آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

هرچند احزاب و جریانات سیاسی ایران معاصر را نمی توان در چهارچوب الگوهای غربی تحزب جای داد و حتی عده ای بر این عقیده اند که سیر تحزب در ایران همچنان با موانعی ساختاری روبه رو بوده است و خواهد بود، پیدایش پارلمان و تشکیل قوه مقننه در نظام سیاسی ایران، زمینه ای فراهم ساخت تا گروه ها و جریانات گوناگون سیاسی برای ورود به مجلس به فعالیت، ائتلاف یا انشعاب دست بزنند.بنابراین هم برای به دست گرفتن و هم برای به کار بردن قدرت قانون گذاری در ایران از صدر مشروطه تاکنون، شاهد شکل گیری و فعالیت احزاب گوناگون بوده ایم و می توان گفت که مجلس در ایران زمینه مهمی برای شکل گیری تحزب بوده است؛ اما بی شک همان مشکلات و موانع ساختاری همیشگی تحزب در ایران، مانند ناکارآمدی، نبود تنوع، شخصی بودن، ناتوانی مالی و اقتصادی، و بی اقبالی اجتماعی احزاب در ایران، مانع از آن شده است که ائتلافات حزبی بتوانند تاثیری عمیق و پایدار بر ماهیت و عملکرد مجلس داشته باشند.این ائتلاف ها و دسته بندی ها معمولاً چند ماه قبل از انتخابات به وجود می آیند و اندکی پس از آن کم رنگ یا مستحیل می شوند. در مقاله ذیل با این مقوله در مجلس شورای اسلامی آشنا خواهید شد.

متن

 

هرچند احزاب و جریانات سیاسی ایران معاصر را نمی‌توان در چهارچوب الگوهای غربی تحزّب جای داد و حتی عده‌ای بر این عقیده‌اند که سیر تحزّب در ایران همچنان با موانعی ساختاری روبه‌رو بوده است و خواهد بود، پیدایش پارلمان و تشکیل قوه مقننه در نظام سیاسی ایران، زمینه‌ای فراهم ساخت تا گروه‌ها و جریانات گوناگون سیاسی برای ورود به مجلس به فعالیت، ائتلاف یا انشعاب دست بزنند.

بنابراین هم برای به‌دست گرفتن و هم برای به‌کار بردن قدرت قانون‌گذاری در ایران از صدر مشروطه تاکنون، شاهد شکل‌گیری و فعالیت احزاب گوناگون بوده‌ایم و می‌توان گفت که مجلس در ایران زمینه مهمی برای شکل‌گیری تحزّب بوده است؛ امّا بی‌شک همان مشکلات و موانع ساختاری همیشگی تحزّب در ایران، مانند ناکارآمدی، نبود تنوع، شخصی بودن، ناتوانی مالی و اقتصادی، و بی‌اقبالی اجتماعی احزاب در ایران، مانع از آن شده است که ائتلافات حزبی بتوانند تأثیری عمیق و پایدار بر ماهیت و عملکرد مجلس داشته باشند.

این ائتلاف‌ها و دسته‌بندی‌ها معمولاً چند ماه قبل از انتخابات به‌وجود می‌آیند و اندکی پس از آن کم‌رنگ یا مستحیل می‌شوند. در مقاله ذیل با این مقوله در مجلس شورای اسلامی آشنا خواهید شد.

 

مجلس بیانگر اراده ملّی، دموکراتیک­ترین نهاد سیاسی، انعکاس‌دهنده­ ایده­ها و خواسته­های یک جامعه، نشان‌دهنده تغییر و تحول در جامعه، توجه مضاعف به افکار عمومی، ورود شایستگان به نظام سیاسی و... است. این نهاد، به مسائل و موضوعاتی از قبیل قانون‌گذاری، تفکیک قوا، مردم‌سالاری، جمهوریت، خرد جمعی، کنترل قدرت، گردش نخبگان، و... توجه می‌کند. در واقع گفتمان مجلس بیانگر گذار از استبداد به دموکراسی، احترام به آرا و افکار مردم، گذار از فردمحوری به جمع­گرایی، و... است. مجلس نماد حاکمیت مردم، قانون‌گذاری، مردم‌سالاری، جمهوریت، تحقق عینی یکی از آموزه­های بزرگ دینی اسلام، یعنی «و امرهم شوری بینهم» و مظهر خرد جمعی است. با توجه به اهمیت مجلس، در نظام مردم‌سالاری دینی جمهوری اسلامی نیز جایگاه خاصی به قوه مقنّنه داده شده است. گفتمان رقابت سیاسی در اندیشه­های امام(ره) و مقام معظم رهبری و دیگر مسئولان و نخبگان ایران از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون جایگاهی اساسی داشته؛ زیرا اصل تحقق جمهوریت و مردم‌سالاری دینی یکی از ویژگی­­های جمهوری اسلامی است. رقابت سیاسی مستلزم توجه به بعضی از ویژگی­ها و خصوصیات محتوایی، همچون مسالمت‌آمیز بودن، درون‌نظامی، قانونمندی و قاعده­مندی، پذیرش و احترام به قانون اساسی، احترام به رأی اکثریت و خصوصیاتی شکلی همچون وجود احزاب و گروه‌های سیاسی متعدد، مشارکت دیدگاه‌های مختلف در انتخابات، تکثر سیاسی و... است. به این ویژگی­ها در همه انتخابات از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون توجه شده است. همچنین مفهوم رقابت سیاسی به مفهوم مشارکت و حضور سیاسی بسیار نزدیک است؛ چنان‌که رقابت سیاسی بدون مشارکت سیاسی مفهومی ندارد.

یکی از ویژگی­های اساسی انتخابات مجلس در ایران، ائتلاف­های سیاسی حول محور بعضی از اهداف است. با توجه به فقدان نهادینگی احزاب در ایران، تنوع احزاب و...، ائتلاف­های سیاسی، به‌ویژه در انتخابات، اهمیت اساسی داشته؛ چنان‌که در اکثر انتخابات مجلس، ائتلاف­هایی ناپایدار و سطحی شکل گرفته است.

 

کارکردهای احزاب

حزب برای انتقاد از حکومت، انتقال مطالبات و درخواست­های مردم به دولت، کارکردهای آموزشی و تربیتی و... است. در واقع حزب چرخ‌دنده دموکراسی است. حزب گروهی سازمان‌دهی‌شده است که برای کسب قدرت و حفظ و اعمال آن فعالیت می‌کند. فلسفه وجودی احزاب، تبدیل مشارکت توده­ای به مشارکت نهادمند مدنی، ثبات و تداوم نظام‌ سیاسی، تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، شایسته‌گرایی، تجمیع منافع است؛ به عبارت دیگر احزاب کارکردهای مختلفی دارند که برخی از این کارکردها عبارت‌اند از: تجمیع و انعکاس مطالبات مشروع و قانونی مردم به نظام، تربیت شهروندان برای شرکت در مدیریت عمومی و ملّی، تأثیرگذاری مؤثر بر فرایند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، ایجاد تعادل و ثبات سیاسی، شفاف کردن عرصه سیاست و تقویت نظارت عمومی بر عملکرد دولت و پاسخگو کردن حکومت. همچنین می­توان گفت که حزب به مثابه عامل‌ برقرارکننده تعامل بین حکومت مستقر، از یک‌سو، و جامعه مدنی و توده­های مردم، از سوی دیگر، بستری برای تعلیم و رشد افراد به منظور پذیرش مدیریت کلان، حضور یک هویت جمعی شناسنامه­دار برای تحصیل شناخت اجتماعی، بازتابنده نیازها و خواسته‌های بنیادین همه قشرها و طبقات جامعه است.

 

1ــ کارویژه­های اجتماعی ــ آموزشی:

از میان کارویژه‌های اجتماعی ــ آموزشی حزب می‌توان به افزایش آگاهی سیاسی مردم، انتقاد از عملکرد سیاست­های دولت، آموزش نظری و عملی توده­ها، با هدف افزایش مشارکت سیاسی آنها اشاره کرد.

 

2ــ کارویژه­های پنهان:

انسانی کردن روابط سیاسی، حل مشکلات اعضای حزب، تأمین‌کردن امتیازات سیاسی برای بعضی از مؤسسات اقتصادی، مشکلات شخصی و قومی مردم را از ذهن آنها پاک کردن و افزایش توجه آنان به مسائل و موضوعات  اساسی و ملّی و ایجاد شغل برای اعضا و طرفداران خود از کارویژه‌های پنهان احزاب است.[1]

 

3ــ کارویژه­های انتخاباتی حزب:

اولین کارویژه حزب، بسیج مردم و هدایت آنها به سوی صندوق­های رأی است. حزب افراد بی­تفاوت را به شهروندانی فعال تبدیل می­کند و از آنها می‌خواهد در چهارچوب قانون و هماهنگ با منافع حزب مشارکت سیاسی داشته باشند. دومین کارویژه انتخاباتی احزاب، ترتیب هیئت سیاسی حرفه­ای و معرفی افراد آن هیئت برای وکالت مردم است. نامزدهای احزاب، در کشورهایی که فرهنگ و نهادهای دموکراسی به خوبی در آنها جا افتاده است، از میان بهترین و برترین اعضا و سیاستمداران انتخاب می­شوند. سومین کارویژه انتخاباتی احزاب، تشویق نمایندگان در درون مجلس و حمایت از موضع آنها و ایجاد رابطه میان آنها و رأی‌دهندگان است. ایجاد یک گروه پارلمانی از تفرقه آرا و دور شدن نمایندگان از شعارهای انتخاباتی آنها جلوگیری می­کند. حزب پل رابطی است که رابطه مستمری بین نماینده و رأی‌دهنده برقرار می­سازد.[2]

 

احزاب و انتخابات

احزاب سیاسی ارتباط تنگاتنگی با کلیه وجوه سیاست، به‌ویژه انتخابات، دارند. حزب­های سیاسی با سامان‌دهی افکار و تمایلات سیاسی موجود در جامعه، در عین اینکه عامل تشکل مردم در گروه‌ها و شاخه­های متفاوت هستند، سبب می‌شوند خرده‌گرایش‌های فردی و اجتماعی در چهارچوب اندیشه­های منسجم تلفیق شوند. این مسئله طبعاً مبارزه­های انتخاباتی را عمیق­تر می‌سازد و مقولات و موضوعات مورد مبارزه را از حالت شکلی خارج می­کند و بدان‌ها رنگ و بوی فلسفی، اجتماعی و فرهنگی می‌دهد. در نتیجه مسائل سازمان‌یافته و پرمحتوا به عرصه سیاست و جامعه راه خواهد یافت.

 

1ــ رابطه تاریخی انتخابات و احزاب سیاسی:

 تکوین حزب، در تاریخ بشر ریشه دارد. احزاب سیاسی، به‌صورت دسته­های گوناگون، از دوران باستان تا عصر ما در تمام جوامع موجودیت داشته­اند. در آغاز گروه‌های پارلمانی و سپس کمیته­های انتخاباتی به‌وجود آمدند و از همبستگی دائم و ثابت آنها، حزب پدید آمد. وقتی حزب از ارتباط این دو عامل تولد یافت، خود حامی کمیته­های انتخاباتی در مجالس قانون‌گذاری گردید. این گروه‌ها ممکن است منتخب یا غیر منتخب باشند، اما در مجموع، پیکار و مبارزه گروه‌های سیاسی همیشه در مجامع و مجالس موروثی به چشم می­خورد.[3]

موریس دوورژه، پیدایش احزاب سیاسی را حاصل گسترش حق رأی و عمومیت یافتن انتخابات ­دانسته است. از دیدگاه وی نخستین احزاب سیاسی، محصول ادغام کمیته­های انتخاباتی، گروه‌های پارلمانی و نمایندگان هم‌گرایی است که در درون مجالس قانون‌گذاری، برای حفظ منافع گروهی یا مبارزه به منظور پیشبرد سیاست و روش خاص خود، متشکل شدند. سپس بعد از توسعه حق رأی در حوزه­های انتخاباتی، کمیته­هایی برای انجام دادن تبلیغات انتخاباتی در خارج از پارلمان ایجاد گردید که پس از خاتمه انتخابات، فعالیت آنها خاتمه می­یافت. این اقدام، اولین سنگ بنای احزاب سیاسی بود. توسعه حق رأی ایجاب می­کرد تا نمایندگان، خود را در ارتباط همیشگی با حوزه­های انتخاباتی خویش نگاه دارند تا بدین‌وسیله بتوانند در دوره­های بعدی، همچنان در مقام خود باقی بمانند. بدین‌ترتیب نیاز به کمیته­های انتخاباتی از حالت مقطعی خارج شد و به‌صورت مستمر درآمد. با گذشت زمان و گسترش حق رأی، گروه‌ها و قشرهای مختلف وارد صحنه سیاست شدند و به مرور، احزاب جدیدی برای متشکل ساختن قشرهای نوینی که خواهان مشارکت سیاسی بودند، در خارج از مجلس قانون‌گذاری به‌وجود آمدند.[4]

احزاب خارج از پارلمان، انسجام، همبستگی، استقلال و خودمختاری بیشتری دارند و خود را فقط در چهارچوب مقرّرات سیاسی مقید نمی­دانند؛ زیرا حیات حزب، در نظام­های خارج از پارلمان، متکی بر پیروزی در مجالس است. حال اینکه مبارزات پارلمانی برای احزاب داخل پارلمان، ضرورتی انکارناپذیر است. در ضمن ازآنجاکه احزاب از پارلمان، از بالا تأسیس می­شوند، نسبت به سایر احزاب، که ابتدا از اعماق جامعه ناشی می­شوند، تکامل بیشتری دارند. تحولات تدریجی در جوامع غربی و کم‌رنگ شدن تأثیرگذاری مذاهب و آرمان­ها، از یک طرف، و افزایش حاکمیت اقتصادی بر جلوه­های گوناگون زندگی، از سوی دیگر، از اهمیت عامل ایدئولوژی و اصول‌گرایی در احزاب سیاسی کاست و بسیاری از احزاب را در عمل به ماشین­های انتخاباتی مبدل کرد، به‌طوری‌که از دهه 1960، که دوران احزاب فرا رسید، جز به پیروزی در انتخابات و رسیدن به قدرت نمی­اندیشند.[5]

به‌طور خلاصه می­توان گفت که تحلیل­های این نویسندگان، سه کارکرد اساسی را برای احزاب به تصویر می­کشد که عبارت‌اند از: شکل‌دهی افکار عمومی، حمایت از نامزدهای انتخاباتی، سازمان‌دهی و جهت­دهی رأی­دهندگان. بر این اساس، فقط در جوامع دموکراتیک مبتنی بر انتخابات، وجود احزاب امکان دارد، نه جوامعی که رأی عمومیت ندارد و بر اصول دموکراسی پایه­ریزی نشده است. چگونگی مشارکت احزاب عوام و احزاب خواص در انتخابات، متفاوت از یکدیگر است. در احزاب عوام، تصمیمات به‌طور غیرشورایی و متمرکز از طریق ارگان­های رده بالای حزب اتخاذ می­شود و روشن است که رهبران عالی حزب نیز بیشتر بر اساس خواست رهبران رده بالا تعیین می­شوند، اما به دلیل وجود آزادی گفت‌وگو در سطوح مختلف حزب، تعیین نامزدهای انتخاباتی، به‌صورتی غیرمتمرکز و به ترتیب اولویت انجام می­شود. این در حالی است که احزاب خواص اکثراً به دنبال شخصیت­های معروف هستند و در پیرامون افراد سرشناس جامعه گرد می­آیند. بنابراین بار ارزشی این قبیل حزب‌ها بر محور ارزش­های فردی تمرکز دارد و فقط در صورت پیش گرفتن رفتار و اعمال مردم‌پسند از وجهه اجتماعی بهره­مند خواهند شد. مسئله­ای که دراین‌باره جلب توجه می­کند، تأثیرات نظام­های حزبی بر انتخابات است که با توجه به طبقه‌بندی سه‌گانه رژیم­های سیاسی، یعنی نظام تک‌حزبی، نظام دو حزبی و نظام چند حزبی، در کشورهای مختلف متفاوت خواهد بود.

 

2ــ تأثیر نظام­های حزبی بر انتخابات:

1ــ با توجه به ابعاد ایدئولوژیکی نظام تک‌حزبی، که ویژگی­هایی چون آمریت بر کل جامعه، منشأی اراده فردی یا گروهی، حقانیت نسبت به کلیه گرایش­های سیاسی، تحمل نکردن افکار و اندیشه­های گروه‌های مخالف و باطل دانستن کلیه جریان‌های فکری از خصلت­های ویژه آن است، انتخابات در این نظام­ها نمی‌تواند همان مفهومی را داشته باشد که در کشورهایی با نظام­های سیاسی چند حزبی دارد؛ زیرا وظیفه چنین رژیم­هایی در انتخابات، فقط تهیه فهرست کاندیداها توسط حزب واحد و ارائه آن به رأی‌دهندگان است و کلیه تلاش­ها نیز برای مشروع جلوه دادن تصمیم­هایی است که حزب می­گیرد. بدیهی است با آزاد نبودن نامزدی انتخابات برای همگان، مبارزه­های انتخاباتی و رقابت­ها، که از لوازم اعمال حق گزینشگری است، وجود نخواهد داشت و مشارکت سیاسی شهروندان هم فقط به منزله تصدیق نظریات ازپیش‌طرح‌شده حزب واحد خواهد بود.

2ــ در نظام­های دو حزبی، شرایط برای فعالیت سایر احزاب میسّر است و اگر علاوه بر دو حزب اصلی، احزاب دیگر هم بتوانند قدرت بگیرند، امکان دارد نظام دو حزبی به شکل نظام چند حزبی یا دو حزبی متفاوت درآید؛ زیرا در این نوع رژیم سیاسی، جریان­های سیاسی همسو در دو سازمان بزرگ تشکل می­یابند و فرهنگ و نظام­های ارزشی، تجربه تاریخی، عرف و عادات سیاسی این جوامع به گونه­ای است که اختلافات فرهنگی، نژادی و منطقه­ای را کم‌اهمیت می­سازد و تنوع منافع هم نمی‌تواند جمعیت را به سوی گروه‌گرایی، تفرقه و ظهور احزاب متعدد سوق دهد، ولی قدرت سیاسی در هر انتخابات پارلمانی یا ریاست‌جمهوری، بین دو حزب اصلی رقیب دست به دست می­گردد. اگرچه نظام دو حزبی به هنگام انتخابات، حق گزینش انتخاب‌کننده را تحدید می­نماید، تنوع دیدگاه‌ها و رهیافت­ها سبب می­شود رأی‌دهنده با سهولت بیشتری گزینش خود را انجام دهد؛ ضمن اینکه هر یک از دو حزب می­تواند اکثریت لازم را احراز کند، قدرت حکومتی را اعمال نماید و از حمایت ثابت و مطمئنی در پارلمان برخوردار شود.

3ــ در رژیم­های چندحزبی، جریان­های همسویه درجه شدیدتری نسبت به نظام­های دو حزبی دارند. گرچه چندین حزب در برابر یکدیگر مبارزه می­کنند و گرایش­ها در چند تشکل سیاسی متبلور می­گردند، هیچ کدام از حزب­ها به تنهایی نمی­توانند اکثریت پارلمانی را به‌دست آورند. بدین‌ترتیب حکومت باید بر ائتلاف­ها تکیه کند و این ائتلاف­ها نیز اغلب ناپایدارند و با اندک نوسان­های سیاسی مضمحل می­گردند. در نتیجه هیئت وزیران و کابینه به تبعیت از این اوضاع سرنگون خواهند شد. از نظر وسیع بودن دایره گزینش رأی‌دهنده در هنگام انتخابات، نظام­های چندحزبی دموکراتیک‌تر هستند، ولی عرضه انواع برنامه­ها توسط احزاب و همچنین وجود کاندیداهای متعدد گزینش شهروندان را مشکل‌تر می‌­سازد.[6]

 

3ــ ائتلاف­های حزبی:

عمر ائتلاف گروهی حزبی یا پارلمانی کوتاه‌تر از حزب است، بااین‌حال از حیث طولانی بودن عمر ائتلاف­ها، می­توان از ائتلاف موقتی، پایدارتر و دائمی سخن گفت. ائتلاف موقتی معمولاً برای کسب امتیازات انتخاباتی ایجاد می­شود. ائتلاف پایدارتر معمولاً به صورت جبهه احزاب ظاهر می­شود و هدف آن صرفاً کسب امتیازات موقتی نیست. ائتلاف دائمی سرانجام موجب ذوب اجزای تشکیل‌دهنده ائتلاف در درون واحدی کلی­تر می­شود. از حیث ماهیت، ائتلاف به سه نوع اساسی تقسیم می­شوند: یکی، ائتلاف انتخاباتی که به شکل معرفی کاندیداهای مشترک تجلی پیدا می­کند؛ دوم، ائتلاف پارلمانی که ائتلاف گروه‌ها و جناح­های داخلی پارلمان­ها بر سر موافقت یا مخالفت با دولت یا مسائل خاص دیگر است و سوم، ائتلاف­های حکومتی که همکاری احزاب سیاسی در اداره امور کشور، یعنی در درون قوه مجریه، است. یکی از نکات مهم در زمینه ائتلاف، ارتباط بین ائتلاف‌ها و شکاف­های اجتماعی و سیاسی است. در حقیقت شرط امکان ائتلاف وجود چندین شکاف اجتماعی است که بر اساس آنها چندین بلوک سیاسی یا حزبی پیدا شوند و احتمالاً با یکدیگر ائتلاف کنند. اما درعین‌حال ائتلاف مستلزم امکان سازش در ورای این شکاف­هاست. درباره آثار ائتلاف هم باید گفت که معمولاً ائتلاف‌ها سبب می‌شوند اعتدال در زندگی سیاسی به‌وجود آید و از افراط‌گرایی چپ و راست جلوگیری می­کنند و در نتیجه احزاب میانه­رو جایگاه مستحکم­تری پیدا می‌کنند.[7]

 

مجلس شورای اسلامی و احزاب

معیارهای مختلفی به منظور تقسیم­بندی احزاب و نیروهای سیاسی در جمهوری اسلامی ارائه شده است؛ به عبارت دیگر هر تحلیلگری، با توجه به اهداف و نگرش­های خود، با اتخاذ معیار و ملاک خاصی احزاب را دسته‌بندی کرده است. البته باید شرایط زمانی و مکانی را نیز در نظر گرفت؛ چنان‌که در دهه اول انقلاب، با توجه به آن دوره زمانی، معیار «چپ و راست» بیشتر رواج داشت. در مجموع می­توان گفت که معیارهایی از قبیل «چپ و راست»، «لیبرال و غیرلیبرال»، «قانونی و غیرقانونی»، «خودی و غیرخودی»، «مدرن و سنّتی»، «لائیک و دینی»، «ایدئولوژیک و غیرایدئولوژیک»، «ولایت‌مدار و غیرولایت‌مدار»، «محوریت عدالت یا آزادی»، «آرمان‌گرا و واقع­گرا»، «اصول‌گرا و اصلاح‌طلب» و... ارائه شده است.

 

1ــ مجلس اول:

با پیروزی انقلاب اسلامی، تغییر و تحولات عظیمی در صحنه سیاسی کشور روی داد که یکی از این تحولات شگرف، دگرگونی در نیروهای سیاسی جامعه بود. با پیروزی این انقلاب گروه‌ها و احزاب دولتی گذشته حذف شدند و نیروهای جدیدی روی کار آمدند؛ نیروهایی که با اهداف مختلف مخالف نظام پهلوی بودند. از ابتدای پیروزی انقلاب و تأسیس نظام جمهوری اسلامی احزاب مختلفی با پشتوانه­های فکری و معرفتی خاص فعالیت خود را آغاز کردند که بین این گروه‌ها تضاد فکری اساسی وجود داشت. این نیروهای سیاسی را می­توان به گونه­های مختلفی تقسیم کرد. آنچه در این تقسیم‌بندی اهمیت اساسی دارد معیار و ملاک تقسیم‌بندی است، به‌طور مثال اگر ملاک دین و آموزه‌های اسلامی (حکومت دینی) باشد، می‌توان این گروه‌ها را به دو بخش مذهبی و غیرمذهبی تقسیم نمود که هر کدام از این بخش­ها نیروهای سیاسی متعددی را در بر می‌گیرند.

در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، گروه‌های مذهبی نظیر حزب جمهوری اسلامی، مؤتلفه اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و سازمان فداییان اسلام بیشترین کرسی مجلس را از آنِ خود کردند، اما گروه‌های لیبرال و ملّی‌گرا مانند نهضت آزادی و حزب زحمت‌کشان فقط چند کرسی مجلس را به دست آوردند و گروه‌های چپ و مارکسیستی (حزب توده، سازمان مجاهدین خلق ایران و...) نتوانستند به مجلس اول راه یابند.

 

2ــ مجلس دوم:

با وقایع سال‌های 1360 ــ 1361، یعنی انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت شهید بهشتی و جمع کثیری از اعضای این حزب، عزل بنی صدر و واقعه انفجار دفتر نخست­وزیری، همه و همه دست به دست هم داد تا گروه‌های اسلامی پیرو خط امام فقط در انتخابات مجلس دوم شرکت کنند. گروه‌های اسلامی، در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به‌‌دنبال تحقق واقعی آرمان­های انقلاب اسلامی و امام خمینی‌(ره) بودند و اکثر اعضای این نیروهای سیاسی کسانی بودند که در پیروزی انقلاب سهم داشتند.

روحانیت مبارز یکی از گروه‌های شرکت‌کننده در انتخابات بود. حزب جمهوری اسلامی نیز در این انتخابات فهرستی مستقل ارائه کرد. جامعه اسلامی اصناف و بازار تهران نیز، که از جمله گروه‌های همسو با جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی بود، فهرست نامزدهای مورد نظر خود را انتشار داد. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز از جمله تشکل­های متحد حزب جمهوری اسلامی در اولین دوره مجلس شورای اسلامی بود.[8] اما با توجه به حضور هفت گروه تشکیل‌دهنده، که برحسب ضرورت در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی با یکدیگر متحد شده بودند و اختلاف ­آرائی که بین آنها وجود داشت، مشکلات بسیاری برای ادامه همکاری آنها به وجود آمد. سازمان فجر اسلامی نیز اعلام کرد که از نامزدهای حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز در انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی حمایت می­کند.[9] دفتر تحکیم وحدت نیز، در جایگاه یکی از تشکل­های مؤثر دانشجویی، کاندیداهای مورد نظر خود را معرفی کرد. کانون الهادی نیز از جمله گروه‌های همسو با حزب جمهوری اسلامی بود، ولی در دومین دوره انتخابات مجلس از فهرست نامزدهای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه‌های تهران حمایت کرد. گروه دیگری نیز موسوم به ستاد نامزدهای انتخاباتی نیروهای خط امام فهرست نامزدهای خود را منتشر کردند. در این زمان حزب جمهوری اسلامی همچنان رهبری حرکت نیروی مذهبی را در صحنه سیاسی کشور در دست داشت. گرچه جناح‌بندی­ در حزب و انتخابات نمودی آشکار نداشت، هر دو جناح چپ و راست این حزب نامزدهایی برای مجلس معرفی کردند. در آن زمان بعضی از گروه‌های چپ داخل در حزب عبارت بودند از: انجمن اسلامی دانشجویان سراسر کشور (دفتر تحکیم وحدت)، انجمن اسلامی معلمان و انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه‌ها. درعین‌حال در این زمان جناح چپ، بازوی اصلی خود را در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از دست داده بود؛ زیرا جناح چپ سازمان با نماینده امام در سازمان، آیت­الله راستی کاشانی، اختلاف نظر پیدا کردند.[10] انتخابات مجلس دوم در فروردین 1363، در فضایی آرام و غیرمتشنج انجام شد. نگاهی به فهرست اسامی نمایندگان راه‌یافته به مجلس دوم، از وجود افرادی متفاوت از نیروهای مذهبی در مجلس دوم با اکثریت نسبی جناح راست است.[11]

 

3ــ مجلس سوم:

سومین انتخابات مجلس به دلایل مختلفی اهمیت دارد؛ زیرا در این انتخابات گسست و انشعاب اساسی در گروه‌های مذهبی به‌وجود آمد و عده‌ای از اعضای جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی، همانند حجج اسلام کروبی، جمارانی، موسوی خوئینی­ها، محمدرضا توسلی و محمد خاتمی، به دنبال اختلاف با دیگر اعضا در زمینه­های مختلف اقتصادی، میزان مداخله دولت در اقتصاد، بحث فقه پویا و فقه سنّتی، تجارت خارجی و قانون کار، با اجازه امام(ره) جامعه روحانیون مبارز را تأسیس کردند. ایجاد این تشکل به معنای عینیت یافتن اختلاف بین گروه‌های مذهبی و تأثیر آن بر رقابت­های سیاسی بود. از سوی دیگر ادامه فعالیت حزب جمهوری اسلامی دیگر ضرورتی نداشت؛ به همین دلیل این حزب در خرداد 1366 منحل شد. جامعه روحانیون مبارز، با دادن شعارهایی همانند محرومیت‌زدایی، دفاع از پابرهنگان و مستضعفان و مبارزه با مرفهان بی­درد و مخالفت با اسلام امریکایی و مظاهر سرمایه­داری، توانست بیشتر کرسی­های مجلس سوم را از آن خود کند.

 به‌هرحال انتخابات مجلس سوم در فضایی انجام شد که جامعه روحانیت مبارز، به دلیل اختلاف در نوع نگاه به وقایع سیاسی و اجتماعی میان اعضای آن، دچار انشقاق شد و گروه دوم با عنوان مجمع روحانیون مبارز به‌طور رسمی و طی بیانیه­ای اعلام موجودیت نمود. این امر ازآنجاکه به دادن دو لیست جداگانه منجر شد، اتفاقی بدیع بود که در تاریخ انقلاب اسلامی به وقوع می­پیوست. تشکل­هایی دیگر همانند دفتر تحکیم وحدت، انجمن اسلامی معلمان، جامعه وعاظ تهران، جامعه اسلامی مهندسین و... هم بودند که بعضاً لیست نمایندگی هم داشتند و آن را ارائه نمودند، اما اولاً با نگاهی به این لیست­ها مشاهده می­شود که بیشتر افراد معرفی‌شده به دو لیست اصلی، یعنی جامعه روحانیت و مجمع روحانیون، تعلق داشتند؛ ثانیاً در برآورد کلی، وزن سیاسی این تشکل­ها با دو تشکل فوق قیاس‌شدنی نبود. بنابراین مجلس سوم را می­توان اولین مجلسی دانست که حاصل رقابت بین دو جناح عمده بود. در این انتخابات، که به تاریخ 19 فروردین 1367 برگزار شد، احزاب و گروه‌هایی از جمله جامعه روحانیت مبارز، مجمع روحانیون مبارز، جامعه وعاظ تهران، دفتر تحکیم وحدت و جامعه اسلامی مهندسین وجود داشتند. در پایان این انتخابات بیشترین کرسی­های مجلس به جناح چپ رسید.

 

4ــ مجلس چهارم:

به‌­رغم اینکه جناح چپ اکثر کرسی­های مجلس سوم را در اختیار داشت، قدرت آن با ریاست‌جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی به‌تدریج کاهش یافت. اختلافات جناح چپ با دولت هاشمی رفسنجانی در زمینه موضوعات اقتصادی و سیاست خارجی فزونی گرفت. جناح چپ، برای جلوگیری از کاهش قدرت خود، اقدامات و سیاست­های مختلفی در پیش گرفت؛ چنان‌که این جناح کوشید با ایجاد تشکل­های سیاسی تازه و کسب مجوز از وزارت کشور برای آنها ــ همچون انجمن اسلامی معلمان، انجمن اسلامی مهندسان، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جمعیت زنان جمهوری اسلامی و خانه کارگر ــ فعالیت­های سیاسی خود را برای جلوگیری از زوال قدرت و با نگاهی به چهارمین انتخابات مجلس افزایش دهد. همچنین این جناح با انتشار روزنامه «سلام» با مدیریت حجت­الاسلام سیدمحمد موسوی خوئینی­ها از عملکرد دولت هاشمی انتقاد کرد افکار و اید‌ه‌های گروه‌های چپ را رواج داد. این روزنامه ابتدا شعار خود را «ترویج اسلام ناب محمدی(ص) و نفی اسلام امریکایی» قرار داد. البته در جناح مقابل نیز اقدامات مشابهی ــ یعنی ایجاد تشکل­های سیاسی جدید همانند دوره جدید فعالیت سیاسی جمعیت موتلفه اسلامی، و جامعه اسلامی مهندسین ــ انجام داد.

اختلاف اساسی دو جناح در چهارمین انتخابات در موضوع چگونگی نظارت شورای نگهبان بود؛ گرچه پیش از این انتخابات، نظارت شورای نگهبان وجود داشت، در این دوره این ابهام وجود داشت که در زمان اختلاف بین نهاد ناظر و نهاد مجری انتخابات درباره تأیید یا رد صلاحیت­های کاندیداهای انتخاباتی برتری با کدام نهاد است؛ چنان‌که در سه دوره انتخابات مجلس این مسئله وجود داشت؛ برای مثال در سومین انتخابات مجلس، مشکل با حکم حکومتی امام خمینی(ره) برطرف شد. به همین دلیل بود که شورای نگهبان به عنوان مفسر قانون اساسی در 22 اردیبهشت 1370 و به دنبال پرسش رئیس هیئت مرکزی نظارت شورای نگهبان بر انتخابات درباره مدلول اصل 99 قانون اساسی اعلام کرد: «نظارت مذکور در اصل قانون اساسی استصوابی و شامل تمام مراحل اجرایی انتخابات از جمله تأیید و رد صلاحیت کاندیداها می­شود». تصور جناح چپ از این تفسیر این بود که نظارت استصوابی به نفع جناح راست در چهارمین انتخابات مجلس خواهد بود؛ به همین دلیل از نظارت استصوابی شورای نگهبان انتقاد کرد، ولی جناح راست از نظارت استصوابی حمایت قاطعانه­ای نمود. به‌هرحال در چهارمین انتخابات مجلس، بحث بر سر نظارت استصوابی بود. در این انتخابات، جناح راست اکثر کرسی­های مجلس را به‌دست آورد و مجلس چهارم با 110 نفر فراکسیون جناح راست، چهل نفر فراکسیون جناح چپ و صد نفر فراکسیون مستقل­ها تشکیل شد.

مهم‌ترین ویژگی این انتخابات، تقسیم کلّی جریان سیاسی کشور به دو جناح راست و چپ یا روحانیت و روحانیون بود. رهبری تفکر راست را جامعه روحانیت مبارز تهران، به مثابه اصیل‌ترین تشکل روحانی از ابتدای انقلاب تا آن زمان، بر عهده داشت و در آن سو، مجمع روحانیون مبارز تهران، که با انشعاب از جامعه روحانیت مبارز، تأسیس شده بود و اعضای آن نیز همگی از روحانیون و یاران باسابقه انقلاب و امام(ره) بودند، رهبری تفکری به اصطلاح چپ را در نظام سیاسی کشور بر عهده داشت.

مهم‌ترین گروه‌های حامی و پیرو یا همسو مجمع روحانیون مبارز در این انتخابات ائتلاف خط امام شامل پنج گروه دفتر تحکیم وحدت، انجمن اسلامی معلمان، انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها، انجمن اسلامی مهندسین و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، خانه کارگر و انجمن اسلامی صنوف تولیدی و خدمات فنی تهران بودند، اما مهم‌ترین گروه‌هایی که از جامعه روحانیت مبارز حمایت می‌کردند جامعه وعاظ تهران، جمعیت مؤتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران، انجمن­های اسلامی دانشجویی و فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها بودند.

 

5ــ مجلس پنجم:

این انتخابات دارای ویژگی­هایی از جمله تعدد نیروها، انعکاس سلیقه­ها و دیدگاه­های مختلف، به‌ویژه از طریق مطبوعات و افزایش جایگاه مطبوعات در انتخابات، تأکید بر توسعه اشتغال، فقرزدایی و رفع محرومیت در جامعه، کاربرد واژه «تکنوکرات» و تعابیر مختلف کردن برای آن بود. از بعد نیروهای سیاسی می­توان گفت که بعد از انتخابات مجلس چهارم به‌تدریج شکافی در  جناح راست به وجود آمد که عمده­ترین آن شکل­گیری گروه عمل­گرا، میانه، راست مدرن یا تکنوکرات بود. مشخص­ترین گروه راست مدرن، «جمعیت کارگزاران سازندگی» است که نشریات همشهری و ایران ارگان‌های­ غیررسمی آن بودند. نیروی سیاسی نوین  دیگر «جمعیت دفاع از ارزش­های انقلاب اسلامی» بود. نتیجه انتخابات برآیند رقابت سیاسی سه نیروی سیاسی عمده در این انتخابات بود و به همین دلیل سه فراکسیون جناح راست (حزب­الله)، فراکسیون کارگزاران و فراکسیون مستقل­ها در مجلس پنجم شکل گرفت. جناح راست حدود 105 تا 140 کرسی، کارگزاران و گروه‌های خط امام و تشکل­های کارگری بر روی هم حدود 110 کرسی و گروه‌های مستقل حدود سی تا چهل کرسی از کرسی­های مجلس را به‌دست آوردند.

گروه راست مدرن در بسیاری از مسائل با جناح راست محافظه­کار اختلاف داشت. گرایش عمده این گروه سیاسی میانه­روی و اعتدال در همه مسائل بود. پایگاه حرفه­ای راست مدرن در دستگاه­های دولتی و میان رؤسای این دستگاه‌ها بود؛ به همین علت جناح میانه ترکیبی مشخصاً بوروکراتیک دارد و درواقع نماینده تلفیق تدریجی نیروهای انقلابی است که با انقلاب سال 1357 وارد دستگاه‌های دولتی شدند و منصب­های میانی و عالی را به‌دست گرفتند و به‌تدریج بخشی از نیروهای کلاسیک کارگزار دولت شدند و به همین دلیل به نیروی سیاسی تکنوکرات و فن‌سالار نیز معروف گردیدند.

در شرایطی که تنش و نزاع بین نیروهای سیاسی راست رو به فزونی بود، گروهی از نیروهای سیاسی و مذهبی، نیروی سیاسی جدیدی به نام «جمعیت دفاع از ارزش­های انقلاب اسلامی» را در 18 بهمن 1374 تشکیل دادند. این جناح امکانات مالی و تبلیغاتی بسیار کمی داشت و در انتخابات مجلس پنجم، با شعار فراجناحی، لیست مشترکی از تمامی گروه‌های سیاسی ارائه کرد.

گروه‌های جناح راست، همانند جامعه روحانیت، جمعیت مؤتلفه اسلامی، جامعه زینب، جامعه وعاظ، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی کارمندان، جامعه اسلامی دانشجویان، انجمن اسلامی پزشکان، با یکدیگر ائتلاف نمودند؛ گرچه جامعه روحانیت نتوانست حزبی فراگیر تشکیل دهد. نیروهای سیاسی جناح چپ نیز ائتلافی موسوم به خط امام متشکل از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی معلمان، انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها برای شرکت در انتخابات نامزد معرفی کردند، ولی مجمع روحانیون در انتخابات به‌طور رسمی شرکت نکرد. همچنین نهضت آزادی نیز ده نفر نامزد معرفی کرد که فقط چهار نفر آنها تأیید صلاحیت شدند و بعد از آن، به دلیل اعتراض به رد صلاحیت شش نفر از نامزدهای دیگرشان، از شرکت در انتخابات انصراف دادند.

 

6ــ مجلس ششم:

ششمین انتخابات مجلس در شرایط و فضای خاصی همانند حاکم شدن فضای سیاسی و احساسی در کشور، ورود نسل‌های جدیدی از کاندیداها به عرصه رقابت‌های سیاسی، ورود نسل­های جدید انقلاب اسلامی به عرصه انتخابات و تأثیر آنها بر رقابت‌های سیاسی، تقابل اندیشه­ها و دیدگاه‌های مختلف با یکدیگر، به‌ویژه در زمینه­های توسعه سیاسی و اقتصادی، رقابت جدی و شدید بین نیروهای جوان با نیروهای سیاسی باتجربه و قدیمی، وجود تنش­های سیاسی مختلف در کشور، و... برگزار شد که تأثیرات خاصی بر انتخابات داشت. ششمین انتخابات مجلس شورای اسلامی ویژگی­های دیگری نیز داشت. یکی از این ویژگی­ها، رقابت شدید بین دو جناح عمده کشور، یعنی جبهه دوم خرداد و جناح راست، بود. جبهه دوم خرداد، که نیروهای سیاسی مختلفی اعم از کارگزاران سیاسی، جبهه مشارکت، دفتر تحکیم وحدت، مجمع روحانیون مبارز و ... را در بر می­گرفت، با جناح راست به رقابت برخاست. یکی دیگر از ویژگی­های این دوره ورود هاشمی رفسنجانی به صحنه مبارزات انتخاباتی بود. گرچه کارگزاران از ورود هاشمی به مثابه پدر معنوی این حزب و همچنین جناح راست از ورود هاشمی برای ایجاد تعادل و موازنه در قدرت سیاسی حمایت قاطعانه­ای کرد، جبهه دوم خرداد ورود هاشمی به مجلس و به احتمال قریب به یقین ریاست او بر مجلس را مانع عمده­ای در راه تحقق اهداف خود تلقی نمود و به همین دلیل علیه هاشمی موضع گرفت و با اتخاذ تاکتیک‌های مختلف رسانه­ای کوشید جایگاه مردمی وی کاهش یابد. این گروه سرانجام هم سبب شد رأی هاشمی کاهش یابد. در این انتخابات بیشترین کرسی­های مجلس به ائتلاف دوم خردادی­ها یا اصلاح‌طلبان رسید.

 

7ــ مجلس هفتم:

در هفتمین انتخابات مجلس شورای اسلامی گسست و ائتلاف بین نیروهای سیاسی در کشور، به‌ویژه اصلاح­طلبان، افزایش یافت. به‌طور کلی با توجه به تجربه تاریخی در ایران می­توان گفت که معمولاً اختلاف و انفکاک بین اعضای حزب یا گروه سیاسی که قدرت را در اختیار دارد بیشتر از نیروهای بیرون از قدرت است. در این انتخابات بین گروه‌های اصلاح‌طلب اختلافاتی روی داد. بخشی از احزاب و گروه‌های این جریان که مجلس ششم را در اختیار داشتند فزونی گرفتند، اما از سوی دیگر، با توجه به عملکرد ضعیف مجلس ششم و درواقع ناکارآمدی جریان اصلاح‌طلب در قانون‌گذاری و نظارت، اقبال عمومی از این جریان روی برگرداند و اصول‌گرایان، با توجه به شرایط و مقتضیات جریان اصلاح‌طلب و ائتلاف با یکدیگر، توانستند اکثر کرسی­های مجلس را به‌دست آورند. اصول‌گرایان با تشکل­هایی همانند آبادگران، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، جمعیت وفاداران انقلاب، مؤتلفه اسلامی، و اصلاح‌طلبان با گروه‌هایی همانند جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مجمع روحانیون مبارز، کارگزاران سازندگی و... در این انتخابات شرکت کردند.

 

8ــ هشتمین انتخابات:

در هشتمین انتخابات مجلس شورای اسلامی، گروه‌های سیاسی متعددی حول دو جریان اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان با یکدیگر به رقابت برخاستند. این جریان‌های سیاسی تلاش مضاعفی در جهت ائتلاف سیاسی انجام دادند که با موفقیت‌ها و ناکامی‌هایی نیز مواجه شدند. در مجموع هشتمین انتخابات مجلس را بر اساس رویکرد ائتلاف گروه‌های سیاسی می­توان به گونه­­های مختلفی بررسی کرد؛ یکی از این بررسی­ها این است که در انتخابات، ما با «روش درون‌انتقادی» یا «خودانتقادی» مواجه می­شویم؛ چنان‌که به جای اتحاد و ائتلاف، شکاف­ها و گسست­های اساسی در درون گروه‌ها و جریان­های سیاسی بزرگ، یعنی اصول‌گرا و اصلاح‌طلب، ایجاد شد که این مسئله بیانگر ادامه سیر گذشته، یعنی وفادار نبودن به اصول و بنیان­های جناح و جریان سیاسی، فردمحوری در گروه‌های سیاسی ایران، فقدان تعریف مشخص و مدوّن از مرامنامه و چهارچوب­های اساسی فعالیت احزاب، کارآمد نبودن گروه‌های سیاسی در همه دوران­ها در ایران، دگردیسی در احوالات و افکار احزاب و اعضای آنها و ... است؛ به عبارت دیگر، در انتخابات هشتم بار دیگر سلطه فرهنگ و ذهنیت انفکاک‌گرایانه بر اندیشه ائتلافی هویدا شد. البته ائتلافی نسبی بین اصلاح‌طلبان به‌وجود آمد و حزب اعتماد ملّی وفاقی با دیگر گروه‌ها نداشت، ولی اصول‌گرایان به سه شاخه اصلی جبهه متحد، اصول‌گرایان مستقل و اصول‌گرایان حامی دولت (رایحه خوش خدمت و...) تقسیم شدند که بیشترین کرسی‌های مجلس به جبهه متحد رسید، ولی اکثر گروه‌های سیاسی به تنهایی در انتخابات شرکت کردند.

یکی دیگر از نکات مهم این انتخابات دگردیسی در نگرش گروه‌های سیاسی به انتخابات بود؛ چنان‌که اصلاح­طلبان بیش از گذشته بر گفتمان اقتصادی مبتنی بر مشکلات دنیوی مردم همچون تورم، بیکاری، بحران مسکن، واردات، پرداخت از صندوق ذخیره ارزی، نقدینگی و... ، به مثابه پاشنه آشیل دولت نهم، تأکید کردند. درحالی‌که رویکرد اصلی اصلاح‌طلبان رویکرد سیاسی به انتخابات بود، آنها با توجه به وضعیت کنونی کشور، انتظارات و درخواست­های مردم، ناکامی­های گذشته، مشخص ساختن مشکلات دولت نهم و... مسائل اقتصادی را مطرح کردند.

از سوی دیگر ائتلاف بین اصول‌گرایان به صورت تدافعی در برابر موضع تهاجمی اصلاح‌طلبان شکل گرفت؛ برعکس انتخابات گذشته، اصول‌گرایان چندان به مسائل اقتصادی توجه نکردند و چهارچوب و شاکله نظری و فکری آنها در انتخابات هشتم دفاع کلی از عملکرد اقتصادی دولت با پذیرش برخی انتقادات بود؛ گرچه باید گفت گفتمان یکپارچه­ای بین اصول‌گرایان مشاهده نشد. دلایل این امر را باید در مسائل ذیل جستجو کرد: 1ــ شکاف بین اصول‌گرایان؛ 2ــ افزایش مشکلات کشور، به‌ویژه در مسائل اقتصادی و تلاش بعضی از گروهها برای مبرّا کردن خود از این وضعیت؛ 3ــ ماهیت گروه‌­های دارای قدرت سیاسی؛ با این توضیح که گروه‌های سیاسی که قدرت را در اختیار دارند به‌تدریج دچار اختلاف و گسست­های مختلف برنامه­ای، تصمیم‌گیری و... می­شوند که در این مسئله به طور دائم در ایران اتفاق افتاده است؛ 4ــ سیاست گذار از بحران اعم از بحران‌های کشور و وضعیت انتخاباتی.

در واقع اصول‌گرایان در این انتخابات بر موضوعاتی خاص تأکید نکردند؛ زیرا بیشتر مسائل مطرح‌شده از سوی اصول‌گرایان عکس‌العمل نسبت به انتقادات گروه‌های دیگر، از جمله اصلاح‌طلبان، و اثبات کارآمدی خود بود و به همین دلیل بسیار دچار پراکنده‌گویی و تشتت بودند. گرچه اقتصاد موضوع اصلی قلمداد می‌شد، جریان اصلاح‌طلب در این انتخابات از دال­های سیاسی همچون آزادی، جامعه مدنی، حقوق شهروندی و... به دال­های اقتصادی همچون رفاه، وضعیت معیشتی، اشتغال و... تغییر نسبی یافت.

یکی دیگر از مسائل مهم هشتمین انتخابات مجلس شورای اسلامی صورت‌بندی و چگونگی تقسیم‌بندی گروه‌های سیاسی است.

از عواملی که سبب شد ائتلاف نسبی بین اصلاح‌طلبان، از سویی، و اصول‌گرایان، از سوی دیگر، ایجاد شود، نقد مسائل و موضوعات مرتبط با انتخابات بود؛ چنان‌که اصلاح‌طلبان این انتخابات را در همه وجوه آن همچون اجرای ثبت‌نام، بررسی صلاحیت­ها، تبلیغات، برگزاری انتخابات، چگونگی شمارش آرا، نحوه ارائه آرای کاندیداها و... زیر سؤال بردند. از سوی دیگر دفاع کلی از عملکرد وزارت کشور و دیگر نهادها در انتخابات یکی از عواملی بود که سبب اجماع گروه‌های اصول‌گرا گردید. گرچه بعضی از گروه‌های اصول‌گرا انتقادات جزئی به انتخابات داشتند، چهارچوب و شاکله انتخابات مورد تأیید همه گروه‌های اصول‌گرا قرار گرفت.

ارتباط نسبی ائتلاف­های سیاسی و مشارکت سیاسی نشان می­دهد که در این انتخابات ائتلاف­های سیاسی، به‌ویژه ائتلاف اصلاح‌طلبان، جایگاه بسیار ضعیفی در مشارکت سیاسی داشتند و به همین دلیل فلسفه و اهداف ائتلاف سیاسی تحقق نیافت؛ زیرا اولین هدف اتحاد بین گروه‌های سیاسی پیروزی در رقابت­های انتخاباتی و پرهیز از پراکندگی آرا و... است. پیروزی در انتخابات وابسته به مشارکت حداکثری مردم است. حداقل می­توان گفت ائتلاف اصلاح طلبان با شکست کامل مواجه شد.

هشتمین انتخابات مجلس شورای اسلامی از منظر گفتمان ائتلافی دارای بعضی ویژگی­های فرایندی (تکرار وضعیت گذشته) و نوین بود؛ با این توضیح که در این انتخابات تقابل گفتمان ثبات در برابر گفتمان تغییر، گفتمان فرامحوری و قهرمان‌گرایی در برابر گفتمان خرد جمعی و استراتژی‌محوری، ناپایداری ائتلاف­های سیاسی، گریز از مرکز شدن و ائتلاف بعضی از گروه‌های سیاسی، مشخص شدن فقدان استراتژی و اصول مشخص جریان­های سیاسی، سلطه گفتمان انتقادی، خود را نشان داد. از سوی دیگر سلطه گفتمان اقتصادی بر همه گروه‌های سیاسی فقدان راهکار و برنامه‌ای مشخص برای برون‌رفت از مشکلات، جایگاه و پایگاه نداشتن احزاب و گروه‌های سیاسی در ایران و... در این انتخابات تجلی بیشتری یافت.

 

ائتلاف­های سیاسی در انتخابات

گرچه احزاب و نیروهای سیاسی به معنی غربی آن در ایران وجود ندارند، با توجه به اینکه در تمامی انتخابات مجلس شورای اسلامی احزاب و گروه­های سیاسی فعالیت کردند باید گفت که تقریباً در همه انتخابات مجلس رقابت حزبی وجود داشته است و به همین دلیل فراکسیون­های مختلف در مجالس شکل گرفتند. اگر از منظر و چشم‌انداز جناح، جبهه سیاسی، و جریان به این انتخابات بنگریم و این مفاهیم را متفاوت از ائتلاف بدانیم، می­توان گفت که ائتلاف انتخاباتی در انتخابات مجلس وجود نداشته است، ولی اگر این جریان­های سیاسی با تساهل و رویکرد تقلیل‌گرایانه ائتلاف تلقی شود، در این صورت می­توان نشانه‌هایی از ائتلاف­های حزبی در انتخابات مجلس جستجو کرد؛ چنان‌که در هفت انتخابات مجلس گذشته، ائتلاف­های متعددی شکل عینی یافته است. در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی حداقل سه ائتلاف، یعنی ائتلاف­های نیروی مذهبی، ملّی و مارکسیستی، به‌وجود آمد. در سومین انتخابات با توجه به شرایط خاص کشور، یعنی جنگ تحمیلی، گرچه ائتلاف‌های گسترده‌ای شکل نگرفت، می­توان گفت که ائتلاف جناح چپ در مقابل ائتلاف جناح راست به‌وجود آمد. در این انتخابات، نیروهای سیاسی مجمع روحانیون مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و ... جناح چپ را شکل می­دادند، در مقابل، گروه‌های مؤتلفه اسلامی، جامعه روحانیت مبارز، جامعه وعاظ، مجمع مدرسین حوزه علمیه قم، جناح راست را شکل دادند. ائتلاف چهارمین انتخابات مجلس شورای اسلامی شبیه ائتلاف سومین انتخابات بود. در پنجمین انتخابات، با توجه به شکل­گیری راست مدرن، یعنی کارگران سازندگی، ائتلاف جناح راست در معرض فروپاشی قرار گرفت، ولی با توجه به تقابل هر دو جریان سیاسی، یعنی راست راستی و راست مدرن با جناح چپ، تا حدودی به یکدیگر نزدیک شدند. در ششمین انتخابات با تغییر در مفاهیم سیاسی، با دو گروه اصول‌گرا و اصلاح­طلب مواجه هستیم. در این انتخابات ائتلاف‌هایی بین گروه­های این جریان­های سیاسی به‌وجود آمد؛ چنان‌که گروه‌های هیجده‌گانه اصلاح‌طلب، همانند جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، دفتر تحکیم وحدت، مجمع روحانیون مبارز، خانه کارگر، کارگزاران سازندگی با یکدیگر اتحادی در مقابل جریان اصول‌گرا شکل دادند. در واقع گروه‌های سنتی، جدید، گروه‌های معتقد به توسعه سیاسی، گروه‌های معتقد به توسعه اقتصادی ائتلاف رنگین کمانی برای پیروزی در انتخابات به منصه ظهور رساندند. از سوی دیگر جناح اصول‌گرا با گروه‌هایی همانند جامعه روحانیت مبارز، تشکل­های همسو، جامعه مهندسین، مؤتلفه اسلامی در مقابل جریان اصلاح‌طلب قرار گرفتند و فراکسیون اقلیت در مجلس ششم را به‌وجود آوردند. در هفتمین انتخابات، ائتلاف جریان اصول‌گرا با گروه‌هایی همانند مؤتلفه اسلامی، آبادگران، ایثارگران، تشکل­های همسو، جامعه اسلامی مهندسین توانست جریان اصلاح‌طلب را شکست دهد و اکثر کرسی­های مجلس را از آن خود کند. به نظر می‌رسد از هشتمین انتخابات شکاف این جریان­های سیاسی افزایش یافته است؛ چنان‌که در جریان اصول‌گرا، گروه­های متعددی همانند اصول‌گرایان مستقل، اصول‌گرایان اصلاح‌طلب و حزب‌الله شکل گرفته است. البته در جریان اصلاح‌طلب شکاف و گسست کمتری مشاهده می­شود.

 

ویژگی­های ائتلاف­های سیاسی در ایران

به‌طور کلی ائتلاف در انتخابات، برای کسب رأی و کسب قدرت است. البته ممکن است اهداف دیگری همچون جلوگیری از افول پایگاه اجتماعی یک جریان سیاسی و جلوگیری از وخامت اوضاع کشور نیز در این امر مؤثر باشد. با توجه به اینکه در جامعه ما هنوز دموکراسی کاملاً نهادینه نشده است، ائتلاف­های سیاسی، به‌ویژه در زمان انتخابات، بسیار اتفاق می­افتد؛ زیرا  بسیاری از گروه‌های سیاسی جایگاه مطلوبی در جامعه ندارند و از سوی دیگر احزاب متعددی وجود دارند و امکانات و ظرفیت مادی، انسانی و... تعداد بسیاری از این نیروها بسیار پایین است. در واقع یک ائتلاف غیرمدرن همواره وجود دارد که محور ائتلاف ممکن است یک فرد، گروه، فکر و اندیشه خاص و... باشد. البته باید دانست که ائتلاف­ها باید چند ویژگی عمده داشته باشند تا برای یک جریان سیاسی و جامعه کارآمد و مطلوب باشند. بعضی از این ویژگی­ها عبارت‌اند از: 1ــ ائتلاف از مرحله شکل­گیری تا مرحله اعلام نتایج انتخابات پایدار باشد؛ 2ــ ائتلاف نباید به سمت فرصت‌طلبی سیاسی و فریب مردم پیش برود. این مسئله سبب تقویت دموکراسی در کشور می­شود؛ 3ــ شناسایی کاندیداها از سوی مردم؛ 4ــ تخصص و تجربه کاندیداها و صلاحیت نمایندگی مجلس.[12]

در مسئله ائتلاف­ها باید به چند نکته مهم از جمله کارآمدی آنها و چگونگی ائتلاف­های انتخاباتی اشاره کرد. در زمینه کارآمدی ائتلاف­ها باید گفت که این ائتلاف­ها، گرچه به کسب کرسی در مجلس منجر شده و در بعضی از انتخابات به پیروزی یک جریان سیاسی انجامیده است، مشکلات عدیده­ای همچون فقدان برنامه روشن، نداشتن انسجام در بسیاری از زمینه­ها، مسائل ساختاری و بنیادی و... داشتند؛ با این حال ائتلاف‌ها در ایران به‌تدریج دارای بسیاری از ویژگی‌های واقعی ائتلاف همچون وجود هم‌گرایی در بخشی از مسائل، وجود کمیته، مصوبه، انسجام در بعضی از پروژه­های سیاسی و... شده­اند. از سوی دیگر باید توجه کرد که بسیاری از ائتلاف­ها در ایران صرفاً برای پیروزی در انتخابات شکل گرفته است و بعد از انتخابات نه تنها در این هم‌گرایی نیروهای سیاسی گسست به وجود آمده، بلکه کینه، دشمنی و اختلاف بین این گروه‌ها افزایش یافته است. بنابراین این ائتلاف­ها کارآمدی چندانی در مجلس ندارند.

 

مشکلات ائتلاف­های سیاسی در ایران

در کل می‌توان مشکلات ائتلاف گروه‌ها و احزاب سیاسی در ایران را به دو دسته کلی تقسیم کرد: 1ــ مشکلات ساختاری و معرفتی که عبارت است از ناکارآمدی احزاب در تاریخ ایران، محقق نشدن کامل دموکراسی در ذهن و باور مردم، وجود فرهنگ فردمحوری در جامعه و تثبیت نشدن فعالیت جمعی مردم؛ 2ــ مشکلات سیاسی و اجتماعی که عبارت است از: نبود احزاب و نیروهای سیاسی کارآمد در ایران، فقدان فعالیت مطلوب احزاب به صورت فرایندی: فعالیت احزاب در زمان انتخابات، بی‌توجهی اکثر گروه‌های سیاسی به فعالیت مستمر و مفید در شهرهای کوچک؛ مرکزگرایی اکثر این گروه‌ها، اختلاف شدید بین اکثر گروه‌ها: شکنندگی اکثر ائتلاف­ها.

 

نتیجه:

  ائتلاف سیاسی برای پیروزی در انتخابات و کسب کرسی­های مجلس در اکثر انتخابات مجالس دنیا روی می­دهد؛ به‌ویژه در کشورهایی که دارای تعدد احزاب و گروه‌های سیاسی هستند و احزاب پایگاه اجتماعی قدرتمندی ندارند، ائتلاف سیاسی راهبردی برای حفظ و افزایش قدرت سیاسی و اجتماعی است. در انتخابات مجلس شورای اسلامی، با توجه به وجود تنوع احزاب، ناکارآمدی آنها در کشور، فقدان فعالیت مختلف احزاب در مسائل و موضوعات مختلف کشور، شخصی بودن احزاب، ناتوانی اقتصادی و مالی گروه‌های سیاسی و... شکل­گیری ائتلاف­های سیاسی برای کسب آرای مردم امری ضروری به نظر می­رسد و به همین دلیل در اکثر انتخابات مجلس، ائتلاف گروه‌های سیاسی مشاهده می­شود. هرچند الزامات بیرونی و سیاسی این گروه‌ها را به اتحاد با یکدیگر ناچار کرده است، باید به الزامات و مبانی درونی و مشترک نیز توجه کرد؛ چنان‌که گروه‌های راست، چپ، اصلاح‌طلب و اصول‌گرا بر سر اشتراک در زمینه­های دینی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی به یکدیگر نزدیک شده­اند؛ البته با توجه به اینکه این ائتلاف­ها از عمق معرفتی و بینشی برخوردار نیستند و بیشتر در فضای انتخابات شکل گرفته­اند، بعد از انتخابات، اکثر آنها با مشکلات عمده و گسست روبه‌رو شده­اند؛ در واقع ائتلاف­های سیاسی در شیوه عملکرد و کارکرد مجلس چندان تأثیری نداشته است؛ گرچه دلایل دیگری نیز برای این بی‌تأثیری ائتلاف­ها در عملکرد مجلس وجود دارد.

 

پی‌نوشت‌ها


 

[1]ــ احمد نقیب‌زاده، درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی، تهران: سمت، 1380، ص 209

[2]ــ همان، صص 208 ــ 207

[3]ــ ولی‌الله یوسفیه، احزاب سیاسی، تهران: مؤسسه مطبوعاتی عطایی، 1351، ص 30

[4]ــ موریس دوورژه، جامعه‌شناسی سیاسی، ترجمه ابوالفضل قاضی، تهران: دانشگاه تهران، 1368، صص 463 ــ 427

[5]ــ حجت‌الله ایوبی، «سیر تحول نظریه‌ها در مطالعات احزاب سیاسی»، اطلاعات سیاسی ــ اقتصادی، ش 18 ــ 17 (فروردین و اردیبهشت 1370)، ص 66

[6]ــ ابوالفضل قاضی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، تهران: نشر علوم نوین، 1368، صص 728 ــ 721

[7]ــ حسین بشیریه، جامعه مدنی و مؤسسه سیاسی در ایران، تهران: نشر علوم نوین، 1378، ص 945

[8]ــ حسنعلی نوذری، مدرنیته و مدرنیسم، تهران: نقش جهان، 1380، ص 266

[9]ــ حمیدرضا ظریفی‌نیا، کالبدشکافی جناح‌های سیاسی در ایران امروز، تهران: روزنه، 1378، ص 92

[10]ــ غلامرضا خواجه سروی، ثبات سیاسی و رقابت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 317

[11]ــ علی دارابی، سیاستمداران اهل فیضیه: بررسی، نقد و پیشینه و عملکرد جامعه روحانیت مبارز تهران، تهران: سیاست، 1379، صص 321 ــ 318

[12]ــ حمیدرضا جلایی‌پور، ائتلاف در جوامع سیاسی، سایت امروز، 31/6/1386

 

تبلیغات