جهت تسهیل در اجرای مواد قرارداد میتوانند نمایندگیهای سیاسی در شهرهای یکدیگر دایر کنند.[xi][11]
شایان ذکر است که امپراتوری عثمانی تا قرن هیجدهم میلادی کشوری وسیع و قدرتمند بود که قلمرو آن تمام کشورهای عربی، ترکیه امروزی و قسمتهایی از شرق اروپا را شامل میشد. در طی قرن هیجدهم میلادی این کشور شکستهای سختی از روسیه و اتریش متحمل گردید. که نتیجه آن فراهمشدن جدایی بخشی از قلمرو اروپایی آن امپراتوری و تضعیف هرچه بیشتر آن بود.[xii][12]
در قرن نوزدهم میلادی دولتمردان عثمانی، به دلیل تداوم اختلافات ایران و عثمانی، رقابت دول اروپایی و چشمداشت دولت روسیه و اتریش به سرزمینهای عثمانی، خود را ناگزیر دیدند که حمایت دولتهای اروپایی مانند انگلستان، فرانسه و آلمان را جلب نمایند.
در جنگ کریمه (1853ــ1856.م/1270ــ1273.ق) فرانسه و انگلستان به دلیل ترس از دستیابی روسها به دریای مدیترانه، به کشور عثمانی کمک کردند تا در آن جنگ پیروز شود. کنگره پاریس که در مارس 1856.م/1273.ق با شرکت نمایندگان کشورهای پیروز در جنگ کریمه تشکیل شد و بهدنبال آن تحولاتی که با اندیشه اصلاحی در عثمانی به وقوع پیوست، زمینهساز قدرتیابی گروهی از روشنفکران و سیاستمداران اصلاحطلبی گردید که در نیمه قرن نوزدهم میلادی دولت عثمانی را روزبهروز به مخالفت با سیاستهای روسیه و انگلستان و نزدیکی هرچه بیشتر به فرانسه و آلمان سوق دادند.[xiii][13] شهرت و آوازه ارتش قدرتمند آلمان که در سال 1871.م/1288.ق فرانسه را شکست داده بود، عامل دیگری بود که باعث شد تعدادی از روشنفکران ترک برای ایجاد تفاهم و همدلی هرچه بیشتر بین دو کشور تلاش کنند.[xiv][14]
تا اواخر قرن نوزدهم میلادی نفوذ اقتصادی و سیاسی آلمان از طریق عثمانی و بندر بصره در خلیجفارس گسترش فوقالعادهای یافت، آنچنانکه آلمان درصدد احداث راهآهن برلین ــ بغداد و ادامه آن به بصره ــ کویت برآمد.[xv][15]
در دوره قاجار اهمیت اقتصادی ــ سیاسی بندر بوشهر که در کرانه شمالی خلیجفارس قرار دارد، نظر بسیاری از دولتهای اروپایی از جمله عثمانی را به این بندر جلب نمود. در روزگار فتحعلیشاه قاجار انگلستان که نفوذ خود را در هند و خلیجفارس گسترش میداد، در 1277.ق/1812.م دفتر نمایندگی سیاسی خود را در بوشهر تاسیس کرد. حضور فعال انگلستان در بوشهر که نمایندگی سیاسی آن همچون یک نایبالسلطنه عمل میکرد، زمینهساز حضور دیگر دولتهای اروپایی شد. بوشهر در این زمان مرکز اصلی بازرگانی انگلیس در جنوب ایران بود. برخی از دولتهای اروپایی در این شهر دفتر نمایندگی داشتند و تجار بزرگ به فعالیتهای بازرگانی مشغول بودند. دولتهای فرانسه، آلمان و روسیه به ترتیب در 1306.ق/1889.م، 1315.ق/1897.م و 1319.ش/1901.م، کنسولگریهای خود را در بوشهر تاسیس کردند. دولت هلند برای سالهای متمادی در بوشهر کنسولگری داشت و آخرین کنسول آن دولت، بیست سال مامور بود. دولتهای نروژ، ایتالیا و عثمانی هم در بوشهر کنسولگری داشتند.
دولت عثمانی بعد از هلند سومین کشوری بود که در بندر بوشهر به تاسیس کنسولگری اقدام کرد. سدیدالسلطنه کبابی در کتاب «سرزمینهای شمالی پیرامون خلیجفارس و دریای عمان در یکصد سال پیش» درباره حضور نمایندگیهای سیاسی کشورهای خارجی در بوشهر چنین مینویسد: «دولتین روس و انگلیس جنرال کنسولگری و دولتین هلند و آلمان کنسولگری و سویدن [سوئد] وکالت کنسولگری دارند. اقدم از همه، انگلیسیها باشند، بعد هولند و عثمانی و مامور سویدن بعد از همه و مامورین روسی در سنه 1319[هـ .ق] ابتداء شده.»[xvi][16]
نوشتار سدیدالسلطنه کبابی دلالت بر آن دارد که عثمانیها قبل از دولتهای روسیه، آلمان و فرانسه در شهر بوشهر به ایجاد کنسولگری و نمایندگی سیاسی دست زدند.
ج.ج. لوریمر که در فاصله سالهای 1913ــ1914.م/1332ــ1333.ق سمت کنسولی دولت انگلیس را در بوشهر داشت، در جایجای مجلدات تاریخی گازیته تصریح مینماید که هر یک از دولتهای فرانسه، آلمان، هلند و ترکیه (عثمانی)، در بوشهر نایب کنسول و نماینده سیاسی دارند.[xvii][17]
اطلاعات اخذشده از وزارت امورخارجه جمهوری ترکیه درباره تاسیس کنسولگری عثمانی در بوشهر و همچنین اسامی شهبندرهای عثمانی در کنسولگری یادشده که از آرشیو عثمانی در استانبول و سالنامه امورخارجه عثمانی استخراج شده و صدات اونال، کاردار موقت آن دولت، در اختیار این نگارنده قرار داده، بیانگر این واقعیت است که عثمانیها در سال 1871.م/1288.ق در بوشهر کنسولگری خود را ایجاد کردند. کنسول عثمانی در بوشهر، شهبندر نامیده میشد که مامور رتق و فتق امور سیاسی و اقتصادی دولت عثمانی و اتباع آن کشور در منطقه خلیجفارس و بوشهر بود.
گزارشهای سرپرسی کاکس، سرکنسول انگلیس در بوشهر، بیانگر این واقعیت است که کنسول عثمانی در بوشهر، در وقایع مشروطه بوشهر و اشغال این شهر بهدست نیروهای تحت امر سیدمرتضی، مجتهد اهرمی علمالهدی و رئیسعلی دلواری ــ که به برکناری حاکم شهر و رئیس گمرک منجر شد ــ حضور فعال داشته است؛ کاکس مینویسد: «روز نهم آوریل 1901 [1237.ق] نمایندگان سیاسی روس، آلمان و عثمانی به بالیوزگری [کنسولگری انگلیس] آمدند تا در مورد اتخاذ تدابیر صریح و قاطع برای ایجاد امنیت با نماینده سیاسی [انگلیس] مشورت و او را در این خصوص تشویق نمایند.»[xviii][18]
عثمانیها که در فاصله سالهای (1871ــ1918.م/1288ــ1336.ق) در بوشهر حضور داشتند، با آغاز جنگ جهانی اول به دلیل قرار گرفتن در جبهه متحدین و اشغال بوشهر به دست قوای انگلیس در سال 1918.م/1336.ق مجبور شدند که برای همیشه بوشهر را ترک کنند.
از حضور چهلوپنجساله عثمانی در بوشهر، شصت سند مربوط به شهبندرخانه عثمانی و هفتادویک نامه از کارگزاری اول بنادر مستقر در بوشهر باقی مانده است که این اسناد در آرشیو (بنیاد) نگهداری میشود.
اسناد موجود که به سالهای 1329ــ1336.ق مربوط میشود، فقط پنج سال آخر حضور نمایندگان سیاسی عثمانی در بوشهر را دربرمیگیرد که گوشههای اندکی از فعالیتهای این نمایندگی سیاسی را آشکار میسازد.
دوسوم این اسناد درمورد اتباع عثمانی در بوشهر است که شهبندری عثمانی در مکاتبات خود با کارگزاری و حاکم بوشهر مساعدت در حل مشکلات آنان را خواستار است. بقیه اسناد به شروع کار شهبندری جدید، امنیت شهبندری و دعوت شهبندری برای شرکت در جشنها، اعیاد و تاجگذاری شاه ایران مربوط میشود.
هفتادویک سند نیز در مورد مکاتبات کارگزاری اول بنادر ایران با شهبندرخانه عثمانی است که از تاریخ دهم ذیقعده 1329.ق شروع میشود و تا محرم 1332.ق ادامه مییابد و محتوای آنها در مورد اتباع عثمانی، اعیاد و جشنهای ملی و بعضا مسائل اقتصادی است.
عثمانیها در بوشهر دو ساختمان در اختیار داشتند: یکی عمارت کنسولگری عثمانی در جنوب آبانبار قوام که در سال 1343.ش کاملا تخریب شد و دیگری عمارت مسکونی شهبندر در کوی شنبدی که به دلیل بیتوجهی مسئولان میراث فرهنگی کشور در بهمنماه سال 1382.ش کاملا منهدم گردید.
براساس اسناد ارسالی وزارت امورخارجه ترکیه، دولت عثمانی فعالیتهای تجاری ــ سیاسی خود را از سال 1871.م/1288.ق در بندر بوشهر شروع کرد و در مدتی کمتر از نیمقرن تعداد سیزده شهبندر به بوشهر اعزام نمود.
در سند شماره 3 با عنوان «کنسولگری موجود در بوشهر»[xix][19] که به زبان ترکی استانبولی نگارش یافته، درباره ماموریت احمد افندی که در سال 1871.م/1288.ق به بوشهر اعزام شد، چنین آمده است: «به دلیل موقعیت تجاری بندر بوشهر در پادشاهی ایران درخواست یک نفر کاتب شده که از بین تجار مورد اعتماد یک نفر به نام احمد افندی بهعنوان کاتب تعیین گردیده که با حقوق ماهیانه پنجهزار کروش [پول خرد ترکیه] که در این حقوق ماهیانه کرایه خانه نیز منظور گردیده به آن بندر مراجعه نماید.»[xx][20]
براساس سالشمار ماموریت شهبندرهای عثمانی در بوشهر، آقای افندی اولین فردی بود که بهعنوان شهبندر در این بندر حضور یافت. آخرین شهبندر علی کمال بیگ نام داشت که در سال 1918.م/1336.ق انتخاب گردید، اما از قراین و شواهد تاریخی چنین برمیآید که به دلیل شکست عثمانیها در جنگ جهانی اول و ازهمپاشیدگی امپراتوری عثمانی، این نماینده نتوانست در محل ماموریت خود حضور یابد.
مسجد جامع یادگار عثمانیها در بندر بوشهر
در محله کوتی (Kuti) که یکی از چهار محل قدیمی بوشهر به شمار میرود و قدمت تاریخی آن به دوره قاجار میرسد، مسجد جامعی قرار دارد که از بناهای مذهبی دوران استقرار عثمانیها در شهر بندری بوشهر، محسوب میشود.
اصل فرمان تاسیس این مسجد در آرشیو ترکیه در استانبول نگهداری میشود و ترجمه فارسی آن در ادامه آورده شده است. این سند درواقع چگونگی احداث این مسجد را شرح میدهد.
ترجمه فرمان اعلیحضرت سلطان به فارسی
قبلا مرحوم عبداللهآقا اقدام به تاسیس و ساختن مسجدی شریف در بندر ابیشهر جهت ادای پنج وعده نماز و ایراد خطبه نموده است. و ازآنجاکه در آن موقع مسجد مذکور خطیبی و موقوفاتی نداشته است، پس از ثبوت اهلیت و احراز صلاحیت مقرر گردید که امر امامت و ایراد خطبه جمعه در این مسجد به جناب شیخ ابراهیم افندی واگذار شود. و پس از انجام بررسیها و تدقیقات لازم از طراف مدیریت والی بصره در مورد هزینههای مساجد و املاک، قرار بر این شد که مبلغ پانصد غروش (قروش)[xxi][21] به جناب شیخ ابراهیم افندی پرداخت شود تا به مصرف امر امامت و خطبه و تدریس و مفروشات و روشنای مسجد برسد و پس از بررسی در محکمه اوقاف و اوامر عالی مقام شیخالاسلام و براساس مقررات قبلی، اوامر و اجازه شاهانی همایونی خاقانی در تاریخ بیستویکم ربیعالاول سنه 1330 بهنام شیخابراهیم زید صلاله صادر شد. این فرمان به توشیح دستخط شاهانی همایونی سلطانی درخصوص امر امامت و خطبه و تدریس و پرداخت هبه همایونی رسیده است. بر شیخ نامبرده تیمناً و تبرکاً لازم است در اجرای امر امامت و خطابت و تدریس و غیره، وظایف خود را انجام دهد و هیچگونه قصور و تساهل ننماید.
به تاریخ 28 دیماه ربیعالاخر سنه 1330
همانگونه که از مفاد این نامه برمیآید، در ساخت این مسجد سلطان عثمانی نظارت کامل داشت و امامت آن را نیز دربار عثمانی تعیین میکرد.
پینوشتها
[i][1]ــ جرج کامرون، ایران در سپیدهدم تاریخ، ترجمه: حسن انوشه، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1365، ص77
[ii][2]ــ ویلم فلور، حکومت نادرشاه، ترجمه: ابوالقاسم سری، تهران، توس، چاپ اول، 1367، ص153
[iii][3]ــ استفان رای، چالش برای قدرت و ثروت در جنوب ایران، ترجمه: حسن زنگنه، چاپ اول، ص49
[iv][4]ــ عبدالامیر امین، منافع بریتانیا در خلیجفارس، ترجمه: علی رجبی یزدی، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 1370، ص90
[v][5]ــ لویی رابینو، دیپلماتها و نمایندگان کنسولی ایران و انگلیس، ترجمه: غلامحسین میرزاصالح، تهران، نشر تاریخ ایران، چاپ اول، 1363، ص45
[vi][6]ــ عبدالرسول خیراندیش، «زمینههای اداری و اقتصادی قیام ضداستعماری مردم بوشهر، تنگستان، دشتی و دشتستان»، مجموعه مقالات رئیس علی دلواری، چاپ علوی بوشهر، 1373، ص186
[vii][7]ــ اسماعیل نورزاده بوشهری، ایران کنونی و خلیجفارس، تهران، چاپخانه روزنامه امید، چاپ اول، 1325، ص116
[viii][8]ــ چارلز عیسوی، تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه: یعقوب آژند، تهران، گستره، چاپ اول، 1325، ص126
[ix][9]ــ ج. ج. لوریمر، راهنمای خلیجفارس و جغرافیای استان بوشهر، ترجمه: سیدمحمدحسن نبوی، شیراز با همکاری بنیاد ایرانشناسی شعبه بوشهر، نوید، چاپ اول، 1379، ص175
[x][10]ــ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، 1364، ص297
[xi][11]ــ علیاصغر شمیم، تاریخی ایران در عصر قاجار، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1370، ص211
[xii][12]ــ پل کندی، ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ، محمود ریاضی، تهران، خجسته، چاپ اول، 1369، ص300
[xiii][13]ــ رحیم رئیسنیا، ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم، تبریز، ستوده، چاپ اول، 1374، ص50
[xiv][14]ــ رحیم رئیسنیا، همان، ص51
[xv][15]ــ جی. مارتین برادفورد، تاریخ روابط ایران و آلمان، ترجمه: پیمان آزاد و علی امید، تهران، پیک ترجمه و نشر، چاپ اول، 1368، ص86
[xvi][16]ــ محمدعلیخان سدیدالسلطنه کبابی، سرزمینهای شمالی پیرامون خلیجفارس و دریای عمان، به کوشش احمد اقتداری، تهران، شرکت انتشارات جهان معاصر، چاپ اول، 1371، ص71
[xvii][17]ــ ج.ج. لوریمر، همان، ص175
[xviii][18]ــ سرپرسی کاکس، گزارش سالانه بوشهر، ترجمه: حسن زنگنه، به کوشش عبدالکریم مشایخی، تهران، پروین، چاپ اول، 1377، ص71
[xix][19]ــ از آقای امین اسبقی کارشناس بنیاد ایرانشناسی شعبه آذربایجان شرقی سپاسگذارم که اسناد ارسالی سفارت ترکیه را به زبان فارسی ترجمه کردند.
[xx][20]ــ سند شماره 3، آرشیو عثمانی در استانبول، ارسالی توسط جناب صدات اونال، کاردار موقت ترکیه در تهران.