مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
گونه شناسی
زمودگری ازجمله هنرهای صناعی برجسته در تاریخ فلزکاری ایران به شمار می آید که ساخت هر نوع الصاقات فلزی روی در و پنجره های سنتی و قدیمی را شامل می شود. یکی از مراکز زمودگری عصر قاجار، شهر کاشان بوده که آثار آن روی سطح در های چوبی در بافت قدیم شهر با تنوعی از یراق آلات فلزی نمایان است. با توجه به کیفیت ممتاز آثار زمودگری عصر قاجار در شهر کاشان و فقدان مطالعات کافی در جهت شناسایی و مطالعه شاخصه های کیفی آن ها، این پژوهش قصد دارد تا به گونه شناسی آثار زمودگری نصب شده بر درهای ورودی ابنیه تاریخی کاشان در عصر قاجار بپردازد. بازگشت به گسترش صنعت گردشگری و ضرورت احیای بافت های تاریخی و مرمت بناهای گذشته که میراثی از فرهنگ خانه ایرانی است، ضروری است تا با شناسایی این آثار گامی هرچند کوچک در جهت حفظ و احیای هنرهای صناعی کم تر شناخته شده هم چون زمودگری برداشته شود. ماهیت پژوهش حاضر کاربردی، روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات آن مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. آن چه در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته، شامل آثار زمودگری متعلق به درهای ابنیه قاجاری کاشان نظیر منازل مسکونی، تیمچه ها و سراها، مساجد و حمام ها است. نتایج کلی نشان می دهد که در دوره قاجار، از میان یراق آلاتی که روی در های ابنیه کاشان نصب شده اند، کوبه و پولک زیر کوبه از لحاظ ساختار فلزی تنوع بیش تری نسبت به سایر یراق ها دارند. در این میان، ابنیه ای که دارای یراق فولادی هستند شامل بناهای مسکونی، کاروانسراها، سرا ها، تیمچه ها و حمام ها می باشند. اماکن دیگر با کاربرد مذهبی مانند مساجد، هم چنان که دارای میخ ها و گل میخ های فولادی هستند، کوبه و پولک زیر کوبه ساخته شده از فلز برنج یا برنز را نیز دارا هستند. بیش ترین تنوع از لحاظ فرمی مربوط به پولک زیر کوبه ها و پولک زیر گل میخ ها است اما در این بین، گوناگونی فرم کلی کوبه های مردانه و زنانه نیز مشهود است.
گ ونه شناسی رفتار نوآوری استان های ای ران با تأکی د بر عوامل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
مطالعات نظام های نوآوری، سیاست های یکسان برای طراحی و هدایت مسیر توسعه مبتنی بر نوآوری را مردود دانسته و توجه خاص به ویژگی های مختلف موثر بر نوآوری هر منطقه را ضروری می دانند. از سوی دیگر، در این مطالعات و مخصوصا در رویکرد گسترده آن، تأکید فراوانی بر تأثیرگذاری عوامل اجتماعی نظیر اعتماد و هنجارها بر رفتار نوآوری شده است. ایران به دلیل گستردگی جغرافیایی و عمق تاریخی، وجود اقوام مختلف با فرهنگ های متفاوت و در عین حال، سیاستگذاری متمرکز، نمونه کمیابی برای مطالعه تأثیر عوامل اجتماعی بر رفتار نوآوری منطقه ای است. لذا در این پژوهش که با هدف گونه شناسی رفتار نوآوری مناطق مختلف ایران، شناسایی مسیر نوآوری هر منطقه و تشخیص سیاست های مناسب آن طراحی شده است، به ویژه عوامل اجتماعی موثر بر نوآوری (نظیر اعتماد و قوم گرایی) و رفتارهای اجتماعی هر منطقه (نظیر یادگیری و جریان دانش) مورد توجه قرار دارد. به همین منظور، ویژگی های مختلف اقتصادی-اجتماعی استان های کشور در دو مقطع زمانی 1379 و 1386 (که در آن موقع30 استان بوده اند) مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس عملکرد نوآوری و ویژگی های استانها در مقایسه با یکدیگر (و بر اساس سنجه هایی که بعضا به طور خاص و بر حسب شرایط بومی ایران طراحی شده اند) مطالعه شده و برپایه شباهت ها و تفاوت های آنها گونه شناسی تجربی از استان های کشور شکل گرفته و بر این اساس، سیاست های خاص هر استان توصیه شده است..
دولت الکترونیک به مثابه نظام فنی- اجتماعی: دسته بندی الگوهای پیاده سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
پیاده سازی دولت الکترونیک در کشورهای مختلف بر اساس الگوهای مختلفی صورت می گیرد که این الگوها از میزان توجه دولت ها به ابعاد مختلف دولت الکترونیک ناشی می شود. با این وجود شناسایی و فهم مشخص از ابعاد دولت الکترونیک از اهمیت زیادی برخوردار است. این مقاله با درنظر گرفتن دولت الکترونیک در قالب یک نظام فنی-اجتماعی به شناسایی ابعاد توسعه دولت الکترونیک و الگوهای مختلف توسعه دولت الکترونیک در جهان می پردازد. برای شناسایی ابعاد پیاده سازی دولت الکترونیک پس از مطالعات کتابخانه ای از نظرات خبرگان برای تشخیص تناسب و مرتبط بودن ابعاد استفاده شده است، سپس با استفاده از داده های آرشیوی موجود، فرآیند خوشه بندی و تعیین الگوها انجام شده است. بر اساس پژوهش انجام شده الگوهای پیاده سازی دولت الکترونیک در کشورهای جهان در قالب پنج دسته متمایز قابل دسته بندی هستند. این 5 دسته شامل کشورهای دسته پیشتازان، توسعه یافته ها، خدمت دهندگان، مایل به رشدها و عقب ماندگان هستند که ایران در دسته مایل به رشدها قرار گرفته است.
بررسی الگوها و گونه شناسی کالبدی ایوان در خانه های تاریخی؛ مطالعه موردی: خانه های قاجار و پهلوی اول شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷۷
۶۰-۴۵
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی فضاهای معماری ایران و خانه های تاریخی نشان دهنده ی ترکیب و ارتباط سه فضای باز، بسته و نیمه باز است. ارتباط بین این سه فضا و به طورکلی ارتباط درون و بیرون، یکی از اصول معماری ایرانی است. ایوان به عنوان یک فضای نیمه باز، علاوه بر ارتباط و فصل مشترک فضاهای باز و بسته، کارکردهای مختلف عملکردی، اقلیمی، فرهنگی و کالبدی دارد. همچنین غالباً معیاری برای تشخیص ارزش و هویت معماری و اجتماعی صاحبان خانه های تاریخی محسوب می شود. در این پژوهش برای نیل به هدف اول که شناخت و گونه شناسی ایوان ها در دوره ی قاجار و پهلوی اول است از طریق روش توصیفی - تحلیلی و مطالعه ی تطبیقی با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی گونه شناسی و مفهوم ایوان پرداخته شده و در ادامه مبتنی بر مشاهدات میدانی و برداشت های صورت گرفته از ایوان خانه ها، تلاش می شود تا ویژگی های کالبدی ایوان در دوره های قاجار و پهلوی اول بر پایه ی دو نظام دقیق «کالبدی و فضایی» و «کارکرد و عملکردی»، تحلیل شود. بعد از ارائه ی الگوها و مقایسه ی نظام های کالبدی در چهار دوره ی (اوایل، اواسط و اواخر قاجار و پهلوی اول) یافته های زیر به دست می آید. با بررسی ایوان ها ازنظر الگویی، می توان آن ها را بر اساس ویژگی های نظامی کالبدی خانه ها در سه گونه ی «ایوان درکل»، «ایوان درمیان» و «ایوان بیرون زده» بررسی و دسته بندی کرد. درباره ی هدف نهایی پژوهش که چگونگی و چرایی تغییرات در ایوان ها است این نکته قابل بیان است که ایوان، مانند دیگر اجزا و عناصر خانه های تاریخی انعطاف پذیر بوده و براثر تغییرات ایجادشده در سطح جامعه و معماری، پیکره بندی و سازمان فضایی و مخصوصاً کالبد ایوان ها تغییر یافتند. در پی تحولاتی که بعد از جنگ ایران و روسیه در ایران پدید آمد، زنجیره ای از حوادث به وجود آمد که در دوره ی پهلوی اول به اوج خود رسید. مجموعه ای از عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، شهری که بر الگوی معماری خانه ها و ایوان ها اثر گذاشته اند. از مهم ترین این عوامل که بر تغییرات ایوان ها تأثیر زیادی داشتند می توان به ارتباط با کشورهای غربی، تضعیف باورها و ارزش ها، افزایش جمعیت، تمکن مالی صاحب خانه و تحولات نوسازی و شهری اشاره کرد.
بررسی گونه شناسی فضاهای پر و خالی در ساختار خانه های بومی اقلیم سرد؛ مطالعه موردی: تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۶۰-۴۷
حوزه های تخصصی:
معماری بومی ایران گنجینه ای ارزشمند از معیارها و روش های طراحی را شکل می دهد که متناسب با ویژگی های جغرافیایی، فرهنگی، معیشتی و اقلیمی، باتوجه به امکانات موجود شکل گرفته و همزیستی انسان و محیط زیست به عنوان یک رابطه دو جانبه را درک می کند؛ این در حالی است که سرعت تغییر در بافت قدیم شهرها ما را با عدم وجود این آثار در آینده ای نه چندان دور مواجه خواهد کرد. این امر لزوم ثبت الگوهای این معماری و شناخت و کشف زوایای پنهان فرمی، عملکردی و اقلیمی و بوم گرایی مساکن بومی را بیش ازپیش نمایان می سازد. در زمانی که عدم استفاده از تناسبات و اصول و قواعد کاربردی در ساختمان به امری عادی تبدیل شده، پژوهش در حوزه معماری بومی و کشف تناسبات و اصول کاربردی و گونه شناسی می تواند به درک بهتر فضا و دستیابی به الگوهای طراحی کاربردی بینجامد. باتوجه به مغفول ماندن اقلیم سرد در پژوهش ها، این پژوهش قصد دارد که با بررسی کالبدی فضای پر و خالی مسکونی در این اقلیم، به گونه شناسی آن بپردازد و از این راه مشخصه های این معماری بررسی گردد. محدوده پژوهش خانه های بومی تبریز با قدمت قاجار تا پهلوی است. در بخش نظری با ابزار کتابخانه ای و با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی چهارچوب نظری ارائه و در مرحله بعد به مطالعه نمونه ها و برداشت و تحلیل فرمی، تناسبات کالبدی و گونه شناسی شکلی - اقلیمی فضای پر و خالی پرداخته شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، منابع، اسناد، کروکی و نقشه های خانه های بومی به روش مطالعات میدانی و تحلیل فرمی یافته ها است. نتایج حاصل شده نشان می دهد فضای پر و خالی مسکونی تبریز مبتنی بر اصول بوم گرایی بوده و همچنین وجود یک نسبت مشخص در خانه های بومی را نمایان می کند. همچنین بیشترین فراوانی جهت گیری ها از 10 درجه جنوب شرقی تا 20 درجه جنوب غربی و همچنین خانه های یک جبهه و دوطبقه تراکم است.
تحلیل نظام شکلی و فضایی الگوی خانه های بومی در روستای پلکانی سرآقاسید در استان چارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوهای بومی خانه در روستاها، گنجینه ای غنی از هویت، فرهنگ، آداب ورسوم و شناسنامه معماری هر مرزوبوم است که با مطالعه آن ها می توان به ریشه های فرهنگی و ارزش های حاکم بر جوامع مختلف پی برد. طی سالیان اخیر پژوهش های مختلفی پیرامون تحلیل نظام های معماری خانه های بومی روستایی در سطح کشور انجام گرفته؛ این در حالی است که سهم روستاهای پلکانی از این مطالعات بسیار اندک بوده است. روستای سرآقاسید از توابع شهرستان کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری یکی از روستاهای پلکانی در کشور است که علی رغم تغییرات گسترده ای که در سیمای کالبدی روستاها در حال انجام است، بافت کالبدی این روستا کماکان مصون مانده است. همین امر سبب شد تا در پژوهش حاضر، الگوهای معماری بومی در این روستا مورد تدقیق قرار گیرد و نظام های فضایی، عملکردی و سازه ای آن تحلیل گردد. روش مورداستفاده در این پژوهش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر مشاهدات میدانی نگارندگان در سطح روستا است. نتایج پژوهش نشان داد که شیب زمین مهم ترین عامل در شکل گیری الگوهای مسکن این روستا است. به این ترتیب که وجود شیب های مختلف، ساخت طبقاتی ابنیه را ممکن ساخته است. همچنین به دلیل سرما و برودت هوا، ساخت فضاهای دستکند جهت استفاده از ظرفیت گرمایی زمین یکی از روش های ساخت در این روستا به شمار می رود. به لحاظ فرهنگی اجتماعی نیز خانه های روستای سرآقا سید به دو دسته شامل خانه های دارای واحد همسایگی و خانه های فاقد واحد همسایگی قابل دسته بندی هستند که آنچه باعث تعریف واحد همسایگی در نظام این خانه ها می شود، وجود «پیش تو» در مقابل خانه است. همچنین خانه ها ازنظر ساختار فضایی از نوعی الگوی سلسله مراتبی برخوردار هستند که به صورت خطی از معبر به عنوان حیاط تا فضای دستکند به عنوان بخش اندرونی خانه امتداد یافته است.
گونه شناسی خانه های سنتی شهرستان تالش، نمونه موردی: روستای خاله سرا 57(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۴۷
۱۳۱-۱۱۷
حوزه های تخصصی:
شناخت و دسته بندی صحیح گونه های مختلف معماری می تواند در درک بهتر فضا، حفاظت از آن و نیز در دستیابی به شیوه های جدید طراحی مفید واقع گردد. استان گیلان در شمال کشور و در کنار سواحل جنوبی دریای خزر قرار گرفته است. از خصوصیات بارز آن رطوبت و بارندگی زیاد است که عامل اصلی شکل گیری معماری و شهرسازی این ناحیه می باشد. مجتمع های زیستی سواحل خزری، از معماری ویژه ای برخوردار هستند که شاید بتوان نمونه های با ارزش آن ها را در شهرستان تالش که در حد فاصل یک صد کیلومتری مرکز استان گیلان (رشت) قرار گرفته است و به خصوص در روستای خاله سرا 57 که در حد فاصل پانزده کیلومتری مرکز شهرستان (تالش) قرار گرفته است مشاهده نمود. این نوشتار سعی بر آن دارد تا گونه های معماری روستای خاله سرا 57 را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. اطلاعات مقاله حاضر بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده و از جامعه آماری مشتمل بر 495 بنای مسکونی و 90 خانه سنتی که دارای معماری ارزشمند بوده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. به همین سبب ابتدا به توصیف وضع موجود روستا پرداخته شده و سپس به عناصر کالبدی روستا و فضاهای موجود در بناها و گونه های روستا پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان دهنده آن است که روند گسترش بناهای روستا بر اساس الویت های اقلیمی به ترتیب از سمت شرق به غرب و سپس در ارتفاع شکل گرفته است و بطور کلی سه الگوی معماری در بافت روستای خاله سرا 57 یافت می شود، که این سه الگو عبارتند از خانه های کرسی بلند، خانه های تلار دار و خانه های غلام گردشی. که خانه های با الگوی کرسی بلند با اختصاص73% بیشترین میزان در بافت روستا و خانه های تلار دار نیز با 24% به دلیل هزینه های بالای اجرا کمتر مورد استقبال روستائیان قرار گرفته است و همچنین آخرین گونه از خانه های روستا که به غلام گردشی معروف می باشد با اختصاص 3% از مجموع آمارهای ارائه شده در گونه شناسی بناهای روستایی خاله سرا 57 مورد استفاده قرار گرفته است.
مطالعه و بررسی معماری دستکند ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۵۶
۱۱۰-۹۷
حوزه های تخصصی:
معماری دستکند گونه خاصی از معماری است که در آن هیچ مصالحی برای تولید فضا استفاده نمی شود و برخلاف اصول معماری متعارف مسائل ایستایی در این نوع معماری چندان مورد بحث نیست. این نوع معماری را می توان به نوعی تولید فضا از طریق ایجاد فضاهای منفی در بستر کوه و سنگ دانست که از ترکیب فضاهای پر و خالی متولد می شود و به نوعی پاسخگویی به نیازهای اقلیمی بشر است. فضاهای دلخواه در این نوع معماری با برداشتن توده صخره ای با روش کاستن از بستر اصلی خود به وجود می آید، بنابراین فضای مورد نظر به اشکال متفاوت می تواند ایجاد شود. این شاهکار معماری به گونه های متفاوتی در نقاط مختلف ایران زمین قابل مشاهده است. با توجه به مطالعات محدودی که در زمینه معماری دستکند انجام گرفته، نگارندگان در این نوشتار سعی بر آن دارند تا ضمن ارائه چیستی این نوع معماری بومی، به فلسفه و عوامل شکل گیری و گونه شناسی آن بپردازد تا زمینه مطالعاتی را برای محققان در این حوزه مطالعاتی به وجود آورد. روش تحقیق در این مقاله بر اساس فعالیت های میدانی می باشد که شامل بازدیدهای میدانی است که از تعداد زیادی از مجموعه آثار معماری دستکند در نقاط مختلف ایران به عمل آمده، همچنین مطالعات کتابخانه ای در راستای این موضوع نیز مکمل فعالیت های میدانی بوده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ایجاد مجموعه آثار معماری دستکند به عوامل متعددی از جمله شرایط اقلیمی و جغرافیایی، دفاعی و امنیتی، ماندگاری و جاودانگی، دینی و مذهبی بستگی دارد که در بستری از شرایط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده است. همچنین معماری دستکند را به لحاظ شکل ظاهری (وضعیت قرارگیری)، فرم داخلی (نوع پوشش) فضاها و نوع کاربری (آیینی تدفینی، اقامتی سکونتگاهی و مخفیگاهی پناهگاهی) می توان به صورت های مختلف تقسیم بندی نمود.
گونه شناسی آسیاب های قناتی نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۵۶
۱۴۶-۱۲۷
حوزه های تخصصی:
آسیاب ها، این دستاوردهای معماری و مهندسی ایران، در گذشته نقش حیاتی در زندگی مردم داشته اند ولی در سال های اخیر در اثر برخی عوامل مانند خشک یا کم آب شدن قنات ها و در نتیجه عدم مقرون به صرفه بودن، رونق خود را از دست داده اند. این بناها به عنوان میراثی از دانش گذشتگان و نمودی از بهره برداری مناسب از محیط، تلفیق و تجمیعی از علوم و فنون مختلف (در زمینه های معماری، سازه، مهندسی آب و مهندسی مکانیک و معدن) هستند. کارکرد آسیاب ها به عنوان یکی از بناهای وابسته به قنات، باعث شده که در نقطه ای استقرار یابند که امکان دسترسی و استفاده از آب قنات برای آن ها فراهم باشد. در آسیاب آب دیده نمی شود امّا تجلّی نیروی آن را در حرکت سنگ آسیاب می توان دید و پیرو عملکردی بودن بنا، آب نیز تنها جنبه عملکردی خود را آشکار می کند. براساس پیمایش میدانی مشخّص شد در محدوده شهرستان نایین 12 آسیاب باقی مانده و تعدادی نیز بکلّی تخریب شده است لذا صرف بررسی و مستندنگاری آن ها ارزشمند است. لکن در آسیاب های نایین نوعی گونه گونی کالبدی ویژه مشاهده می شود یعنی هر آسیاب اجزاء، حجم و تناسبات خاص خود را دارد؛ حال آنکه محدوده استقرار این بناها کوچک، اقلیم این محدوده یکسان و منبع آب همه آن ها قنات است؛ حتّی نحوه کارکرد آن ها تقریباً یکسان بوده است. سه جزء متفاوت ولی در عین حال مکمل در یک آسیاب، فضاهای معماری، کانال های ورود و خروج آب و تنوره، اجزای سیستم مکانیکی مانند چرخاب (توربین ، پره ها و تبری) هستند که در آسیاب های نایین تنوعی جالب توجّه دارند. مقاله می کوشد عوامل مؤثر بر این گوناگونی را شناسایی کند و یک گونه شناسی از این آسیاب ها ارائه دهد. نتایج بررسی نشان داد که آسیاب های نایین بر اساس معیارهای معماری و موقعیت قرارگیری به 3 گونه رو زمینی، دستکند زیرزمینی و دستکند بر دیواره رسی قابل تقسیم بندی هستند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و برداشت میدانی است. نقشه های برداشت شده از آسیاب ها، برای اوّلین بار در این مقاله ارائه شده است.
تحلیلی بر گونه شناسی انواع بادگیر بر اساس پلان در خانه های بندر لافت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۵۷
۵۲-۳۷
حوزه های تخصصی:
بادگیر ها در سیمای شهرهای قدیمی مناطق گرم و مرطوب پس از مناره های مساجد، نقطه اوج خط آسمان شهر قلمداد می شوند. بادگیر که جزء جدایی ناپذیر خانه های لافت بوده در اکثر خانه ها به تدریج عملکرد خود را از دست داده است. اتاق هایی که در ارتباط با بادگیر بوده اند عملاً تبدیل به یک فضای بدون استفاده شده اند. در بسیاری از خانه ها تعمیر بادگیر صورت نمی گیرد و در بازسازی خانه ها این عنصر تخریب می گردد. در خانه های بافت جدید بندر لافت بادگیر جایی ندارد. در صورتی که بادگیر میراثی با ارزش از معماری سنتی ایرانی می باشد. لذا بررسی بادگیر های لافت به منظور جلوگیری از عدم حضور این عنصر در زندگی اهالی این بندر، ضروری به نظر می رسد. مسئله اصلی مطرح در این پژوهش، گونه شناسی بادگیر های لافت بر مبنای پلان در خانه ها می باشد. این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی، پس از معرفی بادگیر و تاریخچه آن به بررسی فرم پلان بادگیر ها و محل استقرار آن ها نسبت به موقعیت جغرافیایی و پلان خانه ها و تحلیل روابط حاکم بین اتاق بادگیر و سایر فضاها در خانه های بندر لافت می پردازد. در آخر به ارائه مطالبی جهت بهره گیری معماران، پیرامون عناصر و کیفیت فضایی اتاق بادگیر و تغییرات شکل گرفته در آن فضا ناشی از تغییرات سبک زندگی در طی سالیان می پردازد تا از این طریق بتوان گامی در جهت احیاء و بالا بردن کیفیات این فضا برداشت. این پژوهش پس از بیان وضع موجود بادگیر ها و تحلیل داده ها نتیجه می گیرد که اکثر بادگیر ها جهت بهره مندی بهتر از نسیم مطلوب دریا در سمت شمال قرارگرفته اند. همچنین بافت قدیم به سمت شمال دارای شیب است که این امر نیز کمک مؤثری به دریافت نسیم مطلوب دریا می نماید. فرم غالب پلان بادگیر های بندر لافت مربع بوده، عموماً حدود 3*3 متر مربع هستند. اهمیت عدم هم پوشانی بادگیر ها در سیمای کلی باعث قرارگیری بادگیر در گوشه و یا میانه پلان و برش از خانه گردیده است که در این مورد حالت میانه عمومیت دارد.
گونه شناسی بادگیرهای بندر لافت بر اساس تزیینات نما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵۹
۳۴-۱۹
حوزه های تخصصی:
بادگیر جزیی از کالبد ساختمان های مناطق گرم و مرطوب ایران به شمار می رود که با هدایت جریان باد و بهره گیری از انرژی پاک طبیعت در تعدیل دما نقش مؤثری دارد. این عناصر در سیمای شهرهای قدیمی مناطق گرم پس از مناره های مساجد، نقطه اوج خط آسمان شهر قلمداد می شوند. از آن جا که در بسیاری از خانه های بافت قدیم شهر لافت تعمیر بادگیر صورت نمی گیرد پس می توان تخریب این عنصر و حذف آن از سیمای شهر و کالبد خانه ها را پیش بینی کرد. همچنین خانه های بافت جدید بندر لافت بدون بادگیر ساخته می شوند و به تدریج بام خانه ها در لافت همچون بام بسیاری از شهر ها و روستا های ایران بدون نقطه اوج شکل می گیرد اما می توان با بررسی گونه شناسی بادگیرها در جهت مشخص کردن درجه اهمیت آن برای اهالی و شناساندن آن ها به معماران و مسئولین در نگهداری و باززنده سازی آن ها مؤثر بود. بنابراین در این شرایط بحرانی که عدم توجه به بادگیرها روز به روز منجر به نابودی آن ها می شود این بررسی ضروری به نظر می رسد. این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی( مصاحبه، مشاهده، عکاسی، برداشت و...) ابتدا به معرفی بادگیر، تاریخچه و اجزای آن می پردازد. سپس انواع آن را بر اساس میزان تزیینات نما مورد بررسی قرار می دهد. همچنین نمای 45 بادگیر بررسی شده به تفکیک ارائه می شود، آنگاه در رابطه با مصالح و شیوه های ساخت بومی آن ها مطالبی ارائه می گردد. در آخر این نتیجه به دست آمده است که تزیینات به کار رفته در بادگیرها عموماً سلیقه معمار سازنده و برگرفته از فرهنگ، اعتقادات و طبیعت منطقه بوده و پرکاری یا سادگی این تزیینات ارتباط مستقیم با سطح اقتصادی خانواده داشته است. در لافت بیشتر بادگیر های دو طرفه بدون تزیین و ساده هستند و بادگیرهای 4 طرفه 1 دهانه نیز تزیینات اندکی دارند ولی می توان بیشترین تزیینات به کار رفته را در بادگیرهای 4 طرفه 3 و 4 دهانه مشاهده نمود. به نظر می رسد از طریق بررسی نمای بادگیرها و تزیینات آن ها به عنوان نماد معماری بومی بندر لافت بتوان گامی مؤثر در جهت احیای این میراث باارزش معماری در لافت برداشت.
گونه شناسی مسکن روستایی شهرستان سواد کوه از نظر معماری و سازه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۱۰۲-۸۷
حوزه های تخصصی:
معماری بومی هر منطقه تحت تأثیر شرایط اقلیمی، جغرافیایی و فرهنگی آن منطقه به وجود می آید. خانه های بومی هر منطقه بیانگر قرن ها تجربه در استفاده بهینه از مصالح، روش های ساخت و ملاحظات اقلیمی و.... می باشد و بی توجهی به این مسئله می تواند باعث از بین رفتن این نوع معماری و همچنین فراموشی تجربه های معماران بومی شود. بنا به اهمیت این موضوع در این پژوهش به بررسی گونه شناسی معماری و سازه مسکن روستایی شهرستان سوادکوه پرداخته شده است. از آنجا که منطقه سواد کوه دارای آب و هوای معتدل و مرطوب در دامنه و سرد وکوهستانی در کوه های اطراف آن است چنین به نظر می رسد که تفاوت در خرده اقلیم های این منطقه سبب به وجود آمدن گونه های مختلف مسکن های روستایی در منطقه مورد مطالعه شده است. بدین جهت در این مقاله به بررسی گونه های مختلف مسکن روستایی از نظر ترکیب فضایی (پلان) و سازه های بومی مورد استفاده درآن ها پرداخته شده و هدف نهایی، مستند سازی گونه های سازه و معماری مسکن بومی این شهرستان بوده است. این مقاله قصد دارد به سؤالاتی چون شناسایی انواع پلان مسکونی و رابطه معناداری بین آن ها همچنین شناسایی مصالح غالب در ساخت و ساز خانه های روستایی و نوع سازه هایی که در این مناطق استفاده شده است، بپردازد. روش مطالعه این مقاله به صورت کیفی بوده و اطلاعات بر اساس نظریه ای برخواسته از داده ها و مطالعه موردی و اسنادی، مصاحبه و مشاهده به دست آمده است. بدین لحاظ این مقاله عوامل متعددی چون اقلیم، مصالح و فنون ساخت و ... را که موجب بوجود آمدن این نوع معماری شده است، مورد بررسی قرار می دهد. در پایان این تحقیق مشخص گردیده است که پلان های مسکونی به صورت خطی، U و L شکل و در جهت شرقی- غربی اجرا شده، مصالح مصرفی آن بوم آورد بوده و بیشتر از چوب، سنگ و خاک استفاده شده است. همچنین از نظر سازه به چهار گونه کلی، لارده ای، چینه ای و ترکیبی تقسیم بندی می شود.
گونه شناسی و تحلیل معماری دستکند در نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۶۱
۱۰۶-۹۳
حوزه های تخصصی:
فضاهای زیر زمینی دستکند قدیمی ترین نوع سرپناه بشر محسوب می شوند که دارای پیشینه ای فراتر از اولین بناهای معمول ساخته شده هستند. زمین به عنوان نخستین جایگاه و مصالح ساخت سر پناه، نقش به سزایی در شکل گیری معماری داشته است. یکی از کارکردهای زمین در معماری بومی فرو رفتن در دل زمین است. در نایین به بناهایی که در دل زمین و با معماری دستکند ایجاد شده اند «بین» Bin اطلاق می گردد. در این بین ها نوعی گوناگونی کالبدی مشاهده می شود یعنی هر «بین» با توجه به کاربری و نوع استفاده ای که از آن می شود اجزاء، حجم و تناسبات خاص خود را دارد. همچنین نمونه های باارزشی از دوره های مختلف تاریخی و فضاهایی با کاربری سکونتی، آسیاب ها، مساجد، کارگاه های نساجی و ... را در بر می گیرد. بررسی ها نشان می دهد با وجود نقش، تنوع و ویژگی های خاص این آثار، تاکنون مطالعه کاملی در مورد آن ها صورت نگرفته است اما امروزه عللی که باعث پدید آمدن این نوع معماری در نایین شده است به تنهایی، خود ضامن حفظ و نگهداری همه این آثار نمی باشد بلکه شرایط معمول زندگی امروزین با مقتضیات بهره برداری معمول از این گونه آثار سازگار نیست و در نتیجه در معرض خطر نابودی و تخریب قرار گرفته اند. براساس پیمایش میدانی مشخص شد در محدوده شهرستان نایین بین های متنوعی باقی مانده و تعدادی نیز در اثر عوامل مختلفی که باعث آسیب به آثار دستکند می شوند، بکلی از بین رفته اند. بنابراین صرف بررسی و مستندنگاری آن ها ارزشمند می باشد و علاوه بر این ، مقاله حاضر می تواند الگوی مطالعات بعدی در جهت مستندنگاری بیشتر آثار معماری دستکند گردد. مقاله با استفاده از روش های توصیفی-تحلیلی، مورد پژوهی و برداشت های میدانی، می کوشد عوامل مؤثر بر این گوناگونی بین ها را شناسایی کند و یک گونه شناسی از آن ها ارائه دهد. لازم به ذکر است که نقشه برخی از این بین ها حاصل برداشت های میدانی نگارندگان است که برای اولین بار ارائه می شود. نتایج مقاله نشان داد که آثار دستکند نایین بر اساس معیارهای ویژگی های طبیعی بسترزمین و همچنین طرح ساخت و نحوه پیشروی درون بستر در دو گونه بین های زیرزمینی و بین های کنده شده بر دیواره رسی قرار می گیرند.
در جستجوی معنایی نو برای مفهوم گونه و گونه شناسی در معماری (مطالعه موردی: خانه گونه تالاردار شهر تفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۲
۳۸-۲۱
حوزه های تخصصی:
نتایج تحقیقات معاصر در گفتمان گونه شناسی، تضادهای فراوانی در تعریف ماهیت و مفهوم گونه و گونه شناسی در معماری، به عنوان یک تصویر ساده و کلی که گروهی از ساختمان ها را نمایندگی می کند، نشان می دهد. در این تعاریف برخی جنبه های شکلی و برخی دیگر ابعاد معنایی و شهودی گونه را مد نظر داشته اند. تحقیق حاضر در جستجوی تعریف واقعی و مبتنی بر شواهد میدانی و تاریخی، از گونه و گونه شناسی است که امکان حضور ماده (کالبد) و معنا را به صورت در هم آمیخته فراهم نماید . این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به معرفی و نقد اندیشه های معاصر در گونه و گونه شناسی می پردازد و تعریفی پیشنهادی از گونه و گونه شناسی به عنوان «شِمایی مرکب از اندام های کالبدی و طرحواره ها» ارائه می نماید. از این رو «شِما» به عنوان نماینده گروهی از بناها در ذهن معمار، سه بعدِ کالبدی و شیوه زندگی عجین شده ساکنان بنا(باشندگان)، با اندام های کالبدی را در برمی گیرد. در این تعریف، استخراج طرحواره ها، از فهم تجربه زندگی باشندگان در بنا حاصل می شود و محقق را با منطق ایجاد و کاربردِ فضاها و حس زیستن در اندام های معماری آشنا می نماید. آگاهی به این احساسات و تجربیات در کنار اندام های کالبدی، معنای گونه را از یک تعریف صرفاً مادی خارج می سازد و تعریف آن را به منابع مذهبی و فرهنگی، اقلیم و ... پیوند می زند. تفاوت عمده در معنای گونه در تعریف پیشنهادی با نوشته های مشابه در آثار غربی، استناد به همین منابع درونی می باشد یعنی معماران، ساکنان و تجربیات معماری که از آثار برجای مانده قابل تشخیص است. در ادامه، بر اساس تعریف و روش پیشنهادی در گونه شناسی، خانه گونه تالاردارِ رون راسته، به عنوان یک نمونه از گونه های سکونت در شهر تفت، که در مطالعات گونه شناسانه مسکن بومی شهر تفت بر اساس روش شناسی پیشنهادی در این مقاله حاصل آمده است، ارائه و تحلیل می شود. در نهایت در این پژوهش، به دلیل ریشه و سابقه زیست شناسانه و شکلی واژه گونه، عبارت «دستگاه معماری» پیشنهاد و جایگزین می شود که با توجه به ماهیت آن، معادل نزدیک تر و مناسب تری برای واژه گونه در معماری است. دستگاه معماری، شِمایی است که با داشتن یکسری از ویژگی های مادی (اندام های کالبدی) و غیر مادیِ (طرحواره های عجین شده با اندام ها) مشخص، یک شخصیت متمایز از سایر قالب ها عرضه می کند.
گونه شناسی کالبدی– ذهنی مسکن بومی مناطق غرب کردستان بر بنیاد نگره تاریخی-تکاملی (مدرسه موراتوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۶۵
۴۸-۳۳
حوزه های تخصصی:
هرچند بخش های کردنشین غرب ایران تاریخی دیرینه دارد ولی تاکنون لایه های پنهان معماری به ظاهر ساده آن ها به صورت دقیق بررسی نشده است. در گفتمان معماری معاصر رویکردهای گوناگونی در پی تداوم سنت های بومی اند که از این میان نگرش تاریخی-تکاملی (گونه شناسی) نگرش ها و اصولی برای شناخت عوامل کالبدی و ذهنی معماری حتی در مقیاس منطقه در خود دارد. کاربست این نگره بستری درخور برای چگونگی تداوم ویژگی های فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی و پیوند کالبد معماری با بستر منطقه به دست می دهد. این پژوهش کوششی است برای شناخت و گونه شناسی مسکن بومی مناطق غرب کردستان. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز شناخت عناصر و مفاهیم این گونه ها است، آن گونه که کاربست این مفاهیم در کنار نیازهای جدید ساکنان الهام بخش معماران و طراحان منطقه در ساخت های روستایی و شهری باشد. این پژوهش میدانی است و برای بررسی عوامل کالبدی روش گونه شناسی (قیاسی-کاهشی) را به کار بسته است. نخست داده ها از میان حدود یک صد سکونتگاه کوهستانی در غرب کردستان با پیمایش میدانی گردآوری و دسته بندی شد. سپس کروکی و مدل های سه بعدی ترسیم و در روند گونه شناسی بررسی شدند. نتیجه این پژوهش چهار گونه معماری در مقیاس بنا را در این سکونتگاه ها نشان می دهد. گونه نخست که فراوانی بیشتری دارد مکعب مستطیل شکل است و بدون حیاط که معمولاً سه طبقه دارد. گونه دوم نیز حیاط ندارد اما پلکانی است. معماری این دوگونه برونگرا است. ساختمان های گونه سوم از دو گونه پیشین بزرگ تر است با حیاطی بزرگ. گونه چهارم " L" شکل است و حیاطی کوچک و فرعی دارد. معماری نیمه برونگرا ویژگی این دوگونه است. انواع فضاهای جمعی (بربان، بانیجه، تراس، دالان و بام حیاط) رنگارنگی فضاهای درونی و بیرونی همپای طبیعت، پیوند با طبیعت، توجه به حس ها و بهره وری از تکنولوژی های نو و درخور منطقه بهترین راهنمای طراحان در این مکان ها است. کلمات کلیدی: گونه شناسی، مسکن بومی، نگره تاریخی-تکاملی، موراتوری، کردستان.
گونه شناسی خانه های تاریخی دوره قاجاریه نراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۱۳۰-۱۱۵
حوزه های تخصصی:
نراق از دوران قاجار تا دهه های اخیر زیستگاهی با سه محله بوده است که در میان باغ ها و کشتزارها قرار داشته اند. در کنار عناصری همچون بازار و مسجد و تکیه، خانه ها بخش مهمی از محلات را تشکیل می داده اند. زیرا هم کوچکترین واحد شکل دهنده زیستگاه محسوب می شوند و هم فرهنگ سکونت و خصوصیات زیست در آن منطقه را نمایش می دهند. سکونتگاه کهن نراق طی یک سده اخیر با آسیب ها و چالش های پرشماری روبرو شده است. علاوه بر این، خانه ها نیز به دلایل مختلف ازجمله توسعه و همچنین ضعف ناشی از بهره گیری از فنون ساخت و ساز روستایی و مصالح محلی همواره در معرض تخریب و دگرگونی بوده اند، آنچنان که بیم آن می رود که الگوهای بومی سکونت در نراق فراموش شوند. حفاظت از یک زیستگاه کهن علاوه بر مراقبت از اجزا و عناصری همچون بازار، نیازمند توجه عمیق به محلات و همچنین خانه به عنوان عنصر اصلی شکل دهنده محلات است. این توجه متضمن شناخت خصوصیات خانه و ازجمله انواع و گونه هایی است که قابل شناسایی هستند. لذا این مقاله درپی پاسخ دادن به این پرسش اصلی است که گونه های معماری مسکونی در سکونتگاه نراق چه بوده و چه ویژگی هایی داشته اند؟ براین اساس مقاله به دنبال تعریف یک گونه شناسی از بخش عمده ای از خانه های نراق است که از دوره قاجار به بعد ساخته شده اند. روش تحقیق در این مقاله تفسیری تاریخی است و اطلاعات عمدتاً برپایه مطالعات میدانی و درحین برداشت و مستندسازی جمع آوری شده اند. در این راستا تمام خانه های تاریخی موجود در محلات که امکان تهیه نقشه معماری آن ها میسر بوده، برداشت شده و تجزیه و تحلیل نمونه ها برپایه مهم ترین فضاها و ترکیب آن ها در جهت شکل گیری اندام های اصلی خانه صورت گرفته است. براساس مطالعات انجام گرفته مبتنی بر نحوه ترکیب ریزفضاها در یک نظام کلی، سه گونه اصلیِ «رسمی» مشابه مساکن مناطق شهری، «بومی» مشابه مساکن روستایی منطقه و «بینابین» و پنج زیرگونه قابل شناسایی است. زیرگونه های «رسمی دارای حیاط مرکزی»، «رسمی خانه باغ» و «رسمی ترکیبی» زیر مجموعه گونه اصلی رسمی بوده و زیرگونه های «بومی منفرد» و «بومی اشتراکی» زیرمجموعه گونه بومی محسوب می شوند.
واکاوی ساختار معماری خانه های تاریخی و سنتی روستای سپورغان شهرستان ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۰
۸۲-۶۷
حوزه های تخصصی:
میراث روستایی شامل معماری و چشم اندازهای ویژه آن است؛ ساختار معماری سکونتگاه های روستایی برآیند مجموعه فعالیت های انسان در ارتباط با محیط طبیعی و فرهنگی بشمار می آیند. بطوریکه مصداق های خوب این گونه از معماری را می توان در معماری بومی مشاهده نمود که عمده ترین عنصر تشکیل دهنده بافت روستایی است؛ سازمان فضایی، نحوه استقرار و ساختار کالبدی آن بیانگر کیفیت استفاده از محیط، تأثیر اقتصاد، سنت ها و فرهنگ حاکم بر جامعه روستایی می باشد که پس از سالها آزمون وخطا، راهبردها، راه کارها، روش ها، الگوها و سرمشق های خود را منطبق با نیازهای مادی و معنوی مردم و محیط و فعالیت های روزمره آنان یافته است که می تواند به عنوان الگویی جهت برنامه ریزی و طراحی نمونه های جدید به کار گرفته شود. جلگه ارومیه به واسطه شرایط طبیعی از هزاران سال گذشته مسکون بوده و ساختار فضایی-کالبدی روستاهای واقع در آن نشان از اهمیت و غنای فرهنگی است و ارزش های معماری خانه های روستایی برجا مانده از گذشته آن نیز قابل توجه می باشد، که دراین ارتباط روستای سپورغان به واسطه وجود بقایای بافت سنتی و معماری خانه های تاریخی و سنتی؛ نمونه بارزی می باشد. این تحقیق باهدف شناخت جامع از سازمان کالبدی - فضایی خانه های تاریخی و سنتی روستای سپورغان شهرستان ارومیه به بررسی مجموعه ویژگی های روستا و معماری خانه های تاریخی و سنتی پرداخته است. داده های پژوهش به واسطه مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی حاصل شده که به روش توصیفی و تحلیلی موردبررسی قرارگرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در ساختار کالبدی - فضایی اعم از سازمان دهی فضاها، فن آوری ساخت، مصالح به کاررفته و همچنین جهت گیری خانه های روستا علاوه بر شرایط اقلیمی حاکم بر منطقه؛ متأثر از مسائل فرهنگی، سنت های محلی، باورهای دینی و مقتضیات اقتصادی است. به طوری که تمام بناهای موجود سمت گیری شرقی-غربی دارند و نورگیرها به سمت شرق و یا غرب می باشد. مجموعه این ویژگی ها ساختاری متفاوت نسبت به سایر گونه های مشابه در شهرستان ارومیه به وجود آورده است؛ که امروزه به واسطه مداخلات متعددی که صورت گرفته بسیاری از نمونه ها تخریب و از بین رفته است.
گونه شناسی سازمان دهی فضایی مسکن بومی سیستان از نظر شکل گیری فضای باز و بسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۷۲-۶۱
حوزه های تخصصی:
گونه های مسکن، حاصل روابط میان نیازهای انسان و محیط او می باشد و به دلیل روش های گوناگون زندگی انسان و شرایط محیطی، متغیر و پیچیده است و آنچه آن ها را از هم متفاوت می کند نه اجزای تشکیل دهنده گونه، بلکه منطق استقرار و آرایش فضایی اجزا است؛ که بسته به شرایط زمانی، مکانی و شیوه های سکونت تغییر می نماید و معرف ویژگی های فرهنگی، اقتصادی و اقلیمی آن شیوه است. شناخت و پاسداشت ارزش های معماری بومی به ویژه معماری روستایی، ضمن حفاظت از سرمایه های ملی تاریخی کشور، کمک می نماید تا با کشف رازها و حقایق پنهان این معماری، اصول پایدار به جای مانده از گذشته در کالبد جدید جاری گردد و هویت و اصالت معماری روستایی حفظ شود. همچنین گونه های مسکن بومی، به خصوص در مناطق روستایی به شدت متأثر از محیط پیرامون خود می باشد؛ بنابراین ورود به بحث گونه شناسی مسکن هر منطقه مستلزم شناخت بستر، مکان و بافت روستایی آن منطقه است. این مقاله منتج از بررسی و مطالعه نمونه های مسکن بومی از 20 روستای منتخب سیستان است که با استفاده از برداشت های میدانی، مشاهده و مطالعه کتابخانه ای تهیه شده و با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی به انجام رسیده است؛ بنابراین رویکرد این پژوهش، گونه شناسی سازمان دهی فضایی مسکن بومی سیستان از نظر شکل گیری فضای باز و بسته است و این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال است که آیا می توان انواع مسکن بومی سیستان را در قالب گونه هایی مشخص با ویژگی های مشابه از نظر شکل گیری فضای باز و بسته دسته بندی کرد؟ نتایج تحقیق نشان داد که منطقه سیستان، دارای شرایط اقلیمی خاص بوده و ساختار معیشتی و اجتماعی حاکم بر آن باعث شده است که گونه های منحصربه فردی از معماری مسکن در آن شکل گرفته که این گونه ها شامل گونه پایه، خطی، L شکل، U شکل، حیاط مرکزی و کوشکی می باشند. به نظر می رسد با توجه به اینکه ساخت وسازهای اخیر در مناطق روستایی سیستان با الگوبرداری از مسکن شهری شکل گرفته است، شناخت این گونه ها می تواند منجر به احیای مسکن بومی روستایی سیستان گردد.
گونه شناسیِ «ساختار درونی فرم» با رویکرد شکلی آرگان (نمونه موردی: پل سکونتگاه های تاریخی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۱۰۲-۸۷
حوزه های تخصصی:
در تعریف ماهیت معماری به شکل مکرر با سه عنصر روبه رو می شویم که هیچ کدام نمی توانند از معماری کنار گذاشته شوند؛ گونه، عملکرد و ساخت. این دغدغه ها می توانند کمابیش با سه اصلی که ویتروویوس درباره معماری مطرح کرده بود یعنی زیبایی، سودمندی و استواری، ارتباط داده شوند. بنا به تعریف جولیو کارلو آرگان، گونه در سطوح متفاوتی همچون ترکیب بندی شکلی، سازه و عناصر تزئینی اعمال می شود. از نظر آرگان پیوند دادن گونه شناسی به فن- ساخت آن را به پایه ای مطمئن در تحقیقات فرمی تبدیل خواهد ساخت. گونه به این شکل به «ساختار درونی یک فرم» یا اصلی که دربردارنده امکان تنوع شکلی بی نهایت و تغییر و اصلاح در ساختار خود است تبدیل می شود. سؤالات اصلی پژوهش پیرامون مسئله گونه شناسی پل سکونتگاه های تاریخی ایران (پل هایی که فضاهایی برای تأمین سکونت را در خود جای داده اند) و حفظ و استمرار سنت های معماری گذشته در راستای پاسخگویی به نیازهای جدید در این دسته بناها، شکل گرفت. براین اساس پژوهش حاضر سعی خواهد کرد با نگاه به سطوح گونه شناسی موردنظر آرگان، با بررسی و تحلیل فضای خالی به عنوان فضای قابل کاربرد در پل سکونتگاه های موردمطالعه و نقش سازه ای آن ها در کاهش فشار طاق ها و افزایش مقاومت پل ها در مقابل نیروهای وارده، گونه بندی مناسبی برای 10 پل سکونتگاه تاریخی موردمطالعه ارائه دهد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و گردآوری داده ها و اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی صورت پذیرفته است. یافته های گونه شناسانه حاکی از چهار گونه پل سکونتگاه است؛ گونه اول با بیشترین درصد فراوانی دارای اندام های فضایی (اتاق ها) در درون پایه های پل می باشد، که براساس تعداد طبقات به دو زیرگونه یک و دو طبقه تقسیم می شود؛ در گونه دوم اتاق ها در روی پایه ها در فضای بین دو تیزه طاق؛ در گونه سوم در دو سوی پل و به عنوان تعریف ورودی؛ و در گونه چهارم به صورت ترکیبی از دو یا سه گونه قبلی در ساختار پل استقرار یافته اند.
طبقه بندی و گونه شناسی سفال های عصر آهن II به دست آمده از کاوش های باستان شناسی قره تپه سگز آباد قزوین به کمک توابع شعاع، تانژانت و انحنای (RTC) منحنی لبه خارجی سفال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسی ترین پژوهش ها در بررسی های میدانی و کاوش های علمی باستان شناسی، ارائه یک توصیف کمّی و کیفی دقیق از ویژگی های هندسی قطعات سفالی است. این توصیفات در قالب مفاهیم طبقه بندی و گونه شناسی سفال های یک دوره تاریخی مطرح شده است و از آن ها به منظور بررسی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی آن دوره استفاده می شود. امروزه، بیشتر مطالعات انجام شده در این زمینه به کمک روش های رقومی و مدل سازی های ریاضی صورت می گیرند. در این پژوهش نیز به بررسی امکان استفاده از روش ها و الگوریتم های ریاضی در طبقه بندی و گونه شناسی سفال های باستانی پرداخته می شود. آنچه در وهله اول حائز اهمیت است، معرفی مجموعه ای از ویژگی های هندسی برای منحنی لبه خارجی سفال است که در قالب توابع RTC به الگوریتم ها معرفی می شوند. این توابع ویژگی های یکتا و منحصربه فردی را برای هر منحنی لبه خارجی نشان می دهند که از آن ها در طبقه بندی و گونه شناسی سفال ها استفاده می شود. طبقه بندی نمونه ها به کمک شبکه عصبی مصنوعی و بر اساس توابع RTC انجام شده است که در آن نمونه ها با دقت حدود 95درصد و در سه طبقه کاسه، کوزه و خمره قرار می گیرند. شبکه عصبی طراحی شده یک شبکه سه لایه با یک لایه پنهان است که شامل دو نورون می شود. خروجی شبکه کدهای رقومی صفر، یک و دو هستند که به ترتیب به لبه های کاسه، کوزه و خمره اشاره می کنند. در ادامه، با تصحیح نمونه های خطادار و از مجموع 209 طرح سفال، 128 نمونه در طبقه کاسه ها (61.2درصد نمونه ها)، 42 نمونه در طبقه کوزه ها (20.1درصد نمونه ها) و 39 نمونه در طبقه خمره ها (18.7درصد نمونه ها) قرار می گیرند. پس از انجام طبقه بندی، گونه شناسی نمونه های موجود در هر طبقه نیز به کمک الگوریتم خوشه بندی اتصال همسایگی صورت گرفته که در آن فرم لبه های موجود در طبقات کاسه ها، کوزه ها و خمره ها به ترتیب در 83، 22 و 27 تیپ از یکدیگر متمایز می شوند. دقت روش گونه شناسی سفال ها نیز بین 95درصد تا 97 درصد ارزیابی می شود.