مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
استان گیلان
سازمان فضایی استان گیلان، ترتیب و توزیع نظام یافته واحدها و فعالیت ها در فضا برای عملکردهای عموم مجموعه است. این مقاله که با هدف تحلیل سازمان فضایی فعالیت ها در استان گیلان تهیه شده، از لحاظ هدف بنیادی و روش انجام آن توصیفی - تحلیلی است. نتایج این مطالعات نشان می دهد، سازمان فضایی ناحیه جلگه ای گیلان که حول محور فعالیت های نظام یافته در پیکره استان شکل گرفته ، نسبت به نواحی کوهپایه ای و کوهستانی که شامل ناحیه جنگلی و نوار مرتعی می باشد، دارای موقعیت ممتازتری بوده و در زمره فضاهای نسبتاً توسعه یافته در استان محسوب می شود. با توجه به این نوع سازمان فضایی، توزیع امکانات و فعالیت ها و پراکندگی تسهیلات و نحوه میزان دسترسی به خدمات به صورت نسبتاً بهینه در سطح ناحیه جلگه ای استان صورت گرفته است. استفاده از فضا در وضع موجود تا حدی بیانگر قابلیت ها و توان های محیطی آن است. اما گاه عدم شناسایی دقیق پتانسیل های محیطی و گاه اقتضای ضرورت ها موجب می شود که بهره گیری از برخی فضاها متناسب با قابلیت های بالقوه نباشد. از این رو درمطالعات آمایشی تحلیل سازمان فضایی استان، مقوله کاربری و تخصیص فضا از اهمیت خاصی برخوردار است. استقرار صنایع در استان گیلان از توزیع فضایی نامتعادل برخوردار می باشد. با توجه به گرایش های کنونی درایجاد شهرک های صنعتی در نواحی صنعتی روستایی در سطح شهرستان های استان می توان گفت، استقرار صنایع در سطح نواحی استان از توزیع فضایی عادلانه تری نسبت به گذشته برخوردار بوده است. همچنین کانون های فعالیت های خدماتی استان در نقاط شهری آن قرار دارد، بنابراین سطح خدمات، به فراخور سطح شهرها در نظام سلسله مراتب عملکردی آن تفاوت خواهد داشت.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه کشت دوم در شهرستان شفت
کارایی یک فعالیت کشاورزی به نحوه استفاده از عوامل تولید و بهره گیری از زیرساخت های موجود در افزایش بهره وری بستگی دارد. یکی از روش های افزایش بهره وری در کشاورزی کشت دوم است. کشت دوم اصطلاحاً به محصولاتی گفته می شود که در اراضی زراعی بعد از برداشت محصول اصلی کشت می شود. در استان گیلان کشت دوم در اراضی شالیزاری و بعد از برداشت برنج کشت می شود و معمولاً شامل محصولاتی مثل دانه های روغنی، حبوبات و علوفه می شود. این تحقیق به دلایل و نیروهای مؤثر بر توسعه این نوع شیوه تولید در نواحی روستایی شهرستان شفت (استان گیلان) می پردازد.در روند تحقیق از شیوه های رایج جمع آوری و تولید اطلاعات(اسنادی و میدانی) استفاده شده و نقش عوامل طبیعی و انسانی مؤثر بر گسترش کشت دوم در روستاهای ناحیه مورد تحلیل قرار گرفته و راهکارهای لازم برای رفع مشکلات موجود نیز ارائه گردیده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که شهرستان شفت با داشتن 14330 هکتار شالیزار و بهره مندی از زیر ساخت هایی چون آب کافی شرایط مناسبی برای توسعه کشت دوم دارد ضمن اینکه عواملی چون تسطیح اراضی، نیروی انسانی و رضایتمندی از تولید می تواند پشتوانه مناسبی برای افزایش کارایی این شیوه تولید باشد.
راهکارهای توسعه گردشگری روستایی در بخش کوهپایه ای گیلان
در این تحقیق سعی شده تا گردشگری به عنوان ابزاری برای رشد و پیشرفت روستاها به منظور دستیابی به توسعه گردشگری روستایی وتوسعه روستایی مدنظر قرار گیرد. آن چه که به ارتباط میان گردشگری روستایی و توسعه پایدار روستایی قوت می بخشد تعامل این دو مقوله در چهار چوب فضاهایی است که انواع تیپ های گردشگری روستایی را به وجود می آورد، گردشگری مزرعه ای، باغی، تاریخی، انسانی و طبیعی خود می توانند عاملی برای جذب گردشگران در این مقوله باشند. تدوین شناسنامه توریستی برای روستاها از حیث هدف جنبه کاربردی پژوهش حاضر را در چهار چوب روش شناسی توصیفی - تحلیلی تبیین می کند.در نتیجه مجموعه راهکارهایی که در بخش کوهپایه ای استان گیلان ارایه می گرددبا توجه به مباحث توسعه گردشگری روستایی بیان خواهد شد.
تحلیل نقش نهضت سواد آموزی در توسعه فرهنگی روستاهای استان گیلان
از زمان تشکیل نهضت سوادآموزی برای ایجاد فرصت یادگیری بزرگسالان تاکنون پیشرفت چشمگیری در راستای تحقق برخی از اهداف در نظر گرفته شده صورت گرفته است. پس از سه دهه فعالیت این سازمان با توجه به تجارب ملی و تعامل آن با تجارب بین المللی ضرورت بازنگری و مهندسی مجدد در بسیاری از رویه ها و روش های مورد عمل وجود دارد. این مقاله که با روش توصیفی - تحلیلی صورت گرفته به بررسی نقش نهضت سوادآموزی در توسعه فرهنگی روستاهای استان گیلان پرداخته است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش به روش اسنادی- میدانی به دست آمده است. به منظور تعیین نقش نهضت سوادآموزی در توسعه فرهنگی روستاهای گیلان، که برابر سرشماری سال 85 از درصد باسوادی بیشتری برخوردار بوده اند، تکمیل شده است. متغییر مستقل تحقیق سواد آموزی و متغییر وابسته توسعه فرهنگی روستاها در نظر گرفته شده که جهت برقراری رابطه، تعداد 15 گویه تعیین و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که نهضت سواد آموزی در طی مدت فعالیت خود توانسته است افراد زیادی را در سطح روستاها با سواد نماید و روستاییان بعد از با سوادی، سطح آگاهی و فرهنگ آن ها ارتقای یافته است، از طرفی از نظر انجام تکالیف عبادی و شرعی، تلاوت قرآن کریم، بهره گیری از احادیث نبوی و معصومین علیهم السلام دچار تغییرات چشمگیر و مثبتی شده اند. همچنین در تعاملات گفتاری و شنیداری موفق تر و در خصوص استفاده از کتب و نشریات ساده راغب تر شده اند. خارج کردن زنان از انزوا و ورود آنان در عرصه سیاسی- اجتماعی که از آثار و برکات سوادآموزی است. خصوصاً ضمن دنبال کردن اخبار از طریق رسانه های گروهی نسبت به رویدادهای محلی، ملّی، جهان اسلام و بین المللی حساس تر شده اند.
بررسی و تحلیل وضعیت برخورداری و میزان توسعه یافتگی شهرهای استان گیلان در سال های 1375 و 1390
در استان گیلان، نابرابری و فقدان تعادل در پراکنش بهینه امکانات و منابع و تمرکز امکانات و خدمات در نخست شهر ناحیه ای (شهر رشت)، عدم تعادل و شکاف توسعه بین نواحی استان را موجب شده است. در همین راستا، هدف قرار دادن توسعه نواحی و شناسایی نحوه توزیع عدالت اقتصادی- اجتماعی میان نواحی برای کاهش نابرابری های ناحیه ای ضروری است. بنابراین، تحقیق حاضر با هدف، شناسایی درجه برخورداری نقاط شهری استان گیلان از نظر شاخص های توسعه و روند تغییرات سطوح توسعه در سال های 1375 تا 1390 انجام یافته است. روش پژوهش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی– تحلیلی و از نوع کاربردی است. جهت بررسی وضعیت برخورداری و توسعه یافتگی شهرهای استان گیلان از 40 شاخص در بخش های اقتصادی، فرهنگی و آموزشی، بهداشتی و درمانی، مسکن و زیربنایی، تفریحی و پذیرایی وشاخص تلفیقی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که تمرکز خدمات و امکانات روز به روز در شهرهای بزرگ منطقه از جمله رشت، بندرانزلی و لاهیجان بیشتر می شود و این امر بر میزان ناتعادلی و شکاف توسعه بین شهرهای استان خواهد افزود. بررسی های تحلیلی بیانگر آن است که یک نوع بی تعادلی در سلسله مراتب توسعه در نقاط شهری استان گیلان، به دلیل قرار گرفتن بیشتر شهرها در ردیف شهرهای نیمه توسعه یافته و محروم وجود دارد و در نهایت بر اساس الگوی رگرسیونی محاسبه شده، اولویت پیش بینی درجه برخورداری شهرهای استان گیلان به ترتیب در شاخص های مسکن و زیربنایی، خدمات تفریحی و پذیرایی، شاخص های اقتصادی، خدمات فرهنگی و آموزشی و شاخص های بهداشتی و درمانی می باشد.
تحلیل سلسله مراتب شهری و متعادل سازی توزیع فضایی جمعیت کانونهای شهری استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
سلسله مراتب شهری از نظر کمی بهترین شکل سازماندهی فضاست. زیرا باعث توزیع فعالیت ها و خدمات در سطح جامعه، طبقه بندی متعادل، عملکردها و پیدایش روش های مختلف زندگی در محیط های گوناگون جغرافیایی می شود. نظام توزیع جمعیت در استان گیلان متعادل نیست و شکل اسکان و استقرار جمعیت و شهرها تصویر مناسبی را بدست نمی دهد. هدف پژوهش حاضر تحلیل نظام سلسله مراتب شهرهای استان گیلان به منظور متعادل سازی توزیع فضایی می باشد. روش تحقیق به کار رفته توصیفی - تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات روش کتابخانه ای بوده است. با مطالعه سلسله مراتب شهری استان گیلان ط ی سال های 1355 تا 1395 مشخص گردید که شهر رشت به عنوان مرکز استان گیلان و کلان شهر ناحیه ای با داشتن 41/42 درصد از جمعیت شهری استان در سال 1395 در قالب نخست شهر نقش غالب خود را نشان داده و در حال حاضر همه شاخص های: جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... به سود این شهر و به زیان کانون های زیستی کوچک آن است. ضمن این که تمرکز جمعیت در آن مشکلات فراوان اجتماعی و فرهنگی از قبیل: مشکل مسکن، گرانی زمین، اجاره خانه، ازدحام ترافیک، نارسایی در خدمات و بالاخره طیف گسترده ای از آلودگی های زیست محیطی را به دنبال داشته است. این شهر به لحاظ داشتن زمینه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مناسب، مهاجرین مختلف را از مناطق پیرامونی خود جذب کرده و سلسله مراتب شهری استان را از قانون مرتبه- اندازه دور کرده است؛ به نحوی که در سال 1355 جمعیت اولین شهر (رشت) 41/3 برابر دومین شهر (انزلی) بوده است. در سال 1395 جمعیت شهر رشت 73/5 برابر جمعیت شهر دوم (انزلی) است. با مشخص شدن تغییرات جمعیت و رتبه شهرهای استان در سال های گذشته و اثرات آن بر نظام نامتعادل توسعه مراکز شهری، تمرکزگرایی و تسلط تک شهری در نظام شهری استان لازم است تا تدابیری به منظور ساماندهی فضایی مراکز شهری و توزیع متعادل جغرافیایی جمعیت متناسب با امکانات و محدودیت ها و مزیت های نسبی هر منطقه و با توجه به سیاست های آمایش سرزمین و اصلاح توسعه فضایی کانون های شهری آن صورت گیرد. تمرکزگرایی از شهر و منطقه رشت و توجه به شهرهای کوچک و متوسط استان از مهمترین رهیافت های این پژوهش است.
نقش زنان روستایی درتوسعه پایدار کشاورزی با تأکید براثربخشی فعالیت های آموزشی - ترویجی در ترویج تولید محصول سالم (مطالعه موردی: نواحی روستایی شهرستان های لنگرود و رودسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
زنان روستایی همواره نقش بسیار مهم و اساسی را در توسعه جوامع روستایی و بخش کشاورزی استان گیلان داشته اند. اما هیچ وقت این تلاش ها به طور مجزا از کار مردان انعکاس نیافته و به نقش های آنان با جدییت کافی نگریسته نشده است. هدف مطالعه حاضر، بررسی نقش زنان روستایی در توسعه پایدار کشاورزی با تأکید بر اثربخشی فعالیت های آموزشی-ترویجی در ترویج تولید محصول سالم در استان گیلان می باشد. که این پژوهش از نظر هدف کاربردی و بر پایه روش توصیفی – پیمایشی استوار است. اطلاعات مورد نیاز در این مطالعه به صورت پرسش نامه ای و کتابخانه ای جمع آوری شده و جامعه آماری تحقیق زنان کشاورزی شهرستان لنگرود و رودسر می باشد. حجم نمونه آماری با توجه به تعداد جامعه آماری پژوهش که زنان روستایی آموزش دیده در این دو شهرستان بنا بر اطلاعات آماری سازمان فنی و حرفه ای 400 نفر می باشند از طریق فرمول کوکران 193 نفر محاسبه گردیده است و میزان آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه برابر با 89/0 بوده است. نتایج این پژوهش نشان داد که بین برنامه های آموزشی- ترویجی اختصاص یافته برای زنان و درآمد سالانه از تولید برنج و نقش آن ها در ترویج تولید محصول سالم در روستاها به میزان 99 درصد می باشد که این بیانگیر رابطه معنا دار بسیار بالایی بین آنها می باشد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون بیان گر این مسئله است که، تنها متغیر بازدیدهای آموزشی- ترویجی وارد تحلیل شد و توانست به تنهایی 26 درصد از متغیر وابسته میزان آگاهی زنان از مضرات سموم دفع آفات نباتی و کودهای شیمیایی را تبیین کند.
تحلیل ارتباط مشارکت روستایی و فقرسیاسی (مطالعه موردی: روستاهای دهستان سراوان شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مشارکت روستایی و وضعیت فقر سیاسی در سطح دهستان سراوان واقع در شهرستان رشت در استان گیلان می باشد. متغیرهای پیش بین تحقیق را مشارکت(در ابعاد متفاوت اجتماعی، سیاسی و خدماتی کالبدی)، شیوه نگرش به مشارکت و شیوه عمل به مشارکت و متغیر ملاک را فقر سیاسی تشکیل می دهد. نوع تحقیق به صورت کاربردی- توسعه ای است و روش مطالعه اسنادی، تحلیلی و پیمایشی است. جهت تکمیل اطلاعات موجود از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در روش تحلیلی با توجه به فرضیه ارائه شده به معرفی هر یک از مؤلفه های مورد نظر اقدام شده است. بر این اساس هر مؤلفه با چند معرف به شناسایی میزان مشارکت افراد و نقش آن در توسعه روستایی می پردازد سپس به بررسی مولفه ی فقر در ابعاد سیاسی با استفاده از مدل رگرسیون چند گانه در نرم افزار spssصورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق کل خانوار روستایی دهستان سراوان است، با استفاده از جدول مورگان تعداد370 نمونه انتخاب گردید. نتایج تحقیق حاکی از این موضوع است که بین فقر سیاسی و میزان مشارکت رابطه وجود دارد. بدین معنی که به ازای افزایش هر واحد در مشارکت به میزان 728/0 واحد نیز در ابعاد سیاسی فقر کاهش پیدا می کند. به عبارتی با افزایش هر یک از شاخص های مشارکت، شیوه عمل به مشارکت و نحوه نگرش نسبت به مشارکت در بعد سیاسی فقر کاهش پیدا می کند.
واکاوی تغییرات اقلیم آسایش گردشگری سکونتگاههای انسانی استان گیلان با استفاده از شاخص (PET)(مقاله علمی وزارت علوم)
با توجه به اهمیت صنعت گردشگری و وابستگی این صنعت به اقلیم به عنوان یک فاکتور تعیین کننده جهت برنامه ریزی گردشگران , لزوم شناخت شرایط آب و هوایی مطلوب و نا مطلوب برای گردشگران داخلی و خارجی امری ضروری است تا متقاضی بتواند متناسب با آن , برنامه ریزی خود را از نظر زمان حرکت ، نوع لباس و تجهیزات مورد نیاز انجام دهد. استان گیلان با توجه به شرایط جغرافیایی و برخورداری از عوامل طبیعی نظیر نواحی ساحلی، جلگه ای و کوهستانی به عنوان یکی از گردشگرپذیرترین مناطق کشور نیازمند تقویم مکانی و زمانی گردشگری میباشد و با تهیه این تقویم جامع می تواند گامی مهم در زیربنای آب و هوای زیستی گردشگری برداشت. هدف از این پژوهش بررسی اقلیم آسایش حرارتی استان گیلان بر اساس آمار آب و هوائی ایستگاههای سینوپتیک در فاصله زمانی(1980 - 2016) و با استفاده از مدل PET)) و تحلیل آن بر اساس نقشه های بدست آمده از نرم افزارGIS می باشد تا به کمک آن بتوان برنامه ریزیهای لازم را جهت توسعه گردشگری این استان و مکان یابی و زمان یابی مناسب ارائه داد.نتایج بدست آمده نشان میدهد در 37 سال اخیر در ماه جولای که مصادف با تاریخ شمسی 10 تیر تا 10 مرداد ماه می باشد مقدار شاخص PET روند کاهشی دارد و شرایط اقلیم آسایش در این ماه بهتر شده و از تنش گرمای شدید کاسته شده است .همچنین ماههای اکتبر و می (اردیبهشت و مهر) از جمله مناسبترین ایام برای گردشگری از لحاظ اقلیم آسایش می باشد
ارزیابی توان بوم شناختی استان گیلان جهت فعالیت های بومگردی(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مهمترین مراحل در برنامه ریزی فعالیتهای بومگردی، ارزیابی توان نواحی مختلف برای ایجاد و توسعه این فعالیتها می باشد. در این راستا و با توجه به اینکه استان گیلان یکی از مهمترین مقصدهای اصلی گردشگری در کشور می باشد، در این تحقیق ارزیابی توان بوم شناختی استان گیلان جهت فعالیت های بوم گردی پرداخته شده است. برای انجام این تحقیق ابتدا معیارهای اساسی برای فعالیتهای بومگردی از طریق مطالعه ادبیات تحقیق انتخاب شده و لایه های آن تهیه گردید. همچنین با توجه به نظرات 23 نفر از کارشناسان و متخصصان حوزه مربوطه، وزن هریک از معیارها با روش تحلیل سلسله مراتبی مشخص گردید. در نهایت نقشه لایه های مکانی در نرم افزار Arc Gis پس از اعمال ضریب اهمیت، روی هم گذاری و تلفیق شده و مناطق مستعد فعالیتهای بومگردی شناسایی شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که از کل مساحت استان گیلان 4907 کیلومتر مربع در طبقه بسیار مناسب، 7593 کیلومتر مربع در طبقه مناسب، 779 کیلومتر مربع در طبقه متوسط و 785 کیلومتر مربع در طبقه نامناسب جای می گیرند.
تبیین اقلیم گردشگری شرق استان گیلان و طبقه بندی مکانی آن به روش آماری چند متغیره(مقاله علمی وزارت علوم)
در این پژوهش، اقلیم گردشگری شرق استان گیلان در طی دوره آماری 1996 تا 2015 (20 سال) به دو روش PET و TCI مورد بررسی و به روش کریجینگ میانیابی شد. همچنین با استفاده از تحلیل عاملی به روش مولفه مبنا (PCA) و تحلیل خوشه ای اقدام به گروهبندی مقادیر آنها از بعد مکانی گردید. تحلیل عاملی مقادیر PET از بعد مکانی نشان داد که مقدار PET این ناحیه به دو گروه طبقه بندی و به ترتیب 49/52 و 87/46 درصد واریانس داده ها را در حالت دورانی تبیین می کنند، بطوریکه مولفه اول ایستگاه های رودسر، کیاشهر، لاهیجان، رامسر، ماسوله، انزلی و رشت و مولفه دوم ایستگاه های منجیل، دیلمان، جیرنده و معلم کلایه را در بر می گیرد. همچنین تحلیل خوشه ای مقدار PET، ایستگاه های شرق گیلان را در 2 گروه تقسیم کرد، که ایستگاه های کیاشهر، رودسر، لاهیجان، رامسر، رشت و انزلی در گروه اول و ایستگاه های ماسوله، منجیل، دیلمان، معلم کلایه و جیرنده در گروه دوم قرار می گیرند. در همین راستا تعداد عاملهای شناسایی شده مقدار TCI از بعد مکانی نشان داد دو مولفه به ترتیب 50/56 و 54/37 درصد واریانس داده ها را در حالت دورانی تبیین می کنند که مولفه اول ایستگاه های رامسر، انزلی، رشت، کیاشهر، لاهیجان، رودسر و منجیل و مولفه دوم ایستگاه های ماسوله، دیلمان، جیرنده و معلم کلایه را شامل می شود. همچنین با استفاده از تحلیل خوشه ای(CL) دو گروه مستقل براساس میزان شباهت مقادیر TCI شناسایی گردید، گروه اول ایستگاه های جیرنده، دیلمان، معلم کلایه، ماسوله و منجیل و گروه دوم شامل ایستگاه های کیاشهر، رامسر، انزلی، لاهیجان، رشت و رودسر را در بر می گیرد.
طراحی مدل هم آفرینی ارزش در صنعت گردشگری سلامت استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: یکی از مهم ترین محورهای اصلی توسعه استان گیلان با توجه به قابلیت های طبیعی، تاریخی و فرهنگی آن، گردشگری است که دراین بین گردشگری سلامت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. وجود مرزهای مشترک آبی و خاکی با کشورهای حاشیه دریای خزر، انواع جاذبه های گردشگری، پزشکان مجرب و بیمارستان هایی با امکانات تخصصی و فوق تخصصی و تعرفه پایین هزینه درمان، می تواند استان گیلان را به یکی از قطب های گردشگری سلامت در ایران بدل کند. هم آفرینی گونه ای از راهبرد بازاریابی است که بر ایجاد و تشخیص ارزش های مشترک شرکت و مشتریان به منظور بهبود کیفیت خدمات و حفظ و ایجاد ارزش برای گردشگران تأکید دارد. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش ارائه مدل هم آفرینی ارزش در صنعت گردشگری سلامت است. روش شناسی تحقیق: روش پژوهش به صورت کیفی و با بهره گیری از نظریه داده بنیاد و بر اساس گام های پیشنهادی گلیزر و استراوس به اجرا در آمده است. جامعه آماری شامل 16 نفر خبرگان در حوزه گردشگری و گردشگران سلامت هستند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر تجزیه وتحلیل مصاحبه ها از فرایند کدگذاری استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: استان گیلان با مساحت 14044 کیلومترمربع و جمعیت 2530696 نفر در شمال کشور واقع شده است. این استان با کشورهایی همچون آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان و روسیه دارای مرز آبی و خاکی مشترک است. یافته ها و بحث: بر اساس یافته های تحقیق هم آفرینی ارزش سازمانی شامل کیفیت خدمات پزشکی و پزشکان معتبر؛ عامل قیمت خدمات پزشکی؛ تسهیلات خدمات مربوط به اسکان، حمل ونقل و پذیرایی؛ و نیز بسته های حمایتی جذاب می تواند در طراحی آمیخته بازاریابی اثربخش عمل نماید. نتایج: هم آفرینی ارزش مشتری شامل تعامل، اشتراک گذاری دانش، مهارت، خلاقیت و اعتماد گردشگران به منظور ایجاد رفتار شهروندی و وفاداری گردشگران مورد توجه قرار گرفت.
شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری مجازی با رویکرد آمیخته (مطالعه موردی: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه گردشگری مجازی نشان دهنده دیجیتالی شدن تمام فرایندها و زنجیره های ارزش در صنعت گردشگری است. هدف تحقیق حاضر شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری مجازی با رویکرد آمیخته بوده است. روش تحقیق حاضر استراتژی کیفی مبتنی بر بهره گیری از استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد و الگوی سیستمیک یا پارادایمی می باشد. در مرحله آزمون نیز توصیفی-پیمایشی بوده که مدل کیفی به دست آمده با روش های کمی آزمون شده است.ابزار گردآوری داده ها نیز مصاحبه و پرسشنامه می باشد که روایی آن به تأیید خبرگان دانشگاهی و غیردانشگاهی که سابقه مشاوره به سازمان های حوزه گردشگری استان گیلان را داشته اند، رسیده است و پایایی آن نیز برای هر متغیر بیشتر از 0/7 بوده است. جامعه آماری (خبرگی) این تحقیق درمرحله کیفی شامل تعدادی از خبرگان صنعت گردشگری گیلان می باشد. تعداد نمونه ها در این تحقیق 12 نفر بوده است که با استفاده از 2 روش غیر احتمالی هدفمند (قضاوتی) و روش گلوله برفی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر در مرحله کمی، خبرگان صنعت گردشگری استان گیلان هستند که سابقه فعالیت در زمینه گردشگری و مباحث تکنولوژی و... را داشته اند که جزء جوامع نامحدود به شمار می آیند. طبق فرمول کوکران تعداد نمونه برابر با 384 می باشد. در مرحله کیفی، شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری مجازی انجام شده است. در این راستا با بهره گیری از نظریه پردازی داده بنیاد، 13 مقوله و 36 مفهوم بدست آمده است. تجزیه و تحلیل فرضیات تحقیق در مرحله کمی با توجه به تحلیل مدلسازی معادلات ساختاری و بهره گیری از نرم افزار Lisrel نسخه 8/80 انجام شده است و نتایج مرحله کمی داده ها موید آن بوده است که ارزیابی متوازن گردشگری مجازی بر ارزش آفرینی و توسعه متوازن در استان گیلان تأثیر داشته است. مدیریت ساختار گردشگری مجازی بر توسعه عملکرد گردشگری مجازی، طراحی استراتژی مشتری مدارانه گردشگری مجازی بر ارزش آفرینی، طراحی استراتژی مشتری مدارانه گردشگری مجازی بر توسعه عملکرد گردشگری مجازی و طراحی استراتژی مشتری مدارانه گردشگری مجازی بر توسعه متوازن گردشگری مجازی در استان گیلان تأثیرگذار بوده است.
برآورد ارزش اقتصادی گردشگری در مناطق روستایی قلعه رودخان شهرستان فومن استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
91 - 106
حوزه های تخصصی:
مقدمه: گردشگری روستایی بخشی از بازار گردشگری بوده و می توان آن را ابزار مهمی برای توسعه ی جوامع روستایی درنظر گرفت. لذا، ارزش گذاری این نوع گردشگری می تواند نقش مهمی در بهبود برنامه ریزی های مرتبط با توسعه گردشگری داشته باشد.هدف: تحقیق حاضر با هدف برآورد ارزش اقتصادی گردشگری در مناطق روستایی قلعه رودخان شهرستان فومن در استان گیلان به انجام رسید.روش شناسی: این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پیمایشی و از نوع توصیفی -تحلیلی است که از روش ارزش گذاری مشروط برای ارزش گذاری گردشگری در تحقیق استفاده شد. بر اساس فرمول میشل و کارسون، 193 نفر به عنوان حجم نمونه ی مورد بررسی به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه با کمک گروهی از اساتید گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه گیلان و کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان گیلان مورد تأیید قرار گرفت. مقدار میانگین آلفای کرونباخ معادل 85/0 نشان دهنده ی پایایی پرسشنامه ی مورد بررسی است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: این مطالعه در مناطق روستایی قلعه رودخان شهرستان فومن استان گیلان به انجام رسید.یافته ها و بحث: نتایج نشان داد که متغیرهای انگیزشی به جز جذابیت در امکانات نمره ی میانگین بیشتر از حد متوسط دارند و در نتیجه، عوامل انگیزشی کششی و رانشی در تمایل بازدیدکنندگان به حضور در مناطق روستایی قلعه رودخان شهرستان فومن در حد متوسط تا زیاد مؤثر بوده اند. نتایج مدل لاجیت نشان داد که میزان تمایل به پرداخت گردشگران با متغیرهای توضیحی قیمت پیشنهادی و گریز و استراحت رابطه ی معنی دار و منفی و با متغیرهای توضیحی سن، نگرش و وجود امنیت و ایمنی رابطه ی معنی دار و مثبت دارد. مقدار آماره LR (97/57) نشان داد که رگرسیون انتخاب دوتایی لاجیت برآورد شده به طور کلی معنی دار است.نتیجه گیری: در مجموع درصد پیش بینی صحیح الگوی برآورد شده معادل 67 درصد می باشد که بیانگر قدرت مناسب پیش بینی الگو است. هرچند بر اساس نتایج تحقیق گردشگران زیادی تمایل به پرداخت حق ورودیه برای بازدید از مناطق روستایی قلعه رودخان شهرستان فومن دارند و از سویی دیگر حق ورودیه پشتوانه ی صد درصدی جهت مشارکت مردمی به حساب نمی آید اما ارزش اقتصادی منطقه را مشخص ساخته و مردم را نسبت به عملکرد ضعیف مدیریت و یا رفتارهای نامناسب دیگران ( رفتارهایی مانند آلوده کردن محل گردشگری، صدمه زدن به بناهای تاریخی، آلودگی های صوتی، ایجاد درگیری و دعوا بین مردم و...) حساس می کند.
واکاوی عوامل مؤثر بر ایجاد جایگاه رقابتی برند گردشگری در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
385 - 406
حوزه های تخصصی:
مقدمه: صنعت گردشگری همواره نقش مهمی در رشد و توسعه اقتصادی و نیز افزایش درآمدهای ملی یک کشور ایفا نموده و شناخت موقعیت رقابتی و شیوه های بهبود مدیریت و ارتقای تأثیرگذاری آنها در توسعه صنعت گردشگری و نیز میزان تأثیرگذاری این عوامل در جذب گردشگری بسیار تأثیر گذار است.هدف: هدف این پژوهش ارائه مدلی از عوامل تأثیرگذار بر جایگاه رقابتی برند گردشگری در استان گیلان است.روش شناسی: این پژوهش از نوع ترکیبی است که در بخش کیفی آن از الگوی نظام مند نظریه داده بنیاد استفاده شده است. همچنین بر حسب روش گردآوری داده ها از نوع تحقیقات میدانی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش اساتید دانشگاه های استان گیلان و مدیران حوزه گردشگری در استان گیلان هستند. در بخش کیفی از نمونه گیری نظری استفاده گردید و تعداد حجم نمونه با توجه به اشباع نظری 11 نفر بوده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: استان گیلان در شمال ایران است.یافته ها و بحث: استان گیلان از جمله استان هایی است که دارای جاذبه های گردشگری فراوانی بوده که هریک از این جاذبه ها می توان به عنوان یک برند گردشگری در عرصه رقابت بسیار تأثیرگذار باشد. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختار یافته جهت تدوین الگوی جایگاه رقابتی برند گردشگری استان گیلان به روش کدگذاری نشان داد که 300 کدباز شناسایی و در قالب 23 مفهوم طبقه بندی و بر اساس روش کدگذاری در شش مقوله اصلی شامل منابع رقابتی، جایگاه رقابتی برند گیلان، عوامل زمینه ای، مدیریت مقصد و عملیات جایگاه یابی و برندسازی مقصد، و عوامل مداخله گر تقسیم بندی شدند. همچنین به منظور سنجش مدل طراحی شده، در بخش کمی پژوهش از نظرات 169 نفر از مدیران، کارشناسان ارشد و کارشناسان حوزه گردشگری در استان گیلان استفاده شد.نتیجه گیری: نتایج نشان از برازش مناسب مدل طراحی شده با داده های به دست آمده داشت. همچنین می توان اظهار داشت، کلیدی ترین عاملِ جایگاه یابی برند مقصد در ذهن مشتریان، عملیات مربوط به جایگاه یابی، برندسازی و تبلیغات آن مقصد بوده و تمامی عوامل دیگر با اجرای صحیح این عامل نمود بارزتری خواهند داشت. بررسی اثر عوامل مداخله گر نشان می دهد که عوامل سیاسی، اقتصادی، رقابتی و فرهنگی در سطح اطمینان 9/99 درصد بر جایگاه رقابتی برند گیلان موثرند.
شناسایی کارکردهای واسطه های نوآوری باز با روش گروه کانونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۳
65 - 84
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه نوآوری باز سازمان ها به منظور نوآوری و رقابت در بازار بهتر است درهای خود را بازکرده و با محیط خود به تعامل بپردازند. طبق این اصل سازمان ها نیازی نیست تمامی فعالیت های مرتبط با تحقیق و توسعه محصولات یا فناوری های موردنیاز خود را در داخل سازمان انجام دهند، بلکه می توانند با محیط پیرامون خود در این خصوص همکاری کنند. اما رصد محیط و شناسایی تمامی فناوری های موردنیاز سازمان و حتی شناسایی مشتریانی جهت فروش فناوری های داخلی سازمان کاری بسیار سخت بوده و کمتر سازمانی توانایی انجام تمامی این فرایندها را به تنهایی دارد. درنتیجه نیازمند پل ارتباطی به نام واسطه ها هستند که سازمان ها را با محیط پیوند دهند. در این مقاله قصد داریم به بررسی خاستگاه واسطه ها از دو بعد نوآوری باز و بازارها و همچنین به تحلیل و دسته بندی کارکردهای واسطه ها در فرایند مدیریت فناوری و نوآوری بپردازیم. همچنین در انتها با روش گروه کانونی و طریق نظرات خبرگان کارکرد کلیدی جهت فعالیت واسطه ها استخراج گردید.
گونه شناسی و عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری معماری پل های تاریخی استان گیلان (با نگاهی بر پل های ادوار تاریخی صفویه و قاجاریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان گیلان به دلیل بارندگی ها و شرایط اقلیمی دارای پل های متعددی از دوره های تاریخی گذشته است. هدف پژوهش، گونه شناسی و شناخت عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری پل های تاریخی صفویه و قاجاریه استان گیلان است. پژوهش درصدد پاسخگویی به سؤالات ذیل است؛ کدام عوامل در شکل گیری گونه های مختلف پل های صفویه و قاجاریه استان گیلان مؤثر بوده اند؟ پل های صفویه و قاجاریه گیلان دارای چه تفاوت هایی از منظر؛ سازه ، هندسه، نوع قوس ، مصالح و تزئینات معماری با یکدیگر هستند؟ بر این اساس در این پژوهش، ابتدا برمبنای مطالعات کتابخانه ای مشخصات 15 پل تاریخی عصر صفویه و قاجاریه استان گیلان جمع آوری و در گام بعدی بر مبنای مطالعات میدانی عوامل مؤثر بر شکل گیری پل ها موردبررسی و جهت انجام تحلیل های هندسی پل ها از روش های ترسیم دستی و نرم افزارهای: فی ماتریکس حرفه ای و تقسیمات طلایی آتریس استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است؛ اشتراکات مذهبی، اقتصادی، توسعه روابط سیاسی ایران با غرب و سپری نمودن اوقات فراغت شاهان صفوی عمده ترین عوامل شکل گیری پل های صفویه بوده است. پل های صفویه دارای 3 گونه مختلف؛ پل یک دهانه ای، دو دهانه ای و چهار دهانه ای هستند، استفاده از قوس پنج او هفت تند و کند، کانه پوش های متعدد، آجرکاری برجسته، وجود فضای اتراق، پشت بند دایره ای شکل، شیب بندی دومرحله ای و فرم پایه ها به صورت مستطیل و فرم موج شکن ها به صورت اشکال دایره ای لوزی امری رایج در پل های صفویه گیلان هستند. مهم ترین عوامل شکل گیری پل های قاجاری عبارت اند از؛ کنترل رابطه و کاهش تنش میان غرب و ایران، اقتصاد و ایجاد ارتباطات درون شهری و روستایی است. پل های قاجاری دارای 3 گونه مختلف؛ پل های یک دهانه ای، یک دهانه مرکزی و دو طاق جانبی و پل یک دهانه مرکزی و چهارطاق جانبی هستند. استفاده از قوس با ابعاد کوچک، آجرکاری عقب نشسته، شیب بندی یک طرفه و به کارگیری فرم دایره ای در موج شکن، پشت بندها و فرم مستطیل در پایه ها و عدم وجود فضای اتراق، میل راهنما و کانه پوش ها امری رایج در پل های قاجاری استان گیلان است.
عوامل و محرک های مؤثر بر تبدیل مکان های شهری و روستایی به برندهای گردشگری (مورد مطالعه: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به عوامل موثر بر تبدیل مکان ها و مقاصد به برند گردشگری از پیش نیازهای توسعه گردشگری هر منطقه می باشد. چرا که این عوامل نقش مهمی در تبدیل مقاصد به برند گردشگری دارند و از سوی دیگر تبدیل یک مقصد به برند گردشگری خود نیز عاملی برای توسعه هرچه بیشتری گردشگری در مقاصد است. با توجه به اهمیت این موضوع، تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل و محرک های موثر بر افزایش تبدیل مناطق شهری و روستایی به برند گردشگری در استان گیلان انجام گرفته است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه و مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری در استان گیلان می باشد که با روش نمونه گیری هدفمند، 50 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل لجستیک باینری و تحلیل کیفی استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که ارتباط خطی و معنی داری به عوامل و محرک های مورد نظر تحقیق با تبدیل مکان های شهری و روستایی به برند گردشگری وجود داشته است. همچنین نتایج نشان داد که از میان عوامل پنجگانه مورد نظر تحقیق، سه عامل تنوع فرصت های شغلی، فرهنگ و دارایی های طبیعی و زیرساخت های محلی بیشترین اثرات را بر تبدیل مناطق شهری و روستایی در استان گیلان به برند گردشگری داشته اند.
مدل سازی تغییرات دمای بلوک های شهری در ارتباط با ساختار و پیکربندی سیمای سرزمین در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نواحی سکونتگاهی الگوهای متنوعی از چیدمان سطوح نفوذناپذیر هستند که به شدت تحت تأثیر خصوصیات منفی محیط زیستی - اکولوژیک مانند شکل گیری جزیره حرارتی قرار دارند. در این مطالعه، رابطه بین این چیدمان با خصوصیات دمایی نواحی سکونتگاهی در واحد بلوک های شهری در جلگه استان گیلان، مدل سازی شد. برای استخراج نواحی سکونتگاه هر واحد بلوک، از تحلیل شی گرای تصاویر ماهواره لندست در تابستان سه مقطع زمانی (1381، 1391 و 1401) استفاده و متوسط دمای هر بلوک در هر مقطع با استفاده از معادلات انتقال تشعشع تهیه شد. متغیرهای توصیفی دمای هر بلوک در دو دسته متغیرهای ذاتی و متغیرهای همسایگی تهیه و با استفاده از تحلیل مؤلفه های اصلی، چهار متغیرِ وسعت واحد، سنجه مرز مشترک، وسعت پلیگون مادر و نسبت محیط به مساحت واحد به عنوان مهم ترین پارامتر شناسایی و به مدل رگرسیون غیرخطی GAM وارد شدند. نتایج مدل سازی (619/0= R2) نشان داد که دو عامل وسعت بلوک شهری و وسعت پلیگون شهری که در آن قرار دارد، به صورت مستقیم منجر به افزایش دمای بلوک می شود. شکل خطی هر واحد، نسبت بالای محیط به مساحت و داشتن کمترین مرز مشترک با سایر واحدهای شهری نیز نقش کاهنده متوسط دمای واحدهای شهری در دوره های زمانی مورد مطالعه داشته اند. نتایج حاصل می تواند به درک بهتر عوامل مؤثر بر دمای سطح زمین در مناطق سکونتگاهی بخصوص پیکربندی و ساختار بلوک های شهری کمک کند.
واکاوی همدیدی - ماهواره ای بارش برف سنگین در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رخدادهای جوی شدید هر از گاهی با توجه به وسعت و بازه زمانی شان، مشکلات جدی در روند عادی زندگی بشر ایجاد می کنند. بارش برف سنگین در منطقه جلگه ساحلی گیلان یکی از پرمخاطره ترین این پدیده ها است. در این پژوهش سه برف سنگین استان گیلان در طی دوره آماری 1998 تا 2018 (20 سال) مورد واکاوی همدید و ماهواره ای قرار گرفته است. بدین منظور داده های برف از سازمان هواشناسی استان گیلان، داده های مورد استفاده برای نقشه های همدید از سایت نوآ (NCEP/NCAR reanalysis 1) و تصاویر ماهواره ای از سایت سنجنده مودیس اخذ گردید. سپس با رویکرد محیطی به گردشی، سامانه های همدید با توجه به منشاء شکل گیری از چند روز قبل تا روز بارش برف شناسایی شد. نتایج نشان داد سه برف سنگین این ناحیه در اثر گسترش هماهنگ دو واچرخند دینامیکی–حرارتی سیبری و واچرخند اروپایی، بلوکینگ دو قطبی و پرفشار اروپایی ایجاد شده اند. همچنین بررسی پهنه برفی با بکارگیری تصاویر مودیس ماهواره ترآ نشان داد سه برف سنگین بیش از 70 درصد وسعت استان را در بر گرفته و به ترتیب 94/70، 44/90 و 46/81 مساحت استان گیلان را در سال های 2005، 2008 و 2017 پوشش داده اند.