نویسندگان: بابک نگاهداری
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

نخبگان همواره یکی از عوامل تاثیرگذار در تحولات تاریخی کشورها بوده اند. مساله توسعه نیز در دهه های اخیر یکی از مسائل مورد توجه نخبگان کشورهای مختلف بوده است. چگونگی تصویر و تحلیل اندیشمندان اسلامی از این مساله، پرسشی است که این مقاله در پی پاسخگویی به آن برآمده است.

متن

 

در دوران معاصر و به ویژه در چند دهه گذشته توسعه یکی از دغدغه‌های مهم و ذهنی نخبگان جوامع مختلف بوده است. اینکه مفهوم واقعی توسعه چیست و با چه الگویی می‌توان به آن دست یافت همیشه و در همه جوامع مطرح بوده است.

در حالی که توسعه در کشورهای پیشرفته و غربی مراحل مختلفی چون اقتصاد توسعه، فرهنگ توسعه و نظایر آن را طی کرده، در کشورهای جهان سوم، از جمله کشورهای اسلامی، رویکردها و نگاه‌های متفاوتی در قبال این پدیده اتخاذ گردیده است. عده‌ای رویکرد تقلید صرف از غرب را برای دستیابی به توسعه در پیش گرفته و سعی کرده‌‌اند با اجرای عینی الگوی توسعه کشورهای غربی در کشورهای اسلامی زمینه لازم را برای توسعه این کشورها فراهم کنند و گروهی دیگر که شاید بیشتر دغدغه‌ دینی داشته همواره درصدد بوده‌اند نسبتی معقول بین مبانی دینی و توسعه برقرار سازند. عده‌ای دیگر نیز اهمیت توجه به فرهنگ و ویژگی‌های بومی‌ منطقه‌ را مدنظر قرار می‌دادند.

کشورهای جهان سوم پس از استقلال با شوقی توصیف‌ناپذیر در میدان توسعه قدم نهادند، ولی طولی نکشید که با انبوهی از مشکلات و موانع اصولی و زیربنایی مواجه شدند. از یک سو کشورهای جهان سوم ساختار لازم را برای فعالیت و بسیج اقتصادی دارا نبودند و از سوی دیگر آن دسته از کشورها که الگوهای نظام سرمایه‌داری را اتخاذ کردند بی‌بهره از پیش‌نیازهای مهم فرهنگی و اجتماعی بودند. رشد اقتصادی و توسعه صنعتی محتاج انگیزه‌ها، خواسته‌ها و ارزش‌های جدید فردی و نهادهای نوین اجتماعی بود که جهان سوم عمدتاً فاقد آن بود. جهان سوم به طور غیرطبیعی و با جهشی مصنوعی به برنامه‌ریزی اقتصادی و توسعه اقدام نمود. آیا کشورهای جهان سوم مادیت حاکم بر غرب را پذیرفته بودند تا در عرصه اقتصادی آنان قدم بنهند؟ آیا کشورهای جهان سوم فرهنگ اقتصادی و مبانی اقتصاد سیاسی غرب را مطلوب می‌دانستند تا الگوهای توسعه آن را بپذیرند؟ در اکثر کشورهای جهان سوم زمینه لازم فکری و فرهنگی و آرامش سیاسی لازم برای توجه کردن به این‌گونه مسئولیت‌ها و معماهای مشابه وجود نداشت تا راهی مناسب و مبتنی بر سنت‌ها و واقعیات داخلی اتخاذ گردد. تجربیات جهان سوم معرف این نکته است که نظام‌های سنتی آنان متحول شدند، اما محصول این تحول نه نسبت چندانی با گذشته سنتی داشت و نه وجوه اشتراک کافی با معیارها و وضعیت جدید برقرار می‌کرد. نتیجه عینی این تحولات اغلب شکست‌ها و معضلات پیچیده‌ای می‌باشد که کشورهای جهان سوم در قرن بیستم با آن‌ها روبه‌رو بوده‌اند. امروزه جهت انتخاب و پرورش یک الگوی توسعه مطلوب سنت‌ها و آداب فرهنگی باید همواره تصحیح و تعدیل گردند تا آنکه توسعه میسر گردد. در این زمینه در کشورهای اسلامی نیز عده‌ای از اندیشمندان متعهد به منظور حل این مساله و معرفی الگوی توسعه مطلوب نظریه‌پردازی کرده و سعی نموده‌اند با توجه به نقش فرهنگ در دستیابی به توسعه و بر پایه ارزش‌ها و هنجارهای اسلامی عوامل کلیدی در دستیابی به توسعه کشورهای اسلامی را ارائه نمایند.

ارزش‌های یک جامعه، فراتر از توسعه اقتصادی، جهت‌گیری و نتایج توسعه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. سرمایه‌های انباشته‌شده مادی و انسانی در اختیار ارزش‌ها و اعتقادات جامعه قرار می‌گیرد. اینکه یک جامعه چگونه توسعه اقتصادی را با ارزش‌های خود بیامیزد بسته به تعریفی است که از حیات ارائه می‌دهد و حدی که میان مادیت و معنویت قائل می‌شود.

موضوعی که در این تحقیق مدنظر قرار گرفته است مهندسی اجزای فرهنگی توسعه از نگاه اندیشمندان مسلمانی است که در ظهور جنبش‌های اجتماعی در زمان و مکان خود مؤثر بوده‌اند. از سوی دیگر این مقاله درصدد بوده است این اجزا را از لحاظ مادی و غیر مادی بودن، فردگرایی و جمع‌گرایی و از حیث ابعاد گوناگون توسعه ارزیابی نماید. این موضوع از چند نظر دارای اهمیت ویژه است. یکی از حوزه‌های مهم مورد اختلاف در بین نخبگان کشورهای اسلامی در قبال موضوع توسعه برقرار کردن نسبت مناسبی بین فرهنگ این کشورها با توسعه به شکل غربی آن بوده است. فرهنگ این کشورها آمیزه‌ای از ارزش‌ها و هنجارهای اسلامی، از یک سو، و ارزش‌‌های فرهنگی بومی، از سوی دیگر، می‌باشد که در حوزه‌هایی با اجزا و ویژگی‌های فرهنگی وارداتی توسعه به شکل غربی آن در تضاد است.

 با توجه به وضعیت جهان امروزی که گفتمان توسعه از اقتصاد توسعه به سمت فرهنگ توسعه و نیز توسعه انسانی تغییر جهت داده است، اندیشمندان مسلمان می‌توانند با بهره‌گیری از آموزه‌های نظری دین اسلام در نظریه‌پردازی‌های جدید مربوط به توسعه با محوریت فرهنگ توسعه و توسعه انسانی صاحب‌نظر باشند.

از آنجا که توسعه به نوعی تغییری اجتماعی است بنابراین پرسش‌هایی که در قبال تحلیل تغییرات اجتماعی مطرح است می‌تواند در مورد توسعه نیز مطرح باشد؛ اینکه در تحول فرهنگ بشریت، ابزار را باید مرجع دانست یا ایدئولوژی را، شرایط مادی یا شرایط معنوی را، عوامل زیربنایی یا عوامل فرهنگی را و نظایر آن. گی روشه (Guy Rocher) در کتاب تغییرات اجتماعی خود جمعیت، تکنیک، زیربنای اقتصادی، تضاد، ارزش‌های فرهنگی و ایدئولوژی را عوامل مهم و تأثیرگذار در به وجود آمدن و نحوه تغییرات اجتماعی قلمداد می‌کند. تحلیل توسعه در قالب تغییر اجتماعی ما را از توجه نمودن به سهم ارزش‌های فرهنگی و ایدئولوژی در توسعه یافتن کشورهای اسلامی و به ویژه ایران ناگزیر می‌کند.

از سوی دیگر گی روشه کارگزاران تغییر اجتماعی را در سه گروه نخبگان، جنبش‌های اجتماعی و گروه‌های فشار و انگیزه و نیاز به موفقیت دسته‌بندی می‌کند و در یک طبقه‌بندی شش‌گانه نخبگان را در دسته‌هایی چون نخبگان سنتی و مذهبی، نخبگان تکنوکراتیک، نخبگان مالکیت، نخبگان کاریزمایی، نخبگان سمبولیک و بالاخره نخبگان ایدئولوژیک تقسیم‌بندی می‌کند. شاید بتوان اندیشمندان مسلمان را بیشتر در گروه نخبگان ایدئولوژیک جای داد و به اهمیت تاثیر آن‌ها در ایجاد جنبشی اجتماعی برای دستیابی به توسعه مطلوب پی برد. نخبگان ایدئولوژیک لزوماً جزئی از نخبگان قدرت نیستند. آن‌ها می‌توانند صاحب نفوذ ولی بدون اقتدار و حاکمیت رسمی باشند. نخبگان ایدئولوژیک یا معنوی بدون قدرت ولی با نفوذ، اغلب گروه‌هایی هستند که دگرگونی‌های ساختی آینده را سبب می‌شوند. در حالی که نوآورترین و مترقی‌ترین نخبگان را می‌توان در میان نخبگان معنوی و ایدئولوژیکی جستجو کرد، ولی این نخبگان معمولاً قدرت را در دست ندارند و فاقد پست‌‌های حاکمیت هستند. آن‌ها از طریق اتخاذ تصمیم و موقعیت و الگوسازی در ایجاد تغییر اجتماعی تاثیر گذارند.

 

تعریف مفاهیم تحقیق

در این تحقیق سه مفهوم اصلی اجزای فرهنگی،توسعه و اندیشمندان اسلامی نیاز به تعریف دارند.

1ــ اجزای فرهنگی: در این مقاله منظور از اجزای فرهنگی مجموعه ارزش‌ها، عقاید و آگاهی‌ها، هنجارها و نمادهای مربوط به موضوع تحقیق می‌باشد. آگاهی، درک و تعاریف واقعیت‌ها از میان گروه، جامعه و کنشگران اجتماعی می‌باشد. نباید آگاهی را با دانش علمی یکسان شمرد. آگاهی‌ها معانی و تعاریفی هستند که جنبه اجتماعی و عمومی دارند. ارزش عبارت است از معیار تعریف وضع مطلوب امور و معیار انتخاب در میان گزینه‌های مختلف که به صورت نامشروط و غیرپیامدگرا هستند که وضع مطلوب را برای کنشگر نشان می‌دهد. هنجارها قواعد عمل ناظر بر موقعیت‌های خاص، پیامدگرا و مشروط می‌باشند. هنجارها در ذات خود مشروط به زمان و مکان و اعمال دیگران هستند، ولی ارزش‌ها ضرورت‌های قطعی‌اند. نمادها علامت‌های قراردادی و سازوکاری است که در چارچوب یک نظام فرهنگی پدیده‌های عینی و ملموس را به معانی مربوط می‌سازد. در این مقاله، اجزای فرهنگی توسعه بدون تفکیک آن به چهار عامل فوق در نظر بوده و بررسی شده است. از سوی دیگر مجموعه اجزای فرهنگی توسعه به صورت یک منظومه و ارتباط و جایگاه اجزا نسبت به یکدیگر و نسبت به مقوله توسعه در طراحی الگویی برای دستیابی به توسعه مدنظر است. در مورد هر یک از اجزای فرهنگی ورود به فضای مفهومی آن واژه و بیان دیدگاه‌های مختلف نسبت به فضای مفهومی هر یک و اختلاف نظرهای موجود هدف تحقیق نبوده، بلکه هر یک از اجزای فرهنگی به عنوان جزئی از یک منظومه در نظر گرفته شده و هدف اصلی طراحی منظومة اجزای فرهنگی توسعه بوده است.

2ـ اندیشمندان مسلمان: در این تحقیق منظور از اندیشمندان مسلمان آن دسته از متفکران اجتماعی است که با دغدغه دینی اسلامی به اندیشه‌ورزی در مورد موضوع توسعه با مفهوم عام آن اقدام کرده و در ایجاد جنبش‌‌های فکری و اجتماعی در زمان خود مؤثر بوده‌اند. اندیشمندانی که انتخاب شده‌اند با نظر اهل خبره‌ای بوده که نگارنده از آن‌ها نظرخواهی کرده است. اندیشمندان مورد بررسی در این تحقیق عبارت‌اند از: امام خمینی‌(ره)، جلال آل احمد، علی شریعتی، مرتضی مطهری، ابراهیم العسل، محمد اقبال لاهوری، سیدجمال الدین اسدآبادی، رافع طهطاوی و محمد عبده.

3ـ توسعه: با توجه به تعاریف مختلف در مورد توسعه می‌توان مفهومی از توسعه را که مورد اتفاق بیشتر صاحب‌نظران باشد این گونه بیان نمود: توسعه سیری است که متضمن بهبود مداوم همه عرصه‌های زندگی انسانی، اعم از مادی و معنوی، و نیز بنیان‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باشد و انسان در این سیر به حیاتی با عزت نفس و اتّکا به خود همراه گسترش دایره انتخاب در محدوده پذیرفته‌شده دست یابد. توسعه از دو نظر بحث‌پذیر است: اهداف و آرمان‌های توسعه، و سیر تاریخی توسعه. منظور از سیر تاریخی توسعه، سیری است که کشورهای غربی آن را پیموده‌اند که بسیاری از بخش‌های این سیر به خاطر شرایط بومی و فرهنگی کشورهای اسلامی تقلیدپذیر و اقتباس‌شدنی نیست و بسیاری از اندیشمندان مسلمان هم با تقلید و اقتباس از این سیر موافق نیستند. ولی توسعه دارای اهداف و آرمان‌هایی است که ارتقای مادی و معنوی جوامع انسانی را باعث می‌گردد. این عرصه توسعه مورد توجه و اندیشه‌ورزی اندیشمندان مسلمان قرار گرفته است. در این تحقیق وقتی صحبت از توسعه و اجزای فرهنگی آن شده بیشتر اهداف و آرمان‌های توسعه مدنظر بوده نه سیر تاریخی توسعه که غرب پیموده است.

توسعه دارای ابعاد مختلفی نظیر توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی می‌باشد. با مروری بر اجزای فرهنگی توسعه در نگاه اندیشمندان موردنظر می‌توان هر یک از این اجزا را در یکی از گروه‌های مربوط به ابعاد توسعه جای داد و با تفکیک موضوعی به مهم‌ترین اجزای فرهنگی در هر یک از این ابعاد در نگاه اندیشمندان مسلمان پی برد.

 

اجزای فرهنگی توسعه از نگاه جامعه‌شناسان توسعه

در دوران مدرن ما با دو انگاره‌نگاری مواجه بوده‌ایم. اگر از این الگو تبعیت کنیم، توسعه از این حیث که پدیده‌ای مادی است یا دارای ابعاد غیرمادی نیز می‌باشد موضوع چالش‌برانگیزی بوده است. از سوی دیگر عده‌ای از جامعه‌شناسان توسعه را پدیده‌ای جمعی می‌دانند که ریشه در ساختارهای اجتماعی دارد، در حالی‌که عده‌ای دیگر توسعه را پدیده‌ای فردی؛ و ریشه آن را در فرد توسعه‌یافته می‌دانند. با بررسی جامع مطالعات پیشین درباره مقوله توسعه، مجموعه اجزای فرهنگی توسعه از دید جامعه‌شناسان در قالب نمودار 1 از دو جنبه مادی ــ غیرمادی و فردی ــ جمعی جمع‌بندی و مهندسی شده است تا مبنایی برای مقایسه و تحلیل اجزای فرهنگی توسعه از نگاه اندیشمندان مسلمان قرار گیرد.

از سوی دیگر مجموعه اجزای فرهنگی توسعه که جامعه‌شناسان بر آن تأکید کرده‌اند،‌ از لحاظ ابعاد گوناگون توسعه نظیر توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در قالب نمودار 2 جمع‌بندی و مهندسی گردیده است تا مبنای مقایسه و تحلیل اجزای فرهنگی توسعه ذکرشده از سوی اندیشمندان مسلمان قرارگیرد.

 

 

 

   

نمودار 1ــ مهندسی اجزای فرهنگی توسعه از نگاه جامعه‌شناسان و دانشمندان علوم توسعه با تقسیم‌بندی مادی ــ غیرمادی و فردی ــ جمعی

 

 

نمودار 2ـ مهندسی اجزای فرهنگی توسعه از نگاه جامعه شناسان و دانشمندان علوم توسعه براساس ابعاد گوناگون توسعه

 

مهندسی اجزای فرهنگی توسعه  از نگاه اندیشمندان اسلامی

توسعه اقتصادی: از بین نُه اندیشمند مورد بررسی، جلال آل احمد، امام خمینی(ره)، شریعتی و ابراهیم العسل نسبت به بقیه توجه بیشتری به مقوله توسعه اقتصادی داشته، اما پنج اندیشمند باقی‌مانده کمتر به مقوله اقتصادی توجه نموده و سایر ابعاد آن را بیشتر مدنظر قرار داده‌اند. از بین خصلت‌های فرهنگی توسعه اقتصادی، تولیدمحوری، صنعت‌گرایی، رفاه مادی در پناه معنویت، نفی مصرف‌گرایی بیش از حد، مورد توجه تعداد بیشتری از اندیشمندان مدنظر بوده است. از دیگر اجزای فرهنگی توسعه از نگاه اندیشمندان مسلمان می‌توان به آبادانی، کشاورزی‌محوری، اصالت رشد اقتصادی، معیشت شرافتمندانه، رفع متعادل نیازهای بشری و استقلال اقتصادی اشاره کرد.

توسعه سیاسی: در مجموع با بررسی آرای اندیشمندان یاد شده، ویژگی‌های فرهنگی دخیل در توسعه سیاسی که مورد توجه تعداد بیشتری از این اندیشمندان مسلمان قرار گرفته است عبارت‌اند از: استقلال، آزادی، انسان‌گرایی به عنوان هدف توسعه، بیداری اسلامی و احیای تفکر دینی، آگاهی. از جمله اجزای فرهنگی توسعه سیاسی که تعداد کمتری از اندیشمندان مسلمان به آن‌ها توجه نموده‌اند می‌توان به شایسته‌سالاری در انتخاب کارگزاران، ایدئولوژی آگاهی‌بخش، میانه‌روی، وحدت اسلامی، صلح، استعمارستیزی، اصلاح‌طلبی، همبستگی دین و سیاست، میهن‌دوستی، استبدادستیزی، درستکاری دولتمردان، رعایت حقوق ملت و تربیت دینی سیاسی ملت اشاره کرد.

توسعه اجتماعی: در نگاهی کلی بر چهار عامل اصلاح تفکر دینی توأم با عقل‌گرایی و توجه به مقتضیات زمان، عدالت اجتماعی، کار و کوشش و تقویت هویت فردی و ملی، تعداد بیشتری از این اندیشمندان تأکید کرده‌اند. سایر اجزای فرهنگی توسعه اجتماعی از نگاه اندیشمندان مسلمان عبارت‌اند از: بومی‌نگری، فقرزدایی، شایسته‌سالاری و تخصص‌گرایی، اصلاح سنت‌های مانع پیشرفت، بیداری نوگرایانه، رفع متعادل نیازهای بشری، مسئولیت‌پذیری، تندرستی و عافیت، پرهیز از رخوت و سستی، امر به معروف و نهی از منکر.

توسعه فرهنگی: در جمع‌بندی اجزای فرهنگی مرتبط با توسعه فرهنگی در آرای اندیشمندان مسلمان باید گفت نوآوری و تولید علم، نواندیشی دینی، ایمان و رشد معنوی و آموزش عمومی را تعداد بیشتری از اندیشمندان مورد توجه قرار داده‌اند. سایر اجزای فرهنگی توسعه فرهنگی از دیدگاه اندیشمندان مسلمان ذکرشده عبارت‌اند از: معرفت به فلسفه تمدن غرب، عینی‌نگری و تجربی‌گرایی، خودیابی، حفظ اصالت فرهنگی و تاریخی، تربیت انسان شرافتمند، فرهنگ بومی و اسلامی، پرهیز از اخلاق غربی، پرهیز از شیفتگی در برابر علوم امروزی، عامل ذهنی مقدم بر تغییر عینی، دین‌مداری، تقویت اصول اخلاقی، اصالت تفکر و تعقل.

حال اگر در یک جمع‌بندی درصدد باشیم مهندسی اجزای فرهنگی توسعه مشتمل بر توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را از نگاه اندیشمندان مسلمان ترسیم کنیم می‌‌توان به الگوی ذیل دست یافت. (شکل 1)

 

چنان‌که در چارچوب تحلیلی تحقیق اشاره شد، منظومه اجزای فرهنگی توسعه را از جهات مختلفی می‌توان بررسی کرد که یکی از جنبه‌های آن بررسی این منظومه با توجه به ابعاد گوناگون توسعه بود که در بحث پیشین به آن توجه شد. جنبة دیگر، بررسی این منظومه از دو جنبه توسعه مادی و غیرمادی و توسعه فردی و جمعی است که همواره بین صاحب‌نظران توسعه محل مناقشه بوده است. بیشتر مکاتب غربی هدف نهایی توسعه را در این دنیا قرار داده و توجه آن‌ها بیشتر به ابعاد مادی توسعه معطوف است، در حالی‌که اندیشمندان با دغدغه دینی هدف توسعه را نه در این دنیا بلکه در آخرت قرار داده و برای توسعه هدفی فرامادی و اخروی قائل‌اند.

از سوی دیگر عده‌ای از صاحب‌نظران توسعه، توسعه فردی را مقدم و پیش‌درآمدی بر توسعه جامعه می‌دانند، در حالی‌که بعضی بالعکس معتقدند که این جامعه توسعه‌یافته است که سبب پرورش افراد توسعه‌یافته می‌شود.

حال اگر درصدد باشیم الگو و منظومه‌ای از اجزای فرهنگی توسعه از نگاه اندیشمندان مسلمان یادشده در این تحقیق را براساس جنبه‌های مادی و غیرمادی، از یک سو، و جنبه‌های فردی و جمعی، از سوی دیگر، مورد مهندسی قرار دهیم شاید بتوان به نمودار ذیل دست یافت (نمودار 3).

 

نمودار 3ــ مهندسی اجزای فرهنگی توسعه براساس جنبه‌های مادی ــ غیرمادی و جمعی ــ فردی از نگاه اندیشمندان مسلمان

 

نتیجه:

1ــ کلیه اندیشمندان مسلمان یادشده در این تحقیق هدف نهایی توسعه را نه در این دنیا بلکه در آخرت قرار داده‌اند و اندیشه‌ورزی آن‌ها درباره توسعه با محوریت آخرت انجام شده است.

2ــ اندیشمندان مسلمان به همه ابعاد توسعه، اعم از توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، توجه لازم را داشته‌اند.

3ــ در مورد تاثیر عوامل درونی و بیرونی در دستیابی کشورهای اسلامی به توسعه باید چنین گفت که توجه ویژه اکثر اندیشمندان مسلمان به استقلال در بعد توسعه سیاسی نشان‌دهنده آن است که رهایی از سلطه کشورهای استعماری حاکم بر کشورهای اسلامی، به عنوان عامل بیرونی مهم در دستیابی این کشورها به توسعه، از دغدغه‌های مهم اکثر این اندیشمندان بوده است.

4ــ تأکید بر بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان از طریق ارتقای آگاهی و احیای تفکر دینی نشان‌دهنده توجه آن‌ها به تاثیر توده مردم مسلمان و اهمیت بیداری آن‌ها به عنوان رکنی اساسی در دستیابی به توسعه می‌باشد. از سوی دیگر رخداد این بیداری اسلامی در کلیه کشورهای مسلمان‌نشین عامل مهمی در برقراری وحدت و همدلی در بین این کشورها و افزایش توان آن‌ها برای دستیابی به توسعه خواهد بود.

5ــ مقوله آزادی نیز که در بخش توسعه سیاسی نسبت به سایر مقوله‌‌ها از تأکید بیشتری برخوردار است نشان‌ از آن دارد که اندیشمندان مسلمان همواره به بازدارندگی استبداد در کشورهای اسلامی به عنوان عاملی درونی برای دستیابی به توسعه توجه داشته و تأکید ورزیده‌اند. بنابراین ملاحظه می‌شود که از نگاه اندیشمندان مسلمان شیوه حکومت و اداره کشور به عنوان عامل درونی و نوع تعامل و تأثیرگذاری کشورهای خارجی به عنوان عامل بیرونی هر دو در دستیابی کشورهای اسلامی به توسعه تاثیر اساسی دارند.

6ــ در بُعد توسعه اجتماعی عدالت اجتماعی بیش از سایر عامل‌‌ها مورد توجه اندیشمندان مسلمان قرار گرفته است. این امر نشان از آن دارد که توزیع عادلانه امکانات و فرصت‌های حاصل از پیشرفت و توسعه کشور از نگاه اندیشمندان در بین توده مردم یکی از عامل‌‌های مهم دستیابی به توسعه واقعی به شمار می‌رود و تحقق عدالت اجتماعی در توزیع برون‌دادهای توسعه در فقرزدایی در جوامع اسلامی نقش مهمی خواهد داشت.

7ــ در بعد توسعه اجتماعی، توجه به ترویج فرهنگ کار و کوشش توسط اندیشمندان مسلمان و مطرح شدن کار به مثابه ارزش بیانگر آن است که این اندیشمندان کم‌کاری و بی‌توجهی به تلاش و کوشش در این دنیا را از سوی پاره‌ای از مسلمانان تعلیم فرهنگی اشتباهی می‌دانند. آنان بر کار هر چه بیشتر در این دنیا به عنوان تعلیمی دینی در اسلام بسیار تأکید کرده‌اند.

8ــ در بُعد توسعه اقتصادی اندیشمندان یاد شده بیشتر بر روی تولید بیشتر و صرفه‌جویی در مصرف تأکید کرده‌اند. مروری بر اجزای فرهنگی توسعه اقتصادی نشان می‌دهد که اندیشمندان مسلمان هرگز به ابعاد دنیوی و رفاه مادی بی‌توجه نبوده و بر تولید و آبادانی در این دنیا و بهره‌جویی از طبیعت تأکید کرده، ولی همواره برای فعالیت‌های مادی جهت و هدف معنوی را در نظر داشته و همواره رفاه مادی را در پناه معنویت خواستار بوده‌اند.

9ــ تأکید بر نواندیشی دینی از سوی این اندیشمندان نشان می‌دهد که تحجّر و سنت‌گرایی افراطی در جوامع اسلامی و بازتولید نکردن آموزه‌های دینی مطابق شرایط امروزی همواره در نظر این اندیشمندان مانع مهمی در راه دستیابی به توسعه قلمداد شده است. تولید علم همراه تأکید بر ایمان، از یک‌سو، و همراه دانستن تربیت با آموزش، از سوی دیگر، نشانه آن است که همواره این اندیشمندان درصدد بوده‌اند برای آموزش و علم اهداف و جهت معنوی قائل شوند تا علم و آموزش تعلیم داده شده تضمین‌کننده توسعه با محوریت آخرت باشد.

در مجموع می‌توان چنین گفت که مهم‌‌ترین اجزای فرهنگی لازم برای دستیابی به توسعه مطلوب از نگاه اندیشمندان مسلمان دارای چند ویژگی اساسی است: حکومت‌های جوامع اسلامی باید همواره در حوزه بیرونی درصدد باشند استقلال کشور و وحدت بین کشورهای مسلمان‌نشین را، در سایه بیداری اسلامی حفظ کنند و در حوزه درونی با پرهیز از استبداد، تضمین‌کننده آزادی‌های مشروع در جوامع اسلامی باشند. از سوی دیگر نظام اجتماعی و وجدان جمعی باید به سمت ایجاد بستر تحقق عدالت اجتماعی، تقویت هویت و ترویج فرهنگ کار به مثابه ارزش اجتماعی باشد. نظام آموزشی کشورهای اسلامی در عرصه تفکر و اندیشه‌ورزی باید بر نواندیشی دینی در مراکز آموزشی علوم دینی و اسلامی (حوزه‌های علمیه)، از یک‌سو، و بر تولید علم در مراکز دانشگاهی، از دیگر سو، تأکید داشته باشد. هر چند تربیت و آموزش عمومی به عنوان عامل مؤثر در تربیت توده مردم، که نقش مهمی در تحقق عملی توسعه دارند، دارای ارزش شایان توجهی می‌باشد. به علاوه هرگونه نواندیشی دینی و تولید علمی و آموزش عمومی باید در بستری از ایمان تحقق یابد.

اندیشمندان مسلمان بر ابعاد غیرمادی توسعه بیشتر از صاحب‌نظران علوم توسعه تأکید ورزیده، هر چند به ابعاد مادی توسعه هم بی‌توجه نبوده‌اند. از سوی دیگر اندیشمندان مسلمان بر ابعاد جمعی توسعه نیز بیشتر از ابعاد فردی آن تأکید کرده‌اند. بنابراین می‌توان نتیجه‌گیری کرد که دیدگاه اکثر اندیشمندان مسلمان یاد شده در این مقاله درباره توسعه بیشتر جمع‌گرا و غیرمادی بوده است تا فردگرایانه و مادی. حتی جمع‌گرایی به گونه‌ای بوده که از محدوده مرزهای کشورهای اسلامی فراتر رفته و با طرح موضوع بیداری اسلامی و وحدت مسلمانان سرنوشت همه آن‌ها را به هم گره زده است. در بعد فردی تأکید این اندیشمندان بر انسان‌سازی، که از سوی اکثر قریب به اتفاق آنان مطرح گردیده، نشان آن است که در نگاه این اندیشمندان، انسان در کانون توسعه قرار دارد و توسعه باید به انسان‌سازی منجر شود و در این انسان‌سازی، تهذیب انسان و بازیابی ایمان اهمیت ویژه‌ای دارد.

 


 

 

فهرست منابع

1ــ العسل، ابراهیم. توسعه در اسلام، ترجمه دکتر عباس عرب، مشهد، آستان قدس رضوی، 1378.

2ــ مجموعه مقالات رویارویی فرهنگی ایران و غرب در دوره معاصر، تهران، سروش، 1375.

3ــ اقبال لاهوری، محمد. دیوان اشعار، تهران، بیستون، 1380.

4ــ آوینی، سیدمرتضی. توسعه و مبانی تمدن غرب، تهران، ساقی، 1377.

5ــ آل احمد، جلال. غربزدگی، تهران، فردوس، 1372.

6ــ ازکیا، مصطفی. جامعه شناسی توسعه، تهران، کلمه، 1377.

7ــ تودارو، مایکل. توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمه غلامعلی فرجادی، تهران، پژوهش و برنامه‌ریزی توسعه.

8ــ حکیمی، محمدرضا. الحیاه، ترجمه احمد آرام،‌ تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378.

9ــ خلیلیان، محمدجمال. اسلام و توسعه، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، 1381.

10ــ خمینی، روح‌الله، صحیفه نور (مجموعه سخنرانی‌ها و مقالات)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).

11ــ دوپویی، گزاویه. فرهنگ و توسعه، ترجمه فاطمه فراهانی و عبدالمجید زرین‌قلم، تهران، کمیسیون ملی یونسکو در ایران، 1374.

12ــ رجایی، فرهنگ. اندیشه سیاسی معاصر در جهان عرب، تهران، مرکز مطالعات خاورمیانه، 1381.

13ــ روکس برو،  یان. جامعه شناسی توسعه، ترجمه مصطفی ازکیا، تهران، نشر توسعه، 1370.

14ــ سریع‏القلم، محمود. عقلانیت و آینده توسعه‏ یافتگی ایران، تهران، مرکز مطالعات و استراتژک خاورمیانه، 1380.

15ــ سریع‏القلم، محمود. توسعه جهان سوم و نظام بین‏الملل، تهران، سفیر، 1375.

16ــ سیف‏زاده، سیدحسین. نوسازی و دگرگونی سیاسی، تهران، سمت، 1381.

17ــ شاکری، سیدرضا. اندیشه سیاسی شریعتی، تهران، جهاد دانشگاهی، 1382.

18ــ شریعتی، علی. مجموعه آثار ، تهران

19ــ عالم، عبدالرحمن. گرایشهای سیاسی در جهان عرب، ترجمه مجید خدوری، تهران، دفتر مطالعات بین‏المللی، 1374.

20ــ عزتی، مرتضی. «توسعه و توسعه یافتگی از دیدگاه امام خمینی(ره)» مجموعه مقالات نخستین همایش اسلام و توسعه، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، 1376.

21ــ عنایت، حمید. سیری در اندیشه سیاسی عرب، تهران، بی‏نا، 1363.

22ــ لوین، ز.ا. اندیشه‏ها و جنبش‏های نوین سیاسی اجتماعی در جهان عرب، ترجمه یوسف عزیزی بنی طرف، تهران، علمی وفرهنگی، 1378.

23ــ مطهری، مرتضی. نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، تهران، صدرا ، 1379.

24ــ مطهری، مرتضی، پانزده گفتار، تهران، صدرا، 1380.

25ــ موثقی، سید احمد. جنبشهای اسلامی معاصر، تهران، سمت، 1374.

26ــ موسایی، میثم. دین و فرهنگ توسعه، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1374.

27ــ یونسکو، بعد فرهنگی توسعه: به سوی رهیافتی علمی، ترجمه صلاح الدین محلاتی، تهران، یونسکو، 1378.

 

 

تبلیغات