مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
محمود دولت آبادی
پژوهش حاضر در چارچوب نظریه لسلی جفریز و بر مبنای مؤلفه های سبک شناسی انتقادی، رمان اوسنه بابا سبحان را مورد بررسی و تحلیل سبکی- گفتمانی قرار داده است. در رابطه با این امر، تلاش شد تا به پرسش های ذیل پاسخ داده شود: 1. ایدئولوژی های نویسنده چگونه در نحوه انتخاب و آرایش عناصر زبانی رمان که از آن به سبک تعبیر می شود، بازنمایی شده اند؟ 2. کشف ایدئولوژی ها و عقاید نهفته در سبک رمان با استفاده از چه ابزارهای گفتمانی امکان پذیر شده است؟ در پیوند با این پرسش ها، هدف اصلی مقاله، آشکار کردن مقاصد پنهان گفته های نویسنده است. بدین منظور واژگان و ساختار جمله های رمان که زمینه ورود به فضای گفتمانی و شناختی سبک را فراهم می کنند، بررسی و تحلیل شده اند. نگارندگان در این جستار با رویکرد توصیفی- تحلیلی، پس از استخراج و دسته بندی آرای لسلی جفریز در کتاب «سبک شناسی انتقادی» (2010)، رمان مورد مطالعه را بر اساس مؤلفه های مطرح در کتاب مزبور، مورد تتبع قرار داده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که راهبردهای «منفی سازی» و «اطلاعات و نظرات مهم» بیشترین بسامد، و «نام بردن»، «ترادف» و «معانی ضمنی و حقایق مسلّم» کمترین بسامد را در این گفتمان به خود اختصاص داده اند. تحلیل این یافته ها حاکی از آن است که نویسنده در گفتمان خود، با توجه به شرایط جامعه و نظام ارباب و رعیتی در ایران، وضعیت اجتماعی- اقتصادی روستانشینان و واقعیت های زندگی آنان را با رویکردی انتقادی به تصویر کشیده است. وی ضمنا انتقادهایی را نیز متوجه صاحبان قدرت در ایرانِ سال های پیش از اصلاحات ارضی نموده است.
تحلیل زیبایی شناختی رمان کلیدر از منظر نقد نو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
50 - 67
حوزه های تخصصی:
بررسی ماهیت و کارکردهای زیبایی در عرصه های گوناگون، موضوع «زیبایی شناسی» است. از دیدگاه زیبایی شناسی می توان گفت کارکرد اصلی زیبایی، ایجاد هماهنگی عاطفی میان انسان، طبیعت و جامعه است. از نظرگاه نقد نوی ادبی فقط آثاری، ادبی محسوب می شوند که در آن ها کارکرد زیبایی شناسی غالب باشد که اثبات می کند ادبیات نوعی از هنر است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به جست وجوی زیبایی شناسانه کلیدر از منظر نقد نو می پردازد و در پی انطباق مصادیق زیبایی شناسانه نوین بر این رمان و فهم و دریافت غنای هنری و کشف نهاد ادبی این اثر است. برای دستیابی به این مقصود، خودِ اثر؛ یعنی رمان ده جلدی کلیدر کانون توجه قرارگرفته و با قرائت تنگاتنگ و دقیق، شبکه های ارتباطی عناصر سازنده آن یررسی شده است. بر همین مبنا مفاهیمی چون تنش، لحن، پارادوکس، وحدت اندام وار و موسیقی های چهارگانه بیرونی، کناری، درونی و معنوی کلام تحلیل شده است. نتیجه اینکه وفور و ازدحام تصاویر، سازمان یافتگی موسیقایی گفتار و مضامین انسانی پرتکرار، بیان توصیفی، تجسم بخشی به تصویر موقعیت ها و وضعیت های زمانی و مکانی در حالتی ایستا با جزئیات ریز است که نمونه آن را در ریتم های کش دار و پرتکرار، اصوات برخوردار از درنگ های یکنواخت و طولانی و تک نوازی هایی ب ا فرکانس های مقطع و با تکرارهای جزءبه جزء در یک پاره از روایت، ی ا درآمدها و پیش درآمدهای ملایم و زمینه ساز می توان دید که نقش متعادل کننده توصیف های پرشور و شتاب را در بطن روایت ها بازی می کند که سطح ادبی رمان را به معیارهای هنری این نظریه ادبی نزدیک کرده است.
نقد و تحلیل بوم گرایی رمان کلیدر با نگاهی به هویّت اکولوژیکی شخصیّت ها در تأثیرپذیری از گفتمان قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد بوم گرا به مطالعه رابطه بین ادبیات و محیط فیزیکی می پردازد و دغدغه های زیست محیطی را در زمینه های اجتماعی و سیاسی آن بررسی می کند. در این نقد ما با روش توصیفی- تحلیلی دغدغه های زیست محیطی شخصیت های رمان کلیدر دولت آبادی را در ارتباط با طبیعت بررسی و تحلیل خواهیم کرد تا تأثیر گفتمان قدرت را بر هویت اکولوژیکی شخصیت ها نشان دهیم؛ زیرا شخصیت های کلیدر هنگامی که در موقعیت های گفتمان استبدادی قدرت قرار می گیرند، رفتارهای خاصی در آنان شکل می گیرد و باعث سوژه شدگی شان می گردد که در هرکدام به نحوی نمود می یابد؛ در کلمیشی با تن دادن وی به یکجانشینی، ترس زیست محیطی و فاصله گرفتن از هویت بیابانی اش، در بلقیس با بحران روحی و هویت باختگی، در گل محمد با کفرگویی، ترس زیست محیطی، سازگار نبودن وی با خسّت اقلیمی که به آن کوچانده شده و کشتن امنیه ها، در بیگ محمد با ترس زیست محیطی و مهاجرت از آ نجا، در خان عمو با کفرگویی و راهزنی و در خان محمد با تأمل در عناصر طبیعت و گفتگو با آن و توجه به بعد باشندگی خود. با تحلیل شخصیت ها در کلیدر در ارتباط با محیط زیست به تأثیرپذیری از گفتمان قدرت به این نتایج دست یافتیم که گفتمان استبدادی قدرت باعث شکل گیری حقیقتی برساخته در شخصیت های رمان و شیء شدگی آنان گردیده و آنها را از هویّت اکولوژیکی و حقیقت درونی شان که در ارتباط با طبیعت ساخته شده، دور کرده و استقلال و عقلانیت فردمبنایانه را از آنان گرفته است. درواقع تغییر محیط زیستشان باعث تغییر خودِ آنان نیز گردیده و معرفتی ضدّگفتمانی در آنان ایجاد کرده که هم زاده قدرت است و هم قدرت زا.
خوانش رمان «کلیدر» بار رویکرد اکوفمنیسم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکوفمینیسم یا «فمینیسم بوم گرا» یک رویکرد «پسامدرنیستی» و «پساساختارگرایی» است. این رویکرد که از تلاقی موج سوم فمنیسم و مطالعات محیط زیستی با نگاهی واسازگرا «پساساختارگرایی» سربرآورده است، تلاش می کند پیوند میان زن و طبیعت را با رویکرد فرهنگی و اجتماعی تبیین کند و دلایل پیدایش و ظهور این پیوند را واکاوی نماید. در اکوفمینیسم اجتماعی، فرض اصلی این است که زنان، سایر طبقات فرودست جامعه و طبیعت، بر اثر ساختارهای قدرت موجود در نظام سلطه، مورد ظلم و بهره جویی قرارگرفته اند و جهان بینی حاکم سلطه مدار با زنان و انواع فرودست «اجتماعی» همان گونه رفتار می کند که با فرودستان «طبیعی»؛ یعنی؛ منابع زیست محیطی. رمان کلیدر محمود دولت آبادی یک رمان اجتماعی و اقلیمی است که نویسنده در آن هم به مسائل زنان و هویّت اکولوژیکی آنان در سایه گفتمان حاکم مردسالار و نیز به مسائل مربوط به زیست بوم و اقلیم خطّه خراسان پرداخته است. این پژوهش با رویکرد توصیفی - تحلیلی در پی بیان پیوند نمادین و واقعی زنان با طبیعت و رابطه مردان با زنان و طبیعت در سایه این پیوند، در رمان کلیدر با رویکرد اجتماعی است. یافته های پژوهش نشان می دهد نظام سلطه مردسالارانه نسبت به زنان و عناصر طبیعت و هر آنچه در گفتمان آن ها «دیگری» تلقی می-گردد، رویکردی همسان و بهره جویانه دارد. زن و زمین ازین حیث که موجبات قدرت مردان را فراهم می کنند، تحت سلطه همزمان قرار می گیرند.
کاربست رویکرد ادبیات اقلیت ژیل دلوز بر رمان "الثلج یاتی من النافذه"حنا مینه و رمان "جای خالی سلوچ"محمود دولت آبادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
162 - 181
حوزه های تخصصی:
ژیل دلوز از بزرگ ترین فیلسوفان معاصر، از جمله متفکرانی است که در زمینه ادبیات اقلیت مطالعات قابل توجهی داشته است.«اقلیت شدن» گسستن قید و بند هایی است که ما را به شیوه ها ی خاصی از اندیشیدن مقید می سازد تا با قلمرو زدایی ها، قلمرو های متعارف را از میان بردارد وبه صیرورت دست یابد. مراد از شدن یا صیرورت، گذرهایی است که یک مفهوم در خلال آنها دگردیسی می یابد. اقلیت شدن مقاومتی در برابر ایدئولوژی اکثریت وبیانگر گریز از هنجار های اکثریت است. همه صیرورت ها، رفتن به سوی ادبیات اقلیت و اقلیت شدن است. «شدن» در دیدگاه دلوز نقش محوری دارد. او برای تبیین فلسفه «شدن» خود، از ریزوم کمک می گیرد. در این جستار به روش توصیفی _تحلیلی سعی گردیده ضمن ارائه تعریفی از ادبیات اقلیت، به واکاوی وشناخت این نظریه در رمان «جای خالی سلوچ» و رمان «الثلج یاتی من النافذه» پرداخته می شود. با خوانش دو رمان، طبق رویکرد ادبیات اقلیت دریافتیم که ویژگی های این تفکر از جمله مهمترین ویژگی آن، قلمروزدایی برای رسیدن به صیرورت را دارا هستند وکاربست این رویکرد در هر دو رمان امکان پذیر است .
اجتماعیات در رمان طریق بسمل شدن از محمود دولت آبادی
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
29 - 38
حوزه های تخصصی:
محمود دولت آبادی نویسنده ای است با سبک نوشتاری واقع گرا و در رمان های متعدد به زندگی و رویکردهای اجتماعی و سیاسی نگاهی عینی گرا دارد. رمان طریق بسمل شدن دولت آبادی، داستانی درباره جنگ هشت ساله ایران و عراق است که دارای 52 شخصیت است. در این رمان، ماجرای تپه ای موسوم به صفر از زاویه ی دید دو راوی از هر دو کشور متخاصم روایت می شود. با وجود جایگاه خاص اجتماعیات در آثار این نویسنده و با توجه به فقدان تحقیقی بنیادین درباره رمان طریق بسمل شدن که پس از ده سال اجازه چاپ یافت، پرداختن به این رمان در حوزه ی نقد جامعه شناسی ضروری است. در پژوهش حاضر به بررسی رمان «طریق بسمل شدن» از منظر نقد جامعه شناسی پرداخته شده است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. هدف در این پژوهش کشف اجتماعیات در رمان طریق بسمل شدن است. پژوهش بر پایه این پرسش اصلی شکل گرفت که مؤلفه های بارز اجتماعیات در رمان طریق بسمل کدام است؟ نتیجه تحقیق حاکی از آن است که مولفه های بارز اجتماعیات در رمان طریق بسمل شدن عبارت است از: تقابل شخصیت های طبقات مختلف اجتماع، زمینه های تاریخی اجتماعی و تقابل مسائل اجتماعی و فرهنگی در رمان طریق بسمل شدن.
تحلیل عواطف در داستان های محمود دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و داستان های کوتاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
197 - 216
حوزه های تخصصی:
آدمی با ابراز عواطف به جهان خود روح می بخشد. «ابراز عاطفه» یکی از شیوه های ارتقاء کیفیّت زندگی و برقراری ارتباط های مؤثر انسانی است. در ادبیات داستانی معاصر، آثار محمود دولت آبادی به لحاظ واقع گرایانه بودن، متونی مناسب برای بررسی عواطف انسان ها و تعامل های عاطفی آنان است. نویسنده در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی به «بررسی کمی و کیفی عواطف شخصیّت ها» در داستان های دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و نه داستان کوتاه) پرداخته است. مهم ترین هدف؛ یافتن پاسخ این پرسش هاست: «چه عواطفی» «چرا»، «چگونه» و با «چه پیامدهایی» در اشخاص داستان های منظور بروز می یابند؟ نتایج نشان می دهد: در داستان های برگزیده، عواطف منفی خاصه «خشم و ترس» غالباً به علل: مشکلات اقتصادی، قهر طبیعت، فقر فرهنگی، جامعه ارباب-رعیتی، و... به شیوه های مختلف مانند: آشوب و نزاع های جمعی، خشونت های کلامی و غیرکلامی (آزارهای جسمی و روحی) بروز یافته، بر عواطف مثبت چیره می گردند. عواطف مثبت همچون: «شادی و عشق» نسبتا اندک و اغلب در رفتارهای غیر کلامی اشخاص داستان و گاه در برخی سنت های محلّی و ملّی- غالباً به صورت «غیرمستقیم»- نمایان می شوند. آثارعواطف که گاه خود، عامل پیدایی یا دگرگونی عواطف دیگرند، در حیطه های زیستی-فرهنگی-اجتماعی اشخاص داستان به اشکال مختلف ظهور می یابند
تحلیل غنایی داستان سلوک بر اساس نظریه ایلین بالدشویلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
213 - 236
حوزه های تخصصی:
پژوهش درباره رمان و داستان غنایی به عنوان زیرمجموعه ای از ادبیات غنایی، یکی از زمینه های مطالعاتی نوین در نقد داستان محسوب می شود که تاریخچه آن به دهه های اخیر بازمی-گردد. برای نخستین بار، ایلین بالدشویلر در مقاله ای در سال 1969 از عنوان داستان غنایی برای تعدادی از داستان هایی که واجد ویژگی های غنایی بودند، استفاده کرد؛ از آن پس، پژوهشگران برجسته ای چون رالف فریمن و جاناتان کالر، افق های دید این نوع مطالعه را گسترش دادند و بر غنای آن افزودند؛ در نتیجه امروزه معیارهای دقیق تر و علمی تری برای شناسایی و تحلیل آثار داستانی غنایی وجود دارد. نظریه بالدشویلر در اصل مختص به داستان کوتاه غنایی است؛ اما اصول و مولفه هایی که او ارائه کرده است، می تواند به رمان نیز تعمیم داده شود. نظریه وی، شامل تعدادی مصادیق اصلی و بدیع است: مانند «لحن شاعرانه»، «نمادپردازی» و «منحنی عاطفی»؛ همچنین وی، برخی آراء محققان پیش از خود را نیز اخذ کرده و آن را به عنوان یکی از مولفه های نظریه خود، گسترش داده است؛ مانند نظریه «هم پیوندی عینی» که در اصل، تی اس الیوت آن را در سال 1946 برای نخستین بار مطرح کرد. مقاله پیشِ رو، به دنبال بررسی و تحلیل داستان سلوک از محمود دولت آبادی برمبنای نظریه داستان غنایی بالدشویلر است. در مطالعه حاضر، این سوال مطرح است که وجود چه عناصر و مولفه هایی در این اثر باعث شده که یک رمان ِمدرنِ غنایی محسوب شود. نتایج حاکی از آن است که می توان سلوک را یکی از بهترین نمونه های رمان غنایی محسوب کرد؛ زیرا مهمترین ویژگی های داستان غنایی که در نظریه بالدشویلر مطرح شده، مانند نماد پردازی، لحن شاعرانه، منحنی عاطفی، هم پیوندی عینی، فرجام گشوده، پیرنگ نامتعارف، روایت غیر خطی، تنهایی و بیگانگی شخصیت ها، با کیفیت و کمیّت قابل ملاحظه در این اثر به کار رفته است.واژگان کلیدی: داستان غنایی ، سلوک ،محمود دولت آبادی، آیلین بالدشویلر
تحلیل رمان «جای خالی سلوچ» از منظر وضعیت اعتماد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
113 - 144
حوزه های تخصصی:
ادبیات و اجتماع همواره رابطه ای دوسویه و تعاملی مستمر دارند. در بسیاری از آفرینش های ادبی، به ویژه رمان ها، بازتاب عناصر و مسائل اجتماعی، افزون تر از سایر آثار ادبی است. اعتماد، یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی و از شاخصه های سرمایه اجتماعی است. با وجود این همواره یکی از پایه های لرزانی که در آسیب های اجتماعی وجود دارد، مسئله بی اعتمادی است. این پژوهش درصدد است بر پایه چهارچوب نظری گیدنز، یکی از مسئله های اجتماعی را در رمان «جای خالی سلوچ» بکاود. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که با استقصای در متن و استناد به آن تجزیه و تحلیل صورت می گیرد. این مقاله به تشریح علل بروز بی اعتمادی در این رمان پرداخته و به این پرسش پاسخ داده ایم که بی اعتمادی گسترده ای که دولت آبادی روایت می کند، ریشه در چه عواملی دارد. نتایج بیانگر آن است که انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و مصائبی که برای روستاییان به دنبال داشت، تأثیر فراوانی در افزایش بی اعتمادی مردم رنج کشیده روستایی داشته است. از جمله عوامل کاهش اعتماد اجتماعی، شکست سیاست های اقتصادی تابع اصلاحات ارضی و هم زمان با آن، ناتوانی نظام اجتماعی برای پاسخ به مشارکت مردم بوده است. از اساسی ترین پیامدهای اجرای این طرح می توان به بیکاری، فقر و مهاجرت از روستاها اشاره کرد. در حقیقت دگرگونی پایه های حیات اقتصادی، عملکرد ضعیف دولت و شرایط بد اقتصادی روستاییان، از دلایل اصلی از کار افتادن نبض اعتمادِ بازنمایی شده در این رمان است. بیشترین بی اعتمادی، مربوط به اعتماد نهادی و بین شخصی است که بیانگر بی اعتمادی روستاییان به حکومت و نمایندگان وقت آن است و نشان می دهد که سیاست های حکومت پهلوی دوم در مسیر گسترش انواع اعتمادها نبوده است.
تحلیل جایگاه دین در رمان جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی بر اساس نظریه اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
347 - 377
حوزه های تخصصی:
جای خالی سلوچ، اثر محمود دولت آبادی یکی از ده اثر بزرگ رئالیستی ایران است که با وجود نقدهای بسیار نگاشته شده بر آن، تاکنون جایگاه دین و نقش عناصر دینی به کار رفته در آن، مورد توجه تحلیل گران ادبی قرار نگرفته است. پژوهش پیش رو با هدف تأکید بر نقش دین به مثابه یک نیاز ریشه دار و یک اصل مهم در برساخت رفتار و کنش های فردی و جمعی و نیز جایگاه آن در ذهن و زبان نویسنده و فراز و فرود آفرینش های ادبی با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه استقرایی به واکاوی دیدگاه های دینی محمود دولت آبادی در جای خالی سلوچ پرداخته، کم و کیف تأثیرپذیری اعتقادی شخصیت های این رمان از جامعه و نوع نگاه نویسنده به نقش دین در کنش های فردی و اجتماعی اثر را واکاوی می کند. از این رهگذر و به منظور ارائه الگویی کاربردی و پژوهشی روشمند، جایگاه دین در این رمان را بر اساس نظریه ادیان خودکامه و نوع خواهانه اریک فروم بررسی کرده است. با استخراج نمونه هایی از متن یاد شده اثبات می شود که با وجود وجوه تشابه میان این دو و تأثیر مستقیم جامعه در برداشت های دینی در شخصیت های رمان، ادیان خودکامه نمود بیشتری در شکل گیری و پرداخت شخصیت های رمان داشته است. هرچند رگه هایی از ادیان نوع خواهانه نیز در این اثر، قابل ردیابی و واکاوی است. برآیندی که از این جستار به دست آمده نشان می دهد دین و محوریت امور مذهبی در رمان، بسیار کم رنگ به تصویر درآمده که دلیل آن را می توان به دیدگاه های دولت آبادی و تأثیر اجرای اصلاحات ارضی در روستاها مرتبط دانست.
معادل گزینی مقوله های فرهنگی بر پایه رویکرد نیومارک (مورد پژوهش: ترجمه عربی رمان «سفر» دولت آبادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه به عنوان فرآیند انتقال داده های زبانی در بسیاری از متون ادبی به ویژه آثار داستانی به عنوان پل تعاملات فرهنگی عمل می کند. از این رو، تسلط مترجم بر عناصر فرهنگی موجود در متن مبدأ و توانمندی وی در گزینش معادل صحیح یا صحیح تر در متن مقصد می تواند به عنوان مقوله ای در سنجش توفیق یا عدم توفیق مترجم محسوب شود. پیتر نیومارک بیش و پیش از دیگر نظریه پردازان متوجه اهمیت این مقوله بود و علاوه بر دسته بندی مقولات به ارائه راهکارهایی در معادل گزینی عناصر فرهنگی پرداخت. رمان «سفر» اثر محمود دولت آبادی با توجه به درون مایه آن و حرکت داستانی آن در بستر فرهنگ سنتی ایران، برخوردار از کلیه عناصر فرهنگی مدنظر نیومارک است و مترجم این اثر به زبان عربی با چالش های متعددی در این امر مواجه شده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با اتکا به نظریه نیومارک، تمام عناصر فرهنگی موجود در رمان را با استقراء تام، استخراج و ضمن واکاوی راهکارهای مترجم در مواجهه با این عناصر فرهنگی به تحلیل و نقد چگونگی گزینش های مترجم بپردازد و از این رهگذر به ارزیابی و حتی سبک شناسی عملکرد مترجم در بهره گیری از راهکارهای نیومارک بپردازد. نتایج حاصل نشان می دهد که پربسامدترین عناصر فرهنگی، مربوط به فرهنگ مادی و ضرب المثل ها بوده است و نیز مترجم در ترجمه عناصر فرهنگی از راهکار تلفیقی بیشتر از سایر روش ها بهره برده است و می توان گفت علت استفاده زیاد مترجم از این روش، تعداد زیاد برخی مقولات فرهنگی از جمله فرهنگ مادی و ضرب المثل ها و نیز جهت رفع ابهام و توضیح در پاورقی برای آشنایی بیشتر مخاطبان عرب زبان بوده است.