مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سکونتگاه روستایی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر ملاحظات محلی، به بررسی و کنکاش مهمترین ویژگیهای بنیادین «منظر فرهنگی» در مناطق روستایی غرب ایران میپردازد و روابط بین عناصر کالبدی منظر و عوامل فرهنگی مؤثر بر فضاهای روستایی را در قالب مبحث «منظر فرهنگی روستایی» بررسی میکند. یافتههای این مقاله نشان میدهند که فرهنگ ساکنان روستایی در طول زمان سبب شکلگیری نوع خاصی از منظر در هر منطقه از کوهستان زاگرس میگردد، که در این مقاله از آن با عنوان منظر فرهنگ یاد میشود. در حقیقت میتوان چنین بیان داشت که «بستر طبیعی زمین» تحت تأثیر «ملاحظات فرهنگی»، دستخوش تغییراتی میشود و این تغییرات به نوبه خود سبب بروز و ظهور «ویژگیهای بنیادین منظر فرهنگی» در روستاهای منطقه زاگرس میگردند. در پژوهش حاضر، نویسنده روش تحلیلی ـ توصیفی را به عنوان روش علمی این پژوهش برگزیده است. در بخش اول این مقاله، نگارنده با انجام مطالعات کتابخانهای چارچوب نظری پژوهش را تدوین کرده است؛ و در بخش دوم با استفاده از نقشههای هوایی و تصاویر ماهوارهای و همچنین با حضور در دو روستای مورد بررسی، با استفاده از روش مشاهده مستقیم به ارزیابی میزان تأثیرپذیری منظر روستایی از فرهنگ ساکنان و روند شکلگیری منظر فرهنگی در روستای ورکانه و شهرستانه در استان همدان در امتداد رشته کوه زاگرس پرداخته است.
سنجش و ارزیابی شاخص کیفیت زندگی در مناطق روستایی (مطالعة موردی: دهستان میانده، شهرستان فسا)ردی: دهستان میانده شهرستان فسا )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقرگسترده، نابرابری فزاینده، رشد سریع جمعیت، بیکاری، مهاجرت، حاشیه نشینی شهری و غیره همگی از پیامدهای نبود توجه به کیفیت زندگی در نواحی روستایی می-تواند باشد؛ براین اساس، برای نیل به سوی توسعة پایدار، توجه به توسعة روستایی و افزایش سطح کیفیت زندگی روستاییان ضرورتی اجتناب ناپذیر است. درهمین راستا، پژوهش حاضر با هدف سنجش و تحلیل کیفیت زندگی در مناطق روستایی شهرستان فسا انجام گرفته است. این پژوهش، مطالعه ای کاربردی است که رویکرد حاکم بر آن توصیفی– تحلیلی می باشد. داده های موردنیاز پژوهش با استفاده از پرسش نامة تعدیل شده کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، گردآوری شده است. جامعة آماری پژوهش را ساکنان دهستان میاندة شهرستان فسا تشکیل می دهند. حجم نمونة موردبررسی با استفاده از فرمول کوکران، 385 نفر برآورد شد. اعضای نمونه نیز به روش نمونه گیری تصادفی و متناسب با حجم جمعیتی زیرجامعه های موردمطالعه (روستا های دهستان) انتخاب شده اند. نتایج این پژوهش نشان داد میزان رضایتمندی از کیفیت زندگی و سطح کیفیت زندگی مردم دهستان میانده ازنظر ابعاد سلامت جسمانی و روانی، درحد متوسط و بالاتر و به-ترتیب برابر با 28/3 و 239/3، ازمجموع 5 امتیاز است؛ اما ازحیث ابعاد سلامت محیط، سلامت اجتماعی و سلامت اقتصادی، میانگین رضایتمندی به ترتیب برابر با 25/2 ، 62/2 و 16/2 برآورد شد که پایین تر از رضایتمندی متوسط است. به علاوه، بررسی ها نشان داد بین رضایتمندی از ابعاد پنج گانة شاخص کیفیت زندگی، همبستگی مستقیم و معنادار وجود دارد. همچنین، هریک از این ابعاد همبستگی معناداری با رضایتمندی نهایی از کیفیت زندگی، در سطح اطمینان 99% دارند. درمجموع، پنج بعد ذکرشده، قادر به تبیین و پیش بینی حدود 38% از تغییرات میزان رضایتمندی از کیفیت زندگی در سکونتگاه های روستایی میانده هستند.
پهنه بندی خطر زمین رانش و تأثیر آن بر ناپایداری سکونت گاه های شهری مورد شناسی: زیباشهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناپایداری دامنه ای به ویژهخطر زمین لغزش از جمله مخاطرات عمده ای است که در مناطق شیب دار با خاک هایسست، معمولاً از فراوانی زیادی برخوردار است. منطقه تپه های زیبا شهر گرگان به دلیل گسترش تپه های لسی و خاک های کم مقاومت و هم چنین تبدیل مناطق شیبدار به مناطق مسکونی و ساخت و ساز و فعالیت های عمرانی بر روی شیروانی هابه منظور احداث راه، ساختمان و .... حساسیت ویژه ای در برابر مخاطرات زمینلغزش دارد. در این تحقیق تلاش بر این است که عوامل موثر بر ناپایداری منطقهبا تأکید بر ژئومورفولوژی مورد بررسی قرار گیرد.داده های مورد استفاده دراین تحقیق نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، کاربری اراضی، نقشه شهری گرگان وتصاویر ماهواره ای به همراه بازدید میدانی است. روش تحلیل نیز بر مبنایداده های موجود به صورت استقرایی است. برای تحلیل داده ها، نقشه های موردنظر به محیطGISمنتقل و با استفاده از مدلAHP به ارزیابی خطر زمین لغزش درمنطقه پرداختیم. مجموعاً 8 معیار اصلی مرتبط با وقوع پدیده زمین لغزش موردتحلیل قرار گرفت، این معیارها به عنوان نقشه های عامل هر کدام جدا گانهکلاس بندی شده و از روش های آماری و مشورت با کارشناسان متخصص ارزش گذاریشدند. نقشه نهایی تولید شده در منطقه نشان داد که عامل شیب 8/15 درصد،زمینشناسی و انعطاف پذیری خاک 28 درصد، گسل 14 درصد وکاربری اراضی3/12 درصد،بیشترین تأثیر را در بروز زمین لغزش منطقه داشته است. پس منطقه ناپایداربوده و دوری از حریم خطر بهینه تر است.
تحلیل فضایی کیفیت کالبدی مساکن روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن دارای کارکرد چندجانبه ای در نظام روستایی است. یکی از ابعاد مورد تاکید نظام برنامه ریزی، نوسازی و بهسازی مسکن است. در کشور ما توسعه مسکن روستایی روند رو به رشدی به ویژه در بعد کالبدی و ساختی تجربه نموده است. با این وجود بخش عظیمی از جمعیت روستایی در نواحی مختلف کشور در مساکن غیر مقاوم و کم دوام ساکن هستند. در این مقاله تلاش شده است تا به بررسی و تحلیل توزیع فضایی کیفیت و ساخت مسکن روستایی در استان های مختلف کشور پرداخته شود. داده های مورد نیاز از مطالعات اسنادی استخراج شده است. کیفیت ساخت مساکن روستایی در قالب 9 شاخص به تفکیک استان های کشور سنجیده شده است. داده ها با بهره گیری از روش تصمیم گیری چند معیاره VIKOR تجزیه و تحلیل شده است. در نهایت طبقه بندی استان ها بر ساخت و کیفیت مسکن روستایی با استفاده از روش تحلیل خوشه ای K در SPSS انجام گرفت و خروجی به صورت نقشه در محیط GIS ترسیم شده است. نتایج نشان داد تفاوت و تمایز معناداری در نوع مصالح به کار رفته در مساکن روستایی کشور وجود دارد. به گونه ای که درصد قابل ملاحظه ای از این مساکن با مصالح آجر، آهن و سنگ که به نوعی موید داوم و کیفیت متوسط می باشد، ساخته شده است. به لحاظ توزیع فضایی – مکانی نیز می توان گفت کیفیت ساخت مساکن روستایی در بخش عمده ای از استان های کشور (24 استان) در سطح کم کیفیت، متوسط و مناسب قرار دارد. تنها سه استان مازندران، آذربایجان شرقی و کرمان از کیفیت عالی ساخت مساکن روستایی برخوردار هستند.
پهنه بندی فضایی سکونتگاه های روستایی در معرض مخاطرات محیطی با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره ویکور (مطالعه موردی: شهرستان تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت نواحی در معرض مخاطرات طبیعی همچون زلزله یکی از گام های اولیه در مدیریت مخاطرات و برنامه ریزی توسعه ای و عمرانی است. مقوله زلزله یکی از مخاطرات طبیعی است که وقوع آن می تواند تلفات، خسارت و آسیب های بسیاری را ایجاد کند. مخاطرات طبیعی مانند سیل، زلزله و غیره در طول حیات کره زمین همواره وجود داشته است. در دهه های اخیر علی رغم پیشرفت های علمی و تکنولوژی گسترده در پیش بینی حوادث، ساختمان سازی و مدیریت بحران، بلایای طبیعی همچنان هزینه های سنگینی را به جوامع انسانی تحمیل نموده است. هدف از این پژوهش شناسایی روستاهای در معرض وقوع زلزله می باشد، که نیاز به پهنه بندی فضایی مناطق زلزله خیز است. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی می باشد. در بحث توصیفی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی داده های مورد نیاز گردآوری شده است و در بحث تحلیلی با استفاده از لایه های رقومی مورد نیاز و مدل ویکور پهنه بندی فضایی مناطق آسیب پذیر روستایی در برابر زلزله در شهرستان تالش صورت گرفته است. معیارهای استقاده در این پژوهش لایه های گسل، زمین شناسی، عمق و شدت زلزله های رخ داده در شهرستان تالش می باشد. برای وزن دهی معیارها از مدل تحلیلی AHP استفاده شده است. پس از اجرای عملیات پهنه بندی فضایی در مدل ویکور، مشخص گردید که از 315 روستای شهرستان تالش 155روستا یعنی 49 درصد از سکونتگاهای روستایی شهرستان در منطقه خطر بالای زلزله استقرار یافته اند. با مشخص شدن روستاهای در معرض، گام بعدی شناسایی مساکن مستعد (کم دوام) در این روستاها می باشد تا از طریق ظرفیت سازی که از طریق برنامه ریزی کالبدی توسط متولیان امر بهسازی و نوسازی مساکن، در جهت افزایش مقاومت مساکن کم دوام در مقابل زلزله اقدام گردد.
تحلیل الگوی فضایی سکونتگاههای روستایی در ارتباط با آسیب پذیری از زلزله (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: زلزله یکی از مهمترین عوامل آسیب پذیری نواحی روستایی در ایران است که به خصوص به دلیل عمق کم کانون، خسارات زیادی را به دنبال دارد. علاوه بر موقعیت مطلق و نسبی نواحی مختلف کشور، گسیختگی سازمان فضایی و فقدان سلسلهمراتب مبتنی بر رابطه تعاملی میان سکونتگاه ها، یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار است. این امر منجر به نابه سامانی جمعیت، فعّالیت، خدمات و کارکردها و در نتیجه، افزایش میزان آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر مخاطرات طبیعی و از آن جمله زلزله می شود. در این ارتباط، تعیین الگوی مناسب نظام استقرار سکونتگاه ها برای محدودکردن اثرات نامطلوب زلزله، ضروری به نظر می رسد که تلاش شده تا در منطقه مورد مطالعه به انجام رسد.
روش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. داده های مورد نیاز از مطالعات کتابخانه ای و داده های مرکز آمار ایران ۱۳۹۰ گردآوری شده اند. جامعه آماری این تحقیق شامل ۷۴ روستای بخش مرکزی شهرستان مرند می باشد که به صورت تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند. در این راستا از بین مدل ها و تکنیک های مورد برّرسی برای تحلیل فضایی، مدل همبستگی خودکار فضایی مبتنی بر شاخص مورن I، جهت تعیین پراکندگی/ تمرکز آسیب پذیری فضایی سکونتگاه-های روستایی و آزمون آماری کالموگراف- اسمیرنف جهت تحلیل معناداری تفاوت توزیع روستاها در سطوح مختلف آسیب پذیری در محدوده مورد مطالعه استفاده شد. در پردازش و تحلیل داده ها و نیز نمایش نتایج، سیستم اطّلاعات جغرافیایی (GIS) مورد توجّه بوده است.
یافته ها: نتایج تحلیل مورن I، آماره ۹۴/۰ را نشان می دهد. بر این اساس، چنین به نظر میرسد که از نظر هندسه فضایی، الگوی اسکان حاکم در منطقه مورد مطالعه، متمرکز یا خوشه ای بوده و روستاها به صورت متعادل و یکنواخت در محدوده مورد مطالعه توزیع نشده اند. نتایج آزمون کالموگراف- اسمیرنف نیز نشان می دهد که آماره آزمون Dmax=۰.۲۰۵)) از مقدار بحرانی W(۱- )بزرگتر است. این نشان دهنده وجود تفاوت معنادار بین توزیع روستاها در طبقات مختلف آسیب پذیری با مقادیر مورد انتظار است.
محدودیت ها/ راهبردها: فقدان پیشینه تحقیق کافی، از چالش های مطالعه حاضر است.
راهکارهای عملی: با عنایت به آسیب پذیری بالای محدوده مورد مطالعه و الگوی فضایی حاکم بر منطقه، در برنامه ریزی توسعه فضایی روستاها، لازم است تغییرات در ویژگی های اقتصادی- اجتماعی و کالبدی- فضایی آنها لحاظ شود تا آسیب پذیری کاهش و محدوده مورد مطالعه نسبت به شرایط بحرانی انعطاف پذیر شود.
اصالت و ارزش: پژوهش حاضر در مقایسه با مطالعات صورتگرفته، به دنبال ارائه رویکردی متفاوت و نو برای مطالعه فضایی آسیب-پذیری سکونتگاه ها است.
عوامل موثر بر مکان یابی کاربری های اراضی در طرح های هادی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان یابی کاربری ها یکی از مراحل پایانی برنامه ریزی کاربری زمین است. از این رو، استقرار مطلوب کاربری ها، که خود متأثر از عوامل متنوع و متعدد می باشد، عامل اصلی در پایین نگه داشتن هزینه ها و بالا بردن قابلیت دسترسی است. هدف از این تحقیق بررسی عوامل موثر بر مکان یابی کاربری های پیشنهادی طرح هادی سکونتگاه های روستایی در ایران است. وجود معیارها و ضوابط گوناگون در انتخاب مکان مناسب برای کاربری های روستایی، استفاده از روش های تصمیم چند معیاری را ضروری می کند. یکی از پرکاربردترین و رایج ترین این روش ها فرایند تحلیل سلسله مراتبی است. به این منظور، برای مکان یابی بهینه کاربری های پیشنهادی طرح هادی روستایی، شاخص ها و معرف هایی را شناسایی و برای تعیین امتیاز هر کدام، ماتریس های مقایسه دو به دویی شاخص ها در بین 30 نفر کارشناس از سه گروه اساتید دانشگاه، کارشناسان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و مهندسان مشاور تهیه طرح هادی روستایی توزیع و تکمیل شد. در ادامه ارتباط بین اهداف، معیارها، زیر معیارها و معرف ها یک ساختار سلسله مراتبی تهیه شد. سپس ضریب اهمیت معیارها و زیر معیارها، وزن معرف ها و امتیاز نهایی شاخص ها و معرف ها محاسبه و سازگاری منطقی قضاوت ها بررسی شد. مراحل یادشده، با استفاده از نرم افزار Expert Choice، صورت گرفته است. نتایج به دست آمده نشان داد که از بین سه شاخص عوامل کمی، کیفی و نیازهای جامعه، به عنوان شاخص های اصلی در مکان یابی کاربری های پیشنهادی طرح هادی روستایی، شاخص نیازهای جامعه روستایی با وزن 413/0 بیش ترین تأثیر را دارد. که خود دارای چندین زیر معیار است و در این میان شاخص های آسایش و عدالت در توزیع کاربری ها با وزن های، 166/0 و 122/0 بالاترین وزن ها را به خود اختصاص داده اند.
تحلیل فضایی پراکنش سکونتگاه های روستایی منطقه سبزوار- نیشابور براساس منابع اکولوژیکی موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرگونه مطالعه و برنامه ریزی در نواحی روستایی به منظور تغییر و تحول برای پایداری، مستلزم بررسی دقیق و دستیابی به شناخت صحیح از نحوة استقرار و پراکندگی سکونتگاه های روستایی است. اگر سکونتگاه های روستایی در بستر طبیعی مناسبی شکل نگرفته باشند، بی شک در جریان رخدادهای طبیعی هزینه های گزافی متحمل می شوند و از مؤلفه های پایداری فاصله می گیرند. با توجه به ناهمسانی پراکنش فضایی سکونتگاه های روستایی از نظر تعداد و حجم جمعیت و توزیع گروه های سنی در روستاها، نابرابری در میزان و سطح تولیدات کشاورزی، خطرپذیری متعدد از حوادث طبیعی و... در سطح منطقة سبزوار- نیشابور، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش منابع اکولوژیکی (اقلیم، توپوگرافی، زمین شناختی و خاک) در پراکنش سکونتگاه های روستایی منطقة یادشده انجام گرفته است. برای دستیابی به این هدف با به کارگیری مدل اکولوژیکی توسعة شهری، روستایی و صنعتی و تطبیق آن با شرایط منطقه و نیز با روش توصیفی- تحلیلی و آنالیز فضایی اطلاعات در محیط GIS، پراکنش فضایی 925 آبادی دارای سکنه در زمینة منابع اکولوژیکی بررسی شد. نتایج نشان می دهد عوامل اکولوژیکی بیشترین توزیع را در دو طبقة I (مناسب) و II (نسبتاً نامناسب) دارند، اما عناصر اقلیمی بارش و رطوبت، علی رغم نقش مهم و تعیین کننده در اقلیم، کشاورزی و سکونت، از دامنة طبقة مناسب بسیار فاصله دارند. در نتایج پهنه بندی سه گانة نهایی، پهنة مناسب 32 درصد، پهنة نسبتاً مناسب 58 درصد و پهنة نامناسب 10 درصد سطح منطقه را پوشش داده اند و 51 درصد سکونتگاه ها در پهنة مناسب، 45 درصد در پهنة متوسط و 4 درصد در پهنة نامناسب مستقر بوده اند.
اثرات روابط شهر و روستا بر تحولات اقتصادی و اجتماعی روستاهای شهرستان آزادشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دامنه و نحوه روابط میان شهر و روستا به صورت های گوناگون بر شکل پذیری، رشد و توسعه سکونتگاه های روستایی و همچنین بر ساختار و کارکرد آنها اثرگذار است. با توجه به نقش این روابط در فرآیند تحولات و توسعه کانون های شهری و روستایی، علاوه بر بررسی انواع و علل روابط، شناخت آثار و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و فضایی - کالبدی بر شهر و روستا و تلاش برای کاهش اثرات منفی این روابط در راستای ساماندهی آنها، زمینه ساز توسعه پایدار نواحی روستایی و شهری خواهد بود. پژوهش حاضر باهدف بررسی تغییرات اجتماعی، اقتصادی و کالبدی ناشی از روابط متقابل شهر و روستا بین نقطه شهری آزادشهر و بخش چشمه ساران انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است و جامعه آماری آن را خانوارهای ساکن در روستاهای بخش چشمه ساران تشکیل می دهد که با توجه به حجم جمعیتی آن طبق فرمول کوکران تعداد 323 نمونه تعیین و به طور تصادفی انتخاب شده است. روش بررسی در این مقاله به دو صورت اسنادی (کتابخانه ای) و مطالعات پیمایشی (پرسشنامه) با ارزیابی 21 متغیر در سه بُعد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی بوده است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات، علاوه بر آمارهای توصیفی از آزمون کای اسکوئر (خی دو) استفاده شد. نتایج بیانگر تغییرات عمده ای در قیمت زمین و مساکن روستایی، کاهش مالکیت بومی اراضی، قطعه قطعه شدن اراضی کشاورزی، انحراف از مشاغل کشاورزی، کاهش انسجام اجتماعی، اختلاط اقوام، تغییرات اساسی در پوشش های سنتی، تغییرات اساسی در نما و معماری مساکن روستایی و افزایش تأثیرات محیط زیستی است. همچنین میانگین دامنه این تغییرات نیز بر اساس محاسبات آماری بین 9/16 درصد تا 6/65 درصد است.
تحلیل فضایی عوامل اثرگذار بر فقر روستایی و ارتباط آن با تخریب محیط زیست مورد: شهرستان قائنات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل تأثیرگذار بر فقر در مناطق روستایی، از مهم ترین کانون های فقر، مورد توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان توسعه در ایران است. فقر چرخه خاصی دارد و عامل مهمی در تخریب محیط زیست، به شمار می رود . با توجه به این که اساس کشاورزی در مناطق روستایی استوار است، توجه به وضعیت فقر در این مناطق با توجه به نگرانی های زیست محیطی در دهه های اخیر ضرروی به نظر می رسد. این مطالعه بر آن است تا به بررسی عوامل اثرگذار بر فقر روستایی و ارتباط آن با تخریب محیط زیست در شهرستان قائنات بپردازد. به این منظور تعداد 100 پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده در منطقه مورد مطالعه تکمیل گردید. به منظور تعیین فقر روستایی در منطقه از شاخص فقر «سن» استفاده شد. نتایج نشان داد علاوه بر عواملی مانند تعداد افراد خانواده، تحصیلات، تخریب محیط زیست، وضعیت مسکن، درآمد و داشتن شغل دوم، بررسی اینکه وضعیت فقر در مناطق مجاور و همسایه به چه صورت است هم بر فقر روستایی کشاورزان مورد مطالعه اثرگذار است. با توجه به معنی داری آماره های فضایی استفاده از رگرسیون های کلاسیک دارای خطا است. عدد ضریب متغیر همسایگی در این مطالعه 9/2 به دست آمده است و از لحاظ آماری معنی دار است. این مسئله نشان می دهد که با افزایش یک واحد فقر در مناطق مجاور، به اندازه 9/2 واحد فقر افزایش پیدا می کند . با توجه به معنی داری کامل شاخص تخریب محیط زیست، با افزایش یک واحد در شاخص تخریب محیط زیست، میزان فقر در مناطق روستایی به اندازه 9/2 تشدید می شود. این شاخص شامل مؤلفه هایی همچون افت منابع آب زیر زمینی، کشت محصولات آب بر، استفاده از کود شیمیایی و چرای دام است.
تحلیل عوامل مؤثر بر الحاق سکونتگاه های روستایی به شهر مبتنی بر چارچوب تقسیمات کشوری (مورد مطالعه: کلانشهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
73 - 86
حوزه های تخصصی:
الحاق روستاها به شهرها یکی از مهم ترین دغدغ های برنامه ریزان در دهه های اخیر است که تحت تأثیر مجموعه ای پیچیده از عوامل همانند نحوه تقسیمات کشوری و بعضاً تصمیمات سیاسی قرار دارد. پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از پارادایم تفسیرگرایی به بررسی الحاق سکونتگاه های روستاییِ پیراشهری به شهر مبتنی بر چارچوب تقسیمات کشوری در کلانشهر ارومیه بپردازد. سکونتگاه های روستایی پیرامون کلانشهر ارومیه تا شعاع 7 کیلومتری، بر اساس مؤلفه ارتفاع به پنج طبقه تقسیم شده اند. 85/71 درصد از روستاها در گروه اول، 39/20 درصد در گروه دوم، 82/5 درصد در گروه سوم و 94/1 درصد در گروه چهارم جای گرفته اند. در گروه پنجم با ارتفاع 2201- 1924 متر، هیچ روستایی واقع نشده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق، کیفی است. در این راستا برای انجام عملیات تحقیق از مطالعه موردی استفاده شده است. مشارکت کنندگان پژوهش، متخصصان و کارشناسان سازمان های مرتبط در امور شهری و روستایی (اعم از شهرداری، استانداری، فرمانداری، سازمان جهاد کشاورزی، دهیاری و ...) بوده اند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند استفاده شده است. روش نمونه گیری به صورت غیراحتمالی با تکیه بر روش گلوله برفی بوده است. تعداد افراد مصاحبه شونده یا حجم نمونه برابر 42 نفر (تا رسیدن به اشباع نظری) بوده است. داده های گردآوری شده با استفاده از تئوری زمینه ای به عنوان رویکردی از روش شناسی کیفی، تجزیه وتحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان داد که نخست، الحاق سکونتگاه های روستایی به شهر، به عنوان فرآیندی پیچیده، چندبعدی و متناسب با شرایط مکانی و زمانی، تحت تأثیر مستقیم نظام تقسیمات سرزمینی متمرکز ایران عمل می کند. سپس تقسیمات سرزمینی متمرکز در قالب عواملی همچون ضعف تقسیمات کشوری، همجواری جغرافیایی، مدیریت ناکارآمد و نظام اقتصادی متمرکز بستر را برای مهاجرت به روستاهای حاشیه کلانشهر فراهم نموده و موجب الحاق روستاها به شهر ارومیه شده است. در نهایت، تضعیف بنیان های فعالیت و اقتصاد روستایی، تفرق مدیریت روستایی، شکل گیری فضاهای زیست غیررسمی و تغییرات سرمایه اجتماعی عمده ترین پیامدهای الحاق روستاها به شهر ارومیه است.
تحلیل اثرات جمعیتی، اقتصادی و کالبدی تبدیل سکونتگاه های روستایی به شهر طی سالهای 90-1375 (مطالعه موردی شهر رودبنه، شهرستان لاهیجان، استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
: اگرچه دیدگاه ها ی متفاوت و گاهی متناقضی برای شکل گیری شهرها وجود دارد اما صاحبنظران از ملاکها و معیارهای مشابهی برای تمایز شهر از روستا استفاده می کنند و برای تعریف سکونتگاه شهری بر واژه های کمیت پذیر همچون: جمعیت، وسعت، داشتن نهادهای حکومتی و... تاکید دارند. و عموماً معتقد به گذار تاریخی تبدیل سکونتگاهی روستایی به شهر هستند امری که به کررات از سوی نظامهای اداری و سیاسی نادیده گرفت شده و بنا بر شرایط و مقتضیات با تغییر در تعاریف و مغلطه های آماری سکونتگاهای روستایی را تبدیل به نقطه شهری نموده اند بویژه در سال 1385 که 400 نقطه روستایی در کل کشور بعنوان نقاط شهری معرفی گردیدند.پژوهش حاضر با این دیدگاه که پیدایش سکونتگاه شهری فرایند است نه صرفاً تعریف یک اسم یا واژه بهتحلیل اثرات تبدیل سکونتگاه روستایی رودبنه به شهر ؛در ناحیه جلگه ای استان گیلان پرداخته. این اثرات طی سالهای 1375 تا 1390 (یعنی قبل و بعد از تبدیل شدن به شهر) صورت گرفته و بلحاظ شاخصهای جمعیتی، اقتصادی وکالبدی تحلیل شده که نتایج و یافته های پژوهش نشان می دهد اگرچه تبدیل سکونتگاه روستایی رودبنه به سکونتگاه شهری براساس یک تصمیم سیاسی بوده اما همین امر موجب سرعت گرفتن فرایند تغییرات در شاخصها و مولفه های مربوطه از یک سکونتگاهی روستایی به شهر بوده ، جمعیت پذیری سریع با نرخ رشد حدود 7 درصد، کاهش بیش از 23 درصدی سهم بخش کشاورزی در اقتصاد؛ تغییر در سهم و نوع کاربری اراضی از بارزترین مصادیق این امر می باشد. شیوه ی جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به روش میدانی و کتابخانه ای انجام شده است.
سنجش درجه توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی؛ مطالعه موردی: (استان اصفهان، بخش کرچمبوی)
حوزه های تخصصی:
توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه پایدار روستایی با توجه به برقراری متناسب با فضای پیرامونی و مد نظر گرفتن شاخص های متعدد در آن می توان توسعه همه جانبه روستاها را به خوبی فراهم نماید. در شهرستان بوئین میاندشت به عنوان یکی از شهرستانهای با پتانسیل بالا به لحاظ روستانشینی به خصوص در دهستانهای کرچمبوی جنوبی و شمالی که به بحث کالبدی به خصوص در زمینه معماری بومی، استفاده از مصالح مقاوم همساز با شرایط محلی و .... تاکنون پرداخته نشده است بر همین مبنا این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی –تحلیلی است. جامعه آماري مورد پژوهش شامل کلیه روستاهای بخش کرچمبوی (می باشد و محدوده آماری کل منطقه در بردارنده محدوده دو دهستان کرچمبوی جنوبی و شمالی می باشد. جامعه آماری شامل4465 نفر جمعیت روستاهای مورد مطالعه در سرشماری سال 1390می باشد. تعداد نمونه برابر 354نفر بر اساس فرمول کوکران تعیین شدند و این 354 نفر بر حسب میزان جمعیت بین روستاهای توزیع شدند. در قسمت استنباطی و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آمار استنباطی Topsis انجام می شود هم چنین برای تهیه نقشه ها از سیستم اطلاعات جغرافیایی(Arc GIS9.3) استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که بر اساس مدل تحلیل تاپسیس مشاهده گردید که روستای بلطاق، هندوکش، تخماقلو و کرچ در رتبه های اول تا چهارم و روستای خلعت پوشان در آخرین رتبه قرار گرفته است و همچنین به لحاظ دسته بندی روستا و میزان توسعه در شاخص های کالبدی روستاهای بخش کرچمبوی شهرستان بوئین میاندشت در سه سطح توسعه یافته، کمتر توسعه یافته و بسیار کم توسعه یافته به لحاظ توسعه کالبدی دسته بندی شده اند به گونه ای که تنها سه روستای هندوکش، تخماقلو و بلطاق در روستاهای توسعه یافته قرار گرفته اند و مابقی روستاها(8روستا در قسمت کمتر توسعه یافته و 7 روستا در قسمت بسیار کم توسعه یافته ) جای گرفته اند.
بررسی عوامل موثر در توسعه وطراحی شبکه ی معابر روستایی در شهرستان شاهین شهرومیمه
حوزه های تخصصی:
توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه پایدار روستایی با توجه به برقراری متناسب با فضای پیرامونی و مد نظر گرفتن شاخص های متعدد در آن می توان توسعه همه جانبه روستاها را به خوبی فراهم نماید. در شهرستان بوئین میاندشت به عنوان یکی از شهرستانهای با پتانسیل بالا به لحاظ روستانشینی به خصوص در دهستانهای کرچمبوی جنوبی و شمالی که به بحث کالبدی به خصوص در زمینه معماری بومی، استفاده از مصالح مقاوم همساز با شرایط محلی و .... تاکنون پرداخته نشده است بر همین مبنا این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی –تحلیلی است. جامعه آماري مورد پژوهش شامل کلیه روستاهای بخش کرچمبوی (می باشد و محدوده آماری کل منطقه در بردارنده محدوده دو دهستان کرچمبوی جنوبی و شمالی می باشد. جامعه آماری شامل4465 نفر جمعیت روستاهای مورد مطالعه در سرشماری سال 1390می باشد. تعداد نمونه برابر 354نفر بر اساس فرمول کوکران تعیین شدند و این 354 نفر بر حسب میزان جمعیت بین روستاهای توزیع شدند. در قسمت استنباطی و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آمار استنباطی Topsis انجام می شود هم چنین برای تهیه نقشه ها از سیستم اطلاعات جغرافیایی(Arc GIS9.3) استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که بر اساس مدل تحلیل تاپسیس مشاهده گردید که روستای بلطاق، هندوکش، تخماقلو و کرچ در رتبه های اول تا چهارم و روستای خلعت پوشان در آخرین رتبه قرار گرفته است و همچنین به لحاظ دسته بندی روستا و میزان توسعه در شاخص های کالبدی روستاهای بخش کرچمبوی شهرستان بوئین میاندشت در سه سطح توسعه یافته، کمتر توسعه یافته و بسیار کم توسعه یافته به لحاظ توسعه کالبدی دسته بندی شده اند به گونه ای که تنها سه روستای هندوکش، تخماقلو و بلطاق در روستاهای توسعه یافته قرار گرفته اند و مابقی روستاها(8روستا در قسمت کمتر توسعه یافته و 7 روستا در قسمت بسیار کم توسعه یافته ) جای گرفته اند.
برنامه ريزي و ساماندهي فضايي نظام توزيع خدمات درسكونتگاههاي روستايي (مطالعه موردي:سكونتگاههاي روستايي شهرستان شاهين شهروميمه)
حوزه های تخصصی:
ساماندهی و نظام باز توزیع خدمات عمومی در سطح سکونتگاه های روستایی شهرستان شاهین شهر و میمه، متناسب با نرم ها و استانداردهای خدمات عمومی روستایی و با عنایت به معیارهای توسعه پایدار به ویژه نیل به عدالت مکانی با اهمیت می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری کلیه روستاهای شهرستان شاهین شهر ومیمه می باشد و حجم نمونه نیز کل روستاهای دارای سکنه در سکونتگاه های روستایی شهرستان شاهین شهر ومیمه بوده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از گاتمن و spss و مدل تحلیل عاملی مورد تجزيه تحليل قرار گرفت. نتایج بیانگر آن بود که نظام توزیع فضایی خدمات عمومی در سطح شهرستان شاهین شهر و میمه نامتناسب بوده و به طور متناسب در سطح روستاها توزیع نشده است و در برخی روستاها کمترین خدمات هم وجود ندارد. این امر به گونه است که روستاهای سه و مورچه خورت به لحاظ خدمات عمومی در بهترین وضعیت و روستاهای رباط آغاکمال، چغاد، مراوند و باغ میران در بدترین وضعیت قرار دارند. در قسمت آزمون پیرسون مشاهده می گردد که ما بین شاخص های مختلف مکانی-فضایی با خدمات عمومی در سطح روستاهای شهرستان شاهین شهر و میمه، تنها مابین جمعیت و فاصله تا مرکز شهرستان با خدمات عمومی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. این امر بیانگر آن است که هر روستایی که دارای جمعیت بیشتری می باشند از خدمات بیشتری برخوردار بوده و روستاهایی هم که در فاصله کمتری از مرکز شهرستان قرار دارند از خدمات بیشتری برخوردار هستند. بر همین اساس در قسمت آزمون تی تست بین شاخص های مختلف خدمات عمومی تنها وضعیت شاخص ارتباطات و بازرگانی-خدماتی تا حدودی در وضعیت مطلوب می باشد و شاخص های آموزشی، فرهنگی و مذهبی، سیاسی-اداری و بهداشتی-درمانی در وضعیت نامتناسب می باشد.
تحلیل فضایی پایداری سکونتگاه های مناطق روستایی در استان ایلام
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲
587 - 607
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تحلیل فضایی پایداری سکونتگاه های مناطق روستایی در استان ایلام با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) می باشد. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی است و جهت جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی میدانی استفاده شده است. در انجام این مطالعه ابتدا اطلاعات مورد نیاز در زمینه موضوع و منطقه جمع آوری و سپس بر اساس روشی سیستمی و با استفاده از رایانه، تجزیه و تحلیل و جمع بندی داده ها و همچنین تلفیق و ترکیب لایه های اطلاعاتی صورت گرفته و در ادامه نقش عوامل موثر بر الگوهای استقرار فضایی سکونتگاه های روستایی استان ایلام تحلیل شده است. نتایج نشان داد، 42/28 درصد استان ایلام (5583 کیلومتر مربع) در پهنه ی مساعد قرار دارد که در این پهنه، 486 سکونتگاه روستایی استقرار یافته است. پهنه ی نسبتاً مناسب یا متوسط، به لحاظ استقرار پایدار سکونتگاه های روستایی، دارای مساحتی برابر با 8902 کیلومتر مربع بوده که 423 سکونتگاه روستایی برابر با 49/39 درصد از کل سکونتگاه های روستایی استان ایلام است را در بر می گیرد. همچنین، پهنه ی نامناسب به لحاظ استقرار پایدار سکونتگاه های روستایی، 5154 کیلومتر مربع یا 24/26 درصد از مساحت کل استان را در بر می گیرد که شامل 162 سکونتگاه روستایی می شود. بنابراین ملاحظه می شود که ساکنان سکونتگاه های روستایی در گذشته به صورت تجربی و بومی به درصد بالایی از عوامل مؤثر بر پایداری استقرار سکونتگاه ها توجه کافی نموده اند.
بررسی نقش گردشگری روستایی بر کالبد سکونتگاه های روستایی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
120 - 127
حوزه های تخصصی:
گردشگری و اقتصاد گردشگری در حال تبدیل به یکی از سریع ترین صنایع رو به رشد جهان بوده و ابزاری برای ایجاد درامد ملی واز اصلی ترین ارکان اقتصادی جهان و نیز ازمفاهیم، اشکال و ارکان توسعه پایدار قلمدادمی شود.گردشگری روستایی باایجاد اشتغال افزایش سطوح درامد،متنوع سازی فعالیت های اقتصادی،افزایش سطح اگاهی های اجتماعی و ایجاد روابط اجتماعی گسترده بین جامعه میزبان و میهمان به حفاظت از میراث فرهنگی و محیط زیست طبیعی کمک کرده و با جلوگیری از مهاجرت بی رویه و بهینه سازی بهره برداری از زمین،به توسعه روستایی پایدارکمک می کند گردشگری روستایی جز از صنعت گردشگری است که نقش عظیمی درزندگی مردم روستا ایفا می کند و فرصتی مناسب برای تبادل و تعامل فرهنگی بین روستاییان و گردشگران به وجود می اورد. این تبادل فرهنگی به پویایی و تعالی فرهنگی و اجتماعی روستا باعث می شود روش تحقیق در این مطالعه توصیفی -تحلیلی است.روش جمع اوری داده ها به صورت اسنادی-کتاب خانه ای است.
تحلیل عوامل مؤثر بر ارتقای بهره وری منابع آب در اقتصاد نواحی روستایی مورد: حوضه آبریز قلعه چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به ارتقای بهره وری آب به منظور تضمین ادامه حیات سکونتگاه های روستایی و تأمین امنیت غذایی کشور اهمیت دارد. عوامل مؤثر بر بهره وری آب در روستاها، تحت تأثیر عوامل متعدد طبیعی و انسانی است که در صورت شناخت صحیح و برنامه ریزی مبتنی بر آن می توان زمینه را برای استفاده بهینه از آب فراهم ساخت. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت بهره وری آب در 36 روستای واقع در حوضه آبخیز قلعه چای صورت گرفته است. نوع پژوهش کاربردی و ماهیت آن توصیفی- تحلیلی و استنباطی است. در این خصوص 19 متغیر محیطی و انسانی مؤثر بر بهره وری آب شناسایی شده و داده های آن از طریق سالنامه های آماری جهاد کشاورزی، آب منطقه ای و سرشماری عمومی نفوس و مسکن به دست آمد. با استفاده دادهای به دست آمده در محیط نرم افزار ArcGIS پایگاه داده تشکیل شده و با استفاده از آزمون های خودهمبستگی فضایی موران محلی و آزمون رگرسیون وزنی جغرافیایی اقدام به تحلیل فضایی گردید. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون موران نشان داد که متغیرهای ارزش تولیدات کشاورزی و دامی و باسوادی دارای خودهمبستگی فضایی و متغیرهای تعداد منابع آب و میزان بهره وری نهایی در هر روستا فاقد خودهمبستگی هستند. نتایج آزمون رگرسیون وزنی نشان داد که هر دو گروه از متغیرهای محیطی، انسانی با میزان بهره وری آب در سطح روستاهای موردمطالعه ارتباط معناداری دارد و شدت همبستگی تحت تأثیر میزان آب بهای پرداختی، شیب زمین، تعداد منابع آب و دوری یا نزدیکی به مرکز شهرستان است. درنهایت، متناسب با یافته های تحقیق پیشنهاد می شود رویکرد فضایی به عنوان یک روش مناسب برای بهبود بهره وری آب در روستاها موردتوجه قرار گیرد.
تبیین تحولات ساختاری - کارکردی سکونت و مسکن روستایی (مطالعه موردی: بخش بن رود و جلگه شهرستان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تحول و تغییر در نواحی روستایی، یکی از موضوعات مورد بحث در علم جغرافیا است. این مسئله دارای ابعاد متنوع و پیچیده ای از جمله تحول در سیمای فیزیکی فضای روستایی، همچون گسترش ناموزون سکونتگاه های روستایی، الگو های زراعی، شکل های جدید تاسیسات کشاورزی - صنعتی، تغییرات نامحسوس اجتماعی همچون، گسست همبستگی اجتماعی، همیاری، نظم اجتماعی و آرامش، تغییر در آمارهای روستایی همچون اشتغال بخش کشاورزی، تعداد خانوار، مهاجرین و.... است. از منظر سیاسی این مسئله، تهدیدی برای اصالت زندگی روستایی محسوب می شود. این مقاله با این نگرش، بر آن است تا با استفاده از مشارکت روستاییان و با روش کیفی، تحول ایجاد شده را از جنبه کالبدی مورد بررسی قرار دهد بدین منظور تعداد 27 مصاحبه به صورت هدفمند در روستاهای بخش بن رود و جلگه شهرستان اصفهان انجام شد و با استفاده از نظریه مبنایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بیانگر آن است که در اثر نفوذ فرهنگ شهری، بهبود سرمایه انسانی، تسلط الگوی فضابندی زیستی و رفاه طلبی، شیوه سکونت در مناطق روستایی تغییر یافته و به شیوه ای شبه شهری تبدیل شده است که شیوه سکونت در ابعاد اجتماعی- اقتصادی و کالبدی در نواحی روستایی ظاهر شده است.
تبیین زیست پذیری سکونتگاه های روستایی پیرامون کلانشهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیست پذیری به معنای توان و قابلیت یک مکان برای تامین نیازهای زیستی ساکنان اعم از مادی و غیر مادی در جهت ارتقاء کیفیت زندگی و ایجاد بستری مناسب برای شکوفایی توانمندی های ساکنین است که در احساس رضایت افراد از محیط زندگی شان پنهان شده و مقدمه ای برای رسیدن به پایداری و ارتقاء کیفیت زندگی است و امروزه ارزیابی و سنجش آن در حوزه برنامه ریزی و سیاست گذاری سکونتگاه های روستایی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر سطح بندی سکونتگاه های روستایی براساس شاخص های زیست پذیری در روستاهای پیرامون کلانشهر رشت می باشد. سطوح زیست پذیری براساس شاخص های مربوطه مشخص می شود. نوع تحقیق کاربردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی است و برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از تکنیک کوپراس استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد شاخص پیوستگی و تعلق مکان بیشترین و شاخص گردشگری کمترین تاثیر را بر زیست پذیری روستاهای مورد مطالعه داشته است. نتایج تکنیک کوپراس نشان می دهد روستاهای آلمان و پیرکلاچاه به ترتیب دارای بهترین وضعیت زیست پذیری و روستاهای ورازگاه و کلش طالشان در بدترین وضعیت زیست پذیری قرار گرفته اند و بر اساس درصد اهمیت روستاهای مورد مطالعه در پنج سطح زیست پذیری خیلی مطلوب، زیست پذیری مطلوب، زیست پذیری متوسط، زیست پذیری نامطلوب و زیست پذیری خیلی نامطلوب قرار دارند. نتایج بدست آمده در پژوهش می تواند راهگشای برنامه ریزی های آتی بوده و با علم به اولویت روستاها، برنامه های پیشنهادی کاربردی تر و در راستای افزایش رفاه ساکنان باشد.