مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تغییر کاربری اراضی
حوزه های تخصصی:
افزایش سریع جمعیت کشور به ویژه در شهرهای بزرگ، پیامدهای گسترده ای به همراه داشته که از آن جمله می توان به تغییر کاربری اراضی روستایی اشاره نمود. در این میان شهر اصفهان با توجه به رشد شتابان جمعیت و تقاضا برای مسکن و خدمات موردنیاز با سرریز جمعیت به روستاهای پیرامون مواجه بوده که این امر منجر به تغییر کاربری اراضی کشاورزی و اختصاص یافتن سطح زیادی از اراضی به ساخت وسازهای مسکونی و غیرمسکونی شده است. در نهایت این مسئله سبب ایجاد تغییرات (منفی) عمده ای در فضای جغرافیایی، به ویژه از بعد اقتصادی برای جامعه روستایی پیرامون شهرها شده است. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی پیامدهای اقتصادی ناشی از تغییر کاربری اراضی در روستاهای دهستان جی است. روش انجام این تحقیق توصیفی- تحلیلی و از روش های کتابخانه ای و پیمایشی (با استفاده از پرسشنامه) جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه روستاهای دهستان جی (17 روستا) با جمعیتی بالغ بر 19190 نفر تشکیل می دهد. حجم نمونه 225 نفر محاسبه شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تکنیک سنجش ازدور (استفاده از تصاویر ماهواره لندست 7 و 8 طی سال های 2015-2001) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در سال 2015(1394) نسبت به سال 2001(1380) اراضی کشاورزی 8/9 درصد و مرتعی 9/10 درصد کاهش یافته و در عوض ساخت وسازهای مسکونی 10/56 درصد افزایش داشته است. همچنین اینکه، تغییر کاربری اراضی کشاورزی، رابطه مستقیمی با تغییر عملکرد اقتصادی در بخش های مربوط به زمین و مسکن در روستاهای مورد مطالعه داشته و به هر میزان که عملکرد روستاها تغییر نموده، می توان شاهد تغییرات بیشتری در کاربری اراضی کشاورزی بود.
پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در مجموعه شهری مشهد با استفاده از سلول های خودکار و الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین مکان برهم کنش، تبادل و تداخل منافع گروه های مختلف اجتماعی است. سازمان فضایی از طریق زمین، نحوه استفاده از آن و عینیت یافتن برخورد نیروها بر آن، یعنی ساخت محیط مصنوع، شکل می گیرد. اگرچه تغییر کاربری اراضی به عوامل گوناگونی بستگی دارد، فعالیت های انسانی مهم ترین عاملی هستند که عمدتاً سبب تغییر کاربری زمین و در نتیجه، تغییر پیکربندی فضایی منطقه می شوند. تبلور عینی این فعالیت های افسارگسیخته، انباشت نابرابر سرمایه در منطقه کلان شهری و دامن زدن بیشتر به بی تعادلی های منطقه ای است. از این رو، باید با مطالعه نیروهای محرک تغییر کاربری اراضی و عوامل فضایی مرتبط با آن از فرایندهای محتمل آتی پرسش شود. بر اساس این، هدف پژوهش حاضر پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در مجموعه شهری مشهد با استفاده از سلول های خودکار و الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی است. روش پژوهش، کمی است و با استفاده از نقشه های کاربری اراضی در سال های 1372 و 1390، تغییرات کاربری اراضی برای سال های 1408، 1426، 1444 و 1462 در محیط QGis2.4 شبیه سازی می شود. نتایج پژوهش نشان می دهند که از یک سو، تغییرات کاربری اراضی در سال های آتی به توسعه بیشتر اراضی کشاورزی، مراتع و در نتیجه، خشک شدن سکونتگاه های روستایی منجر خواهد شد و از سوی دیگر، ادامه روند فعلی تغییرات کاربری اراضی به نتایج مضر زیست محیطی و به تبع آن آسیب های اقتصادی - اجتماعی جبران ناپذیر می انجامد. بنابراین، ضروری است دستگاه برنامه ریزی و مدیریت منطقه، رویکردی جامع برای جلوگیری از مشکلات زیست محیطی آتی و مهار توسعه افقی سکونتگاه ها در این منطقه در پیش گیرد.
ارزیابی شبکه های بوم شناختی سیمای سرزمین شهری (مطالعه موردی: کلان شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
225 - 247
حوزه های تخصصی:
تکه تکه شدن سیمای سرزمین، مهم ترین چالش توسعه شهری است که مانع گسترش جریان مواد و انرژی در منطقه می شود. این تغییرات، ویژگی های بوم شناختی را تحت تأثیر قرار می دهد؛ در نتیجه، شبکه های بوم شناختی به عنوان ابزارهایی برای برنامه ریزی حفاظت بررسی می شود. در این راستا، به منظور ارزیابی شبکه های بوم شناختی سیمای سرزمین کلان شهر کرج از تصاویر ماهواره ای در سال های 1385، 1390 و 1396 استفاده شد. طبقه بندی و تهیه نقشه کاربری اراضی بر اساس پوشش سرزمین و با الگوریتم ماشین بردار پشتیبان صورت گرفت. همچنین به منظور ارزیابی وضع موجود و روند تغییرِ ویژگی های ناهمگنی، پیوستگی و شبکه ارتباطی- انزوایی در سال های گذشته از متریک های سیمای سرزمین استفاده شد. نتایج نشان داد روند تغییر معیارهای بررسی در منطقه مطالعاتی مطلوب نیست. روند نامناسب تغییر معیارهای ناهمگنی فضایی سیمای سرزمین، پیوستگی لکه های هم نوع در سراسر سیمای سرزمین و بهینگی ارتباطی باعث کاهش عملکرد بوم شناختی و به دنبال آن، کاهش پایداری شبکه های بوم شناختی می شود. همچنین با توجه به روند کاهشی متریک ها در لکه های سبز به ویژه سبز انسان ساخت و روند افزایشی متریک ها در لکه های ساخت وساز و لکه های باز، می توان به این نتیجه رسید که عملکرد بوم شناختی سیمای سرزمین و ویژگی های شبکه بوم شناختی سیمای سرزمین سیر نزولی را دنبال می کند.
سیاست های نوگرایانه دولت پهلوی در ساختار شهری و تاثیر آن بر بافت تاریخی بین سالهای 1304 – 1340 شمسی (مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران دوره جدید تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲ (پیاپی ۱۳۲)
173 - 197
حوزه های تخصصی:
به چالش کشیده شدن چارچوب های قدرت سیاسیِ کهن در انقلاب مشروطه، منجر به تحولات عدیده در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ایران شد که بخشی از نوگرایی و نوزایی آن، تشکیلات شهری را نشانه رفت. این پژواکِ تجددگرایی، شهرسازی قدیم را نماد عقب ماندگی می دانست که در هماهنگی با بخش های دیگر جامعه، می بایست ظاهری نو به خود می گرفت. اندیشه های تجددگرایانه در دوره رضاشاه، سنت زدگی را ترویج، و جایگزینی انگاره ها و طرح های نوین شهرسازی را دنبال می کرد. وجود زیرساخت های مدیریت شهری همچون بلدیه ها برای اجرای چنین طرح هایی الزام آور بود. بنابراین با تشکیل بلدیه شهر یزد در سال 1310ش، طرح های نوسازیِ شهری، که نماد آن خیابان های صلیب شکل بود، در نقاط مختلف شهر یزد اعمال شد که نمونه آن ساخت دو خیابان پهلوی و شاه و گذر این خیابان ها درست از وسطِ بافتِ تاریخی بود. شتابزدگی در پیاده سازی طرح های شهرسازی بخش مهمی از آثار تاریخی را از میان برد، کالبد تاریخی را مورد اهانت قرار داد و باعث چیرگیِ عناصر جدید در برابر هویت اجتماعی شد. این تحقیق سعی کرده است اقدامات دولت پهلوی در توسعه فیزیکیِ بافت تاریخی شهر یزد را با استفاده از اسناد تاریخی در قالب نرم افزار جغرافیایی GIS مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
پایش و پیش بینی فرایند گسترش کالبدی و تغییرات کاربری زمین در شهرهای میانه اندام (مورد شناسی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
125 - 144
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر شهرهای ایران مانند بسیاری از شهرهای جهان سوم دچار تحولات چشمگیری شده اند، به طوری که روند رشد شهرنشینی در پی تحولات اقتصادی، اجتماعی، موجب رشد لجام گسیخته و بی قواره شهرهای با نقش ملی و ناحیه ا ی شده که در اغلب شهرهای کشور ناشی از فقدان سیاست های نامناسب ساخت وساز و بی برنامگی در بهره برداری از زمین شهری است؛ ازاین رو ارزیابی روند گسترش فیزیکی شهر و آگاهی از الگوهای تغییرات کاربری اراضی و به کارگیری نتایج آن، در برنامه ریزی های آینده شهر ضروری است. در پژوهش حاضر به بررسی تغییرات کاربری اراضی و روند گسترش فیزیکی پیرامون شهر مرند در طی سال های 1378-1395 و سپس به پیش بینی این تغییرات تا سال 1405 با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف پرداخته شد و برای این منظور از تصاویر ماهواره ای لندست TM، سال های 1378، 1384، 1390 و 1395 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. تعیین نقشه کاربری بعد از انجام تصحیحات بر روی تصاویر ماهواره ای، تعیین نمونه های آموزشی و ارزیابی دقت طبقه بندی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که در طی این دوره، طبقه اراضی ساخته شده افزایش قابل توجهی داشته است؛ به طوری که حدود 36 درصد از تغییرات را دربر داشته و در روند افزایش اراضی ساخته شده، طبقات اراضی بایر و باغات به ترتیب بیشترین نقش را داشته است و این تغییرات عمدتاً ناشی از افزایش میزان مهاجرت از سکونتگاه های پیرامون شهر مرند به این شهر است.
واکاوی پیامدهای خزش شهری در سکونتگاه های روستایی پیرامونی (مورد مطالعه: روستاهای جنوب کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلانشهرها به دلیل تمرکز فوق العاده قدرت، سرمایه و جمعیت به شکل افقی به مراکز پیرامونی کشیده می شوند و این توسعه فیزیکی، اغلب به صورت ناموزون شکل گرفته و باعث بروز مشکلات زیادی همچون تغییر کاربری اراضی، دگرگونی های اجتماعی اقتصادی، طبیعی و در نتیجه بروز مسائل زیست محیطی می شود. عواملی مانند رشد شهری، ارزش زمین و تراکم توسعه از عوامل اساسی شکل گیری خزش شهری به شمار می روند که ساختار درونی شهرها را دگرگون کرده و باعث گسترش شاخص های شهری به صورت ناهمگن در نواحی پیرامونی شده و این نواحی را تبدیل به فضاهای بی برنامه می کند. در این پژوهش، الگوهای خزش شهری و تحلیل تغییرات به وجود آمده طی سه دوره به وسیله سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور و با استفاده از داده ها و تصاویر ماهواره ای لندست TM سال 1986 و +ETM سال 2000 و +ETM سال 2014 (1365-1379-1393) هجری شمسی انجام شد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که طی سه دوره گذشته، ساخت و سازهای مسکونی در این ناحیه به طور چشمگیری افزایش پیدا کرده است. به طوری که مساحت این ساخت و سازها از89/4 درصد در سال 1986 به 3/10 درصد در سال 2014 افزایش پیدا کرده و در مقابل، مساحت اراضی زراعی از33/61 درصد در سال 1986 به 7/44 درصد در سال 2014 کاهش یافته است. البته ساخت و سازهای پراکنده و خزش شهری در ناحیه مورد مطالعه به صورت الگوی خزش گسسته بوده که باعث رخداد ناپایداری در بخش کشاورزی و اقتصاد روستایی ناحیه شده است. همچنین گسترش شبکه راه ها، بزرگراه ها، شبکه برق و ساخت و سازهای غیرمسکونی، خزش شهری گسسته را در ناحیه مورد مطالعه تشدید کرده است. لذا به منظور کاهش ناپایداری کشاورزی و تغییر کاربری اراضی ارزشمند کشاورزی و مرتعی، توجه به برنامه ریزی یکپارچه کاربری زمین در کنار برنامه ریزی یکپارچه شهری و روستایی، پیشنهاد می شود.
تحلیل و پیش بینی گسترش شهر مشهد با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه و زنجیره مارکوف (طی سال های ۱۴۰۴-۱۳۷۹)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش فیزیکی شهرها یک فرایند پویا و پیوسته است که در آن مرزهای شهر و فضای فیزیکی در جهت های عمودی و افقی از نقاط کمی و کیفی افزایش می یابد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است تحقیق حاضر در پی ارزیابی و گسترش شهر مشهد در طی سال های ۱۳۷۹-۱۳۹۵ و سپس پیش بینی تغییرات تا سال ۱۴۰۴ است. داده های مورد نیاز پژوهش به روش اسنادی؛ و برای پی بردن به نوع و میزان تغییرات رخ داده در منطقه مورد مطالعه از تصاویر ماهواره لندست، سنجنده ETM سال های، ۱۳۸۸، ۱۳۷۹ و سنجنده OLI استفاده شده است. پس از عملیات طبقه بندی که از روش نظارت شده و الگوریتم حداکثر مشابهت استفاده شده است، در ادامه جهت پی بردن به تغییرات صورت گرفته در کاربری اراضی شهر مشهد که شامل کاربری های باغات و زمین های کشاورزی، محدوده های ساخته شده، اراضی بایر و مراتع مد نظر قرار گرفته از مدل زنجیره مارکوف استفاده شد؛ همچنین برای پیش بینی روند تغییرات تا سال ۱۴۰۴ از مدل CA استفاده شده است. همچنین در این پژوهش جهت اعتماد به طبقه بندی صورت گرفته از شاخص کاپا استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بیشترین تغییر، در سال های ۷۹ تا ۸۸ مربوط به محدوده باغات و اراضی کشاورزی بوده است، اراضی بایر در سال ۱۳۸۸ به نسبت سال ۱۳۷۹ کاهش یافته است اما در سال ۱۳۹۵ نسبت به سال ۱۳۸۸ افزایش یافته است. مساحت مراتع در سال ۱۳۸۸ به نسبت سال ۱۳۷۹ کاهش یافته است اما در سال ۱۳۹۵ نسبت به سال ۱۳۸۸ و ۱۳۷۹ افزایش چشمگیری داشته است. همچنین در طی ۳ بازه زمانی ۱۳۹۵، ۱۳۸۸، ۱۳۷۹ بیشترین تغییر در کاربری ها مربوط به محدوده های ساخته شده است که بر اساس پیش بینی مارکوف در افق ۱۴۰۴ این کاربری حدود ۱۲۱٫۵۷% دچار تغییر خواهد شد؛ بنابراین نتایج مقاله حاضر می تواند به عنوان هشدار و تلنگری برای برنامه ریزان و مدیران شهری باشد تا با برنامه ریزی مناسب مانند سیاست های عمودی سازی و به عبارت دیگر گسترش در ارتفاع و نه در سطح، از گسترش بی رویه شهر به سمت باغات و اراضی کشاورزی جلوگیری نمایند.
مدل سازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از شبکه ی عصبی پرسپترون (مطالعه ی موردی: شهر لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، تغییر کاربری اراضی و پوشش زمین به چالش مهمی در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. این تغییرات تأثیر مستقیمی بر اجزای محیط زیست، ازجمله خاک، آب و اتمسفر، دارد. این موضوع باعث تغییر در پوشش سطح زمین و تبدیل عوارض طبیعی زمین، مانند خاک و پوشش گیاهی به بافت شهری می شود. باتوجه به اینکه شهر لاهیجان همانند بسیاری از شهرها ی ایران در سال های اخیر با گسترش ساخت وسازها مواجه بوده ، دچار تغییر و تحولات قابل توجهی درزمینه ی کاربری اراضی شده است. هدف پژوهش حاضر مدل سازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از پرسپترون چندلایه است. این مدل سازی با استفاده از یک سری متغیرهای مستقل که در محدوده ی موردمطالعه وجود دارد و نقشه های تغییرات که طی سال های مختلف تهیه شده اند، نقشه های پتانسیل انتقال را تهیه می کند. در این راستا، برای اجرای این مدل به منظور شناسایی مکان هایی که بیشترین پتانسیل را برای تغییر کاربری اراضی در آینده دارند، از نقشه های تغییرات کاربری بین سال های 1397-1389 به عنوان متغیر وابسته و چهار متغیر مستقل فاصله از جاده، فاصله از شالیزار، فاصله از جنگل و باغات و فاصله از اراضی ساخته شده به عنوان متغیرهای تأثیرگذار برای شبیه سازی تغییرات کاربری اراضی بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش تولید نقشه های پتانسیل انتقال با شاخص ارزیابی صحت مدل 84.58 است که نشان می دهد متغیر فاصله از اراضی ساخته شده بیشترین تأثیر و فاصله از جاده کمترین تأثیر را بر تغییرات کاربری اراضی دارند.
تغییرات کاربری فضاهای سبز شهر کرمان، با استفاده از سری زمانی تصاویر لندست (2018 – 2000)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
انفجار جمعیت و توسعه شهرها در قرن اخیر باعث ایجاد مشکلات فراوانی از جمله نابودی اراضی کشاورزی و فضای سبز که موضوع مورد بحث ما در پژوهش حاضر می باشد، گردیده است. شهر کرمان در سال های اخیر رشدی شتابان را در عرصه توسعه فیزیکی شهر به خود دیده است که بازتاب مستقیم آن از میان رفتن فضاهای سبز داخل و پیرامون شهر می باشد. با کمک تصاویر لندست و مقایسه نقشه های کاربری اراضی مشخص می گردد که این روند در فاصله زمانی سال های 2000 تا 2018 میلادی به سرعت در حال افزایش بوده است. در این تحقیق گردآوری اطلاعات از طریق مشاهدات میدانی و استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست بوده است. جهت انجام تحلیل های آماری و بصری از نرم افزار های ENVI، ArcGIS و Google Earth بهره گرفته شده است. بر روی تصاویر ماهواره ای در نرم افزار ENVI، با استفاده از دستور Radiometric Calibration تصحیح رادیومتریک و سپس بوسیله دستور FLAASH Atmospheric Correction به منظور به حداقل رساندن خطا، تصحیح اتمسفری انجام شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که طی سال های مذکور، نزدیک به 11 درصد، از سهم اراضی کشاورزی و بایر کاسته شده است و در مقابل سهم اراضی ساخته شده به همین مقدار افزایش داشته است. لذا می توان پیشنهاداتی را از جمله استفاده از توسعه میان افزا برای حفظت از اراضی کشاورزی، تکمیل کمربند سبز شهر کرمان توسط شهرداری، ساخت و ساز در اراضی بایر موجود در منطقه 2 شهری کرمان، جلوگیری از سوداگری زمین و رعایت کامل ضوابط طرح های جامع و تفصیلی به ویژه در مورد فضاهای سبز شهری؛ مطرح کرد.
عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در شهرستان دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر کاربری اراضی کشاورزی سبب لطمه زدن به امنیت غذایی و کاهش اشتغال شده و افزایش پدیده های مهاجرت را نیز به دنبال دارد. از سوی دیگر تشدید استفاده از زمین ممکن است نیاز به سرمایه گذاری های زیاد در بهبود آن برای بازگرداندن حاصلخیزی به زمین داشته باشد. بنابراین جلوگیری از تغییر کاربری اراضی کشاورزی امری ضروری می باشد. این مطالعه عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در شهرستان دزفول را مورد مطالعه قرار میدهد. اطلاعات مورد نیاز از طریق پژوهش های میدانی و با طراحی و تکمیل 205 پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب از بهرهبرداران کشاورزی شهرستان دزفول در سال 1393 و 1394 جمع آوری گردید. جهت رسیدن به هدف از مدل لاجیت استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای سن، بعد خانوار، مساحت اراضی دارای تاثیر معنی دار و مثبت و متغیرهای تعداد افراد شاغل خانواده در بخش کشاورزی، فاصله اراضی تا مرکز شهر، اجاره بهای زمین، نگرش کشاورزان نسبت به حفظ کاربری اراضی کشاورزی، داشتن شغل اصلی کشاورزی و مرغوبیت و حاصلخیزی اراضی دارای تاثیر معنی دار و منفی بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی می باشند.
آینده پژوهی تغییرات کاربری اراضی شهری در کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح مسئله : یکی از مهم ترین مباحث توسعه پایدار شهری، بررسی و پیش بینی الگوی تغییرات کاربری اراضی است که در ارتباط مستقیم با آلودگی آب وهوا، فرسایش خاک و تغییرات جمعیتی و اقتصادی قرار دارد. شهر فردا، نتیجه تصمیمات امروز است؛ بنابراین نمی توان بدون توجه به آینده و آینده پژوهی برای مسائل و چالش های پیش رو به ویژه درزمینه کاربری اراضی در کلان شهرها آماده بود. هدف: این پژوهش با رویکرد آینده پژوهی به دنبال بررسی و شناسایی عوامل مؤثر بر تغییرات کاربری اراضی کلان شهر تبریز در افق زمانی 1397 تا 1407 است. روش : روش پژوهش حاضر از نوع تحلیلی اکتشافی است. اطلاعات لازم از بررسی اسناد فرادست و پرسش نامه پژوهشگرساخته گردآوری شده است. برای تحلیل نتایج نیز، تکنیک تحلیل آثار متقاطع در نرم افزار میک مک به کار رفته است. نتایج: نتایج پژوهش نشان می دهد رشد و توسعه شهری، وابستگی اقتصادی، نقش اقتصادی غالب شهر، طرح های توسعه شهری، گسترش بازار مسکن، روابط تولیدی حاکم، انباشت سرمایه، تغییر عملکرد شهری، بازساخت اقتصادی، قیمت اراضی و مهاجرت، به ترتیب بیشترین تأثیرگذاری را بر تغییرات کاربری اراضی در کلان شهر تبریز دارند.
تحلیل و آینده نگری تحولات کالبدی سکونتگاههای روستایی پیراشهری واقع در حریم کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
119 - 148
حوزه های تخصصی:
طرح مسئله: کاربری اراضی، پدیده ای پویا با تغییرات زمانی و مکانی ناشی از فشارهای انسانی و توسعه است. آگاهی از نحوه استفاده از تغییرات کاربری و بررسی علل و عوامل آنها در چند دوره زمانی برای برنامه ریزان و مدیران اهمیت ویژه ای دارد. بر این اساس پژوهش حاضر در پی ارزیابی و گسترش هشت روستای نمونه در حریم شهر مشهد طی سال های 1380-1398 و سپس پیش بینی تغییرات تا سال های 1410 و 1425 است. روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی و هدف آن، کاربردی است. داده های مورد نیاز پژوهش به روش اسنادی گردآوری و برای پی بردن به نوع و میزان تغییرات رخ داده در منطقه پژوهش و تهیه نقشه کاربری اراضی از تصاویر ماهواره لندست 7 سنجنده ETM+ (سال های 1380 و 1386) و لندست 8 سنجنده OLI (سال های 1392 و 1398) استفاده شد. پس از طبقه بندی نظارت شده تصاویر با الگوریتم حداکثر مشابهت، برای بررسی تغییرات کاربری اراضی در روستاهای نمونه مدل زنجیره مارکوف، برای پیش بینی روند تغییرات تا سال 1410 و 1425 مدل CA مارکوف و برای اعتماد به طبقه بندی شاخص کاپا به کار رفت. نتایج: نتایج به دست آمده نشان می دهد بیشترین تغییر کاربری در محدوده های ساخته شده بوده و کاربری های ساخته شده به شدت افزایش یافته و کاربری های باغ ها و زمین های کشاورزی کاهش شدیدی داشته است؛ به طوری که محدوده های ساخته شده 1008.67 هکتار (241.57درصد) و اراضی فاقد کاربری 32.28 هکتار افزایش و مزارع و باغ ها 1060.55 هکتار کاهش یافته است. این تغییرات در روستاهای حسین آباد قرقی، گرجی سفلی و قلعه سیاه مشهودتر است. براساس پیش بینی مارکوف، مساحت محدوده های ساخته شده در افق 1410 حدود 110٫77% و در افق 1425 حدود 113.18% تغییر خواهد کرد؛ بنابراین لازم است با برنامه ریزی مناسب از گسترش بی رویه شهر مشهد و روستاهای پیرامونی به سمت باغ ها و اراضی کشاورزی جلوگیری شود. نوآوری: برای نخستین بار روند و آینده نگری تغییرات کاربری اراضی در سکونتگاههای روستایی به ویژه پیراشهری با تصاویر ماهواره ای بررسی و پیش بینی می شود.
پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در دشت سیرجان با استفاده از زنجیره مارکوف-سلولار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی روند کاربری اراضی و تغییرات آن در بازه زمانی 27 ساله (2017-1990) و پیش بینی آن با استفاده از روش زنجیره مارکوف- سلولار خودکار برای سال2026 در اکوسیستم خشک و بیابانی دشت سیرجان با استفاده از تصاویر ماهواره لندست سالهای 1990، 2006 و 2017 می باشد. پس از انجام تصحیحات لازم بر روی تصاویر لندست نقشه های کاربری برای سه مقطع زمانی به چهار کلاس کاربری اراضی: بایر با پوشش گیاهی کم، شوره زار، مناطق مسکونی - انسان ساخت و کشاورزی طبقه بندی گردید. دقت کلی و ضریب کاپا برای سال های 1990 ،2006 و 2017 بالای 80/0 و 82/0 می باشد. برآورد کاربری اراضی نشان داد که بیش از 90 درصد منطقه مورد مطالعه را اراضی بایر و شوره زار تشکیل داده است که نشان دهنده حساس بودن اکوسیستم منطقه به بیابان زایی است. نتایج حاصل از آشکار سازی تغییرات بین بازه زمانی 1990 تا 2017 نشان داد که اراضی بایر به میزان 75/7866 هکتار ( 47/4 درصد) روند کاهشی داشته است. در مقابل اراضی شور 78/1719 هکتار ( 21/14 درصد)، اراضی شهری- انسان ساخت 50/1244 هکتار (52/275درصد) ، اراضی کشاورزی 48/4902 هکتار (17/43 درصد) با روند افزایشی مواجه بوده است. نتایج حاصل از پیش بینی نشان داد که تا سال 2026 سطح اراضی بایر 48/3792 هکتار کاهش و سطح اراضی شور 74/315 هکتار ، اراضی شهری – انسان ساخت 51/291 هکتار و اراضی کشاورزی 23/3185 هکتار افزایش پیدا خواهد کرد.
گسترش فضایی شهر و تغییر کاربری زمین در روستاهای پیرامونی شهرسنندج؛ طی دوره 1387-1355(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
61 - 76
حوزه های تخصصی:
گسترش فضایی شهرها و ادغام روستاها و اراضی پیرامونی آنها، یکی از پیامدهای مهم شهرنشینی شتابان است، که در مادرشهرهای منطقه ای نمود چشمگیری داشته است. شهر سنندج به عنوان مادرشهر منطقه ای طی سه دهه اخیر رشد شتابانی هم در افزایش جمعیت و هم در گسترش سطح داشته است؛ به گونه ای که گسترش فضایی پیوسته این شهر طی دوره مذکور هشت روستا را با تمام زمین های زراعی، باغی و مراتع پیرامونشان در بافت خود ادغام کرده است. علاوه بر این، گسترش فضایی منفصل این شهر منجر به تورم جمعیتی و رشد کالبدی روستاهای پیرامونی شده است. نتیجه این فرایند تغییرات وسیع در کاربری اراضی این روستاها بوده است. دوره زمانی این پژوهش (1387- 1355)، جامعه آماری آن یازده روستای پیرامونی شهر سنندج و حجم نمونه ها 315 خانوار می باشد. روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی وسیع از جمله تکمیل پرسشنامه های خانوار و روستا، تعیین کاربری اراضی وضع موجود ، گذشته و ... بوده است. نتایج این تحقیق نشان از سطح بالای تغییرات در کاربری اراضی روستاهای مورد مطالعه دارد. به گونه ای که طی دوره زمانی 1387-1355 به طور متوسط سالیانه 104 هکتار و درمجموع 3319 هکتار از اراضی زراعی، باغی و مراتع این روستاها تبدیل به کاربری های دیگر شده اند. تمام تغییرات یاد شده توسط عوامل و نیروهای مختلف شهر سنندج و در جریان گسترش فضایی ناپیوسته این شهر صورت گرفته است.
تحلیل و پیش بینی ساختار فضایی منطقه کلانشهری مشهد طی دوره 1420-1375(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۸
51 - 62
حوزه های تخصصی:
در چند دهه ی اخیر مناطق کلانشهری کشور دچار تغییر و تحولاتِ گسترده ای شده اند. منطقه کلانشهری مشهد نیز به عنوان یکی از مهمترین قطبهای توسعه در شرق کشور در حال تجربه این تحولات می باشد. این منطقه با بیش از سه میلیون نفر جمعیت، از عدم تعادل فضایی، پراکنده رویی و تمرکزِ شدید رنج می برد. پیامد منطقیِ این تمرکز، رشد کالبدی شهر مرکزی، پدیدار شدنِ نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، تخریبِ اراضی سبز و کشاورزی، بورس بازیِ زمین و رانت خواری، آسیب هایِ اکولوژیکی و... می باشد. از این رو تحلیل و پیش بینی ساختار فضایی یکپارچه در این منطقه ضرورت دارد. برای این منظور با تکیه بر بعدِ ریخت شناسی ساختار فضایی، ابتدا تغییراتِ کاربری اراضی برای دو دوره 1405 و 1420 شبیه سازی می شود. در گام دوم، با استفاده از سه شاخص توزیع، خوشه بندی و تجمع، بر پایه داده های پیش بینی شده جمعیت در سال های مزبور، سیمای فضایی منطقه ترسیم می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد که روندِ تغییرات به سمتِ از بین رفتنِ هر چه بیشترِ اراضی کشاورزی و مراتع پیش می رود، به طوری که در سال 1405 مساحتی معادل 247 کیلومترمربع به مساحتِ اراضی ساخته شده در سال 1390 اضافه می شود، در سال 1420 این رقم به 1004 کیلومترمربع می رسد. نتایج حاصل از تحلیل داده های جمعیت و اشتغال بر اساس سه شاخصِ مزبور، نیز حاکی از پیش رفتنِ منطقه به سوی قطبیتِ بیشتر است. لذا لازم است نظام مدیریتِ منطقه ای در راستای جلوگیری از تحقق این پیامدها تمهیدات لازمی بیندیشد.
پیش بینی تغییرات پوشش اراضی با استفاده از مدل تلفیقی زنجیره مارکوف و سلول های خودکار (مطالعه موردی: حوزه شیرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
251 - 270
حوزه های تخصصی:
تغییرات کاربری نقش مهمی در درک ارتباط متقابل بین فعالیت های بشر و محیط زیست دارد، بررسی این تغییرات به صورت توالی زمانی از گذشته و پیش بینی آن در آینده ضروری است. تهیه نقشه کاربری اراضی با بهره گیری از تکنیکهای سنجش از دوری، یکی از پرکاربردترین روش های تهیه نقشه کاربری اراضی و مقایسه کاربری های موجود است. هدف از این پژوهش، ارزیابی روند تغییرات اراضی حوزه شیرکوه در استان یزد و پیش بینی پوشش اراضی آن در سال 2024 است. بدین منظور نقشه های کاربری اراضی با استفاده از تصاویر سنجنده های TM و OLI لندست در سال های 2000 ،2008 و 2016 به روش طبقه بندی نظارت شده حداکثر احتمال تهیه گردید. سپس با استفاده از نقشه کاربری اراضی سال های 2000 و 2008، پوشش اراضی در سال 2016 پیش بینی شد و با نقشه کاربری اراضی سال 2016 که از طبقه بندی نظارت شده با استفاده از تصویر ماهواره ای به دست آمده بود، صحت سنجی شد. با استفاده از نقشه کاربری اراضی سال 2008 و 2016، پوشش اراضی مربوط به سال 2024 پیش بینی شد. نتایج روند تغییرات کاربری اراضی در 16 سال مورد بررسی (2000-2016) نشان داد که بطور متوسط سالانه 85/161 هکتار از مراتع غنی، 14/131 هکتار از مراتع فقیر و 72/7 هکتار از مساحت اراضی کشاورزی کاسته و 16/45 هکتار در هرسال به کاربری شهری و 72/265 هکتار به مناطق کوهستانی اضافه شده است. باتوجه به اینکه پوشش مرتع بیشتر در مناطق کوهستانی دیده می شود دلیل افزایش مساحت کوهستان به دلیل کاهش مساحت مراتع بوده است. نتایج پیش بینی پوشش اراضی در سال 2024 نشان داد که 55/0 درصد از کاربری کشاورزی، 82/0 درصد از مرتع غنی، 80/0 درصد مرتع فقیر، 51/0درصد اراضی شهری و 97/0درصد کوهستان بدون تغییر باقی می مانند. امکان تبدیل زمین های کشاورزی به مسکونی و مرتع فقیر 40/0 درصد می باشد.
شناسایی، ارزیابی و مدیریت خاستگاه های گردوغبار در غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
445 - 465
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر پدیده گردوغبار در استان های غربی ایران رو به فزونی گذاشته است و به موازات آن تغییرات محیطی شدیدِ رخ داده ذهن پژوهشگران و مدیران را، علاوه بر خاستگاه های خارجی، به خاستگاه های داخلی کشور نیز معطوف کرده است. در این تحقیق سعی شده است، با هدف مدیریت محیط، خاستگاه های داخلی گردوغبار در استان های کرمانشاه و ایلام شناسایی و علل آن بررسی شود. از این رو، در این تحقیق نخست خاستگاه های گردوغبار با استفاده از تصاویر مادیس، شاخص TDI، و مدل HYSPLIT شناسایی شد. سپس، نقشه های ژئومورفولوژی و تغییر کاربری اراضی تهیه شد و بر روی نقشه خاستگاه های گردوغبار همپوشانی شد تا توزیع و فراوانی خاستگاه ها در هر کلاس مشخص شود. توزیع فضایی خاستگاه های گردوغبار نشان می دهد چند منطقه مهم تولید گردوغبار در غرب این استان ها قرار دارد که شامل نواحی اطراف دهستان ازگله، قصرشیرین، نفت شهر، و سومار در استان کرمانشاه و منطقه مهران، دهلران، و روستای ابوقویر در استان ایلام است . بیشتر دودتوده های گردوغبار از مناطقی منشأ گرفته اند که دارای ذخایر فراوان رسوبات آبرفتی اند و در آن ها تغییر کاربری اراضی، به ویژه تبدیل اراضی مرتعی به کشاورزی، اتفاق افتاده است. بنابراین، برای جلوگیری از فرسایش بادی، پدیمنت ها، مخروط افکنه ها، دشت های آبرفتی، و دشت های سیلابی باید در اولویت برنامه های مبارزه با فرسایش بادی قرار گیرند و از تغییر کاربری اراضی مرتعی به کشاورزی جلوگیری شود. همچنین، با احیای پوشش گیاهی طبیعی در اراضی که تغییر کاربری صورت گرفته است وقوع گردوغبار در منطقه کاهش خواهد یافت.
عوامل و پیامدهای خزش شهری در نواحی پیراشهری (مطالعه موردی: شاهد شهر شهریار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الحاق و ادغام روستا به شهر یکی از نتایج خزش شهری است که آثار اجتماعی، اقتصادی و کالبدی گوناگون مطلوب یا نامطلوب را بر عرصه های روستایی ادغام شده در شهر برجای می گذارد.شهر شاهد شهر در شهرستان شهریار در سالیان اخیر در ابعاد مختلف کالبدی،اقتصادی،اجتماعی گسترش یافته است. توجه به جوانب مختلف خزش شهری و الحاق و ادغام روستا به شهر می تواند در ترسیم چشم انداز دقیق تری از توسعه فیزیکی آتی شهر مؤثر واقع شود؛ از این رو در پژوهش حاضر به بررسی عوامل خزش شهری و آثار و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و محیط زیستی-کالبدی الحاق و ادغام سکونتگاه های روستایی به شاهد شهر از دیدگاه ساکنان پرداخته شد. داده های مورد نیاز تحقیق به کمک تصاویر ماهواره ای TM لندست 5 در دو مقطع زمانی 1375 و 1395 و فنون سنجش از دور و نیز تکمیل پرسشنامه تحقیق جمع آوری شده است. یافته ها به روش کیو نشان داد چهار عامل افزایش جمعیت و مهاجرت ، سودآوری سرمایه داری مستغلات، ضعف قوانین ، مقرارت و نظارت ضعیف دولت، ضعف فعالیت های مولد و سرمایه داری تولیدی،در دو دهه مزبور موجب تسریع خزش شهری در شاهد شهر شده است. همچنین نتایج حاصله از خزش شهری درتحولات فضایی شاهدشهر به روش دلفی نشان داد که گسترش باغ ویلا و ساخت ساز شهری با میانگین 8/7، ادغام قومی و کاهش انسجام اجتماعی و تغییرات ساختار اشتغال با میانگین 9/8، تخریب باغ ها با میانگین 8/8،کاهش آب زراعی به نفع آب شرب شهری با میانگین 6/5 درصد، از جمله اثرات فضایی گسترش خزش شهری در ناحیه بوده است.
تاثیر تغییرات کاربری اراضی بر شدت سیلاب های رودخانه ای (مورد مطالعه: حوضه آبریز درکه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲-۳ (پیاپی ۳۹)
1013 - 1024
حوزه های تخصصی:
آگاهی از ﻣی ﺰان ﺧﻄﺮﭘﺬیﺮی نواحی گوناگون ﺷﻬﺮها و توجه به بحث کنترل ﺳیﻼبﻫﺎی ﺷﻬﺮی ﺑﻪ عنوان ﻣﺤﻮرﻫ ﺎی اساسی در ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ مشکلات ﺷﻬﺮی قرار دارند. در این پژوهش حوضه آبریز درکه به عنوان حوضه مورد مطالعه انتخاب گردیده است. از بین رفتن پوشش گیاهی و گسترش مناطق شهری در سطح این حوضه سبب گردیده است تاعوامل هیدرولوژیکی از قبیل میزان نفوذپذیری و ارتفاع رواناب در قسمت جنوبی حوضه دچار تغییراتی شوند که مطابق با آن ارتفاع رواناب زیاد ونفوذپذیری کم گردیده است که منتج به افزایش سیلاب شهری خواهد شد. با توجه به لایه های مختلف حوضه آبریز درکه میانگین شماره منحنی منطقه با استفاده از روش SCSعدد 87 به دست آمده است، تغییرات آن از مقدار 73 تا 94 بوده است که بیشترین مقدار آن در جنوب حوضه می باشد که منطقه شهری را شامل می شود. در این پژوهش تلاش گردیده است تا با بررسی دبی سیلاب های 10 ساله، 50 ساله، 100 ساله، 200 ساله، 500 ساله و 1000 ساله مربوط به اعداد مختلف شماره منحنی که عدد 73 مربوط به کاربری با بیشترین میزان نفوذپذیری خاک، عدد 87 مربوط به میانگین اعداد شماره منحنی کاربری های مختلف و عدد 94 مربوط به کاربری های با کمترین میزان نفوذپذیری خاک است، میزان اثرگذاری نفوذ خاک بر شدت و خطر این سیلاب ها مورد بررسی قرار گیرد. در برآورد دبی سیلاب ها با دوره های بازگشت کمتر که احتمال وقوع بیشتری دارند، تغییرات کاربری با نسبت بیشتری افزایش یافته اند و هرچه دوره بازگشت طولانی تر می شود نسبت عددی کوچکتر و فاصله عددی بیش تر می گردد.
تغییر کاربری اراضی، عاملی در تغییر منابع ماسه در فرایند فرسایش بادی (مطالعه موردی: ارگ دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند فرسایش بادی مهمترین فرایند ژئومرفولوژی در بسیاری از مناطق بیابانی کره زمین است که ویژگیهای اشکال ناهمواریها (لندفرمها) و چشم اندازها (لنداسکیپها ) را با عمل فرسایش یا رسوبگذاری تحت تاثیر قرار میدهد. ارگ دامغان با مساحتی برابر4375 هکتار در بخش غربی حوزه آبخیز بسته حاج علی قلی واقع شده است. تثبیت تمام تپه های ماسه ای این ارگ در سال 1350 انجام شده است. منطقه برداشت این ارگ موقعیت خاصی را در منطقه دامغان اشغال کرده است ، به دلیل این زمین ترکیب، اجازه بهره برداری اشکال گوناگون کشاورزی وجود دارد. در دهه های اخیر به دلیل پیشرفتهای تکنولوژی و استحصال آب زیر زمینی، مناطق وسیعی از منطقه برداشت(فرایند بادی) برای تغییرات کاربری اراضی توسعه یافته اند بطوریکه مناطق تحت تغییر به بیش از 10784 هکتار در سال 1388 افزایش یافته است. بدیهی است این چنین تغییرات وسیع ، تاثیرات قابل ملاحظه ای روی تعادل طبیعی فرایند بادی دارد، به طوری که تغییرات زمانی و مکانی در قابلیت دسترسی به رسوب رخ می دهد. این تغییرات منتج به افزایش قابل توجهی در شکل گیری و ارتفاع تپه های ماسه ای جدید بین تپه های ماسه ای قدیمیتر تثبت شده، شده است. این مطالعه کوششی در تشریح اثرات مختلف تغییر لندکاور در منطقه برداشت فرایند بادی بر روی توسعه تپه های ماسه ای جدید است.