مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
ارزش افزوده اقتصادی
حوزه های تخصصی:
تصمیمات منطقی سرمایه گذاری، نیازمند توجه به معیارها و عوامل مختلف به طور همزمان است. برای رسیدن به این مقصود، می توان از برنامه ریزی آرمانی که در علم مدیریت به دلیل انعطاف پذیری در بررسی مشکلات تصمیم گیری با چندین هدف متناقض و اطلاعات مبهم به طور گسترده استفاده می شود، بهره جست. در این پژوهش، تفاوت انتخاب سهام و نتایج آن در مدل های مارکویتز و برنامه ریزی آرمانی نشان داده شده است. معیارهای حداقل سازی ریسک، حداکثرسازی بازده، مثبت شدن چولگی بازده سبد سهام و منفی شدن کشیدگی ریسک سبد سهام به طور مشترک و معیار های ارزش افزوده اقتصادی و سود تقسیمی به طور جداگانه در دو مرحله، به عنوان آرمان های مدل در نظر گرفته شده اند. با استفاده از روش فرآیند تجزیه وتحلیل سلسله مراتبی (AHP) میزان اهمیت معیارهای موردنظر محاسبه و داده های 10 شرکت از 30 شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران در مدل استفاده شد. با استفاده از نرم افزار های spss و LINGO، تحلیل آماری داده ها و حل مدل صورت گرفته است. با توجه به نتایج، مدل برنامه ریزی آرمانی، بازده بیشتری در مقایسه با مدل مارکویتز به سرمایه گذار ارائه می کند. همچنین براساس نسبت پاداش نوسان، انتخاب سبد سهام بر اساس سود تقسیمی نسبت به ارزش افزوده اقتصادی ترجیح دارد.
شناسایی و تحلیل پیشران های روند بهبود ارزش افزوده اقتصادی در راستای آینده نگاری شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناپایداری محیط کنونی کسب وکار در ایران، بخت موفقیت را به شرکت هایی می دهد که قادر به شناسایی، کنترل و پیش بینی روندهای تغییر باشند و بر این اساس آینده نگاری نمایند. پژوهش حاضر در پی شناسایی و تحلیل پیشران های درون سازمانی است که موجب روند صعودی ارزش افزوده اقتصادی (EVA) در شرکت های بورس اوراق بهادار تهران، به عنوان مهم ترین شرکت های حاضر در عرصه اقتصاد کلان ایران می شوند. ابتدا به روش کیفی و با کمک آرای خبرگان، پیشران ها شناسایی و طبق الگوی راهبردی زنجیره ارزش پورتر دسته بندی شدند. در ادامه به روش کمّی و با کمک نرم افزار معادلات ساختاری PLS، رابطه پیشران های شناسایی شده با روند رشد EVA و روابط چندگانه میان پیشران ها بررسی شد. یافته های تحقیق بر روی 24 شرکت در قلمرو زمانی 1390 تا 1394 نشان داد که پنج مورد از پیشران ها (توان شرکت در عملیات، امور اداری و اجرایی، ترفیع و بازاریابی، R&D و IT) بر اساس زیرشاخه های شناسایی شده برای آنها، رابطه مثبت و معناداری با روند رشد EVA دارند. معناداری برخی از روابط میان پیشران ها نیز مورد تأیید قرار گرفت. نتایج این پژوهش ما را به سمت و سوی پیشران های اثرگذارتر با قابلیت کنترل بیشتر و لحاظ آنها در آینده نگاری و تدوین راهبردهای آینده نگر رهنمون می سازد.
تحلیل به کارگیری مفهوم ارزش افزوده اقتصادی در بهایابی هدف
حوزه های تخصصی:
بهایابی مبتنی بر هدف را می توان در صورتی به عنوان یک ابزار مناسب مدیریت بهای محصول دانست که هماهنگ با ارزش افزوده اقتصادی و یک سنجش عملکرد مالی مبتنی بر ارزش باشد. این پژوهش، در راستای عملیاتی ساختن ارزش افزوده اقتصادی از کل شرکت به سطح هر محصول مشخص، جهت تعیین نرخ بازده هدف در بهایابی هدف صورت می گیرد. این پژوهش با هدف معرفی اجرای ارزش افزوده در سطح محصول، به ارائه روشی نوین برای کاهش هزینه ها، با توجه به هزینه سرمایه محصول پرداخته است. مبانی نظری مربوط به فرآیند اجرا و پیاده سازی سیستم تلفیقی بهایابی هدف بر مبنای ارزش افزوده اقتصادی در راستای همسان سازی نیازهای سهامداران و مشتریان ارائه شده است. در یک تحلیل کلی می توان بیان کرد که اگرچه بهایابی هدف به عنوان یک ابزار کاهش هزینه مطرح است، اما با به کارگیری مفهوم ارزش افزوده اقتصادی و تلفیق این دو تکنیک، می توان با هماهنگی جنبه های مشتریان و سهامداران به یک سیستم استراتژیک مدیریت سود دست یافت.
بررسی رابطه بازده دارایی ها با ارزش افزوده اقتصادی در صنعت نساجی کشور
معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد به دلیل در نظر نگرفتن هزینه سرمایه و نیزاستفاده از اطلاعات حسابداری، در معرض انتقادات فراوانی می باشند. در طرف مقابل ارزش افزوده اقتصادی با لحاظ نمودن هزینه فرصت و سود اقتصادی، معیاری بهتری در ارزیابی ارزش ایجاد شده در شرکتها است. در این تحقیق ارتباط میان معیارهای فوق با ارزش افزوده اقتصادی در صنعت نساجی بررسی شده تا مشخص گردد که به چه میزانی معیارهای سنتی مورد اشاره منطبق با معیار ارزش افزوده اقتصادی می باشند و تا چه حد به بهبود ارزش افزوده اقتصادی ایجاد شده در بنگاه کمک می کنند. در این تحقیق تمام شرکت های نساجی که شامل 20 شرکت است، برای یک دوره 4 ساله 1392 تا 1396 ارزیابی شده است. همچنین باتوجه به آنکه تحقیق فوق کل صنعت را مورد بررسی قرار می دهد و نیز به سبب آنکه ارزش افزوده اقتصادی یک معیار عینی می باشد، لذا از حاشیه ارزش افزوده اقتصادی در محاسبات استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهند که میان بازده دارایی ها با حاشیه ارزش افزوده اقتصادی در صنعت نساجی رابطه مستقیم برقرار است. همچنین جهت مشخص شدن ابعاد بیشتری از رابطه معیارهای سنتی مورد اشاره با معیار ارزش افزوده اقتصادی، ارتباط بازده دارایی ها نیز با نسبت سود عملیاتی پس از کسر مالیات به مبلغ هزینه سرمایه نیز بررسی گردید.
تاثیر کیفیت حاکمیت شرکتی بر متغیرهای مبتنی بر ارزش شرکت
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳ (جلد ۳)
134 - 149
حوزه های تخصصی:
بحرا ن ها و رسوایی هایِ مالی به وجود آمده ناشی از ورشکستگیِ برخی شرکت های بزرگ در کشورهای پیشرفته جهان که درنتیجه ضعف حاکمیت شرکتی بوده، موجب کاهش اعتماد عمومی به گزارشگری مالی گردید. این رو استفاده از معیارهای اقتصادی ارزش محور برای ارزیابی ارزش و عملکرد شرکت از یک سو و نیاز به طراحی و استقرار فرایندهای مناسب راهبری شرکت از سوی دیگر، بیش از پیش احساس شد. لذا تقاضا و به تبع آن مطالعات جهت رفع نیازهای فوق و درنتیجه ارائه شفاف و مناسب تر گزارش های مالی بنگاه های اقتصادی افزایش یافته است. در این تحقیق میزان تاثیر حاکمیت شرکتی بر ارزش شرکت از طریق مقایسه با چهار معیار نوین ارزیابی عملکرد شامل ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده سهامدار، ارزش افزوده بازار و ارزش افزوده نقدی مورد آزمون قرار گرفته است.
تحلیل گری مالی در تبیین نقش حسابداری مدیریت
حوزه های تخصصی:
هدف از گزارشگری مالی، ارائه اطلاعات به سرمایه گذاران در مورد جریان های نقدی آینده و تبیین نقش های حسابداری مدیریت شرکت است. این پژوهش با هدف بررسی نقش تحلیل گری مالی در تبیین نقش حسابداری مدیریت انجام گرفت. در این تحقیق رابطه بین حسابداری مالی بر ابعاد حسابداری مدیریت (ارزش فعلی خالص، هزینه فرصت، ارزش افزوده اقتصادی و مدیریت هزینه) مورد بررسی قرار گرفت. جامعه تحقیق حاضر را شاغلین حوزه مالی، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل می-دهد. به لحاظ هدف از نوع مطالعات کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات توصیفی - پیمایشی می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده که بین 80 نفر از افراد جامعه آماری توزیع گردید و جهت تأیید روایی از تحلیل محتوا و جهت تأیید پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون به کمک نرم افزار spss22 انجام شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین حسابداری مالی با ابعاد حسابداری مدیریت (متغیرهای ارزش فعلی خالص، هزینه فرصت، ارزش افزوده اقتصادی و مدیریت هزینه) رابطه معنی دار وجود دارد که رابطه حسابداری مالی و ارزش فعلی خالص دارای بیشترین سطح معناداری و رابطه حسابداری مالی و ارزش افزوده اقتصادی دارای کمترین سطح معناداری می باشد.
تبیین اثر پویایی ساختار سرمایه، سودآوری و ارزش افزوده اقتصادی بر EPS شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۱
5 - 20
حوزه های تخصصی:
سود هر سهم یکی از آماره های مورد توجه سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی می باشد. از طرف دیگر تعیین بهترین ترکیب منابع شرکت یا همان ساختار سرمایه یکی از مهم ترین مسائلی است که مدیران مالی باید برای حداکثر کردن ثروت سهامداران در نظر بگیرند. به علاوه ارزش افزوده اقتصادی یک معیار مؤثر در کیفیت سیاست های مدیریتی و به عنوان شاخص قابل اتکایی از نحوه رشد ارزش شرکت در آینده محسوب می شود. هدف این تحقیق تبیین اثر پویایی ساختار سرمایه، سودآوری و ارزش افزوده اقتصادی بر EPS شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. جامعه آماری این تحقیق متشکل از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است و نمونه مورد رسیدگی 55 شرکت در بورس اوراق بهادار از صنایع مختلف در طی سال های 1389 تا 1394 می باشد. متغیر وابسته پژوهش حاضر، EPS می باشد. برای آزمون فرضیه ها از مدل های رگرسیون چند متغیره مبتنی بر تکنیک داده های تلفیقی استفاده و از طریق نرم افزار اقتصادسنجی Eviews انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای ساختار سرمایه، که در بین آنها ضریب متغیر نسبت بدهی بلند مدت بدون مزایای پایان خدمت به دارایی ها دارای رابطه منفی با سود هر سهم بوده و مابقی متغیرهای ساختار سرمایه رابطه مثبت و معناداری با سود هر سهم دارند. همچنین بین سودآوری شرکت و ارزش افزوده اقتصادی با سود هر سهم رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
رتبه بندی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران قبل و بعد از انجام تصاحب با استفاده از معیارهای مالی
حوزه های تخصصی:
امروزه رقابت جهانی به حدی افزایش یافته است که تکیه بر کارایی درونی و نکات قوت بنگاه به تنهایی موجب دوام و رشد آن نمی شود. شرکت ها با استفاده از ابزارهای ترکیب از جنبه های مشترکت قابل بهره برداری یکدیگر، استفاده می کنند. علم اقتصاد پویایی ابزارهای ترکیب منابع و انجام معاملات خرید و تصاحب شرکت ها را مفید می داند. در واقع یکی از استراتژی های شرکت ها، استراتژی ادغام و تصاحب آن ها است. مهم ترین دلایل اتخاذ استراتژی مذکور کسب هم افزایی، افزایش ثروت صاحبان سهام، صرفه جویی های مقیاس و محیطی، افزایش سهم بازار، افزایش توان تحقیق و توسعه، رشد شرکت و کاهش ریسک در راستای تحقق مهم ترین هدف شرکت ها مبنی بر خلق ارزش و افزایش ثروت صاحبان سهام است. این پژوهش به دنبال ارزیابی عملکرد مالی و رتبه بندی شرکت های پذیرفته شده در بورس اراق بهادار تهران قبل و بعد از تصاحب از ابتدای سال 1390 تا پایان سال 1398 است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها پس رویدادی می باشد. متغیرهای مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از: بازده مجموع دارایی ها، بازده حقوق صاحبان سهام از اهمیت بالاتر و وزن بیشتری برخوردار است و شاخص بازده جریان نقدی سرمایه گذاری دارای کمترین وزن می باشد. سپس به رتبه بندی 10 شرکت از صنایع فرآورده های نفتی، دارویی و سیمان پرداخته شده است. رتبه بندی انجام شده نشان می دهد که رتبه شرکت ها قبل و بعد از انجام تصاحب متفاوت بوده و دو تکنیک TOPSIS و SAW نیز نتایج متفاوتی را ارایه می دهند.
مطالعه تأثیر کنترل داخلی بر رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و سطح نگه داشت وجه نقد
حوزه های تخصصی:
حداکثرسازی ثروت مالکان عمده ترین هدف بنگاه های تجاری است. امروزه مشخص شده است که سود نمی تواند ملاک مناسبی برای ارزیابی ارزش و عملکرد واحدهای مذکور باشد و از ارزش افزوده اقتصادی به عنوان یکی از برترین شاخص های ارزیابی عملکرد یاد می شود. هدف این پژوهش مطالعه تأثیر کنترل داخلی بر رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و سطح نگه داشت وجه نقد است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه مورد مطالعه، شامل 144 شرکت پذیرفته شده طی سال های 1394 تا 1398 است. روش پژوهش توصیفی و از نظر ارتباط بین متغیرها علی-همبستگی است و از نظر هدف کاربردی است. برای پردازش و آزمون فرضیه ها از روش رگرسیونی و داده های تابلویی و همچنین مدل اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج تجزیه وتحلیل برای فرضیه های پژوهش نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی با سطح نگه داشت وجه نقد رابطه مثبت و معناداری دارد و کنترل داخلی بر رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و سطح نگه داشت وجه نقد تأثیر منفی و معناداری دارد.
تأثیر مدیریت سود تعهدی و واقعی بر ارزش شرکت: پژوهشی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
568 - 593
حوزه های تخصصی:
هدف: شرکت ها برای جذب سرمایه گذاران باید ارزش خود را جذاب نگه دارند. چنانچه ارزش شرکت کاهش یابد، اعتماد سرمایه گذاران به شرکت نیز کاهش خواهد یافت. مدیران می توانند با استفاده از مدیریت سود بر ارزش شرکت تأثیرگذار باشند. از این رو، در این پژوهش، تأثیر مدیریت سود تعهدی و واقعی، بر ارزش شرکت بررسی شده است.
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش، اطلاعات مالی 180 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زم انی 1387 تا 1397 بررسی شد. فرضیه های پژوهش نیز با استفاده از مدل های رگرسیونی چندمتغی ره ب ا داده ه ای ترکیبی آزمون شد.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، مدیریت سود تعهدی، از طریق اقلام تعهدی اختیاری و مدیریت سود واقعی، از طریق هزینه های تولید غیرعادی و جریان های نقد عملیاتی غیرعادی، تأثیر مثبت و معناداری بر ارزش شرکت ناشی از جریان نقد آزاد دارد. اما، بین مدیریت سود واقعی از طریق هزینه های اختیاری غیرعادی و ارزش شرکت ناشی از جریان نقد آزاد، رابطه معناداری مشاهده نشد. این در حالی است که تأثیر مدیریت سود تعهدی، از طریق اقلام تعهدی اختیاری و مدیریت سود واقعی، از طریق هزینه های تولید غیرعادی و جریان های نقد عملیاتی غیرعادی بر ارزش شرکت ناشی از ارزش افزوده اقتصادی منفی و معنادار بوده است. همچنین، مدیریت سود واقعی از طریق هزینه های اختیاری غیرعادی بر ارزش شرکت ناشی از ارزش افزوده اقتصادی، تأثیر مثبت و معناداری داشته است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دادند که مدیریت سود، ارزش شرکت ها را تحت تأثیر قرار می دهد. این تأثیر، در برخی موارد مثبت و در برخی دیگر منفی است. این موضوع نشان می دهد که دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و فعالیت های واقعی بر ارزش شرکت ها، اثرهای متفاوتی دارد که می تواند منافع ذی نفعان را در شرکت با خطر جدی مواجه کند.
تأثیر اجتناب از پرداخت مالیات بر معیارهای حسابداری و اقتصادی عملکرد شرکت: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجتناب از پرداخت مالیات از مهمترین تصمیمات مدیران است که به واسطه جلوگیری از انتقال منابع شرکت به دولت ممکن است آثار مساعد یا نامساعدی بر عملکرد شرکت داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر اجتناب از پرداخت مالیات بر معیارهای حسابداری و اقتصادی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای سال های 1397-1388 می باشد. فرض یه ه ای پژوهش ب ا استفاده از م دل ه ای رگرسیونی چند متغیره آزمون و برای اندازه گیری عمکرد شرکت از معیار حسابداری جریان نقد آزاد و دو معیار اقتصادی ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار استفاده شده است. همچنین، جهت اندازه گیری اجتناب مالیاتی نیز نرخ موثر مالیاتی جریان نقد عملیاتی بکارگرفته شده است. یافته های پژوهش نشان داد، اجتناب از پرداخت مالیات بر معیارهای حسابداری و اقتصادی عملکرد شرکت تاثیر منفی و معنی داری دارد. به عبارتی، با افزایش اجتناب مالیاتی عملکرد شرکت کاهش یافته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت، انتخاب استراتژی اجتناب از پرداخت مالیات به عنوان روشی برای جلوگیری از خروج منابع، تاثیر منفی بر عملکرد شرکت ها دارد که می تواند ناشی از استفاده نامطلوب از منابع حاصله از آن باشد.
بررسی تأثیر حکمرانی خوب شرکتی بر ارزش افزوده اقتصادی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۱۸ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
235 - 250
حوزه های تخصصی:
در متون اقتصادی و مدیریتی عوامل متعددی به عنوان عوامل مؤثر بر عملکرد شرکت ها در دستیابی به سود معرفی شده است. از جمله این عوامل می توان به متغیرهای حاکم در محیط درونی و بیرونی آنها اشاره کرد و از مهم ترین متغیرهای مربوط به محیط درونی شرکت ها ساختار، فرهنگ، منابع انسانی و مالی آنهاست. مقاله حاضر بر این فرض استوار است که عملکرد بد شرکت ها به دلیل ضعف مدیریتی و حکمرانی نامناسب شرکتی آنهاست. برای بررسی این موضوع 90 شرکت از شرکت های صنایع نه گانه که سهام آنها در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده است، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. تحقیق حاضر بر حسب هدف کاربردی و بر اساس شیوه گردآوری داده ها توصیفی است. از ابزار پرسشنامه و بررسی اسناد و مدارک برای گردآوری داده ها و از تحلیل مسیر برای تحلیل یافته ها استفاده شده است. بر اساس نتایج، محیط درونی شرکت ها، حکمرانی خوب شرکتی و ارزش افزوده اقتصادی آنها همبستگی قوی ای با یکدیگر دارند و محیط درونی شرکت ها از طریق تقویت حکمرانی خوب شرکتی، ارزش افزوده اقتصادی را افزایش می دهد.
آزمون توانایی نیروی حرکت و شکاف ارزش افزوده اقتصادی و معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد در پیش بینی بازده سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۱۸ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
307 - 330
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد آثار بازده دارایی ها، ارزش افزوده اقتصادی، شکاف و نیروی حرکت آن را بر بازده سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1388 تا 1392 بررسی کند. شکاف و نیروی حرکت ارزش افزوده اقتصادی، معیارهای نسبتاً جدید ارزیابی عملکرد شرکت هستند که هر دو بر پایه مفهوم ارزش افزوده اقتصادی تدوین و معرفی شده اند. در مقابل، ارزش افزوده اقتصادی و بازده دارایی ها به عنوان روش های سنتی و متداول ارزیابی عملکرد شرکت تلقی می شوند. یافته های پژوهش های پیشین نشان دهنده برتری دو معیار شکاف و نیروی حرکت ارزش افزوده اقتصادی بر روش های سنتی ارزیابی عملکرد شرکت است. در این پژوهش، برای آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد تأثیر سه متغیر بازده دارایی ها، شکاف و نیروی حرکت ارزش افزوده اقتصادی بر بازده سهام شایان توجه و از نظر آماری معنا دار است. متغیرهای بازده دارایی ها و شکاف ارزش افزوده اقتصادی رابطه مثبت و معنا داری با بازده سهام دارند، اما مشاهده می شود که رابطه نیروی حرکت ارزش افزوده اقتصادی و بازده سهام، منفی و معنا دار است.
بررسی رابطه بین برخی مکانیزم های حاکمیت شرکتی با ارزش ایجاد شده برای صاحبان سهام و ارزش افزوده اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین برخی سازوکار های حاکمیت شرکتی با ارزش ایجاد شده برای سهامداران و ارزش افزوده اقتصادی است. در این پژوهش، ارزش ایجاد شده برای سهامداران با استفاده از مدل فرناندز و ارزش افزوده اقتصادی پیرو مدل ارائه شده استیورات اندازه گیری شده است. پژوهش پیش رو از لحاظ هدف کاربردی بوده و از بُعد روش شناسی از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران هستند که با روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 69 شرکت در نمونه آماری این پژوهش قرار گرفته اند. دوره زمانی پژوهش سال های 1385 تا 1389 است. برای آزمون فرضیه های صورت بندی شده از رگرسیون چندگانه بهره گیری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که از هشت مکانیزم حاکمیت شرکتی مورد بررسی در این پژوهش، چهار مکانیزم (میزان نفوذ و مالکیت دولت، میزان مالکیت سهامداران نهادی، ساختار سرمایه و میزان سهام شناور آزاد) با ارزش ایجاد شده برای سهامداران رابطه دارند. همچنین از هشت مکانیزم حاکمیت شرکتی مورد بررسی در این پژوهش، سه مکانیزم (میزان نفوذ و مالکیت دولت، میزان مالکیت سهامداران نهادی و میزان سهام شناور آزاد) با ارزش افزوده اقتصادی رابطه دارند.
رابطه محتوای اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی و معیارهای سنّتی با ارزش افزوده بازار شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی عملکرد شرکت ها، فرآیندی است که به سهامداران و سرمایه گذاران در اتخاذ تصمیم های بهینه سرمایه گذاری کمک می کند. این پژوهش اثر محتوای نسبی و فزاینده اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی را در مقایسه با معیارهای سنّتی، مانند بازده حقوق صاحبان سهام، سود خالص پس از کسر مالیات و سود هر سهم بر ارزش افزوده بازار، معیار مطلوبی برای ارزیابی عملکرد شناسایی کرده و مورد بررسی قرار می دهد. فرضیه ها ی این پژوهش با استفاده از ساختار داده ها ی ترکیبی و مدل ها ی اقتصادسنجی مربوطه، برای نمونه ای شامل 140 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، بین سال ها ی 1390-1385 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها ی پژوهش نشان می دهد که محتوای اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی نسبت به بازده حقوق صاحبان سهام، سود خالص پس از کسر مالیات و سود هر سهم در بیان تغییرات ارزش افزوده بازار برتری ندارد، اما ورود همزمان ارزش افزوده اقتصادی در کنار معیارهای سنّتی، توان توضیحی ارزش افزوده بازار را افزایش می دهد. به گفته ای، ارزش افزوده اقتصادی دارای محتوای اطلاعاتی فزاینده است
ارزیابی سهم فناوری در ایجاد ارزش افزوده بخش صنعت (مطالعه موردی: زنجیره ارزش صنایع شیمیایی استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
861 - 879
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف سنجش سهم فناوری در زنجیره ارزش صنایع شیمیایی و تأثیر آن بر ارزش افزوده این زنجیره انجام گرفته است. شبکه ارزش صنایع شیمیایی استان شامل 581 واحد تولیدی فعال است که در پنج مرحله و 21 گروه تولیدی ترسیم شد و داده ها با استفاده از 141 پرسشنامه به روش گلوله برفی گردآوری شدند. سهم فناوری و ارزش افزوده در هر مرحله و گروه براساس مدل فرناندز تعیین و سهم فناوری در ایجاد ارزش افزوده هر گروه تعیین شد. همبستگی مثبت و معنادار ارزش افزوده با سهم فناوری نشان می دهد کاهش سهم فناوری ممکن است علاوه بر افزایش سهم نامطلوب سرمایه، بر ارزش افزوده اقتصادی هم از جنبه سود عملیاتی و هم از نظر افزایش هزینه های سرمایه تأثیر بگذارد و درنهایت به کاهش ارزش افزوده در سطح خرد و کلان زنجیره منجر شود. همچنین، یافته ها نشان می دهد سهم فناوری بر ارزش افزوده صنایع واسطه، پتروشیمی، پوشش، عایق و شوینده بیشترین اثر را دارد و سهم نسبی پایین فناوری این واحدها، سرمایه گذاری در توسعه و نوسازی فناوری آنها عاملی مؤثر بر توسعه زنجیره است.
تأثیر کیفیت حسابرسی بر ارزش افزوده شرکت ها با تأکید بر نقش میانجی مسئولیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انجام حسابرسی با کیفیت، از اهمیت بالایی برخوردار است. کیفیت حسابرسی از موضوعات مهم و مطرح در حسابرسی است که قوانین، استانداردها، مؤسسات حسابرسی و پژوهش گران دانشگاهی به دنبال تعیین شاخص های آن هستند. این امر بر ارزش بازار شرکت ها تأثیر دارد و به اندازه ای مهم است که افزون بر حسابرسان و پژوهشگران، استفاده کنندگان از صورت های مالی حسابرسی شده را نیز، برای اعتماد بیشتر به گزارش ها، به کنکاش در مورد آن وا می دارد. مسئولیت اجتماعی بر ارزش آفرینی شرکت ها مؤثر است، از این رو، هدف پژوهش حاضر به بررسی تأثیر کیفیت حسابرسی بر ارزش افزوده شرکت ها (ارزش افزوده بازار و ارزش افزوده اقتصادی) با تأکید بر نقش میانجی مسئولیت اجتماعی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه آماری شامل 101 شرکت بورسی (1010 سال- شرکت) در بازه زمانی 1388 الی 1397 می باشد. به منظور تحلیل داده ها، از روش معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزارهای SPSS و SmartPLS استفاده شد. یافته ها نشان داد که در بورس اوراق بهادار تهران، کیفیت حسابرسی بر ارزش افزوده (ارزش افزوده بازار و ارزش افزوده اقتصادی) و همچنین، مسئولیت اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری دارد. افزون بر این، مسئولیت اجتماعی نیز، تأثیر مثبت و معناداری بر ارزش افزوده شرکت ها دارد. دیگر یافته پژوهش این است که مسئولیت اجتماعی، به عنوان یک متغیر میانجی، بر رابطه بین کیفیت حسابرسی و ارزش افزوده شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر دارد و نقش میانجی آن تأیید می شود. نتایج بیانگر این است که با افزایش مسئولیت پذیری اجتماعی، عملکرد شرکت ها به مراتب بهبود پیدا می کند. این نتایج می تواند به وسیله حسابرسان جهت ایفای نقش بهتر در قبال مسئولیت اجتماعی و همچنین مدیران برای انتخاب بهتر معیارهای اقتصادی عملکرد استفاده شود.
Audit quality is very important. Audit quality is one of the most important issues in auditing that laws, standards, auditing firms and academic researchers seek to determine its indicators. This affects the market value of companies and is so important that in addition to auditors and researchers, it also forces users of audited financial statements to explore reports to gain more confidence. Social responsibility affects the value creation of companies,Therefore, the purpose of this study is to investigate the effect of audit quality on companies' value added (market value added and economic value added) with emphasis on the mediating role of social responsibility in companies listed on the Tehran Stock Exchange.
The statistical population of this research is all companies listed on the Tehran Stock Exchange and the statistical sample includes 101 listed companies (1010 years-company) in the period 2009 to 2019.In order to analyze the data, structural equivalence method (SEM), SPSS and Smart PLS softwares has been used. The results showed that in Tehran Stock Exchange, auditing quality has a positive and significant effect on value added(Market value added and economic value added) as well as, social responsibility. In addition, social responsibility has a positive and significant effect on the value added of companies. Another finding of the study is that social responsibility, as a mediating variable, affects the relationship between audit quality and value added of companies listed on the Tehran Stock Exchange andIts mediating role is confirmed.The results indicate thatwith increasing social responsibility, the performance of companies is greatly improved. Auditors will use these findings to play a better role in social responsibility and managers to select better economic performance criteria.
عملکرد، چالش ها و راهکارهای خصوصی سازی در ایران
منبع:
اقتصاد مالی سال ۵ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۶
8 - 25
حوزه های تخصصی:
سیاست خصوصی سازی از دهه 1980 به بعد به عنوان راهی در جهت کاهش فشار مالی شرکتهای دولتی بر بودجه دولت، بالا بردن کارآیی آنها و توانمندسازی بخش خصوصی است. پژوهش حاضر از طریق اندازه گیری مقایسه ای نسبت های پرمعنی مالی به دنبال ارزیابی اثر خصوصی سازی بر عملکرد شرکتهای واگذار شده از طریق بورس به بخش خصوصی طی سالهای 85 -1380 در ایران است . برای بررسی این امر سه نسبت ارزش افزوده اقتصادی ، ارزش افزوده بازار و نسبت Q توبین استخراج گردیده و با توجه به شاخصهای تعریف شده عملکرد شرکتهای واگذار شده با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون برای 2 یا 3 سال قبل و بعد از خصوصی شدن اندازه گیری و درکنارآنها یک گروه کنترل (شرکتهای دولتی) که از نظر صنعت مشابه شرکت های خصوصی بودند انتخاب شد. بابررسی تطبیقی تجربه کشورهای مختلف در امر خصوصی سازی در سه گروه: کشورهای پیشرفته سرمایه داری، کشورهای با اقتصاد متمرکز وکشورهای جهان سوم ،نتایج حاصل از آزمون فرضیات وسطح معنی داری بالا در هریک از شاخصها در این تحقیق نشان میدهدکه تفاوت معنی داری بین میانگین شاخصها قبل و بعد از واگذاری وجود ندارد. لذا با اطمینان زیادی می توان بیان نمود که تغییرات قابل توجهی در عملکرد مالی شرکتهای واگذار شده رخ نداده و خصوصی سازی بلحاظ بهبود شاخص های مالی موفق نبوده است. به طور مشابه آزمون فرضیات برای گروه کنترل نیز سطح معنی داری بیشتر از 5 درصد را نشان داده لذا برای شرکت های کنترل نیز نمی توان فرضیه اصلی مورد ادعادر خصوص شرکت های دولتی(فرض بهبود عملکرد دردوره زمانی منطبق بر دوره بعد از خصوصی سازی در مقایسه با قبل از آن) را پذیرفت.
Abstract
Privatization is a new Phenomenon that the world enthusiasms for delegation of activities have turned it into one of the out standing characteristics of the economic policies from 1980d on world. Privatization is a way of decreasing the financial Pressure of governmental Corporations on the budget and improving on their efficiency even distribution of incomes, mineralization of public sector and empowering the private one , extension of capital market, promoting rivalry and providing the consumers with the resources by delegation of the ownership and management of public economic firms to the private sector.
The protagonist of this economic policy believes that applying this policy leads to basic improvements in the efficiency of privatized corporations. Thus, they claim that, the main goal of privatization is to improve on the efficiency of the public firms. But the experience of privatization has not proved a good solution for the governments' problems and its economic growth. This paper is to investigate the effects of privatization on the performance of the privatized corporations in Iran, and to see if the privatized corporations have performed well or not after privatization the financial information of the privatized corporations over 1380-1385 some indexes have been extracted to measure their respective performance. Considering these identified indexes, the corporations' performance over 2-3year before and after the privatization was measured empirically. Mean while some corporations of the similar industry unions with public ownership were chosen as the control group .the results of examining the theories show no improvements in the corporate performance in comparison to their pre – privatization and we see no
meaningful significant difference between their performance before and after privatization
رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی با سود تقسیمی هر سهم و قیمت سهام درشرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار
حوزه های تخصصی:
کانون توجه ارزش افزودة اقتصادی به عنوان یکی از معیارهای اندازه گیری عملکرد ، بر موضوعاتی مانند هزینة سرمایه و ارزش ایجاد شده برای سهامداران قرار دارد . از مبانی اساسی در مفهوم ارزش افزوده اقتصادی این است که مدیران ، مسئول ایجاد ارزش و حداکثر کردن ثروت سهامداران هستند . لذا می توان از ارزش افزوده اقتصادی بعنوان معیاری برای اندازه گیری درجه تعهد و کارایی مدیران استفاده نمود و در واقع الگوی ارزش افزوده اقتصادی قادر است این پاسخ را به سهامداران بدهد که مدیریت تا چه اندازه در افزایش ثروت آنها دخیل بوده است . از آنجایی که می توان با معیار ارزش افزوده اقتصادی سود اقتصادی شرکت را به نحو درستی اندازه گیری کرد ، بنابراین می تواند معیار مناسبی برای سنجش کارایی عملیاتی شرکت محسوب شود و آثار تصمیمات مدیریت بر قیمت سهام و سود تقسیمی شرکتها را با آن برآورد کرد . بنابراین ، در این تحقیق رابطه سود نقدی و قیمت سهام با ارزش افزوده اقتصادی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سالهای 1379 الی 1383 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر آن است که بین ارزش افزودة اقتصادی و سود تقسیمی هر سهم هیچگونه رابطة معنی داری وجود ندارد ، اما بین ارزش افزودة اقتصادی و قیمت سهام رابطة معنی داری مشاهده شده است . در نتیجه ارزش افزودة اقتصادی می تواند برآورد کننده بهتری برای قیمت سهام باشد
رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده، سود قبل از کسر بهره و مالیات و جریان نقدی فعالیتهای عملیاتی با ارزش بازار سهام شرکتهای صنایع مواد غذایی پذیرفته شده در بازار اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
یکی از جدیدترین معیارهای ارزیابی عملکرد شرکتها، معیار ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده است. بر اساس این معیار ، ارزش شرکت به دو عامل بستگی دارد: بازده سرمایه و هزینه سرمایه بکار گرفته شده شرکت. بنابراین، تفاوت بین ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده و سایر معیارهای ارزیابی عملکرد در این است که تلاش می شود تا هزینه کلیه منابع تأمین مالی در نظر گرفته شود. هدف از این پژوهش بررسی میزان همبستگی ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده با ارزش بازار سهام شرکتها و مقایسه آن با میزان همبستگی دو شاخص مهم دیگر حسابداری یعنی سود قبل از بهره و مالیات و جریان نقدی فعالیتهای عملیاتی با ارزش بازار سهام شرکتها است.به عبارت دیگر، آیا ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده نسبت به دو شاخص دیگر قادر به توصیف بهتر ارزش بازار سهام شرکتها است؟ به منظور پاسخگویی به این سوال ، شرکتهای صنایع مواد غذایی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در نظر گرفته شد و آزمونهای آماری لازم به اجرا درآمد. نتایج پژوهش بیانگر این است که در سطح اطمینان 95% می توان ادعا کرد که ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده و جریانهای نقدی عملیاتی همبستگی یکسانی را با ارزش بازار نشان می دهند. این در حالی است که سود قبل از بهره و مالیات نسبت به دو معیار دیگر همبستگی بیشتری با ارزش بازار سهام دارد.