نقشه راه
آرشیو
چکیده
چشم انداز، بحثی نسبتاً نو در عرصه حل مسائل جوامع انسانی است که بی تردید نمی تواند به صورت کامل با الگوهای سابق تطابق داشته باشد. نکته مهم در این بحث، اصلاح و ارتقای نگرش و بینش و سپس روش فردی، گروهی، ملی و جهانی در خصوص مواجهه با بحران ها و چالش هاست. با بهره مندی کشور از سند چشم انداز بیست ساله، این پرسش مطرح می شود که جایگاه فرهنگ در عینیت بخشی به اهداف سند چگونه است؟ با توجه به ماهیت بحث چشم انداز، فرهنگ جایگاهی محوری دارد و لذا طرح مهندسی فرهنگی، ضرورتی حیاتی و مقدمه ای اجتناب ناپذیر در هموارسازی مسیر تحقق اهداف سند چشم انداز بیست ساله است.متن
چشمانداز، آینده مطلوب و ممکن را ترسیم میکند. جوامع و سازمانها آینده را در قالب اهداف یا آرمان تعیین میکنند. هدفگذاری، تعیین وضعیت مطلوبی است که نقص و ضعفهای وضعیت کنونی در آن وجود ندارد و دارای قوتهای بیشتری است. برنامهریزی و تصمیمگیری برای انجام دادن فعالیتهایی به منظور رسیدن به اهداف موردنظر و در حقیقت برای آینده است.
اهداف و آینده را میتوان در چهار وضعیت منظور نمود: مطلوب ــ مطلوب، مطلوب ــ ممکن، ممکن ــ مطلوب، ممکن ــ ممکن.
آینده مطلوب ــ مطلوب همان آرمان است که قید شرایط و مقتضیات در آن لحاظ نمیشود. زمان تحقق آن هم مشخص نیست. تغییر و تحولات گسترده و فراوانی باید روی دهد تا آینده مطلوب ــ مطلوب محقق شود. مدینههای فاضله همان آینده مطلوب ــ مطلوب است. چنین آیندههایی براساس مبانی و اصول اعتقادی، جهانبینیها و ایدئولوژیهای مختلف، متفاوتاند.
آینده مطلوب ــ ممکن و آینده ممکن ــ مطلوب هر دو هم بر آرمانها و هم بر شرایط، مقتضیات و زمان و مکان استوارند. آینده مطلوب ــ ممکن، آیندهای است که با نگاه به آرمانها و توجه به ظرف زمان و مکان ترسیم شده است و براساس آنها نیز باید ساخته شود. به عبارت دیگر محیط، شرایط و مقتضیات باید تغییر و تحول یابند تا چنین آیندهای محقق گردد. ولی آینده ممکن ــ مطلوب حاصل فرایند مدیریت راهبردی میباشد و هدف در آن دور و پیشبینیشدنی است.[1]
جوامع پویا و سازمانهای تحولگرا، با فرهنگ سازمانی آیندهساز، اهداف و آینده مطلوب ــ ممکن برای خود را به صورت چشمانداز ترسیم مینمایند.[2] بنابراین چشمانداز آینده مطلوب ــ ممکن است، در حالی که آینده ممکن ــ مطلوب، بیشتر بر شرایط و مقتضیات و پیشبینی تغییر این شرایط و مقتضیات تاکید مینماید و با استراتژیکاوشی به دنبال آن است که از فرصتهای محیط بهره گیرد و از تهدیدات آن پرهیز نماید. جوامع و سازمانهای ریسکناپذیر، آیندهگرا و انعطافپذیر در تعامل با محیط متغیر، اهداف بلندمدت ممکن ــ مطلوب را با محافظهکاری منظور میکنند.[3]
جوامع و سازمانهایی که آینده ممکن ــ ممکن را پی میگیرند به وضعیت موجود راضیاند و حالگرا میباشند. اینگونه جوامع و سازمانها، امکان استمرار حیات برایشان متصور نیست.
چشمانداز ــ نقشه هدف
چشمانداز آیندهای است بین دو وضعیت مطلوب ــ مطلوب و ممکن ــ ممکن؛ آیندهای است مطلوب ــ ممکن که در قالب گزارههایی خردمندانه درباره آینده بیان میشود و باید بصیرتبخش و انگیزهساز باشد. بصیرتبخشی چشمانداز به آحاد افراد جامعه این توان را میدهد که کلان بیندیشند و خرد عمل کنند.
چشمانداز باید به گونهای ترسیم شده باشد که مدیران و افراد جامعه فاصله دو وضعیت امروز و آینده را به خوبی دریابند و این فاصله برای آنها محسوس و ملموس باشد تا شوق رسیدن به وضعیت مطلوب آینده به طور کامل همه حوزههای اجتماعی را در بر گیرد.
چشمانداز هر سازمان و کشوری وضعیت نو و دگرگونهای است که در امتداد وضعیت امروز است، ولی گسترشیافته وضعیت امروز نیست؛ جامعهای است که از دل جامعه کنونی زاده میشود و رشد مییابد، ولی دیگر این جامعه نیست. مولودی است که اگر هم نشانههایی از والدین خود دارد، دارای نشاط، پویایی، قوتها و ویژگیهای دیگری است که امروز فقط به تصور میتواند درآید.
بنابراین چشمانداز یک هدف بلندمدت نیست که مبتنی بر شرایط و مقتضیات موجود و پیشبینیپذیر در آینده تعیینشده باشد، بلکه گرچه از جنس هدف است، آرمانی است که در چارچوب و با توجه به محدودیتها و شرایط و مقتضیات امروز و آینده، و در قالب ویژگیهای هدف، نازل میگردد و تعریف و ترسیم میشود.[4]
چشمانداز بیستساله کشور، نقشهای کلی از آیندهای است که باید در زمان مشخص و در مکان معین ساخته شود. این نقشه، نقشه هدف است. نقشه راه با مهندسی فرهنگی کشور باید ترسیم شود. برای رسیدن به چشمانداز باید راه، مسیر، ابزار و امکانات مناسب وجود داشته باشد و همه توان مادی و غیرمادی جامعه به صورت هماهنگ و همجهت به سمت چشمانداز به کار رود تا این آینده ساخته شود.
چنین مهمی در گرو مهندسی فرهنگی کشور است. باید همه سازمانها، نظامها و سازوکارها بازبینی شوند و تحول و تغییر یابند، جهتها اصلاح شود و منابع و امکانات سامان پذیرند تا راه رسیدن به چشمانداز هموار گردد.
پس از قانون اساسی به عنوان یک سند، که آرمانها، کارکردها و ساختارهای کلان کشور را مشخص میکند، دومین سند مصوب کشور که جایگاهی نزدیک به قانون اساسی باید داشته باشد و تعبیر و تفسیر بخشی از قانون اساسی است، سند چشمانداز میباشد.
بنابراین مصوباتی که نقشه هدف را مشخص مینمایند میتوان سند تلقی نمود. اهداف یک سازمان و یک کشور و به خصوص اهداف بلندمدت را، که به عنوان چشمانداز مطرح میشود و ریشه در آرمانها و فلسفه وجودی آن سازمان و کشور دارد، نمیتوان در دورههای زمانی محدود محقق ساخت. مگر آنکه فلسفه وجودی، آرمانها و مبانی و اصول دچار تغییر شوند.
چشمانداز بیستساله کشور، مبیّن فلسفه وجودی جمهوری اسلامی ایران و پیامی از آرمان «استقلال و آزادی» است که شعار اصلی مردم کشور در جریان انقلاب اسلامی بوده است.[5]
قانون اساسی سند بالادستی سند چشمانداز میباشد. سندهای پاییندستی آن سندهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی خواهد بود.
در سند اقتصادی به عنوان نقشه هدف اقتصادی کشور لازم است مشخص گردد: 1ــ جایگاه اول اقتصادی در سطح منطقه معادل چه میزان رشد اقتصادی است؛ 2ــ در هر برنامه پنجساله چه میزان رشد اقتصادی باید حاصل شود تا کشور را به جایگاه اول اقتصادی در سطح منطقه برساند؛ 3ــ میزان رشد اقتصادی در هر یک از حوزههای کشاورزی، صنعتی، بازرگانی، نفت و انرژی و نظایر آن در افق چشمانداز و در پایان هر یک از برنامههای پنجساله چه میزان باید باشد؛ 4ــ سهم بخش خصوصی، بخش تعاون، بخش دولتی در تامین رشد اقتصادی در افق چشمانداز و در پایان هر یک از برنامههای پنجساله چه میزان باید باشد؛ 5ــ سهم رشد اقتصادی هر یک از مناطق جغرافیایی کشور (استانها) در افق چشمانداز و در هر یک از برنامههای پنجساله چه میزان باید باشد؟
سوالات فوق و سوالاتی نظیر آن باید در سند پاییندست اقتصادی کشور پاسخ داده شود.
در سند اجتماعی کشور و در خصوص توسعه مقدمه تولید علم و فناوری لازم است مشخص گردد: 1ــ چه میزان و چه نوع علم و فناوری باید در افق چشمانداز در کشور تولید شود که جایگاه اول علمی و فنآوری در سطح منطقه به دست آید؛ 2ــ چه میزان، چه نوع علم و فناوری باید در پایان هر برنامه پنجساله کشور تولید شود؛ 3ــ سهم هر یک از مناطق کشور در تولید علم و فناوری در افق چشمانداز و در پایان هر برنامه پنجساله به میزان و چه نوع علم و فناوری باید باشد؛ 4ــ سهم هر یک از دانشگاهها و مراکز تولید علم و فناوری یا سهم هر یک از مجموعههای دانشگاهی و حوزوی در افق چشمانداز و در پایان هر برنامه پنجساله چه میزان و چه نوع علم و فناوری باید باشد.
پاسخ سوالات فوق و سوالاتی نظیر آن باید در سند پاییندست اجتماعی کشور لحاظ شود.
از آنجا که در دو بعد فرهنگی و سیاسی موارد برشمردهشده در چشمانداز بیشتر جنبه آرمانی دارند تا هدفی و کمیّتپذیر نشدهاند و قید زمان و مقدار نخوردهاند، تهیه سندهای پاییندستی به مشخص شدن متغیرهای واسط نیازمند است.
فرضا در صورتی که بخواهیم سند فرهنگی کشور تهیه شود، شاید بتوان به سه مقوله «عاری از فساد» و «سرمایه انسانی» و «سرمایه اجتماعی» توجه کرد. درخصوص مورد نخست در سند چشمانداز به صراحت اشاره شده است که باید در افق بیستساله به جامعهای عاری از فساد برسیم.
جامعهای عاری از فساد به معنای وجود نرخ سلامت معادل ده میباشد، در حالی که امروز نرخ سلامت جامعه را سازمان شفافیت بینالمللی حدود سه اعلام میکند.
به دو مقوله «سرمایه انسانی» و «سرمایه اجتماعی» به صورت صریح در سند چشمانداز اشارهای نشده، ولی موارد متعددی که به آنها اشاره شده است را میتوان در این دو مقوله بیان کرد.
بنابراین در سند فرهنگی کشور باید مشخص شود: 1ــ میزان نرخ سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی در افق چشمانداز چه میزان باید باشد. نرخ سلامت اداری و یا عاری از فساد بودن مشخص شده است؛ 2ــ نرخ سلامت اداری و سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی در پایان هر برنامه پنجساله چه میزان باید باشد؛ 3ــ نرخ سلامت اداری و سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی در هر استان و در هر یک از قوا در افق چشمانداز و در پایان هر برنامه پنجساله چه میزان باید باشد.[6]
درخصوص سایر بخشهای چشمانداز نیز لازم است سندهای پاییندستی تهیه شود تا بتوان براساس آنها برنامههای پنجساله تنظیم نمود و فعالیتهای لازم را برای اجرای آنها در سراسر کشور سامان داد.[7]
مهندسی فرهنگی کشور ــ نقشه راه
ترسیم نقشه هدف ــ هدفگذاری ــ به بررسیها و مطالعات خاص و طی کردن فرایند معین و بهرهگیری از شاخصها و روشهای معین نیازمند است.
فلسفه وجودی یک کشور و حکومت، قوای سهگانه، دستگاهها، سازمانهای متعدد و مختلف، شرکتها، بنیادها، بنگاهها و ... این است که به هدف ترسیمشده و چشمانداز مورد انتظار، که خواسته و نیاز انسانهای جامعه برای رسیدن به آرامش، آسایش و انسانیت انسان است، دست یابند.
افراد یک جامعه و منابع و امکانات طبیعی و فیزیکی یک کشور در واحدهای اجتماعی به صورت سازمانهای بزرگ و کوچک و در انواع مختلف تقسیم میشوند. هر مجموعهای از سازمانها در مجموعه بزرگتری مجتمع میشوند و در نهایت قوای سهگانه کشور و مجموعههای سازمانی بزرگ پدید میآیند.
راه رسیدن به چشمانداز و اهداف بلندمدت و کوتاهمدت، فعالیت و تلاش همین مجموعهسازمانهای موجود یک کشور میباشد. اگر این مجموعهسازمانها آن فعالیت و تلاشی که برای رسیدن به چشمانداز لازم است انجام دهند چشمانداز محقق خواهد شد و لاغیر.[8]
نقشه مهندسی فرهنگی کشور که نقشه راه را نشان میدهد باید مشخص سازد که چه ساختارهایی (سازمان، موسسه، دانشگاه، مرکز علمی، بنیاد، نیروی مسلح، شرکت، بنگاه و...) با چه وظایف و مسئولیتهایی باید وجود داشته باشند و این ساختارها نیز خود چگونه مهندسی شده باشند تا بتوانند وظایف محولشده را انجام دهند و در نهایت محصول و مصنوع مورد نیاز جامعه را عرضه کنند.[9]
بدیهی است نقشه راه، سند تلقی نمیشود. این نقشه به صورت مستمر باید در حال مهندسی مجدد و اصلاح و تکمیل قرار گیرد.
از نقشه راه میتوان به عنوان نقشه عملیات هم نام برد. در این نقشه باید همه سازمانهای دولتی و خصوصی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، ردههای عالی، میانی و عملیاتی، نظامهای پشتیبانی عمومی و پشتیبانی تخصصی و نظام ماموریتی در یک کل منسجم در نظر گرفته شوند، تعامل آنها به خوبی برقرار، و جهتگیری همه آنها به سمت چشمانداز و هدف باشد.
از آنجا که اهداف اصلی کشور و مقولات اصلی چشمانداز، فرهنگی است و این نظام و کشور ساخته فرهنگ و ارزشهای اسلامیاند و فلسفه وجودی ایشان هم این است که فرهنگ و ارزشهای اسلامی را بسازند (فرهنگ میسازد و ساخته میشود)، بنابراین برای اینکه نقشه راه ترسیم شود و ساختارهای موجود کشور به نظم، انسجام و جهتگیری به سمت اهداف فرهنگی یابند، لازم است نظام کارکردها را در حوزههای پژوهش، تعیین و تبیین و ترویج مشخص نمود. زمانی که کارکردها به صورت سیستمی در تعامل با آن قرار گیرند، و وقتی این کارکردها به ساختارها تخصیص یابند، آنگاه مهندسی فرهنگی کشور انجام شده است.
مدیریت فرهنگی سازمانها، اعم از سازمانهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، عبارت است از پیمودن این راه و اجرا کردن این نقشه و رساندن کشور به چشمانداز، که به بحث جداگانهای نیازمند است.[10]
پینوشتها
* عضو هیات علمی دانشگاه امامحسین(ع).
[1]ــ محمد ازگلی، رهبری استراتژیک چشمانداز، تهران، دانشگاه امامحسین(ع)، 1383، ص37
[2]ــ اصغر زمردیان، مدیریت تحول، تهران، سازمان مدیریت صنعتی، 1373، ص96
[3]ــ دیوید فردآر، ترجمه علی پارسانیا و سیدمحمد اعرابی، دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران، 1379، ص25
[4]ــ دفتر برنامهریزی و مدیریت اقتصاد کلان، سازمان مدیریت و برنامهریزی، مبانی نظری و مستندات برنامه چهارم توسعه، 1383، ص21
[5]ــ محسن رضایی، چشمانداز ایران فردا، اندیکا، 1384، ص5
[6]ــ احمد فیروزآبادی، بررسی سرمایه اجتماعی در ایران، دبیر جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی (منتشر نشده)، 1384، ص28
[7]ــ مهدی ناظمی، هدفگذاری در مدیریت راهبردی کشور، دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی (منتشر نشده)، 1386، ص5
[8]ــ بال هرسی و کنت بلانچارد، مدیریت، رفتار سازمانی، ترجمه علاقهبند، تهران، امیرکبیر، 1380، ص14
[9]ــ مهدی ناظمی، مهندسی فرهنگی کشور، دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی (منتشر نشده)، 1385
[10]ــ مقام معظم رهبری، 1381