مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
هوش اخلاقی
منبع:
دعاپژوهی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶
60 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت، تبیین و واکاوی ابعاد هوش اخلاقی کارگزاران سازمان ها مبتنی بر آموزه های صحیفه سجادیه است. بنابراین، این پژوهش از نظر هدف، یک پژوهش اکتشافی یا بنیادین از لحاظ روش، از نوع کیفی و دارای رویکردی استقرایی است. داده های این پژوهش با رجوع به کتاب صحیفه سجادیه بود که عموماً رویکرد مدیریتی، رفتاری و روان شناختی دارد؛ چرا که کارگزاران سازمان ها می توانند از آن به عنوان الگو در سطح کلان و خرد استفاده نمایند. به منظور استخراج مطالب از فن تحلیل مضمون استفاده شد. منبع مورد بررسی کتاب صحیفه سجادیه امام سجاد(ع) است. یافته ها نشان داد که 137 مضمون پایه، 54 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر شناسایی شدند. نتایج به دست آمده بر اساس داده های پژوهش، بیان گر چهار مجموعه الزامات است که باید در چهار سطح فردی، گروهی، سازمانی و اجتماعی لحاظ شود. در سطح فردی / زیربنایی 16 مؤلفه، در سطح گروهی ظرفیت سازی 14 مؤلفه، در سطح سازمانی/ روبنایی 8 مؤلفه و در سطح اجتماعی 16 مؤلفه از هوش اخلاقی برگرفته شده از کتاب مزبور شناسایی شد که رعایت هر یک از این مؤلفه ها بستر را برای سازمان ها مهیا می کند. کلیدواژه ها: هوش اخلاقی، کارگزاران سازمان ها، آموزه ها، صحیفه سجادیه، تحلیل مضمون.
ارائه مدلی از تأثیر هوش اخلاقی بر اعتماد سازمانی و سلامت سازمانی در وزارت ورزش و جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدل تأثیر هوش اخلاقی بر سلامت سازمانی با تأکید بر نقش واسط اعتماد سازمانی صورت گرفت. پژوهش حاضر از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارشناسان وزارت ورزش بود که 281 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. با بررسی پیشینه پژوهش، متغیرها شناسایی شدند، سپس مدل اولیه پژوهش طراحی و پرسشنامه ای ساخته شد که روایی آن را جمعی از صاحب نظران از طریق تکنیک تحلیل عاملی تأیید کردند. پایایی درونی نیز برای پرسشنامه های هوش اخلاقی، اعتماد سازمانی و سلامت سازمانی با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب 0/825، 0/810 و 0/855 محاسبه شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که هوش اخلاقی دارای ضریب اثر 0/44 بر اعتماد سازمانی و اثر 0/61 بر سلامت سازمانی است. همچنین ضریب اثر اعتماد سازمانی بر سلامت سازمانی 0/64 به دست آمد. مدل ارائه شده در این پژوهش تأثیر هوش اخلاقی بر سلامت سازمانی را از طریق اعتماد سازمانی تأیید کرد. در نتیجه مدیران و برنامه ریزان با فراهم کردن زمینه ایجاد هوش اخلاقی و اعتماد سازمانی احتمالاً می توانند توسعه سلامت سازمانی در وزارت ورزش را فراهم آورند.
بررسی هوش اخلاقی مدیران و اثربخشی سازمان های داوطلبی در ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش سال ۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۷)
152 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف کلی پژوهش حاضر بررسی هوش اخلاقی مدیران و تعیین رابطه بین هوش اخلاقی مدیران با اثربخشی سازمان های داوطلبی ورزشی در استان خراسان شمالی بود. روش شناسی: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را مسئولان و اعضای هیأت های ورزشی استان خراسان شمالی تشکیل دادند. با توجه به محدود بودن این افراد، نمونه برابر جامعه در نظر گرفته شد (n=N). بدین منظور 184 نفر (59 نفر از مدیران و 125 نفر از اعضای هیأت های ورزشی) پرسشنامه های ویژگی های فردی، هوش اخلاقی لنیک و کیل (2011) و اثربخشی سازمانی عیدی (1391) را تکمیل کردند. روایی پرسشنامه ها با بهره گیری از نظرهای اصلاحی استادان مدیریت ورزشی، مدیران و اعضای هیأت های ورزشی به دست آمد و پایایی آن ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب 90/0 و 92/0 تعیین گردید. داده ها با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون کالموگراف-اسمیرنوف، ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون یو من ویتنی و کروسکال والیس) در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین هوش اخلاقی مدیران با اثربخشی هیأت های ورزشی (02/0 ,p=19/0r=) رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین، بین میانگین نمره های هوش اخلاقی مدیران و متغیرهای جمعیت شناختی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به رابطه معنی دار مثبت بین هوش اخلاقی و اثربخشی سازمان های داوطلبی، بر ضرورت توجه به هوش اخلاقی مدیران به منظور اثربخشی بهتر سازمان تأکید نموده است.
اثربخشی یادگیری مبتنی بر حلقه کند و کاو فلسفی بر هوش اخلاقی و شادکامی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جهت حرکت به سوی آموزش و پرورش تفکر محور، استفاده از روشهای یادگیری مبتنی بر کندوکاو ضروری است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی یادگیری مبتنی بر حلقه کندوکاو فلسفی بر هوش اخلاقی و شادکامی دانش آموزان دوره ابتدایی انجام گردید. روش کار: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل با اندازه گیریهای مکرر در یک هفته و شش هفته پس از مداخله انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان مدارس متوسطه دوم منطقه شش شهر تهران می باشد در این مطالعه، روش نمونه گیری به صورت تصادفی-خوشه ای چند مرحله ای بود. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه های هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005) وپرسش نامه شادکامی آکسفورد آرگیل و لو (1990) را تکمیل کردند. فرضیه های مربوط به اثربخشی مداخله پژوهش با استفاده از روش اندازه گیریهای مکرر و تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار 24SPSS تحلیل شدند . نتایج: یافته های نشان داد که تفاوت میانگین پیش آزمون با پس آزمون هوش اخلاقی و شادکامی دانش آموزان دوره ابتدایی در گروه آزمایش قبل و بعد از مداخله در فواصل زمانی یک و شش هفته در سطح 001/0 معنی دار می باشد. بنابراین می توان گفت که یادگیری مبتنی بر حلقه کندوکاو فلسفی بر هوش اخلاقی و شادکامی دانش آموزان دوره ابتدایی تأثیرگذار است. نتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن یادگیری مبتنی بر حلقه کندوکاو فلسفی، این روش در آموزش و یادگیری در اولویت قرار داده شود.
اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بوربا بر فریب کاری تحصیلی و رفتارهای مدنی-تحصیلی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آبان) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۲
۱۸۵-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه انجام مداخله باهدف افزایش رفتارهای اخلاقی و مدنی-تحصیلی و کاهش رفتارهای فریبکارانه تحصیلی مهم و ضروری است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بوربا بر فریب کاری تحصیلی و رفتارهای مدنی-تحصیلی دختران نوجوان انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه مدارس غیردولتی رجایی شهر کرج در سال 1403 بود که به روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل، هر گروه 15 نفر جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 11 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) تحت آموزش هوش اخلاقی بوربا قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه های فریب کاری تحصیلی فارنسه و همکاران (2011) و رفتارهای مدنی-تحصیلی گل پرور (1389) ابزار پژوهش حاضر بودند. داده ها به وسیله تحلیل واریانس اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش هوش اخلاقی بوربا بر فریب کاری تحصیلی (01/31 =F) و رفتارهای مدنی-تحصیلی (86/11 =F) دختران نوجوان اثربخش بود (05/0 >P). اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بوربا بر فریب کاری تحصیلی و رفتارهای مدنی-تحصیلی دختران نوجوان در دوره پیگیری نیز تداوم داشت. نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود در راستای کاهش رفتارهای فریبکارانه و بهبود و گسترش رفتارهای اخلاقی در مدارس، از آموزش های مبتنی بر هوش اخلاقی توسط مشاوران مدارس استفاده گردد.
مدل یابی بخشش بر اساس هوش اخلاقی، هوش معنوی و رشد اجتماعی با میانجی گری احساس گناه در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مدل یابی بخشش بر اساس هوش اخلاقی، هوش معنوی و رشد اجتماعی با میانجی گری احساس گناه بوده است. روش شناسی: جامعه آماری پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی به تعداد 10000 دانشجو که در سال تحصیلی 1401-1402 در دانشگاه مشغول تحصیل بوده اند. تعداد نمونه آماری این پژوهش (24*20)، 480 نفر از دانشجویان در نظر گرفته شده است. برای جمع آوری داده های موردنیاز از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است.ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه هوش معنوی عبدالله زاده (1387)، هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005)، رشد اجتماعی وایلند (1953)، بخشش هارتلند (2005)، احساس گناه گوکلر و جونز (1988) بوده است. آزمون های مورد استفاده شامل تحلیل عاملی تأییدی، نیکویی برازش، ضرایب مسیر و معنی داری، شاخص های نیکویی برازش، آزمون کولموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و شاخص های نیکویی برازش بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داده است: بین هوش اخلاقی، هوش معنوی و رشد اجتماعی با احساس گناه رابطه منفی وجود دارد. بین هوش اخلاقی، هوش معنوی و رشد اجتماعی با بخشش رابطه مثبت وجود دارد. بین احساس گناه با بخشش رابطه مثبت وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که هوش اخلاقی، هوش معنوی و رشد اجتماعی به طور مثبت بر بخشش تأثیر دارند، در حالی که احساس گناه نقش میانجی در این رابطه ایفا می کند.
آموزش مفاهیم اخلاقی در مدارس آینده:تاثیر ابزار دیجیتال (انیمیشن، تصاویر ثابت، و بازی های رایانه ای) در توسعه عزت نفس دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
129 - 152
حوزههای تخصصی:
در عصر دیجیتال، نظام آموزشی با چالشِ همسویی روش های سنتی آموزش با نیازهای نسل جدید روبروست. امروزه دانش آموزان در محیطی سرشار از فناوری های دیجیتال رشد می کنند، در حالی که شیوه های آموزش سنتی همچنان بر الگوهای خطی و انتقال یک سویه دانش تأکید دارند؛ بهره گیری از ابزار دیجیتال می تواند در کنار تعاملات انسانی، به افزایش مشارکت دانش آموزان و ارتقای بهره وری یادگیری کمک کند. یکی از دغدغه های اساسی در تعلیم و تربیت، توسعه سازه های روانی و هوش اخلاقی دانش آموزان است که مستقیماً بر رشد شخصیتی، اجتماعی و تحصیلی آن ها تأثیر می گذارد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم هوش اخلاقی از طریق سه ابزار دیجیتال (انیمیشن، تصاویر ثابت، و بازی های رایانه ای) بر عزت نفس دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی شهر اصفهان انجام شده و راهکاری نوین برای بازطراحی برنامه های درسی مدارس آینده ارائه می دهد. این مطالعه با استفاده از روش نیمه تجربی و طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، روی ۸۰ دانش آموز که در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی تقسیم شدند اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد هوش اخلاقی بوربا و عزت نفس روزنبرگ، همراه با بسته های آموزشی دیجیتال مبتنی بر هفت فضیلت اخلاقی بوربا بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بررسی شدند. یافته ها نشان داد آموزش از طریق انیمیشن و تصاویر ثابت به طور معناداری عزت نفس و تمام مؤلفه های هوش اخلاقی را بهبود بخشید (۰۰۰/۰ > p). بیشترین افزایش عزت نفس در گروه تصاویر ثابت (59/5+=Δ) و انیمیشن (3+=Δ) مشاهده شد، در حالیکه بازی های دیجیتال تأثیر محدودی داشت (۱۸۰/۰ = p). در حوزه هوش اخلاقی، بازی های دیجیتال تنها بر مؤلفه «خویشتن داری» تأثیرگذار بود (۰۰۲/۰ = p). نتایج پیگیری نیز نشان داد تأثیر انیمیشن و تصاویر ثابت پایدارتر است. این پژوهش نشان می دهد که انتخاب ابزار دیجیتال باید مبتنی بر اهداف آموزشی (کوتاه مدت یا بلندمدت) و ماهیت محتوای اخلاقی صورت گیرد. انیمیشن به دلیل ترکیب روایتگری پویا و جذابیت حسی، به عنوان مؤثرترین ابزار شناخته شد، در حالیکه بازی های دیجیتال نیاز به بازطراحی برای تقویت جنبه های آموزشی دارند. این یافته ها برای طراحی برنامه های درسی آینده و ادغام فناوری در فرایند تدریس اهمیت حیاتی دارد.
تدوین برنامه درسی هوش اخلاقی کودکان پیش از دبستان براساس نظریه بوربا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین برنامه درسی هوش اخلاقی کودکان پیش از دبستان براساس نظریه بوربا است. پژوهش حاضر از بعد هدف، کاربردی و از بعد کمیت، پژوهشی کمی که با روش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه متخصصان علوم تربیتی و روانشناسی است که در مراکز آموزش عالی کشور مشغول به تدریس می باشند (510 نفر) است که اسامی آن ها از طریق سایت وزارت علوم و تحقیقات و فناوری کشور مشخص شد. و 200 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند ( کسانی که در حوزه هوش اخلاقی کار تحقیقاتی داشتند و کسانی حوزه علاقه انها کودک بود) انتخاب شده اند و تعداد 180 نفر به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن 85% به دست آمد. پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 98% به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش در سطح آمار توصیفی با استفاده از نرم افزار SPSS و روش الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار 23 AMOS انجام گرفت. نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم نشان می دهد که ضرایب استاندارد میزان سنجش برنامه درسی هوش اخلاقی به وسیله اهداف، محتوا، فرایند یاددهی- یادگیری و ارزشیابی به ترتیب برابر با 72/0، 94/0، 76/0، و 90/0 است و چون سطح معناداری برابر 001/0 کوچک تر از سطح معنا داری 05/0=α است. بنابراین قدرت رابطه بین عامل (برنامه درسی هوش اخلاقی) و مؤلفه های قابل مشاهده که هرکدام از این مؤلفه ها خود براساس نظریه بوربا دارای هفت زیر مؤلفه می باشند، سنجیده شده اند دارای وضعیت خیلی مطلوب است.