آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

از جمله عناصر جدید و موثر در روابط فرهنگی و سیاسی جوامع، روزنامه ها هستند که با توجه به تاثیرگذاری و فضاسازی افکار عمومی، سایر حوزه های نظام اجتماعی را نیز تحت الشعاع قرار می دهند. به بیان دیگر، مطبوعات دارای کارکرد اجتماعی هستند. در این نوشتار، ضمن مرور حوادث رایج شدن روزنامه در ایران، بر این کارکرد مهم و بی بدیل تاکید شده است.پدیده های اجتماعی به هنگام پیدایش تحت تاثیر ساخت اجتماعی جامعه هستند، ولی رفته رفته بر این ساخت اجتماعی تاثیر می گذارند و این تاثیرپذیری و تاثیرگذاری تا پایان حیات اجتماعی آن پدیده ادامه می یابد.این مقاله با پذیرش تاثیر ساخت و نیروهای اجتماعی در شکل گیری روزنامه های کشور، رابطه متقابل روزنامه ها بر تقویت یا تضعیف عرصه های اجتماعی را بررسی می کند.

متن

 

پدیده‌های اجتماعی به هنگام پیدایش تحت تاثیر ساخت اجتماعی جامعه هستند، ولی رفته‌رفته بر این ساخت اجتماعی تاثیر می‌گذارند و این تاثیرپذیری و تاثیرگذاری تا پایان حیات اجتماعی آن پدیده ادامه می‌یابد.

این مقاله با پذیرش تاثیر ساخت و نیروهای اجتماعی در شکل‌گیری روزنامه‌های کشور، رابطه متقابل روزنامه‌ها بر تقویت یا تضعیف عرصه‌های اجتماعی را بررسی می‌کند.

 

تاثیر روزنامه‌ها بر فضای اجتماعی جامعه

بین روزنامه‌ها ــ به عنوان یکی از عرصه‌های اجتماعی و نیز یکی از واحدهای جامعه مدنی ــ و سایر بخشهای فضای اجتماعی رابطه تعاملی برقرار است. ضعف نهادهای جامعه مدنی روزنامه‌ها را از ادای وظایف خود باز می‌دارد و انجام نگشتن وظایف روزنامه‌ها جامعه مدنی را ضعیف‌تر می‌سازد. از طرف دیگر قوت جامعه مدنی روزنامه‌ها را نسبت به ادای وظایفشان دلگرم می‌کند و تحقق یافتن کارکرد روزنامه‌ها به غنا، تعمیق و قوت بیشتر جامعه مدنی می‌انجامد. از آنجا که نهادهای جامعه مدنی میانجی و حائل بین دولت و شهروندان هستند، روزنامه‌ها می‌توانند کارکردهای مثبت نهادهای جامعه مدنی را برای دولت و شهروندان روشن نمایند و با توجیه این دو، زمینه را برای تکوین و نشو و نمای جامعه مدنی فراهم سازند.

واقعیت این است که به دلایل ساختاری، در اکثر دوران تاریخی، کشور ایران با دولتهای مقتدر، متمرکز و خودکامه و به عبارت دیگر دولت حداکثر، روبرو بوده است و این دولتها نیز برنامه‌هایی اجرا کرده‌اند، ولی این برنامه‌ها کشور را به توسعه به شکل بومی نرسانده است. برخورداری از دولت حداکثر بودن دارای مزایایی است: «1ــ مشروعیت سیاسی ناشی از پاتریمونیال 2ــ عدم مواجهه با رقیب 3ــ در اختیار داشتن نهادهای فرهنگی و تبلیغی 4ــ عدم شکل‌گیری فردیت‌های فربه و خودآگاه 5ــ تبدیل دولت به یک دستگاه دیوان‌سالاری عظیم.»[1]، ولی تجربه جهانی در اواخر قرن بیستم، که شکست رژیم استبدادی پهلوی را نیز شامل می‌شود، نشان داده است که با این گونه دولتها در درازمدت نمی‌توان کشور را به توسعه انسانی رساند. روزنامه‌ها در جهت کارکرد آموزشی وظیفه دارند که برای دولتها تبیین نمایند که می‌توان بعضی از اختیارات و مسئولیتهای شهروندان را بر عهده گروههای خودگردان منتخب آنها گذاشت، بدون آنکه اقتدار اساسی دولت دچار آسیب شود. برای دولتها باید روشن شود که افزایش مشارکت اجتماعی شهروندان در قالب گروههای حرفه‌ای و انجمن‌های داوطلبانه ضرورتا در تقابل با سیاست دولتها نیست. «این گروهها نه تنها در تقابل یا مخالفت با آن گروه اجتماعی که قدرت حاکم به آن سپرده شده و به طور اخص دولت خوانده می‌شود نیستند، بلکه دولت فقط وقتی می‌تواند وجود داشته باشد که این گروهها وجود داشته باشند، بدون گروههای ثانوی اقتدار سیاسی هم وجود ندارد... .»[2]

 

روزنامه در ایران

اولین دسته مطبوعات ایران پیش از انقلاب مشروطیت و به تقلید از کشورهای اروپایی در نظام شبه‌فئودالی برای تبلیغ کارهای شاه و دربار انتشار یافت. مردم از این مطبوعات دولتی استقبال نکردند و دولت عده‌ای از کارمندان را به اجبار مشترک روزنامه گردانید و از همان زمان روزنامه به «زورنامه» تغییر نام یافت. در این دوره به علت کم‌محتوایی مطبوعات، پایین بودن سواد و آگاهی در جامعه و احساس نیاز نکردن به دانایی، مطبوعات رونقی نداشت و بنابراین فعالیتهای مطبوعاتی نیز چندان زیاد نبود که به تشکل‌های مطبوعاتی نیاز باشد.

پس از پیروزی انقلاب مشروطیت، به دلیل وضعیت خاص جامعه، انواع نشریات آزادانه انتشار یافتند و گروههای مختلف سیاسی در جامعه پیدا شدند، ولی به علت اینکه این وضعیت و آزادی حاکم بر جامعه دیری نپایید و دوباره استبداد صغیر برقرار شد، از فعالیتهای مطبوعاتی کاسته گردید. هرچند پس از چندی استبداد صغیر در هم شکسته شد و مشروطه‌خواهان پیروز شدند، فعالیتهای مطبوعاتی رونق زمان پیروزی انقلاب مشروطیت را نیافت تا اینکه با کودتای اسفند 1299 و تحکیم حکومت رضاشاه تمرکز قدرت سیاسی و دیکتاتوری برقرار گشت. پس از پیروزی انقلاب مشروطیت تا زمان حکومت رضاشاه، هرچند فعالیتهای مطبوعاتی و سیاسی بسیار گسترده بود، سیاست‌زدگی و دست‌پاچگی سیاسی مانع از آن شد که مطبوعاتی‌ها به عنوان یک صنف شناخته شوند و نخست برای خواستهای صنفی مبارزه نمایند. البته در این سالها پاره‌ای فعالیتهای جمعی از مطبوعاتی‌ها مشاهده گردید. «اعتراض گروهی از مدیران جراید داخلی و خارجی به توقیف جریده شرق و کاهش صفحات روزنامه‌ها به دلیل بحران کاغذ از جمله این حرکتها بود.»[3]

از سقوط رضاشاه در شهریور 1320 تا 28 مرداد 1332، که به دلیل وضعیت خاص کشور و ضعف قدرت مرکزی مطبوعات بسیاری منتشر شدند، فعالیتهای سیاسی، بیشتر، و مطبوعاتی، کمتر، تشکل یافتند، به گونه‌ای که در این دوره می‌توان از گروهها و تشکل‌های مطبوعاتی به شکل جدی‌تری صحبت نمود. «در این دوره برای اولین‌بار انجمن مطبوعات به مفهوم سیاسی ــ صنفی خود به‌وجود آمد و به صورت تشکیلات مطبوعاتی ــ اداری از طرف دولت به رسمیت شناخته شد. در همین گیرودار روزنامه‌های احزاب و دسته‌های همسو به برپایی واحدهای مشابه پرداختند.»[4]

با کودتای 28 مرداد 1332 و حکومت دوباره محمدرضاشاه، هرچند از فعالیت مطبوعات سیاسی مخالف و منتقد بسیار کاسته شد، با تثبیت حکومت، مطبوعات غیرسیاسی رواج یافتند. در ادامه این دوره تا پایان حکومت محمدرضاشاه، انجمنها و تشکلها و جمع‌های مطبوعاتی چندی برپا شدند، ولی این تشکلها کمتر جدی و فراگیر بودند. تشکلها و انجمنهای مطبوعاتی از شهریور 1320 تا بهمن 1357.ش را می‌توان فهرست‌وار چنین ذکر نمود: «جبهه مطبوعات اصفهان (1320)، انجمن مطبوعات ایران (1320)، جبهه آزادی (نیمه اول دهه 1320)، جبهه استقلال (نیمه اول دهه 1320)، جبهه مطبوعات ضددیکتاتوری (دهه 1320)، هیات موتلفه مطبوعات (1324)، شرکت جراید خارجی در ایران (1324)، انجمن روزنامه‌نگاران ایران (1325)، جبهه مطبوعات ضددیکتاتوری (1326)، سندیکای مطبوعات ایران (1327)، اتحادیه ملی مطبوعات (1329)، جبهه مطبوعات مبارز ملی (آخر دهه 1320)، سازمان روزنامه‌نگاران یا روزنامه‌نگاران ملی (1330)، انجمن روزنامه‌نگاران دموکرات (1320)، انجمن روزنامه‌نگاران رشت (1331)، اتحادیه مطبوعات فارس (1331)، جبهه روزنامه‌نگاران مبارز راه‌آهن (1331)، انجمن خبرنگاران ایران (1332)، انجمن روزنامه‌نگاران تبریز (1333)، کانون روزنامه‌نگاران ایران (1333)، جبهه مطبوعات متحد (1330)، جبهه مطبوعات متفق ایران (دهه 1330)، انجمن مطبوعات ایران (1329)، سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات (1341)، شرکت تعاونی روزنامه‌نگاران ایران (1343)، سندیکای نویسندگان و خبرنگاران شهرستان رشت (1344)، سندیکای نویسندگان و خبرنگاران فارس (1345)، باشگاه مطبوعات ایران (1347)، انجمن زنان روزنامه‌نگار ایران (1350).»[5]

 

تشکلهای مطبوعاتی در سه دهه اخیر

در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس نظام جمهوری اسلامی تاکنون، در برهه‌های مختلف تلاشهایی برای برپایی تشکلهای مطبوعاتی با هدف دفاع از حقوق صنفی اعضا انجام شده، ولی به دلایل مختلف، که عمده‌ترین آن سابقه این تشکل‌ها در مخالفت با دولت است، عملا زمینه پاگیری تشکلهای مستقل مطبوعاتی فراهم نشده است. تشکیلاتی که رسما و قانونا از برخی منافع صنفی صاحبان امتیاز و مدیران مسئول مطبوعات دفاع می‌کند تعاونی مطبوعات می‌باشد که در سال 1367 تاسیس شده است. «تعاونی مطبوعات برای تامین نیازهای مدیران مسئول و صاحبان امتیاز مطبوعات (دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) می‌توانند در آن عضو شوند. به طور کلی برآوردن نیازهای صنفی و شغلی مطبوعات و کمک به ارتقای جایگاه اجتماعی آن از اهداف تعاونی مطبوعات است. البته به علت نبود تشکیلات در این حرفه، تعاونی مطبوعات خدمات خود را علاوه بر مدیران به کارکنان مطبوعات نیز تسرّی داد و طرحهایی چون تامین مسکن، بیمه درمانی، بیمه اجتماعی، تاسیس باشگاه مطبوعات و فعالیتهای فرهنگی از جمله این طرحها هستند.»[6]

در بین تشکل‌های مطبوعاتی، سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات بیشتر به وظایف صنفی خود در دفاع از حقوق اعضا عمل نموده و منشأ اثر بوده است. از این رو قدری بیشتر فعالیتهای این سندیکا را مدنظر قرار می‌دهیم: «این سندیکا مهم‌ترین و بزرگ‌ترین واحد ثبت‌شده صنفی مطبوعات بود که در سال 1341 در تهران به‌وجود آمد... . تعداد اعضای سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات در مدتی کمتر از ده سال به بیش از 370 نفر رسید. ارگانهای آن را دبیر مجمع عمومی، هیات مدیره، هیات بازرسی و هیات داوری تشکیل می‌داد و این واحدها هم زیر نظر آن بودند: صندوق بیکاری، صندوق رفاه نویسندگان و خبرنگاران حرفه‌ای، صندوق تعاون، صندوق تعاونی اعتبار نویسندگان و خبرنگاران. سندیکا یک بولتن هفتگی ویژه اعضا هم داشت که نسخه‌هایی از آن برای روزنامه‌ها و مجلات ارسال می‌شد تا از فعالیتهای سندیکا آگاه شوند. نگارنده این سطور [مسعود برزین] نخستین دبیر انتخابی این سندیکا بود. شعبه‌های این سندیکا در آغاز کار در چند استان تشکیل شد، ولی به سبب مقررات روز دولتی سندیکای هر استان خاص همان استان بود و یا به طور مستقل عمل می‌کرد. چنین نیز شد. با این همه، ارتباط و همدلی برقرار ماند. سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات در سال 1357 دو اعلامیه مهم انتشار داد که اولی برای شروع اعتصاب عمومی مطبوعات در آن سال بود و دیگری برای خاتمه آن اعتصاب دو ماهه... . سندیکا علاوه بر اعضای حرفه‌ای، عضو افتخاری هم داشت. این‌گونه اعضا را هیات مدیره از جمع نویسندگان بنام انتخاب می‌کرد و مراتب را طی نامه‌ای به عضو افتخاری منتخب اطلاع می‌داد.»[7]

همان‌گونه که ذکر شد، تشکل مطبوعاتی برای دفاع از حقوق و منافع صنف مطبوعاتی ایجاد می‌شود و از حقوق مطبوعاتی‌ها در مقابل اجحاف دفاع می‌کند، علاوه بر آن مشارکت اجتماعی را آموزش می‌دهد و اعضا را برای شرکت در زندگی اجتماعی و سیاسی در سطح جامعه آماده می‌کند. «انواع اتحادیه‌های شغلی و حرفه‌ای و صنفی از مهم‌ترین نهادهای مدنی محسوب می‌شوند و غیر از نقشی که در دفاع از علایق اقتصادی اعضای خود دارند، از جهات دیگر، یعنی از نظر آموزش و انتقال اخلاق حرفه‌ای، آفرینش تعهد به اخلاق جمعی و آموزش دموکراسی و مشارکت در تصمیم‌گیریهای جمعی و نیز متوازن‌کردن مناسبات دولت و جامعه قابل توجه‌اند.»[8]

در تحقیقی راجع به راه‌اندازی تشکل‌های صنفی مطبوعات، از اصحاب مطبوعات (مدیران مسئول و سردبیران) پرسیده شد که مهم‌ترین وظیفه تشکلهای صنفی در رفع مشکلات روزنامه‌نگاران چیست؟ آنها به ترتیب فراوانی چنین پاسخ دادند؟ «رفع مشکلات اقتصادی و مالی، دفاع از حقوق صنفی، رفع مشکلات حرفه‌ای (تامین آزادی بیان و امنیت حرفه‌ای) جذب و تربیت نیروی متخصص، کمک به همبستگی و ارتباط بین روزنامه‌نگاران، ارتقای سطح کیفی مطبوعات، رفع مشکلات فرهنگی (سطح فکر جامعه و نحوه نگرش مردم)، رفع مشکلات سیاسی، رفع مشکلات اجتماعی، ایجاد ارتباط مطلوب‌تر جامعه مطبوعاتی با دولت و مردم، تشخیص صلاحیت و عدم صلاحیت روزنامه‌نگاران، صدور مجوزها و کارتهای مطبوعاتی و خبرنگاری و کمک به گسترش ارتباطات.»[9]

مطبوعات به عنوان صنفی حساس و پرخطر لازم است که مورد حمایت قرار گیرد و مطبوعاتی‌ها به عنوان اهل این صنف بدون حمایت و حداقلی از تامین‌ها نمی‌توانند به گونه‌ای موثر فعالیت کنند و اگر امروزه به جای مطبوعاتی‌های حرفه‌ای بیشتر کارمند مطبوعات وجود دارد، جای شگفتی نیست. مطبوعات، به عنوان یک صنف، باید جایگاه قانونی داشته باشد و تشکلهای صنفی باید بتوانند از حقوق و منافع مطبوعاتی‌ها دفاع کنند. به‌رغم وجود گروهی از تشکل‌های مطبوعاتی و فعالیت آنها از ابتدا تا دوران اخیر، این تشکلها جایگاه واقعی خود را در جامعه نیافته و نتوانسته‌اند از منافع و حقوق اعضای خود به طور جدی دفاع کنند. از عده‌ای از اهل مطبوعات سوال شده است که «مهم‌ترین موانع درون‌صنفی و برون‌صنفی برای ایجاد تشکل‌های مطبوعاتی چیست؟ آنها در رابطه با موانع درون‌صنفی به اختلاف دیدگاهها و رسوخ افکار جناح‌بندیهای سیاسی، تضاد دو نسل قدیمی و نو و نبود اعتماد همکاران نسبت به یکدیگر، عدم آگاهی به منافع صنفی مشترک، نداشتن تخصص و دانش لازم مطبوعاتی، درگیری بیش از حد مطبوعات با مسائل اقتصادی، فنی و اجرایی، عدم تمایل روزنامه‌های دولتی به داشتن تشکل، گرایش افراد با نگرش خاص دولتی، تعارض بین مطبوعات برای کسب امکانات بیشتر، کم‌اعتقادی به سیستم روزنامه‌نگاری فعلی، ضعف در مدیریت مطبوعات، عدم همکاری نشریات بزرگ، نداشتن امنیت شغلی، بدبینی روزنامه‌نگاران نسبت به تشکل، و در رابطه با موانع برون‌صنفی به موانع سیاسی و حقوقی ــ قانونی اشاره شده است.»[10]

به نظر می‌رسد که پذیرش هویت حرفه‌ای مطبوعات در گرو شرایطی است که آن شرایط چنان که باید در کشور ما تاکنون محقق نشده است و در غیاب این شرایط، هرچند بعضی از واحدهای جامعه مدنی بیش از یک و نیم قرن است در کشور ما تشکیل گردیده است، این نهادها در محتوا نتوانسته‌اند کارکردهای خود را انجام دهند. در کشور ایران در طی تاریخ نیروهای اجتماعی، به‌ویژه طبقات و اقشار، به لحاظ منافع از شفافیت برخوردار نبوده‌اند، زیرا آمیختگی و تداخل منافع این طبقات و سایر عوامل، نظیر گرایشهای دینی، قومی، و ...، از منازعه شدید و قهرآمیز و سازمان‌یافته این طبقات حول منافع اقتصادی جلوگیری کرده است. علاوه بر این، ضعف درونی این طبقات و نبود انسجام و هویت طبقاتی، که بیشتر ناشی از نظام شه‌پدری (پاتریمونیالیستی) بوده است، این طبقات را از عرضه‌اندام مستقل صنفی و سیاسی بازداشته است.

بر همین اساس است که در ضعف قدرت مرکزی (دولت) تشکلهای صنفی و سیاسی گسترش یافته‌اند و با تثبیت دولت مرکزی یا تشکلها از بین رفته‌اند یا حالت فرمایشی و تاسیس از بالا پیدا کرده‌اند.

البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی شرایط خاصی به وجود آمده است؛ بدین‌معنا که دولت قصد داشته است با برنامه‌ریزی زیرساختهای لازم را به منظور توسعه و صنعتی‌شدن کشور فراهم کند، بنابراین دولتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی با دولتهای قبل از انقلاب از این نظر قابل مقایسه نیستند. بر این اساس جامعه مدنی و دولت پس از پیروزی انقلاب اسلامی باید توسعه‌خواه و خواهان عزت اسلام  و استقلال کشور باشند و به نظر می‌رسد که رابطه معقول و متعادل بین دولت و جامعه مدنی به نفع هر دو باشد و افراط و تفریط به ضرر هر دو. برای رسیدن به توسعه پایدار باید توازنی بین دولت و جامعه مدنی توسعه‌خواه وجود داشته باشد.

 

 

جمع‌بندی

در یک جمع‌بندی از تجارب تاریخی می‌توان گفت دولت توسعه‌خواه لازم است به‌تدریج زمینه رشد جامعه مدنی توسعه‌خواه را فراهم سازد و روزنامه‌ها وظیفه دارند شهروندان و گروههای شغلی و حرفه‌ای و انجمنهای داوطلبانه را به خطرهای جامعه مدنی کارشکن آگاه سازند. هرچند تشکلها سابقا در ایران به سرعت سیاست‌زده گشتند و قبل از پیدا کردن بلوغ سیاسی به ضدیت و مخالفت با دولت کشیده شدند و این مخالفت در عرصه‌ای نابرابر به سرکوب، تلاشی و بی‌خاصیتی آنها منجر شد، روزنامه‌ها وظیفه دارند تشکلها را به واقعیتهای موجود کشور و جهان آگاه سازند و در چارچوب طرح خواستهای معقول، منطقی و مطابق امکانات موجود در جهت تعمیق توسعه و سازندگی کشور حرکت کنند.

از آنجا که «بدون مشارکت در زندگی جمعی گروهها و سازمانهای اجتماعی شکل‌گیری هویت انسانی متمایز در سطح فردی و شکل‌گیری هویت جمعی (ما) اساسا ممکن نیست، بنابراین کارکرد اصلی گروهها و تشکلهای اجتماعی ایجاد هویت جمعی، کمک به شکل‌گیری علایق جمعی، احساس برخورداری از قدرت و توانایی اصلاح و تغییر مناسبات اجتماعی و عادلانه کردن و تفاهمی کردن این مناسبات است.»[11]

 

پی‌نوشت‌ها


 

* عضو هیات علمی دانشگاه یزد

[1]ــ محمدی(م)، موانع رشد جامعه مدنی در ایران، کیان، ص32

[2]ــ رضایی (ع)، «گروههای حرفه‌ای، اخلاق مدنی و دموکراسی»، اطلاعات سیاسی ــ اقتصادی، ص84

[3]ــ پورموسی (م)، راه‌اندازی تشکل‌های صنفی؛ موانع و راه‌حلها، رسانه، ص73

[4]ــ همان، ص58

[5]ــ پورموسی (م)، همان، صص74ــ73

[6]ــ همان، ص75

[7]ــ برزین (م)، انجمن‌های مطبوعاتی ایران تا سال 57، رسانه، ص61

[8]ــ رضایی (ع)، همان، ص79

[9]ــ پورموسی (م)، همان، ص77

[10]ــ همان، ص78

[11]ــ رضایی (ع)، مشارکت اجتماعی؛ هدف یا وسیله، اطلاعات سیاسی ــ اقتصادی، ص62

 

 

تبلیغات