مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
قصه های عامیانه
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم آذر و دی ۱۴۰۰ شماره ۴۱
۲۱۸-۱۸۳
حوزه های تخصصی:
قصه های عامه توانایی آن را دارند تا فرایند رشد، ظرفیت های ذهنی و همچنین هوش کلامی کودکان را وسعت ببخشند. در این مقاله به بررسی نوعی از قصه های عامه با عنوان «قصه های زنجیروار» پرداخته می شود و برای نمونه قصه «پیرزن»، از قصه های عامیانه لرستان، با روش توصیفی تحلیلی و البته کیفی موردبررسی قرار می گیرد. پیش فرض مقاله این است که قصه های زنجیروار می توانند حس تعلیق و انتظار کودکانه را بر انگیزند و او را برای شنیدن حلقه عدی قصه مشتاق کنند و با این شگرد ساختاری، فرایند بلوغ و بسط فکری و شناخت شناسی کودک را سرعت ببخشند. نظم و توالی شکلی و البته محتوایی موجود در قصه های زنجیروار موجب می شود تا کودک مهارت های اجتماعی، جامعه پذیری و شرکت در فرایند کسب هویت جمعی را تمرین کند. در این قصه ها، فرایندهای تجریدی چون خلقت، آفرینش و همچنین نظام احسن و عِلّی حاکم بر جهان، به صورتی زنجیروار و باورپذیر در اختیار کودک قرار می گیرد. این قصه ها بیش از هر چیز بر ضرورت آشنایی کودک با فرایند مشارکت در کنش های جمعی، کسب هویت مشترک، تقویت روحیه تعاون و همکاری اجتماعی، تأکید دارند. از آنجاکه پرورش و تقویت روحیه و بسط شخصیت جمع گرا برای کودکان اهمیت زیادی دارد، شایسته است که این گونه از قصه های زنجیروار در مراکز پیش دبستانی و دبستانی مورداستفاده متولیان آموزش و پرورش قرار گیرد.
بازشناسی دو گونه قصه منثور عصر صفوی
حوزه های تخصصی:
عصر صفوی، به دلایل سیاسی و اجتماعی، دوره وفور قصه و نقالی است. در این تحقیق، قصه های عصر صفوی به دو دسته مذهبی-تاریخی و عاشقانه-دلاوری تقسیم شده است. متون مذهبی-تاریخی این دوره نه از منظر تاریخی حائز اهمیت اند و نه اطلاعات مستند و صحیح مذهبی دارند؛ ولیکن انعکاس قابل تأملی از مسائل اجتماعی و ذوق مردم دارند. قصه های عاشقانه-دلاوری نیز قصص شهسواری هستند که دلاور قصه، برای هدفی زمینی، غالباً تخت و تاج یا ملکه ای از سرزمینی دیگر که بر تصویر وی عاشق گشته، به گرد جهان می گردد و اعمال سلحشوری انجام می دهد. با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی خاص عصر صفوی و تثبیت مذهب تشیع در ایران که نتیجتاً غالب مباحث بر حول محور گفتمان مذهبی شکل می گرفت، ترویج مباحث مذهبی در میان توده و تبلیغ ایدئولوژی غالب حکومت در مکان های عمومی ازجمله قهوه خانه ها، توسط نقالان نقطه مشترک هر دو دسته از متون، تاریخی-مذهبی و عاشقانه-دلاوری است.
بررسی عناصر مشترک روایی در قصه های عامیانه و رمانس ها با منظومه های عاشقانه (همای و همایون) خواجوی کرمانی و (جمشید و خورشید) سلمان ساوجی
منبع:
حکمت نامه مفاخر سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
55-74
داستان پردازی کهن و قصه های عامیانه ایرانی، یک نوع مستقل ادبی هستند که از یک سنت قدیم داستان پردازی مایه می گیرند. قصه های عامیانه، جلوه گاه فرهنگ هر ملت است و از آرزوها و تخیلات توده مردم شکل می گیرد که سرچشمه این قصه ها، باورها و آیین های آغازین انسان هاست. این قصه ها و منظومه های برگرفته از آنها و حتی رمانس ها همگی سرشار از باورهای اسطوره ای هستند. آثار این روایت های شفاهی در داستان پردازی و سرودن منظومه های عاشقانه کهن بر جای مانده است. اغراق و کارهای محیرالعقول و سرگذشت جن، پری و اژدها از ارکان این داستان ها است. زمان و مکان بر اساس هیچ اصولی به کار برده نمی شود و اکثر مکان های تاریخی، سندیت تاریخی ندارند. منظومه های عاشقانه جمشید و خورشید سلمان ساوجی و همای و همایون خواجوی کرمانی که از قرن هشتم باقی مانده است، ریشه در قصه های عامیانه دارد. بن مایکه این داستان ها عشق است و در هر دو منظومه، عناصر روایی مشترک در قصه های عامیانه و رمانس به چشم می خورد. پژوهش حاضر کوششی است در تشریح و تبیین عناصر روایی در این دو منظومه.
بررسی تطبیقی ساختار روایی و محتوایی دو قصّه عامیانه (داراب نامه و بختیارنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصّه های عامیانه یکی از انواع ادبی به شمار می آید که برگرفته از یک سنّت کهن در داستان پردازی است که داستان پرداز مقوله های گوناگونی را در آن به کار می گیرد تا علاوه بر سرگرم کنندگی، خصوصیّات، روحیّات و آرزوهای مردم ایران و همچنین تاریخ اجتماعی آنان را به تصویر بکشد. دو قصّه عامیانه دل انگیز و خواندنیِ داراب نامه طرطوسی و بختیارنامه دقایقی مروزی از این نوع هستند. از آنجایی که قصّه های بلند عامیانه، ظرفیّت پژوهشی بالایی دارند؛ پژوهش حاضر، به بررسی و مقایسه ساختار روایی و محتوایی این دو داستان اختصاص یافته است. در این پژوهش، که به شیوه تحلیلی-توصیفی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای انجام شده، پس از بررسی و تحلیل روایی و محتوایی دو اثر، این نتایج به دست آمده است که ساختار روایی داراب نامه نسبت به بختیارنامه از استحکام و جذابیّت بیشتری برخوردار است. همچنین از نظر محتوایی، داراب نامه، حضور فرهنگ طلایی و باستانی ایران زمین است، امّا در بختیارنامه، بیشتر با فرهنگ اسلامی روبرو هستیم.
کارناوال گرایی در قصه های عامیانه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۵
50-31
حوزه های تخصصی:
میخاییل باختین، ادبیات عامه را مناسب ترین عرصه برای بروز تفکر کارناوالی می دانست. شاخصه بارز این اندیشه، بر هم ریختن گفتمان مسلّط بر ادبیات سنّتی از طریق دگرگونی زبان و ارزشهای موجود در آثار ادبی است. این مقاله می کوشد تا از این منظر قصه های عامیانه ایرانی را واکاوی نماید. بدین منظور هفت مجموعه قصه عامیانه ایرانی به روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. ویژگیهای بارز ادبیات کارناوالی، همچون مطرح کردن آزادانه مسائلی که ارتباط با زندگی مادی حیات انسان دارد، مانند خوردن، نوشیدن، زاد و ولد، زناشویی و درنهایت مرگ به منزله روند طبیعی زندگی و نه امری تراژیک و فاجعه بار عناصر مهم تفکر کارناوالی و گروتسک به شمار می رود که در این جستار بدان پرداخته شده است. حاصل این پژوهش نشان می دهد که چگونه تیپهای شخصیتی مختلف در قصه ها در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و با دگرگونی مراتب فرادست و فرودست گفتمان سلطه پروری فرومی پاشد. در این روایات با شکستن هنجارهای قدرت در جامعه، مجال چندصدایی در قصه ها فراهم می شود که از مشخصه های بارز ادبیات کارناوالیستی است. همچنین به کار بردن زبان بی پیرایه، بدون محدودیت اخلاقی که شامل واژگان نامعمول، ناسزا و کلمات خارج از عرف می شود به ایجاد فضای طنزگونه کارناوالی کمک می کند.
جایگاه قید و بسامد آن در روایت امیرارسلان رومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
261 - 290
حوزه های تخصصی:
داستان عامیّانه امیرارسلان مانند یک صحنه نمایش، روحیّات مردم دوره قاجار را با همه ناملایمات و اوضاع نامساعد آن به تصویر درمی آورد و نمایانگر ذهنیّت و وضع مردم آن عصر است. به همین دلیل، داستان های عامّه را می توان آینه تمام نمای دوران تألیفشان دانست. با بررسی ساختار دستوری این آثار می توان به سبک دوره یا نویسنده نیز دست یافت. بررسی ساخت و بسامد طبقه دستوری قید، نیز، می تواند به شناخت بخش زبانی سبک شخص و سبک دوره او منجر شود. هدف این مقاله توصیفی- تحلیلی، بررسی انواع قید و گروه های قیدی در داستان امیرارسلان نامدار و نشانه های آن در سبک شخصی راوی است؛ به طوری که پس از بررسی مبانی و پیشینه، بسامد فراوانی هر گروه به کمک نمودار به تفکیک مشخّص شده، آنگاه با مقایسه به تحلیل داده ها پرداخته است. فرض بر محدود بودن کاربست قید است امّا یافته ها نشان می دهد که بسامد به کارگیری انواع قید مشترک و خاص و گروه های قیدی در این اثر قابل توجّه و زیاد است، می توان این ویژگی را وابسته به گفتگو محور بودن متن و تعدّد فراوان قهرمانان، کثرت حوادث و گفتار گذاری های نمایشی و متقابل در امیرارسلان دانست که با نقّالی و نمایش نقّالی گونه راوی داستان شکل گرفته است. مهم ترین نکته این است که به کارگیری گونه های مختلف قید در این اثر، موجب فضاسازی های دقیق و توصیفات برجسته شده است. تعدّد بالای قید های حالت و کیفیّت، به منظور شرح احوال قهرمانان داستان و همچنین بسامد زیاد قیود مشترک به منظور بیان توصیفات روشن، موجب اطناب متن می گردد و اطناب، مشخصّه سبک عصر نویسنده است.
جنیدنامه، شبیه ترین قصه بلندِ عامیانه به ساختارِ طومارهای نقالی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
جنیدنامه یکی از قصه های بلندِ عامیانه است که به تقلید از حمزه نامه، و به عنوانِ پیش درآمدی بر ابومسلم نامه به رشته تحریر درآمده است. از این اثر فقط دو نسخه بر جای مانده است: یکی به زبان ترکی و دیگری به زبان فارسی؛ که نسخه دستنویس فارسیِ آن متعلق به اواخر حکومت قاجاریه است که توسط حسین اسماعیلی تصحیح گردیده و در ابتدای کتاب ابومسلم نامه به چاپ رسیده است. هرچند جنیدنامه از قصه های تخیلیِ دینی عاشقانه ادبیات عامه به شمار می آید، ولی نکته مهم و قابل ذکر درباره آن، این است که ساختار و زبانی نزدیک به روایات و طومارهای نقالی شاهنامه دارد؛ به گونه ای که از میانِ انبوهی از قصه های عامیانه بلندِ پارسی چون داراب نامه، سمک عیار، اسکندرنامه، حمزه نامه، ابومسلم نامه و ...، شبیه ترین قصه به طومارهای نقالی شاهنامه است. نگارنده در این مقاله که از روش توصیفی تحلیلی بهره جسته، سعی نموده است تا این تأثیرپذیریِ جنیدنامهاز طومارهای نقالی شاهنامه را از منظر ساختار زبانی (با تأکید بر گزاره های قالبی)، بن مایه های داستانی، الگوبرداری های داستانی، نَسَب تراشی برای شخصیت های قصه، و الگوبرداری از داستان های شاهنامه و ساختِ قصه های جدید ( به روش طومارهای نقالی) مورد واکاوی و بررسی قرار دهد.
بررسی نقش و جایگاه زن جنوب در قصه های عامیانه (گپ شو)(جامعه مورد مطالعه: قصه های عامیانه شهرستان لامرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۱
61-73
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نقش و جایگاه زنان و مردان در قصه های عامیانه (گپ شو) شهرستان لامرد با استفاده از نظریه ی نقش پارسونز مورد بحث قرار گرفته است. از میان مجموع قصه های عامیانه موجود در فرهنگ مردم این شهرستان 60 گپ شو انتخاب و با استفاده از روش فراتحلیل، مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش سعی شده قصه های نقل شده از افراد بالای 50 سال مورد استفاده قرار گیرد. هدف این بررسی در وهله نخست، آشنایی با قصّه ها و عناصر فرهنگی است که به صورت شفاهی، نسل به نسل منتقل شده است. دیگر اینکه زنان و مردان در این قصه ها دارای چه نقش و جایگاهی اند؟ مقایسه پایگاه دو جنس دغدغه پایه ای این پژوهش می باشد. تحلیل محتوا؛ تکنیک تحلیل منابع مربوط به زمان های گذشته و یا فرهنگ های دیگر، بعنوان ابزار تجزیه و تحلیل در این تحقیق استفاده شده است. گرچه آمارها نشان از این دارد که نقش زنان در جامعه فعلی محدود به نقش خانگی نیست و برخی از زنان دارای نقش های سیاسی و اقتصادی هستند اما در این قصه ها زنان غالباً در نقش های خانوادگی و کلیشه ای سنتی ظاهر شده اند و ویژگی اخلاقی بارز آن ها ضعف و ناتوانی، مهربانی و دلسوزی و نداشتن ابزار قدرت و همچنین نداشتن قدرت است.
افسانه های ایرانی و تأثیر روان درمانی آن بر کودکان (مطالعه موردی: چهل افسانه مشهور ایرانی)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۳ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵
105 - 127
حوزه های تخصصی:
کودکان از دیرباز از مخاطبان اصلی افسانه ها و قصه های عامیانه بوده اند. افسانه ها با پاسخگویی غیرمستقیم به نیازها و پرسشهای کودکان و بارورساختن قوه تخیل آنها الگوی تربیتی مهمی در امر آموزش و درمان محسوب می شوند. این پژوهش برآن است تا ضمن اشاره به برخی کارکردها و تأثیرات افسانه های ایرانی، تأثیر روان درمانی آن را بر کودکان بررسی نماید. به همین منظور چهل افسانه ایرانی که دارای بیشترین بن مایه ها و کارکردهای آموزشی، تربیتی و روان درمانی هستند انتخاب شدند. با اتخاذ شیوه توصیفی - تحلیلی، جنبه های روانشناختی و روان درمانی موجود در این افسانه ها براساس مؤلفه هایی همچون اضطراب درمانی، فکرآفرینی و توانایی حل مسئله، پرخاشگری، اعتماد به نفس، پرورش عواطف و احساسات، تخیل، تصمیم گیری، غلبه بر ترس، سازگاری با شرایط، روابط خانوادگی و اخلاق محوری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان میدهند که افسانه ها، ابزار مناسبی در درمان مشکلات و اختلالات روحی و روانی کودکان هستند؛ اگرچه گهگاه برخی کارکردهای منفی نیز در افسانه ها دیده می شود. اما بطور کلی افسانه ها و قصه های عامیانه ایرانی در فرایند روان درمانی جایگاه ویژه ای در شکل گیری شخصیت کودکان، پرورش اندیشه، کسب تجارب جدید در مواجهه با مشکلات، تخلیه هیجانی و تعادل روانی آنها دارند.
بن مایه تولد نامتعارف قهرمان در افسانه های خور و بیابانک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
115 - 134
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو کهن الگوی تولد شگفت قهرمان را در برخی از افسانه های عامیانه خور و بیابانک به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی و تحلیل می کند. تولد شگفت، معجزه آسا و نامتعارف قهرمان، بن مایه ای بسیار مهم در آغاز داستان های عامیانه است که شروع داستان با پیشگویی درباره سرنوشت شخصیت یا وصف صفات او، براعت استهلالی از حضور قهرمان در داستان است. این پژوهش نشان می دهد که تولد قهرمان در تعدادی از افسانه های خور و بیابانک جنبه اسطوره ای و افسانه ای دارد. در این داستان ها، معمولاً قهرمان از والدینی برجسته متولد می شود که در مواردی قهرمانْ شاهزاده است. اغلب به دنیاآمدن قهرمان و روند رشد و پرورش او با مشکلات، دشواری ها و موانع بسیار همراه است. درمجموع از اشکال گوناگون تولد شگفت قهرمان در افسانه های خور و بیابانک می توان به تولد با منشأ گیاهی، تولد بدون پدر و مادر، تولد با یک منشأ، تولد به صورت ناقص، تولد از غیر انسان، تولد به شکل حیوان-انسان و تولد با نذر کودک به درخت اشاره کرد.