مشروطه خواه عراق عجم
آرشیو
چکیده
حضور جدی علمای دینی در عرصه های اجتماعی و ارتباط بازار با ایشان از یک سو و استقلال نهادی و اقتصادی آنان از سوی دیگر سبب گردیده اند نقش علمای دینی در تحولات ایران معاصر، بسیار عمیق و گسترده گردد، به نحوی که در سطح «رهبری» جریانات استبدادستیزی و استعمارستیزی ظاهر شوند. درک ضرورت تغییرات و اصلاح ساختار حکومتی موجود در ذهنیت علمای دینی همواره با لحاظ فرهنگ ایرانی ــ اسلامی این مرز و بوم همراه بوده است و لذا تفسیر و تحلیل تحولات کشور و جهت بخشی بدانها نزد ایشان، به صورتی خاص و متناسب با شرایط هر مقطع زمانی تغییر کرده است. جنبش مشروطه به عنوان جنبشی فراگیر نمی توانست بدون مساعدت علمای دینی و ارتباطات و پایگاههای اجتماعی و اقتصادی آنان به منصه ظهور برسد. مطالعه موردی این روند در مراکز تاثیرگذار در جنبش مشروطه، واقعیت پیش گفته را آشکار می سازد. در این مقاله، نقش آیت الله آقانورالدین عراقی در مشروطه خواهی اراک بررسی شده است.متن
شهر اراک موفقترین نمونه شهرسازی ایران در دوره قاجاریه محسوب میشود. هسته اولیه این شهر پادگان نظامی بود که به وسیله یوسفخان گرجی، فرمانده ارشد ارتش قاجاری، در سال 1231.ق بنیان گذاشته شد.[1] عوامل مهمی چون موقعیت مناسب جغرافیایی، پسکرانههای حاصلخیز، قرارداشتن در مسیر جاده اصلی، سابقه تولیدات صنعتی و صادراتی و برخورداری از استعدادهای مذهبی و علمی، در کنار ایمنبودن منطقه، باعث رشد سریع حیات شهری در اراک گردیدند؛ چنانکه این شهر اندکزمانی پس از تاسیس، به مهمترین مرکز تولیدی، تجاری و شهری ناحیه مرکزی ایران تبدیل شد. مطابق وقایعنامههای دوره قاجار، اراک در سال 1271.ق مرکز سیاسی و اداری ولایت عراق عجم شناخته شد.[2]
به موازات توسعه شهری، زمینههای مناسب برای ترقی اندیشههای نوگرایانه و مدرن در شهر اراک فراهم آمد. این شهر مرکز اصلی تولید و تجارت فرش در ناحیه مرکزی ایران بود و این صنعت مهمترین فعالیت تولیدی و صادراتی ایران در دوره قاجار محسوب میشد. کمپانیهای بزرگ بینالمللی فرش، نظیر کمپانی زیگلر، شهر اراک را بهعنوان مرکز اصلی فعالیت خود در ایران برگزیدند و ازاینرو بخش اعظم ساکنان اراک را بازرگانان و دستاندرکاران این صنعت تشکیل میدادند که اکثرا از دیگر نواحی کشور و بهویژه از آذربایجان به این شهر مهاجرت نموده بودند.[3]
رقابت تجار ایرانی منطقه اراک با انحصارطلبی کمپانیهای خارجی در زمینه تولید و تجارت فرش، شهر اراک را به یکی از کانونهای عمده مبارزه با سرمایهداری خارجی تبدیل نمود. تجار، بازاریان و وابستگان به اقتصاد صنعتی ــ تجاری شهر اراک، تحت تاثیر جریان نهضت مشروطه قرار گرفته بودند و این مساله، موجبات ایجاد و نشر افکار و اندیشههای ترقیخواهانه و ضداستعماری را در این شهر فراهم آورد.
ناتوانی دولت قاجار در حمایت از تجار ایرانی فرش در مقابل کمپانیهای خارجی، باعث شد بازاریان و دستاندرکاران اقتصاد صنعتی و تجاری اراک در مبارزه خود با سرمایهداری خارجی به روحانیت شیعی و پیشرو این شهر اتکا نمایند. در آستانه انقلاب مشروطه، روحانیون شیعی اراک رهبری جریان مشروطهخواهی و نیز مبارزه تجار ایرانی فرش با کمپانیهای خارجی را بر عهده داشتند.
حضور و نفوذ روحانیت شیعی در این منطقه ایران، سابقهای طولانی دارد. قرنها پیش از تشکیل دولت صفوی و گسترش و رسمیتیافتن مذهب تشیع در ایران، این ناحیه از عراق عجم عمدهترین مرکز شیعی ایران محسوب میشد. بنا به استناد جغرافیانویسان اسلامی، از قرن سوم هجری مناطق فراهان، کمره و کرج ابودلف، از مراکز شیعیان در ایران بهشمار میرفتند.[4] به همین لحاظ اندک مدتی بعد از تاسیس شهر اراک در این ناحیه، این شهر بهسرعت به مهمترین مرکز دینی شیعه در ناحیه مرکزی ایران تبدیل گردید. حضور علمای برجسته و طراز اول شیعه در اراک، باعث ایجاد مدارس متعدد دینی در این شهر گردید. رضا وکیلی طباطبایی تبریزی، در این دوره از سه مدرسه بزرگ علوم دینی در اراک یاد میکند و مینویسد: «مدرسه سپهداری که قدیمیترین مدرسه شهر است و از ساختههای بانی شهر میباشد، مدرسه آقاضیا که مدرسه بزرگ و نوسازی جنب میدان دیوانخانه بوده و مدرسه آقاکمال که یکی از تجار تبریزی شهر به نام حاجحسن ملک تبریزی موسس و بانی خیر آن بوده است.» وی اضافه میکند غیر از این مدارس، مساجد طلابنشین معمور دیگری نیز در محلات شهر دیده میشوند.[5]
روند توسعه مدارس علوم دینی اراک، با مهاجرت روحانی برجسته شیعی و موسس حوزه علمیه قم، یعنی حاجشیخ عبدالکریم حائری به اراک سرعت بیشتری یافت. وی در سال 1316.ق به دعوت و حمایت حاجآقامحسن اراکی به این شهر آمد و تا سال 1324.ق ــ سال صدور فرمان مشروطه ــ به نشر علوم دینی و تدریس در حوزه علمیه پرداخت.[6] در این زمان مدارس دینی و علمای اراک بیشتر تابع و زیر نظر روحانیون نواندیش نجف بهویژه آخوندملامحمدکاظم خراسانی قرار داشتند. بههمینجهت مدارس دینی اراک محل تربیت روحانیون برجسته، نواندیش و مشروطهطلب بود. این روحانیون در میان عامه مردم شهر بهویژه بازاریان، تجار و وابستگان اقتصاد صنعتی و تجاری، نفوذ بسیاری داشتند. در جریان انقلاب مشروطه، روحانیون شیعی در اراک رهبری انقلاب مشروطه بهویژه جریان مبارزه تجار ایرانی فرش با کمپانیهای خارجی را بر عهده داشتند.
مشهورترین شخصیت روحانی اراک دراینزمان آیتالله آقانورالدین عراقی بود. فتواهای وی در حمایت از جنبش مشروطه و آزادیخواهان بسیار مشهور است. ابراهیم دهگان یکی از فعالین سیاسی اراک در این زمان، مینویسد: «از خوشبختی احرار عراق، میتوان یکی را آن دانست که مرحوم آقانورالدین بزرگترین مجتهد محل به پیروی از استاد عالیقدر خود آیتالله خراسانی طرفدار احرار بودند. با بودن آن مرحوم در صف مشروطهخواهان، این دسته از تعرض دیگران مصون و سر و صدای محل عراق از دیگر شهرستانها کمتر بود.»[7]
آیتاللهآقانورالدین که درواقع رهبری جنبش مشروطه در عراق عجم را بر عهده داشت، بعد از صدور فرمان مشروطه، اولین انجمن ولایتی را به همراه دیگر روحانیون نوگرا و آزادیخواهان اراک تاسیس نمود. [8] وی در طول دوره استبداد صغیر و جنگ بینالملل اول، همچنان در صف آزادیخواهان باقی ماند و به هنگام مهاجرت به استانبول در سال 1334.ق رهبری مهاجران عراقی را به عهده داشت.[9] آیتالله آقانورالدین عراقی از نسل سادات کرهرود است. نسب این سلسله از سادات به امام سجاد(ع)، چهارمین امام شیعه، میرسد. هفتمین جد این دودمان، میرعلیمحمد مکی است که مدتی قبل از بنای شهر اراک به این منطقه مهاجرت نمود. وی در قریه کرهرود ــ متصل به جنوب اراک کنونی ــ متوطن گردید و بنای مدرسه علوم دینی را در این قریه گذاشت. بعد از تاسیس شهر اراک، دو تن از فرزندان وی به نامهای سیدمحمد و سیداحمد که به سیدین عراق مشهورند، در شهر اراک سکنی گزیدند و اداره و ریاست مذهبی و معنوی شهر را بر عهده گرفتند. سیداحمد به سال 1260.ق و سیدمحمد به سال 1264.ق بدرود حیات گفتند.
از سیداحمد یازده پسر باقی ماند که اکثر آنها از روحانیون برجسته و شهیر زمان خود بودند. ازآنمیان سیدابوالقاسم، پدر آیتاللهحاجمحسن عراقی، و سیدشفیع، پدر آیتاللهآقانورالدین عراقی، را میتوان نام برد.
نسبنامه آیتالله آقانورالدین عراقی
آقانورالدین بن آقا شفیع بن سیداحمد بن میرعلی محمد بن فخرالدین بن هادی بن محمد بن حیدر بن محمد مکی بن رضا بن غیاث بن معصوم بن تاجالدین بن رضیالدین بن علی بن رضا بن محمد بن رضیالدین بن محمد بن محمد رضیالدین بن زید بن داعی بن زید بن علی بن حسین بن حسنالتج بن ابوالحسنالعلی بن ابومحمد حسن بن ابوالحسینالعلی بن محمد بن علی بن علیالحریری بن حسنالافطس بن علی اصغر بن امام زینالعابدین(ع).[10] بهاینترتیب آقا نورالدین با سیوچهار واسطه به امام چهارم متصل میشود.
آیتاللهآقانورالدین عراقی در سال 1278.ق در شهر اراک چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در عراق و در مدرسه سپهداری شروع نمود و از محضر اساتید عالیقدر این مدرسه از جمله ملامحمد امین بهرهمند گردید. وی پس از اتمام تحصیلات در اراک، جهت تکمیل معارف دینی و اجتهاد حوزوی به همراه تنی چند از طلاب مدرسه مزبور چون حاجمیرزامحمد علیخان و آقاشیختقی سنجانی که از علمای بنام و مشروطهخواه اراک بودند، در سال 1303.ق راهی نجف اشرف شد. در حوزه نجف آقانورالدین از محضر اساتید بزرگ زمان خود چون میرزاحبیبالله رشتی، آخوندملامحمدکاظم خراسانی، حاجمیرزا حسین و حاجمیرزا جلیل بهرهمند گردید.[11]
دراینزمان حوزه نجف مرکز تجمع روحانیون نواندیش و آزادیخواهی بود که سلسلهجنبان و هدایتگران روحانی نهضت مشروطه در ایران محسوب میشدند. آقانورالدین با کسب فیض از محضر این اساتید برجسته، علاوه بر تکمیل معلومات دینی و کسب درجه اجتهاد، با اندیشههای نودینی نیز آشنا گردید و به صف روحانیون مشروطهطلب پیوست.
آقانورالدین به واسطه هوش و استعداد سرشار و پشتکار علمی، بهسرعت بر امثال و اقران خود پیشی گرفت؛ چنانکه در مدتی کمتر از هفت سال، به درجه اجتهاد نایل آمد. اجازهنامههای اجتهاد وی از علما و مراجع بزرگ نظیر آیتالله خراسانی، حاجمیرزاحسین و حاجمیرزاجلیل، بر مقام شامخ علمی و معنوی وی دلالت دارند.[12]
آیتاللهآقانورالدین بعد از کسب درجه اجتهاد در سال 1307.ق از نجف به اراک مراجعت نمود. گذشته از تقوا و شیوه زاهدانه زندگی، مداخله موثر و قاطع وی در مسائل اجتماعی و سیاسی و حمایت وی از مشروطه و دفاع از حقوق مردم در برابر عوامل حکومت، یاغیان زورگو و نمایندگیهای کمپانیهای خارجی، از وی چهرهای برجسته و وجیهالمله ساخت؛ بهطوریکه دراندکزمانی پس از مراجعت از نجف، وی به برجستهترین و بانفوذترین شخصیت روحانی شهر و منطقه تبدیل گردید و ریاست امور دینی، اجتماعی و سیاسی اراک را عهدهدار شد. بدونتردید هیچ شخصیتی در تاریخ اراک به اندازه آیتاللهآقانورالدین صاحب نفوذ و حرمت دینی و اجتماعی نبوده است.
دراینزمان شهر اراک از جمله مناطقی در کشور محسوب میشد که زمینه فعالیتهای آزادیخواهانه در آن بسیار مهیا بود. حضور آیتاللهآقانورالدین در اراک و حمایت وی از مشروطه، باعث شده بود مشروطهطلبان در این شهر با موانع بسیار کمتری نسبت به دیگر مناطق کشور فعالیت نمایند. تعدد مجالس و انجمنهای سیاسی در اراک، از رونق جریان مشروطهطلبی و آزادیخواهی در این شهر حکایت دارند.[13]
ابراهیم دهگان در این زمان از شش انجمن سیاسی فعال در اراک یاد میکند: «در بدو مشروطیت در عراق همچون دیگر شهرستانها، نهضت مشروطهخواهان جنبوجوشی در بین اهالی برپا نموده و مردم دسته دسته به تشکیل انجمنهای سری و غیرسری اقدام مینمودند. [1ــ] نخست انجمنی که از همه حساستر بوده و تقریبا هسته مرکزی مشروطهخواهان را تشکیل میداد، انجمنی بود سری به نام آدمیت که ریاست آن با آقااسدالله پروین بود و زیر نظر احرار درجه اول شهر اداره میشد؛ 2ــ انجمن دموکرات از انجمنهای حساس بود که رهبری آن با حاجمیرزاعبدالعظیم و نیز آقااسدالله پروین بوده؛ 3ــ انجمن تدین در مدرسه سپهداری تشکیل و رهبری آن با یکی از دموکراتهای علاقهمند به آزادی، علی نخستین بود؛ 4ــ انجمن آذربایجانیان، که اکثریت اعضای آن را آذربایجانیان مقیم عراق تشکیل میدادند. ریاست آن با میرزاحبیبالله عکاسباشی (طاهری) بوده؛ 5ــ انجمن برادران، رهبر این انجمن دو نفر بودند: یکی میرزاحسنخان حرآبادی و دیگری میرزاعلیاکبر کمپانی؛ 6ــ انجمن اعتدالیون، ریاست آن را مجدالممالک داشت.»[14]
گرچه آیتاللهآقانورالدین به هیچیک از انجمنها و جناحهای فوق وابستگی آشکار نداشت، اما وی را باید رهبر اصلی جنبش مشروطهخواهی نهتنها در اراک، بلکه در ناحیه مرکزی ایران به حساب آورد. نقش او در جریانات نهضت مشروطه در نواحی عراق عجم و ناحیه مرکزی ایران را میتوان با نقش استادش آخوند خراسانی مقایسه کرد. اکثر سکنه ایالت عراق عجم و شهر اراک، تحت تاثیر وی به مشروطه متمایل شدند و خواستار حکومت قانون بودند. آیتاللهآقانورالدین نقطه اتکا و حامی اصلی مبارزان مشروطهطلب عراقی بود. وی در مواقع حساس و مقاطع سرنوشتساز نهضت مشروطه، با صدور فتاوی و جهادیه باعث میشد تظاهرات عمومی به نفع مشروطهخواهان در اراک برپا شود. عاقبت، پس از صدور فرمان مشروطه و اهتزاز علم مشروطیت بر فراز کاخ گلستان، در اراک انجمن ولایتی تاسیس شد. ریاست این انجمن که ارگان حکومت مشروطه در عراق عجم محسوب میشد، با آیتاللهآقانورالدین بود. وی به همراه دیگر روحانیون مشروطهخواه اراک به نامهای حاجمیرزامحمدعلیخان مجتهد، حاجملاعلی، حاجابوالقاسم کاشانی، در این انجمن به امور مربوط به حکومت مشروطه در عراق عجم رسیدگی میکرد.[15]
بعد از بهتوپبستهشدن مجلس و آغاز دوره استبداد صغیر، انجمن ولایتی عراق نیز تعطیل شد اما حضور پرنفوذ آیتاللهآقانورالدین در اراک باعث شد مجاهدین مشروطهطلب این شهر در دوره استبداد صغیر کمتر مورد تعرض و آسیب قرار گیرند. آقانورالدین با استفاده از نفوذ و حرمت خود نزد عوام و خواص، از آزادیخواهان عراق عجم حمایت میکرد. در سایه درایت او، شهر اراک در ناآرامیها و حوادث پرافتوخیز بعد از مشروطه، مخاطرات کمتری را نسبت به دیگر نواحی کشور متحمل شد.
ابراهیم دهگان که شرح احوال آقانورالدین را به رشته تحریر در آورده است، نمونههای بسیار روشنی را از فعالیتها و تلاشهای آقانورالدین در دفاع و حمایت از مردم اراک در آشوبهای سیاسی بعد از مشروطه نشان داده است. بهعنواننمونه در فتنه سالارالدوله که بسیاری از شهرهای غربی و مرکزی ایران، نظیر کرمانشاه، نهاوند و ملایر مورد چپاول و غارت قرار گرفتند، اراک به یمن حضور آقانورالدین مصون ماند. ابراهیم دهگان متن نامههایی را که بین آیتاللهآقانورالدین و سالارالدوله رد و بدل شده، آورده است. دراینزمان قدرت و نفوذ آقانورالدین به حدی بود که وی بدوناینکه از سالارالدوله تمکین کند، مانع ورود سپاهیان سالارالدوله به اراک و غارت نواحی و حومه شهر شد.[16]
در جریان جنگ جهانی اول که نیروهای دموکرات ایران حکومت ملی تشکیل دادند و دست به مهاجرت زدند، آیتاللهآقانورالدین نیز با صدور فرمان جهاد، به حمایت از حکومت ملی برخاست و به منظور جهاد، به مهاجرین پیوست. یحیی دولتآبادی درباره نقش تعیینکننده آیتاللهنورالدین عراقی در جریان مهاجرت مینویسد: «روحانیون اراک که منورالفکرترین آنها آقانورالدین و میرزامحمدعلیخان بودند ... حاضر شدند که خود از شهر حرکت نموده موجبات ترغیب و تحریض جنگجویان را فراهم آورند. اعلان حرکت آنها در شهر موجب هیجان شد. رجال متمول عراق از قبیل سهمالملک و صمصامالملک و غیره برای مساعدت بهظاهر حاضر گشته و جمعی از مردم شهر، خود را آماده کارزار کردند و عنوان دفاع ملی فیالجمله قوت گرفت ... اقدام روحانیون در این کار برای تهییج قوای ایلات و عشایر و برایاینکه دشمنان دین و دولت هیجان ایرانیان را تنها مستند به تحریکات آلمانها ندانند، اثر نیکو داشت.»[17]
آیتاللهآقانورالدین در سال 1334.ق به عزم جهاد و دفاع از اراک به قم و از قم به کرمانشاه و پس از مدتی اقامت در عتبات، به استانبول رفت. وی شرح سفر خود را در رسالهای به نام بعضالحالات نوشته است که حاوی پارهای اطلاعات منحصربهفرد درخصوص اوضاع ایران در طول جنگ جهانی اول میباشد.[18]
زندگی سیاسی آیتاللهآقانورالدین مانع از فعالیتهای علمی و آموزشی وی نگردید. او پس از مراجعت از نجف، حوزه درسی در اراک تاسیس نمود و به تربیت طلاب علوم دینی پرداخت. اکثر علمای طراز اول عراق عجم از شاگردان آیتاللهآقانورالدین محسوب میشوند. فعالیتهای علمی آقانورالدین به حدی است که حوزه درسی وی را مقدمه تاسیس حوزه علمیه قم میدانند. منقول است حاجشیخعبدالکریم حائری به اشاره آقانورالدین به تاسیس حوزه علمیه قم اقدام نمود و حتی تامین بودجه اولیه حوزه علمیه قم را به آقانورالدین نسبت میدهند.[19]
میزان احاطه علمی و توانایی فکری آیتاللهآقانورالدین به حدی بود که آخوندملامحمدکاظم خراسانی در حق وی میگوید: «وفاق الاقران و الامثال و فارق الافاضل الاوائل و جعلت له القوه القدسیه.» این معنی از تالیفات کثیر و ارزنده وی پیدا است که اهم آنها به شرح ذیل است:
1ــ کتاب طهارت، صلوه، مکاسب 2ــ رسالهای در مباحث عقلیه 3ــ یک دوره کامل تفسیر قرآن 4ــ رساله حقوق المرئه فی شریعه الاسلام 5ــ رسالهای در الهیات 6ــ رساله نورالایمان در رد بهاییان 7ــ رسالهای در اصول عقاید 8ــ رسالهای در شرح دعای صباح 9ــ رسالهای در شرح حدیث حقیقت 10ــ رساله عقاید النوریه فی حکمه المتعالیه 11ــ رساله در مساله مرجعیت 12ــ رساله برای استصحاب 13ــ سفرنامه بعضالحالات 14ــ رساله در باب بعضی قواعد.[20]
آیتاللهآقانورالدین پس از عمری تلاش و مجاهدت و عمر پرخیر و برکت، در سال 1341.ق روی در نقاب خاک کشید. مزار وی هماکنون دارای ضریح و گنبد و صحن است و یکی از مهمترین زیارتگاههای شهر اراک محسوب میشود.
پینوشتها
* عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تبریز.
[1]ــ ابراهیم دهگان، تاریخ اراک، ج 2، اراک، انتشارات اداره فرهنگ، 1330، ص 105، و
Bosworth. C. E. Arak, History. M. Iranica. Vol. 2
[2]ــ ابراهیم دهگان، کارنامه، کتابفروشی داوودی، اراک، 1345، ص 186؛ اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج 3، تصحیح محمد اسماعیل رضوانی، تهران، دنیای کتاب، 1364، ص 237
[3]ــ اهلرز، «قالیبافی و تجارت فرش در اراک ــ فراهان»، ترجمه: دکتر مهرداد ترابی نژاد، فصلنامه راه دانش، شماره12-11، پاییز و زمستان 1376، ص 161
[4]ــ لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه: محمود عرفان، تهران، علمی و فرهنگی، 1364، ص213
[5]ــ رضا وکیلی طباطبایی تبریزی، «تاریخ عراق»، به اهتمام منوچهر ستوده، مجله فرهنگ ایران زمین، سال 46ــ1345، ص 411
[6]ــ ابراهیم دهگان، نور مبین یا تاریخچه زندگانی آیتالله فقید مرحوم آقانورالدین عراقی، اراک، چاپخانه فروردین، صص 2ــ1
[7]ــ همان، صص 21ــ20
[8]ــ حسن صدیق، نامداران اراک، به کوشش محمدرضا محتاط، اراک، مولف، 1372، ص 240
[9]ــ ابراهیم دهگان، نور مبین، همان، ص 23
[10]ــ داوود نعیمی، نورالباقی در تاریخ و کرامات آقانورالدین عراقی، اراک، اداره کل فرهنگ و ارشاد استان مرکزی، بی تا، صص 8 ــ2
[11]ــ داوود نعیمی، آیات سرمد، زندگانی اولاد میرعلی محمد جد اعلای سادات کرهرود، اراک، اداره کل اوقاف استان مرکزی، بیتا، صص 199ــ195
[12]ــ ابراهیم دهگان، نور مبین، همان، صص 28ــ21
[13]ــ علیرضا خزائلی، «زمینههای انقلاب مشروطه در عراق»، مجموعه مقالات همایش علمی مشروطه، تبریز، انتشارات ستوده،1383، صص 320 ــ311
[14]ــ ابراهیم دهگان، نور مبین، همان، صص20ــ19
[15]ــ همان، ص 30
[16]ــ همان، ص 32
[17]ــ یحیی دولتآبادی، حیات یحیی، ج 3، تهران، انتشارات عطار و فردوس، 1371، ص 30
[18]ــ ابراهیم دهگان، نور مبین، متن رساله بعضالحالات، همان، ص 40 و بعد
[19]ــ داوود نعیمی، آیات سرمد، همان، ص 222
[20]ــ همان، ص 221