آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

شاید بتوان گفت که سنگ بنای ادبیات مقاومت در شعر معاصر ایران در خلال جنگ های ایران و روس گذاشته شد. شعر ایران، که در دوران قاجاریه به ابتذال و تقلید کشیده شده بود، با پیش آمدن شرایط مقاومت و مبارزه و بروز جنگاوری ها و سلحشوری های مردم ایران در مقابل روسیه رمقی تازه یافت که تحولات بعدی ادبیات مانند پیدایش ادبیات آزادی خواهانه عصر مشروطیت و به دنبال آن تجدد دبی ایران معاصر از نتایج آن به شمار می رود. شاعران بلندمرتبه ای مانند قائم مقام فراهانی، فضل الله خاوری شیرازی، مجمر اصفهانی، و مرحوم صاحب دیوان با پدیداوردن ادبیات پایداری در این دوره خدمت بزرگی، هم به جامعه و سیاست و هم به فرهنگ و ادبیات ایران زمین، کردند. در مقاله زیر این موضوع براساس اشعار قائم مقام مرور شده است.

متن

 

شاید بتوان گفت که سنگ بنای ادبیات مقاومت در شعر معاصر ایران در خلال جنگ‌های ایران و روس گذاشته شد. شعر ایران، که در دوران قاجاریه به ابتذال و تقلید کشیده شده بود، با پیش‌آمدن شرایط مقاومت و مبارزه و بروز جنگاوری‌ها و سلحشوری‌های مردم ایران در مقابل روسیه رمقی تازه یافت که تحولات بعدی ادبیات مانند پیدایش ادبیات آزادی‌خواهانه عصر مشروطیت و به دنبال آن تجدد دبی ایران معاصر از نتایج آن به‌شمار می‌رود. شاعران بلندمرتبه‌ای مانند قائم‌مقام فراهانی، فضل‌الله خاوری شیرازی، مجمر اصفهانی، و مرحوم صاحب‌دیوان با پدیداوردن ادبیات پایداری در این دوره خدمت بزرگی، هم به جامعه و سیاست و هم به فرهنگ و ادبیات ایران زمین، کردند. در مقاله زیر این موضوع براساس اشعار قائم‌مقام مرور شده است.

 

با هجوم روسیه به سرزمین‏های قفقاز ایران، دور اول جنگ‏های ایران و روس در سال 1218.ق آغاز شد.[1] اگرچه نخستین دورة این جنگ‌ها با رشادت سربازان و دلیری فرماندهی چون عباس‌میرزا همراه بود، به دلایلی چند، سربازان ایرانی از عهدة هجوم دشمن متجاوز برنیامدند و این کاروزار به سرانجامی بد منتهی شد: عهدنامة گلستان.

با انعقاد عهدنامة گلستان، بخش‏های وسیعی از شهرهای قفقازی کشورمان به روسیه واگذار شد، امّا دیری نپایید که روسیه با استفاده از اهمال‌کاری و سست‌عنصری شاه قاجار، دورة دوم جنگ‏های خود با ایران را به منظور تصرف مناطق بیشتری از خاک کشور آغاز کرد.

اگرچه دورة دوم این جنگ‏ها با پیروزی‌های نسبی طرف ایرانی همراه بود و به دلیل اعلام جهاد عمومی از سوی علمای دین، تعداد بی‏شماری از مردان ایران در جبهه‏های نبرد حضور داشتند، این بار به دلیل بی‏نظمی‏های حاکم در میان فرماندهان جنگ، که عمدتاً از «رقابت شاهزادگان با عباس‌میرزا» ناشی می‌شد، فتور و ضعف تشکیلاتی بر سپاهیان ایران حکمفرما گردید و افزون بر اینکه بخش‏هایی دیگر از خاک قفقاز به روسیه واگذار شد، مقدار بسیاری طلا و مسکوکات نیز به دشمن متجاوزگر بخشیده شد!

یکی از مباحث مهمی که دربارة جنگ‏های ایران و روس کمتر بدان توجه شده، مسئلة ادبیات در این جنگ‏هاست. شاید برای نخستینبار، یحیی آرین‌پور در «از صبا تا نیما» به اهمیت بررسی این موضوع توجه نشان داد[2] و سپس هدایت‌الله بهبودی در رسالة کمحجمی با عنوان «ادبیات در جنگ‏های ایران و روس» به بخشی از این مسئله ــ اندکی مفصل‌تر از آرین‌پور ــ اشاره کرد.[3]

اینک اگرچه در گوشهوکنار مراکز علمی کشور به صورت انگشت‌شمار مقاله یا رساله‏ای دراین‌باره نوشته شده (یا می‏شود)، هنوز مسئلة «ادبیات و تأثیر آن در جنگ‏های ایران و روس» از موضوعات مهم و در خور بررسی است.

 «بررسی‏های اولیه نشان می‏دهد که ادبیات ایران در این دوره به شکل بی‏سابقه‏ای از خود واکنش نشان داده است و... ادیبان به صحنة آفرینش‏های ادبی کشانده شده‏اند.»[4] می‌توان گفت دو گروه عمده در میان طبقات مختلف مردم در مسئلة جنگ‏های ایران و روس سهم بسزایی داشتند. که یکی شاعران و دیگری عالمان دینی بودند.

با تشدید جنگ‏های ایران و روس، بهویژه در دورة دوم، رؤسای دین با صدور فتواهای متعدد، مردم ایران، بهویژه ساکنان سرزمین‏های قفقازی را به مقابله با تجاوز‏گری‏های روس موظف و تشویق می‏کردند.[5] در این میان ملااحمد نراقی (شاعر مثنوی طاقدیس) و آقا سیدمحمّد مجاهد، دو تن از علمای معروف آن دوره، به دیدار فتحعلی‌شاه رفتند و لزوم دقت در جنگ با روس را یادآور شدند. سپس حرکت‏های مختلفی از سوی سایر علمای دین انجام شد تا بدانجا که مجموعة این فتواها و احکام شرعی روحانیان دربارة مبارزه با لشکر روس میرزاعیسی قائم‌مقام فراهانی در کتابی موسوم به «احکام‌الجهاد و اسباب‌الرشاد» تدوین و منتشر کرد. ازآنجاکه مخاطب مجموعه فتواهای علمای دین عموم طبقات مردم بودند، نثری که در نگارش این احکام به کار گرفته ‏شد، بسیار ساده و روان بود. در این زمان بود که نخستین بارقه‏های ورود ادبیات به میان طبقات مختلف مردم زده می‏شد.

افزون بر علما، شاعرانی نیز بودند که با مطالعة اوضاع جامعه، بخشی از مطالب دواوین شعری خود را به مسئلة جنگ‏های ایران و روس اختصاص دادند. این گروه از شاعران عمدتاً به گونه‌ای با دربار قاجار ارتباط داشتند. اهمیت کار این گروه از شاعران زمانی مشخص می‏شود که بدانیم در این برهه از تاریخ ادبی ایران، بار دیگر مضامین تکراری و ملالآور ادبی همچون سخن از خال و خط معشوق تکرار می‏شد و شاعران، بازگشت به اسلوب قدما را سرلوحة کار خود قرار داده بودند.

در این حال شاعرانی همچون فضل‌الله خاوری شیرازی، مجمر اصفهانی، قائم‌مقام فراهانی و میرزاتقی علی‌آبادی (صاحب دیوان) با انعکاس جنگ‏های ایران و روس در شعرهای خود و شرح دلاوری‏های سربازان ایرانی در ستیز با سپاهیان متجاوز روس، نخستین آجرهای بنای «ادبیات ضد استعماری» را بنیاد گذاشتند و بدین‌سان بود که شعر ایران دورة قاجار، که به وادی تقلید و ابتذال گراییده بود، جانی تازه گرفت و به میان مردم بازگشت.

 «فرهنگ و ادب ایران در این دوره با پدید آمدن سبک بازگشت، که در حقیقت تقلید از دوره‏های گذشته بود، آخرین نفس‏های حیات خود را در جدایی از مردم و جامعه می‏کشید.»[6]

مورخ مشهور معاصر، عبدالهادی حایری دربارة این دوره نوشته است: «فرهنگ ایران در آغاز سدة نوزده از گونه‏ای از ادبیات و آثار اسلامی برخوردار شد که می‏توان آن را ادب جهادی نامید».[7]

تحول عظیمی که در ادبیات دورة بیداری در مشروطه و در شعر پیشگامان تجددخواهی رخ داد، در بازتاب یافتن جنگ‏های ایران و روس در شعر شاعران این دوره ریشه داشت؛ ریشه‏ای که بعدها درخت «تجدد ادبی» را بارورتر ساخت.

به‌طور مثال قائم‌مقام فراهانی در غزلش دربارة نکوهش اللهیار آصف‌الدوله به دلیل امتناع از رویارویی با سپاه روس آورده است:

بگریز   ‏بهنگام    که   هنگام   گریز   است

رو در پی جان باش که جان سخت عزیز است

از  رود  ارس  بگذر  و  بشتاب  که   اینک

روس است که دنبال تو  برداشته  ایز  است

بعدها نمونه‏هایی از این اشعار، مقدمه و زمینه‏ای برای عارف قزوینی شد تا در غزل‏های سیاسی خود بگوید:

چـه کرد عشق تو عاجز ز گفتنم؛ آن کرد

به من که دورة شوم قَجَر به ایران کرد

خدا  چو  طرة  زلفت  کند   پریشانش

کسی که مملکت  و  ملّتی  پریشان  کرد

 در این میان نباید آغاز نهضت تجددخواهی ادبی و اجتماعی از آذربایجان را با مسئله جنگ‏های ایران و روس بی‌ارتباط دانست. آذربایجان به‌واسطة همجواری با قفقاز در رهگذر جنگ‏های ایران و روس بیشترین سهم را داشته است.

دامنة تحولات ناشی از این جنگ‏ها به مقولات ادبی و شعری منحصر نبود، بلکه به جامعه نیز تسری یافت. «ملّت ما بعد از جنگ‏های ایران و روس دستخوش تحولات سریع، متفاوت و متناقض گردید. تمنّای تجدد و ترقی، اخذ و تسخیر تمدن فرنگی و تشبّث به آداب و عادات فرنگی از جمله دگرگونی‏هایی بود که آداب، سنن، اعتقادات، ارزش‏ها، اخلاق فردی و اجتماعی و حتی صورت ظاهری سرزمین ما را در معرض تغییرات جدی قرار داد.»[8]  البته این «تمنّای تجدد و ترقی» ظاهراً به دلخواه مردم نبود و در شکل‌گیری آن سیاست استعمارگران در سدة نوزدهم و بیستم میلادی نیز تأثیر داشته است. «در ایران... ترویج اباحه‏گری و دنیاگرایی و پدید آوردن طبقه‏ای خاص از خواص روشنفکر که اصول فکری آنها هم‌ساز با فرهنگ غربی باشد... از اواخر سلطنت فتحعلی‌شاه و پس از جنگ دوم ایران و روس آشکارا شروع شد.»[9]

در میان شاعران پیشگام در پی‌ریزی ادبیات ضد استعماری، ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی، به دلایلی، بارزترین چهره محسوب می‏شود. او فرزند میرزاعیسی قائم‌مقام است؛ کسی که جمعآوری متن فتواهای علمای دین در جهاد با روس را به فرمان شاه برعهده گرفت و در تحول نثر فارسی تأثیر بسزایی داشت. میرزا ابوالقاسم، که در خاندان ادب‌پرور «قائم‌مقام» رشد می‏یافت، سال‏ها در کنار عباس‌میرزا در جنگ‏های ایران و روس به‌طور ویژه و مستقیم حضور یافت و از نزدیک از امور آگاهی داشت. بدین‌سان دیوان اشعار او از منابع مهم برای بررسی کارکرد ادبیات در دورة جنگ‏های یادشده به شمار می‏رود. «اهمیت اشعار قائم‌مقام در آن است که وی برخلاف معاصران خود، که هیچگونه‏ اشاره‏ای به حوادث زمان نمی‏کنند، در بعضی از این اشعار از حوادث و پیشامد‏های روز سخن می‏دارد.»[10]

میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی به سال 1193.ق تولد یافت. پدرش وزیر عباس‌میرزا نایب‌السلطنه بود. ابوالقاسم پس از وفات پدر منصب او را یافت.

ملک‌الشعرا بهار دربارة قائم‌مقام نوشته است: «قائم‌مقام پیشکاری عباس‌میرزا نایب‌السلطنه را برعهده گرفت و به رتق و فتق کارهای شاهزاده مشغول شد، میرزا ابوالقاسم در امور صلح و معاهدات با روس مساعی وافی مبذول داشت و موفق گردید که در ضمن مصالحه و معاهدة ترکمن‌چای، تزار روس را حامی خانوادة عباس‌میرزا سازد. و پادشاهی ایران را با وجود برادران قوی‌پنجة دیگر برای آقای خویش شش‌میخه نماید و بعد از او هم سلطنت را برای محمّد‌میرزا، فرزند ولینعمت خود، ذخیره سازد. همین معنی در تهران موجب گله‌گزاری‌ها و بانگ‏ها و فریادها شد. ولی میرزا ابوالقاسم کار خود را کرده بود... امّا عباس‌میرزا نماند و در خراسان بدرود حیات گفت، پسرش محمّد‌میرزا با وزیر پدر میانه نداشت... در صفر سنة 1251 به باغ نگارستان او را احضار کرد و دژخیمان، آن سیدبزرگوار را بر زمین افکنده با فشردن دستمال در حلق خفه ساختند جنازه‏اش را شبانه در جوار حضرت عبدالعظیم به گور سپردند».[11]

قائم‌مقام خدمات ارزنده‏ای در امور نظامی، تأسیس کارخانه، تنظیم حقوق پادشاه، تأسیس قوة مقننه و... به ایران انجام داد. بااینحال سهم بی‏بدیل او در عرصة ادبیات، بهویژه اهتمام ویژه‏اش در تحولات نثر ادبی (پرهیز از مغلق‌نویسی و دوری از تکلّف قاجاری) و تحولات مربوط به شعر فارسی (پایه‌گذاری ادبیات ضد استعماری)، نامش را در تاریخ ادبیات ایران ماندگار ساخته است.

جالب این است که خود قائم‌مقام فراهانی به سهم روشن خویش در پیدایش نوع جدیدی از ادبیات و سیر آن اذعان کرده است. دستیابی به این اشارة صریح قائم‌مقام مدیون کتاب «خوابنامه» اثر اعتماد‌السلطنه ــ وزیر معارف کابینة امیرکبیر ــ است. خوابنامه، که در ردیف آثار رمزی و تمثیلی است، برای نخستینبار در مجلة «ارمغان» معرفی، و به این نکتة قائم‌مقام در آن اشاره شد: «مختصر این خدمت من به ادبیات ایران آن خدمت است که شاتوبریان فنلن روسو به ادبیات فرانسه کردند و شکسپیر به ادبیات انگلیسی و شیلرگوته به ادبیات آلمان و تولستوی به ادبیات روس نمودند و چون من این راه را باز کردم دیگران هم بعد از من بر اثر آن رفتند».[12]

دکتر محمد استعلامی در کتاب ارزشمند «ادبیات دوره ‌بیداری و معاصر» در معرفی قائم‌مقام فراهانی، نثر او را در عین سادگی و شیرینی، دارای «بویی از بیداری فرهنگی و تحول تمدنی و اجتماعی که شاید نخستین جرقه‏های انقلاب را نیز بتوان در آن دید» معرفی کرده است.[13]

گفته شد که قائم‌مقام فراهانی به دلیل حضور مستقیم در جنگ‏های ایران و روس، بخش عمده و معتنابهی از دیوان شعر خود را به انعکاس حوادث این جنگ‏ها اختصاص داده است. در ذیل به مواردی از آن اشاره شده است:

وی در نکوهش سربازانی که از جبهة ‌نبرد با روس گریخته‏اند گفته است:

ای خائن  نان  و  نمک  شاه  و  ولیعهد

حق  نمک  شاه  و  ولیعهد گریز است؟!

برگشته به صد خواری و بی‌عاری و اینک

باز از پی اخذ طمع دانک و قفیز   است...

از رود ارس بگذر و بشتاب   که    اینک

روس است که دنبال تو برداشته ایز است[14]

وی در بخشی از دیوان، دلایل مخالفت خود با ادامة جنگ ایران و روس را مربوط به مسائل نظامی و قلّت سپاهیان دانسته و خاطرنشان ساخته که چند سالی است که «وظیفة سپاهیان» پرداخت نشده است. بعدها نیز ثابت ‏شد، همان‌طورکه قائم‌مقام پیش‏بینی کرده بود، خستگی مفرط روحی و جسمی سربازان ایرانی به شکست ایران از قوای روس منجر شد:

کاین جنگ و جدالی که تو  در  خاطر  داری

کاری است که بس عمده و دشوار و گران است

وین خیل و  سپاهی  که  تو  را  باشد  امروز

با  طایفة  روس  کجا  تاب  و  توان  است

امسال سه سال است که این خیل و حشم را

نه جیره و نه جامه و نه مشق و نه سان است

سی روز بود روزه به هر سال و  درین  سال

روز و شب ما جمله چو روز رمضان است...[15]

بخش‏هایی از سروده‏های قائم‌مقام نیز در وصف دلاوری‏های عباس‌میرزا، فرماندة قشون ایران، در جنگ با روس است. وی در یکی از این سروده‏ها به مناسبت بازگشت پیروزمندانة نایب‌السلطنه چنین آورده است:

خسرو    غازی    ابوالمظفر    عباس

آمد  و  با  فتح  و  نصرت و ظفر آمد

آن که مگر برق تیغ اوست که هر جا

خرمنی از  کفر  دید  شعله‏ور  آمد...

پس  خبر  آمد به شاه روس که اینک

موکب شه همچو سیل منحدر آمد...[16]

در ادامه و در شعر دیگری دلاوری‏های عباس‌میرزا را با پهلوانی‏های رستم دستان مقایسه کرده است:

روم شوم و روس منحوس از دو جانب

عزمشان تسخیر آذربایجان شد

صد سفر چون هفت خوان کرد این تهمتن

گر تهمتن یک سفر در هفت خوان شد

رایتش  را  کایت فتح است جولان

گاه  در  شروان  و  گه  در  بیلقان شد[17]

و در بخشی دیگر چنین سروده است:

‏ گویی که حرام است بر او راحت و آرام

مادام   که   بیرون   نکند   روس  ز  ارّان[18]

عباس‌میرزا و دلاوری‌های او و دیگر سربازان شجاع ایرانی در جنگ با روسیة تزاری، به قهرمان‏های شاهنامة فردوسی و مقایسة آنها با هم، در موارد متعددی دیده می‏شود. بعدها این مقایسه‏ها به پیدایش آثاری به نام «شاهنشاهنامه» انجامید.

قائم‌مقام فراهانی در یکی از قصاید شیوای خود، که زبانزد خاص و عام است، شکست ایران از قوای روس را نمونه‏ای از «بازیچه‏های بسیار چرخ» دانسته و گفته است:

روزگار است اینکه گه عزت دهد گه خوار دارد

چرخ بازیگر از این بازیچه‏ها بسیار دارد

مهر اگر آرد بسی بی‌جا و بی‌هنگام آرد

قهر اگر دارد بسی ناساز و ناهنجار دارد...

گه به تبریز از پطربورغ اسپهی غلاب راند

گه به تفلیس از خراسان لشکری جرار دارد[19]

قائم‌مقام فراهانی، که در شعر «ثنایی» تخلص می‏کرد، در یکی از قصاید خود، که در «موعظه به نایب‌السلطنه و نابسامانی اوضاع آذربایجان» سروده به او توصیه کرده است:

گر روس به کین خیزد چون سد سکندر باش

ور روبهی  آغازد  با   حملة   ‌ضیغم   باش

سرباز  و  سوار  اول  از  خیل  عجم   بگزین

پس عزم جهاد روس جزم آر و  مصمم  باش

او در همین شعر به مسئلة مرگ تزار الکساندر، فرماندة قشون روس، اشاره کرده است:

غوغاست به  روس  اندر،  از  مرگ  الکساندر

این خیل و حَشَر تا حشر گو درغم و ماتم باش[20]

قائم‌مقام سپس به جنگ «اباران»، که در موضعی به نام «هشتدرک» بین ایران و روس روی داد و به پیروزی ایران انجامید، اشاره کرده است:

ای که شنیدی سخن ز هول قیامــت

خیز و قیامت به دشت هشتدرک بین

هشتدرک نی که  صد  هزار  هزاران

از  درکات  جحیمش  آمده  تضمین

ایزد دانا و پادشاه توانا

کرد به عباس شه توجه و تحسین...[21]

اشارات مهم دیگر قائم‌مقام فراهانی به جنگ‏های ایران و روس و بازتاب آن در میان مردم در مثنوی «جلایرنامه» او به چشم می‏خورد. این مثنوی بعدها مورد توجه ایرج‌میرزا در سرودن «عارفنامه» قرار گرفت.[22]

به گفتة سیدبدرالدین یغمایی، قائم‌مقام این مثنوی را با اهداف عمدة ذیل سروده است:

الف) قائم‌مقام درصدد بود پس از صلح ترکمن‌چای، مصداق بارز خادم و خائن ملّت را در میان درباریان عصر نشان دهد؛ ب) خدمات عباس‌میرزا به مردم ایران گوشزد گردد.[23]

اگرچه در دیوان قائم فراهانی (نسخة ‌بدرالدین یغمایی) هشت صفحه به «اشعار تازی» شاعر اختصاص یافته، در این شعرهای عربی، به جز اشاراتی جزئی و بسیار کمرنگ، مطلبی دربارة جنگ‏های ایران و روس نیامده است. این اشارات کمرنگ نیز ماحصل مدح فتحعلی‌شاه و عباس‌میرزاست. بااینحالا استاد هدایت‌الله بهبودی در کتاب خود قصیدة نونیّه به نقل از نسخة خطی کتاب «حدائق» اثر عبدالرزاق مفتون دنبلی[24] را به قائم‌مقام نسبت می‏دهد. بهبودی در توضیح این قصیده نوشته است: «مشابه این قصیده در [کتاب] احکام‌الجهاد و اسباب‌الرشاد با ابیات بیشتری ذکر شده است که به سرایندة آن اشاره‏ای نکرده است».[25]

اگرچه بنابر شواهد اولیه در انتساب این قصیدة 45 بیتی به قائم‌مقام تردیدهایی وجود دارد، ابیاتی از این شعر در ذیل آورده شده است:

سَل عَنْ ممالک فُرس این کنجتها

اَمَ اینَ   قبتها   ام   این   شروانِ

ام این شکی و ابطالِ  اذا  رجلوا

اَسد  و اِنْ رکبوا  صقُر  و  عقبان

ام این باکو و احزاب اذا  سکنوا

بحروان هجموا  سیل  و  طوفان

آنگاه به مساجد و مدارس ویران قفقاز اشاره شده است:

ما    للمساجد    لاتلحق   بساحتها

وعظ   و  ذکر  و  تسبیح  و  قرآن

مدارس العلم قد امست کنایس  ما

بهّن    الا    نواقیس    و    صلبان

سرانجام مردم به جهاد و بازپس‌گیری سرزمین‏های قفقازی فراخوانده شده‌اند:

یا للرجال  و   یا   للمسلمین   اما

لکم     بوعد     کتاب‌الله     ایقان

والله   کلفکم   بالجهد  فی  طریق

الجهاد و الوحی و التزیل برهان...

قوموا و لا تغفلوا یا قوم و انتبهوا

عما  رات  اهل  غازان  و  غازان

پیداست که جنگ‏های ایران و روس در شعر این دوره بسیار نموده یافت، بااینحال بعضی از شاعران بنام نیمة اول قرن سیزدهم، همچون نشاط، سحاب، مجمر، وصال و... ، از ورود به ساحت ادبیات جامعه خودداری کردند. آیا دلیل این امر ــ وارد نشدن شاعران بنام به عرصة سیاست ــ بنابر آنچه بهبودی نوشته است «فرمایشی بودن» این اشعار بوده؟! آیا احتمال دارد که شاعرانی که از طبع‌آزمایی سیاسی ــ اجتماعی در آن برهة ویژه، خودداری کردند و پای اشعار خود را کمتر به صحنة متلاطم آن زمان گشوند، از سوی دربار به قریحه‌پردازی دعوت نشدند؟!

بههرحال مسلم است که بخش مهمی از شعر فارسی که بعدها زمینه‌ساز تجددخواهی ادبی شد، ریشه‏ در ورود شاعرانی از نسل قائم‌مقام فراهانی به صحنة ‌جنگ‏های ایران و روس دارد.

 

پی‌نوشت‌ها


 

* محقق، نویسنده و مدرس دانشگاه.

[1]ــ برای آگاهی از جزئیات زمینه‏ها و نتایج جنگ‏های ایران و روس منابع متعددی تألیف شده است. یکی از موارد مهم آنها مقدمة عالمانه‏ای است که دکتر غلامحسین زرگری‌نژاد بر کتاب مآثر سلطانیه اثر مفتون دنبلی نگاشته است: عبدالرزاق ‌مفتون دنبلی، مآثر سلطانیه، به تصحیح غلامحسین زرگری‌نژاد، تهران: ایران، 1383

[2]ــ یحیی آرین‌پور در کتاب ارزشمند «از صبا تا نیما» پس از نگارش مقدمه‏ای کوتاه با عنوان «دوره‏ای بحرانی در تاریخ ایران» به مسئلة «شکست‏های ایران و روسیه» اشاره ‏کرده و ضمن بحث مستوفایی، حوادث آن زمان را مقدمه‏ای بر آغاز نهضت تجدد ادبی از آذربایجان ــ جوار قفقاز ــ دانسته است: رک:‌ یحیی آرین‌پور، از صبا تا نیما، مقدمه، تهران: زوار، چ ششم، 1375

[3]ــ هدایت‌الله بهبودی، ادبیات در جنگ‏های ایران و روس، تهران: حوزه هنری، 1371

[4]ــ همان، ص 19

[5]ــ مجموعه ‌فتواهای علما برای اعلام جهاد با قوای روس را میرزاعیسی قائم‌مقام فراهانی در قالب کتابی با عنوان «احکام‌الجهاد و اسباب‌الرشاد» گردآوری کرد. دکتر غلامحسین زرگری‌نژاد مقدمة مفصلی دربارة این رساله‏ها بر آن نگاشته است. رک: میرزاعیسی قائم‌مقام فراهانی، احکام‌الجهاد و اسباب‌الرشاد، تصحیح غلامحسین زرگری‌نژاد.

[6]ــ عبدالرضا سیف، ادبیات پایداری در جنگ‏های ایران و روس، تهران: سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی، ص 35‏

[7]ــ عبدالهادی حایری، نخستین رویارویی‏های اندیشهگران ایران، ص 378

[8]ــ مظفر نامدار تالشانی، غرب‌گرایی و استحاله‌ی‌ هویت ملی ایرانیان، ص 81

[9]ــ مصطفی آیت مهدوی، موضع بابیان و بهائیان درباره ملیت، ص 279

[10]ــ یحیی آرین‌پور، همان، ص 74

[11]ــ محمّدتقی بهار، سبک‌شناسی، ج 3، صص 353 ــ 348

[12]ــ عبدالرضا سیف، همان، ص 47

[13]ــ محمّد ‏‌استعلامی، ادبیات دوره بیداری و معاصر، ص 19

[14]ــ میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی، اشعار دیوان، ص 17

[15]ــ همان، صص 24 ــ 20

[16]ــ همان، صص 37 ــ 32

[17]ــ همان، صص 9 ــ 4

[18]ــ همان، ص 127

[19]ــ همان، صص 73

[20]ــ همان، صص 97 ــ 96

[21]ــ همان، صص 133 ــ 131

[22]ــ یحیی آرین‌پور، همان، ص 74

[23]ــ میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی، همان، ص 165

[24]ــ عبدالرزاق مفتون دنبلی از تاریخ‌نویسان مشهور عصر قاجار و مؤلف «مآثر سلطانیه» در تاریخ جنگ‏های ایران و روس است. وی هنگام اقامت در شیراز کتابی به نام «حدایق‌الجنان» در سرگذشت خود و فضلای عصر نوشت و بعد‏ها با تغییراتی این کتاب را با عنوان «تجربه‌الاحرار و تسلیه‌الابرار» قلم زد. اثر اخیر به اهتمام شادروان حسن قاضی ــ استاد فقید دانشگاه تبریز ــ تصحیح و منتشر شده است. ملک‌الشعرا بهار حدایق‌الجنان را از «شاهکارهای قرن دوازدهم هجری» معرفی کرده و معتقد است: «می‏توان آن را از جملة آثاری دانست که مربوط به رستاخیز ادبی و بازگشت به سبک قدیم است». برای مطالعه بیشتر دراینباره رک: ملک‌الشعرا بهار، همان، ج 3، ص 320 و یحیی آرین‌پور، همان، ج 1، ص 51

[25]ــ هدایت‌الله بهبودی، همان، ص 46

 

تبلیغات