نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳٬۳۱۶ مورد.
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
۱.

تحلیل نشانه بوم زیست رابطه طبیعت و فرهنگ در داستان «مینا و پلنگ»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه بوم زیست طبیعت فرهنگ مینا و پلنگ کندلوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۰
هدف: مینا و پلنگ یک داستان فولکلور عشقی میان پلنگ و دختر سرخ چشم مازنی به نام مینا است که نه تنها به دلیل محتوای عشقی بی مانند، بلکه از دیدگاه بوم زیست و عشق به جانوران نیز مورد اهمیت است . نشانه شناسی با بررسی رابطه بین «فرهنگ»، «طبیعت» و «انسان» و نشان دادن نوع رابطه های حاکم در یک جامعه ، می تواند به بازسازی روابط اشتباه انسان با دنیای پیرامونی و بهبود تعامل های درست ، کمک کند. در این تحقیق، با استفاده از یک نظام فرآیندی که بر رابطه بین سطوح زبانی (سطح صورت و محتوا) متکی است، به شناسایی اسباب و لوازم تولید معنا در قالب فرآیندها و در ابعاد مختلف کنشی، تنشی، شوِشی، شناختی، زیبایی شناختی و ... پرداخته می شود. این تحقیق با روش نشانه معناشناسی گفتمانی ، روایت مینا و پلنگ را شناسایی کرده و به تحلیل فرآیندهای معناسازی و تبیین نظام های گفتمانی پرداخته است. سپس بااستفاده ازاصول نشانه شناسی بوم زیست رابطه انسان و حیوان را مورد تحلیل قرار داده است. روش شناسی: دو کنش گر اصلی داستان یعنی مینا و پلنگ، روند طبیعی زیست انسانی و حیوانی خود را به دلیل شوش دلبستگی به یکدیگر از دست داده و در واقع با هیجان و جادوی حس عاطفی عشق ، یک «کنشگر حیوانی» یعنی پلنگ از سپهر نشانه ای حیوانیت دور شده است. پلنگ دراین فرآیند در گام اول هویتی فراحیوانی یافته و به موجودی انسان گونه و با ویژگی های روحی و احساسی انسانی تبدیل گردید و در گام بعدی وارد سپهر نشانه ای عشق به معشوقه شده است و جان خود را در راه رسیدن به دلدارش فدا می کند. در نقطه مقابل، مینا با فارغ شدن از نفسانیات و امیال انسانی ، دل در گرو عشق حیوانی می بندد و در گام اول وارد سپهر نشانه بوم زیستی گردید و در گام دوم با نیروی عشق به استعلایافتگی رسیده است و او نیز وارد سپهر نشانه ای عشق گردید و بدین ترتیب هر دو برای همیشه تاریخ در بین مردم کندلوس زنده و جاودانه شده اند.  یافته ها: یافته های این تحقیق نشان می دهد که چگونه بر اثر دگردیسی روابط انسان و طبیعت درون سپهر نشانه ای، بوم زیست نشانه ای شکل می گیرد و تقابل بین انسان و حیوان در بوم زیست این روایت ، تبدیل به وضعیت تعامل و آمیختگی شده و این رابطه تعاملی راه برای بروز اسطوره عشق هموار شده است . تعامل دو سپهر نشانه ای انسان و حیوان موجب تبدیل «من» و «دیگری» به «مای» فرهنگی شده و در نتیجه قدرت عشق ، حیوان وحشی ، رام انسان گردیده و با همین نیرو، کنشگر اصلی داستان تبدیل به اسطوره عشق به حیوانات و محیط زیست و نماد دوستی انسان و حیات وحش شده است . انتقال نشانه ها و نمادها از نظام مادی و زمینی به نظام استعلایی و اسطوره ای از مجرای فرهنگ و تاریخ است . در این فرآیند، انتقال از عنصر مادی به اسطوره گی ، موضوعی حیاتی و کلیدی است . آمیختگی دو سپهر نشانه ای متفاوت انسان و طبیعت منجر به شکل گیری سپهر نشانه بوم زیست جدیدی شده است که ویژگی های آن، محبت و دوست داشتن یکدیگر، ورود به دنیای عشق و عاشقی و جاودانگی است .
۲.

واکاویِ مردم شناختیِ سیمای مردم در داستان های "آبجی خانم" و "مرده خورها" ی صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آبجی خانم سیمای مردم صادق هدایت عناصر مردم شناختی مرده خورها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۷
هدف: در این جستار، موضوع  اصلی، شناخت عناصر مردم شناختی و واکاوی سیما و رفتار مردم در داستان های «آبجی خانم» و «مرده خورها» و پرداختن به دو مبحثِ چیستی اجتماعی و کیستی مردمانی است که در این دو داستان به آنها اشاره شده است. روش: با توجه به کیفی بودن تحقیقات مردم شناختی، و ارتباط پژوهشگر با محتوای داستان های کوتاه هدایت، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. همچنین از روش های مطالعه اسناد و مدارک (کتابخانه، آرشیو، اینترنت) و ابزارهایی مانندکتاب ها، اسناد، مقالات، اینترنت و فیش برداری استفاده شده است. در این پژوهش مکاتب نظری کارکردگرایی، ساختارگرایی و فرهنگ و شخصیت مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: دورانی که هدایت در آن زیسته است، مصادف است با دوران گذار از سنت به مدرنیته. این دوران بر روی هدایت و خلق شخصیت داستان هایش تأثیر داشته است. میزان تعلق خاطر هدایت به فرهنگ عامه و تبلور عناصر فرهنگی و استفاده از آن ها در نوشته هایش، اهمیت او را در میان نویسندگان ایرانی دو چندان نموده است. در خلال داستان های آبجی خانم و مرده خورها، رگه هایی از عناصر فرهنگ عامه ایران که شامل سرزنش ها، دشنام ها، نفرین ها، دعاها، اشعار عامیانه، اصطلاحات و ضرب المثل ها بود، شناسایی و تحلیل مردم شناختی شد. نگاه ویژه هدایت به طبقات پایین جامعه و ساختار فرهنگی خاص آنان و تأکید بر شخصیت ها و سیمای مردمان آن دوران، او را وارد قلمرو مردم شناسی نموده است. در این پژوهش سیما و رفتار پدر، مادر، زن، مرد، خواهر، هوو، همسایه و کارگر مورد واکاوی قرار گرفت. در داستان های آبجی خانم و مرده خورها شاهد تأثیر هر چه بیشتر اجتماع و فرهنگ حاکم در آن دوران بر روی شخصیت های اصلی داستان ها هستیم. هدف هدایت از خلق چنین آثاری، آشنایی هرچه بیشتر مردم با عناصر و مؤلفه های فرهنگی و نقش آنها در زندگی روزمره مردم می باشد و یاد آوری این نکته که رفتار، اعتقادات و باورهای عامیانه اطرافیان می تواند زمینه تباهی افراد دیگر را به دنبال داشته باشد. نتیجه گیری:  از نتایجی که از این پژوهش به دست آمد می توان به این موارد اشاره نمود: تجلی نقش فولکلور در داستان های کوتاه آبجی خانم و مرده خورهای هدایت و تأثیر مدرنیته بر تغییر جایگاه پدر در خانواده (داستان آبجی خانم) که قبلاً ریاست خانواده را بر عهده داشته است. همچنین ترسیم موشکافانه سیمای شخصیت های داستان ها و شناسایی مؤلفه های مردم شناختی توسط پژوهشگر. هدایت بر روی برخی اعتقادات خرافی و نادرست انگشت می گذارد و آن ها را به سخره می گیرد و برخی از مناسک و آداب و رسوم را دست و پاگیر می داند که همین ها از دید او، موجبات عقب افتادگی مردم و به تبع آن، بحران های شخصیتی و اجتماعی را به همراه داشته است
۳.

تکلیف ناگهانی؛ مردم نگاری از جشن تکلیف دختران 9 ساله در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جشن تکلیف دختران 9 ساله دختران مکلف مردم نگاری مناسک گذار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۹
هدف: جشن تکلیف در کشور ایران دو سال بعد از برپایی جمهوری اسلامی، در عرصه عمومی به مثابه آیین گذار مذهبی برای دختران تعریف شد. با گذشت زمان این جشن تبدیل به یک رویداد مهم برای دختران گردید تا جایی که با تبلیغات گسترده در رسانه ملی و حتی حضور شخصیت های سیاسی تراز اول مملکت برگزار گشت، از طرفی این جشن در عرصه های عمومی همچون حرم مطهر رضوی، تالارها، هتل ها و مدارس برگزار می شود. هدف این مقاله بررسی دقیق چگونگی برگزاری جشن تکلیف به مثابه آیین گذار و مبدائی برای انجام فرایض دینی برای دختران در عرصه عمومی بود.روش شناسی: ما در این پژوهش با شرکت در چند جشن تکلیف برای شناسایی اینکه چه اتفاقاتی در آن رخ می دهد و چگونه رخ می دهد نیازمند روش کیفی و رویکردی مردم نگارانه بودیم. به این منظور میدان های مطالعاتی این پژوهش 4 مدرسه دخترانه، حرم مطهر رضوی، تالارها و هتل های منتخب برای برگزاری جشن در شهر مشهد در نظر گرفته شدند. داده ها با استفاده از مشاهده مشارکتی و گفت وگوی غیررسمی جمع آوری و مقوله بندی شد و سپس یک روایت کلی از این جشن در جهت ایجاد یک فهم تئوریک ارائه شده است.یافته ها: براساس یافته های این پژوهش، هفت مقوله ی مشترک از دل 4 جشن تکلیف برگزارشده، استخراج شد که به ترتیب عبارتند از: 1- تولدی دیگر؛ پرتاب از کودکی به بزرگ سالی، 2- مداحی بر وزن ترانه؛ جبران در مرحله ی بحران، 3- سرودها؛ آوای انتظارات جامعه از دختران، 4- پوشش خاص؛ ارائه تصاویر یک وجهی 5- هدایای مذهبی، 6- مسابقه ای برای آموزش و تحکیم مرزهای جنسیتی، 7- سوگندنامه؛ غلبه ی فرایض سیاسی بر فرایض دینی.نتیجه گیری: این آیین گذار مذهبی به دنبال تعریف هویتی جدید برای دختران است. آن چه از یافته های مطرح در جشن دریافت می شود این است که کودکان توسط جشن تکلیف، طبق نظریه ون جنپ و ترنر مرحله پیشاگذار را طی کرده و در مرحله گذار یا بحران قرار دارند. در این مرحله این جشن ها نه تنها برای پذیرش تکالیف دینی بلکه برای تعهد به ارزش های انقلابی نیز طراحی شده اند. این جریان در سوگندنامه ها، سخنرانی ها و سرودها به وضوح دیده می شود. به علاوه این جشن به دنبال پررنگ کردن و مهم جلوه دادن برخی از واجبات دینی و ارائه تصاویری یک وجهی از آن است. در این رابطه مشخصا رعایت حجاب و خواندن نماز برای دختران به عنوان مهم ترین واجب شرعی معرفی شده و تاکید بر آن در مقوله هایی مثل سرودها، پوشش خاص و هدایای مذهبی دیده شده است. از طرفی داشتن حد و مرز با نامحرم با تعریف هویت جدید و پرتاب به بزرگسالی قرابت دارد چراکه با تعریف هویت جدید برای کودکان می شود این قبیل مرزبندی ها و قبول واجبات شرعی دیگر را عملی کرد. مجموع این مقوله ها نقش مهمی در شکل گیری هویت دینی و انقلابی دختران دارند. در نهایت این مقاله توصیف عمیقی از جشن تکلیف و چگونگی برگزاری آن با رویکرد انتقادی ارائه کرده است
۴.

بررسی روابط بینامتنی افسانه ساری گَلین آذربایجان با حکایت شیخ صنعان عطار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسانه بینامتنیت ترانه ساری گلین آذربایجان شیخ صنعان عطار عشق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۳
هدف: این پژوهش در پی تحلیل معنایی و مضمونی ترانه ساری گلین آذربایجان و افسانه عاشقانه مرتبط با آن و تبیین جایگاه بینامتنی آن بر پایه نظریه بینامتنیت ژرار ژنت با حکایت شیخ صنعان عطار است تا ضمن بررسی تفاوت ها و شباهت های این دو داستان، به دریافت شایسته تر ترانه ساری گلین دست یابد. بررسی بینامتنی برای شناخت پیشینه و نقد متون ادبی یا هنری و نیز تشخیص اصالت و خلاقیت آن ها بسیار موثر است. در این پژوهش چنانچه ترانه ساری گلین آذربایجان و افسانه عاشقانه ای که پیرامون آن وجود دارد به صورت تطبیقی و بینامتنی با اثر ادبی حکایت شیخ صنعان عطار مورد بررسی قرار گیرد می تواند نکات و وجوه تازه ای درباره این اثر فراهم کند و سبب درک عمیق تر و فهم بهتر ترانه ساری گلین شود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی و شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی است. در این پژوهش ابتدا برای کسب اطلاعات در مورد ترانه ساری گلین با تعدادی از اساتید و پژوهشگران در زمینه موسیقی فولکلوریک آذربایجان مصاحبه و بعد از آن به روش کتابخانه ای در خصوص حکایت شیخ صنعان عطار و مبانی نظری، اطلاعاتی گردآوری شده و سپس با تکیه بر نظریه بینامتنیت ژرار ژنت تحلیل درون مایه و شخصیت ها و کنش های این دو متن انجام می گیرد. یافته ها: شخصیت های اصلی و رویدادهای این دو، از قبیل عشق یک مسلمان به دختری مسیحی، شروط ازدواج و روی برگرداندن از اسلام و چوپان شدن عاشق، پایان زندگی دختر مسیحی از فراق یار، نشان دهنده شباهت مضمونی بسیار بینشان می باشد؛ مضمونی که بیان کننده عشقی ناکام و دلداگی پرشوری است. شخصیت پردازی های افسانه ساری گلین که آشکارا از شخصیت های حکایت شیخ صنعان عطار بهره گرفته و مردی مسلمان دلباخته دختری مسیحی می شود و نیز مضمون دقیق و مشترک عشقی که مسائل دینی مخل و بازدارنده آن است و ناکامی در وصالش ریشه در باورهای دینی دارد و همچنین شرط سخت گذر از اسلام برای رسیدن به معشوق که عینا از حکایت شیخ صنعان عطار گرفته شده است ایضا جان سپردن دختر ترسا از فراق حق تعالی و مرگ ساری گلین از فراق یار و دل شکستگی و غم عشق این جهانی که اختلاف در روایت فرجام دختر مسیحی با توجه به اینکه در بینامتنیت صریح متن دوم نسبت به متن اول تفاوت هایی دارد و تشابه و تاکید بر پایان زندگی دختر مسیحی در هر دو حکایت است؛ رابطه بینامتنی صریح را بین تمامی این موارد برقرار می کند. همچنین چوپانی گله بره در افسانه ساری گلین می تواند نشانه و اشاره ای به خوک رانی در حکایت شیخ صنعان عطار باشد که بخشی از بینامتنیت ضمنی است. نتیجه گیری: در نهایت این بررسی بینامتنی روشن کننده تاثیرپذیری افسانه ساری گلین آذربایجان از حکایت شیخ صنعان عطار و سبب درک بهتر ترانه ساری گلین شد و به نظر می رسد افسانه ساری گلین در واقع، روایتی عامیانه از حکایت شیخ صنعان عطار است
۵.

مطالعه تعامل قوم لر با دولت ملی ایران و پنداشت آنها از قومیت و دولت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قوم لر دولت ملی عشایر بویراحمدی قومیت ملیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۶
هدف: قوم لر یکی از اقوام باستانی ایران است که در مناطق غربی و جنوب غربی کشور، به ویژه در استان های لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، ایلام و بخش هایی از خوزستان و چهارمحال و بختیاری ساکن هستند. تاریخ تعامل قوم لر با دولت های مختلف ایران، از جمله دوره های صفویه، قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی فراز و نشیب های زیادی داشته است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر و تاثر و نوع رابطه قوم لر با دولت ملی ایران و همچنین ادراک آنها از مفهوم دولت ملی است. روش شناسی: روش تحقیق این پژوهش، تاریخی–انتقادی است. اهمیت و ضرورت این پژوهش درک بهتر از روابط بین قومی و تاثیر آن بر همبستگی ملی و سیاست گذاری های دولت است. براین اساس پرسش اصلی این پژوهش این است که نوع رابطه قوم لر با دولت ملی ایران و ادراک این قوم از این مفهوم با توجه به تاثیر و تاثیری که از آن گرفته اند چگونه بوده است؟ یافته ها: بر پایه رهیافت نظری این مقاله که محرومیت نسبی است، یافته ها حاکی از آن است که درک قوم لر از دولت ملی ترکیبی از تجربه های تاریخی، فرهنگی و سیاسی است که نقش مهمی در شکل دهی به تعاملات و همکاری های آنها با دولت مرکزی ایفا می کند. قوم لر از زمان تاسیس دولت ملی در ایران، نوعی دیوار را در بین خود و حاکمیت احساس کرد که در زمان رضاشاه، این شکاف هویتی موجب تنش های بسیاری از جمله نبرد تامرادی بین دولت مرکزی و قوم لر و بویراحمدی ها شد. این تنش ها البته در بین دیگر اقوام مانند اعراب و کردها نیز با دولت مرکزی وجود داشت. در زمان پهلوی دوم نیز تقابل بین دولت ملی و قوم لر با ضریب کمتر وجود داشت و با وقوع انقلاب اسلامی، با توجه به مشارکت قوم لر، و عشایر بویراحمدی در جریان انقلاب اسلامی، نوعی تساهل بوجود آمد که البته نیاز به رفع برخی از نیازهای قوم لر از طرف دولت ملی در مناطق لر نشین وجود دارد
۶.

تجلی زمان و مکانِ اسطوره ای در آیین های موسیقایی خانقاه های کُردستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیین های کُردستان اتنوموزیکولوژی خانقاه های قادری و نقش بندی زمان و مکانِ اسطوره ای میرچا الیاده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۳
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش نمادین زمان و مکان در آیین های مختلفِ خانقاه های کُردستان، شناسایی و دسته بندی مفاهیم چندلایه ای مرتبط با سازهای موسیقایی راه یافته به این خانقاه هاست. طریقت های قادری و نقش بندی از معدود رویکردهای عرفانی پدیدآمده در دوران اسلامی هستند که همچنان توانسته اند استمرار آیینی خود را در مناطقی از کُردستان حفظ نمایند. مشخصه ویژه این دو طریقت، استفاده از موسیقی در برگزاری آیین های مختلف و سماع و ذکر دسته جمعی است. حاصل هم زمانی این عوامل سبب ایجاد تغییر حالت روحانی در برخی از مریدان می شود که در اصطلاح عارفانه به آن جذبه می گویند. با آنکه مدت زمان جذبه کوتاه است و غالباً  بیش تر از نیم ساعت به درازا نمی کشد، این تجربه با فریادهای مکرر و بالا پایین پریدن های مریدان همراه می گردد. استفاده از سازهای موسیقایی دف، تاس، دوتَه پلَه و شمشال در آیین های خانقاهی با مجموعه ای از کنش های ذهنی، اعتقادی و تاریخی همراه است. استفاده از آلات موسیقی در برگزاری برخی از آیین ها، نوع خاص سماع مذهبی و ذکر دسته جمعی و آمیختگی آن ها با موقعیت های زمانی مشخص، پژوهش حاضر را با این پرسش مواجه ساخت که استفاده از آلات موسیقی و اشارت های زمانی و مکانی در این طریقت ها دارای چه معانی هستند و بر چه مفاهیمی دلالت می کنند؟ این مقاله در پی آن است تا نشان دهد که چگونه یک گفتمان عرفانی اسلامی بر مبنای چارچوبی اسطوره ای، جهان بینی ها و اصول خود را بنیان گذاشته و توانسته است تا در طول سده های متمادی به حیات فرهنگی خود در همین ساختار ادامه دهد. روش شناسی: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به شیوه توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده است. اطلاعات مورد استفاده در آن به صورت کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده اند. برای پاسخ دادن به پرسش مطرح شده و یافتن ابعاد نمادینی که بر سازهای موسیقی و جلسات ذکر و سماع دروایش و صوفیان سایه افکنده است، از آراء میرچاه الیاده در باب امر مقدس و نامقدس بهره برده شد. در دستگاه فکری الیاده تقابل مقدس/نامقدس به صورت ناملموسی در هستی و هر آنچه در آن حضور یافته است، وجود دارد. از آنجا که نشانه های این تقابل در نزد انسان مذهبی پررنگ تر است در تحلیل داده های این پژوهش از این تقابل استفاده گردید. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهند که زمان و مکان در آیین های خانقاهی بازنمایی نمادینی از زمان و فضا در جهانِ اساطیری هستند و طریقت ها برای گذار از جهان نامقدس با ایجاد شکاف در زمان و مکان فیزیکی و انجام رفتارهای نمادین در موقعیت های مختلف، مقدمات راه یافتن به جهان مقدس را فراهم ساخته اند. بازنمایی نمادین زمان و فضا در آیین های مختلف خانقاه ها به صورت های متنوعی بروز یافته است و از جمله آن ها می توان به انعکاس یافتن شکل هندسی مقدس در قالب دایره در ساختار فُرمی سازها و ساختار خاص سماع و ذکر مذهبی، در نواختن نمادین سازهای موسیقی و همچنین در تکرار قاعده مند و ادواری آیین ها اشاره کرد
۷.

تحلیل شیوه های تعدیل قربانی انسان در متون منظوم روایی تا قرن هفتم بر اساس نظریه های قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات فارسی آیین تعدیل قربانی انسان نظریه های قربانی متونِ نظمِ روایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۶
هدف: قربانی، عملی آیینی است که در آن، اشیاء یا موجوداتی وقف می گردیدند و به برخی قدرت های ماوراءِ طبیعی پیشکش می شدند. بشر از دیرباز به منظور ایجادِ پیوند و گسترش ارتباط، میان خود و اُمور قدسی به تقدیم انواع قربانی ها پرداخته است. از آیین های کهن و بسیار گسترده ای که ارزش کیفی خاصّی برای آدمی داشته و با اجرای آن، آدمی می کوشید با نیروهای طبیعی، پیوند برقرار کند و به یاری آن خود را در نظم جهانی دخیل سازد، آیین قربانی کردنِ انسان است. رفته رفته با گذر از مراحل آغازین حیات و گسترش عقلانیّت، جوامع می کوشند به جای قربانی کردن همنوعان، به شیوه های جایگزینی برای قربانی انسانی متوسل شوند.روش شناسی: این پژوهش می کوشد به روش توصیفی-تحلیلی در متو ن نظم روایی حماسی، غنایی و عرفانی تا قرن هفتم و بر اساس نظریه های قربانی به بررسی چاره اندیشی های بشر جهت تعدیل قربانی های انسانی بپردازد.یافته ها: براساس نتایج این پژوهش، شیوه های تعدیل قربانی در پنج دسته با عناوین: سوراخ کردن گوش و ریختن مقداری از خون، خراشیدن صورت، بریدن زلف، جامه دریدن، واگذاری کودکان به معابد مقدّس، ختنه و اخته کردن طبقه بندی می شود. در موردِ شیوه های تعدیل قربانی انسانی در متون روایی نیز باید گفت: شیوه های تعدیل در متون عرفانی نمود و دگرگونی معنایی خاصّی نسبت به متون حماسی و غنایی دارد. موارد تعدیل در متون عرفانی، اغلب جنبه نمادین و رمزی می یابند، مثلاً خراشیدن صورت، بریدن زلف و کوتاه کردن مو، دریدن جامه(تمثیلی از جسم) و اخته کردن به ترتیب در مفاهیم کاستن زیبایی افراد و سرکوب نفس، نفی خودبینی و عدم توجه به جذابیت های ظاهری، گشایش روحانی و رهایی از تعلّقات دنیوی و قطع طبیعت نفسانی و خوارداشت آن به منظور تزکیه و ارتباط با منشأ قدسی به کار می رود. در تحلیل مصادیق تعدیل قربانی انسانی نیز نظریه های تعدیل قربانی از ماکس وِبر، بلاگردانی فریزر، جلب رضایت خدایان از بویس کارآمدتر و انعطاف پذیرتر از سایر نظریه هاست.
۸.

چگونگی درک زمان –فضا (با نگاهی به بوف کور صادق هدایت )(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر زمان حس های شناختی احساسات رفتار فضاهای اجتماعی - ذهنی و مکانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۳
هدف: با مطالعه ادبیات هر جامعه ما به این خواست نزدیک می شویم که تجربه گسسته انسان چگونه در روایت معنادار می شود. نویسنده ملزم است هنگام پرداخت روایت، درکی از ساختارهای شناخت ذهنی افراد جامعه یا حداقل ذهن خود برای ارتباط برقرار کردن با دیگری و جهان داشته باشد. از آن جا که مهم ترین اصل در روایت، برای معنادار کردن تجربه بشری، پرداختن به امر زمان است. وگرنه نویسنده نمی تواند روایتی  در معنای تعریف ژانر رمان شکل دهد و ممکن است، صرفا به ماجراها، کنش ها و احساسات شخصیت ها توجه کند. نویسنده هنگامی تلاش می کند تجربه بشری را با درکش از امر زمان معنادار کند، خواه ناخواه فضاهای اجتماعی، مکانی–ذهنی جامعه خویش را  نیز شکل می دهد. پس ما با مطالعه ادبیات و فهم درک نویسنده از امر زمان–فضا، به فهم ساختار شناخت و فضاهای زندگی جامعه نویسنده هم نزدیک می شویم.  روش شناسی: برای نزدیک شدن به فهم چگونگی درک زمان–فضای صادق هدایت، در  ابتدا تلاش شده تحلیلی از جامعه  نویسنده که در آن زندگی می کرده، داشته باشیم و سپس با استفاده از روش شناسی تحلیل محتوا، مضمون های روایت را در رابطه با چگونگی درک نویسنده از امر زمان و فضاهای زندگی  استخراج شود. برای استخراج مضمون های روایت در جهت هدف مطالعه، مهم است نویسنده معنایابی موقعیت شخصیت ها را در نظر دارد یا کنش و احساسات آن ها را در نظر می گیرد و مفاهیم ذهنی خود را به آن ها غالب می کند. سپس تلاش می شود ارتباط مفاهیم تحلیلی جامعه نویسنده با مضمون های روایت نویسنده، تحلیل شود. یافته ها: جامعه ایران در تاریخ زندگی نویسنده (دوران مشروطه)، دچار تغییرات گسترده و ناگهانی از بالا توسط حاکمیت به صورت تغییر فضاهای زندگی شده است. این تغییرات فضایی، مردم را به لحاظ شناختی و فضایی دچار گسست از گذشته کرده است. طبیعی است درک امر زمان در این موقعیت دچار آسیب شود، چون افراد از یک سو به خاطر تغییرات فضایی نمی توانستند خود را به راحتی به گذشته متعلق بدانند و از سوی دیگر جامعه قادر نبود روش شناسی علم جوامع غربی را برای فهم پیشرفت در آینده درک کند. از آن جا مردم به راحتی نمی توانستند برای گذراندن زندگی روزمره خود وارد تولید اقتصادی شوند.  در موقعیت جامعه ایران، حاکمیت خواهان ساخت دولت –ملت با فروش منابع طبیعی و وارد کردن مدرنیته از بالا شد و روشنفکرین ایرانی که نویسندگان ادبیات هم جزو آن ها هستند خواهان حاکمیت قانون همراه با آزادی های سیاسی و فردی شدند. در این جا نویسنده ای همانند هدایت که می خواهد موقعیت شخصیت داستان خود را معنایابی کند، او را معلق در فضایی گسترده نشان می دهد که زمان حال ابدی را به فهم و درک زمان گذشته و آینده ترجیح می دهد. او نه به دنبال تعریف امر زمان از خلال مفاهیم دینی نه مفاهیم زندگی روزمره بر اساس نقش های فرهنگی و نه بر اساس حس های شناختی است. در نتیجه هنگامی شخصیت در فضایی گسترده و زمان حال ابدی معلق است، در این فضا شخصیت ترجیح می دهد در احساسات خود وول بخورد لذت ببرد یا درد بکشد. و نه تنها به دنبال درک قوانین اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در حال تغییر هستند، نباشد بلکه احساسات را نیز به عنوان یک منبع شناخت فردی درک نکند
۹.

رهیافت ساختارگرایی در باستان شناسی و کاربرد آن در تحلیل مواد فرهنگی بر جای مانده از گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باستان شناسی ساختارگرایانه دوگانگی های متضاد همزمانی همنشینی جانشینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۱
هدف: علم باستان شناسی به عنوان مطالعاتی که همواره به دنبال کشف حقایق گذشته بوده؛ شناخته می شود. امر کشف حقیقت به منظور بازسازی تاریخ و فرهنگ در باستان شناسی با بهره گیری از داده های مادی بر جای مانده از گذشته صورت می گیرد. این آثار به عنوان نشانه هایی از گذشته بیانگر افکار مردمانی بوده که آن ها را ساخته و مورد استفاده قرار داده اند. گروهی از مواد فرهنگی به دست آمده از محوطه های باستانی به صورت نمادین در بین مردمان گذشته مورد استفاده قرار می گرفته و استفاده از روش های تجربی و آزمایشگاهی در اکثر مواقع امکان رسیدن به پاسخ در ارتباط با این گروه از آثار را ندارند و همچنین غالب مطالعاتی که تا به امروز بر روی این گروه از آثار انجام شده وجه علمی نداشته و عمدتاً به صورت درک شهودی باستان شناس از آثار بوده و هیچ پایه علمی ندارند. در پژوهش حاضر سعی خواهد شد تا رهیافت باستان شناسی ساختارگرایانه که یکی از رهیافت های رایج در باستان شناسی شناختی و روندگرا در دنیا بوده معرفی و تببین شود و شیوه ها و اصول کاربرد آن در تحلیل مواد فرهنگی نمادین شرح داده شود. این روش تا به امروز آن گونه که باید در باستان شناسی ایران تبیین و مورد استفاده قرار نگرفته است. لذا به عنوان یکی از رهیافت های علمی در تفسیر داده های نمادین در باستان شناسی، معرفی و تبیین آن ضروری و راهگشا خواهد بود. روش شناسی: به منظور دست یابی به اهداف مورد نظر سعی گردیده است تا با مطالعه و تجزیه و تحلیل مکاتب ساختارگرایی در زبان شناسی و همچنین انسان شناسی و شناخت قواعد و اصول ساختارگرایی در این مکاتب به راهکارهایی قابل استفاده در باستان شناسی به منظور تحلیل گروه خاصی از مواد فرهنگی باقی مانده از گذشته دست یابیم . فلذا این پژوهش از نوع کاربردی با ماهیت تحقیقات توسعه ای بوده که رویکرد استراتژیک دارد. از طرفی اطلاعات و داده های پایه ای این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. نتیجه گیری: با توجه به این که ساختارگرایی از زبان شناسی ریشه گرفته و در انسان شناسی توسط لوی استروس قوام پیدا کرده است؛ لذا با بررسی آن در این دو مکتب اصول چهارگانه ای آشکار گردید که با استفاده از آن ها می توان اقدام به تحلیل مواد فرهنگی باستان شناسانه کرد. این اصول و شاخصه ها بدین قرار هستند: 1- تعریف مجموعه به هم پیوسته با ویژگی همزمانی اعضای آن، 2-توصیف مواد و داده های فرهنگی این مجموعه، 3- بهره گیری از تضادها و دوگانگی ها به منظور رسیدن به معنا و 4- استفاده از اصول همنشینی و جانشینی در ساختارهای تعریف شده از مواد وداده های فرهنگی. با به کارگیری این مراحل به صورت منفرد و یا به صورت همزمان با هم، این امکان برای باستان شناس فراهم می آید تا به ادراکی از حقیقت مواد فرهنگی برجای مانده از گذشته و باورهای مردمان گذشته دست یابد. به این ترتیب باستان شناس با به کار گیری این مراحل از ساختارگرایی در باستان شناسی بهره خواهد گرفت
۱۰.

مردم نگاری مجازی بر ساخت مفهوم «دین پیش پاافتاده» در اینستاگرام (مطالعه موردی: صفحات جعفر غفوری، حمیدرضا نامداری و سجاد شهیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دین پیش پاافتاده اینستاگرام دین داری نمایشی مشاهده مشارکتی قوم نگاری مجازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۵
هدف: با گسترش دسترسی به شبکه های اجتماعی، پیوند میان دین و رسانه ابعاد جدید و قابل توجهی پیدا کرده است. یکی از این ابعاد، حضور شخصیت های دین مدار رسمی و غیررسمی در این بستر بوده است. در ایران نیز بسیاری از شیعیان با فعالیت اینستاگرامی خود، امر دینی را در این بستر امتداد بخشیده اند؛ روحانیون، مداحان، سلبریتی ها و بلاگرهای مذهبی از طرفی و از طرفی دیگر کاربرانی که از شهرت کمتری برخوردار بوده و به دنبال برساخت هویت دینی خود در این بستر بوده اند. هدف از این پژوهش مردم نگاری مجازی فعالیت دسته دوم بر اساس مفهوم «دین پیش پاافتاده» است.روش شناسی: بر این اساس با استفاده از روش مردم نگاری مجازی در بازه 90 روزه، فعالیت نمونه تحقیق مطالعه و ارزیابی شد. برای جمع آوری داده ها از روش مشاهده مشارکتی برخط، و برای تحلیل، از تحلیل مضمون استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش در دو محور اصلی قرار گرفتند؛ محور اول مؤلفه های برساخت دین پیش پا افتاده و محور دوم شیوه و چگونی برساخت آن است. در محور اول یافته ها در دو مضمون اصلی «احساس تکلیف دینی» و «کنش های دینی نمایشی» تنظیم شده است. بر این اساس یک فرد مذهبی با توجه به بستر اینستاگرام، خود را موظف به تبلیغ دین اسلام می داند؛ یکی از منابع اصلی شکل گیری چنین احساس مسئولیتی، دسترسی به شبکه های اجتماعی (خصوصاً اینستاگرام) است. به این ترتیب اینستاگرام که یک رسانه دوسویه و تعاملی است، امکان تولیدمحتوا را در اختیار کاربران قرار داده و  تبدیل به بستری برای نمایش کنش های دینی آن ها شده است. این نوع دین داری دارای ویژگی هایی مانند ریا، غیرمعمول بودن، عدم اصالت، تقلیدی بودن و... است که امر دینی را به نحوی بازنمایی کرده که منجر به تعجب یا تمسخر کاربران شود.نتیجه گیری: نمونه تحقیق با استفاده از چنین مؤلفه هایی توانسته اند دین را به ژانر اینستاگرامی تبدیل کنند که مانند سایر ژانرهای این بستر، دارای مؤلفه های خاصی برای دیده شدن، جلب توجه و نمایشی شدن است. همچنین شیوه برساخت دین داری پیش پاافتاده با «تغایر تکنولوژیک» و «نفوذداری کاذب» بوده است. به طورکلی نمونه موردمطالعه تکنولوژی های رسانه ای را به مثابه ابزار می دادند و بعضاً با گستره دسترسی و پیشرفت تکنولوژی اهداف دینی یا شخصی خود را تعیین کرده اند. با این حال نمونه تحقیق سازوکار استفاده از این بستر را نمی دانستند؛ از طرفی دیگر آن ها خود را اینفلوئنسرهای اینستاگرامی می دانند؛ درحالی که غالب مؤلفه های اینفلوئنسری و نفوذ در اینستاگرام را ندارند. بنابراین انگاره نادرستی از خود داشته و سعی در تنظیم فعالیت رسانه ای خود بر این اساس را داشته اند. نمونه تحقیق با پیش پا افتاده سازی مصادیق دینی مانند مداحی، زیارت، نذری و.. سعی بر کسب شهرت و جلب توجه بیشتر در اینستاگرام داشته است؛ لذا دین پیش پاافتاده اینستاگرام که ماحصل رسانه ای شدن دین است، تبدیل به ابژه شهرت افزایی مقطعیِ نمونه موردمطالعه شده و تبدیل به عنصر مادی و دنیوی شده که در خدمت اهداف رسانه ای-نمایشی کاربران قرار گرفته است
۱۱.

مطالعه انسان شناختی فرصت ها وتهدیدهای تاب آوری اجتماعی در خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعه انسان شناختی تاب آوری اجتماعی خراسان شمالی عوامل اقتصادی عوامل فرهنگی عوامل اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۴
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مطالعه انسان شناختی فرصت ها و تهدیدهای تاب آوری اجتماعی در استان خراسان شمالی است. بلایای طبیعی جان میلیون ها نفر را در سراسر دنیا گرفته و خسارات اقتصادی فراوانی به بار می آورند. تاب آوری اجتماعی به معنای توانایی یک جامعه برای مقاومت در برابر، مدیریت و بازیابی سریع از آثار یک رویداد مخرب مانند بلایای طبیعی است. در پژوهش حاضر عوامل موثر بر تاب آوری اجتماعی واکاوی شد. روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد آمیخته (کمی و کیفی) انجام شد. در بخش کمی، پیمایشی برای جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه از نمونه ای از مردم استان خراسان شمالی اجرا شد. در بخش کمی نیز جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شهروندان خراسان شمالی بود که بالای  15  سال سن داشتند.  دلیل اینکه افراد بالای 15 سال در نظر گرفته شده این است که افراد منتخب از بین آنها حداقل طی چند سال گذشته فرصت تجربه کردن بلایای مختلف را داشته باشند. جامعه آماری در این بخش بر اساس نتایج تفصیلی سرشماری نفوس و مسکن (1395) شامل  220/561 نفر می باشد. در بخش کیفی، از روش مصاحبه عمیق با افراد کلیدی مانند کارشناسان مدیریت بحران، رهبران جوامع محلی و قربانیان بلایای طبیعی استفاده شد. حجم نمونه در بخش کیفی تحقیق را اشباع نظری پاسخ به سوالات مصاحبه ها تعیین کرد ولی در بخش کمی، حجم نمونه بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان (1970) 384 نفر تعیین گردید. ولی با توجه به شرایط موجود و افت محسوس مشارکت مردم در زمینه فعالیت های پژوهشی 350 نفر حاضر به تکمیل فرم ها در سطح استان شدند و با توجه به مشورت با استاد راهنما و همچنین طولانی شدن فرایند انجام پژوهش، داده های 350 فرم جهت تحلیل مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد که دو دسته از عوامل اصلی در زمینه تاب آوری اجتماعی نقش دارند: منابع و سرمایه ها (شامل سرمایه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین) و عملکرد (شامل عملکردهای فعالانه و انفعالی در سطوح مختلف). نتایج بخش کمی نیز نشان داد که بین سرمایه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و تاب آوری اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که سرمایه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی در تاب آوری اجتماعی مردم خراسان شمالی در برابر بلایای طبیعی دارند. نتایج این مطالعه می تواند برای سیاست گذاران و برنامه ریزان در جهت افزایش تاب آوری اجتماعی جوامع در برابر بلایای طبیعی مفید باشد. این یافته ها نشان می دهد که تقویت سرمایه های مختلف در جامعه می تواند به افزایش تاب آوری اجتماعی کمک کند و جامعه را در برابر بلایای طبیعی مقاوم تر سازد. به طور کلی، این پژوهش به اهمیت سرمایه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در تاب آوری اجتماعی پرداخته و راهکارهایی برای بهبود این سرمایه ها ارائه می دهد
۱۲.

مردم نگاری شبکه ای کنش ها و چالش های حجاب استایل های اینستاگرامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اینستاگرام حجاب استایل مد حجاب مردم نگاری شبکه ای رسانه اجتماعی تحلیل مضمون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۸
هدف: اخیراً سبک های پوشش حرفه ای و مد در میان قشر مذهبی و محجبه نفوذ کرده است، و شاهد آن هستیم که بانوان مذهبی جامعه هم در کنار آنکه دغدغه پوشیدگی لباس خود را دارند، به دنبال ست کردن روسری، ساق دست و کیف و کفش خود هستند؛ این پدیده گاهی اوقات شکل افراطی به خود می گیرد. ریشه آن را می توان در جریان حجاب استایل ها و بلاگرهای حجاب جستجو کرد. جریانی که موجب شده بخشی از اقشار مذهبی هم از فلسفه حجاب فاصله بگیرند. حجاب استایل ها و بلاگرهای حجاب علاوه بر برنامه ریزی برای استحاله چادر و حجاب قشر مذهبی، اهداف سیاسی را نیز دنبال می کنند. بر این اساس، هدف از انجام مطالعه حاضر، واکاوی کنش ها و چالش های حجاب استایل ها در رسانه اجتماعی اینستاگرام است.روش شناسی: این مطالعه با رویکرد تفسیرگرا، از استراتژی پژوهش مردم نگاری شبکه ای (نتنوگرافی) برای واکاوی کنش ها و چالش های حجاب استایل های اینستاگرامی بهره می برد. در این راستا، کامنت ها و پست های منتشر شده در 6 ماه اخیر توسط 5 حجاب استایل اینستاگرامی با استفاده از نمونه گیری قضاوتی هدفمند گردآوری و تحلیل شد. افزون بر این، با 6 نفر از فعالین حوزه حجاب و عفاف نیز مصاحبه های بدون ساختاری صورت گرفت.   یافته ها: مضامین شناسایی شده برای آسیب های حجاب استایل های اینستاگرامی مشتمل بر تغییر در مفهوم حجاب، استفاده ابزاری از حجاب، ترغیب به مصرف غیرعقلایی، استانداردسازی نامناسب، و شکل گیری تقابل و تفرقه بود. به علاوه، مضامین احصاء شده برای راهکارهای مواجهه موثر با حجاب استایل های اینستاگرامی شامل ارائه الگوی مناسب حجاب مطابق با ارزش های اسلامی، توسعه زیرساخت های اجتماعی و فرهنگی و قانون گذاری مناسب برای فضای مجازی بود.نتیجه گیری: در ابتدا بلاگرهای حجاب، درصدد معرفی بُعد اجتماعی حجاب بودند اما در عمل نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه تبلیغی نادرست از پوشش حجاب در عرف جامعه شکل گرفت. حجاب استایل ها با تبدیل حجاب به استایل و استفاده از عبا به جای چادر، به دنبال عادی سازی این نوع از پوشش هستند و فعالیت این بلاگرها نه تنها تأثیر مثبتی در پذیرش حجاب نداشته است بلکه ارزش های حجاب را دچار تغییرات منفی کرده است.
۱۳.

ساختار اجتماعی- سیاسی ایل خزل ایلام در غرب زاگرس مرکزی از دیدگاه انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: غرب زاگرس مرکزی ایلام ایل خزل ساختار اجتماعی - سیاسی دین و مذهب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۳۰۴
هدف: ایل خزل از ایل های پرجمعیت ساکن در نواحی شمال ایلام است که در گذشته دارای شیوه معیشتی بر کوچ نشینی بوده و امروز در شهرستان شیروان چرداول و ایلام و بخش های بزرگی از آن در استان های کرمانشاه، همدان، آذربایجان غربی و کردستان(چاردولی)، فارس و در کردستان عراق به سر می برند. در مورد منشاء این ایل اطلاعات اندکی در دست است. اما بر اساس شواهد سابقه آن حداقل به دوره صفویه می رسد و در ادوار بعد تحولات مختلفی را از سر گذرانده است. ساختار این ایل بر پدر تباری است و دارای پیوندهای عشیره ای، فرهنگی و اجتماعی و سیاسی زیادی در گذشته با ایل های همجوار بوده است بطوریکه برخی این ایل ها خود را به یک نیای مشترک می رسانند و برای مقابله با ایل های دشمن یا رقیب پیمان نامه های توسط سران آن با ایل های همجوار بسته می شد. در مجموع این ایل دارای پیمان نامه با والیان و متحد آنان به شمار می رفتند. دارای ساختار اجتماعی و  سلسله مراتب سیاسی و ساختار قدرت خاص خود است. این ساختارها در مواقع بحران بقای ایل را تضمین می کردند. از نظر ساختار اجتماعی از مال- بنه مال- هوز، خی ل و تخمه- طایفه- تیره و ایل تشکیل شده است و از نظر ساختار سیاسی به ترتیب شامل ریش سفید یا سرمال، کلین یا کلانتر، کدخدا، کدخدای رئیس تیره و تشمال (یک یا دو نفر یا بیشتر) که ریاست ایل را به صورت مشترک برعهده داشتند و در بالاترین رده قدرت هاونگره یا کنفدراسیون ایلی به ریاست والی(تا پیش از دوره پهلوی اول) شامل می شد. ایل خزل دارای 5 تیره که هرکدام از این تیره ها دارای قلمروی خاص خود بوده و از چندین طایفه تشکیل شده اند. به گویش کردی جنوبی صحبت می کنند و امروزه پیرو مذهب تشیع هستند. در این مقاله به بررسی ساختار اجتماعی سیاسی و سلسله مراتب قدرت و جایگاه مذهب در ایل خزل تا پایان دوره پهلوی اول براساس پژوهش های میدانی یعنی بر اساس گفتگوها و روایاتی که در آئین های مختلف توسط شاعران و بزرگان بازگو شده و حضور در آئین های مختلف و همچنین در خلال بررسی های باستان شناسی گورستان های متعددی مربوط به تیره ها و طوایف ایل خزل و دیگر ایل ها(که می توانست جنبه مادی این ساختار را نشان دهد) بررسی شد و سپس به بررسی هرکدام از عوامل پیشگفته برای دستیابی به ساختارهای اجتماعی- سیاسی در کنار مطالعات کتابخانه ای-سفرنامه ها و گزارشاتی که در گذشته نوشته شده اند، پرداخته شد.روش شناسی: بطور کلی در این مقاله نگارنده از روش امیک(دیدگاه و اندیشه مردمان مورد مطالعه) و روش اتیک(دیدگاه پژوهشگر) که روش های رایجی در انسان شناسی هستند، در کنار مطالعات کتابخانه و در تلفیق با هم بهره برده است.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان دهنده وجود ساختار اجتماعی و سیاسی نظام مند در ایل خزل است که این ساختارها در ارتباط و تعامل با هم توانسته اند انسجام ایل را در برابر دیگر ایل ها حفظ کرده و به عنوان یک واحد منسجم و یکدست در بیرون و در درون نیز به حفظ نظم و برطرف ساختن مشکلات کمک کند
۱۴.

مطالعه تجربه زیسته زنان کارمند شهرستان کرج از تبعیض جنسیتی در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه زیسته نابرابری جنسیتی زنان اشتغال زنان عدالت اجتماعی پدیدار شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۲۰
هدف: از مهمترین ویژگی های جامعه معاصر روند فزاینده اشتغال زنان و ورود آنان به عرصه مشارکت های اقتصادی است. همزمان با ورود مدرنیته به ایران، زنان در کشاکش سنت و مدرنیته، به بازتعریف هویت خویش در سایه دگرگونی های اجتماعی پرداختند. پیامدهای جنسیتی در امر اشتغال زنان امری است واضح، که با گذشت زمان و حضور بیشتر زنان در عرصه های مختلف اشتغال پررنگ تر می شود. از طرف دیگر، حضور زنان در بازار کار ایران فراز و نشیب هایی را پشت سر نهاده است اما در تمام این فراز و نشیبها، مسلم آن است که زنان در عرصه های دانش و علم آموزی حضوری بسیا رچشمگیر داشته اند و این امر نشان می دهدکه آنان لزوم حضور در جامعه را برای ارتقا ء منزلت و اثر گذاری درک کرده اند. این تحقیق با هدف بررسی تجربه زیسته زنان کارمند شهرستان کرج از تبعیض جنسیتی در محیط کار انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، کیفی و روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت گلوله برفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پدیدارشناسانه است. جامعه آماری پژوهش 15 نفر از زنان کارمند شهرستان کرج می باشند که به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. به این ترتیب بر اساس سه مرحله اول روش کلایزی، مفاهیم استنباط شده از مصاحبه با شرکت کنندگان در 155 کد قرار گرفت. در مرحله بعد سعی شد تا کدهای استخراج شده در دسته بندی های خاص موضوع قرار داده شود. به این منظور ابتدا زیرمجموعه ها یی ایجاد شد که از ادغام آنها دسته های فرعی شکل گرفته ،از ترکیب چند دسته فرعی،  نهایتاً مفاهیم اصلی پژوهش بدست امد. در ادامه با کنار هم قرار گرفتن کدهای متناظر مستخرج از جداول فوق، مفاهیم اصلی شناسایی شدند که در واقع ترکیبی از چند کد است.یافته ها: تعداد 34 مفهوم شناسایی گردید و سه مقوله اصلی نیز بدست آمد که عبارت بودند از ریشه های زمینه ساز نابرابری جنسیتی، پیامدهای نابرابری جنسیتی و استراتژی های مقابله با نابرابری جنسیتی. همچنین معلوم شد تبعیض جنسیتی در محیط کار تبعات زیادی دارد که ممکن است منجر به کاهش بهره وری در عملکرد کلی سازمان و از دست رفتن نیروی کار موثر و نیز ناامیدی در میان کارکنان گردد. در این پژوهش مشخص شد که مشکلات روانشناختی، بهره کشی از زنان و افول بهره وری در کار، از پیامدهای نابرابری جنسیتی در محیط کار زنان می باشد
۱۵.

بازاندیشی هویت فرهنگی مهاجران لَک؛ تأملی در آداب و رسومِ سوگ و سور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آداب و رسوم بازاندیشی سوگ و سور مهاجران لَک هویت فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۱۱۳
هدف:  آداب و رسوم نقش برجسته ای در هویت قومی ایفا می نماید؛ چون هویت قومی در بافت و زمینه ی زندگی روزمره برساخت، آشکار و تجربه می شود. الگوهای مهاجرت و جابجایی اجتماعی و فرهنگی همراه با آن، گروه های اقلیت قومی را به سمت پیدا کردن شیوه هایی برای بازجایابی فرهنگی در مکان های جدید سوق می دهد. پرداختن به وضعیت هویت فرهنگی مهاجران با تأکید بر مؤلفه ی آداب و رسوم، می تواند به فهم مکانیسم های تغییر در هویت، وضعیت فرهنگ پذیری و هویت یابی، بازاندیشی و بازسازی هویت کمک نماید. در این راستا هدف پژوهش حاضر، مطالعه وضعیت هویت فرهنگی مهاجران لَکِ ساکن محله ی نامجو تهران با تأکید بر مؤلفه ی آداب و رسومِ سوگ و سور است.روش شناسی: نوشتار حاضر با روش کیفی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه شامل زنان و مردان قوم لک است که در محله ی نامجو تهران سکونت دارند. فرایند گردآوری اطلاعات با بهره گیری از فنون مصاحبه های نیمه ساخت یافته و عمیق تا مرحله اشباع ادامه یافت و در نهایت به 17 نفر رسید که با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شدند. برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش که حاصل از استخراج مصاحبه هاست، شامل 24 مفهوم و 6 مقوله اصلیِ «تأکید بر اجرای رسوم در زادگاه»، «محدودیت شرایط محیط جدید»، «تسهیل مشارکت»، «اجبار سنت»، «تقویت همبستگی» و «جمع گرایی» است. از دید مشارکت کنندگان، فرهنگ زادگاه قومی آنان با فرهنگ جامعه میزبان متفاوت است. با توجه به سنتی بودن، یکسانی و همانندی فرهنگی-قومی زادگاه، چالش هویتی و یا فرهنگ پذیری برای آنان پیش از مهاجرت چندان مطرح نبوده است و صرفاً تفاوت های اندکی بین نسل والدین و نسل فرزندان در زمینه انتخاب عناصر هویتی وجود داشته است. درواقع، با مهاجرت و تغییر مکان ابهامات ، تردید ها، پرسش ها و انتخاب هایی در مسیر هویت یابی و تعلق به فرهنگ موروثی و یا فرهنگ جامعه میزبان برای آنان پیش آمده است. آنان به عنوان کنشگران اجتماعی در موقعیت های متعددی ناچار به بازاندیشی و بازتعریف مؤلفه ها و منابع سنتی هویت ساز خویش اند.نتیجه گیری: می توان گفت رسوم و آیین های محلی سوگ و سور به عنوان یک منبع فرهنگی می تواند هویت یابی و جای گیری مجدد مهاجرین لَک به عنوان گروه اقلیت مهاجر در محیط جدید نقش مهمی ایفا کند و مانند پلی به شکلی نمادین مهاجرین را به هم  و به زادگاه مرتبط سازد. علاوه بر این، بازاندیشی، تعهد و پایبندی به مؤلفه های هویت فرهنگی در بین مهاجرین یکسان نیست و نمی توان نوعی ترکیب برابر را در میان افراد یک نسل یا بین دو نسل مشاهده کرد. هویت محلی-فرامحلی در میان نسل دوم غالب است تا در میان نسل اول. با اینکه در موارد متعددی ممکن است هویت فرهنگی محلی نسل دوم کم رنگ شود و چندان علاقه مند و پایبند به بعضی رسوم و سنن محلی نباشند و آگاهی چندانی از هویت لکی نداشته باشند؛ با وجود این، احساس لَک بودن را دارند و در مجموع، هویت لَکی مفهومی است که به آن تعلق و دلبستگی عاطفی دارند
۱۶.

پژوهشی در مردم نگاری غذا و تغذیه از گیاهان خودرو (مطالعه موردی: روستای سفید چشمه، استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش بومی گیاهان خوراکی مصاحبه آزاد مشاهده مشارکتی تنوع فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۰۶
هدف- نظام های دانش بومی بشر در زمینه های مختلفی که همگی زاییده تلاش برای معیشت پایدار در محیط زیست اوست، جلوه گر می شود. ثبت و جمع آوری این دانش اغلب به عهده مردم نگاران است. یکی از زمینه های مهم در پژوهش های مردم نگارانه ثبت دانش بومیان در زمینه طبخ غذا با استفاده از گیاهان مختلف در محل زیست آنهاست. لذا با توجه به اینکه جلوه های کارامد متعدد در خصوص تهیه خوراک های بومی از گیاهان خودرو و کمرنگ شدن دانش بومی مرتبط با آنها در شتاب تمدن اخیر، لزوم مستند نمودن این دانش ارزشمند از سوی محققان گیاه شناسی قومی بسیار ضروری می نماید. بدین منظور در این تحقیق به مطالعه گیاهان خوراکی و نحوه طبخ انواع غذا با استفاده از آنها در روستای سفید چشمه استان گلستان پرداخته شد. روش_ این مطالعه از نوع مطالعات قوم نگارانه است و شیوه انتخاب مشارکت کنندگان یا نمونه ها، نمونه گیری هدفمند بوده که تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. داده های این تحقیق حاصل مصاحبه های باز و نیمه ساختاریافته بوده و همچنین سعی شد در جمع آوری اطلاعات از مشاهده مشارکتی نیز بهره گرفته شود. در ارتباط با مشاهده مشارکتی لازم به ذکر است که محققین از جمع آوری گیاه تا آماده سازی و طبخ به نوعی حضور و مشارکت داشتند. نتایج- نتایج نشان داد که جوامع محلی از اندام ها و فرآورده های مختلف گیاهان انواع استفاده تغذیه ای و دارویی را دارند که گاه هدف فقط تهیه خوراک است و در مواقعی از خوراک به عنوان دارو استفاده می کنند. در این تحقیق 19 خوراک محلی که بومیان از گیاهان تهیه می کردند، شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. از این بین 11 خوراک صرفا کاربرد تغذیه ای داشته و 8  خوراک کاربرد همزمان دارویی و تغذیه ای داشتند. علاوه بر آن مشخص شد که بومیان برای مناسبت ها و یا فصول خاص غذاهای مخصوصی طبخ می کنند. غذاها حتی الامکان ساده و با پخت سریع برای اعضای خانواده است که بتواند نیاز بدنی ایشان را تامین نماید. با توجه به اینکه غذا و طریقه های طبخ آن در بین جوامع محلی در زمره مهمترین میراث فرهنگی ناملموس و در خطر انقراض جوامع انسانی است. این گونه مطالعات می تواند سهمی اساس ی در حف ظ تن وع فرهنگ ی-زیس تی داش ته باشد.
۱۷.

شیوه های سنتی استفاده از گیاهان خودروی مراتع توسط جوامع محلی (مطالعه موردی مراتع منطقه قلعه میران استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خبرگان محلی گیاهان دارویی گیاه مردم نگاری مصاحبه نیمه ساختار یافته منطقه قلعه میران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۷۶
هدف:گیاه مردم نگاری روشی برای شناسایی دانش استفاده از گیاهان بین مردم بومی بوده و با توجه به اینکه گیاهان از گذشته تاکنون در بسیاری از موارد بقا و معیشت جوامع مختلف را تضمین نموده اند، وابستگی و ارتباط بین آنها با گیاهان را نمایان می کند. در این مطالعه با توجه به غنای گونه های گیاهی و دانش بومی مردم محلی در خصوص گیاهان، منطقه قلعه میران شهرستان رامیان مورد بررسی قرار گرفته است.روش شناسی-اطلاعات مورد نیاز به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده همراه با مشارکت جمع آوری شد. مصاحبه ها به صورت هدفمند از خبرگان محلی صورت پذیرفت. درمجموع در این تحقیق گونه های مربوط به 10 خانواده گیاهی که مردم نسبت به آنها شناخت بیشتری داشتند و تعداد نقل و قول از آنها نسبت به سایر گیاهان بیشتر بود انتخاب گردید.یافته ها-نتایج بیانگر آن است دانش و کاربرد گیاهان بسیار متنوع بوده بطوری که از 15 گونه گیاهی انتخاب شده، 10 گونه استفاده دارویی- خوراکی، 3 مورد استفاده علوفه ای و 2 گونه خاصیت سمی داشته اند. علاوه بر آن مشخص شد مردم محلی گیاهان را با توجه به خصوصیات موفولوژیک و نیاز اکولوژیک نام گذاری کرده و اطلاعات بسیار ارزنده ای در خصوص مکان رویش گیاهان، شیوه بهره برداری و شیوه استفاده از گیاهان به عنوان خوراک، دارو، ابزار و سرپناه دارند و از آنها در زندگی خود استفاده می کنند.
۱۸.

بازنماییِ انسان پنداریِ نژادی در انیمیشن های هیولاها ، ماشین ها و روح(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازنمایی انسان نگاری واقع نمایی انسان شناسی استودیو پیکسار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۷
هدف:چگونگی نگریستن به طبیعت و تقلید آن رابطه مستقیمی در نحوه بازنمایی دارد. وسایل ارتباطی از جمله هنرهای نمایشی شرایط و امکانی را فراهم می سازد تا از طریق آن بتوان فعالیتها و رفتارهای انسانی در فرهنگ های گوناگون را به نمایش گذارد و اعمال انجام شده در بافتارهای فرهنگی گوناگون که مشاهده مستقیم آن امکان پذیر نیست را ثبت یا  تولید کرده و با جامعه پیرامون مقایسه نمود. بازنمایی تصویری توسط هنر هفتم از جمله انیمیشن از انواع قابل توجه عینیت یابی است که می تواند در راستای این پنداشت عمل کند. انیمیشن با و جود آنکه رویکردی خیالی و فانتزی دارد اما در جهت همذات پنداری مخاطبشان همواره در تلاش است در آثار تولیدی از عناصر واقع نمایی بهره گیرد. این هنر از همان روزهای آغازین تولدش جهت واقع نمایی و باورپذیری بیشتر، شخصیت های حیوانی با وجوه رفتار انسانی را شبیه سازی کرده است. طراحان انیمیشن همواره سعی داشته اند که با ساده سازی عناصر تشکیل دهنده ی آناتومی انسان و برخورد ساختاری با آن؛ و همچنین خلاقیت در طراحی، باعث ایجاد شخصیت هایی شوند که بازتاب آن در بازنمایی نژادهای بشری و خلق قهرمانِ انیمیشن های استودیوهای گوناگون قابل مشاهده است. از سویی تا قبل از دهه بیستم اغلب شخصیت ها انیمیشنی معرف نژاد سفید پوست بوده اند و از بازنمایی و نمایش نژادهای دیگر کمتر استفاده شده است. استودیو پیکسار از جمله شرکت های انیمیشن سازی است که از جایگاه بین المللی برخوردار بوده و همواره تولیدات فراوانی در زمینه انعکاس ویژگی گونه های انسانی در قالب های مختلف را عرضه و تجربه کرده است. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی در پی آن است که آفرینش گری در پردازش ظرافت های طراحی و شخصیتی موجود در انیمیشن های انسان پندارانه، را واکاوی کرده تا بدین سان بیننده با آگاهی بیشتر در جریان جهان داستان قرار گرفته و با تجزیه و تحلیل اصول بصری و زیباشناسانه آن از لذت و درک هنری اثر بهره بیشتری ببرد و چشم انداز تازه ای برای نگریستن به فیلم های انیمیشنی به دست آورد. از این روی سه انیمیشن: هیولاها، ماشین ها و روح از تولیدات شرکت پیکسار بر اساس انتخاب هدفمند از موارد مطلوب گزینش و تحلیل شده است.روش شناسی-روش تحقیق کیفی و به شیوه تحلیلی- توصیفی با رویکردی انسان شناسی و بر اساس گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای مکتوب، صوتی و تصویری است.یافته ها-یافته های پژوهش نشان از آن دارد با مشاهده ء انیمیشن های منتخب در می یابیم، نژادی که به وفور در طراحی شخصیت از آن استفاده شده به ترتیب: نژاد سفیدپوست، سیاه پوست و در انتها نژاد زردپوست است. نتیجه بدست آمده حاکی از آن است که طراحان شخصیت بیشتر از تفاوت های موجود در جمجمه و چهره های گوناگون بهره می گیرند. این ویژگی ها نسبت به ویژگی هایی که در جثه و اندام ها می باشد آشکار تر است. همچنین بر خلاف گذشته که تمامی شخصیت ها سفید پوست بودند، امروزه شاهد حضور رنگین پوستان در انیمیشن ها هستیم. این مهم تا آنجا پیش رفته است که انیمیشن سازان اقدام به قهرمان سازی رنگین پوستان می کنند
۱۹.

بازنمایی هویت های جنسیتی در کتب درسی دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازنمایی هویت جنسیتی زنانگی مردانگی گفتمان مدرسه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۰۵
هدف: در این مقاله تلاش شده تا به بازنمایی هویت جنسیتی در کتب درسی دوره متوسطه دوم پرداخته شود. ایده اصلی این مقاله این است که الگوهای جنسیتی در جامعه به واسطه ابزارهای گفتمانی مسلط بازتولید شده و سعی در طبیعی سازی برخی نقش های جنسیتی موجود و یا استمرار آنان در جامعه را دارند. یکی از مهمترین این ابزارها کتاب های درسی است که تلاش دارد در دوران حساس اجتماعی شدن و فرهنگی شدن الگوهای مسلط و مرحج جنسیتی را برای شکل دهی به هویت جنسیتی نوجوانان درونی سازی کند و این کار را از طریق برجسته سازی نقش های مرجع و مطلوب در کتاب های درسی انجام می دهد. روش شناسی: برای پاسخ به سوال پژوهش و ارزیابی مساله، از روش تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل متون درسی دوره متوسطه دوم استفاده شد. واحد تحلیل در این پژوهش شخصیت های زن و مرد در غالب تصاویر و نوشتار بوده است. جامعه نمونه پژوهش شامل کتاب های درسی متوسطه دوم (در سه پایه اول، دوم و سوم) بود. در این پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شد و تمام محتواهایی که به نوعی به مسائل مرتبط با جنسیت پرداخته اند، مورد تحلیل قرار گرفته است.  یافته ها: نتایج این پژوهش ها تائید مفروض اصلی این پژوهش بوده و نشان می دهد که الگوهای هویتی سنتی در بازنمایی های هویتی زنانه در کتب درسی در ابعاد مختلف آن وجود داشته به گونه ای که بازتولید کننده هویت های سنتی برای زنان به عنوان الگوهایی از زن نمونه و موفق بوده است. همچنین داده های ما نشان می دهد که این متون سعی در طبیعی سازی این الگوهای هویتی داشته است و تلاش کرده است تا با مطلوب نشان دادن برخی از نقش های سنتی زن درون خانواده، فعالیت های نقشی و اجتماعی زنان را به عنوان امری فرعی در هویت آنان نشان دهد. به نظر می رسد در این راستا کتاب های درسی به میزان زیادی تغییرات اجتماعی درون جامعه را نادیده گرفته و یا آن را به عنوان آسیب اجتماعی معرفی می کند. بر همین مبنا هویت مطلوب زنانه از نظر گفتمان اصلی، شامل زنان خانه داری می شود که تلاش دارند تا نقش های خانه داری را به شکل مطلوبی انجام دهند. از این رو زن موفق کسی خواهد بود که بتواند به بهترین وجهی در جهت رضایت همسر و فرزندان خود حرکت کرده باشد. بنابراین عمدتا مواردی نظیر احساس مادرانگی، برخورداری از عواطف و احساسات، کانون مهرورزی و مواردی از این دست جزو مولفه های دختران دانش آموز در تفسیر هویت جنسیتی آنان بوده است که به مثابه نقطه قوت زنان در ایفای این نقش مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین زمانی که زنان در کارهای خانه و تربیت فرزند نقش دارند و نقش مادر و خانه دار را ایفا می کنند، با نوعی مطلوبیت حسی و عاطفی همراه می شود.همچنین داده های به دست آمده نشان می دهد که در مقایسه با مردان، زنان به میزان بسیار کمتری در مشاغل بیرون و نقش های اجتماعی بازنمایی می شوند و به نظر می رسد، نظام آموزشی کنونی، با پنهان کردن و یا بازنمایی کمتر مشاغل زنان، سعی در افزایش تاکید بر نقش زنان در خانه دارد
۲۰.

سرمایه های جمعی و تاب آوری محلی ساکنان شهرهای حاشیه ای (مردم نگاری ساکنین شهرک عزیزی شهر قدس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاب آوری مدیریت الگوی مصرف اسکان غیر رسمی حاشیه نشینی سرمایه های جمعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۱۹
هدف: در چند دهه ی گذشته، رشد شتابان مهاجرت داخلی در کشور سبب شده تا ترکیب جمعیتی شهرها به هم ریخته و هر روز بر جمعیت شهرهای حاشیه ای افزوده شود و پیامد این مسئله در شکل آسیب شناختی آن، تراکم بیش از حد جمعیت، شکل گیری تعارض های فرهنگی در شیوه زیست جدید، بیکاری و انواع آسیب های اجتماعی بوده است. فارغ از رویکرد آسیب شناختی نسبت به توسعه شهرهای حاشیه ای، مسئله ی حائز اهمیت این است که این اجتماعات علی رغم تنش ها و مسائل متعدد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چگونه دوام پیدا می کنند و سازوکارهای قوام بخش تاب آوری این گونه اجتماعات چیست؟ این مطالعه باهدف بررسی سازوکارها و راهبُردهای به کار گرفته شده توسط ساکنان مناطق حاشیه نشین، در پی تحلیل الگوهای مصرف خانواده های ساکن در شهرک عزیزی شهر قدس است.روش شناسی: این پژوهش با استفاده از روش مردم نگاری و با مدد از روش هایی چون مشاهده ی مشارکتی و مصاحبه به جمع آوری اطلاعات پرداخت. مدت زمان حضور در میدان جهت جمع آوری داده های تحقیق، ۱۸ ماه بوده است؛ البته به دلیل شرایط همه گیری ویروس کرونا، این حضور مستمر نبوده است. در این مدت با ۳۲ خانواده ی ساکن در شهرک عزیزی و همچنین صاحبان بنگاه های اقتصادی محلی مصاحبه هایی صورت پذیرفت. معیار ادامه ی مصاحبه ها، اشباع نظری بود. طی این مصاحبه ها از مفاهیم نظری حساس چون بسترمندی کنش های افراد، تاب آوری و عقلانیت محلی استفاده و با تمرکز بر مصرف و نحوه ی تأمین نیازهای روزمره به مطالعه ی الگوهای مصرف خانواده ها پرداخته شد. متون استخراج شده از مصاحبه ها با استفاده از تحلیل مضمون کدگذاری شدند.یافته ها: نتایج نشان می دهند باتوجه به موقعیت و شرایط اقتصادی و فرهنگی میدان موردمطالعه، مدیریت الگوی مصرف اقتصادی در میان خانواده های مورد بررسی، متأثر از مولفه های اجتماعی چون حمایت های شبکه های اجتماعی به طرق مختلف، هوشمندی در انتخاب نوع فروشگاه یا روش های خرید، خرید بر اساس قاعده آشنایی، پرسه زنی جهت خرید بهینه و تکیه بر خریدهای قسطی و نسیه ای بوده است. تمام این مؤلفه ها گویای آن است که در جامعه موردمطالعه، شکل خاصی از عقلانیت محلی باتکیه بر منابع و سرمایه جمعی حاکم است که لزوماً شکل خاصی از عقلانیت در وجه عقلانیت ابزاری نداشته و امکان ارائه ی چشم انداز نظری جهت درک و تفسیر نحوه ی تصمیم گیری ها و سازوکارهای کنش های اقتصادی افراد جامعه مورد مطالعه را ندارد. ساکنین باتوجه به محدودیت های زیست روزمره شان، رفتار هوشمندانه ای در زندگی دارند و از راهبُردهای گوناگونی برای برطرف کردن نیازهای خود بهره می برند. چنین استدلال شد که تاب آوری محلی در این گونه اجتماعات، نتیجه ی منابع و سرمایه های جمعی آن ها است. به این معنا که ساکنان این اجتماعات از منابع موجود، به خصوص شبکه های ارتباطی و سرمایه های جمعی در جهت پاسخ به نیازهای خود بهره می برند. به نظر می آید وجود و بهره گیری از چنین راهبردهایی به پابرجایی مناطق اسکان غیررسمی یاری رساند، این در حالی است که وجود جاذبه در چنین مناطقی به جریان مهاجرت های پیرامون-مرکز خواهد افزود و این مسئله می تواند منجر به بروز مسائل جدیدی در این مناطق گردد

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

بیشتر

سال

بیشتر

زبان