انقلاب و بحران هایش
آرشیو
چکیده
وقوع بحران های گوناگون سیاسی، اقتصادی، نظامی، و فرهنگی در مسیر انقلاب اسلامی هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ پیچیدگی و گستردگی، کاملاً بی نظیر به نظر می آید و همین امر باعث می شود که عبور از این بحران ها را نشانه آشکاری بر اصالت و استواری انقلاب اسلامی و توانمندی آن در مقابله با بحران بدانیم. در رهبری الهی و حکیمانه امام خمینی(ره) و جانشین بر حق ایشان نوع ویژه ای از مدیریت بحران وجود دارد که برای شناخت و شرح آن پژوهش های بیشتری نیاز است؛ اما برای آشنایی اجمالی با این بحران ها و مدیریت آن ها مقاله زیر را تقدیم حضورتان نموده ایم.متن
اصطلاح مدیریت بحران از دو واژة «مدیریت» و «بحران» تشکیل شده است. بحران ظرف زمانی خطرناکی را گویند که هم ابهامآمیز است، هم پیچیده و هم سخت و باید در آن لحظه برای جلوگیری از فروپاشی و انهدام، اقدامی انجام داد. هنگام بحران قرار است حادثه مهمی اتفاق بیفتد که اگر اتفاق افتاد وضع موجود را دگرگون خواهد ساخت.[1] بحران را فرصت خطرناک هم میگویند که ترکیبی از تهدید و فرصت است. بحران لحظة تصمیم در شرایط فقدان تصمیم است. به این ترتیب مدیریت بحران یعنی تصمیمگیری و اقدام در شرایط سخت، خطرناک، حساس و سرنوشتساز.
مدیریت بحران به سازماندهی، برقراری ارتباطات، شناخت عوامل مؤثر، تصمیمگیری و برنامة اقدام به طور ویژه نیاز دارد.
انقلاب اسلامی و بحرانها
در طی سه دهه که از عمر انقلاب اسلامی میگذرد، رهبری انقلاب با بحرانهای متکثری روبهرو بوده است که هر کدام به تنهایی میتوانست انقلابی را از پای درآورد و همة آنها را مدیریت کرده و در اکثر موارد، تهدیدها را به فرصت تبدیل نموده است.
بعضی از بحرانهای یادشده به این قرار است: استعفای دولت موقت؛ غائلههای کردستان، خوزستان، گنبد، بندر ترکمن، آمل؛ عملیات تروریستی و بمبگذاری؛ محاصرههای اقتصادی؛ جنگ تحمیلی هشت ساله با حمایت اکثر قدرتها؛ دادگاه میکونویس؛ محاکمه شهردار تهران؛ انرژی هستهای.
در این بخش بر نوع مدیریت بعضی از این بحرانها در مقاطع مختلف و موضع امامخمینی(ره) و آیتالله خامنهای نسبت به آنها بیان شده است.
1ــ استعفای دولت موقت:
امامخمینی(ره) در مورد قبول استعفای دولت موقت خطاب به شورای انقلاب مرقوم فرمود: «چون جناب آقای مهندس بازرگان، با ذکر دلایل برای معذور بودن از ادامة خدمت، در تاریخ 14/8/58 از مقام نخستوزیری استعفا نمودند، ضمن قدردانی از زحمات و خدمات طاقتفرسای ایشان در دورة انتقال، و با اعتماد به دیانت و امانت و حسن نیت مشارالیه، استعفا را قبول نمودم. شورای انقلاب را مأمور نمودم برای رسیدگی و ادارة امور کشور در حال انتقال ... .»[2]
2ــ غائلة خلق مسلمان:
امامخمینی(ره) در سخنرانی 18 آذر 1358 در مورد غائلة خلق مسلمان فرمود: «ما نمیخواهیم که خونریزی شود ... ما اگر یک روز به مردم بگوییم، خود مردم آذربایجان کار را اصلاح میکنند ... آذربایجانی که همیشه طرفدار اسلام بوده ... این مسأله قیام بر ضد اسلام است. قیام بر ضد دولت اسلام است ... این کارهایی است که مسلمان نمیکند. اشخاصی میکنند که توطئهگرند و از امریکا یا از جاهای دیگر دستور میگیرند ... یکی از وظایف تلویزیون و رادیو این است که مسائل را آنطور که هست به مردم بفهمانند، مسائل چی هست، اصلاً از کجا صدا دارد بلند میشود. اعلان کردند که گروه فرقان هم به ما متصل شد. چریکهای خلق هم به ما متصل شد. گروه فرقان کیاند؟ چریکهای خلق کیاند؟ هر آدمی و هر گروهی را باید از رفقایش فهماند که کیها هستند ... .»[3]
امامخمینی(ره) در سخنرانی 19 آذر همان سال فرمود: «... لابد آقایان غائلهای که بهوجود آوردند در تبریز شنیدهاید. اینها تبریزی نیستند. اهل تبریز فکرشان این نیست که با اسلام مبارزه کنند ... اینها یک اشخاصی هستند که از خدمتگزارهای اجانب هستند و پروندة بعضی از آنها هم در همین لانة جاسوسی پیدا شد. از سران همینها که رفتند و رادیو تلویزیون تبریز را گرفتند و بعد هم بیرونشان کردند، پروندة بعضی از اینها پیدا شد که مستقیماً با امریکا در رابطه بودند و از جاسوسان آنها بودند.»[4]
3ــ عملیات تروریستی:
در پی عملیات تروریستی مثل به شهادت رساندن سپهبد قرنی، استاد مطهری، حاج مهدی عراقی و فرزندش، آیتالله قاضی طباطبایی، آیتالله مفتح، آیتالله قدوسی، آیتالله مدنی، آیتالله هاشمینژاد، آیتالله صدوقی، آیتالله اشرفی اصفهانی، بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی و نخستوزیری و خیابان ناصر خسرو (جنب ساختمان مخابرات) و سوء قصد به آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی رفسنجانی، امام(ره) تدابیر هوشیارانه، شجاعانه، افشاگرانه و بسیجگرانهای به کار بستند که در زیر به نمونههایی از آن اشاره شده است:
الف) پیام امام(ره) در زمان شهادت آیتالله مطهری: «من گرچه فرزند عزیزی را که پارة تنم بود از دست دادم، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد ... تروریستها نمیتوانند شخصیت انسانی مردان اسلام را ترور کنند. آنان بدانند که به خواست خدای توانا ملّت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر میشود ... برنامة اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادت توأم با شهامت بوده ... . ملّتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمیکند.»[5]
ب) سخنرانی امام(ره) به مناسبت بزرگداشت شهادت استاد مطهری در مدرسة فیضیة قم: «آنهایی که به خدا اعتقاد ندارند و به روز جزا، آنها باید بترسند ازموت، آنها از شهادت باید بترسند ... . بکشید ما را، ملّت ما بیدارتر میشود. ما از مرگ نمیترسیم ... . دلیل عجز شماست که در سیاهی شب، متفکران ما را میکشید، برای اینکه منطق ندارید ... منطق شما ترور است. منطق اسلام ترور را باطل میداند. اسلام منطق دارد، لکن با ترور شخصیتهای بزرگ ما، اسلام ما تأیید میشود ... مردن حیات است. آن عالم، حیات است ... مکتب اسلام باقی است، این نهضت باقی است.»[6]
ج) پیام امام(ره) درخصوص شهادت آیتالله مفتح: «... بدخواهان ما که از همهجا وامانده دست به ترور وحشیانه میزنند، ما را از چه میترسانند؟ امریکا خود را دلخوش میکند که با ایجاد رعب در دل ملّت ــ که سربازان قرآناند ــ میتواند وقفهای در مسیر حق و عقبگردی از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند، غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی است که دنیا را مقرّ خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بیخبرند ...»[7]
د) پیام امام(ره) در پی شهادت آیتالله قاضی طباطبایی: «ملّت عزیز برومند ایران و آذربایجانیان غیرتمند عزیز باید در این مصیبتهای بزرگ ... هرچه بیشتر مصمّم ... و از پای ننشینند، تا احقاق حق مستضعفین را از جبّاران زمان بنمایند ... . ما باید از کنار این وقایع با تصمیم و عزم و خونسردی بگذریم، و به راه خود ــ که راه جهاد فیسبیلالله است ــ ادامه دهیم. ... ملّتهای مسلمان باید از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف مقدسة اسلام بزرگ الگو بگیرند؛ و با پیوستن به هم سر استعمار و استثمار را بشکنند و پیش به سوی آزادگی و زندگی انسانی بروند ...» [8]
هـ) پیام امام(ره) به دنبال حادثه انفجار در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی: در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین، 72 تن از یاران انقلاب امام(ره) به شهادت رسیدند. در میان شهدا، 27 نمایندة مجلس، چهار وزیر، تعدادی از معاونان وزراء و سید شهیدان، دکتر بهشتی قرار داشتند. امامخمینی در پیام خود به این مناسب اعلام نمود: «ملّتی که برای اقامة عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابرقدرت و زیستن با استقلال و آزادی قیام نموده است، خود را برای شهادت و شهید دادن آماده نموده است ... .
ننگتان باد ای تفالههای شیطان و عارتان باد ای خودفروختگان به جنایتکاران بینالمللی، ... شما تا توانستهاید به فرزندان اسلام چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربة ناسزا و تهمتهای ناجوانمردانه حمله کردید که آنها را از ملّت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاد ... دست به جنایاتی ابلهانه زدهاید.
... سیل خروشان خلق و امواج شکنندة ملّت با اتحاد و اتکال به خدای بزرگ هر کمبودی را جبران خواهد کرد.»[9]
و) سخنرانی امام(ره) به مناسبت شهادت آقایان رجایی و باهنر: روز 8 شهریور 1360 رئیسجمهور رجایی و نخستوزیر باهنر در انفجار دفتر نخستوزیری به شهادت رسیدند. فردای آن روز، یعنی 9 شهریور، امامخمینی در حسینیة جماران چنین سخنرانی نمود. «منطق ملّت ما، منطق مؤمنین، منطق قرآن است: انا لله و انا الیه راجعون. با این منطق هیچ قدرتی نمیتواند مقابله کند ... . ملّت ما چون علیابن ابیطالب را فدا کرده است از برای اسلام، فدا کردن امثال این شهدا برای ملّت ما یک مسألة مهم نیست، گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شدهاند در نظر همة ما عزیز و ارجمندند ... اینها اشخاص ارزندهای برای ملّت ما، برای جمهوری ما بودند، لکن ما باز در صفهای دنبال آنها، افراد داریم و اشخاص متعهد داریم و اشخاص مؤمن متعهد به اسلام داریم و دنبال او ملّت داریم و ملّتی که هیچگونه عقبنشینی در این مسائل نخواهد کرد و با این ترتیب، جمهوری اسلامی آسیبی نخواهد دید. ...
قوای مسلح ما در جبهههای جنگ باید توجه کنند که آنها برای خدا میجنگند، نه برای رئیسجمهور و برای نخستوزیر و برای دیگران.
... هر مقامی شهید بشود ملّت ما هیچ خم به ابرو نمیآورند و کسانی دیگر را به جای آنها انتخاب میکنند.»[10]
4ــ تسخیر لانة جاسوسی:
سخنرانی امام(ره) در مورد توطئههای امریکا علیه ملّت ایران درست یک روز بعد از اشغال لانة جاسوسی انجام شد: «... در این انقلاب شیطان بزرگ که امریکاست، شیاطین را با فریاد دور خودش دارد جمع میکند و چه بچه شیطانهایی که در ایران هستند و چه شیطانهایی که در خارج هستند، جمع کرده و هیاهو به راه انداخته است.» [11]
در ادامه ایشان جنایات رضاخان و پسرش را توضیح داد. بعد از آن به دروغپراکنی و شایعهسازیهای دشمنان اشاره نمود و وارد بحث اشغال لانه جاسوسی شد. «... امریکا توقع دارد که شاه را ببرد آنجا مشغول توطئه، پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کنند و جوانهای ما بنشینند و تماشا کنند. باز ریشههای فاسد به فعالیت افتاده بودند که ما هم دخالتی بکنیم و جوانها را بگوییم که شما بیرون بیایید از آنجایی که رفتند ...
... توطئهها نباید باشد. البته اگر توطئه نبود، اگر این خرابکاریها نبود، اگر آن کار فاسد نبود، همة مردم آزادند در اینجا موجود باشند. اما وقتی توطئه هست در کار، وقتی که آنطور کارهای فاسد انجام میگیرد، ناراحت میکند جوانهای ما را. جوانها توقع دارند در این دنیا که مملکتشان ــ که این قدر برایش زحمت کشیدند ــ دستشان باشد. وقتی میبینند توطئه است که میخواهند که دوباره برگردد به حال سابق و دوباره همه چیزشان به باد برود، نمیتوانند بنشینند. توقع نباید باشد که آنها بنشینند تماشا کنند و آنها چپاولگریهاشان را کردند، حالا توطئههاشان را بکنند و رشد پیدا بکنند این توطئه و چه بشود. جوانهای ما باید با تمام توجه و با قدرت این توطئهها را از بین ببرند. ...
امروز روزی نیست که ما بنشینیم و نگاه کنیم ... امروز جنایتهای زیرزمینی است. ... توطئههای زیرزمینی در همین سفارتخانهها که هست دارد درست میشود، که مهمش و عمدهاش مال شیطان بزرگ است که امریکا باشد و نمیشود بنشینید و آنها توطئهشان را بکنند. یک وقت ما بفهمیم که از بین رفت یک مملکتی، و با حرفهای نامربوط دموکراسی و امثال ذلک ما را اغفال کنند که مملکت دموکراسی است و هر کسی حق دارد در اینجا بماند، هرکه حق دارد توطئه بکند. این حرفهای نامربوط را باید کنار گذاشت.
... باید با قدرت پیش برویم ... اگر احساس این را بکنند که ما ضعیف شدیم ... جری خواهند شد و حمله خواهند کرد. کارهای خودشان را بدتر خواهند کرد.»[12]
الف) مصاحبه امام(ره) با هفتهنامه امریکایی تایم: «... اطلاعات جمع کردن غیر از جاسوسی کردن است. دلایل بهدستآمده حاکی است که اینان برای هر منطقه از ایران نقشهای کشیده بودند. اینها برای تعطیلی مدارس ما نقشهها کشیده بودند. اینها برای درگیریهای مسلحانه در نقاط مختلف کشور نقشه کشیدند. آیا این کسب اطلاع است؟ ... ما امریکا را شناختهایم و ثابت کردهایم که در مقابل ظلم بزرگش که نگهداری شاه است مقاومت کرده و او را از پای درخواهیم آورد. ما امریکا را در منطقه شکست خواهیم داد.
... ما معادلة جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسی ... را شکستهایم. ما خود چهارچوب جدیدی ساختهایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهایم. ... امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمانها و شوراها را بر این پایه بنا کنند، نه برپایة نفوذ سرمایهداران و قدرتمندان که هر موقعی خواستند هر کسی را محکوم کنند، بلافاصله محکوم نمایند.
... از منطق شهادت، کارتر خبر ندارند، امریکا چه میفهمد، شهادت چیست! ... ملّت ایران به مناسبت ظلمهایی که از امریکا دیده است، نسبت به امریکا کینة عجیبی دارند و ما هم آنان را به سوی استقلال و رهایی از امریکا سوق میدهیم و به همین جهت است که آنان لانة جاسوسی امریکا را تصرف کردند. آنجا مسلماً لانة جاسوسی است و اصولاً ما امریکا را میخواهیم چه کنیم؟ این سؤال همة مردم ایران است.»[13]
ب) مصاحبة امام(ره) با لوموند: «... ما نه از آن بحران اقتصادی میترسیم، نه از جهات دیگر. ... بنابراین بحرانی برای ما نیست. اروپا از این مسائل و بحرانها میترسد. ... اگر چنانچه شاه را پس ندهند، هرچه میخواهد پیش آید، ما پافشاری میکنیم و از هیچ چیز نمیترسیم.» [14]
5ــ جنگ تحمیلی:
رژیم عراق از اوایل شهریور 1359 تجاوزات مرزی را آغاز کرده بود. این رژیم در روز 31 شهریور همان سال فرودگاه مهرآباد را بمباران کرد. همانروز امامخمینی طی پیامی رادیو ــ تلویزیونی با ملّت ایران این چنین سخن گفت: «... شما در یک همچو موقعی که ایران در این وضع واقع است و عراق رسماً اعلام جنگ کرده است به ایران، اگر راست میگویید که شما با ملّت هستید و نسبت به خلق وفادار هستید، باید شما خودتان در این امر با دولت ایران همراهی کنید و اگر ما دیدیم که شما در مدارس ایجاد یک اغتشاش کردید، ماهیت شما با اینکه مقداریاش معلوم است، بیشتر معلوم میشود پیش ملّت ایران. در یک همچو وقتی که ایران در حال جنگ است با امریکا و این آلت دست امریکا تجاوز کرده است به ایران، شما اگر برای باز شدن مدارس اغتشاش به پا کنید یا شایعهسازی کنید، معلوم میشود که شما عّمال امریکا و همدست صدام حسین خبیث هستید. بنابراین ملّت ما باید با آگاهی و با خونسردی به این مسائل توجه کند.
... من یک صحبت دارم برای ملّت ایران و برای ملّت عراق و ارتش عراق هم یک صحبت. ... ملّت ایران نباید خیال کند که جنگی شروع شده است و حالا فرض کنید که دست و پای خودمان را گم کنیم، نه این حرفها نیست. یک چیزی آوردند و یک بمبی اینجا انداختند و فرار کردند، رفتند. الآن هم دولت ایران ... مشغولاند که جواب آنها را بدهند و میدهند جواب آنها را. ... این گروهها و گروهکهایی که در ایران هستند، حالا اگر فرصت میخواهند به دست بیاورند و شایعهسازی کنند و هی تلفن کنند به این طرف و آن طرف که چه شده است، چه شده، کودتاه شده ــ نمیدانم ــ این حرفها در کار نیست. این یک دزدی آمده است یک سنگی انداخته و فرار کرده، رفته است سرجایش.
... من به ملّت ایران سفارش میکنم که چند جهت را ملاحظه کنند:
... یک جهت اینکه خونسردی خودشان را حفظ کنند ...
یک جهت هم اینکه ممکن است این اشخاص که با اسلام مخالفاند و با جمهوری اسلامی از اول مخالف بودند، حالا شایع کنند که خود لشکر ایران و ارتش ایران و ژاندارمری ایران دارند خرابکاری میکنند تا شما را وادار کنند که با آنها مقابله کنید. خیر، اینطور نیست. ارتش ایران و ژاندارمری ایران وفادارند به ما و ...
... یک حرفی که با ارتش عراق دارم این است که ارتش عراق با کی جنگ میخواهد بکند؟ طرفدار کی هست و مخالف کی؟ طرفدار صدام است که اشتراکی است و کافر است؟ ... ارتش عراق باید بداند که این جنگ، جنگ با اسلام است ...
... ملّت عراق باید بدانند که این جرثومة فساد همان طوری با شما عمل میکند که محمدرضا با ایران عمل میکرد.
... باید ملّت عراق بداند که این آدم، آدم خطرناکی است برای ملّت عراق و خطرش بر ملّت عراق زیاد است والا به ملّت ما، او که نمیتواند صدمهای بزند. او بر ملّت عراق خطرناک است. ملّت عراق باید با تمام قوا، کوشش کنند که این شخص فاسد را از بین ببرند و این جمعیتی که برخلاف اسلام و برخلاف مصالح اسلام و قرآن دارند عمل میکنند، آنها را از بین ببرند.[15]
پیام امامخمینی(ره) به ملّت ایران: «باید اطاعت از شورای فرماندهی بدون کوچکترین تخلف انجام گیرد و متخلفین با سرعت و قاطعیت باید تعیین و مجازات شوند؛ باید اشخاص و مقامات غیر مسئول از دخالت در امر فرماندهی خودداری کنند و فرماندة کل قوا به نمایندگی اینجانب و شورای فرماندهی، مسئول امور جنگی هستند؛ در شرایط فعلی اقدام دادگاههای ارتش در اموری که شورای فرماندهی صلاح نمیداند، بدون اطلاع اینجانب ممنوع اعلام میگردد؛ رادیو و تلویزیون موظفاند اخباری را نقل کنند که صد درصد آن ثابت باشد و برای عدم اضطراب و تشویش اذهان، اخبار را از غیر منابع موثق نقل ننمایند؛ نیروی انتظامی موظف هستند کسانی را که دست به شایعهسازی میزنند از هر قشر و گروهی که باشند فوراً دستگیر و به دادگاههای انقلاب تسلیم و دادگاههای مذکور آنان را در حد ضد انقلابیون مجازات نمایند. مردم مبارز ایران موظف هستند که شایعهسازان را به دادگاههای انقلاب معرفی و با نیروی انتظامی همکاری نمایند؛ روزنامهها در وضع فعلی موظفاند از نشر مقالات و اخباری که قوای مسلح را تضعیف مینمایند جداً خودداری نمایند؛ اکیداً همة قشرهای ملّت و ارگانهای دولتی موظف شرعی هستند که دست از مخالفتهای حزبی که دارند بردارند و با مخالفت خود کمک به دشمنان اسلام ننمایند. والسلام.»[16]
امامخمینی(ره) در مراحل مختلف حضور در جبههها را واجب کفایی اعلام نمود: «و باید ما توجه کنیم به اینکه ما امروز در حال جنگ هستیم، هم جنگ سیاسی و هم جنگ نظامی ...
... در جبههها باید افراد بروند. این یک واجب شرعی ــ الهی است، منتها واجب کفایی به همه واجب است، مگر اینکه به اندازة کفایت حاصل شده باشد. هرکه میتواند، قدرت دارد، بر او واجب است. و اگر به اندازة کفایت به طوری که سران نظامی، از سران پاسداران و سران ارتش و اینها گفتند دیگر احتیاج نیست، آن وقت از همه ساقط میشود.
... ما در بین راه هستیم آقایان، انقلاب ما در بین راه است و ما باید او را دریابیم. ...
اگر اینجا احتیاج باشد به نمایندگانی (مجلس) که بروند در جبههها و مردم را نصیحت بکنند آن وقت تصور این را بکنید که آیا یک سفر مستحبی حج باید بروند یا یک سفر ــ تقریباً ــ واجب به طرف جبههها و نصیحت آنها و دلداری به آنها.
... اگر واجب باشد مکه، خوب، هیچ کس جلویش را نمیتواند بگیرد؛ باید هم بروند، اگر حج فریضه باشد، مگر اینکه یک فریضه بالاتر از آن باشد با حفظ ثغور (مرزها) اسلام که همة فرائض را کنار میگذارد.»[17]
6ــ محاصرة اقتصادی:
امامخمینی(ره) از محاصرة اقتصادی استقبال نمود و بهصراحت فرمود: ما از محاصرة اقتصادی نمیترسیم، و محاصرة اقتصادی را حربة ناکارآمدی معرفی نمود و آن را زمینة فعالسازی کشور و فرصتی برای خودکفایی معرفی فرمود.
الف) سخنرانی امام(ره) در مورد محاصرة اقتصادی و خودکفایی: «شما دیدید در این جنگ تحمیلی که پیش آمد و محاصرة اقتصادی ما شدیم، خود ایرانیها، خود ارتشیها این قطعات را درست کردند. اگر قبل از این بود، یکی از آن قطعات را نمیتوانستند درست کنند؛ از باب اینکه شخصیتشان را گم کرده بودند، میگفتند باید متخصص بیاید.
من اعتقادم است که اگر ما در محاصرة اقتصادی یک ده سال، پانزده سال واقع بشویم، شخصیت خودمان را پیدا میکنیم؛ یعنی همة مغزهایی که راکد بودند در آن وقت و نمیتوانستند فعالیت بکنند به فعالیت میافتند.
... آن روزی که این ملّت فهمید که اگر ما جدیّت نکنیم برای کشاورزیمان، جدیت نکنیم، برای صنعت نفتمان، جدیت نکنیم برای کارخانههای خودمان، از بین خواهیم رفت و کسی نیست که به ما بدهد، وقتی این احساس پیدا شد در یک ملّتی که من خودم باید هرچه میخواهم تهیه کنم ... مغزها به راه میافتد و متخصصین پیدا میشود.
... و عمده این است که ما باور کنیم که خودمان میتوانیم. اول هر چیزی این باور است. که میتوانیم این کار را انجام بدهیم. وقتی این باور آمد اراده میکنیم. وقتی این اراده در یک ملّتی پیدا شد، همه به کار میایستند. دنبال کار میروند.
... آن ممالکی که توانستند مثل ژاپن، ژاپن ــ خوب ــ اول چیزی نبود، کوشش کردند ... یا هندوستان که الان پیشرفته است، برای این است که این فکر را در خودش پیش آورده است که ما نباید وابسته باشیم.»[18]
ب) بیانات مقام معظم رهبری در مورد محاصرة اقتصادی: «... امریکاییها توسعهطلباند و میخواهند در همهجای دنیا دستی داشته باشند و حضوری پیدا کنند و استثمار نمایند ... وقتی اینگونه است، معلوم میشود حرکت اسلامی برایشان مضر است و درصدد بر میآیند انتقام بگیرند. انتقام امریکا همین سختگیریهای سیاسی و نظامی و محاصرة اقتصادی است که در چنته دارد.»[19]
«... خدا را شکر میگوییم که ملّت ایران با گوش حقنیوش و چشم حقبین، درسهای بزرگ زندگی را از انقلاب بزرگ و رهبر حکیم خود آموخت و روزبهروز با تحقق وعدههای الهی، ایمانش به حقانیت این راه عمیقتر شد. ملّت ما، پیروزی بر جبهة نظامی پیشکردة شرق و غرب را، پیروزی بر محاصرة اقتصادی را، پیروزی بر جبهة سیاسی و تبلیغاتی جهانی و پیروزی بر بسیاری از مشکلاتی را که به دست همان دشمنان برایش فراهم شده بود، یکی پس از دیگری با همة وجود حس کرد و طعم شیرین آن را چشید.»[20]
7ــ جریان افراطی دوم خرداد:
با روی کار آمدن جریان دوم خرداد در سال 1376، روزنامههای بسیاری موسوم به روزنامههای زنجیرهای آغاز به کار کردند. این روزنامهها جریان افراطی دوم خرداد را نمایندگی میکردند و یک پیام را، منتها در قالبهای مختلف القا مینمودند. پیام آنها تجدید نظر اساسی در اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی، خط امام، تبلیغ سکولاریسم و جدایی دین از سیاست، ضرورت بازنگری در قانون اساسی، القای شکاف بین جمهوریت و اسلامیت و تعارض بین سنّت و مدرنیته و حذف سنّت به نفع مدرنیته و ضرورت ادغام در نظام جهانی سلطه بود. این روزنامهها با حمایت رژیم امریکا و بعضی از دولتها و رسانههای غربی درصدد بودند جنبشی اجتماعی و به تعبیر صحیحتر انقلابی رنگی از نوع امریکایی آن را راه اندازند تا جمهوری اسلامی را کنار زنند و یک جمهوری سکولار مورد تأیید غرب و امریکا برپا کنند. این روزنامهها هر روز یک سناریو از نوع اطلاعاتی ــ ژورنالیستی طراحی، و سعی میکردند با ایراد اتهام به ارکان مختلف نظام، جامعه را به آشوب بکشانند.
الف) روزنامههای زنجیرهای: مواضع مقام معظم رهبری نسبت به اینگونه روزنامهها چنین بود:
«کسانی از نویسندگان برخی مطبوعات، خائنانه یا غافلانه به عزیزترین پدیدة قرن تهمت میزنند که بهار انقلاب تمام شده است. اما در واقع مشکل در درون و ایمان آنهاست که دچار پژمردگی و خزانزدگی شدهاند و میخواهند آن را به پای انقلاب بنویسند. آنها دیگران را با خود قیاس میکنند و تصور میکنند انقلاب متزلزل شده است.»[21]
«مجلات، روزنامهها، رادیوها، ماهوارهها، کتابها و مزدوران قلم به مزد خود، همراه با محاصرة اقتصادی، تهدید سیاسی، اتهامات گوناگون و عناصر حقیر و پستی که در داخل کشور با اشارة دست آنها به حرکت در میآیند، کوچکتر از آن هستند که بتوانند در بنای عظیم و مستحکم نظام و انقلاب اسلامی حتی اندکی تزلزل ایجاد کنند.»[22]
«من با مسئولان اتمام حجت میکنم، مسئولان باید در این مورد اقدام بکنند. ببینید کدام روزنامه است که از حدود آزادی پا را فراتر میگذارد. آنچه که برای این ملّت مفید است، آنچه که آزادی حقیقی است، آنچه که بیان رأی بدون توطئه است، آن را از توطئه و خیانت و اخلال و ناامید کردن مردم جدا کنند.»[23]
«اگر قرار باشد روزنامهای که منتشر میشود، با استفاده از امکانات این مردم، با استفاده از بیتالمال این مردم، با استفاده از کمک این مردم، علیه مصالح این مردم بنویسد ــ آن هم به شکل دروغ و افترا نه اینکه عقیدهای دارد و مینویسد ــ بنا باشد بلندگوی رادیوی اسرائیل یا رادیوی امریکا در این کشور باشد، این قابل قبول نیست.»[24]
«بعضی از مطبوعات پایگاه دشمن شدهاند. من نه با آزادی مطبوعات مخالفم و نه با تنوع مطبوعات ... اگر مطبوعات آنگونهکه در قانون اساسی آمده است مایة روشنگری باشند، به نفع مردم و دین قلم بزنند، این مطبوعات هرچه بیشتر باشند بهتر است. اما وقتی مطبوعاتی پیدا میشوند که همة همّتشان تشویش افکار عمومی، ایجاد بدبینی مردم به نظام است. ده پانزده روزنامه گویا از یک مرکز هدایت میشوند. تیترهایی میزنند که هرکس نگاه کند فکر میکند همه چیز کشور از دست رفته است ... این یک شارلاتانیزم مطبوعاتی است.»[25]
«یک جریان منحرف مطبوعاتی با هدف جهتدهی افکار عمومی به مخالفت با اسلام و انقلاب و نظام اسلامی، هر روز موجبات نگرانی و تشویش افکار عمومی را فراهم میکند و با خودداری از پرداختن به مسائل و مشکلات اصلی مردم، بر سر مسائل کوچک، جنجال و غوغا راه میاندازد.»[26]
متعاقب اتمام حجت مقام معظم رهبری با مسئولان و روشنگریهای معظمله برای مردم، قوة قضائیه وارد عمل شد و تعدادی از مطبوعات متخلّف ــ بهویژه روزنامههای زنجیرهای ــ را به جرم مطبوعاتی و امنیتی تعطیل کرد و پروندة آنها را به مراجع قضایی فرستاد و به این ترتیب یکی از ابزار بحرانآفرینی در کشور مهار شد.
ب) ماجرای کوی دانشگاه: ماجرای کوی دانشگاه به دنبال مخالفت جریان افراطی دوم خرداد و روزنامههای زنجیرهای با اصلاح قانون مطبوعات در مجلس پنجم و همچنین تعطیلی روزنامة «سلام» در همین زمینه، پدید آمد. به بهانة این حادثه، نیروهای افراطی با سوء استفاده از امکانات عمومی، تهران و چند شهر را به آشوب کشاندند که امریکا و بعضی دولتها از این آشوبها حمایت کردند. بحران با سخنرانی مقام معظم رهبری و صدور پیامی از طرف ایشان و حضور با شکوه مردم در دانشگاه تهران و اطراف آن فیصله یافت.[27]
موضعگیری ایشان نسبت به این حادثه چنین بود:
«این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد. حادثة غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکن و یک جمعی، بهخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت، بههیچوجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست ... . دشمن دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعی میکنند بلکه بتوانند دانشجویان را مقابل نظام قرار بدهند ... . حرف من به دانشجویان این است که مراقب دشمن باشید، دشمن را خوب بشناسید ... دشمنان اصلی ما در سازمانهای جاسوسی طراحان این قضایا هستند. این دشمنان بدانند که خواب برگشتن امریکا به این مملکت، یک خواب پریشان و غیر قابل تعبیر است ... . آقایانی که سردمداران خطوط سیاسی و گرایشهای سیاسی هستند، حالا برسید به این حرفی که میگوییم شما خودیها وقتی سرقضایای بیهوده اینطور با هم درگیر میشوید دشمن سوء استفاده میکند ... دیدید دشمن چه طور استفاده کرد. دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد.»[28]
«ملّت رشید و غیور ایران، مردم عزیز تهران دو روز است که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروههای سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران، به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربدهجویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شدهاند ... به مسئولان در دولت و بهخصوص مسئولان امنیت عمومی تأکید شده است که با درایت و قدرت، عناصر مفسد و محارب را بر جای خود بنشانند ... به خصوص فرزندان بسیجیام باید آمادگیهای لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنهای که حضور آنان در آن لازم است دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند.»[29]
ج) اصلاحات امریکایی (براندازی): همانگونهکه قبلاً اشاره شد، جریان افراطی دوم خرداد به نام «اصلاحات» به دنبال براندازی نرم بود. این توطئه، که بحق رهبری آن را اصلاحات امریکایی نامید، با نقشه و حمایت امریکا انجام شد و عمّال این رژیم بعدها در سیمای جمهوری اسلامی ظاهر شدند و به این امر اعتراف کردند.
مقام معظم رهبری، با سخنرانی در جمع کارگزاران و مدیران ارشد نظام، پرده از این توطئه برداشت و اهداف اصلاحات واقعی را «مبارزه با فقر، فساد و تبعیض» معرفی نمود:[30]
«بنده به عنوان کسی که از اول این انقلاب تا امروز در مسائل گوناگون و در عرصههای مختلف این نظام، با جوانب و جریانهای گوناگون مواجه بودهام ... به یک جمعبندی رسیدهام که به طور خلاصه این است: یک طرح همهجانبة امریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی طراحی شد و ... این طرح، طرح بازسازیشدهای است از آنچه که در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد.»
«اینها در چند مورد اشتباه کردند: اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یکپارچه، شوروی متشکل از سرزمینهای بههمسنجاق شده نیست. اشتباه پنجمشان این است که نقش بیبدیل رهبری دینی و معنوی در ایران شوخی نیست.»
«اصلاحات یک حقیقت ضروری و لازم است و باید در کشور ما انجام بگیرد ... اصلاحات جزء ذات هویت انقلاب و دینی نظام ماست. اگر اصلاح به صورت نوبهنو انجام نگیرد، نظام فاسد خواهد شد و به بیراهه خواهد رفت ... . وقتی اصلاحات نشود ... توزیع ثروت ناعادلانه میشود، نوکیسهگان بیرحم برگوشه و کنار نظام اقتصادی جامعه مسلط میشوند، فقر گسترش پیدا میکند، زندگی سخت میشود، از منابع کشور به درستی استفاده نمیشود، مغزها فرار میکنند ... پس ... اصلاحات امری ضروری است، لازم است.»
«اصلاحات باید از مرکز مقتدر و خویشتندار هدایت بشود تا دچار بیرویگی نشود ... باید مرکزی هوشیار، مقتدر و خویشتندار وجود داشته باشد که نگذارد به آن حرکتی که میخواهد انجام بگیرد، شتاب بیش از حد مفید داده بشود، کار با میزان و به طور صحیح انجام بگیرد.»
«ساختار قانون اساسی بایستی به طور کامل در اصلاحات حفظ بشود.»
«مقابلة جدی با هرگونه تندروی و تندروانی است که جادهصافکن دشمناند؛ یعنی مدل یِلتسینی. همة دستگاهها باید ... نگذارند یک جاهطلب، یک فریبخورده، یک مغرض و یک غافل بیاید و حرکت (اصلاحات) را از حالت صحیح خویش خارج کند و حالت مسابقه و حالت تعارض وجود بیاورد.»
«مقابلة جدی با دخالت خارجیها و غربیها و بیاعتنایی به انگشت اشارة غربیها و سوءظن به آنهاست ... وجود ارتباط دیپلماتیک، هرگز نباید به معنای اعتماد به دشمن تلقی بشود، نباید اعتماد کرد.»
«مقابلة جدی با عوامل تجزیهای قومی در کشور است ... امروز انگیزههای تحریک قومیّتها جدی است ... تحریکات دشمن را نباید نادیده گرفت، مراقب باشید.»
«اگر با فقر، فساد و تبعیض در کشور مبارزه شود، اصلاحات به معنای حقیقی، اصلاحات انقلابی و اسلامی تحقق پیدا خواهد کرد.»[31]
نتیجه:
با دقت در مواضع امامخمینی(ره) و مقام معظم رهبری نسبت به بحرانهای مختلف و شیوه و نوع تصمیمگیری آنها در مقابل تهدیدها و توطئهها، نتایج زیر حاصل میشود: نسبت به حوادث، به موقع و بدون فوت وقت اعلام موضع میشود؛ حادثه یا بحران با مردم در میان گذاشته میشود؛ حوادث به طور دقیق برای مردم تحلیل و ریشهیابی میشود و ماهیت توطئه افشا و عوامل پیدا و پنهان آن به مردم معرفی میگردد؛ آگاه کردن مردم نسبت به بحران و عوامل پدیدآورندة آن از درجة اهمیت بالایی برخوردار است؛ بر وظیفة رادیو و تلویزیون به عنوان وسیلة ارتباط جمعی و اطلاعرسانی و افشاگری تأکید بسیاری میشود؛ وظیفة مسئولان، مردم و رسانهها در قبال بحران، حادثه یا توطئه با شفافیت اعلام میگردد؛ در فرایند اتخاذ تصمیم، ترسیم برنامة اقدام و تعیین وظیفه، برای خود رهبری، مردم و مسئولان، ملاکهای دین و احکام الهی، سیرة نبوی و معصومین(ع) تعیینکننده است؛ در اتخاذ تصمیم، رعایت حال دشمن میشود تا به دشمن توطئهگر و بحرانآفرین هم ظلم نشود؛ آگاه کردن و بسیج نمودن مردم برای مقابله با بحران در درجة اول اهمیت قرار دارد؛ از تواناییهای معنوی و مادی به تناسب برای مقابله استفاده میگردد؛ در امر افشاگری، بیمنطقی دشمن و منطق نظام و اسلام تبیین، و برتری گفتمان انقلاب اسلامی نسبت به گفتمان غربزده به نمایش گذاشته میشود؛ مقابله با بحران به عنوان انجام تکلیف الهی و وظیفة شرعی تلقی میشود؛ مهمترین راه حل بحران، حضور و مشارکت مردم، حفظ وحدت ملّی و آرامش و خونسردی جامعه، مقاومت و استقامت تا مرز جانفشانی و شهادت، ابطال گفتمانهای انحرافی و بازتولید گفتمان انقلاب اسلامی و استمداد از خدا و توکل بر اوست؛ در موارد ضروری، بعد از اتمام حجت با دشمنان و بحرانآفرینان، قاطعانه اقدام، و قوة قهریه به کار گرفته میشود؛ فلسفة مقابله با بحران تحت عنوان اجرای احکام قرآن و تکلیف الهی، اقامة عدل، حفظ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، وحدت ملّی و دستیابی به هویت، اعتماد به نفس ملّی و خودکفایی کشور بیان میشود؛ عکسالعمل سریع نسبت به شایعات و مقابلة قاطع با شایعهسازان (مُرجفون) از راههای پیشگیری بحران است؛ شناخت عمیق، تسلط بر خویشتن، اعتماد به نفس، وظیفهمداری، عقلانیت، قاطعیت، یقین، شجاعت، صراحت، از دست ندادن فرصت، آرمانگرایی در عین واقعگرایی، خداباوری، مردمباوری، تقسیم کار بین مسئولان و مردم و اولویت بهکارگیری قدرت نرم (گفتمانسازی) نسبت به قدرت سخت، از ویژگیهای رهبری در همة تصمیمگیریها، بهویژه در مدیریت بحرانهاست؛ آمادگی برای شهادت در راه حق، عقیده و هدف، و شعار «خون بر شمشیر پیروز است» رمز مقاومت در برابر تهدیدات و تبدیل آن به فرصتهاست.
نظام تصمیمگیری و مدیریت موفق رهبری اسلامی در بحرانهای مختلف در عین پیچیدگی، بسیار ساده است و مراحل زیر را شامل میشود:
1ــ موضوعشناسی: در مرحلة اول، ابعاد بحران بهخوبی شناسایی میشود، تهدیدها، فرصتها و نقاط قوت و ضعف ارزیابی میگردد و عوامل ظاهری و باطنی بحران معین میشود. سابقه، ریشه، شرایط محیطی و اطلاعات مربوط به آن با توجه به محدودیت زمانی جمعآوری میگردد. در این مرحله همة دستگاههای اطلاعاتی و ذیربط و کارشناسان مربوطه برای شناخت موضوع، رهبری را یاری میکنند.
2ــ استنباط حکم: بعد از شناخت موضوع، با توجه به ارزشهای اعتقادی، اخلاقی و فقهی، سیرة نبوی(ص) و اهل بیت(ع) و عقل جمعی و فردی متکی بر وحی، شناخت زمان و مکان، حکم مسأله استنباط میشود. این حکم وظیفة خود رهبری، مسئولان و مردم را روشن میکند.
3ــ شرح موضوع و ابلاغ حکم: بعد از استنباط حکم، رهبری یا یکی از مسئولان موضوع را از طریق رسانههای عمومی برای دیگر مسئولان و مردم توضیح میدهد، ابعاد بحران و عوامل آن را معرفی مینماید و وظیفة الهی هر دستگاه و ارگان، و مردم را ابلاغ میفرماید.
4ــ سازماندهی و برنامة اقدام: بعد از ابلاغ حکم، مخاطبان، اعم از مسئولان و مردم و ارگانهای رسمی و مردمی، سازماندهی لازم را انجام میدهند و برای عمل به حکم، برنامة اقدام مینویسند و آن را اجرا میکنند.
5ــ نظارت بر اجرای حکم: رهبری شخصاً و توسط نهاد رهبری و سایر دستگاههای ناظر، اجرای دقیق حکم را زیر نظر میگیرد و در موارد انحراف، فرمان اصلاح میدهد تا بحران مهار، و تهدید به فرصت تبدیل شود.
با توجه به نظارت مستمر نهاد رهبری بر امور داخلی و خارجی و اشراف اطلاعاتی بر جامعه، در بسیاری موارد شایعهها و توطئهها قبل از وقوع افشا، و اقدامات متناسب نسبت به شایعهآفرینان انجام میشود و از وقوع بحران پیشگیری میگردد.
در این بررسی چند نکته جلب توجه میکند: اول اینکه نوع مدیریت و موضعگیری امامخمینی(ره) و مقام معظم رهبری از منطق واحدی تبعیت میکند و در آن ایمان، اسلام، مردم و مقاومت جایگاه شایانی دارد. دوم اینکه ریشة همة بحرانها و توطئهها به امریکا بر میگردد و هرچه زمان میگذرد این جملة امام بهتر تفسیر میشود که امریکا شیطان بزرگ است. سوم اینکه پیشبینی امام و رهبری این بوده است که «ما امریکا را در منطقه شکست خواهیم داد» و اینک علائم آن آشکار گردیده است.
پینوشتها
[1] - Crisis, © 1993-2002 Microsoft Corporation.
[2] ــ صحیفه امام، ج10، ص 500، تاریخ 15/8/1358
[3] ــ صحیفه امام، ج11، صص200ــ 202
[4] ــ همان، ص 204
[5] ــ همان، ج7، صص 170و 179، تاریخ 11/2/1358
[6] ــ در تاریخ 14/2/1358؛ رک: صحیفه امام، ج7، صص 184ــ182
[7] ــ در تاریخ 27/9/1358، رک: همان، ج11، ص 320
[8] ــ در تاریخ 11/8/1358؛ رک: همان، ج10، صص 421ــ 420
[9] ــ در تاریخ 9/4/1360؛ رک: همان، ج15، صص 3ــ1
[10] ــ 9/6/1360
[11] ــ 14 آبان 1358
[12] ــ صحیفه امام، ج10، صص 498ــ 497
[13] ــ در تاریخ 9/9/1358؛ رک: همان، ج11، صص 161ــ155
[14] ــ در تاریخ 9/8/1358؛ رک: همان، صص 166ــ162
[15] ــ همان، ج13، صص 226ــ221
[16] ــ 1/7/1359
[17] ــ صحیفه امام، ج16، صص 463ــ425، در تاریخ 9/6/1361
[18] ــ به تاریخ 26/11/1359؛ رک: همان، ج14، صص 118ــ113
[19] ــ حدیث ولایت، ج2، ص132
[20] ــ همان، ج5، ص296
[21] ــ 2/12/1376
[22] ــ 2/12/1376
[23] ــ 25/6/1377
[24] ــ 11/6/1378
[25] ــ 1/2/1379
[26] ــ 8/2/1379
[27] ــ 23/4/1378
[28] ــ 21/2/1376
[29] ــ پیام رهبری به ملّت ایران در تاریخ 22/4/1378
[30] ــ تیرماه 1379
[31] ــ بیانات رهبری در تاریخ 3/5/1376