به برایی این سلاح توجه کنید
آرشیو
چکیده
متن
چه چیزی بهتر و شایستهتر از اینکه، دردهای ادبی ــ هنری انقلاب را از زبان رهبر ادیب و فرزانه آن بشنویم و راههای رسیدن به دارو و درمان آن را، در پرتو مشعل او جستجو کنیم. بیراه نیست اگر بگوییم: هنوز هم که هنوز است، این راهها اگرچه روشن و نمایانند، متأسفانه کم رهرواند و بخشی از همین رهروان کم نیز، در پیچ و خم زندگی روزمره فرو میمانند و از آنها خبری باز نمیآید.
باری؛ کتمان درد، رافع آن نیست؛ باید تا آنجا که میشود درمان شد و درمان کرد و راه تعالی فرهنگ، ادبیات و هنر انقلاب را در میان رهنمودها و چارهاندیشیهای نخبگانش جستجو کرد.
در نوشتاری که پیش روی شماست، نگاهی به مقوله ادبیات و هنر انقلاب از منظر رهبر فرزانه انقلاب شده است.
«هر جامعهای که نتواند مافیالضّمیر خود را به زبان هنر بیان کند، آنچه که به آن اعتقاد دارد و برایش ارزش قائل است، در جریده فرهنگ عالم ثبت نخواهد شد.»[1]
انقلاب اسلامی، مقوله ارزشمندی است که اعتقاد داریم بر ایدئولوژی و تفکری بنا شده که فراتر از مرزهای ما نیز قابل ارائه و اجراست؛ تفکّر و اندیشهای که توسّط امامخمینی(ره) در منابر بیان شد و با اعلامیهها و کتابها در میان مردم ریشه دواند. روشن است که انقلاب ایران، با سلاح قلم و اندیشه شکل گرفته و به پیروزی رسیده است. اکنون بعد از گذشت سه دهه از انقلاب، نگاه رهبری انقلاب به فرهنگ و هنر، بهطور عام، و ادبیات داستانی، بهطور خاص، میتواند بیانگر کارنامه اصحاب فرهنگ در استفاده از این سلاح باشد.
در این مقاله ضمن بیان اهمّ سخنان ایشان درباره ادبیات و هنر، ابتدا ضرورت وجود ادبیات انقلاب، سپس وضعیت فعلی ادبیات انقلاب و وضعیت آرمانیاش از دیدگاه ایشان بررسی میشود؛ و در آخر راهکارهای رسیدن، از آنچه هست، به سوی آنچه باید باشد، بیان میشود.
ضرورت تبیین انقلاب و آرمانهای آن در قالب ادبیات داستانی
بیان ارزشهای انقلاب به وسیله هنر و ادبیات نیاز شدید کشور است و این نیاز و ضرورت بنا بر خاصیت ذاتی دو مقوله هنر و انقلاب، قابل بررسی است.
«هنر زبانرسایی برای همه موضوعات، بهخصوص موضوعات پیچیدهای مثل انقلاب است ... هرچه امثال من درباره انقلاب بگوییم، نخواهیم توانست آن حقیقت عظیم را تشریح کنیم؛ مگر آنکه زبان هنر وارد میدان شود. زبان هنر است که میتواند حوادث عظیم را تبیین و تشریح و ذهنها را روشن کند.»[2]
به عبارت دیگر هم انقلاب و هم هنر، در ذات خود دارای ویژگی و خصوصیتی هستند که لازم است از ویژگی یکی ــ هنر ــ برای بیان خصوصیات دیگری ــ انقلاب ــ استفاده شود.
«اولا انقلاب جزء حوادثی است که جز با زبان هنری، قابل بیان کردن نیست. آدم چطور میتواند در یک تاریخ، وضع مثلاً زندانهای رژیم پهلوی را تصویر کند؟! اصلاً در تاریخ نمیشود و کسی حوصله ندارد که در تاریخ اینها را بخواند. اینها را جز در داستان و شعر، نمیشود بیان کرد. همچنین، بقیه ماجراها و خصوصیاتی که در انقلاب بوده، فقط در داستان و کار هنری قابل ارائه است و لاغیر. لذاست که داستان انقلاب باید نوشته شود.»[3]
این بیان هنری، زمانی اهمیت ویژه مییابد که بدانیم ناکارآمدی در بخش هنر ــ بهطور عام ــ و بهطور خاص در ادبیات، آسیبی را از دو جهت متوجه انقلاب میسازد.
نخست آنکه علاقهمندان و همراهان انقلاب، برای بازگویی حوادث و معرفی شخصیتهای انقلاب به ورطه مبالغه میافتند که امری گریزناپذیر است؛ زیرا حادثه انقلاب و شخصیتهای اصلی آن، بعضاً آنقدر بزرگ هستند که به طور طبیعی در بیان ساده و معمولی، اغراقشده و مبالغهآمیز به نظر خواهند رسید. این مبالغه که نوعی ضعف در بیان است، نسلی که حوادث انقلاب را درک نکردهاند یا افرادی را که در جریان انقلاب نبودهاند به ناباوری دچار میکند.
«مبالغات معمولی دور از هنر، گاهی با یک روش به شدّت غیرهنری و غیرجذاب خلاف واقع میگویند. این کتابی که من جایش را خالی میبینیم حتی در آن مبالغه نباید باشد. همان حقیقتی که هست، باید بیان شود. آن حقیقت را هنوز نتوانستهایم برای مردم بیان کنیم؛ چون از بیان هنری استفاده نکردهایم.
من چه بگویم؟ چیزهایی هست، عزیزان من، که جز با بیان هنری نمیشود آنها را بیان کرد.»[4]
آسیب دیگر این است که دشمنان انقلاب از این سلاح استفاده میکنند تا آنچه را میخواهند و هماهنگ با منافع آنهاست ــ ولو غیرواقعی ــ به شکلی واقعی و باورپذیر به افکار عمومی القا کنند.
«دارند از همه امکاناتشان استفاده میکنند. از پیشرفتهترین روشهای ارتباطی امروز، برای جا انداختن یک دروغ به جای یک حقیقت ناب استفاده میشود. از قویترین هنرمندها برای اثبات [مثلاً] مظلومیت صهیونیسم استفاده میشود، تا صهیونیستهایی را که آمدهاند و تجسم ظلم مسیطر و قاهری در منطقهای از دنیا شدهاند، به عنوان یک چهره مظلوم جلوه بدهند! این، کاری است که الآن دارد در دنیا انجام میگیرد.»[5]
همهچیز در این دنیا وابسته به فهم انسانها است. چنانچه «اگر کسی یا مرکز قدرتی بتواند فهم انسانها را به سمتی سوق بدهد، همهچیز در آن جهت سوق پیدا خواهد کرد؛ بنابراین میل و تلاش دستگاههای قدرت جهانی و قدرتهای متجاوز و زیادهخواه برای اینکه بتوانند بر افکار و آرا و تمایلات مردم غلبه پیدا کنند، چیز عجیبی نیست، قهری و طبیعی است».[6] پس این حقیقت که انقلاب ایران، انقلابی بزرگ، مردمی و منحصربهفرد است، به خودی خود برای اقناع افکار عمومی و آگاهی ملّتها از ماهیت آن کافی نیست؛ مگر آنکه با ابزاری قدرتمند، فهم و ادراک جمعی مردم جهان متوجّه این حقیقت شود و این ابزار قدرتمند، فرهنگ و ادب و هنر است که اگر از آن استفاده نشود دچار خسران شدهایم.
«برادران عزیز، ما در این حرکت بیست و یک ساله، دچار یک بلیه بزرگ شدیم که بنده همیشه بیم این را هم داشتم. (واقعاً از همان اوایل، خوف این را داشتم) منتها باز هم کوتاهی کردیم و این بلیه پیش آمد! آن بلیه، این بود که ما در زمینه مسائل مربوط به انقلاب، در بسیاری از رشتههای هنر چهرههای شاخص هنری نداشتیم. آن جاهایی که انقلاب برای هنرمند معتقد و متدین و مؤمن به خود، چهرههای شاخص نداشت، این نهالی که در سرزمین انقلاب بهوجود آمد، در معرض آسیبها و خطرات قرار گرفت.»[7]
نگاه رهبری به وضع موجود ادبیات و انقلاب، نگاهی واقعگرا و آرمانخواه است؛ به این معنا که ازیکسو به سرمایهها و داشتههای موجود، آثار و کارهای انجامشده توجّه میکنند، و از سوی دیگر، با نظر به حقیقت واقعه انقلاب و آنچه باید باشد، ضعف و قوّت آنها را از لحاظ کمیّت و کیفیّت میسنجند و با روشن کردن علّت ضعف و کاستیها راه حرکت به سمت وضعیت مطلوب را نشان میدهند.
«این انقلاب، با این عظمت و ابعاد و آثار علمی، از لحاظ ارائه مبانی فکری خودش، یکی از ضعیفترین و کمکارترین انقلابها و بلکه تحوّلات دنیاست! وقتی انقلاب اکتبر تحقق پیدا میکند، در طول ده ــ پانزده سال، آنقدر کتاب و فیلم و قصه و جزوه، در سطوح مختلف راجع به مبانی فکری این انقلاب نوشته میشود که در کشورهایی که [تنها] باد آن انقلاب به آنها رسیده، دیگر مردم احتیاجی ندارند که از کتابهای آنها استفاده کنند[...] ما چه کار کردهایم؟ کاری که ما در این زمینه کردهایم، واقعاً خیلی کم است.»[8]
«من احتمال میدهم که زمانی، با بعضی از شما این صحبت را کرده باشم. میگویم: شاید ذوق و سلیقه ایرانی در این جهت تربیت نشده است؛ یعنی ما قصه شعری خیلی داریم. مثلاً شاهنامه، کتابهای نظامی و دیگر شاعران. این قصهها خیلی هم خوب است و بعضی از قصههایش هم، انصافاً از لحاظ قصهپردازی، بسیار قوی است. اما کار قصهنویسی از قدیم نداریم. در غرب و اروپا از پیش از میلاد مسیح کار نمایشنامهنویسی و قصهنویسی رواج داشته است، حالت سنتی داشته است. کما اینکه آنها شعرشان نسبت به ما خیلی ضعیف و بسیار عقب است، ولی این چیزی نیست که نشود تأمین کرد. اینها جزء سرنوشت همیشگی بشر نیست.»[9]
در باب آثاری که هست و نوشته شده است، «وسعت کمّی» ــ چه در شعر و چه در ادبیات ــ کافی نیست. آثاری که تولید میشوند باید از لحاظ محتوا و مضمون بیانگر ارزشهای والا و از لحاظ شکل و فرم، واجد کیفیّت هنری با مقیاسهای جهانی باشند.
«من گمان میکنم که هیچ تاریخی از انقلاب اکتبر شوروی نمیتواند گویایی آن رمانهایی را که در باب این تاریخ نوشته شده، داشته باشد. اگر شما این رمانها را خوانده باشید، میفهمید چه میگویم. مثلاً رمان ’دن آرام‘ را در نظر بگیرید! ... اینها بهقدری خوب نوشتند و انقلاب [اکتبر] را خوب تصویر کردند که شما در این کتابها میتوانید ابعاد این انقلاب به آن عظمت را، پیدا کنید؛ البته نقطهضعفهایش را هم در این کتابها میشود فهمید، اگرچه آنکه نوشته، به عنوان نقطه ضعف ننوشته است. ما در این مقوله چه نوشتیم؟ ...»[10]
«مردم ما، مردم منجمد متحجّری نیستند. ایرانیها اینگونهاند و این طبیعت ایرانی است. در عین حال شما نگاه کنید ببینید چه در مقوله هنرهای قدیمی که برای ما جدید نیست (مثل قصه، شعر، و از این قبیل که قرنها در جامعه و کشور ما سابقه دارد) و چه در مقوله هنرهای جدید (مثل هنرهای نمایشی و سینما و از این قبیل) ما عقب هستیم. در هر دو مقوله عقب هستیم. حالا شاید استثنائاً مقوله شعر را بشود گفت که بعد از انقلاب، از لحاظ سطحی و به اصطلاح ’وسعت کمّی‘ حرکتی در این مورد انجام گرفته است. افراد زیادی به شعر رو آوردند، و شعرای نسبتاً خوب یا متوسطی پیدا شدند، امّا در مقولههای دیگر، شما ملاحظه بفرمایید ببینید ما چقدر کمبود داریم! مثلاً ما یک داستان بلند قابل مقایسه با داستانهای بلند معروف دنیا، در داخل کشورمان نداریم. اگر هست، اسم بیاورید ... درحالیکه این مقوله جدیدی برای ما نیست. ما از قرنها پیش قصه و قصهنویسی داریم. ’امیر ارسلان‘ یک داستان است. ’هزار و یکشب‘ یک داستان است. از قدیم، از این قبیل داستانها مواردی داریم. اما پیش نرفتیم و حرکتی نکردیم. بعضی البتّه سعی کردهاند داستان بلند بنویسند و نوشتهاند. ظاهر و رنگ و لعابش هم بد نیست. امّا این داستانها اصلاً قابل مقایسه با داستانهای بلندی که امروز در دنیا مطرح است (مثلاً فرض بفرمایید با بینوایان، با جنگ و صلح تولستوی، یا داستانهایی که برای انقلاب شوروی نوشتهاند) نیست.»[11]
ویژگیهای بایسته یک اثر هنری و داستانی
از بیانات ایشان درباره آثار مورد قبول در سطح بینالمللی، میتوان به چند ویژگی برای یک اثر دست یافت؛ البتّه این ویژگیها برای تمامی آثار ادبی ضروری است، امّا ازآنجاکه در اغلب آثار داستانی با محتوای ارزشی، پرداخت هنرمندانه شکل اثر نادیده گرفته میشود، توجّه و تأکید ایشان بر رعایت فرم، برای نویسندگان متعهّد به انقلاب، بسیار راهگشاست.
«من گمان میکنم بچههای شما هم، تا کتابی مثل کتاب ’شولوخف‘ بنویسند، ده سالی طول میکشد. ’دن آرام‘ هم قطعاً اولین تجربه شولوخف نیست. ’دن آرام‘ یکی از بهترین رمانهای دنیاست. البته جلد اولش. جلدهای بعدی آن، از سطح رمان [خوب] سقوط میکند [...]. در این کتاب، تصویر، فوقالعاده است؛ و من، این را در هیچ کتاب رمان دیگری ندیدم؛ مثلاً دشتهای روسیه را در صد جا صد نوع تصویر کرده! اینها خیلی هنر است؛ و ادبیات، این طور ماندگار میشود. اگر این نباشد، بنده ــ یک آخوند در یک کشور اسلامی ــ کتاب ’دن آرام‘ را چرا میخوانم؟ اگر جاذبه نداشته باشد و اگر لایق خواندن نباشد، یک نفر مثل من که نمیرود آن را بخواند!»[12]
«میدانید! دن آرام قبل از انقلاب، کتاب تبلیغاتی کمونیستها بود. این را اصلاً دست به دست میگرداندند. مثل «مادر» ماکسیم گورکی، به عنوان تبلیغات دست به دست میگرداندند. به همدیگر میدادند و با آن تبلیغات کمونیستی میکردند. شروع تبلیغات بود. غرض! باید خوب نوشت: شما باید بچهها را وادار کنید. اصلاً قانع نشوید. راه وادار کردن بچههای خوب و بااستعداد به کارهای بزرگ، قانع نشدن است. مرتّب و بیشتر بخواهید.»[13]
توجّه به صورت و فرم به قدری مهم است که اگر در اثری متعهدانه، به درستی رعایت شده و هنرمندانه پرداخت شود، حتّی میتواند بر جریان مخالف محتوای ارزشی اثر نیز تأثیر بگذارد.
«مگر میشود همه با یک هنر برخاسته از یک اندیشه و تفکر خاص موافق باشند؟! لابد عدهای مخالفاند. اشکالی ندارد. مخالف باشند. لابد عدهای با محتوا و جهتگیری مخالفت خواهند کرد. آدم که نباید این مسئله به نظرش خیلی بزرگ بیاید. یک چیز است که کسی با آن نمیتواند مخالفت کند، و آن، خود هنر و مایه هنری شماست. اگر شما یک نوشته و شعر و آهنگ و نقاشی و یا محصول خوب هنر را که سرشار و برخوردار از مایه هنری است، عرضه کردید، هیچکس نمیتواند بگوید که این، بد است. هیچ کس نمیتواند با آن مخالفت کند [...] وقتی صحبت از ستایش هنر میشود، یک اثر هنری برجسته به معنای آثار استثنایی تاریخ مورد نظر نیست، بلکه برخورداری از مایه کافی هنر مورد نظر است. مگر میشود کسی این واقعیت را انکار کند؟! [در آن صورت] کسانی که اهل انصافاند این آدم را تخطئه خواهند کرد.»[14]
«همه صحبت من بدین معنا و در این جهت است که، شما، ... وقتی که هنری را در خود یافتید و آن را دنبال کردید و ریشه و چشمه هنر را در خودتان به جوشش درآوردید، باید کوشش کنید مایه هنری را غلیظ کنید، تا بتوانید این اندیشه مقدس و این روح پاک امروز دنیا، یعنی انقلاب اسلامی را ــ که مثل روح و اندیشه معصومی، در دنیای ناپاک افکار غلط و در روزگار سیاه ما، بالاخره جای خودش را در دنیا باز میکند ــ تقویت کنید و گسترش دهید.»[15]
ویژگیهای محتوایی آثار
در بحث محتوای آثار داستانی، با توجّه به فلسفه و هدف داستان و ضرورت وجود آن در زندگی، باید یک جهتگیری کلّی در همه آثار داستانی و ادبی وجود داشته باشد. آن جهت، نشان دادن راه درست زندگی و کمالات انسانی و متعالی به افراد جامعه است، و فقط داستانی که در این جهت حرکت میکند، دارای ارزش و اعتبار است.
«ما از داستانگویی چه قصدی داریم؟ چرا گفته میشود ’برای فرزندانتان داستان بگویید؟‘ چرا داستان اینقدر مورد توجه همه حکمای دوران تاریخ و از جمله اسلام است؟ چون داستان، در چهره قهرمانهایش، درس زندگی میآموزد. در داستان، هر انسانی میتواند کمال مطلوبها و راههای زندگی خودش را پیدا کند؛ لذا چنانچه بنا شود راه غلط به ما نشان بدهد، از آن فلسفه خودش دور افتاده است و دیگر ارزش ندارد؛ بنابراین، باید روی این نقطه تکیه کرد که بعضی از داستانها ارزش ندارد.»[16]
این جهتگیری کلّی، برای همه داستانها، در هر حوزه و با هر موضوعی، صادق است، امّا در بحث انتخاب سوژه و پرداخت محتوا، به دو موضوع خاص، باید به صورت ویژه توجه شود: 1ــ حوادث و شخصیتهای انقلاب؛ 2ــ جنگ و دفاع مقدّس.
1ــ حوادث و شخصیتهای انقلاب:
«تقریباً میشود گفت ما هنوز یک کتاب در زمینه اصلیترین مسائل انقلاب نداریم! با این همه دستگاههای عریض و طویل که داریم، یک کتاب نداریم! ما الآن یک شرح حال از ابتدا تا انتها درباره امامخمینی(ره) نداریم. البته این کتاب ’آقای روحانی‘ کتاب خوبی است. منتها اسناد مبارزات است. شرح حال امامخمینی نیست. شما ببینید از این شخصیتهای بزرگ (خارجی) چقدر شرح حال نوشتهاند! من حدود دوازده سال پیش، به آقایی گفتم که شما بنشینید، شرح حالی از امام، مثل شرح حال ’رومن رولان‘ از ’مهاتما گاندی‘ ــ که دویست و پنجاه صفحه جیبی است ــ بنویسید. این از چندین کتاب بزرگ بهتر است.»[17]
«... درباره بسیاری از مسائل انقلاب، کتاب نداریم. مثلاً ــ فرض بفرمایید ــ اگر این جوان نسل امروز، که انقلاب را ندیده است، از شما بپرسد که ’آقا! ساواک چیست؟‘ ما یک کتاب درباره ساواک نداریم. ساواکی که نسلهایی مثل نسل من و قبل از من و بعد از من، با پوست و گوشت و استخوانشان، سوزشهای آن را احساس کردهاند، الآن اگر یک جوان بپرسد، ’ساواک چیست؟‘ شما باید دو کلمه جواب بدهید، اما کتابی درباره ساواک نداریم. دستگاهی به نام ’دستگاه دربار پهلوی‘ در این کشور بود. اگر جوان درباره این دربار، سازمان دربار، عناصر دربار و کارهای دربار بپرسد، هیچکس نیست که جواب بدهد، هیچ چیز نداریم. ...»[18]
2ــ جنگ و دفاع مقدّس:
«برای حوزه هنر کشور، یکی از مهمترین جلوهگاهها، دوره جنگ تحمیلی بر ما و دوره دفاع مقدس بوده و هنوز هم هست، باید از این استفاده کرد.»[19]
جنگ «آیینه تمامنمای ظرفیتهای ملّت ایران» است که این ظرفیتها را در اذهان مردم منعکس و ماندگار میکند. این کار سبب میشود «نسل جدید و نسلهای بعد، از این ظرفیت، از این ذخیره عظیم و از این گنج تمامنشدنی استفاده روحی کنند، امید پیدا کنند، و خودشان را بشناسند».[20]
«اعتقاد من این است که ما هرچه برای دوره دفاع مقدس سرمایهگذاری کنیم، زیاد نیست. چون ظرفیت هنری و ادبی کشور برای تبیین این دوره، خیلی گسترده، وسیع و عمیق است و از این ظرفیت تاکنون استفاده خوب و درخوری نشده است؛ البتّه کتابهای خوبی نوشته شده، لیکن این رشته باید استمرار پیدا کند.»[21]
«یک مقوله این است که ما این خاطرات دفاع مقدس را احیا کنیم؛ یعنی تاریخ جنگ را با دستهای امینی بنویسیم. این، همین کاری است که الان دارد انجام میگیرد. آنچه که تا حالا شده، خیلی خوب بوده است. در آینده هم، انشاءالله باید ادامه پیدا کند. بگردید آدمهای جدید را پیدا کنید. این کارهایی است که دارید میکنید. امّا مقوله دوّم، که اهمیتش کمتر از آن نیست، این است که از این دستمایهای که جنگ برای ما درست کرده و برکات زیادی هم داشته، حالا بیاییم هنر داستاننویسی را در ایران بازسازی کنیم. من، این دوّمی را هم رویش تکیه دارم.»[22]
کمکاری در این زمینه سبب آسیبهای فراوانی میشود که تحریف حقایق جنگ و بیگانگی نسلی که جنگ را ندیدهاند با ارزشها و حماسههای دفاع مقدّس؛ از جمله این آسیبهاست.
«این کشور، احتیاج به داستاننویسی دارد. مگر یک جامعه میتواند بدون داستاننویسی باشد؟! همینطور که تاریخ جنگ را اگر شما ننویسید، دیگری میآید و دروغ مینویسد، داستان خودتان را هم اگر شما ننویسید، دیگری میآید، دروغ مینویسد. همانطور که الان دارند دروغ مینویسند.»[23]
«وقتی ما درباره جنگ ننویسیم، آن وقت یک بیگانه یا یک دشمن میآید حقایق جنگ را تحریف میکند و مینویسد. من دو اثر از یک شخص درباره جنگ خواندم ــ که یکی از آنها یک رمان بسیار مفصل و طولانی هم بود ــ یکی از آنها در مورد جنگ و دیگر درباره انقلاب بود. اصلاً انگار برای تحریف انقلاب و جنگ نوشته شده بود. بسیار بسیار بد و دروغ نوشته بود.»[24]
ویژگیهای نویسندگان و هنرمندان انقلاب
«هرکسی باید آنچه را خودش میفهمد، خودش ادراک میکند و خودش احساس میکند، آن را در هنرش بگنجاند، و الاّ هنر یک چیز مصنوعی خواهد شد.»[25]
پس هنرمند انقلابی، اوّل باید انقلاب را در وجود خود ادراک کند تا بتواند این درک را در ظرف هنر ریخته و به دیگران عرضه کند.
علاوه بر این شرط، نویسندگان و هنرمندان متعهّد انقلاب اسلامی، ویژگیهای ذیل را باید دارا باشند تا حرکتشان در مسیر اعتلای انقلاب اسلامی، پیشبرنده، سریع و موفّق باشد: 1ــ احساس مسئولیت و تلاش برای انجام وظیفه؛ 2ــ خودشناسی و خودباوری؛ 3ــ کوچک نشمردن کار و سهم خود در اجتماع؛ 4ــ مرعوب نشدن در مقابل هنرمندان گذشته و باور تواناییها و استعدادهای خود؛ 5ــ تأثیر نپذیرفتن از گروههای مخالف؛ 6ــ تلاش برای جلب امکانات به منظور پیشبرد امور فرهنگی؛ 7ــ معطّل نشدن در بحثهای نظری؛ 8ــ تشکیل یک مجموعه منسجم از میان هنرمندان و نویسندگان؛ 9ــ تعقیب اهداف انقلاب و جبران کاستیها؛ 10ــ تقویت سرمایه وجودی و قرار دادن آن در خدمت اهداف پاک و مقدّس.
وظایف دستگاهها و نهادهای دولتی
علاوه بر ویژگیهای ذکرشده برای هنرمندان و نویسندگان انقلاب، دستگاهها و نهادهای دولتی نیز وظایفی برعهده دارند که عبارت است از:
1ــ کمک به نویسندگان و هنرمندان و برداشتن موانع پیش رو برای تشکیل هسته مرکزی هنر صحیح و اصیل اسلامی؛ 2ــ تجلیل و تشویق هنرمندان مسلمان و بزرگ دانستن این وظیفه؛ 3ــ تکیه داشتن بر هنرمند جوان مؤمن برای دفاع در برابر تهاجم فرهنگی دشمن؛ 4ــ شناسایی و پرورش استعدادهای هنری از بین جوانان مؤمن؛ 5ــ مصونیت بخشیدن به جوانان تازهکار در برابر ابهت کاذب کسانی که مایههای کمی از هنر حقیقی دارند؛ 6ــ حمایت مادی و معنوی از جوانان و تشویق آنان به گفتن حقایق به زبان هنر.
ختم کلام
«انقلاب وقتی میتواند خودش را در قالب هنر دربیاورد، که هنرمند خودی داشته باشد و خودش هنرمندش را پرورش بدهد؛ البته یک عده از جوانان دارند این کار را میکنند. خیلی هم خوب است. شما هم در هر جا و به هر شکل که هستید، این کار را بکنید. به برّایی این سلاح توجّه کنید. به بهرهوری فراوان دشمن انقلاب از این سلاح توجّه کنید.
به این که مفاهیم انقلاب، خوب میتوانند در قالب هنرهای گوناگون واقع بشوند، توجّه کنید و احساس کنید که این یک ارزش است.»[26]
پینوشتها
[1]ــ بیانات در دیدار «مجمع شعرای حوزه علمیّه خوزستان»، 20/12/75
[2]ــ بیانات در دیدار جمعی از جوانان، 13/11/77
[3]ــ بیانات در دیدار نویسندگان حوزه هنری، 2/3/77
[4]ــ بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری مراسم ارتحال امام(ره)، 12/3/76
[5]ــ بیانات در دیدار جمعی از نیروهای فرهنگی و هنرمندان دفاع مقدّس، 20/1/79
[6]ــ همان.
[7]ــ بیانات در دیدار جمعی از نیروهای فرهنگی و هنرمندان دفاع مقدّس، 20/1/79
[8]ــ بیانات در دیدار مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، 7/9/68
[9]ــ بیانات در دیدار هیئت اسلامی هنرمندان، 2/10/81
[10]ــ بیانات در دیدار وزیر و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 4/9/71
[11]ــ همان.
[12]ــ بیانات در دیدار نویسندگان حوزه هنری، 2/3/77
[13]ــ همان.
[14]ــ بیانات در دیدار شعرا، نویسندگان و هنرمندان حوزه هنری، 21/8/68
[15]ــ همان.
[16]ــ بیانات در دیدار گروه نمایش صدا، 29/10/71
[17]ــ بیانات در دیدار محققان «مرکز اسناد انقلاب اسلامی»، 13/7/77
[18]ــ همان.
[19]ــ بیانات در دیدار خاطرهگویان دفاع مقدّس، 23/9/73
[20]ــ همان.
[21]ــ همان.
[22]ــ چشمانداز هنر و ادبیات داستانی انقلاب، از نگاه رهبر، مجله ادبیات داستانی، شماره صد و یک، تیر 85، ص 19
[23]ــ گلچین، چشمانداز هنر و ادبیات داستانی انقلاب از نگاه رهبر، مجله ادبیات داستانی، شماره نودوهشت و نودونه، (بهمن و اسفند 84)، ص 15
[24]ــ بیانات در دیدار هیئت اسلامی هنرمندان، 2/10/81
[25]ــ بیانات در دیدار با کارگردانان و فیلمسازان، دی ماه 86
[26]ــ بیانات در دیدار اعضای کنگره شعر حوزه، 15/7/70