آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

همزیستی با یک اصل مؤنث یا مذکر در جسم و جان مرد و زن از دیرباز مورد توجه بوده است؛ اگرچه در برخی موارد این دیدگاه مستور مانده است، اما برخی از پژوهشگران چون یونگ با تعبیر «آنیما» و «آنیموس» از این دو اصل، سعی در مطرح کردن آن در علوم انسانی داشته اند. در قصّه های عامیانه و متون داستانی کهن، نمودهای این دو اصل در قالب رُمانس ها نمایان است. یکی از این جلوه های کهن الگویی، حضور برخی شخصیت هایِ تا حدودی در سایه است که از آن به «دایه» تعبیر می شود. حضور او در مراحل ابتدایی رشد قهرمانان قصّه ها و نیز برخی کُنش های مثبت و منفی از سوی او، بیانگر جلوه کهن الگویی آنیمایی وی در ذهن و ضمیر گزارندگان قصّه است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه کتابخانه ای به انجام رسیده است. مسئله محوری این است که دایه به عنوان یک آنیما چه کُنش های آنیمایی انجام می دهد، نقش محوری او در چه ویژگی ای نهفته است و اینکه نقش های آنیمایی او یکدست و ایستاست یا دو قطبی است. با بررسی این قصّه ها نُه نقش از دایه نشان داده شده است که در این میان شش نقش مثبت و سه نقش منفی است؛ ازجمله: تربیت و ترضیع، واسطگی و دلالی، محرم اسرار شاه زاده بودن، کاردانی و چاره گری، شفاعت و پایمردی، کارگزاری شب زفاف، افسونگری، جادوگری و طلسم گذاری، اطلاع رسانی و مدیریت خرابات. از میان این کردارها، تربیت و پرورش به عنوان آنیمای مثبت بیشترین بسامد و از میان آنیمای منفی، جادوگری و طلسم بیشترین بسامد را داشته است. در بخش ویژگی های مثبت آنیما، واسطگی و دلالگی، محرم اسرار، کاردانی و چاره گری، شفاعت و پایمردی و کارگزاری شب زفاف همه در ذیل ویژگی «میانجی»گری آنیما قرار می گیرد. ملاک انتخاب داستان ها، حضور و نقش دایه در آن هاست. از میان قصّه های عامیانه بلند، قصّه های سمک عیّار، ابومسلم نامه و حسین کرد را به دلیل بلند بودن داستان، تنوع بن مایه ها و نیز بسامد بالای حضور دایه در آن گزینش کرده ایم.

تبلیغات