مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
منزلت شغلی
حوزههای تخصصی:
مجموعه های فازی مقوله هایی با حد و مرزهای نامعین و همپوشان هستند. در مجموعه های کلاسیک، هر شئی یا عضو مجموعه است یا نیست، ولی اشیا می توانند در آن واحد تا حدی عضو بیش از یک مجموعه فازی باشند. بسیاری از مفاهیم علوم اجتماعی همین ویژگی را دارند. نظریه مجموعه های فازی روش هایی را برای بررسی سیستماتیک چنین مفاهیمی ارایه می کند. در این مقاله، مزیت های تکنیک فازی بر روش های مرسوم تحلیل آماری در پژوهش های اجتماعی با تحقیق در مورد یکی از کلیدی ترین و پرمناقشه ترین متغیرهای اجتماعی، یعنی مفهوم منزلت شغلی، بررسی شده است. در این مقاله، یک رتبه بندی فازی از منزلت مشاغل در شهر رشت ارایه می شود که هم صرفا مبتنی بر نتایج به دست آمده از قضاوت ذهنی پاسخگویان و مطابق با نظر آنان بوده و هم در همان حال با توزیع فازی امکان بین صفر و یک، رتبه بندی جزیی درون هر مقوله اصلی را نیز به دست می دهد. نتیجه نهایی ماتریسی 92×5 است که در آن 92 تعداد مشاغل و 5 تعداد مقولات اصلی رتبه بندی منزلتی هستند. در این دسته بندی ماتریسی، هر شغل در عوض اشغال تنها یک جایگاه در طیف «عالی تا خیلی پایین» تا حدی به همه این جایگاه ها تعلق دارد. به این ترتیب، این اشکال اساسی در متدهای تحلیل خوشه ای، که در آن ها تغییر در متد و تعداد مشاغل منجر به دسته بندی های متفاوتی می شود، تا حد زیادی برطرف گردیده و در واقع بازنمایی بهتری از واقعیت ممکن می شود
پیش بینی بهداشت روانی بیکاران از متغیرهای رضایت از منزلت شغلی، روان رنجوری و فشار مالی
حوزههای تخصصی:
"پژوهش حاضر نقش شخصیت و نیز میزان رضایت از منزلت شغلی را در پیش بینی سلامت روانی، هم بر متغیرهای مکنون و هم بر متغیر آشکار فشار مالی بررسی کرده است و از این طریق مدل یاهودا از متغیرهای مکنون و مدل فرایر از تاثیر فقر بر بیکاری را با هم مقایسه می کند. شرکت کنندگان در تحقیق 108 نفر افراد بیکارند، تا این افراد با یکدیگر قابل مقایسه باشند.
برای سلامت روانی، از شکل کوتاه پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) و برای سنجش شخصیت، از مقیاس 12 سوالی روان رنجوری شکل کوتاه پرسشنامه شخصیت آیزینک استفاده شده است. یک مقیاس چهار سوالی که قبلا توسط اولاه (1990) به کار رفته است برای سنجش فشار شغلی استفاده می شود. برای سنجش مقیاس عملکرد مکنون از مقیاس دسترسی به مقوله های تجربه استفاده شده است.
این پژوهش به شکل یک پژوهش مقطعی و به صورت اعتباریابی همزمان انجام شده که شرکت کنندگان به همه سوالات پژوهش بر روی یک پرسشنامه به طور همزمان پاسخ داده اند.
در پژوهش حاضر یک رابطه منفی نسبتا قوی در جدول شماره دو بین آشفتگی روانشناختی در مقیاس سلامت عمومی (GHQ) و دسترسی به مقوله های متغیر تجربه یافته شد. این رابطه مدل یاهودا از محرومیت را تایید می کند، زیرا سلامت روانی با دسترسی کمتر به متغیرهای مکنون کار ارتباط می یابد که با پژوهش های قبلی انجام شده در این زمینه (اوانز، 1986؛ اوانز و هاورس، 1991) همخوانی دارد. اضطراب روانشناختی، همچنین رابطه مثبت با فشار مالی دارد که این یافته با مدل فرایر همخوانی دارد.
"
رابطه بین منزلت شغلی و زیرکاردرروی: بررسی نقش بی تفاوتی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین متغیرهای پرستیژ شغلی و زیرکاردرروی با نقش واسطه ای بی تفاوتی سازمانی می باشد. روش تحقیق، از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه جمع آوری اطلاعات، توصیفی و از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی کارکنان شرکت پتروشیمی شهر ایلام می باشد که تعداد آنها 560 نفر است. برای حجم نمونه تعداد 226 نفر انتخاب شدند برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد و ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه می باشد. جهت روایی و بومی سازی پرسش نامه ها از دیدگاه خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت منابع انسانی، برای پایایی آن ها نیز از ضریب آلفای کرونباخ و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از معادلات ساختاریافته با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که منزلت شغلی با بی تفاوتی سازمانی و زیرکاردرروی دارای رابطه مستقیم، معنادار و منفی می باشد. بی تفاوتی سازمانی نیز با زیرکاردرروی دارای رابطه مستقیم، معنادار و مثبتی می باشد. همچنین نقش میانجی بی تفاوتی سازمانی در رابطه بین منزلت شغلی و زیرکاردرروی کارکنان نیز تائید شده است. نتایج بدست آمده در سازمان مورد نظر نشان داد که یکی از عوامل انگیزاننده مهم برای کارکنان منزلت شغلی آنهاست چون با توجه به پاسخ های آنها هرچه منزلت شغلی شان بالاتر باشد بی تفاوتی و زیرکاردرروی کمتر می شود.
تحلیلی جامعه شناختی بر احساس عدالت در بین معلمان شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال هفدهم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۵۱
107 - 137
مقاله حاضر برگرفته از پژوهشی است که با همین عنوان طی سال های 1385 و 1386 به انجام رسیده است. در این پژوهش، پژوهشگران با دو پرسش اصلی مواجه بوده اند: اول اینکه بر روی مقیاس احساس بی عدالتی، موقعیت معلمان شهر زنجان در کجا قرار دارد؟ و دوم آنکه از بین متغیرهای احساس تعلق، احساس محرومیت، عدالت درون سازمانی، منزلت شغلی، منطقه محل سکونت و سطح تحصیلات، کدام متغیر با احساس بی عدالتی رابطه معنادار داشته و شدت رابطه کدام متغیر بیشتر است؟ مبنای نظری برای طرح فرضیه چند متغیره، دو رویکرد نظری مبادله و محرومیت نسبی بوده است. همچنین مطالعات تجربی پیشین مرتبط با موضوع در ورود برخی از متغیرها به مدل مفروض نقش داشته اند. فرضیه پژوهش در قالب یک مدل ساختاری و چندمتغیره طرح شده است. مطالعه به روش پیمایشی، با نمونه سهیمه ای به حجم 271 نفر از میان جامعه آماری معلمان ناحیه 2 شهر زنجان شامل 1525 نفر با استفاده از پرسشنامه دارای اعتبار و قابلیت اعتماد به انجام رسیده است. نتایج نشان می دهد که بر اساس یک گروه بندی سه مقوله ای بر روی مقیاس احساس بی عدالتی، حدود 91 درصد از نمونه مورد مطالعه دارای احساس بی عدالتی، حدود 5 درصد دارای احساس عدالت و حدود 2 درصد نیز در حد وسط قرار گرفته اند. سایرین به دلیل پاسخ های غیردقیق به پرسش ها، قابل طبقه بندی نبوده اند. برآورد شاخص های کلی نیکویی برازش و همچنین ضرایب ساختاری و اندازه گیری، کلیت مدل طرح شده را تأیید می کنند هر چند برخی اصلاحات در آن می تواند به بهبود مدل در مطالعات آینده کمک کند
تأثیر منابع در دسترس زنان بر قدرت تصمیم گیری در خانواده (مطالعه تجربی شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
135 - 152
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به منزله یکی از تحقیقاتی که در حوزه مفهوم قدرت انجام گرفته است، در پی پاسخگویی به این سؤال است که مجموعه عوامل مؤثر بر قدرتِ تصمیم گیری زنان در خانواده چیست؟ تحقیق حاضر، به منظور پاسخگویی به این سؤال، از مفاهیم نظریِ متفکران نظریه منبع بهره جسته است. از نگاه نظریه منبع، اشتغال، تحصیلات، منزلت شغلی، و مالکیت و داراییِ شخصی از جمله منابعی هستند که موجب افزایش قدرت تصمیم گیری زنان در خانواده می شوند. در این نوشتار، با استفاده از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه، به دنبال یافتن پاسخ سؤالات تحقیق بوده ایم. حجم نمونه را 350 تن از زنان شاغل و غیرشاغل شهر بابل تشکیل می دهند که از طریق نمونه گیری خوشه ایِ چندمرحله ای، به طور تصادفی، انتخاب شده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که به طورکلی قدرت تصمیم گیری زنان در خانواده در سطح بالایی قرار دارد و میان اشتغال، تحصیلات، و دارایی شخصیِ زنان با افزایش قدرت تصمیم گیری در خانواده رابطه مستقیم و مثبت وجود دارد. اما میان درآمد و منزلت شغلی با قدرت تصمیم گیری در خانواده رابطه ای وجود ندارد.
نقش واسطه ای اشتیاق سازمانی در رابطه بین غرور سازمانی و منزلت شغلی معلمان مقطع ابتدایی کازرون
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
90 - 108
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف:هدف از انجام این تحقیق نقش واسطه ای اشتیاق سازمانی در رابطه بین غرور سازمانی و منزلت شغلی معلمان مقطع ابتدایی کازرون بوده است.
روش پژوهش: با توجه به ماهیت تحقیق، توصیفی پیمایشی از شاخه میدانی می باشد . جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدائی شهرستان کازرون به تعداد 213 نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 137 نفر به عنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه غرور سازمانی لوئیس ( 1998 )، پرسشنامه منزلت شغلی هاکمن و اولدهام (1979) و پرسشنامه اشتیاق شغلی شافلی و همکاران ( 2002 ) استفاده شد . روائی پرسش نامه ها توسط اساتید محترم مورد تأیید قرار گرفت و پایائی آن ها نیز با اجرای اولیه در نمونه ای به تعداد 30 نفر تأیید شد. ضریب پایایی پرسشنامه ها برای متغیر غرور سازمانی898/0 ، منزلت شغلی 856/0 و اشتیاق شغلی 781/0 برآورد شده است. به منظور بررسی آزمون فرضیات تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است.
یافته ها:یافته های تحقیق حاکی از آن است که غرور سازمانی و منزلت شغلی با نقش واسطه ای اشتیاق سازمانی در معلمان مقطع ابتدائی شهرستان کازرون رابطه دارد.
ارائه مدل ساختاری- تفسیری جهت ارتقای اعتبار شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
59 - 72
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه یک مدل ساختاری – تفسیری به منظور ارتقای اعتبار شغلی حرفه ی معلمی بود. روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی از نوع مدل سازی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، خبرگان آشنا به حوزه ی علوم تربیتی و علوم اجتماعی بودند که 31 نفر از بین آنها به عنوان نمونه و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابتدا با بررسی ادبیات پژوهش، عوامل مؤثر بر اعتبار حرفه ی معلمی، استخراج و براساس نظر خبرگان 9 عامل به عنوان عوامل نهایی شناسایی شدند، سپس به منظور مشخص نمودن تأثیر علت و معلولی عوامل مستخرج، از پرسشنامه ی محقق ساخته ای که بر اساس مدل سازی ساختاری تفسیری طراحی شده بود، استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل ها رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری و ارائه مدل عوامل مؤثر بر اعتبار شغلی حرفه ی معلمی از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری و نرم افزار Micmac استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد از بین این 9 عامل شناسایی شده، دو عامل حقوق و مزایای شغلی و جایگاه اجتماعی حرفه ی معلمی در جامعه به عنوان زیربنایی ترین عوامل در سطح سوم مدل قرار گرفتند. همچنین اعتبار و مقبولیت سازمانی و کنشگری اجتماعی – فرهنگی معلمان در جامعه به عنوان دو عامل زیر بنایی دیگر در سطح دوم قرار گرفتند که بر چهار عامل میزان تخصصی بودن حرفه ی معلمی، میزان اعتماد اجتماعی شهروندان به معلم، وجهه و اعتبار شغل معلمی، مشارکت در سیاست گذاری و تدوین برنامه های آموزشی، امکانات و فرصت های رشد و ارتقاء حرفه ای تاثیر می گذارند. همچنین خروجی مدل میکمک نشان می دهد که همه ی عامل های اعتبار شغلی بر همدیگر کنش و واکنش بالایی دارند.