بایدها و نبایدهای رسانه های انقلاب
آرشیو
چکیده
کارکرد رسانه ها به قدری مهم و آسیب های آن به قدری جدی هستند که عموم رهبران نهضت ها و نظام ها را به توصیه و تاکیدهای پی در پی وادار می سازد. اگر در جایی شنیده باشیم که امام خمینی(ره) فرموده اند: «از دانشگاه همه امور اصلاح می شود» و در جای دیگر دریافته باشیم که رسانه ها، دانشگاهی بزرگ و سراسری هستند، نتیجه ای قاطع به دست می آوریم که از رسانه های یک کشور است که امور آن اصلاح می گردد. در رسانه ها تهدیدها و فرصت ها بسیار قدرتمند هستند؛ زیرا ذات رسانه پدیده ای پرقدرت از لحاظ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است.مقاله ذیل برای آشنایی با آسیب شناسی رسانه های انقلاب تقدیم حضور شما گردیده است.متن
آسیبشناسی انقلاب، همانند خود انقلاب، مقولات پیچیده و متعددی را دربرمیگیرد که به طبع نیازمند بررسی آن از منظرها و ابعاد مختلف است. آسیب یا آفت چیزی است که هیچ نظام حکومتی و عقیدتی نمیتواند از دچار شدن به آن در امان باشد؛ بنابراین زمینه برای آسیبپذیری هر نظام سیاسی و انقلاب، هر چقدر هم که قوی باشد، وجود دارد.
بررسی آسیبشناسانه انقلاب مستلزم شناخت موانع تحقق آرمانها و اهداف انقلاب و حفظ دستاوردهای آن است که از مسائل مهم در این حوزه مطالعاتی انقلاب به شمار میآید.
آرمانها، دستاوردها و آسیبشناسی انقلاب اسلامی سه مسأله بههمپیوسته و مهماند. آرمانها همان اهداف سلبی و ایجابی انقلاباند که مردم به منظور دستیابی به آنها علیه رژیم پهلوی شوریدند و تا سرنگونی آن از پای ننشستند، دستاوردهای انقلاب نیز آرمانهایی هستند که تحقق یافتهاند. در درجه بعد، انقلاب ممکن است پس از پیروزی با انواع آفات، موانع و آسیبها روبهرو شود که حرکت آن را با مشکلات متعددی مواجه سازد. آسیبشناسی انقلاب به ما کمک مینماید تا انحرافات احتمالی و تدریجی پدیده انقلاب را بشناسیم و با پیشگیری از وقوع آنها یا علاج بعضی از آسیبها و آفاتی که به انقلاب رسیده است، انقلاب را در جهت رسیدن به آرمانهایش یاری کنیم.[1]
رسانهها یکی از نهادهای مرکزی سازنده هر انقلاباند. اهمیت آنها به قدری است که برای مسجل شدن پیروزی یک انقلاب، باید رسانههای آن جامعه، بهویژه رسانه ملّی و اصلی آن کشور (صدا و سیما)، به دست نیروهای انقلابی بیفتد.
در این نوشتار از لحاظ کارکرد رسانهای، به مطالعه آسیبشناسی انقلاب پرداخته شده است و هدف پاسخگویی به این پرسش است که رسانهها چه جایگاهی در آسیبشناسی انقلاب اسلامی دارند؟
از آنجاکه رسانهها جزء مراکز اصلی تأثیرگذار هر انقلاب هستند؛ پس رسانهها میتوانند در آسیب رساندن یا جلوگیری از آسیب رسیدن به انقلاب سهم بسزایی داشته باشند. این فرضیه در این مقاله تجزیه و تحلیل میگردد.
آسیبشناسی
واژه آسیبشناسی (pathology) از علوم پزشکی به علوم اجتماعی وارد شده و به معنای مبحث مطالعه علل بیماری و عوارض غیر عادی است.[2]
آسیبشناسی در علوم اجتماعی یعنی شناسایی آسیبهایی که به اجتماع انسانی وارد میشود و جامعه بشری را تهدید میکند و سبب میشود اجتماع به بحران دچار شود.
در موضوع آسیبشناسی با مباحث زیر روبهرو هستیم: 1ــ شناسایی ریشهها، عوامل مؤثر و دخیل و آسیبرسان؛ 2ــ شناسایی ریشهها و عوامل زمینهساز رسوخ و پیدایش آسیب در مجموعه؛ 3ــ درمان آسیبهای رسیده یا پیشگیری از وارد شدن آسیبها؛ 4ــ ساختن یا تغییر ساختار به منظور دست یافتن به ساختاری کمتر آسیبپذیر تا بتوانیم بهترین پیشگیری را از آسیب داشته باشیم؛ 5ــ شیوههای سنجش و ارزیابی آسیبها که مستلزم دستیابی به اطلاعات صحیح از علائم و نشانههای آسیبهاست؛ 6ــ معیارهای شناسایی آسیبها و وسایل شناسایی آن (برای شناسایی آسیبها ما به معیارها و وسایل شناسایی نیاز داریم).
در مبحث آسیبشناسی دو راهکار وجود دارد: اولین راهکار این است که آسیبی که به موضوع مورد مطالعه رسیده است را شناسایی و برای درمان آن اقدام نماییم. دومین راهکار این است که آسیبهای احتمالی را که ممکن است به موضوع مورد مطالعه ما ضربه وارد کنند شناسایی و برای جلوگیری از آسیب رساندن آنها، اقدامات پیشگیرانه انجام شود؛ یعنی باید علاج واقعه را قبل از وقوع انجام داد تا به واسطه آسیبها و آفات واردشده به مرحله بحرانی وارد نشویم.
رسانه
رسانهها، به عنوان ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی،[3] از مراکز مهم تأثیرگذاری در هر جامعهای میباشند، بهطوریکه امروزه سیاست و اقتصاد را بدون زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطی نمیتوان مطالعه کرد.[4]
پس اگر میخواهیم در حوزه سیاست، انقلاب را مورد مطالعه آسیبشناسانه قرار دهیم، باید به زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطی توجه کنیم که نماد این زیرساختها رسانهها میباشند.
رسانهها به قدری مؤثرند که میتوانند تغییرهای لازم در نگرشها و جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی یا حفظ آنها را ایجاد کنند.[5] این تأثیر میتواند هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی باشد. حتی رسانهها نخبگان جامعه را نیز تحت تأثیر قرار میدهند. امروزه مسئولان اجرایی کشورها، با اهمیت دادن به گزارشها و تحلیلهای رسانهها، در بسیاری از موارد خطمشی خود را با تأثیرپذیری از آنها اتخاذ میکنند.[6] پس رسانهها در تمام وجوه زندگی بشریت تأثیرگذارند؛ چه بر سیاست و اقتصاد و چه بر اجتماع و فرهنگ.
با توجه به این قدرت تأثیرگذاری، نمیتوان مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب را بدون در نظر گرفتن جایگاه رسانه مطالعه آسیبشناسی کرد.
انقلاب و انقلاب اسلامی
انقلاب از مفاهیم اساسی و پیچیده جامعهشناسی سیاسی است که در این حوزه از علوم سیاسی نقد و بررسی و تجزیه و تحلیل میشود. انقلاب دگرگونی بنیادی در همه زمینههای اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، حقوقی و بهویژه سیاسی است، نسبت به آنچه پیش از انقلاب استوار و پا بر جا بوده است. و این دگرگونیها همیشه با سرنگونی نظام سیاسی حاکم پیش میآید و کمتر با آرامش بوده و اغلب با کارهای خشونتآمیز، ویرانگی و خونریزیها همگام است.[7]
بر اساس مشترکات نظریات عمده در مورد انقلاب، میتوان به جمعبندی زیر دست یافت:
انقلاب فرایندی است که ابتدا تغییرات در نظامهای اجتماعی یا جوامع باعث پیدایش نارضایتی اجتماعی و بسیج عمومی میشود. با وجود تلاش سنجیده و کوشش رهبران و پیروان با هدف براندازی نظام حاکم، تودهها به کمک ایدئولوژی و سازمانهای وابسته، به صورت آگاهانه و با خشونت، نسبت به سرنگونی رژیم حاکم اقدام میکنند و پس از درگیری و پیروزی، برنامههای خود را اجرا مینمایند.[8] پس انقلابها جنبشهای هدفدار و دارای آگاهی هستند.
انقلابهای اجتماعی[9] بهندرت شکل میگیرند، اما رخدادهای مهمی در تاریخ به شمار میروند. این انقلابها سازمانهای دولتی، ساختار طبقاتی و ایدئولوژیهای مسلط را دگرگون کرده و باعث پیدایش ملل جدیدی شدهاند که قدرت و استقلال آنها به نسبت قبل از انقلاب بیشتر است و در موقعیت بهتری از کشورهای همترازشان قرار گرفتهاند: نیروهای انقلابی فرانسه به طور ناگهانی به قدرت فائقه قاره اروپا بدل شدند و انقلاب روسیه ابرقدرتی صنعتی و نظامی ایجاد کرد.[10]
این تأثیرات در مورد انقلاب اسلامی ایران هم صادق بوده است؛ مانند دگرگونیهایی که بعد از انقلاب در اجتماع ایران رخ داد که ما امروزه از لحاظ عزّت، قدرت بومی، استقلال، پیشرفت و... در موقعیت بهتری قرار داریم.
انقلابهای اجتماعی فقط به لحاظ ملّی مهم نیستند، در بعضی موارد این انقلابها باعث رشد الگوها، اندیشهها و خواستهای بزرگ بینالمللی میشوند، بهویژه اگر این تحولات در کشورهایی روی دهد که از لحاظ جغرافیای سیاسی مهم و از نظر وسعت پهناور باشند.[11]
این تأثیرات فراملّی در حوزه اندیشه و فکر را در چند انقلاب بزرگ جهانی میبینیم. در انقلاب کبیر فرانسه، لیبرالیسم و تحول مباحث فکری غرب را شاهدیم. و در انقلاب روسیه و چین مباحث کمونیسم و بهاصطلاح چپ در سطح جهان گسترش یافت. هر کدام از این دسته انقلابها الگویی برای سعادت بشریت ارائه دادند و پرچمداری نیمی از جامعه جهانی را بر عهده گرفتند. انقلاب اسلامی ایران هم اهمیت جهانی یافته و الگوی نوینی را در حوزه اندیشه ارائه کرده است و خواستههای بزرگ بینالمللی و جهانی دارد: مانند عدالتخواهی همراه معنویت نه عدالتخواهی ریاکارانه کمونیستی، آزادی همراه اخلاق نه آزادی لجامگسیخته به شکل غربی و همین طور ارائه الگوی جدیدی از مردمسالاری در برابر لیبرالدموکراسی غرب و نیز نوعی حکومت و دولت که در آن به تمام اصول انسانی و سعادتبخش توجه شده است؛ آن هم نه از روی فکر و اندیشه انسانی که سیّال، و دائماً در تغییر است، بلکه از روی دین الهی اسلام که به تمام ابعاد وجودی انسان توجه کامل دارد و دارای جهانبینی همهجانبه و عمیق با روش و ایدئولوژی است که از سوی خدا و پیامبراکرم(ص) عنوان شده است؛ راه و روشی که هیچوقت اصول آن کهنه نمیشود و از بین نمیرود. روز به روز نیز بر قدرت و شوکت این انقلاب افزوده شده و مانند انقلابهای دیگر به عقبگرد و دیکتاتوری دچار نشده است؛ چون در آن قدرت ارزش نیست، بلکه قدرتی که در خدمت مردم باشد ارزش است و مردم از ارکان اصلی این انقلاب هستند.
با تمام این تفاسیر، اگر انقلاب مورد مطالعه آسیبشناسانه قرار نگیرد، نمیتواند به سر منزل مقصود برسد و دچار دگرگونی و تغییر ماهیت میشود.
آسیبشناسی انقلاب
در علوم سیاسی، آسیبشناسی یعنی شناسایی مجموعهای از خطرها و بحرانهایی که «میتواند یک نظام سیاسی کارآمد را تضعیف نموده و یا حتی آن را از پای درآورد»[12] و موجب فروپاشی شود.
در علوم سیاسی که از ساختار دولت و قدرت بحث میشود، آسیبشناسی آن هم مربوط به آسیبهایی است که به ساختار دولت و قدرت میرسد این آسیبها ممکن است نرمافزاری (یعنی در حوزه اندیشه، فکر و ذهن باشد که ناملموس است) یا سختافزاری (یعنی در حوزه عمل و عین که رویتشدنی و ملموس است) باشد و باید متناسب با آن آسیبها اقدام نمود. اما در آسیبشناسی یک انقلاب چون مبحث انقلاب مربوط به جامعهشناسی سیاسی است باید به آسیبهایی توجه نمود که به رابطه جامعه و دولت مربوط میشود. بنابراین در مبحث آسیبشناسی انقلاب نه فقط آسیبشناسی جامعه مطرح است و نه فقط آسیبشناسی دولت، بلکه آسیببشناسی رابطه متقابل ساخت جامعه با دولت مطرح است. انقلاب وقتی روی میدهد که این رابطه طوری باشد که نظم حاکم بین جامعه و دولت به هم بخورد و بینظمی حاکم شود.
پس آسیبشناسی انقلاب یعنی آسیبشناسی نظم. این نظم است که رابطههای بین ساختهای جامعه و دولت را حفظ میکند و اگر دولتی نتواند نظم بین خود و جامعه را حفظ نماید، اگر دموکراتیک باشد به روش مسالمتآمیز قدرت از او گرفته میشود و اگر دموکراتیک نباشد و استبداد بر سر آن جامعه سایه افکنده باشد و آن جامعه هم پذیرای آن استبداد نباشد و با آن مبارزه کند، قدرت به شکل غیرمسالمتآمیز و با خشونت و همراه دگرگونیهای ایجادشده بین ساختهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جابهجا میشود.
برای اینکه انقلاب به انحراف کشیده نشود، باید مورد آسیبشناسی قرار گیرد و از سوی دیگر برای جلوگیری از انحراف انقلاب باید اصلاحات به موقع در جامعه انجام شود، پس آسیبشناسی انقلاب مساوی است با اصلاحات بهموقع در آن انقلاب. چون هر انقلابی حتماً با خطرها، بحرانها و آسیبهایی روبهروست، باید اولاً ساختار آسیبپذیر اصلاح شود و ثانیاً آسیبهایی که به آن رسیده است درمان گردد و بعد از آن هم باید آسیبهای احتمالی را پیشبینی کرد و جلوی آنها را گرفت.
آسیبشناسی رسانهای انقلاب اسلامی
1ــ رسانه ها و بیتفاوتی نسبت به انقلاب اسلامی:
یکی از آسیبهایی که هر انقلاب بهویژه انقلاب اسلامی ایران را تهدید میکند و از آسیبهای جدی آن است بیتفاوتی و مسئولیتناپذیری است که به آن در جامعهشناسی آنومی گفته میشود.
«جامعهشناسی به نام م مک ایور، آنومی را بدینسان تعریف کرده است: آنومی عبارت است از حالت ذهنی کسی که به اخلاقیات حاکم و خاستگاه آن پشت پا زده، دیگر اعتقادی به جمع جامعه خویش ندارد و خود را مجبور به تبعیت و پیروی از آنها نمیبیند. انسان آنومیک از نظر ذهن سترون میشود و تنها به تمایلات خود میپردازد و مسئولیت هیچکس و هیچ چیز را نمیپذیرد».[13] به عبارت دیگر آنومی زمانی است که مردم از هنجارها و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه که انقلاب به وجود آورده و از اسلام نشأت گرفته است روی برمیگردانند و با جامعه خود، که جامعهای اسلامی است، به بیگانگی میرسند و خود را ملزم به رعایت هنجارهایی که در جامعه است نمیبینند و هیچ مسئولیتی را در جامعه بر عهده نمیگیرند. این آنومیک شدن انسانهای جامعه اسلامی یکی از خطرهای جدی برای بقای انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن است؛ چون در این صورت مردم بعد از مدتی نسبت به انقلاب و دستاوردها و هنجارهایی که از طریق انقلاب بر جامعه حاکم شده است بیتفاوت میشوند که اگر این بیتفاوتی درمان نشود، کمکم به مخالفت با نظام و انقلاب تبدیل میشود و اگر این هم درمان نشود به رویارویی با انقلاب و نظام منجر میشود و وقتی مردم یک انقلاب علیه خود آن انقلاب بپاخیزند دیگر آن انقلاب به انتهای سقوط خود رسیده است و دیگر چیزی به نام انقلاب وجود ندارد.
زمانی فرد در جامعه آنومی میگردد که ارزشها و اصول جامعه زیر پا گذاشته شود و فرد ببیند که دیگران ارزشها و اصولی را که به خاطر آنها انقلاب شده است زیرپا میگذارند و دنبال منافع شخصی و گروهی خود هستند. جامعه وقتی به این سمت حرکت میکند که ببیند مسئولان، خود به این ارزشها و اصول احترام نمیگذارند. برای درمان این آسیب اولاً باید مسئولانی را که این چنین هستند از کار برکنار نمود و ثانیاً رسانهها مسئولانی را نشان دهند که به ارزشها و اصول پایبندند.
این یک بعد آنومی است، بعد دیگر بیتفاوت کردن است که این کار را بیگانگان و بدخواهان این انقلاب با زیر سؤال بردن ارزشها و اصول، حساسیتزدایی از جامعه نسبت به انقلاب و ایجاد فضای یأسآلود و ناامیدکننده نسبت به آینده انجام میدهند؛ چون انسان، اگر امیدش به آینده را از دست بدهد، دیگر سرنوشت جمعی خود را فراموش میکند و بهدنبال منافع و سرنوشت فردی خود میرود و کاری با سرنوشت جامعه ندارد و نسبت به آن بیتفاوت میشود؛ این همان جنگ روانی و رسانهای با انقلاب است که توسط رسانههای بیگانه و نیز رسانههای وابسته به آنها در داخل انجام میشود. در چند سال اخیر شاهد بودهایم که چگونه رسانهها هنجارها و اصول اسلام و انقلاب را زیر سؤال میبردند و ذهن مردم را حساسیتزدایی میکردند تا سبب بیهنجاری مردم شوند که در عمل پشتیبان انقلاب خود نباشند. فقط افرادی در این میان تأثیر نمیپذیرند که عقیدهای محکم داشته باشند. در این میان وظیفه رسانه ملّی و رسانههای معتقد به نظام و انقلاب بسیار اساسی است؛ چون این رسانهها با حساس کردن مردم نسبت به دستاوردهای انقلاب و اصول و ارزشهای محکم اسلام، آن هم با منطقی درست و صحیح، خنثی شدن این جنگ روانی و رسانهای دشمن را سبب میشوند. رسانههای معتقد به انقلاب باید با ابزارهای هنری ظریف و زیبا حساسیت مردم را بالا ببرند و مردم را با روشهای مختلف امیدوار کنند. یکی از این روشها آموزش است؛ به این صورت که «رسانههای جمعی و... از طریق آموزش، فرد را آماده میکنند تا صفات و خصوصیات عضو جامعه یا social بودن را کسب کند.»[14] اگر رسانهها صفات و خصوصیات جامعه اسلامی را که انقلاب و نظام در جامعه به وجود آورده و نهادینه کردهاند به افراد جامعه آموزش دهد، جلوی این آسیب و جنگ رسانهای را که بیگانگان و بدخواهان آن را هدایت میکنند میتوان گرفت.
2ــ رسانهها و آسیب تحریف مبانی دینی و اصول انقلاب اسلامی:
از آنجایی که انقلاب اسلامی از اسلام نشأت گرفته است یکی از آسیبهایی را که رسانهها میتوانند به انقلاب برسانند گسترش خرافات، تحریف مفاهیم دینی و زیر سؤال بردن عقاید دینی مردم و تفاسیر نادرست از دین کردن (مثلاً استبدادی جلوه دادن دین) است که سبب آسیب رساندن به محیط ارزشی و تسری آن به ساختهای جامعه اسلامی میشود؛[15] یعنی اگر در جامعه اسلامی ایدئولوژی اسلام ناب که زمینهساز انقلاب بوده است به گونهای تفسیر شود که اصالتش را از دست بدهد، بدیهی است که ساختهای موجود در جامعه شدیداً متأثر میشود. وقتی رسانهها به بستر ارزشی نظام اسلامی هجوم میآورند و ارزشهای جامعه اسلامی را به سخره میگیرند و تفسیر نادرست از آموزههای دینی در جهت اهداف سیاسی خود و گروههایی که به آنها وابستهاند ارائه مینمایند باعث ایجاد شکاف بین محیط ارزشی جامعه با ساختهای جامعه میشوند. در این صورت هرچه رسانهها بیشتر به نظام وابسته باشند این شکاف عمیقتر خواهد بود. این شکاف باعث میشود مردم از حکومت فاصله بگیرند و به آن بدبین شوند و حکومت دچار بحران مشروعیت شود و پشتوانه مردمی خود را از دست بدهد. همانطور که در سالهای قبل دیده شد تعدادی از نشریات زنجیرهای با زیر سؤال بردن و به استهزا گرفتن احکام و ارزشهای الهی باعث شدند جامعه به سمت بحران مشارکت حرکت کند و تأثیر آن را در انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی و دومین دوره شوراها دیدیم، اما چون این نشریات به حکومت وابستگی نداشتند یا وابستگی آنها کم بود تأثیر اندکی هم بر جای گذاشتند و نتوانستند محیط ارزشی جامعه را با بحران جدی مواجه سازند. در این خصوص رسانههای معتقد به انقلاب و نظام و اسلام میتوانند با تفاسیر درست از آموزههای دینی و ارزشهای جامعه اسلامی، انقلاب را از بحران مشروعیت نجات دهند.
پاسخ ندادن علمی و منطقی به شبهات ایجادشده از سوی بدخواهان و بیگانگان در مورد اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی، خالیکردن انقلاب از ارزشها و اصول تشکیلدهندهاش و بیهویت کردن آن آسیب دیگری است که انقلاب را تهدید میکند، ازاینرو متولیان امور فرهنگی و رسانهها باید بتوانند جوابهای علمی و عقلی را از مراکز علمی بگیرند و اعتبار و سند و مدرک مفاهیم و ارزشهای انقلاب را به طور منطقی به وسیله اتصال آنها به اسلام ناب، که برآمده از فطرتهاست، بالا برند و اسناد و مدارک متقنی ارائه نمایند. این کارها باید از طریق رسانهها که وظیفه رساندن پیام به مخاطبان را دارند انجام شود و جلوی جنگ رسانهای دشمن را، که میخواهد با زیر سؤال بردن اصول انقلاب و گسترش آن، جامعه را از هویت انقلابی ــ اسلامی خود تهی کند و باعث فروپاشی انقلاب از درون شود، را بگیرند؛ زیرا جامعه بدون هویت انقلابی ــ اسلامی دیگر به انقلاب خود وفادار نیست و انقلاب بدون پشتوانه مردمی به وسیله نظام سلطه جهانی مصادره میشود. پس همانطورکه مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان فرمود، «مقابله با این تلاش، وظیفه افراد متفکر و نخبه، بهویژه نخبگان روحانی است که باید با همّت و اراده جدی وارد میدان شوند و ضمن استحکام بخشیدن به پایههای دینی و اعتقاد جوانان و تبیین معارف غنی دینی، با روشهای منطقی و استدلالهای متین در جهت مقابله با مطالب خرافی و وهنآلود گام بردارند.»[16]
3ــ رسانهها و آسیب نظارت نکردن بر ساختار نظام اسلامی (بحران در کارآمدی):
یکی از آسیبها این است که رسانهها کارکرد نظارتی خود را از دست بدهند که در این صورت سلامت نظام زیر سؤال میرود و به زیر سؤال رفتن کارآمدی نظام هم منجر میشود. در این صورت نظام با «بحران در کارآمدی»[17] روبهرو میشود. پس یکی از وجوه بحران کارآمدی، نظارت نکردن از پایین به بالا است که این کار از طریق رسانهها انجام میشود؛ چون رسانهها نماینده افکار عمومی جامعه هستند.
نظارت، دو گونه است: نظارت درونی و بیرونی. در نظارت درونی گروهی از دستگاهها بر عملکرد دستگاههای دیگر نظارت میکنند، اما در نظارت بیرونی که از طریق رسانهها انجام میشود با موضوع پاسخگویی مسئولان روبهرو هستیم. اگر مسئولی نسبت به عملکرد خود پاسخگو نباشند یا در پاسخگویی، برای توجیه ضعفهای خود از دین مایه بگذارد، به سلامت نظام ضربه وارد میکند و سیستم را به بحران کارآمدی دچار مینماید. در نظارت رسانهها، وقتی آنها ــ البته رسانههای سالم و مستقل ــ مشکلها و کمبودها را بازگو میکنند باعث میشوند جامعه برای رفع موانع جلوی راه خود تلاش کند و بدین صورت پویا گردد. پس نظارت رسانهها ارتباط مستقیم با پویایی جامعه دارد که این پویایی و مشارکت در کارها باعث میشود نظام اسلامی، که روشی دموکراتیک دارد، سالم بماند؛ چون وقتی جامعه ببیند که آنهایی که با رأی خود بر سر قدرت نشانده است در اداره امور کاهل یا ناتواناند، در مشارکت بعدی خود، آنها را کنار میگذارد و عدهای دیگر را بر سر قدرت به خدمت میگیرد و همه اینها مستلزم آن است که رسانهها مسئولیت نظارتی خود را به خوبی انجام دهند. در جامعه کنونیمان مصادیق این نظارتها را در برنامههای مختلف رادیویی و تلویزیونی شاهدیم مانند برنامه آن سوی خبرها و برنامه تلنگر. بعضی از مطبوعات نیزبا نقد سازنده باعث میشوند مشکلات جامعه رفع گردد.
4ــ رسانهها و آسیب مصرفگرایی برای انقلاب اسلامی:
یکی دیگر از آسیبهایی که انقلاب را تهدید میکند مصرفگرایی است. مصرفگرایی جامعه را از پویایی و تلاش برای استقلال خود باز میدارد. این آسیب دارای دو بعد اقتصادی و علمی است؛ مصرفگرایی باعث نیاز کشور به واردات کالاهای مادی میشود و این مسأله کشور را از لحاظ اقتصادی وابسته میکند که این وابستگی به انقلاب ضربه میزند و ما را نیازمند دیگران میکند. البته در جهان امروزی که بین همه کشورها وابستگی متقابل اقتصادی حاکم است این قضیه ضربه چندان تهدیدکنندهای محسوب نمیشود. اما وقتی انقلاب اسلامی دائماً در تحریم به سر میبرد و با سه قطعنامه اخیر شورای امنیت بر سر مسأله هستهای ایران این تحریمها بیشتر شده است به ویژه در مورد کالاهای اساسی مانند بنزین، که اگر سهمیهبندی نمیشد، یکی از تهدیدهای جدی برای انقلاب به حساب میآمد، این آسیب جدی تلقی میشود.
اما بعد مصرفگرایی علمی که به آن نهضت ترجمه گفته میشود، وابستگی بلندمدتی است و به ماهیت انقلاب میتواند ضربه وارد کند. این بعد علمی مصرفگرایی نیازمند «نهضت جنبش نرمافزاری و تولید علم» [18] است و باید کوشید تا از لحاظ علمی و نرمافزاری نیازمند بیگانگان نباشیم. وقتی این احتیاج برطرف شود، ما میتوانیم در زمینه تولید کالاهای اقتصادی هم، از مصرفگرایی صرف به مولدی کارآمد در زمینه تولید انواع کالاهای مادی و فرهنگی تبدیل شویم.
وظیفه رسانهها این است که مصرفگرایی صرف و بدون تولید را در هر دو زمینه اقتصادی و علمی مذموم بدانند و کشور را به کسب علم و شجاعت در تولید علم و کالا ترغیب کنند. رسانهها می توانند در پیش برد نهضت و جنبش نرمافزاری و تولید علم تاثیرگذار باشند، باید با صاحبنظران مصاحبه کنند، میزگردهایی در این زمینهها برگزار نمایند و راهکارهای اجرایی این نهضت را به صورت یک کار تحقیقی اعلام کنند و به جامعه علمی ارائه نمایند و شوری عمومی در جامعه راه بیندازند تا عموم مردم به فکر تولید، چه کالا و چه علم، باشند و به خود جرأت دهند و با شجاعت آنچه را در ذهن دارند از حالت بالقوه به بالفعل درآورند، که از مصادیق عینی آن تأسیس رادیو گفتوگو است.
5ــ رسانهها و آسیب تفرقه و نبود همبستگی در انقلاب اسلامی:
یکی دیگر از آسیبهایی که به انقلاب لطمه وارد میکند تفرقه و نبود همبستگی ملّی است؛ یعنی همبستگی مردم با مردم و همبستگی مردم با مسئولان که جمع بین این دو همبستگی ملّی را تشکیل میدهد. بهطورکلی پس از تشکیل هر نظامی هرچه میزان ارتباط و همبستگی که بر اساس نظریه ابنخلدون به عصبیت تعبیر میشود در بین اجزای آن رو به فزونی باشد قطعاً آن مجموعه در پیشبرد اهداف عالیه خود به صورت متقن و محکم، ثابت و پایدار میتواند گام بردارد.[19] ولی اگر این همبستگی و عصبیت به تفرقه تبدیل شود، اساس انقلاب و یکی از پایههای اصلی آن که مردم هستند متزلزل میگردد و باعث ضربه خوردن انقلاب میشود. وحدت از اول پیروزی انقلاب تا مادامی که انقلاب است باید بین تمام اجزا و ساختهای جامعه و دولت و بین جامعه و دولت وجود داشته باشد؛ زیرا یکی از عوامل بقای انقلاب است. میتوان گفت همبستگی ملّی با ضریب امنیت ملّی رابطه مستقیم دارند. حضرت علی(ع) برندهترین سلاح دشمن را تفرقه و اختلاف دانسته[20] و همچنین تفرقه را عامل سقوط و از بین رفتن ملک و مملکت معرفی کرده[21] و همچنین امام خمینی(ره) فرمودهاند: «اگر خدای ناخواسته، اسلام در ایران سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد و بدانید که به این زودی دیگر نمیتواند سرش را بلند کند، الان یک تکلیف بسیار بزرگی است که از همه تکالیف بالاتر است حفظ اسلام در ایران و حفظ اسلام در ایران به وحدت شماهاست.»[22] پس در سایه همبستگی و وحدت است که پیشرفت حاصل میشود و مقاومت در برابر بیگانگان شکل میگیرد و پیروزی حاصل میشود.
در این زمینه رسانهها میتوانند با پخش یک خبر بجا یا نابجا باعث بالا رفتن همبستگی ملّی یا ایجاد تفرقه بین مردم شوند، مانند روزنامه سلام که در تیرماه سال 1378 با چاپ مطلبی درباره قتلهای زنجیرهای باعث شد تفرقه و اختلاف بین گروههایی از جامعه به وجود آید و کشور و انقلاب را به بحران دچار کرد یا مانند صداوسیما که با پخش برنامههای متنوع در خصوص انتخابات باعث حضور مردم در صحنه و همبستگی بیشتر میشود.
در همین چهارچوب برای تقویت همبستگی ملّی باید رسانهها به عامل قومیت توجه خاص داشته باشند و به اختلافات قومی دامن نزنند و بیشتر بر اشتراکات قومی تأکید کنند. از مصادیق اقدام رسانهها در دامن زدن به اختلافات قومی کاریکاتور روزنامه ایران در سال 1385 بود که باعث عصبانیت و اعتراض آذریزبانها شده بود.
آنها باید برای همبستگی بیشتر به نمادهای همبستگی که همه جامعه به آنها احترام میگذارند، و نیز به عامل دین، که وحدتبخش تمام قشرهای جامعه است بیشتر توجه کنند.
6ــ رسانهها و آسیب شناسایی نکردن دشمنان انقلاب اسلامی:
یکی دیگر از آسیبهایی که انقلاب اسلامی را تهدید میکند نشناختن دشمنان و بهموقع عمل نکردن در برابر ترفندهای آنان است. اگر مجموعهای مانند انقلاب اسلامی، که طی 29 سال انواع و اقسام دشمنیها را دیده است، دشمن خود را نشناسد، نمیتواند راه خود را به درستی و سلامت طی کند و به اهداف عالیه انقلاب نایل آید.
«در دشمنشناسی ما باید چگونگی دشمنی، ابزارهای دشمنی و اینکه آنها از چه طرقی به ما ضربه میزنند و... را شناسایی و راههای مقابله با آن را بدانیم و اینها همه هوشیاری دائمی جامعه و نخبگان را میطلبد؛ چون دشمنیها دائمی هستند.
البته نباید دچار این ترفند دشمنان شد که خیال کنیم همه اینها توهم توطئه است، نه این گونه نیست، بلکه یکی از مصادیق کوچک دشمنشناسی این است که بدانیم دانیل پایپز، روزنامهنگار جنجالی نومحافظهکار، پسر ریچارد پایپز، استاد هاروارد و از جنگجویان سرشناس جنگ سرد فرهنگی، از کسانی است که در سالهای اخیر مفهوم «توهم توطئه» را رواج داده و آن را به ابزار تبلیغاتی برای تخطئه پژوهشهای تاریخی درباره جایگاه کانونهای استعمار بدل کردهاست.»[23] به همین خاطر ضروری است ترفندهای دشمنان شناسایی و بهموقع و صحیح عمل شود.
وظیفه رسانهها در این آسیبشناسی بسیار حساس است؛ چون همانطورکه مقام معظم رهبری فرمودند، «جنگ ما جنگ رسانهای است.»[24] یعنی رسانهها در خط مقدم نبرد با دشمن قرار دارند و یکی از کارکردهایی که باید داشته باشند شناساندن دشمن به طرق مختلف و از زوایای گوناگون به جامعه و تزریق هوشیاری به جامعه است. اینها باید با تولید برنامههایی، زوایای ریز و درشت دشمنی دشمنان را بازگو کنند تا جامعه در موقع عمل به بحران شناخت دچار نشود. یکی از مصادیق عینی آن پخش کنفرانس برلین از طریق شبکه اول سیما بود که هم دشمنیِ دشمن خارجی را نشان میداد و هم همراهی بعضی از دنبالهروهای داخلی را که در این کنفرانس شرکت کردند، از دیگر مصادیق آن اقدام نشریات در شناسایی و مشخص کردن چهره بهائیت از طریق شرح نحوه ظهور این فرقه و اقدامات سران آن است.
پس رسانهها باید برای نبرد مستقیم با دشمن وارد میدان شوند، شایعهپراکنیها را خنثی، و غرضورزیهای رسانههای دشمن را آشکار نمایند و در جنگ روانی دشمن مرعوب نشوند و طوری عمل کنند که جامعه هم مرعوب نشود. از مصادیق بارز این غرضورزیها جنگ روانی تمام عیاری است که دشمن در برابر مسأله هستهای با کشور ایران به راه انداخته است.
7ــ رسانهها و آسیب تحریف تاریخ و ارائه قرائتهای مختلف از انقلاب اسلامی:
از دیگر آسیبهایی که انقلاب اسلامی را میتواند با مشکل روبهرو کند، تحریف تاریخ انقلاب و طرح قرائتهای مختلف از ماهیت انقلاب اسلامی است. نظریهپردازان مختلف شرق و غرب انقلاب اسلامی را در قالب چند نظریه حاکم و رایج در علوم اجتماعی مانند «بسیج منابع (چارلز تیلی)، توسعه نامتوازن (هانتینگتون)، ساختارگرایی (اسکاچپل)، محرومیت نسبی (تدکار)، شیوه تولید اقتصادی (مارکس) و...»[25] تحلیل میکنند. صاحبان این نظریات به شدت در تحلیل انقلاب اسلامی ایران با مشکل روبهرو هستند و ناگزیرند بسیاری از مقولههای چهارچوب نظریشان را هنگام منطبق ساختن بر انقلاب اسلامی نادیده بگیرند و حتی خلاف آنها را بیاورند؛[26] مانند خانم اسکاچ پل که معتقد بود در دولتهای رانتیر انقلاب نمیشود، ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مجبور شد به نوعی خلاف عقیده خود را بنویسد. همین چهارچوب دوستان نادان و دشمنان دانا برای اینکه بتوانند انقلاب را به نفع خود مصادره کنند و بهرهای را که از آن میخواهند ببرند ناچارند که تفسیرهایی از انقلاب کنند که به نفعشان باشد، که یکی از مصادیق عینی آن کتاب «ایران بین دو انقلاب» اثر یرواند آبراهامیان است؛ چون وی دارای گرایشهای فکری چپگرایانه است، اولویت تحقیق خود را در این کتاب به سیر ظهور و افول حزب توده اختصاص داده است.
یکی از تحریفها «فقدان تحلیل گفتمان مذهبی در تحلیل انقلاب اسلامی»[27] است. نادیده گرفتن جایگاه هیأتهای مذهبی، اعلامیهها و پیامهای رهبران مذهبی، بهویژه امامخمینی (ره)، و زندانیان سیاسی ــ مذهبی، و منحصر کردن مخالفان عمده رژیم پهلوی به مخالفان غیرمذهبی، و جرقه آغازین انقلاب را شب شعر کانون نویسندگان دانستن، مواردی از تحریفهایی است که در این کتاب آورده شده است.
از سوی دیگر وی با به زیر سؤال بردن رهبری قاطع امام خمینی(ره) به عناوین مختلف[28] کوشیده است جایگاه و چهره امام خمینی(ره)، رهبر مذهبی انقلاب اسلامی، را مخدوش سازد؛ زیرا همانطورکه مقام معظم رهبری فرمود: این انقلاب در هیچ جای جهان بدون نام امام خمینی شناختهشده نیست، و دشمن برای جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی ناچار است جایگاه و شخصیت امام خمینی(ره) را تخریب سازد.
حال با توجه به این آسیب، وظیفه رسانهها وظیفهای دائمی و حساس است. نمایش فیلم، نوشتن نقدهای منطقی در این خصوص، برنامهسازی مداوم و ارائه قرائتی درست و منطقی از انقلاب، آن هم از معماران اصلی آن (امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری) میتواند از جمله کارهای رسانهها در این خصوص باشد.
رسانههای معتقد به انقلاب علاوه بر نقد رسانههای وابسته و کجفهم باید خود برای به انحراف کشیده نشدن ماهیت انقلاب، پیشقدم باشند.
نتیجه:
در این مجموعه، به مقوله آسیبشناسی و انقلاب گذرا نگاهی شد، و تعدادی از آسیبهایی که ممکن است انقلاب اسلامی را فراگیرد بررسی گردید. البته این آسیبها تمام آسیبهایی نیست که ممکن است انقلاب اسلامی را در بربگیرد و در اینجا فقط نمونههایی از آن عنوان گردید.
در مجموع، نتیجهای که میتوان گرفت این است که رسانهها با توجه به اینکه مؤثرترین نهاد در هر سیستم سیاسی هستند، میتوانند از لحاظ کارکرد رسانهای هم در آسیب رساندن و هم در برابر آسیبها مؤثر باشند، مانند بعضی از مصادیقی که در متن به آنها اشاره شد، و حتی میتوانند آسیبهایی را که به سیستم وارد میشود به گونهای هدایت کنند تا به قولی از تهدید فرصت بسازند. با تحقیق و هنر، که رهبر انقلاب این دو را لازمه رسانهها بهویژه رسانه ملّی دانستند، میتوان در رسانههای معتقد به انقلاب اسلامی چنین تأثیر شگرفی را ایجاد نمود.
پینوشتها
* کارشناس ارشد علوم سیاسی.
[1] ــ انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، انتشارات معارف، 1380، ص 159
[2] ــ همان، ص 168
[3] ــ حمید مولانا، «استعمار فرانو و ابزارهای رسانهای آن»، ماهنامه پیام پژوهش، ش 43، ص 37
[4] ــ همان، صص 37 و 38
[5] ــ سعید کریمی، رسانهها و راههای تقویت مشارکت...، قم، بوستان، 1382
[6] ــ همان، ص 132
[7] ــ عبدالحمید ابوالحمد، مبانی سیاست، توس، 1370، ص 364
[8] ــ تدا اسکاچپل، دولتها و انقلابهای اجتماعی، ترجمه سید مجید روئینتن، تهران، سروش، 1376، ص 32
[9] ــ همانجا؛ در این مقاله منظور از انقلاب همان انقلاب زیری است.
[10] ــ تدا اسکاچپل، همان، ص 19؛ خانم اسکاچپل این کتاب را قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نوشته است.
[11] ــ همان، ص 20
[12] ــ غلام سخی حلیمی، رسانه و جنبش های اسلامی معاصر، انتشارات مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، 1382، ص 265
[13] ــ داور شیخاوندی، جامعهشناسی انحراف، انتشارات مرندیز، ص 75
[14] ــ همان، ص 39
[15] ــ راه انقلاب (مجموعه مقالات...)، انتشارات هماهنگ، 1378، ص 302
[16] ــ «بیانات مقام معظم رهبری در جمع اعضای مجلس خبرگان»، روزنامه جام جم، 19 شهریور 1384، ص 2
[17] ــ راه انقلاب (مجموعه مقالات...)، همان، ص 300
[18] ــ بیانات مقام معظم رهبری درباره جنبش نرمافزاری و تولید علم.
[19] ــ راه انقلاب، همان، ص 215
[20] ــ آسیبشناسی انقلاب (مجموعه مقالات)، انتشارات شورای ایثارگران صدا و سیما، 1379، ص 91
[21] ــ همان، ص 148
[22] ــ حسین شیدائیان، آسیبشناسی انقلاب اسلامی از نگاه امامخمینی، انتشارات یاقوت، 1379، ص 167
[23] ــ عبدالله شهبازی، «سیا و جنگ سرد فرهنگی (گزارشی از کتاب جنگ سرد فرهنگی: سیا و جهان هنر و ادب، نوشته خانم ساندرس)»، سیاحت غرب، ش 1 (تیر 1382)، ص 36
[24] ــ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار از صدا و سیما، 1383
[25] ــ احمد رهدار، «استراتژی شکستخورده تحریف انقلاب اسلامی»، ماهنامه رواق اندیشه، ش 45 (شهریور 1384)، ص 32
[26] ــ همانجا.
[27] ــ همان، ص 46
[28] ــ برای مطالعه بیشتر رک: احمد رهدار، همان.