مطالب مرتبط با کلیدواژه

سیال


۱.

برون رفت از اشکال ربط سیال به ثابت از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حرکت ملاصدرا بعد چهارم ثابت سیال وحدت اتصالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸۹ تعداد دانلود : ۶۱۳
اشکال ربط سیال به ثابت از پیچیده ترین مسائل فلسفة اسلامی می باشد. ملاصدرا همچون فلاسفة قبل از خود به حل این معضل پرداخته است. صدرا جواب های متعددی به این اشکال داده است. پاسخ اول ملاصدرا عبارت است از این که، تغیّر، علتی سوای وجود شیء، نمی خواهد. زیرا تغیّر، ذاتی شیء می باشد و ذاتی هم علت ندارد. پاسخ دوم بدین نحو است که، بر اساس تقسیمات وجودی، هر قسمی فی نفسه ثابت می باشد، ولی در مقایسه اقسام با یکدیگر، ثبات و سیال شکل می گیرد و آنچه که علت افاضه می کند شیء فی نفسه می باشد. در این مقاله به نقد و بررسی این دو پاسخ پرداخته می شود و در ادامه مبانی حرکت از منظر صدرالمتألهین مطرح می شود. سرانجام بر اساس این مبانی، دو پاسخ نهایی می توان مطرح کرده: بنابر اصالت وجود، افراد ماهیت در خارج به نحو بالقوه و به وجود جمعی موجود هستند. بنابراین، آنچه که در خارج تحقّق دارد و بالطبع معلول واقع می شود یک فرد می باشد نه افراد بالفعل؛ براساس حرکت جوهری، هر موجود مادی، دارای یعد چهارمی است. شکل گیری حرکت در ذهن انسان، به خاطر عدم ادراک ذهنی بعد چهارم شیء می باشد. علل مجرده که احاطة علمی بر اشیاء مادی مادون خود دارند، بعد چهارم شی را نیز درک می کنند. پس اشیا مادی نسبت به ذهن انسانی متحرک می باشند ولی نسبت به علل مجرده عین ثبات و سکون می باشد. با این مبنا، تناقض ظاهری بین دو نظریه ثبات و سیلان عالم ماده از منظر ملاصدرا، برطرف می شود
۲.

اسطورۀ هیولای مشائی در چارچوب حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماده هیولی مشاء حرکت جوهری هیولای تحلیلی ثابت سیال صدرالمتألهین حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۱۱
تحلیل فلسفی تغییرات اجسام طبیعی، فیلسوفان مشاء را به آموزه هیولی رسانید. هیولی، جوهری ذاتاً فاقد فعلیت است که در فرایند تغییر ثابت باقی میماند. فیلسوفان مشاء در بسیاری از مباحث فلسفی، ازجمله تقسیم مشهور موجودات به مادی و مجرد، آموزه هیولی را بکار گرفته اند. اما برغم تأکید فیلسوفان مشائی بر این آموزه، سهروردی وجود هیولای مشائی را انکار کرد. در مورد صدرالمتألهین نیز گرچه خود در جایی بصراحت ابعاد و زوایای دیدگاهش درباره هیولی را تشریح نکرده، اما با تتبع در آثار او و بویژه با توجه به مبانی فلسفیش میتوان استنباط کرد که هیولای مشائی در حکمت متعالیه پذیرفتنی نیست؛ تا آنجا که برخی فیلسوفان معاصر حتی مدعای هیولای مشائی را در چارچوب حکمت متعالیه خودمتناقض دانسته اند. در عین حال، واژگان هیولی و ماده همچنان در آثار صدرالمتألهین پرکاربردند، چراکه فارغ از مواردی که او درصدد شرح آراء گذشتگان است، خود او نیز به نوعی هیولی باور دارد که باید آن را «هیولای تحلیلی» نامید. هیولای تحلیلی یک معقول ثانی فلسفی است که از تحلیل حرکت جوهری انتزاع میشود. این هیولی با صورت، ترکیب اتحادی دارد و بر اساس آن میتوان موجودات را به ثابت و سیال تقسیم کرد.