نویسندگان: فاطمه کریم پور
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

انقلاب اسلامی نقطه آغاز خیزش تفکر اسلامی است. درحالی که قرن بیستم با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز دوره جدیدی از احیای مجدد اسلام را نوید داد. این تجدید حیات اسلامی به اشکال گوناگون نمود یافته است، اما از منظر بسیاری از دلسوزان، اندیشمندان و رهبران سیاسی و فکری جهان اسلام، استراتژیک ترین و ماندگارترین شیوه ای که می تواند عزت و ابهت مسلمانان را متجلی سازد همانا تمسک به اصل وحدت و انسجام کشورهای اسلامی می باشد و بنا به همین ضرورت نیز مقام معظم رهبری سال 1386 را اتحاد ملی و انسجام اسلامی نام گذاری نمودند. در این مقاله دیدگاه های مقام معظم رهبری در تحقق اتحاد ملی، شامل عوامل بسترساز و آسیب ها و تهدیدهایی که متوجه آن می باشد، بیان گردیده است.

متن

 

در بحث از مفهوم «وحدت»، توجه به دو مفهوم «کثرت» و «اختلاف» نیز ضروری به نظر می‌رسد. برخلاف آنچه در بدو امر به نظر می‌رسد، به‌ویژه در مباحث اجتماعی، آنچه در تقابل با مفهوم وحدت قرار دارد و ناسازگار با آن می‌نماید، مقوله اختلاف است نه مقوله کثرت. همان‌گونه که می‌بینیم، پدیده‌ای به عظمت جهان هستی، به‌رغم کثرت فراوان، از وحدت عمومی برخوردار است و در حرکت تکاملی آن، میان اجزای متکثرش اختلافی وجود ندارد. آنچه رکود و اختلال در ساختار وجودی پدیده‌ای را باعث می‌گردد، اختلاف است. به همین علت است که وحدت، مهم‌ترین رکن حیات و بقای هر پدیده می‌باشد. این مهم در جامعه و زندگی اجتماعی، که انسان و اراده و علایق و سلایق او و تضارب این اراده‌ها و علایق و سلایق باعث واگرایی‌ها و اختلافات می‌شوند، اهمیت بیشتری دارد. به بیان دیگر، در جامعه نیز آنچه عامل استمرار حیات و تکامل می‌باشد، اتحاد است و در برابر، آنچه انحطاط و عقب‌ماندگی از کاروان تمدن را باعث می‌شود، اختلاف است. مصادیق این اصل در زندگی بشر آن‌چنان بدیهی و آشکار است که بی‌نیاز از بیان است. هیچ حرکت و تحول مثبت اجتماعی بدون اتحاد قشرهای متعدد جامعه رخ نداده است و نمی‌دهد. برای نمونه، رخداد عظیم و دوران‌سازی چون انقلاب اسلامی ایران بدون اتحاد ملّی، ممکن‌ نبود و حضرت امام‌خمینی(ره)، رهبر انقلاب، همواره وحدت را رمز پیروزی اعلام می‌کرد. اکنون ازآنجاکه برای ادامه حرکت تکاملی جامعه ایران، همچنان وحدت، رمز پیروزی است و به همین علت، حفظ و تحکیم آن، امری حیاتی تلقی می‌گردد، در این مقاله کوشش شده است تا ضرورت و اهداف و عوامل تحکیم و تهدید این مقوله با تکیه بر سخنان مقام معظم رهبری به اختصار بیان شود.

 

تعاریف و اصطلاحات

اتحاد در لغت به معنی «یگانه شدن، یکتایی و یگانگی» است و ملّی از نظر لغوی منسوب به ملّت می‌باشد و آنچه در ید و اختیار ملت است و گاهی در زبان فارسی دولتی را به سبب وابستگی دولت به ملّت، ملّی می‌گویند. از این‌رو این کلمه در همه‌جا معادل ناسیونال به کار نمی‌رود.

از نظر اصطلاحی وحدت در مفهومی کلی عبارت است از: اتحاد گروه‌های مردمی که بنا بر مصالح اجتماعی و شخصی یا گروهی و حزبی به صورت جماعت یا دسته‌های مختلف گرد هم می‌آیند و از هر گونه کشمکش و درگیری دورند و به مصالح می‌اندیشند.

مقام معظم رهبری در تعریفی که از واژه وحدت ارائه نمودند چنین بیان داشته‌اند که «منظور ما از وحدت چیست؟ یعنی همه مردم یک جور فکر کنند؟ نه. یعنی همه مردم یک جور سلیقه سیاسی داشته باشند؟ نه. یعنی همه مردم یک چیز را، یک شخص را، یک شخصیت را، یک جناح را یا یک گروه را بخواهند؟ نه. معنای وحدت این‌ها نیست. وحدت مردم یعنی نبودن تفرقه، نفاق، درگیری و کشمکش، حتی دو جماعتی که از لحاظ اعتقاد دینی هم مثل هم نیستند، می‌توانند کنار هم باشند، می‌توانند دعوا نکنند.»[1]

 

ضرورت، اهداف و فواید وحدت ملّی:

قاعدتاً هر نظام اجتماعی، برای بقا و تداوم حیات اجتماعی خویش، نیازمند آن است که شناخت کاملی از ملّت خویش داشته باشد و دشمن خود را نیز به خوبی بشناسد، تا در مواقع لزوم با بسیج همگانی مردم بتواند تهدیدها را مهار سازد و با آن‌ها مقابله نماید. ازاین‌رو برقراری وحدت و پیوند عمیق میان قشرهای مردم یکی از ضروریات انکارناپذیر جامعه قلمداد می‌گردد که به طور خاص باید مسئولان به آن توجه نمایند.

مقام معظم رهبری در ضرورت این مهم فرمودند: «من بر روی وحدت ملّی تأکید بیشتری دارم، به خاطر اینکه امنیت هم ناشی از وحدت است، اگر وحدت نباشد، امنیت ملّی هم به خطر می‌افتد و ایجاد ناامنی می‌شود.»[2]

اگر مقوله وحدت ملّی را کشورهای جهان اسلام، به صورت مسأله‌ای جدی دنبال کنند و مسلمانان به آثار و فواید آن پی ببرند، بی‌شک می‌توانند به بزرگ‌ترین قطب جهانی تبدیل گردند و تمام ابرقدرت‌ها را تحت فشار و سیطره خود قرار دهند. اگر امروز ما مشاهده می‌کنیم که کشورهای اسلامی وضع اقتصادی نابسامانی دارند، به‌خاطر درک ناصحیح از ضرورت این مهم می‌باشد.

اکنون سخن اینجاست که اگر وحدت ملّی در جامعه برقرار باشد، چه اهداف و فوایدی بر آن مترتب است؟ به طور خلاصه اهداف و فواید وحدت ملّی عبارت‌اند از:

1ــ ایجاد همدلی و مشارکت میان قشرهای مختلف مردم و حضور در عرصه‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و...: در پرتو این مهم است که قشرهای مختلف مردم، دست در دست هم می‌نهند و برای سازندگی کشور خویش گام‌های مؤثری برمی‌دارند.

«وظیفه امروز مردم این است که اولاً، وحدت و صفا و برادری را با همه وجودشان حفظ کنند و... ثانیاً، ملّت ایران گوش به زنگ باشند تا آنجایی که انقلاب و نظام حضور آن‌ها را لازم می‌داند در صحنه حاضر باشند... با حضور آگاهانه و مخلصانه شما، تمام مشکلات ریز و درشت این کشور و ملّت برطرف خواهد شد.»[3]

مقام معظم رهبری حضور مردم در صحنه‌های مختلف اجتماعی ــ که جز به وسیله برقراری وحدت در بین آنان میسر نمی‌شود ــ را راز بزرگ غلبه بر مشکلات معرفی کرده و تأکید فرموده ‌است: در سایه این وحدت است که ما بارها و بارها تودهنی به دشمن زده‌ایم.

2ــ جلوگیری از آسیب‌پذیری جامعه و پیروزی در برابر انواع تهاجمات داخلی و خارجی: وقتی وحدت و همدلی میان تمامی مردم برقرار باشد، مردم آن کشور، براساس پایبندی و التزاماتی که نسبت به میهن، ناموس، رهبر و سرمایه کشورشان دارند، اجازه نمی‌دهند هیچ‌گونه لرزشی در درون خود نسبت به وفاداری به اصول اسلامی به وجود آید و قرص و محکم در برابر همه نوع تهدید، اعم از داخلی یا خارجی، مقاومت می‌نمایند.

«علت اینکه ما ملّت ایران، در ده سال بعد از انقلاب توانستیم در مقابل تهاجم گوناگون دشمن ــ با همه مشکلات آن ــ بایستیم و مقاومت کنیم و ضرر بیشتری متوجه آنان بکنیم، این است که به برکت دین و ایمان و انقلاب و اسلام و آموزش قرآنی و اسلامی شخصیت عظیم‌الشأنی که بیان سخن و کلامش، مفاد و مضمون قرآن و اسلام بود، در میان مردم ما روحیه انقلابی و پارسایی انقلابی و وحدت کلمه بیشتر حکمفرما بود.»[4]

واضح است جامعه‌ای که در آن وحدت و یکدلی حاکم باشد، کمتر آسیب‌پذیر است؛ زیرا در چنین جوامعی به علت استحکام حکومت و حمایت مردم، دشمن امید کمتری برای رخنه در آن دارد و راه‌ها را بر روی خویش مسدود می‌بیند، ازاین‌رو نمی‌تواند جامعه را به آسیب و بحران دچار سازد و اوضاع را متشنج نماید.

3ــ استعمارستیزی و برقراری عدالت اجتماعی: یکی از اهداف اولیه و اساسی معصومین(ع) استعمارستیزی و برقراری عدالت اجتماعی بود. علمای متدیّن و آگاه نظام شکوهمند اسلامی ایران نیز با پیروی از این مسلک، از آن سال که اجرای این رسالت را برعهده گرفتند، در مقابل استعمار با تمام قوا و توان مقابله کردند و درصدد برآمدند تا عدالت اجتماعی را به مفهوم واقعی خویش در جامعه اجرا نمایند.

مردم ایران، برخلاف ادوار گذشته، در دوران انقلاب و پس از آن با دامن زدن به این مسأله، ثابت نموده‌اند که دیگر آن مردم قبل از انقلاب ایران نیستند که تابع استعمار باشند؛ چراکه خداوند در قرآن کریم به صراحت پیروزی مسلمانان را وعده‌ داده و نقشه‌های منافقان را خنثی اعلام کرده است.

«نقطه مثبتی که باز در اینجا باید از نظر دور نماند، این است که ”المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض“ (توبه / 67) یعنی از جنس یکدیگرند. در مورد ”المومنون و المومنات“ می‌فرماید ”بعضهم اولیاء بعض“ (توبه / 71)، یعنی پیوسته به یکدیگرند. بین منافقون و منافقات، آن صمیمیت و صفا و وحدت هرگز به وجود نخواهد آمد. بالاخره در این جبهه واحد کفر و استکبار، اختلاف و تشتت رأی و تعارض قوا و نیروها با یکدیگر به قدری وجود خواهد داشت که اگر مومنین وقت‌شناس، وجود داشته باشند و بخواهند از فرصت‌ها استفاده کنند، بتوانند، لیکن ظاهر قضیه آن است که اگر خطر واحدی مجموعه قدرت مادی عالم و این امپراتوری خطرناک را تهدید بکند، آن‌ها دستشان با هم است.»[5]

4ــ نزدیک ساختن احزاب و گروه‌های سیاسی کشور به هم برای حل مشکلات جامعه: هر جامعه در درون خود متشکل از احزاب و گروه‌هایی است که به خاطر برخی اهداف خاص تشکیل گردیده است و در سیاست‌های کلان جامعه مداخله می‌نمایند. در کشور ما نیز احزاب و جناح‌های مختلفی وجود دارد که هرکدام براساس مرام و اهداف خاصی به‌وجود آمده‌اند و در حیات سیاسی جامعه فعالیت می‌نمایند.

رهبر معظم انقلاب در دیدار با تنی چند از شخصیت‌ها و سران احزاب و جناح‌های‌ سیاسی کشور، با تأکید بر ضرورت وفاداری به شعارها و مواضع اصولی انقلاب و با تبیین دیدگاه‌های دشمنان داخلی و خارجی، و لزوم شفاف‌گری صریح در مقابل آنان، در جهت عینیت بخشیدن به وحدت ملّی فرمود: «شما باید در جایگاه حقیقی خود محکم بایستید و با در دست گرفتن ابتکار عمل، با دوستان دیگری که در اصول انقلاب و نظام با هم توافق نظر دارید، گردهم آیید و با تکرار اصول مشترک و تأکید بر خط امام، عدم جدایی دین از سیاست و دیگر اصول انقلاب، ضد انقلاب را منزوی و مرزهای خود را با آن‌ها کاملاً مشخص کنید و وحدت ملّی را عینیت بخشید، بنده نیز از شما حمایت خواهم کرد.»[6]

5ــ ارتباط تنگاتنگ دولت و ملّت: ملّت را می‌توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یکدیگر و اساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید می‌آید. درواقع ملّت جزء مهم دولت می‌باشد و یکی از ارکان اساسی و مهم آن است که بی‌وجود ملّت، دولت مفهوم خاص خویش را نخواهد داشت. ازاین‌رو در صورتی که میان ملّت و دولت وحدت همه‌جانبه برقرار باشد، چنین ملّتی هرگز اجازه نخواهند داد دولت در مشکلات و گرفتاری‌ها تنها بماند و به ضعف و انحلال دچار شود. مقام معظم رهبری، در بیاناتشان اتحاد مردم با دولت را وصف‌نشدنی و سرمنشأ تمام پیروزی‌ها دانسته است: «اتصال نظام، دولت، حکومت و مسئولان با مردم، یکی از همان نعمت‌های معجزه‌آسای الهی است. اگر مردم نبودند و این اخلاص‌ها و فداکاری‌های بی‌نظیر نبود، انقلاب هم پیروز نمی‌شد، جنگ هم به پیروزی نمی‌رسید، در مقابل محاصره اقتصادی دشمن هم توان مقاومت باقی نمی‌ماند، والا شما تصور می‌کنید که شیاطین‌ حاضرند یک حکومت و یک پرچم اسلامی را این‌طور برافراشته در عالم تحمل کنند؟ اگر در یک نقطه دنیا صدایی از اسلام بلند می‌شود، ببینید دستگاه‌های تبلیغاتی چه می‌کنند و چطور از غیظ به خود می‌پیچند و نمی‌توانند تحمل کنند! دیدید که در این چند سال، بازوهای شیطانی و دست‌های شیطانی در سراسر عالم در مقابل انقلاب و جمهوری اسلامی چه کردند. آنچه آن‌ها را تا امروز ناکام کرده است که نتوانسته‌اند مقاصد شومشان را عملی کنند، همین پیوند و اتصال ارتباط با مردم و حضور مردم در صحنه است.»[7] بنابراین وحدت مهم‌ترین عامل برقراری پیوند عاطفی عمیق میان ملّت و دولت است که در صورت نبود آن جامعه به تشتت، هرج و مرج و اضمحلال دچار می‌شود.

6ــ اتحاد کلمه و ایجاد دولتی مقتدر: یکی از تفاوت‌های اساسی نظام سیاسی اسلام با مکاتب سیاسی و حقوقی معاصر در مرزبندی موجود میان «ملّت و امت» است. اسلام از آن جهت که دینی جاودانه و جهان‌شمول است و جامعه بشری را مخاطب خویش می‌داند، بدون توجه به مرزهای سرزمینی و تفاوت‌های نژادی، زبانی، ملّی و فرهنگی از میان همه انسان‌ها سربازگیری می‌کند و نام «امت واحده» را بر پیروان خویش می‌نهد.

تشکیل امت واحده و اسلامی فراگیر میسر نیست، مگر در سایه اتحاد کلمه. البته اگر ما اتحاد کلمه داشته باشیم و بر روی آن تأکید کنیم، مسلماً دولت مقتدری خواهیم داشت که در تمام عرصه‌های جهانی جلوه‌گر خواهد شد و در برقراری عدالت اجتماعی گام‌های ارزنده‌ای برخواهد داشت.

«وحدت اسلامی را در بین خودتان، با کمال قوت حفظ کنید. نگذارید همین دشمنان خبیثی که از آن‌ها اسم آوردیم، بتوانند یا طمع کنند که بین شما ملّت اختلاف ایجاد کنند. امید است به فضل الهی، وحدت و یکپارچگی و ایمان و اقتدار شما، دنیای اسلام را هم بیدار کنید... شما تنها ملّتی هستید که قدرتمندانه و با صدای رسا می‌گویید: فلسطین آری، اسلام آری، اسرائیل نه، امریکا نه، استکبار نه، این به برکت اسلام است.»[8]

 

عوامل بسترساز اتحاد ملّی

1ــ عوامل سیاسی:

عوامل سیاسی به دسته‌ای از عوامل اطلاق می‌شود که دولتمردان و کارگزاران نظام در آن‌ها بسیار تأثیرگذارند. در این دسته از عوامل جایگاه حکومت بسیار مهم است. حکومت اسلامی از سه جنبه بررسی‌شدنی است:

الف‌) رهبری و مرجعیت: مرجعیت و رهبری و رابطه این دو عنوان، یکی از مسائل مهم در موضوع ولایت فقیه و حکومت اسلامی در دوره غیبت می‌باشد.

نکته اساسی بحث ما در این مهم، آن است که رهبری چه سهمی در برقراری وحدت دارد؟ رهبر به‌عنوان راهنما و پیشوای مردم که نائب امام معصوم(ع) در عصر غیبت است با ارائه راهبردهای اساسی، جامعه را برای برقراری حکومت همه‌جانبه و جهانشمول آماده می‌سازد و تلاش می‌کند تا حاکمیت دینی را به نحو احسن برقرار نماید. مقام معظم رهبری در این باره فرموده است: «امروز قدرت‌های دنیا اصرار دارند و پول‌ها خرج می‌کنند، برای اینکه بتوانند خط حاکمیت دین را از دنیا پاک کنند. در بخشی از عالم اتفاقی افتاده است، ملّتی قیام کرد و حاکمیت دینی و ارزش‌های دینی را علی‌رغم میل قدرتمندان به‌وجود آورده است.»[9]

در حقیقت برقراری حاکمیت دینی، به رهبری علمای دین و با یاری مردم تحقق می‌یابد. مردم در این صورت نیز دوستدار ولایت‌اند و در پاسخ به ندای او از جان دریغ نمی‌کنند. اما در این میان وظیفه رهبر است تا به شکل‌های مختلف مردم را در صحنه نگاه دارد و در تمام امور از حقوق مردم دفاع نماید.

بنابراین رهبر، به‌عنوان فردی دلسوز در رأس حکومت اسلامی، می‌تواند با استفاده از روش‌های مختلف که در ذیل به چند نمونه آن اشاره شده است در برقراری وحدت ملّی مؤثر باشد: 1ــ با عنایت به فرامین عالیه الهی درصدد باشد احکام خدا را عملی و اجرا نماید؛ 2ــ در برقراری عدالت اجتماعی تلاش نماید و با هرگونه تبعیض و فساد مبارزه کند؛ 3ــ به امور مسلمانان و مستضعفان رسیدگی کند و از تضییع حقوق آنان جلوگیری نماید؛ 4ــ مردم و مسئولان را با وظایف خود آشنا ساخته و با رهنمودهای خود آنان را به همدیگر نزدیک‌تر نماید؛ 5ــ نسبت به حقوق مردم به هیچ وجه اغماض نداشته باشد و... .

نمونه بارز این امر، حادثه کوی دانشگاه تهران در هفدهم تیر سال 1378 می‌باشد که مقام معظم رهبری با تمام وجود در مقابل رسانه‌های گروهی جهان از حقوق مردم دفاع کرد و با صراحت به مخالفان و معاندان داخلی و خارجی فرمود: «من از حق خود می‌گذرم، ولی از حقوق مردم هرگز!» مردم نیز به یمن این ازخودگذشتگی با اتحاد و یکدلی در تمامی نقاط ایران پهناور، در حمایت از رهبری، راهپیمایی و تظاهرات به راه انداختند و دشمن را به عقب‌نشینی واداشتند.

ب‌) قوای سه‌گانه و دستگاه‌های دولتی: از عوامل مؤثر و مهم دیگری که می‌تواند در رکاب رهبری، سهم بسزایی در برقراری وحدت ملّی میان مردم داشته باشد، هماهنگی قوای سه‌گانه در جهت خدمت به مردم است. دستگاه‌های دولتی، به‌ویژه قوه مجریه، که مجری قوانین وضع‌شده از سوی مجلس یا قوه‌ قانونگذار است، باید با به کار گماردن مدیران و کارگزاران لایق هدف اصلی خویش را حل معضلات اجتماعی و گرفتاری‌های مردم بداند و انسجام درونی را حفظ نماید.

«شما چگونه می‌خواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟ مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسائل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیت‌المال هیچ حدی برای خودمان قائل نشدیم. هرچه توانستیم خرج کردیم. مگر اعتماد مردم باقی می‌ماند؟ مگر مردم کورند؟... آقایان! مگر مردم نمی‌بینند که ما چگونه زندگی می‌کنیم؟»[10]

قوه قضائیه نیز در کنار قوه مجریه می‌تواند سهمی بسیار مهم در سلامت و کمال جامعه داشته باشد. همیشه دستگاه قضایی در هر کشوری، جزء مجموعه‌های وزین و عالیقدر و برخوردار از وزانت‌های علمی، اخلاقی و تقوایی هستند که می‌توانند در ایجاد وحدت ملّی ما و برقراری عدالت اجتماعی و احقاق حقوق مستضعفان گام‌های مؤثری بردارند. عملکرد مسئولان قضایی باید به گونه‌ای باشد که مردم به آن اعتماد داشته باشند؛ زیرا در غیر این ‌صورت، اعتماد عمومی مردم از بین می‌رود و باز تفرقه و آشوب به جای وحدت و امنیت کشور را فراخواهد گرفت.

«ما باید کاری کنیم که دستگاه قضایی در کل زندگی مردم و در کل بسیط حیات یک یک افراد این جامعه ــ سطح کشور را عرض نمی‌کنم، سطح کشور که چیز قهری است ــ چنین حالت امیدی داشته باشد؛ یعنی همین‌که کسی مشکلی پیدا کرد، مظلوم واقع شد، یا مورد کمترین اجحافی قرار گرفت، در دل و زبان بگوید که به دستگاه قضایی مراجعه می‌کنیم، تا ظالم سر جای خود بنشیند. باید چنین روحیه‌ای در مردم به‌وجود بیاید.»[11]

مجلس شورای اسلامی نیز به عنوان قوه قانونگذار، که قوانین کشور را تنظیم می‌نمایند، باید با هوشیاری و بصیرت کامل و با اقدامات شایسته و خداپسندانه موجبات رضایت عموم مردم را فراهم سازد و زمینه‌های رخنه دشمنان را به داخل مرزهای ایران و به‌ویژه اسلام مسدود نمایند.

«نمایندگان محترم ملّت در مجلس شورای اسلامی، باید به دقت مراقب باشند که مبادا خدای نخواسته اظهارات آنان، دلسردی و یأس را از تریبون عمومی مجلس، در سطح جامعه پراکنده سازد، بلکه قولاً و عملاً مظهر یکپارچگی ملّت باشند... رمز موفقیت دولت و قوه قضائیه و مقنّنه، در پشتیبانی قاطبه ملّت از آن‌هاست. مجلس شورای اسلامی، نقطه امید نظام و مظهر اقتدار و اختیار ملّت است... .»[12]

ج) مردم: به عنوان مهم‌ترین رکن تشکیل‌دهنده جامعه، یعنی مردم، در صورتی که با دستگاه‌های دولتی و مقام رهبری هماهنگ باشد و انسجام درونی خویش را حفظ نماید، به فضل خدا مسلماً پیروز تمام میدان‌ها خواهد بود.

«جمهوری اسلامی به فضل الهی، به کوری چشم دشمنان و علی‌رغم وسوسه خناسان و اشکال‌تراشی اشکال‌تراشانِ بدپیله بی‌انصاف تا امروز مراحل زیادی را پیش رفته و با قدرت نیز پیش خواهد رفت... . البته اگر مانع‌ها نبود، وضعیت از این خیلی بهتر بود... . اگر اعمال غرض‌های دشمنان شناخته‌شده و نشده نبود، از این حالت خیلی بهتر بود. وحدت مردم محبت میان مردم و مسئولان عشق به راه خدا و راه اسلام و راه آن رهبر عظیم‌الشأن و عالیقدر، آن امام راحل ... مردم را پیش برده و حرکت داده است و این تلاش‌ها با ارزش است.»[13] آری در سایه چنین وحدتی، دولت و دستگاه‌های اجرایی کشور به ملّت، و ملّت به دولت دلگرم می‌شوند و با حفظ اتحاد کلمه و وحدت، در برابر تمام مصائب استقامت می‌کنند و تسلیم ایادی و اجانب نمی‌شوند.

 

2ــ عوامل اجتماعی:

عوامل اجتماعی به آن دسته از اقداماتی اطلاق می‌شود که دولتمردان و کارگزاران به منظور رفاه حال مردم و از بین بردن مشکلات اجتماعی آنان انجام می‌دهند: مانند از بین بردن فقر، بیکاری و... .

عوامل اجتماعی می‌تواند به شیوه‌های مختلف در برقراری وحدت مؤثر باشد. مهم‌ترین این شیوه‌‌ها عبارت‌اند از:

الف‌) تشکیل اتحادیه‌های صنفی، و توجه به مشکلات مردم: «از دوره‌های گذشته تا به امروز، کسبه و اصناف و تجار و کسانی‌که در کار داد و ستد بوده‌اند، اهل عمل به دین و عقیده دینی و اعتقاد به علمای دین و حضور در کنار آن‌ها بوده‌اند،... همین تدیّن و انس کسبه به علما موجب شده است که در هر میدانی که علمای دین حضور داشته‌اند، حضور اصناف و کسبه و اهل بازار در آنجا قطعی باشد. وقتی که علمای اسلام می‌خواستند در دوران مبارزات یک حضور مردمی قاطع را نشان بدهند، دستور می‌دادند که بازارها تعطیل بشود، و بازاریان و کسبه تعطیل می‌کردند؛ یعنی پشت سر علما می‌ایستادند و این تأثیر زیادی داشت... .»[14]

ب) تشکیل هیأت‌های مذهبی و توجه به مسائل معنوی: هیأت‌های مذهبی می‌توانند روح تشنه آدمی را در چشمه‌سار زلال معرفت سیراب کنند و نیازهای معنوی مردم را مرتفع سازند. مداحان و ذاکران اهل بیت(ع) با برگزاری مراسم عزاداری نسبت به گردآوری مردم برای زمانی خاص اقدام می‌نمایند و در مدح و منقبت انبیا و معصومین(ع) مدیحه‌سرایی می‌کنند و درواقع این اقدام آنان تبلوری از «وحدت ملّی» است.

«شما پیوند عاطفی مردم با ائمه(ع) را حفظ کنید... عاطفه مردم ما و پیوندشان با ائمه(ع) و عشق‌شان که در شادی آن‌ها حقیقتاً شاد می‌شوند و در عزای آن‌ها حقیقتاً محزون و غمگین می‌شوند، چیز بسیار مهمی است... .»[15]

نماز جمعه با توجه به اهمیت آن و تأثیر عظیمی که در جلب رحمت الهی با هدایت مسلمانان و حفظ استقامت و وحدت و آگاهی‌های سیاسی و دینی آنان دارد، می‌تواند با بهتر برگزار شدن در سراسر کشور، به عنوان میعادگاه اصلی مردم برای ایجاد وحدت مؤثر باشد.

ج) ایجاد مراکز و کانون‌های تفریحی سالم: تشکیل کانون‌های قرآن، مجامع جهانی اهل بیت(ع)، سازمان‌ها و کنفرانس‌های حمایت از مظلومان، ایجاد مراکز ورزشی، فرهنگی و تفریحی سالم که در آن‌ها به نوعی تبادل افکار و نظریات انجام می‌شود و قشرهای مختلف مردم در آن‌ها جمع می‌شوند، از عوامل مهم و بسترساز اجتماعی وحدت ملّی قلمداد می‌شوند. شکل‌گیری گروه‌های مذهبی و صنف‌های مختلف که به نوعی در آن‌ها دسته‌ای از مردم گردهم می‌آیند و برای نیل به هدفی مشترک گام برمی‌دارند، می‌تواند خود عامل مهمی در شکل‌گیری وحدت ملّی باشد.

 

3) عوامل اقتصادی:

عوامل اقتصادی درواقع به مجموعه‌ای از اقداماتی گفته می‌شود که دولتمردان و مسئولان اجرایی یک کشور برای بهبود مشکلات اقتصادی جامعه انجام می‌دهند.

امروزه یکی از مسائل مهمی که می‌تواند در موفقیت یا رکود اهداف جامعه و دولتمردان آن سهم بسزایی داشته باشد مسائل اقتصادی می‌باشد. در پرتو رسیدگی به این مهم، مردم دغدغه‌ای برای مشکلات معیشتی ندارند و در صورت به وجود آمدن مشکلی به‌خوبی با آن مقابله می‌کنند و انسجام درونی آن‌ها از هم نمی‌پاشد.

«مسئولان فرق نمی‌کند، مسئولان دولتی، مسئولان قوه مقنّنه، قضائیه، یعنی همه کسانی‌که دست‌اندرکار مسائل اداره کشورند باید به آن مسئولیت خودشان بپردازند و وجود خودشان را به آن بدهند... . مهم‌ترین مسأله، مساله اقتصادی است. این طرح (سامان‌دهی اقتصادی) کار بزرگی بود. طرح امیدی در مردم ایجاد می‌کند... .»[16]

دولت و مسئولان اجرایی کشور باید با توزیع عادلانه درآمد، با هرگونه فقر، فساد و تبعیض در جامعه مبارزه کنند و تلاش نمایند تا منابع و درآمدهای حاصله به صورت یکسان، در اختیار قشرهای مختلف مردم قرار گیرد، به‌طوری‌که این توزیع در تمامی نقاط ایران انجام شود و هیچ فرقی بین طبقات شهری، روستایی، عشایری، ثروتمند و فقیر نباشد.

«مباحثی همچون اولویت توسعه سیاسی یا اقتصادی، که مدت‌ها بخش اعظمی از وقت رسانه‌های مختلف را به خود اختصاص داد، اما کارگزاران و مسئولان دولتی باید بدون توجه به این مباحث، به دنبال اصلاح وضع اقتصادی مردم باشند؛ چراکه اگر مردم از مسائل اقتصادی و معیشتی، نارضایتی نداشته باشند، هیچ مسأله‌ای آن‌ها را به معارضه ترغیب و تشویق نمی‌کند. اما اگر مردم مشکلات اقتصادی فراوان داشته باشند، هرقدر هم آزادی باشد، مردم از حکومت برمی‌گردند.»[17]

بنابراین لازم است که مسائل اقتصادی نیز در کنار سایر عوامل دخیل، در ایجاد زمینه‌های مناسب برای تأمین وحدت ملّی مورد توجه جدی مسئولان و مردم قرار گیرد. مسئولان دولتی باید به جای شعار دادن، در تحقق این مهم گام بردارند و درصدد برآیند مشکلات اقتصادی مردم را رفع کنند.

4) عوامل فرهنگی: به آن دسته از اقداماتی اطلاق می‌شود که مسئولان و دولتمردان کشور به منظور بهبود اوضاع فرهنگی کشور انجام می‌دهند و با ایجاد مراکز فرهنگی نظیر مراکز علمی ــ پژوهشی، مدارس، دانشگاه‌ها، مطبوعات و... بسترهای لازم برای تقویت وحدت ملّی را تحقق می‌بخشند.

یکی از مقولات مهمی که امروزه می‌تواند در دگرگونی اوضاع هر جامعه‌ای تأثیر بسزایی داشته باشد مقوله فرهنگ است. هر ملّتی دارای ذخیره‌های فرهنگی است که نسبت به عمق و فراگیری و قدمت آن، باعث قوام ملّی و پیوستگی افراد و نسل‌های یک ملّت با هم و با گذشته خویش می‌شود. این ذخیره‌ها که حاصل رنج و تلاش و فراز و نشیب‌های سالیان ملّت است، گران‌بهاترین سرمایه نزد آن ملّت و دشمن اوست.

درواقع فرهنگ رکن رکین هر جامعه‌ای است که در صورت رشد و شکوفایی آن، می‌توان به استقلال و خودکفایی رسید و دست بیگانگان را از رسوخ در امورات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی کشور قطع کرد.

«با عدم وابستگی فرهنگی است که استقلال یک ملّت تأمین می‌شود... . اگر فرهنگ، اخلاق، عقاید و باورهای دشمنان و بیگانگان در میان ملّتی رواج داشته باشد چنین ملّتی نمی‌تواند علیرغم مستقل بودن در امور سیاسی و اقتصادی ادعای استقلال کند. تنها در صورتی می‌توان یک مجموعه بشری را مستقل دانست که نتواند خود را از سرایت امواج مسموم فرهنگی که توسط بیگانگان ساخته و پرداخته شده است حفظ کند.»[18]

از آنجایی که جامعه ما، جامعه‌ای دینی و مذهبی است، با جوامعی که صرفاً مسائل مادی زندگی مردم در میان آن‌ها اهمیت دارد، تفاوت‌های بسیاری خواهد داشت. در چنین جامعه‌ای در کنار مسائل مادی و معیشتی مردم، هدف‌های معنوی و فرهنگی آنان نیز، که با روح و قلب آنان عجین می‌باشد، برنامه‌ریزی می‌شود.

«سیاست ما مقهور فرهنگ ماست و چهره بیرونی و نمادین انقلاب، یک چهره فرهنگی است. فرهنگ ما ساخته‌شده تاریخ، مکتب و انقلاب ماست. لذا با این ادعای بزرگ، مردم از ما توقعات بسیاری دارند که باید به آن عمل کنیم و از بین بردن نواقص کار را جدی بگیریم.»[19]

با این اوصاف، به طور اختصار می‌توان سهم مسائل فرهنگی را در تحقق وحدت ملّی این‌گونه بیان نمود: 1ــ با توجه به اینکه فرهنگ دربردارنده کلیه، عادات، ملکات، اخلاق و رسوم انسانی است، لذا در صورت توجه و احترام به این مقولات، می‌توان وحدت را در بین قشرهای مختلف که دارای عادات، رسوم و خلقیات متفاوتی هستند، ایجاد نمود؛ 2ــ لازمه استقلال هر کشوری، وابسته نبودن از لحاظ فرهنگی است. طبیعی است، فرهنگ وابسته، زمینه‌ساز نفوذ رسوم و سنن فرهنگی بیگانه به داخل مرزهای یک کشور است و با ورود این رسوم، خواسته یا ناخواسته، مطامع و اهداف کشور مسلط دنبال خواهد شد. اما در صورت وابسته نبودن، نیروهای دلسوز با استفاده از سنن خودی و کارآمد، بسترهای لازم برای ترقی و کمال ملّی را فراهم می‌کنند و به حفظ وحدت و انسجام ملّی کمک می‌نمایند.

3ــ رسانه‌های گروهی و وسایل ارتباط جمعی نظیر صدا و سیما، مطبوعات، مراکز فرهنگی، مدارس، دانشگاه‌ها و سایر عوامل که جزء بنگاه‌های فرهنگی قلمداد می‌شوند و از ابزار مهم فرهنگی به شمار می‌روند، می‌توانند با پرورش نیروهای متعهد و متخصص و تشویق مردم به حضور در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... جامعه سهم بسزایی در ایجاد وحدت و حفظ آرامش جامعه داشته باشند، به گونه‌ای که همه نیروهای فرهنگی و فرهنگ‌سازان این عمل را جزء وظایف اصلی خود قلمداد کنند.

 

5ــ عوامل نظامی:

به مجموعه‌ای از نیروهای انسانی، ابزار و لوازم جنگی، مجهز بودن به فنون نظامی روز و هرگونه وسیله نظامی که بتوان به گونه‌ای به واسطه آن در مقابل مهاجمان ایستادگی نمود، عوامل نظامی می‌گویند. وحدت همه قشرهای ملّت و مسئولان و دولتمردان در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران از سوی امام راحل(ره) رمز پیروزی نام گرفت.

«اگر نیروهای مومن، بسیج و حزب‌اللهی، یعنی همین عامه مردم، همین اکثریت عظیم کشور عزیز ما، همین‌هایی که جنگ را اداره کردند، همین‌هایی که از اول انقلاب تا به حال، با همه حوادث، مقابله کردند، نبودند، و اگر بسیج و نیروهای عظیم حزب‌الله نبود، ما هم در جنگ و هم در مقابل دشمنان گوناگون در این چند سال شکست می‌خوردیم... . این است آن نیروی اصلی این کشور و نظام اسلامی متکی به این نیرو است. اگر مردم یعنی نیروهای مومن و حزب‌اللهی با نظام و دولت باشند، که بحمدالله هستند، هیچ دشمنی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد.»[20]

در زمان جنگ تحمیلی، در سایه برقراری وحدت و اتحادی که از جانب امام(ره) میان انبوه مردم ایجاد شده بود، دسته‌های عظیم مردم گرد هم آمدند و توانستند در مقابل دشمن ایستادگی کنند.

نیروهای مسلح درواقع، به‌عنوان مهم‌ترین و قدرتمندترین بازوی نظام، می‌توانند با استفاده از عوامل زیر در ایجاد و بسترسازی وحدت ملّی مؤثر باشد:

الف) همکاری و همدلی میان نیروهای مسلح و دولت: بدون تردید به وجود آمدن هرگونه تشنج و اختلاف میان نیروهای مسلح، اعم از ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی، نتیجه کارآمد و شایسته‌ای برای کشور ما نخواهد داشت؛ زیرا در پرتو همین تشنجات و اختلافات داخلی، دشمن به راحتی در دل ما نفوذ خواهد کرد و پایه‌های امنیتی کشورمان را متزلزل خواهد ساخت.

«ارتش و سپاه دو سازمان و دو بازوی مسلح در خدمت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی هستند که هر کدام با توجه به وظایف خود باید در جهت برطرف کردن کاستی‌ها و تبدیل ضعف به قدرت، تلاش کنند و درخشندگی‌های هر یک برای دیگری درس و الگو باشد. ارتش و سپاه باید در کنار یکدیگر و در حیطه وظایف مشخصی که بر عهده دارند خود را مجهز و قوی کنند.»[21]

اگرچه نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران از ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی تشکیل شده است و دارای اهداف و آرمان‌های واحدی می‌باشند، اما با توجه به تعدد سازمان‌های موجود، باید این سازمان‌ها در حین ادای وظیفه به طور هماهنگ عمل نمایند تا از ایجاد هرگونه اختلاف و تفرقه جلوگیری به عمل آورند.

ب‌) استقلال و آمادگی نیروهای نظامی در سیاست دفاعی کشور: همان‌طور که می‌دانیم، یکی از انگیزه‌های اساسی قیام شکوهمند انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام‌خمینی(ره) استقلال و حفظ تمامیّت ارضی کشور بود.

استقلال نظامی وقتی است که کشور بدون اتکا به بیگانگان، قدرت دفاع از خود را داشته باشد و نیز بدون وابستگی به قدرت‌های بزرگ از عهده پاسداری از تمامیت ارضی خود برآید.

«ما به نیروی ذاتی و قدرت‌ها و توانایی‌ها و لیاقت‌های خودمان متکی هستیم، باید هم متکی باشیم. اگر به این نیروها، متکی نبودیم، موجودیت این کشور و این ملّت، به شدت مورد تهدید و در خطر بود... . در دنیای امروز که قطبی‌گریِ بسیار شدیدی وجود دارد، قطب قدرت‌ها و قطب وابستگان به قدرت‌ها. فاصله این‌ها هم از لحاظ نیروی نظامی و سیاسی و اقتصادی، یک فاصله ژرف و ناپیمودنی است. با این وصفی که امروز در دنیا هست، قدرت‌هایی که می‌توانند به کسی کمک بدهند... فقط به قیمت وابستگی به کسی کمک می‌دهند ولاغیر.»[22]

به طور خلاصه می‌توان سهم عوامل نظامی را در استمرار و زمینه‌سازی وحدت ملّی این‌گونه بیان نمود: 1ــ نیروهای انسانی مومن و متعهد از ارکان اساسی عوامل نظامی به شمار می‌رود و وحدت و هماهنگی میان آنان مصونیت و حفظ استقلال و تمامیّت ارضی را به دنبال دارد؛ 2ــ همکاری میان عوامل نظامی می‌تواند در جنبه‌های مختلف نظامی، سیاسی و... زمینه‌ساز و بسترساز وحدت ملّی باشد؛ 3ــ تجهیز نیروهای نظامی به سلاح‌های مدرن و علم روز باعث می‌شود بر توان دفاعی آن‌ها افزوده شود که خود وابسته نبودن به قدرت‌های دیگر را به دنبال دارد و این خود زمینه‌ای برای مشارکت عمومی فراهم می‌سازد که ابزار مهم وحدت ملّی است.

 

چالش‌های وحدت ملّی

چالش‌ها درواقع مجموعه‌ای از عواملی هستند که به شکل‌های مختلف قصد دارند چهره نظام اسلامی ما را تخریب کنند و آن را ناکارآمد جلوه دهند و تهدید نمایند. به عبارتی دیگر چالش‌ها مجموعه‌ای از عوامل تهدیدزا و خطرناک هستند که  مخالفان نظام جمهوری اسلامی با برنامه‌ای منظم و هدایت‌شده و با قصد تخریب چهره واقعی نظام اسلامی آن را طراحی می‌کنند. این عومل تهدیدزا را می‌توان در دو بعد درونی و بیرونی بررسی نمود.

 

1ــ چالش‌های درونی:

چالش‌های درونی مجموعه‌ای از عوامل تهدیدزا هستند که افراد داخل نظام یا به عبارتی «غیرخودی‌ها» که از این انقلاب و اسلام سیلی خورده‌اند و منافع شخصی خود را بر منافع ملّی ترجیح می‌دهند، آن‌ها را طراحی، و به سمت براندازی نظام هدایت می‌کنند. این عوامل را می‌توان در چند دسته بررسی نمود که عمده آن‌ها عبارت‌اند از:

الف‌) تضعیف ارزش‌ها و باورهای دینی: مردم ایران با پیروی از دین جامع اسلام ناب محمدی(ص) و حمایت بی‌نظیر از آرمان‌های دینی خود، به جهانیان ثابت نمودند که دین اسلام، آسیب‌پذیر نیست و تا مردم دین‌دار باشند و ارزش‌های دینی را حفظ نمایند، دشمن هیچ کاری نمی‌تواند بکند. اما در این میان دشمن نیز از پای نمی‌نشیند و درصدد است میان مردم تفرقه ایجاد کند.

«امروزه عده زیادی از عناصر وابسته داخلی در رکاب دشمن از هیچ اقدامی برای تضعیف و کم‌رنگ‌نمودن چهره واقعی دین فروگذاری نمی‌کنند، اما غافل از اینکه حیات و صلاح واقعی بشر در قوانین نورانی دین نهفته است و پیامبران و امامان و دین‌داران همگی در سایه اتحاد کلمه به پیروزی واقعی دست یافتند و این چیزی نیست که دین اسلام به آن اهمیت نورزد.»[23]

بنابراین به طور خلاصه می‌توان گفت که با تضعیف ارزش‌ها و باورهای دینی، وحدت ملّی به مخاطره می‌افتد؛ زیرا: 1ــ دین از امور فطری انسان‌هاست و همواره آزادی، استقلال و عزت انسان بر پایه عمل به ارزش‌های الهی است. ازاین‌رو عامل مهمی برای تأمین وحدت ملّی از طریق این سه رکن اساسی، یعنی استقلال، آزادی و عزت انسان می‌باشد. پس تضعیف آن گامی است برای تضعیف وحدت ملّی؛ 2ــ با توجه به اینکه صلاح و حیات سالم و واقعی بشر در قوانین نورانی دین نهفته است و دین‌داری چیزی جز اصلاح‌طلبی نیست، تأمین اصلاح‌طلبی واقعی اسلامی در سایه اتحاد کلمه است. پس با تضعیف دین به راحتی می‌توان اتحاد کلمه را از بین برد؛ 3ــ تاریخ به خوبی نشان‌دهنده این است که دین‌داران واقعی و راهنمایان حقیقی بشر با تمسک به تعالیم عالیه دین و فرامین الهی و در سایه اتحاد کلمه که جزئی از خواسته‌های دینی است به پیروزی‌های مهمی دست یافته‌اند که حاصل آن را امروز به نام جوامع اسلامی و مبارزه با دیکتاتوری و استبداد، تروریسم و... مشاهده می‌کنند، لذا تضعیف دین و باورهای دینی این انسجام و روحیه انسان‌دوستانه را در مبارزه با هرگونه استبداد و... از بین می‌برد.

ب) بی‌اعتمادی مردم و مسئولان نسبت به همدیگر: اگر جامعه درصدد است سلامت و پویایی خویش را حفظ کند، لازمه‌اش این است که دولتمردان نسبت به مردم و بالعکس، اعتماد داشته باشند.

«ذخیره معنوی شما، یکی توکل به خداست، یکی اعتماد به این مردم مومن و صادق و فداکار و علاقه‌مند به مسئولان و علاقه‌مند به اسلام و قدردان نظام جمهوری اسلامی، که هر جا از طرف مسئولان نظام از این مردم کمکی خواسته شد، آنچه در اختیارشان بوده، در اختیار ما قرار دادند و حجت را بر ما تمام کردند.»[24]

یکی از عوامل ماندگاری مردم در کنار مسئولان در برهه‌های مختلف انقلاب، اطمینان به تحقق شعارهای ارزشی است که مورد وفاق هر دو گروه مردم و مسئولان می‌باشد؛ یعنی اینکه حرکت و نوع زندگی مسئولان نماد و جلوه‌ای از عمل به شعارهای ارزشی است.

ج) تفرقه و ایجاد تشنج در میان مسئولان: یکی از آفت‌های مهمی که از درون، جامعه را به‌طور جدی تهدید می‌نماید، تفرقه و اختلاف در میان مسئولان، احزاب و گروه‌‌های سیاسی است. دشمن از دیرباز همواره درصدد است که بتواند با ایجاد تفرقه در میان مسئولان، آن جامعه را از درون متلاشی سازد تا خود حاکم گردد.

«حالا شما ملاحظه کنید، ببینید توطئه‌های دشمن چگونه است. گروه‌هایی هستند که در اساسی‌ترین مسائل فکرشان یکی است، در اعتقاد به اسلام، در اعتقاد به شریعت، در اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی، گاهی در رعایت حتی مستحبات، فکرشان و عقیده‌شان، راهشان حتی عملشان یکی است، اما با تلقین دشمن، این‌ها احساس جدایی و نفرت از هم می‌کنند. در مراکز مربوط به نظام، جلوی هم‌ صف‌آرایی می‌کنند. در بخش‌های مختلف، جلوی هم صف‌آرایی می‌کنند! در میان این مجموعه‌ها هر کدام که نسبت به دیگران سخت‌گیرتر، با اعلام دشمنی صریح، تندکننده‌تر و تیزکننده‌تر آتش اختلاف باشد، این بیشتر در خدمت دشمنان این ملّت و این نظام است، چه بداند و چه نداند.»[25]

د) قومیت‌گرایی و تحریک احساسات قومی در ایران: ایران اسلامی یکی از کشورهای کم‌نظیری است که توانسته است در عین گستردگی مرزها و تعدد اقوام گوناگون از عرب، عجم، ترک، فارس، کرد، لر و... الفت و همدلی را به نحو احسن در میان مردم حفظ نماید.

دشمن یکی از عواملی را که برای براندازی این نظام مؤثر می‌داند، شوراندن قوم‌ها علیه دولت مرکزی یا علیه همدیگر است، بدین طریق که با تحقیر اقوام توسط عده‌ای معاند، آن را به اقوام دیگر یا دولت مرکزی تعمیم می‌دهد یا چنین باوری را به قومیت‌ها القا می‌کند که دولت نسبت به آنان بی‌تفاوت است و سرمایه‌گذاری چندانی بر روی فلان قوم خاص یا در محل استقرار آنان انجام نمی‌دهد و هزاران روش دیگر که هرکدام به سهم خود از عوامل اساسی تضعیف وحدت ملّی است و بر درگیری‌های قومی دامن می‌زند و انسجام ملّی را از بین می‌برد.

«البته همین‌جا من بگویم، سعی بر این است که مسأله قومیت‌ها در ایران عمده بشود. عده‌ای با تحریک احساسات قومی و نفی عامل حقیقی وحدت، یعنی اسلام و دین، دنبال این قضیه هستند. آن ‌کسانی که خیال می‌کنند عامل وحدت کشور، زبان فارسی است، دلبستگی‌شان به زبان فارسی یقیناً به قدر بنده نیست. یکصدم تلاشی هم که بنده برای زبان فارسی کرد‌ه‌ام، آن‌ها نکرده‌اند و نخواهند کرد. عامل وحدت ملّت ایران زبان فارسی نیست، دین اسلام است. همان دینی که در انقلاب و نظام اسلامی تجسم پیدا کرد... . عده‌ای سعی می‌کنند اهمیت عامل پیوند مستحکم دل‌های ملّت ایران، یعنی ایمان اسلامی، را کم‌کنند. نه، کشور ملّت یکپارچه است، البته یکپارچگی‌اش به خاطر تاریخ و جغرافیا و سنّت‌ها و فرهنگ است، اما عمدتاً به‌خاطر دین و مسأله رهبری است که اجزای این ملّت را به هم وصل کرده و همه احساس یکپارچگی‌ می‌کنند.»[26]

هـ) مطبوعات وابسته: با گسترش علم انفورماتیک، ارتباطات شکل ویژه‌ای به خود گرفته و در دنیای پرهیاهوی امروزی، که به عصر اطلاعات یا انفجار اطلاعات ملقب شده، جایگاه ویژه‌ای یافته است. مطبوعات، یعنی یکی از وسایل ارتباط جمعی، می‌تواند با درج حقایق و فراخوانی عموم مردم به وحدت، صفا و دوستی را برای مردم و دولت فراهم نماید. اما اگر مطبوعات برعکس قضیه عمل نماید، می‌تواند به صورت یکی از عوامل اساسی در تخریب چهره وحدت همگانی عمل کند.

مطبوعات وابسته مطبوعاتی است که در جهت منافع دشمن و با هدف براندازی نظام و ایجاد تفرقه میان مردم عمل می‌کند. این مهم با توجه به اینکه در چند سال اخیر در کشور ما نمود بیشتری پیدا کرده است. مورد عنایت جدی مقام معظم رهبری واقع گردید.

«امروز برخی مطبوعات همه همّتشان تشویش افکار عمومی است. متأسفانه همان دشمنی که به وسیله تبلیغات خود همّتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجه بکند. امروز به جای رادیوها آمده و در داخل کشور ما پایگاه زده است. بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند پایگاه‌های دشمن هستند همان کاری را می‌کنند که رادیو و تلویزیون بی‌بی‌سی امریکا و رژیم صهیونیستی می‌خواهند بکنند. می‌آیند جنگ و رزمندگان و شهدا و سپاه و بسیج را زیر سؤال می‌برند. این گسست نسل کنونی از نسل گذشته و از افتخارات گذشته، این جدا کردن مردم از مسئولان، این جدا کردن مردم از عقاید دینی و باورهای دینی آیا جز از دشمن برمی‌آید؟ اما می‌بینیم که فلان روزنامه همه این کارها را می‌کند.»[27]

 

2ــ چالش‌های بیرونی:

چالش‌های بیرونی دسته‌ای دیگر از عوامل تهدیدزا هستند که بیگانگان و دشمنان خارجی نظام، بیرون از مرزهای ملّی آن‌ها را برای تخریب وحدت عملی می‌کنند. دشمن درصدد است تا با برنامه‌ای منظم و منسجم وحدت مردم را خدشه‌دار سازد و کانون گرم جامعه را از هم بپاشد. دشمن برای رسیدن به این هدف، چون از طریق نظامی موفق نمی‌شود، ناگزیر از طریق فرهنگی وارد می‌گردد.

تاریخ روابط بین‌الملل نشان می‌دهد که قدرت‌های بزرگ جهانی به هیچ‌وجه کشورهای مستقل و دارای ماهیت ایدئولوژیکی متفاوت را تحمل نمی‌کنند، و برای تغییر رفتار و حتی سرنگونی چنین کشورهایی از انواع حیله‌ها و شگردها استفاده کرده‌اند.

یکی از شگردهای قدرت‌های جهانی که علیه نهضت‌های اسلامی به کار گرفته شد و سبب ناکامی و شکست آن‌ها گردید، سیاست «تفرقه‌بینداز و حکومت‌کن» می‌باشد. این سیاست پس از پیروزی انقلاب اسلامی در رأس دستور کار دشمن قرار گرفت، ولی با درایت و هوشمندی رهبر کبیر انقلاب عقیم ماند. اکنون نیز دشمن بار دیگر با استفاده از شیوه‌ها و فنون مدرن به طور پیچیده‌ای به فعالیت دست زده است و علیه این نظام سمپاشی می‌نماید.

«من می‌بینم امروز در خلال تبلیغات دشمنانی که از بیرون مرزهای ملّی تبلیغ می‌کنند، خط ایجاد اختلاف و تفرقه تعقیب می‌شود، البته اگرچه بعضی از آن‌ها دنباله‌هایی هم در داخل دارند و این‌طور نیست که یکسره بیرون این مرزها باشند، نه شعب باریکی در داخل هست که اگر جرأت کنند، آن را بیشتر هم خواهند کرد. از این آزادی که بحمدالله در کشور هست دارند سوءاستفاده می‌کنند اما عمده مربوط به بیرون است. می‌بینم که خط تشنج خط ایجاد اختلاف و تفرقه از طرف دشمنان انقلاب و اسلام، از طرف کسانی‌که انقلاب نفس آن‌ها و جلوی مطامع آن‌ها را در طول سال‌های متمادی گرفت، دارد تعقیب می‌شود.»[28]

 

نتیجه

از مجموع آنچه به اختصار گفته شد، روشن می‌شود که تحقق اتحاد ملّی در یک جامعه مانند هر پدیده دیگر هستی، ریشه در عوامل خاصی دارد و عوامل ویژه‌ای نیز آن را تهدید می‌کند. جامعه نیز پدیده‌ای قانونمند است و برای تحکیم وحدت آن ‌باید با تکیه بر این قانونمندی‌ها، عوامل بسترساز وحدت را شناسایی و تقویت کرد و در برابر، عوامل تهدیدکننده آن را نیز بررسی نمود و مجال ظهور را از آن‌ها گرفت.

 

پی‌نوشت‌ها


 

[1]ــ کوثر ولایت (5)، تهران، اداره سیاسی حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1379، صص 74 ــ 73

[2]ــ سخنرانی مقام رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تهران، 26/1/79

[3]ــ (مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری)، حدیث ولایت، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1375، ج 1، ص 310

[4]ــ همان، صص 177 ــ 176

[5]ــ حدیث ولایت، همان، ج 8، صص 20 ــ 19

[6]ــ سخنرانی در دیدار با تنی چند از سران جبهه دوم خرداد، 2/2/79

[7]ــ حدیث ولایت، همان، ج 8، صص 162 ــ 161

[8]ــ همان، ص 263

[9]ــ سخنرانی، مورخ 3/2/79

[10]ــ حدیث ولایت، همان، ج 7، ص 259

[11]ــ همان، صص 179 ــ 178

[12]ــ همان، ج 3، ص 124

[13]ــ همان، همان، ج 7، صص 66 ــ 65

[14]ــ همان، ص 191

[15]ــ همان، ج 3، ص 162

[16]ــ راهبردهای ولایت (3)، معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه، تهران، 1379، صص 123 ــ 121

[17]ــ همانجا.

[18]ــ چشمه‌ نور، گزیده‌ای از رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج 1، تهران، قدر ولایت، 1374، ص 281

[19]ــ همانجا.

[20]ــ طنین ولایت، تهران، معاونت تبلیغات و انتشارات سپاه و دانشگاه پیام نور، 1371، ص 25

[21]ــ حدیث ولایت، همان، ج 6، ص 160

[22]ــ همانجا.

[23]ــ راهبردهای ولایت (3)، همان، ص 293

[24]ــ نشریه صبح صادق، چهارشنبه 18/8/79، ص 1

[25]ــ همانجا.

[26]ــ پرتوی از هدایت نور (1)، تهران، اداره سیاسی نیروی مقاومت بسیج، صص 28 ــ 27

[27]ــ سخنرانی، 10/2/79

[28]ــ همانجا.

 

 

تبلیغات