مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
نظم گفتمانی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، نظم گفتمانی امام خمینی(ره) پیرامون امنیت ملی و سیاست خارجی را در کانون توجه قرار داده است. در این نوشتار، پس از مروری بر بحث نظریه گفتمان و تحلیل گفتمان، دیدگاه های شش تن از متفکران متقدم و متأخر مسلمان پیرامون امنیت ملی و سیاست خارجی اجمالاً آورده شده و سپس دیدگاه های حضرت امام(ره) در این خصوص به تفصیل تشریح گردیده است. سپس با ابتناء بر نظریه و روش تحلیل گفتمان، نقشه معانی یا نظمِ گفتمانی ایشان استخراج و مفصل بندی گردیده است. نظم گفتمانی مذکور به عبارت دیگر ابعاد مهمی از نظریه سیاسی حضرت امام(ره) را توضیح می دهد. این مقاله نشان می دهد که صورت بندی نظم گفتمانی امام(ره) حول موضوع یادشده، مؤدی به «احیاء گری اسلامی» به مثابه دال مرکزی بوده و باواسطه «عزت گرایی» به دو عنصر بسیار مهم «بازدارندگی و دفاع وظیفه محور» و «تعامل هدفمند و عزت مندانه با جهان» مرتبط می گردد.
نظم و کارکرد گفتمان فلسفه ستیزانه خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات در مقام رسانه، حاوی قدرتی غیرمستقیم و هژمونیک است. این ویژگی در همه انواع ادبی ملل وجود دارد. منتهی شدت و ضعف تأثیرگذاری به اقتضای عواملی همچون دوره، موضوع و ژانر متفاوت است. یکی از موضوعاتی که در اشعار اغلب شاعران کلاسیک فارسی نمود یافته و تأثیر بسزایی بر مخاطبان، و بر جریان فکری ایرانیان گذاشته است، بحث های کلامی مبنی بر عقل ستیزی به صورت خاص و فلسفه گریزی یا فلسفه ستیزی در معنای عام آن است. از میان اشعار شاعران کلاسیک فارسی یکی از قصاید خاقانی با مطلعِ «چشم بر پرده امل منهید/ جرم بر کرده ازل منهید» در فلسفه ستیزی جایگاه ویژه ای دارد. در این نوشتار پس از معرفی نظم گفتمانی قصیده مذکور، هژمونی برآمده از آن نظم گفتمانی، در دو سطح «دلالت های معنایی» و «جنبه فنی رسانه» در درک شیوه های اعمال قدرت هژمونیک و درنهایت آسیب شناسی آنها بررسی شده است. اساس تبیین نظم گفتمانی و هژمونی برآمده از دلالت های سطح معنایی، برخی از مفاهیم نظریه تحلیل گفتمان انتقادی «لاکلاو» و «موفه»، و مبنای بررسی کارکرد هژمونیک شعر در سطحِ فنی رسانه، سخنان «جان ب. تامپسون» است
تنازع گفتمانی گفتمان روشنفکری و گفتمان سیاسی در تعیین مؤلفه های ادبیات داستانی بعد از انقلاب اسلامی با تکیه بر ادبیات جنگ/ دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
39 - 70
حوزه های تخصصی:
مروری کلی بر ادبیات داستانی بعد از انقلاب اسلامی، نشانگر تغییر و شکل گیری گفتمان جدیدی در عرصه نقد و آفرینش اثر ادبی است. با توجه به اینکه این ادبیات، در نتیجه تنش موجود میان دو گفتمان سیاسی و روشنفکری از نظم گفتمانی خاص خویش برخوردار می شود، موضوع پژوهش حاضر، تحلیل تنش شکل گرفته میان گفتمان سیاسی مسلط و گفتمان روشنفکری در عرصه نقد آثار ادبی برای تعیین مؤلفه های ادبیات سیاسی داستانی دوره انقلاب اسلامی در قالب داستان انقلاب اسلامی و داستان جنگ/ دفاع مقدس براساس نظریه تحلیل گفتمان از دیدگاه لاکلاء و موف است. تحلیل نزاع گفتمانی، می تواند چرایی و چگونگی طی شدن مسیر ادبیات داستانی بعد از انقلاب اسلامی را برای رسیدن به شکل موجود تفسیر کند. خوانش متون نقد حاکی از آن است که به طور کلی، دال مرکزی جنگ و انقلاب اسلامی در گفتمان روشنفکری به مثابه فرم و ادبیت ادبیات است، اما در گفتمان سیاسی به مثابه محتوا و بار ایدئولوژیک ادبیات تلقی می شود. مفصل بندی متفاوت این دو گفتمان از هویت ادبیات شکل گرفته پس از انقلاب اسلامی و جنگ در قالب دال های شناوری از قبیل عنوان نوع ادبی، شخصیت، طرح، انگاره، زمان داستان، مکان وقوع و در نهایت کارکرد داستان قابل بررسی است. همچنین به موازات حدّت، شدت و جدیت ادبیات وابسته به گفتمان روشنفکری در تعیین مؤلفه های اثر داستانی و به کارگیری آن ها برای به حاشیه رانی گفتمان ادبیات دفاع مقدس، ادبیات وابسته به گفتمان سیاسی نیز به تئوریزه کردن مبانی داستانی دفاع مقدس و تجدیدنظر در معیارهای موجود نقد ادبی و معرفی معیارهای جدید برای اثر داستانی روی آورده است.
تحلیل گفتمان انتقادی نامه های امام علی علیه السلام به عبدالله بن عباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۲۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
79 - 114
حوزه های تخصصی:
شناسایی گفتمان مدیریت اسلامی می تواند هم برای رهبران و هم برای افرادی که مسئولیتهای مدیریتی بخشی از جامعه را بر عهده دارند، بسیار راه گشا باشد. هدف این مقاله تحلیل گفتمان انتقادی نامه های امام علی به عبدالله ابن عباس است؛ به همین دلیل با روش کیفی و با استفاده از تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف به بررسی و تحلیل نامه های امام علی به عبدالله بن عباس حاکم بصره پرداخته شده است. این نامه ها هفت عدد است و تحلیل گفتمان انتقادی در سه سطح انجام شده است. در سطح توصیف ویژگیهای مهم زبانشناختی نامه ها به منظور شناسایی نظم گفتمانی حاکم بر آنها مورد بررسی قرار گرفته است. در تفسیر تلاش شده است که این نظم گفتمانی در پرتو ویژگیهای متنی و هم چنین شرایط تولید این متون در دوره امام علی(ع) تفسیر شود. هم چنین در سطح تبیین تلاش شده است تا رابطه نظم گفتمانی با متن و بستر اجتماعی سیاسی آن تبیین شود. به طور کلی یافته ها نشان می دهد که در نظم گفتمانی امام علی تنها یک پرکتیس یا عمل گفتمانی قابل شناسایی است و آن پرکتیس گفتمانی امام کارگزار است. امام علی در سطح پرکتیس گفتمانی امام کارگزار انواع مختلف گفتمانها را برای مفصل بندی نظم گفتمانی یا همان گفتمان مدیریت اسلامی در نامه هایشان به کار گرفته اند. به طور کلی شش گفتمان در مفصل بندی پرکتیس گفتمانی امام کارگزار برای تولید نظم گفتمان مدیریت اسلامی به کار گرفته شده که عبارت است از: گفتمان مدیریت عدالتگرا و حق گو، گفتمان گشاده رویی مدیریتی، گفتمان مدارای مدیریتی، گفتمان سرنوشتگرا، گفتمان شهادتگرا و گفتمان دنیاگریزی.
متن و زمینه آن: تحلیل گفتمان انتقادیِ برنامه سوم عمرانی (1346 - 1341) براساس مونوگرافی بالدوین(مقاله علمی وزارت علوم)
گرچه در سال های اخیر تحلیل متون توسعه کشور براساس رویکردهای گفتمانی رایج شده است، اما تحلیل زمینه های اجتماعی اثرگذار بر تولید این متون به همان اندازه موردتوجه قرار نگرفته است. باتوجه به این که براساس نظریه گفتمان تفسیر یک متن مستلزم تفسیر روابط میان زمینه و متن است، هدف نوشتار حاضر این بود که متن برنامه سوم عمرانی کشور را با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف تفسیر کند و زمینه های فرهنگی و سیاسیِ اثرگذار بر تولید متن برنامه مذکور را براساس مونوگرافی بالدوین تحلیل کند. نوشتار حاضر باتوجه به روش تحلیل گفتمان انتقادی، نظم گفتمانی حاکم بر متن برنامه عمرانی سوم را ”نظم گفتمان برنامه ریزی و توسعه“ نام گذاری کرد که ”گفتمان برنامه ریزی متمرکز فردگرا“ و ”گفتمان توسعه اقتصادی رشدمحور“ به مثابه گفتمان های مسلط در آن برنامه محسوب می شوند و ”گفتمان برنامه ریزی غیرمتمرکز مشارکتی“ و ”گفتمان توسعه اقتصادی توزیع محور“ را می توان به عنوان گفتمان های رقیب شناسایی کرد. تفسیر زمینه فرهنگی و سیاسیِ متن برنامه نشان داد که تدوین متن مذکور بیش از آن که از یک فرایند علمی–عقلانی و فارغ از ایدئولوژی تبعیت کند، متأثر از صورت بندی های ایدئولوژیکی–گفتمانی، در پی حفظ روابط خاصی از قدرت اجتماعی از طریق متن این برنامه است.
نظم گفتمانی در نمایشنامه مرگ یزدگرد بر اساس نظریه فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمایشنامه مرگ یزدگرد شامل نظام های گفتمانی است که در تحلیل های اولیه قابل شناسایی نیستند. اما با تحلیل گفتمان انتقادی می توان به سویه های اجتماعی و ایدئولوژیکی از متن دست یافت که در روش های دیگر قابل دریافت نیستند. در مقاله حاضر سعی بر این است که با تحلیل نمایشنامه در ساحت تحلیل گفتمان انتقادی، سویه ها و گفتمان های متعارض و متضاد حاضر در آن بررسی شوند. در مقاله حاضر تلاش نویسندگان بر این بوده است که با روش نورمن فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی، نظم گفتمانی یا ترکیب بندی گفتمان های مختلف با قلمرو مشترک در این نمایشنامه را تحلیل کنند. این روش که بنیان تئوریک خود را با نظریه فوکو آغاز می کند مبتنی بر اصل رابطه مستقیم بین ایدئولوژی و قدرت با زبان است. اما نورمن فرکلاف توانست با بسط نظریه میشل فوکو صورت بندیِ رابطه علمی و عملی بین زبان و مناسبات قدرت و ایدئولوژی را ممکن سازد. حاصل آن که وجود دو گفتمان متعارض باستان گرایی و ضد باستان گرایی و نیز گفتمان های اصالت روایت تاریخی و گفتمان نقض روایت تاریخی که در فرم و محتوای نمایشنامه وجود دارد، نظم گفتمانی این نمایشنامه را تشکیل می دهد که با دیدگاه تحلیلیِ فوق به موضوع اصلی تغییر نظام سیاسی هم در نمایشنامه و هم در زمان نگارش متن اشاره دارد.
تعیّن نظم گفتمانیِ خوانش نژادیِ ناسیونالیست های رمانتیک ایرانی در تاریخ نگاری معاصر ایران (از قاجاریه تا پایان دورۀ پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی مقاله حاضر این است که آغازین لحظات تولد و پیدایشِ خوانشِ نژادی از تاریخ ایران کدام است. (درجه صفر) و بر مبنایِ کدام صورت بندیِ گفتمانی، این خوانش نژادی از تاریخ به مثابه یک نظمِ گفتمانیِ فراگیر در تاریخ نگاریِ معاصر ایران (از دوره قاجاریه تا پایان حکومت پهلوی دوم)، تعیّنِ گفتمانی پیدا کرد و هژمونیک شد و چه نتایجی به بار آورد. آخوندزاده و کرمانی به مثابه سوژه های گفتمانِ خوانش نژادی در ایران، نخستین کسانی بودند که با ترویجِ ایدئولوژی عرب ستیزانه و با ارائه تحلیلی سیستماتیک و نظام مند از خوانش نژادی، آن را در تاریخ نگاریِ ایرانی صورت بندیِ گفتمانی کردند. به زبانِ دیرینه شناسانه و از منظر تحلیل نظام های اندیشه ای، اندیشه های نژادیِ آخوندزاده و کرمانی در تاریخ نگاری ایرانی به مثابه نیروهایی عمل کردند که همچون نظام های گفتمانی، سوژه های خودشان را ساختند. آخوندزاده، کرمانی و جلال الدین میرزا با بهره گیری از متون دساتیریِ آذرکیوانیان (دوره صفویه) به مثابه متونی «ایدئولوژیک»، در نقشِ حاملانِ اولیه و سوژه هایِ گفتمانِ هم زمان، باستان گرایانه و نژادگرایانه درآمدند. نظمِ گفتمانیِ حاصل از خوانشِ نژادیِ ناسیونالیست های رمانتیک ایرانی در آثار و مکتوباتِ مورخانِ بعد از آنان از قبیل حسن پیرنیا، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، ابراهیم پورداود، ذبیح الله صفا، غلامرضا رشید یاسمی و دیگر مورخان و روشنفکرانِ پسا آخوندزاده و پسا کرمانی می نشیند. این مورخان و روشنفکران نیز به مثابه سوژه هایِ این گفتمان و در همین چارچوب و فضایِ گفتمانیِ خوانشِ نژادی از تاریخ ایران، در نگارش آثار تاریخی شان به طور حتم، فصل یا بخشِ مهمی از کتاب های خود را به بحث های نژادی با عناوینِ «نژاد ایرانی»، «نژاد آریایی»، خونِ ایرانی و... اختصاص داده اند که گویایِ بارز تعیّن نظم گفتمانیِ خوانشِ نژادی در تاریخ نگاری ایرانی است. این تاریخ نگاری و خوانشِ نژادی با مقدس انگاری و تأکید همدلانه بر سلسله «ساسانیان» به مثابه آرمان شهر با گفتمانِ نژادگرایانه و باستان گرایانه پیوند برقرار و در تاریخ نگاریِ ایران معاصر تعیّن گفتمانی پیدا کرد و هژمونیک شد. در نتیجه نظامات گفتاریِ حاصل از خوانشِ نژادی از تاریخ ایران زمینه هایِ تئوریکِ «مقصر انگاریِ» انیران (مشخصاً اعراب) و «آنان را عاملِ تمامِ بدبختی هایِ ایرانیان انگاشتن» فراهم شد.