مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
شعر فارسی
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲ (پیاپی ۸۷)
47-66
حوزه های تخصصی:
ترکیبات باهم آیند در زبان شناسی به زنجیره ای از واژه ها گفته می شود که با یکدیگر هم نشین می شوند و یک سازه معنایی تشکیل می دهند؛ مانند ترکیبات وصفی و اضافی. نوآوری در این حوزه یکی از وظایف اصلی شعر خلاق و ماندگار است . غزلیات شمس یکی از آثار برجسته ادب فارسی است که ترکیب سازی از مشخصه های بارز سبکی آن محسوب می شود. مولانا برای بیان اندیشه والا و عرفانی خود به آفرینش صدها سازه نو زبانی پرداخته و از انواع هنجارگریزی بهره گرفته است تا تنگنای موجود واژگان را وسعت بخشد یا از آوردن واژه ها و ترکیبات تکراری بپرهیزد. در میان آثار او، غزلیات شمس نمونه ای تمام عیار از جوشش اندیشه محسوب می شود. در بافت غزل های او صدها ترکیب وصفی نو مانند «اندیشه کژمژ»، «خیال بادشکل»، «بهانه های زرین» و ترکیبات اضافی نو چون «اوباش خیالات»، «جهان رنگ و بو»، «تره زار دل» یافت می شود که به بررسی و تحلیل نیاز دارد. نوآوری های مولانا به ترکیبات وصفی و اضافی محدود نمی شود و گونه های مختلف سازه های نو در قالب اشتقاقات و ترکیبات اسمی، صفتی، قیدی و فعلی نو در غزلیات او یافت می شود، اما در این جستار صرفاً به بررسی و تحلیل این نوع از نوآوری های او پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد مولانا با استفاده از این ترکیبات کنایه ها و استعاره های نو و بدیعی در زبان فارسی خلق کرده و علاوه بر توانمندسازی زبان با پرهیز از کاربرد ترکیبات و واژه های تکراری بر جاذبه های آن افزوده و اندیشه های بیان نشدنی خود را در قالب زبان به تصویر کشده است.
ردیف وکارکردهای آن در غزل های سلطان وَلَد
حوزه های تخصصی:
ردیف یکی از عواملِ تأثیر گذار در زیبایی آفرینی، و از ارکانِ تشکیل دهنده موسیقیِ کناریِ شعر است که در شعرِ فارسی از جایگاهِ برجسته ای برخوردار است و شاعران پارسی سرا از دیرباز به کاربردِ ردیف، اهتمام داشته اند. هر چه شعر فارسی به سوی تکامل روی نهاده، کاربردِ ردیف، نمودِ بیشتری پیدا کرده و شاعران به مرور، به ردیف هایی از انواع کلمه روی آورده اند. از جمله کسانی که انواعِ ردیف نقش عمده در موسیقی شعر او دارد، سلطان وَلَد است که در غزل های خود از انواع کلمه در جایگاه ردیف بهره برده است. این پژوهش، با رویکرد متن محور، و از زاویه آمار به انواع ردیف و کارکردهای آنها در غزل های سلطان وَلَد می پردازد؛ بنابراین ابیاتِ مُرَدَّف و غیر مُرَدَّف و انواع ردیف در کُلِّ غزل های این شاعر که حجمِ قابلِ توجّهی از دیوان وی را شامل می شود، مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت مشخص شد غزل های مُرَدَّف سلطان وَلَد بسیار بیشتر از غزل های غیر مُرَدَّف اند و بسامدِ انواعِ ردیف نیز نشان می دهد که ردیف های فعلی پربسامدترین نوعِ ردیف در غزل های سلطان وَلَد است. از سوی دیگر، کارکردهای ردیف در غزل های وی از دیدگاهِ موسیقایی، القایی و بلاغی نیز مورد بررسی قرار گرفت و به این نتیجه دست یافتیم که شاعر از ردیف، در جهت اهداف خود از جمله: زیبایی آفرینی، بیان اندیشه و بازتاب احساسات خود و ... در شعر خود بهره جسته است.
«سانت» (sonnet) در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از شاعران و نظریه پردازان تجدّد ادبی در ایران اواخر عصر قاجار برای نخستین بار از قالب هایی برای سرودن شعر استفاده کردند که ریشه در ادبیات اروپا داشت. یکی از این قالب ها که از قالب های بسیار مهم و رایج در تقریباً سراسر اروپا در طول چندین قرن به شمار می آمد، قالب سانت (Sonnet) بود. این قالب شعری که در فارسی به «غزل» و «غزلواره» ترجمه شده است، از جهت تعداد مصرع ها اندازه مشخصی داشت و در اصل برای سرودن اشعار عاشقانه به کار می رفت. بسیاری از شاعران بزرگ اروپا همچون شکسپیر، اسپنسر، بودلر و مالارمه شاهکارهایی در این قالب سروده اند. سانت از قرن سیزدهم در ایتالیا شروع شد و سپس تقریباً در تمام اروپا مورد استقبال گسترده قرار گرفت، اما شاعران هر سرزمینی تغییراتی در آن ایجاد کردند که همین امر باعث شکل گیری انواع مختلفی از این قالب شعری شد. با این حال سه نوع آن بیشترین اهمیت را دارند؛ این سه نوع با عناوین: سانت ایتالیایی یا پترارکی، سانت فرانسوی و سانت انگلیسی یا شکسپیری شناخته می شوند. شاعران مکتب تجدّد در تبریز، همچون تقی رفعت و جعفر خامنه ای، مهم ترین شاعران تجدّدخواه دهه نود قرن سیزدهم شمسی بودند که به دلیل آشنایی با ادبیات اروپا برای نخستین بار شعرهایی به زبان فارسی منتشر کردند که در این قالب اروپایی سروده شده بود. هدف از جستار حاضر معرفی و بررسی این قالب شعری و نمونه های فارسی آن است.
برخی ابیات فارسی از سده چهارم و اوایل سده پنجم هجری در چند مأخذ کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میراث ادبی نخستین سرایندگان در دهه های ابتدایی تاریخ شعر فارسی، ابیات اندکی بر جای مانده است. یکی از دغدغه های همیشگی پژوهشگران، بازیابی این آثار از خلال منابع گوناگون بوده است. در این پژوهش، چند منبع چاپ نشده پراهمیت، همگی از سده ششم یا اوایل هفتم هجری، معرّفی خواهد شد که ابیاتی از ابوالعباس مأمون خوارزمشاه از عهد سامانی، و عنصری، فرخی، زینبی، و عسجدی از عهد غزنوی اوّل را در بر دارد. این منابع عبارتند از: رسائل العشاق از سیفی نیشابوری، حلیه الآداب، و مونس نامه. در این میان، نقل بیتی از منظومه گم شده «شادبهر و عین الحیاه» سروده عنصری، و نیز بیتی از عسجَدی که قضاوتی درباره مقایسه ارزش ادبی نظم و نثر در بردارد، حائز اهمیت بیشتری است.
مبادله مضمون و خیال در بازی های نمایشی و شعر کلاسیک فارسی؛ با تکیه بر نمایش های رسن بازی و شب بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم بهمن و اسفند ۱۳۹۸ شماره ۳۰
201-226
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی محملی برای بازتاب نمایش و بازی های نمایشی بوده است. بستری که اگر نبود، چه بسا تصور می شد در زمینه هنرهای نمایشی تهیدستیم. بر این اساس، در این تحقیق سعی شده است که نشان داده شود، کدام مضامین و خصایص نمایش ها در گستره اشعار فارسی بیشتر نمود یافته است و در این ارتباط متقابل، شعر چه بهره ای از نمایش برده و چه مضامین و تصاویری را از دنیای نمایش برگرفته و پرورش داده است. روش تحقیق، تحلیلی توصیفی و مبتنی بر بررسی کتابخانه ای و مراجعه به متون بوده و از دو نرم افزار عرفان نور و دُرج نیز بهره برده شده است. این تحقیق نشان می دهد که شعر فارسی بخشی از خصایص بازی های نمایشی را حفظ و به ویژه به دو بازی رسن بازی و شب بازی توجه بیشتری کرده است. شعرا در عین اینکه مضامین نمایشی را منعکس کرده اند، مضمون سازی و خیال شاعرانه برایشان مهم تر بوده است به طوری که تخیلات مبتنی بر بازی های نمایشی بسیار شگفت انگیزند. نخستین شاعران فارسی دری تا شاعران معاصر، مضامین نمایشی را در اشعارشان منعکس کرده اند، از فردوسی و منوچهری تا قاآنی و فراهانی. در این میان، نظامی بیش از دیگران به نمایش توجه داشته است. همچنین، در این پژوهش برای نخستین بار نگرش عرفا نسبت به نمایش بررسی شده است . آن ها بیشتر به شکل تمثیلی از نمایش بهره برده اند. تمثیل عرفا بیشتر رمزی است و بی شباهت به تمثیل فلسفیِ خیام نیست که با مضمون پرده بازی ساخته شده است. از نظر ادبی، بیشترین تصاویر به کمک استعاره، تشبیه، تمثیل و تمثیل رمزی ایجاد شده است.
تحلیل ظرفیت های چندوزنی و شیوه های ایجاد آن در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
1-25
حوزه های تخصصی:
چندوزنی آن است که شعری بیش از یک وزن داشته باشد. نویسنده، این موضوع را از خاموشی در کتاب های بلاغت و فرهنگ خارج ساخته، با نمونه هایی نشان داده است که این مسئله از آغازِ شعرِ فارسی تاکنون حضوری پررنگ دارد. تبدیلِ وزنِ مصراعی به وزنِ دیگر به هشت شیوه انجام می گیرد: اشباع و اشباع-زداییِ مصوتِ کوتاه و بلند، ابقا و حذفِ همزه، تشدید و تخفیفِ صامت، تسکین و متحرک ساختنِ صامت. 26 وزن در 22 شکل، چندوزنی پدید می آورد. پرکاربردترینِ آنها تبدیلِ دو وزنِ «فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» و «مفتعلن مفتعلن فاعلن» به هم است. پرکاربردترین روشِ تبدیل نیز چهار روشِ «اشباع و اشباع زدایی مصوت» و «ابقا و حذفِ همزه» است. حاصل دیگر مقاله که برای نخستین بار مطرح شده، این است که آنچه در ادبیاتِ غرب بدان Asynartete گفته می شود، هرچند در کتاب های فارسی به عنوانِ چندوزنی شناخته نیست، در شعر فارسی از زمانِ وطواط تاکنون پیشینه دارد.
تحلیل بوطیقای شعر کوتاه؛ از چشم انداز توصیف و تعریف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
87-112
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهی از شعر کلاسیک فارسی را شعر کوتاه مانند دوبیتی و رباعی تشکیل می دهد. همچنین امروزه در میان شاعران معاصر، توجه روزافزونی به شعر کوتاه دیده می شود. هرچند پژوهندگان کوشیده اند به شناسایی مؤلفه های شعر کوتاه بپردازند و برای این منظور از ویژگی های ایجاز، کاربرد محدود فعل، ضربه پایانی، تصویرمحوری، کاربرد محدود قافیه و طبیعت گرایی یاد کرده اند، این ویژگی ها بیشتر به توصیف شعر کوتاه بازمی گردد و هنوز تعریف متفق علیه آن در دسترس نیست؛ چنان که برای نمونه حد بیرونی آن را گاه تا یک صفحه و گاه تا هفت سطر و گاه تا پنج لخت دانسته اند و همچنین برای حد درونی و معنایی آن، عاملیت شگرد بنیادی و اثرگذاری در لحظه را برشمرده اند. مقاله حاضر با روش تحلیلی به نقد توصیف ها و تعریف های پژوهندگان از شعر کوتاه می پردازد و می کوشد راهی به سوی تعریف دقیق تر آن بگشاید. این مقاله سرانجام شعر کوتاه را مبتنی بر شگرد بنیادی آن، دارای مصرع ها یا سطرهای محدود نامشخص و در نهایت «شعر محدود تک هسته ای مستقل با تمایل بیشتر به گفتمان حکمی» در نظر می گیرد.
آفرینش بلاغی با واژگان و اصطلاحات صرف ونحو؛ برمبنای بررسی نرم افزاری دیوان های اشعار فارسی از ابتدا تا دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
35 - 50
حوزه های تخصصی:
آموزش صرف ونحو در مدارس سنتی و در میان علما و شعرا، عمری طولانی دارد و همین امر موجب بازتاب واژگان و اصطلاحات آن به شکلی هنری، در شعر فارسی شده است. بر این مبنا در این تحقیق سؤال این بوده که خلاقیّت شاعرانه در کدام صورخیال محقق شده و چه روابطی میان صور خیال و قواعد نحوی برقرار شده است و کدام شاعران از این ظرفیت بهره برده اند. روش تحقیق تحلیلی-توصیفی و مبتنی بر مطالعه دیوان های شاعران بوده و از نرم افزار درج نیز بهره گرفته شده است. این تحقیق نشان می دهد که دامنه کاربرد واژگان صرف ونحو در اشعار فارسی وسیع بوده است. دامنه نام های شاعرانی که با واژگان این دانش حشر و نشر داشته اند، نیز گسترده است و پهنه تاریخی وسیعی از قرن پنجم تا دوره معاصر را در برگرفته است. هم آیندی تصاویرِ مُلهم از صرف ونحو یکی از نکات تأمل انگیز در اشعار بررسی شده است؛ اغلب سه تصویر ایهام، حسن تعلیل و مراعات نظیر با هم تلفیق می شود. دایره بلاغی ازلحاظ گوناگونی و تنوع نیز نسبتاً گسترده بوده، عناصری مانند تشبیه، استعاره، کنایه، ایهام، حسن تعلیل، تمثیل، تمثیل رمزی، ارسال المثل و چیستان را در برمی گیرد. قاعده مندی دانش نحو برای اثبات موضوعات و مضامین مدنظر شاعران زمینه مناسبی برای تصاویر تمثیلی و تعلیلی بوده است. شکل حروف و کلمات، معانی مختلف آنها و قابلیت تصریف و اشتقاق زمینه تشبیه، استعاره، کنایه و ایهام را به وجود آورده است.
الرمزیه فی شعر عاشوراء (دراسه مقارنه بین الشعر العربی والفارسی المعاصرین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۱۹ سال ۱۴۳۳ شماره ۳
113-132
تعدّ الصوره الرمزیه فی الأدب أداه لإلقاء المعانی إلی المخاطب إضافه إلی أنّها تضفی علی الکلام جمالیه ملحوظه. وبما أنّ الرمز یتخذ دلالات متعدده فلا تبقی المفاهیم الرمزیه فی مستوی واحد؛ بل لها تأویلات متعدده یدلّ علیها السیاق. لقد رغب المعاصرون من الشعراء فیه استخدامها أکثر ممن سبقهم، بحیث ازدهر الرمز فی شعر عاشوراء المعاصر بعد إبتعاده عن الماضی ومواجهته للأوضاع الجدیده التی لم یعرفها من قبل؛ وبذلک تتبین ضروره دراسه الرمز ودلالاته المختلفه فی هذا الشعر الدینی دراسه دقیقه. وبحثنا هذا یسعی إلی المقارنه بین الدلالات المتنوعه للرموز التی استخدمها الشعراء الفرس والعرب فی شعر عاشوراء والکشف عن الإفتراقات والإشتراکات بینهما، والتمایزات الخاصه للغتین والنزعات والإتجاهات القومیه فی استخدام هذه الرموز بأسلوب وصفی – تحلیلی. فاخترنا الأشعار البارزه لأکثر من أربعین شاعراً معاصراً من شعراء الشعبین وقمنا بتحلیل الرموز حسب معانیها ودلالاتها وذلک بعد استخراجها وتصنیفها بصوره إحصائیه. و من النتایج التی وصلت إلیها المقاله أنّ شعر عاشوراء الفارسی أکثر مجالاً لأنواع الرمز من الطبیعی والتاریخی والدینی. کما أنّ الفرس تقدّموا علی العرب فی استخدام العناصر القومیه. کما تتوصل المقاله أیضاً إلی أنّ الزهور بأنواعها تعدّ من أهم العناصر المشترکه بین اللغتین؛ وأنّ النور والظلمه أکثر استخداماً بین الرموز الطبیعیه فی شعر عاشوراء الفارسی والعربی.
واکاوی در سه رنگزای سکاهن، بهرمان و عنبر با تکیه بر شعر فارسی (قرن چهارم تا هشتم هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
118 - 140
حوزه های تخصصی:
رنگزاها مواد طبیعی یا مصنوعی رنگینی هستند که از دوره ی غارنشینی تاکنون، انسان از آن ها برای رنگ آمیزی محیط و اشیای پیرامون خود بهره گرفته است. به نظرمی رسد، تعدادی از رنگزاهایی که در ایران کهن استفاده می شده اند، در گذر زمان به فراموشی سپرده شده یا تغییر نام داده اند و اکنون بعضی از آن ها در جوامع علمی با واژه های دخیل از سایر زبان ها، استفاده می شوند و تا کنون نیز منبعی که در آن، تمام رنگزاهای ایرانی به طورمستقل معرفی و بررسی شده باشد، دیده نشده است. ازآنجایی که شناخت کامل رنگزاهای ایرانی و واژگان مربوط به آن ها، ضرورتی علمی و عاجل است و با توجه به این که شاعران از رنگزاها به وفور در شعر خود بهره گرفته اند، از متون نظم فارسی کهن می توان در حوزه ی بازیابی بخش هایی از علوم مربوط به رنگزاها اطلاعات مفیدی گردآوری نمود که از مهم ترین اهداف این پژوهش است. در این مقاله با بررسی دیوان های شاعران از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری، به بازشناخت سه رنگزای طبیعی فراموش شده یا تغییر نام داده در ایران کهن پرداخته شده است؛ دستیابی به رنگزاهایی مانند سکاهن، بهرمان یا عصفر و عنبر حاصل این پژوهش است. نتیجه ی این پژوهش از یک سو می تواند راهگشای تفسیر صحیح بیت هایی باشد که رنگزاها و مضمون هایشان در آن ها حضور دارند و از سوی دیگر، گوشه ای از رنگزاهای فراموش شده ی کهن ایرانی براساس شعر فارسی را معرفی کند. اطلاعات فنی استخراج شده از شعر فارسی در حوزه ی رنگزاها نیز می تواند مورد استفاده ی پژوهشگران حوزه های مختلف علوم مرتبط با آن، مانند پژوهش هنر، مرمت آثار تاریخی، باستان سنجی و صنایع قرارگیرد. واژه های کلیدی: ط رنگزاها مواد طبیعی یا مصنوعی رنگینی هستند که از دوره ی غارنشینی تاکنون، انسان از آن ها برای رنگ آمیزی محیط و اشیای پیرامون خود بهره گرفته است. به نظرمی رسد، تعدادی از رنگزاهایی که در ایران کهن استفاده می شده اند، در گذر زمان به فراموشی سپرده شده یا تغییر نام داده اند و اکنون بعضی از آن ها در جوامع علمی با واژه های دخیل از سایر زبان ها، استفاده می شوند و تا کنون نیز منبعی که در آن، تمام رنگزاهای ایرانی به طورمستقل معرفی و بررسی شده باشد، دیده نشده است. ازآنجایی که شناخت کامل رنگزاهای ایرانی و واژگان مربوط به آن ها، ضرورتی علمی و عاجل است و با توجه به این که شاعران از رنگزاها به وفور در شعر خود بهره گرفته اند، از متون نظم فارسی کهن می توان در حوزه ی بازیابی بخش هایی از علوم مربوط به رنگزاها اطلاعات مفیدی گردآوری نمود که از مهم ترین اهداف این پژوهش است. در این مقاله با بررسی دیوان های شاعران از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری، به بازشناخت سه رنگزای طبیعی فراموش شده یا تغییر نام داده در ایران کهن پرداخته شده است؛ دستیابی به رنگزاهایی مانند سکاهن، بهرمان یا عصفر و عنبر حاصل این پژوهش است. نتیجه ی این پژوهش از یک سو می تواند راهگشای تفسیر صحیح بیت هایی باشد که رنگزاها و مضمون هایشان در آن ها حضور دارند و از سوی دیگر، گوشه ای از رنگزاهای فراموش شده ی کهن ایرانی براساس شعر فارسی را معرفی کند. اطلاعات فنی استخراج شده از شعر فارسی در حوزه ی رنگزاها نیز می تواند مورد استفاده ی پژوهشگران حوزه های مختلف علوم مرتبط با آن، مانند پژوهش هنر، مرمت آثار تاریخی، باستان سنجی و صنایع قرارگیرد. واژه های کلیدی:
بازخوانی اهداف تقیه در شعر سنایی غزنوی و شریف رضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقیه در مذهب شیعه در میان امامان (ع)، عالمان و شاعران شیعه قرن های نخستین اسلامی، به منظور رسیدن به اهداف متعالی یا حفظ جان در مواقعی که حاکم یا عرف مخالف شدید شیعه است، به کار گرفته می شد. اختناق، فقر و شیعه زدایی، می تواند از عوامل توجیه کننده تمسّک به تقیه در رابطه با مردم و حکومت تلقّی شود و چون هردو شاعر؛ سنایی غزنوی و سیّد رضی، فارغ از محدوده مکانی، در یک بازه زمانی می زیسته اند، تقیه را با توجّه به شرایط اجتماعی، سیاسی و خانوادگی خویش به کار می برند. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی - تحلیلی، موضوع تقیه را در شعر سنایی غزنوی به عنوان شاعر پارسی سرای شیعه و شعر سیّد رضی به منزله شاعر شیعه عرب با رویکرد تطبیقی بررسی کند. هرچند دو شاعر شیعه مذهب هم عصر، قاعده تقیه را وسیله ای برای دفاع از آرمان های شیعه و رسیدن به اهداف خویش در آثارشان به کار برده اند، ولی با توجّه به اینکه سیّد رضی، شاعری سیاسی و علوی است؛ از این رو، تقیه را در شعر خویش به مثابه ابزاری درراستای رسیدن به بالاترین قدرت سیاسی و مذهبی شیعه که همان ایجاد حکومت علوی به وسیله خویش است، استفاده می کند، حال آنکه سنایی غزنوی، این قاعده را با توجّه به رعایت حال عرف جامعه، حکومت و اختناقی که ناشی از شیعه هراسی وجود داشته است، درراستای تبیین امامت ائمه (ع) به کار گرفته است
شهربند کیوان(نقد و تحلیل خجستگی و گجستگی اختران در شعر خاقانی)
حوزه های تخصصی:
بعضی از پدیده های خلقت، در باورهای مردم جهان، جایگاه ویژه ای دارند و با زندگی و نگرش آن ها به هستی عجین شده اند؛ به طوری که آن ها را صاحب قدرت در تغییر سرنوشت و رقم زدن تقدیر خود می دانند. این نوع نگرش، به عناصر هستی، سبب شده که بعضی از آن ها را خجسته و برخی را گجسته و نامبارک به شمار آوردند. در نظر مردم، اختران، از جهت باور با تأثیرات سعادت و نحوستشان، بسیار مهم بودند و بسیاری از شعرا در شعرشان از این نوع نگرش بهره برده اند. خاقانی یکی از شاعرانی است که از حضور اختران در سخنش، بهره ی وافری برده و به همه ی جنبه های احکام نجومی و اعتقاد به سعد و نحس افلاک و روشنان فلکی پرداخته است. در این پژوهش، پس از بیان مختصری در مورد شعر خاقانی و سبک خاص او، سیر اختران و خجستگی و گجستگی آن ها در اشعار این شاعر، مورد بررسی قرار گرفته و دیدگاه او نسبت به روشنان فلکی و تأثیر آن ها در سرنوشت آدمیان، تحلیل شده است.
بازتاب کعبه دراشعار مولوی
حوزه های تخصصی:
کعبه،مقدّس ترین معبد الهی، که عمری به درازای حیات این جهان دارد همچون نگینی بر تارک هستی می درخشد این بنای ارزشمند و آیین مقدّس حج، در شعر و ادب فارسى، جایگاهى ویژه و بس والا دارند و سخنوران و ادیبان، هر یک از زاویه خاص خود به آن ها توجّه کرده اند.در این میان شاعر بزرگ و عارف ادب فارسی یعنی مولوی بنا به دید عرفانی خود بدان نگریسته و در این راستا آثار ارزنده کعبه در اشعار این شاعرگرانقدر با مفاهیمی تقریبا یکسان جلوه می کندکه اهم آن ها عبارتند از: خانه دل، کعبه در مفهوم مجازی شرع، برتری کعبه دل بر کعبه گِل ، برتری حج باطن برحج ظاهر، کعبه در معنای حقیقی و در معنای مقصود والا.
«مطرب آتش»(بررسی مضمون اسپند در شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعران پارسی سرا از ابتدای پیدایش شعر، از ظرفیّت های گوناگون زبان و الفاظ برای کشف مضامین تازه و بکر بهره برده اند. با وجود پژوهش های متعدّدی که در این باره انجام شده است، واژه هایی وجود دارند که علیرغم داشتن بسامد بالا و نقش قابل تأمّل آن ها در پهنه ی ادب فارسی، تاکنون تحقیق و پژوهشی درباره ی آن واژه ها صورت نگرفته است. واژ ه ی «اسپند» از جمله ی آن واژه هاست. پژوهش حاضر سیر تحوّل و تطوّر معنایی این مضمون را از ابتدای پیدایش شعر فارسی، (قرن سوم) تا سده ی حاضر مطالعه کرده است. حاصل پژوهش نشان می دهد که در شعرِ سبک خراسانی و عراقی، مضمون های ابداع شده تنوّع چندانی ندارد و می شود آن ها را در چند مؤلّفه ی کلّی دسته بندی کرد: مثل دفع چشم زخم، تشبیه به خال، تشبیه به مردمکِ چشم و...؛ امّا با ظهور سبک هندی و ظهور شاعران نازک خیال این سبک، این واژه چنان مورد توجّه قرار می گیرد که از آثار این سبک، می توان صدها بیت درباره ی اسپند به دست آورد. به گونه ای که گاه، این کلمه در قالب ردیف اسمی نیز به کار برده شده است. با وجود آن که این واژه در شعر معاصر نیز ظهور و بروز دارد، امّا از نظر مضمون، تنوّع چندانی ندارد و بیش تر همان مضامینی است که در دو سبک خراسانی و عراقی کاربرد داشته است.
وطنیّات و رویکردهای آن در مسمّط های دوره ی مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وطنیّات آثاری درباره ی وطن، دوست داشتن آن، مسایل و حوادث مربوط به آن و داشتن احساسات و عواطف مشترک اجتماعی، سیاسی، زبانی، مذهبی نسبت به آن است. وطنیاّت هم از لحاظ حجم اشعار و هم از لحاظ نوع رویکرد و مسایل مطرح شده در آن، در عصر مشروطه، نسبت به سایر ادوار شعر فارسی بی سابقه بوده است.از آن جا که قالب مسمّط از سوی شاعران دوره ی مشروطه به عنوان مؤثّرترین قالب برای انتقال مفاهیم به کار گرفته شده است، این مقاله که بر اساس روش توصیفی نگاشته شده ، ضمن بررسی پیشینه ی وطنیّات در شعر فارسی، به بررسی آن در شاخص ترین مسمّط های عصر مشروطه می پردازد. همچنین ضمن بیان اقسام وطنیّات در مسمط های عصر مشروطه، رویکردهای اصلی شاعران این دوره به وطن را بیان می کند. تصویری که اغلب شعرای این دوره از وطن ارایه می دهند، وطنی اقلیمی و قومی است. توجه شاعران به وطن به صورت های: اسطوره گرایی، ایران گرایی، افتخار به عظمت تاریخی گذشته ی ایران، مطرح کردن ویرانی وطن و درخواست از مردم برای آباد کردن آن، پیش بینی برای رسیدن فردایی بهتر و نیز به صورت وطن اسلامی مطرح شده است
اقسام و القاب بهشت در قرآن و شعر فارسی تا قرن هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادب فارسی و در تفاسیری از قبیل اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه تفسیر طبری و کشف الاسرار از هشت بهشت سخن به میان آمده است؛ در حالی که در دو روایت جداگانه ای که از ابن عباس نقل شده از هفت بهشت بحث شده است و امام باقر(ع) در کافی، تعداد بهشت ها را چهار بهشت می داند. علاوه بر این آراء گوناگون در زمینه تعداد بهشت ها، اسامی آنها نیز به طور یکسان روایت نشده است؛ لذا در این پژوهش به روش کتابخانه ای و با استفاده از ابزار فیش برداری و بهره گیری از فنّ تحلیل محتوا، به بررسی انواع و اقسام بهشت در قرآن پرداخته شد و مفاهیم و تصاویر ارائه شده درباره آنها با شعر فارسی تا قرن هشتم هجری مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که بر خلاف تصوّر عمومی که در ادبیّات فارسی نیز منعکس شده است در منبع وحی، از چهار بهشت جنّه العدن، جنّه النعیم، جنّه المأوی و جنّه الفردوس سخن به میان آمده است و دارالسّلام، دارالقرار، علّییین و خلد، القاب این چهار بهشت هستند که به نادرست در اعتقاد عمومی و ادبیّات فارسی جزو اقسام هشت بهشت مطرح گردیده اند.
بررسی تناسب اجزای تشبیه و استعاره با موضوع در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجزای صور خیال به خصوص مشبهٌ به و مستعارٌ منه با ظرفیت وسیع و نامحدود واژگانی، معنایی، هنری و ادبی، نقشی کلیدی در ساختار تشبیه و استعاره دارند؛ امّا آیا این عناصر گنجایش آن را دارند که بار موضوع یک سروده را بر دوش بکشند؟ پژوهش حاضر بر آن است تا چگونگی و چرایی گزینش اجزای صور خیال را در شعر فارسی در ارتباط با حوزه موضوعی آن ها، با روش تحقیق کیفی، از نوع تحلیلی- توصیفی و شیوه متن پژوهی بررسی کند. یافته ها نشان می دهد علاوه بر ابعاد زیبایی شناسانه، حماسی، غنایی، عرفانی و تعلیمی بودنِ موضوع اشعار، در انتخاب اجزای صور خیال سهم چشمگیری دارد. لازم به ذکر است در زمینه تناسباتِ اجزای صور خیال و موضوع اشعار، بسامد فراوان کاربردها مدّ نظر است.
بازنمایی مضامین اخلاقی و تعلیمی در پنج گنج عماد فقیه کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
132 - 170
حوزه های تخصصی:
ادبیات تعلیمی از کهن ترین و رایج ترین گونه های ادبی جهان است که آموزه هایی اخلاقی و عقلانی را به مخاطب ارائه می کند تا با کاربست آن ها در زندگی، به سعادتمندی و نیک بختی برسد. ادبیات فارسی از دیرباز، جلوگاه ناب ترین و نغزترین معانی و مضامین اخلاقی و تعلیمی بوده و در هر دوره ، بخش انبوهی از شعر فارسی به پند و حکمت و موعظه اختصاص داشته است. عماد فقیه کرمانی از شاعران پارسی گوی قرن هشتم هجری است که در سرودن انواع شعر چون غزل و قصیده و مثنوی تبحری تمام داشته و شعرش با مبانی تصوف و اندیشه ها و آموزه های عرفانی درآمیخته است. در این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، آموزهای اخلاقی و تعلیمی در پنج گنج عماد فقیه کرمانی بررسی شده است تا جایگاه و ارزش اخلاق و تعلیم در شعر او مشخص شود و همچنین گوشه ای از مقام ادبی این شاعر آشکار گردد. دستاورد پژوهش نشان می دهد که در مثنوی های عماد فقیه کرمانی، موضوع های اخلاقی و تعلیمی که تلفیق یافته از اندرزهای کهن و آموزه های عرفانی و صوفیانه است، بازتابی گسترده دارد. مواعظ سیاسی و حکومتی، عبادت و بندگی خدا، ناپایداری و بی اعتباری دنیا، گشاده دستی و سخاوت، علم و علم آموزی، رازداری، کم آزاری و... از مهم ترین و پربسامدترین مسائل اخلاقی و تعلیمی در پنج گنج عماد فقیه است.
تحلیل مقایسه ای ارتباط غیرکلامی در شعر کلاسیک فارسی و عربی؛ مطالعه موردی: تحلیل زبان نگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط، فرایند ارسال و دریافت پیام است که گاه در قالب سخن و کلام شکل می گیرد و گاه در قالبی غیر از کلام، که به نظر میزان تأثیرگذاری این نوع ارتباط بر گیرنده بیش از ارتباط کلامی است. ارتباط غیرکلامی، حاصل به کارگیری اندام های مختلف بدن برای دریافت و ارسال پیام است. از بین انواع ارتباط غیرکلامی، و به عبارتی کاربرد زبان بدن در فرایند ارتباط، «زبان نگاه» یا ارتباط چشمی همواره اهمیت فوق العاده ای داشته است. به نظر می رسد که شاعران قدیم نیز به اهمیت این موضوع واقف بوده و از آن برای تقویت ارتباط خود با مخاطب به خوبی بهره برده اند. بر این اساس، در مقاله پیش رو کوشیدیم استفاده از ساختار ارتباط چشمی یا زبان نگاه را در شعر قدیم فارسی و عربی، با رویکرد تحلیلی مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی تبیین نماییم. یافته های این پژوهش بیان کننده آن است که هر وقت نگاه بر تخت «سخن» نشسته است، پیام را حکیمانه رسانده ضمن آنکه در برگیرنده یک زبان رمزی و اشارتی نیز بوده است.
بررسی غزل های حافظ از منظر روانشناسی گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه قبل از حافظ شعرایی مانند خاقانی، سعدی، و سایرین بوده اند که حافظ در غزل به آنها اقتفاء داشته است ، اما حافظ بیش از دیگران در مرکز توجه عام و خاص قرار داشت. علت این امر را باید در «کلیت» دیوان حافظ یافت. غزل حافظ اگر چه در اجزای خود چیزی بیش از غزل های شاعران قبلی را نداشته است، اما در کل حائز کیفیاتی است که او را در مقامی برتر از دیگران قرار می دهد. از آنجا که موضوع کلیت اشعار حافظ اهمیتی ماهوی دارد، با مطالعه نظریه های مقتضی، تشخیص دادیم که بهترین قالب نظری برای بررسی، تئوری «گشتالت» می باشد. گشتالت نظریه ای است که در حوزه های علوم انسانی نظیر معماری، هنر و روان شناسی به کار رفته است و امید است جایگاه فراخورش را در بررسی های ادبی نیز بیابد. این تئوری به مشخصات کلی یک مجموعه می پردازد، و ویژگی هایی را معرفی می کند که جمع آن ها در یک اثر باعث ارتقای کیفیت زیباشناختی آن اثر می شود.