مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
هوش سازمانی
حوزه های تخصصی:
در محیط های به شدت متغیر، متلاطم، غیرقابل پیش بینی و مملو از عدم اطمینان، سازمان ها برای حفظ بقا، تضمین رشد، و کسب موفقیت بایستی از توانش و قابلیت یادگیری مستمر، مولد و خلاق برخوردار باشند تا بتوانند برای همه ذینفعان، بویژه مشتریان، ارزش برتر تولید کنند. توانش و قابلیت یادگیری سازمانی و توسعه مستمر آن، به عوامل متعددی از جمله هوشمندی سازمان(برخورداری از یک چشم انداز استراتژیک، میل به تغییر، توجه به منابع انسانی، مدیریت قلوب کارکنان، بکارگیری دانش، و...) و سبک رهبری مدیریت سازمان بستگی دارد. در این تحقیق با استفاده از شیوه توصیفی- همبستگی، تاثیر سبک رهبری تحول آفرین بر روی قابلیت یادگیری سازمانی با ملاحظه نقش میانجی هوشمندی سازمانی مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری، پرسنل شرکت ارتباطات زیرساخت بودند که 472 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های تحقیق، بوسیله پرسشنامه جمع آوری، و با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. یافته های تحقیق نشان داد که الف) سبک رهبری تحول آفرین بر هوش سازمانی، و قابلیت یادگیری سازمانی تاثیر مثبت مستقیم و معنی داری دارد. ب) هوش سازمانی بر قابلیت یادگیری سازمانی تاثیر مثبت مستقیم و معنی داری دارد. ج) هوش سازمانی، رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین و قابلیت یادگیری سازمانی را بطور جزیی و محدود میانجی گری می کند. د) سبک رهبری تحول آفرین به طور مستقیم، و نیز به طور غیر مستقیم از طریق هوش سازمانی، بر قابلیت یادگیری سازمانی تاثیر معنی داری دارد.
رابطه یبین هوش سازمانی و چابکی سازمانی در استانداری ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرعت و دانایی از دیدگاه بسیاری از محققان و نظریه پردازان، مهمترین ثروت سازمان ها در هزاره یسوم به شمار می آید. سازمان های امروزی بایستی استراتژی های خود را بر محور این دو مهم، طراحی نمایند. هدف از انجام این تحقیق، بررسی رابطه ی بین هوش سازمانی و چابکی سازمانیدر استانداری استان ایلاممی باشد. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی، از نوع پیمایشی و از حیث هدف، کاربردی است. برای سنجش متغیر هوش سازمانی از پرسش نامه ی استاندارد «کارل آلبراخت» و برای سنجش چابکی سازمانیاز پرسش نامه ی«محقق ساخته» استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق،کارکنان و مدیران استانداری ایلام می باشد. نمونه 123 نفری از بین آنان،با استفاده از جدول مورگان، انتخاب گردیده است. آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون، برای تعیین رابطه معناداری، انجام شده است. نتایج، حاکی از آن است که بین هوش سازمانی و چابکی سازمانی در استانداری ایلام، رابطه معناداری وجود دارد؛ همچنین بین بینش استراتژیک، سرنوشت مشترک، تمایل به تغییر، روحیه، اتحاد و توافق، کاربرد دانش و فشار عملکردو چابکی سازمانی در استانداری استان ایلام، رابطه وجود دارد.
نقش جنسیت در هوش سازمانی مدیران مدارس متوسطه شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی مقایسه ای میزان هوش سازمانی مدیران در مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه استان یزد به تفکیک جنسیت است. روش تحقیق، از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دبیران مدارس دوره متوسطه استان یزد، در سال تحصیلی91- 1390 بودند که از میان آنها 285 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه هوش سازمانی بود که پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ 97/0 تعیین شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار و ...) و آمار استنباطی(آزمون tبرای مقایسه میانگین های مستقل) استفاده شد. یافته ها نشان داد که از دیدگاه دبیران تفاوت معناداری میان هوش سازمانی کل مدیران مدارس دوره متوسطه استان یزد به تفکیک جنسیت وجود ندارد و با تعمیم نتایج این پژوهش در مورد هوش سازمانی مدیران زن و مدیران مرد سازمان های موجود در جامعه و با توجه به اهمیت روزافزون مدیریت منابع انسانی و نقش تعیین کننده آن در انتخاب و انتصاب نیروی کار سازمان ها می توان گفت که پرسنل کارگزینی سازمان ها، بایستی اصل شایسته گزینی را سرلوحه برنامه های استخدامی خود قرار دهند و شایسته ترین افراد را بدون در نظر گرفتن جنسیت آنها، به منظور مدیریت سازمان ها برگزینند.
تأثیر بازاریابی درونی بر هوش سازمانی در مؤسسات فناور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله مسایلی که امروزه برای بسیاری از مؤسسات و شرکت ها به دغدغه مبدل شده، چگونگی چیرگی بر پویایی های محیطی و پیشگامی در بازارهای متلاطم امروزی است. چنین امری، در پرتو هوش سازمانی بالا در برابر محیط سازمان و به دنبال آن پاسخ گویی مناسب نسبت به آن تغییرات به خوبی محقق می گردد؛ اما چنین موفقیتی در گام نخست مستلزم توجه به بازار درونی سازمان یا به عبارتی نیروی انسانی شایسته ای است که بار کسب مزیت رقابتی پایدار را بر دوش می کشد.
هدف از انجام مطالعه ی حاضر بررسی تأثیر هر یک از ابعاد بازاریابی درونی بر هوش سازمانی در مؤسسات فناور است. بر این اساس، تعداد 39 شرکت فناور مستقر در پارک
علم و فناوری فارس مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات مورد نظر از طریق توزیع و جمع آوری
پرسشنامه استاندارد در بین 93 نفر از کارکنان به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار
smart plsاستفاده گردید و مشخص شد؛ تأثیر هر یک از مؤلفه های بازاریابی درونی بر هوش سازمانی، مثبت و معنا دار است.
تبیین رابطه هوش سازمانی و چابکی سازمانی با کارآفرینی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین رابطه هوش سازمانی و چابکی سازمانی با کارآفرینی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان ایران است. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل تمام کارشناسان معاونت های شش گانه وزارت ورزش و جوانان در سال 1392 است (حدود 340 نفر) و از طریق نمونه گیری طبقه ای-تصادفی متناسب با حجم 180 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش پرسشنامه های هوش سازمانی آلبرشت (2003)، پرسشنامه کارآفرینی سازمانی براون (1997) و پرسشنامه های چابکی سازمانی محقق ساخته سرابندی (1390) است. به منظور محاسبه پایایی پرسشنامه ها از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل این پژوهش در بخش آماری توصیفی از فراوانی، درصد، انحراف معیار و نمودارو در بخش آمار استنباطی از همبستگی پیرسون، تی تست، آنوا و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که ضریب همبستگی پیرسون بین هوش سازمانی و کارآفرینی سازمانی (564/0=r، 01/0>P) و چابکی سازمانی و کارآفرینی سازمانی مثبت و معنادار است (753/0=r، 01/0>P). همچنین، براساس نتایج رگرسیون همزمان سه مؤلفه از هوش سازمانی و سه مؤلفه از چابکی سازمانی به ترتیب توان تبیین و پیش بینی 40 و 81 درصد از تغییرات کارآفرینی سازمانی را دارند.
مدل ارتباطی هوش سازمانی و ابعاد آن با کارآفرینی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی هوش سازمانی و ابعاد آن با کارآفرینی سازمانی انجام گرفت بدین منظور تعداد273 نفر از مدیران و کارشناسان وزارت ورزش و جوانان به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها دو پرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت و کارآفرینی سازمانی مارگریت هیل را تکمیل نمودند. یافته های حاصل ازتحلیل همبستگی نشان داد که بین هوش سازمانی و مولفه های آن و کارآفرینی سازمانی ارتباط معنی دار وجود دارد. هم چنین از میان هفت بعد هوش سازمانی شدت روابط میان فشارعملکردی با کارآفرینی سازمانی در بالاترین میزان( 0/704 r= )می باشد . و بعد از آن نیز کاربرد دانش ( 0/691 r= ) ، روحیه ( 0/686 r= )، اتحاد وتوافق ( 684 r=0/ )، چشم اندازاستراتژیک ( 628 r=0/ )، سرنوشت مشترک ( 623 r=0/ )، میل به تغییر ( 592 r=0/ )، به ترتیب بیشترین ارتباط را با کارآفرینی سازمانی دارند نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نیز بیانگر این است که سه متغیر چشم انداز استراتژیک(208 =0/ β )، اتحاد و توافق (0/289 β= ) و فشار عملکردی (34 β=0/ ) ، پیش بین های مناسبی برای کارآفرینی سازمانی هستند.
بررسی ارتباط بین ویژگی های دموگرافیک و هوش سازمانی و کارآفرینی سازمانی نیز نشان داد بین سابقه خدمت با کارآفرینی سازمانی و هوش سازمانی بر خلاف سن و سطح تحصیلات ارتباط معناداری وجود ندارد.
واژه های کلیدی: هوش سازمانی، ابعاد هوش سازمانی، کارآفرینی سازمانی
رابطه هوش سازمانی با خودکارآمدی و رضایت شغلی دبیران متوسطه شهر جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق تبیین رابطه هوش سازمانی با خودکارآمدی و رضایت شغلی دبیران متوسطه بوده است. روش تحقیق همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دبیران متوسطه شهر جیرفت است. حجم نمونه 234 نفر بوده است. ابزار اندازه گیری در این تحقیق شامل سه پرسشنامه هوش سازمانی (Alberkht,2003) خود کارآمدی (sherr,1982) و رضایت شغلی (Candal & Halin 1969) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل از روش های آمار توصیفی (جدول توزیع فراوانی، تداوم نمودار، میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شده است نتایج پس از تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که بین هوش سازمانی با خودکارآمدی و رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد. بین ابعاد هوش سازمانی (چشم انداز استراتژیک، سرنوشت مشترک، میل به تغییر و روحیه) با رضایت شغلی رابطه معناداری وجود دارد. بین ابعاد هوش سازمانی با خودکارآمدی رابطه معناداری وجود دارد. هم چنین متغیر چشم انداز استراتژیک نسبت به دیگر متغیرها پیش بینی کننده قوی تری برای رضایت شغلی می باشد. متغیر روحیه نسبت به دیگر متغیرها پیش بینی کننده قوی تری برای خودکارآمدی می باشد.
رابطه هوش سازمانی با شادکامی و رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه هوش سازمانی با شادکامی و رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان این واحد دانشگاهی به تعداد 230 نفر می باشد که به روش تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول مورگان تعداد 151 (78 نفر زن و 73 نفر مرد) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات این پژوهش از سه پرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت، شادکامی آکسفورد و رضایت شغلی اسمیت استفاده گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با روش همزمان، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بین هوش سازمانی با شادکامی و رضایت شغلی، رابطه معناداری وجود دارد و در بین ابعاد هوش سازمانی، مؤلفه های سرنوشت مشترک و روحیه قادر به پیش بینی شادکامی و مؤلفه های چشم انداز استراتژیک، روحیه و میل به تغییر قادر به پیش بینی رضایت شغلی می باشند. ضمن اینکه بر اساس نتایج به دست آمده بین ابعاد هوش سازمانی، بعد روحیه قوی ترین پیش بینی کننده برای شادکامی و رضایت شغلی می باشد.
هوش سازمانی، عامل رشد سازمان یادگیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مطالعه نقش هوش سازمانی برای پیش بردن دانشگاه صنعت آب و برق شهید عباسپور تهران، به سوی ویژگی های یک سازمان یادگیرنده انجام شد. این جستار توصیفی ازنظر هدف کاربردی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان دانشگاه شهید عباسپور بالغ بر 180 نفر در سال تحصیلی 93-92 حجم نمونه طبقه ای نسبتی، 123 نفر بوده است. از دو پرسشنامه سازمان یادگیرنده مارسیک و واتکینز و پرسشنامه هوش سازمانی کارل آلبرخت، با ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0.944 و 0.949 استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که بین میزان هوش سازمانی و ویژگی های سازمان یادگیرنده رابطه ی مثبت و معنادار 0.57 وجود دارد. همچنین بر اساس آزمون رگرسیون خطی چندگانه مشخص گردید از بین هفت مؤلفه هوش سازمانی، تنها دو متغیر سرنوشت مشترک و فشار عملکرد، قادر به پیش بینی متغیر سازمان یادگیرنده می باشند.
رابطه مؤلفه های هوش سازمانی و بهره وری منابع انسانی در فدراسیون های ورزشی منتخب
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه مؤلفه های هوش سازمانی و بهره وری منابع انسانی در فدراسیون های ورزشی منتخب بود. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است و به صورت میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل کارکنان 10 فدراسیون ورزشی منتخب می باشد. و حجم نمونه آماری تعداد 165 نفر از این جامعه است. در این تحقیق، از پرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت و پرسشنامه بهره وری منابع انسانی، و همچنین از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره با روش گام به گام و آزمون Z فیشر استفاده شد.
نتایج پژوهش نشان می دهد که براساس ضریب همبستگی پیرسون بین بهره وری منابع انسانی و مؤلفه های هوش سازمانی و هوش سازمانی کل، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0 P<). و نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین مؤلفه های هوش سازمانی، میل به تغییر و سرنوشت مشترک قادر به پیش بینی معنادار بهره وری منابع انسانی هستند و در نهایت آزمون z فیشر نشان می دهد تفاوتی در رابطه مؤلفه های هوش سازمانی و بهره وری منابع انسانی در فدراسیون های ورزشی گروهی و انفرادی وجود ندارد.
تأثیر مدیریت استعداد بر قابلیت یادگیری سازمانی با نقش میانجی هوش سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در محیط های به شدت متغیر، متلاطم، غیرقابل پیش بینی و مملو از عدم اطمینان، سازمان ها برای حفظ بقا، تضمین رشد و کسب موفقیت بایستی از توان و قابلیت یادگیری سازمانی مستمر، مولد و خلاق برخوردار باشند تا بتوانند برای همه ذینفعان، به ویژه مشتریان، ارزش برتر تولیدکنند. توان و قابلیت یادگیری سازمانی و توسعه مستمر آن، به عوامل متعددی از جمله هوشمندی سازمان و مدیریت استعداد بستگی دارد. جامعه آماری در پژوهش حاضر کلیه کارکنان دانشگاه آزاد واحد زاهدان به تعداد 460 نفر بودندکه بر اساس جدول مورگان از210 پرسشنامه توزیع شده 200پرسشنامه به صورت کامل برگشت داده شد. روش نمونه گیری، تصادفی ساده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود. روایی پرسشنامه از نوع روایی محتوایی است و آلفای کرونباخ حاصل از پایایی کل پرسشنامه ها برابر 0.937 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی توسط نرم افزارSPSS 19 و Lisrel صورت گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که الف) مدیریت استعداد بر هوش سازمانی، و قابلیت یادگیری سازمانی تأثیر مثبت مستقیم و معنی داری دارد ب) هوش سازمانی بر قابلیت یادگیری سازمانی تأثیر مثبت مستقیم و معنی داری دارد ج) هوش سازمانی، رابطه مدیریت استعداد و قابلیت یادگیری سازمانی را میانجی گری می کند. د) مدیریت استعداد به طور مستقیم و نیز به طور غیر مستقیم از طریق هوش سازمانی، بر قابلیت یادگیری سازمانی تأثیر معنی داری دارد.
رابطه بین هوش سازمانی و هوش هیجانی با رفتارتابعیت سازمانی در بین معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعه رابطه بین هوش سازمانی و هوش هیجانی با رفتار تابعیت سازمانی معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سردشت می باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سردشت در سال تحصیلی 92-91 می باشدکه با توجه به جدول مورگان 217 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها شامل پرسشنامه هوش هیجانی برادبری وگریوز (2004) با ضریب آلفای (89/0) و پرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت (2003) با ضریب آلفای (95/0) و پرسشنامه رفتار تابعیت سازمانی هوی و پالو (2004) با ضریب آلفای (89/0) می باشد. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون های آماری همبستگی پیرسون ورگرسیون چندگانه به روش اینتر، استفاده شد و نتایج آزمون های آماری نشان داد که: بین هوش هیجانی و رفتار تابعیت سازمانی، بین هوش سازمانی و رفتار تابعیت سازمانی معلمان ابتدایی رابطه مثبت ومعنی دار وجود دارد. هم چنین از مولفه های هوش سازمانی تنها مولفه روحیه توانایی پیش بینی رفتار تابعیت سازمانی معلمان را دارد و در مولفه های هوش هیجانی به ترتیب مولفه های مدیریت رابطه، خود مدیریتی و خودآگاهی بهتر توانستند رفتار تابعیت سازمانی را پیش بینی کنند بنابراین با توجه به داده های بدست آمده هوش هیجانی نسبت به هوش سازمانی پیش بینی کننده مناسب تری برای پیش بینی رفتار تابعیت سازمانی معلمان می باشد
بررسی توأم نقش هوش سازمانی و بالندگی سازمانی در عملکرد شرکت های شهرک صنعتی شهید سلیمی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی توأم نقش هوش سازمانی و بالندگی سازمانی در عملکرد سازمانی پرداخته است. تحقیق مورد نظر از حیث ارتباط بین متغیرهای تحقیق، از نوع همبستگی و از نظر روش انجام دادن تحقیق پیمایشی است. برای سنجش موضوع تحقیق، مدل مفهومی براساس متون نظری موضوع طراحی شد. نمون ة آماری پژوهش حاضر 85 شرکت از شرکت های شهرک صنعتی شهید سلیمی تبریز است که به روش تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است که روایی و پایایی آن بررسی و تأیید شد. برای بررسی رابطة بین متغیرهای تحقیق، مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار آموس انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان داد در شرکت های مورد مطالعه، بین هوش و عملکرد سازمانی رابطة مثبت و قوی برقرار است. همچنین، رابطة بین هوش و اصول بالندگی سازمانی، مثبت و معنادار است، ولی بین اصول بالندگی و عملکرد سازمانی رابطة معناداری وجود ندارد. بنابراین، مشخص شد، اگر چه هوش به طور مستقیم بر عملکرد سازمانی تأثیر مثبت و قوی دارد، با میانجی گری بالندگی سازمانی نتوانسته بر عملکرد تأثیرگذار باشد. بر این اساس، پیشنهادهایی برای ارتقای عملکرد سازمانی با تأکید بر هوش سازمانی و مشارکت فعال تر اصول بالندگی سازمانی مطرح شد.
بررسی رابطه هوش سازمانی و یادگیری سازمانی در بین کارکنان و اعضای هیات علمی منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی و ارائه الگویی جهت ارتقاء یادگیری سازمانی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش سازمانی و یادگیری سازمانی دربین کارکنان و اعضای هیات علمی منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی و ارائه الگویی جهت ارتقاء یادگیری سازمانی انجام گردید. طرح تحقیق از نوع همبستگی و جامعه پژوهش در برگیرنده کلیه کارکنان و اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در منطقه یک بوده که از میان آن حجم نمونه بر اساس فرمول کرجسی و مورگان برای کارکنان و اعضای هیات علمی به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی به ترتیب 156 و 169 نفر انتخاب و پرسشنامه یادگیری سازمانی دیان نیفه (2001) و هوش سازمانی آلبرخت (2003) اجرا گردید. جهت انجام تحلیل های آماری از روش های رگرسیوندومتغییره و رگرسیون گام به گام و رگرسیون چندگانه به روش (اینتر) و تحلیل مسیراستفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد هوش سازمانی(چشم انداز استراتژیک، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، روحیه، اتحاد، کاربرد دانش و فشار عملکرد) در هر دو گروه آزمودنی با یادگیری سازمانی رابطه مثبت و معناداری دارند. متغیرهای سرنوشت مشترک، میل به تغییر و روحیه به ترتیب در هر دو گروه درصد بیشتری از واریانس متغیر یادگیری سازمانی را تبیین کرده اند. نتایج مدل پیش بینی یادگیری سازمانی از طریق مولفه های هوش سازمانی نیز نشان داد که میزان واریانس تبیین شده یادگیری سازمانی توسط متغیرهای سرنوشت مشترک، روحیه، کاربرد دانش و فشار عملکرد برابر 83/0 است. همچنین میزان واریانس تبیین شده سرنوشت مشترک توسط متغیرهایی مانند روحیه، کاربرد دانش و فشار عملکرد برابر 61/0 ا و میزان واریانس تبیین شده روحیه توسط متغیرهایی مانند کاربرد دانش و فشار عملکرد برابر 50/0 است. در نهایت میزان واریانس تبیین شده کاربرد دانش توسط متغیر فشار عملکرد برابر 67/0 بدست امد.
بررسی رابطه ی بین مؤلفه های هوش سازمانی با سازمان یادگیرنده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با عنوان «رابطه ی بین مؤلفه های هوش سازمانی با سازمان یادگیرنده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن» می باشد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی بوده که با استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته در یک نمونه 30 تایی با استفاده از روش آلفای کرونباخ پرسشنامه سازمان یادگیرنده 899% و هوش سازمانی 968% اندازه گیری شد. جامعه ی آماری آن شامل 470 نفر که به صورت تصادفی مرحله ای 124 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. اطلاعات بدست آمده با انجام محاسبات آمار توصیفی و استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که بین تک تک مؤلفه های هوش سازمانی (بینش اشتراک، سرنوشت مشترک، تمایل به تغییر، جرأت و شهامت، اتحاد و توافق، کاربرد دانش و فشار عملکرد) با سازمان یادگیرنده رابطه معنی داری وجود دارد.
بررسی رابطه هوش سازمانی با مدیریت تعارض در بین مدیران و معلمان مدارس دولتی شهرستان مراغه در سال تحصیلی 91-90
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه هوش سازمانی با مدیریت تعارض انجام شده است. طرح تحقیق از نوع همبستگی و در زمره تحقیقات کاربردی می باشد. جامعه آماری تحقیق، مدیران و معلمان مدارس دولتی در مقاطع متوسطه و راهنمایی آموزش و پرورش شهرستان مراغه بودند؛ که متشکل از80 مدیر و 784 معلم بود که از این تعداد با فرمول کوکران، تعداد 44 مدیر و256 معلم به عنوان نمونه آماری به روش تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی هوش سازمانی (آلبرشت، 2003) و مدیریت تعارض رابینز بودند که روایی صوری آنها مورد تأیید اساتید بوده و پایایی پرسشنامه ها با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب در حدود 89/ و83/ بدست آمد. نتایج تحلیل به روش همبستگی پیرسون نشان داد که بین دو متغیر هوش سازمانی و استراتژی راه حل گرایی در مدیریت تعارض رابطه معناداری وجود دارد. ولی بین متغیرهای هوش سازمانی و استراتژی عدم مقابله و کنترل در مدیریت تعارض، رابطه معناداری مشاهده نشد. نتایج آزمون تی برای مقایسه میانگین های بین دو گروه؛ نشان داد که بین مدیران و معلمان در انتخاب استراتژی های مدیریت تعارض، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بطوریکه مدیران نسبت به معلمان راه حل گراتر بودند، در مقابل، معلمان تمایل به استفاده از استراتژی عدم مقابله در مدیریت تعارض داشتند؛ این تفاوت به لحاظ جنسیتی نیز معنادار بود و زنان راه حل گراتر از مردان بودند. همچنین در هوش سازمانی مدیران و معلمان، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
بررسی رابطه بین هوش سازمانی و سبک رهبری مدیران با رضایت شغلی دبیران در مدارس متوسطه شهرستان بویراحمد در سال تحصیلی 91-90
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین هوش سازمانی و سبک های رهبری مدیران مدارس دوره متوسطه با رضایت شغلی دبیران به مرحله اجرا درآمده است. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق مدیران و دبیران مقطع متوسطه شهرستان بویراحمد می باشد. نمونه پژوهش متشکل از 82 نفر مدیر و 240 نفر دبیر بوده است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش: از پرسشنامه های هوش سازمانی آلبرخت (2003)، پرسشنامه سبک رهبری میتزکاس و باردنر و رضایت شغلی (GDI) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل آماری از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، فراوانی، درصد، فراوانی تراکمی) و آمار استنباطی (تحلیل رگرسیون خطی همزمان و گام به گام) استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که: بین هوش سازمانی و سبک رهبری مدیران با رضایت شغلی دبیران (به طور کلی) رابطه معنی دار منفی است. رابطه بین هوش سازمانی و سبک رهبری وظیفه مدار معنی دار و منفی است. و رابطه بین سبک رهبری رابطه مدار مدیران و رضایت شغلی دبیران معنی دار نشده است. رابطه بین سبک رهبری وظیفه مدار مدیران با بعد ماهیت کار دبیران معنی دار است. هوش سازمانی و سبک رهبری رابطه مدار مدیران با بعد ماهیت کار رضایت شغلی دبیران معنی دار نیست. رابطه بین سبک رهبری وظیفه مدار و بعد سرپرستی رضایت شغلی دبیران معنی دار منفی است. رابطه بین هوش سازمانی و سبک رهبری رابطه مدار مدیران با بعد سرپرستی رضایت شغلی دبیران تأیید نشده است. رابطه بین سبک رهبری وظیفه مدار و بعد سرپرستی رضایت شغلی دبیران معنی دار و منفی است. رابطه بین سبک رهبری وظیفه مدار و هوش سازمانی مدیران با بعد ارتباط با همکاران رضایت شغلی دبیران معنی دار منفی است. سبک رهبری وظیفه مدار و بعد از ارتقاء رضایت شغلی دبیران معنی دار است. ضرایب بتا بررسی رابطه بین سبک رهبری رابطه مدار و هوش سازمانی مدیران با بعد ارتقاء رضایت شغلی معنی دار نیست. رابطه بین هوش سازمانی و سبک های رهبری مدیران با بعد حقوق رضایت شغلی دبیران معنی دار است. رابطه بین سبک رهبری رابطه مدار و بعد حقوق رضایت شغلی دبیران معنی دار نیست. رابطه بین سبک رهبری وظیفه مدار و هوش سازمانی با بعد حقوق رضایت شغلی دبیران معنی دار و منفی است.
نقش واسطه ای توانمندسازی در ارتباط با هوش سازمانی و کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین نقش واسطه ای توانمندسازی در ارتباط با هوش سازمانی و کیفیت زندگی کاری می باشد. جامعه آماری تمامی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم تعداد90 نفرانتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش سه پرسش نامه هوش سازمانی آلبرخت[1]، کیفیت زندگی کاری قاسم زاده و توانمندسازی اسپریتزر[2] بوده است. برای تجزیه و تحلیل از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از روش تحلیل مسیر به شیوه بارون و کنی با کاربرد از روش رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج نشان دادند: توانمندسازی نقش واسطه ای بسیار ضعیفی ایفا می کند. با توجه به نتایج مقدار بتای هوش سازمانی برای پیش بینی توانمندی که معادل با همبستگی مرتبه صفر این دو متغییر است با توجه به ناچیز بودن تاثیر غیرمستقیم هوش سازمانی از راه توانمندسازی برای کیفیت زندگی می توان به این نتیجه رسید که به احتمال قوی متغییر توانمندسازی برای رابطه هوش سازمانی و کیفیت زندگی یک متغییر تعدیل گر است.
بررسی رابطه ی میان هوش و سلامت سازمانی در دانشگاههای شهر اصفهان در سال تحصیلی 89-1388(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه ی بین هوش و سلامت سازمانی در دانشگاههای شهر اصفهان از نظر اعضای هیئت علمی آن ها بود. مولفه های هوش سازمانی از نظر آلبرشت شامل: چشم انداز استراتژیک، میل به تغییر، سرنوشت مشترک، جرات و شهامت، فشار عملکرد، کاربرد دانش و اتحاد و توافق و مولفه های سلامت سازمانی از نظر هوی و میسکل شامل:پشتیبانی منابع، یگانگی نهادی، روحیه، تاکید بر پیشرفت تحصیلی، نفوذ مدیر، ملاحظه گری و ساخت دهی می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه ی آماری شامل تمام اعضای هیئت علمی دانشگاههای شهر اصفهان در سال تحصیلی 89-1388 بود که تعداد آن ها حدود 1793 نفر می باشد و از راه نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، تعداد 211 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری این پژوهش پرسشنامه های، هوش سازمانی آلبرشت با 35 گویه و پرسشنامه ی سلامت سازمانی هوی و فیلدمن با 43 گویه می باشد. مقدار آلفای کرونباخ پرسشنامه ی هوش سازمانی 93 /0 و پرسشنامه ی سلامت سازمانی 86/0 محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از اجرای پرسشنامه ها، در سطح آمار توصیفی از فراوانی، درصد، فراوانی تراکمی، میانگین، انحراف معیار و واریانس و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دادند که بین هوش سازمانی و سلامت سازمانی درجه ی متوسطی از رابطه وجود دارد؛ بین فشار عملکرد با یگانگی نهادی در سطح 05/0≥p ارتباط معنی دار و مستقیم است؛ بین مولفه های هوش سازمانی با ملاحظه گری ارتباط معنی دار نمی باشد. بین مولفه های جرات و شهامت، اتحاد و توافق و فشار عملکرد با ساخت دهی در سطح 05/0≥p ارتباط معنی دار و مستقیم است. بین سرنوشت مشترک، میل به تغییر و جرات و شهامت با روحیه نیز در سطح 05/0≥p ارتباط معنی دار و مستقیم مشاهده شد. بین سرنوشت مشترک با تاکید علمی نیز در سطح 05/0≥p ارتباط معنی دار و مستقیم می باشد. بین سرنوشت مشترک و اتحاد و توافق با پشتیبانی منابع در سطح 05/0≥p ارتباط معنی دار و مستقیم می باشد.
ارتباط بین سازمان یادگیرنده با هوش سازمانی در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه سازمان یادگیرنده و هوش سازمانی در آموزش و پرورش و مدارس شهرستان رفسنجان بود. در این پژوهش از روش توصیفی و از نوع همبستگی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان آموزش و پرورش و معلمان مدارس شهرستان 89 بود که از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای - رفسنجان 2494 نفر در سال تحصیلی 90 متناسب با حجم 333 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه سازمان یادگیرنده و پرسشنامه هوش سازمانی استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داد هها در سطح آمار توصیفی از میانگین، انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی آزمو ن همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام، تی تست تک گروهی و ماتریس همبستگی استفاده گردید. نتایج پژوهش 0/ نشان داد، ضریب همبستگی بین سازمان یادگیرنده و هوش سازمانی در جامعه مورد مطالعه 72 0 میباشد و رابطه مثبت و معناداری بین سازمان یادگیرنده و هوش / در سطح معناداری 0001 سازمانی در این جامعه وجود دارد.